vasael.ir

کد خبر: ۳۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۳ - 02 January 2017
درس خارج فقه آیت الله یزدی/ جلسه 27

ملاک صدق عرفی در ارتضاع و نشر حرمت است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله یزدی، در بیست و هفتمین جلسه درس خارج فقه خود مسئله رضاع حین فوت مرضعه را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: در موضوعاتی که شارع بیانی نداشته است وظیفه متشرعه رجوع به عرف است.

 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله محمد یزدی، در بیست و هفتمین جلسه درس خارج فقه خود که در روز یک شنبه مورخه 22 فروردین 95 برگزار گردید به بررسی سند روایت «لا رضاع بعد فطام» پرداخت و گفت: منصور بن حازم از فقهای معروف و موثق است اما در فهرست شیخ منصور بن یونس را از واقفی ها شمرده اند، البته استدلال ما ضعفی پیدا نمی کند زیرا استدلال لا رضاع بعد الفطام را در روایات دیگری نیز داریم.

ایشان در ادامه گفت: مرحوم صاحب جواهر بر صدق عرفی تمسک می کند و لذا در فروعات قبلی که در حال اغماء یا خواب و یا غفلت باشد عرفا ارضاع یا رضاع محسوب می شود و نمی توان به قصد و اراده استلزام کرد.

 این استاد حوزه در پایان به بررسی شرط چهارم در باب رضاع پرداخت و گفت: با توجه به این شرطی که مرحوم محقق بیان کرده اند می بایست که شیر از فحل واحد باشد و اگر متعدد باشد سبب نشر حرمت نمی گردد که در این مسأله فروعاتی وجود دارد که بیان می کنیم.

 

 

 اهم مباحث این جلسه به شرح ذیل می باشد:

 

 

خلاصه ای از مباحث گذشته

یکی از شرائط رضاع این است که باید طفل در حولین باشد.

(وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَة) سوره مبارکه بقره آیه 233

این حولین مربوط به مرتضع است و نه ولد مرضعه؛ یعنی مادری که بچه خویش را شیر می دهد و دو سال فرزندش تمام شده است اما ولدی که مرتضعه است و می خواهد نشر حرمت باشد باید در حولین باشد و اگر تمام شده باشد ناشر حرمت نیست.

ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ وَ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیِّ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَا رَضَاعَ‏ بَعْدَ فِطَامٍ وَ لَا وِصَالَ فِی صِیَامٍ وَ لَا یُتْمَ بَعْدَ احْتِلَامٍ‏ وَ لَا صَمْتَ یَوْمٌ إِلَى اللَّیْلِ وَ لَا تَعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ لَا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ وَ لَا طَلَاقَ قَبْلَ النِّکَاحِ وَ لَا عِتْقَ قَبْلَ مِلْکٍ وَ لَا یَمِینَ لِوَلَدٍ مَعَ وَالِدِهِ وَ لَا لِمَمْلُوکٍ مَعَ مَوْلَاهُ وَ لَا لِلْمَرْأَةِ مَعَ زَوْجِهَا وَ لَا نَذْرَ فِی مَعْصِیَةٍ وَ لَا یَمِینَ فِی قَطِیعَةِ رَحِمٍ.

مرحوم صدوق بعد از ذکر روایت می فرماید تفصیل در این روایت نیست که اگر ولد مرتضعه دو سالش تمام شده باشد موجب تحریم نمی شود. حال اگر از این 15 مرتبه که قدر متیقن ناشئ است، 14 مرتبه نوشید و برای آخرین ارتضاع اگر وارد سال بعد شد دیگر ناشئ حرمت نیست.اگر با رضعه پانزدهم دو سال تمام می شود و در آخرین لحظات ارتضاع پانزدهم اختتام حولین انجام شد، این مورد شامل «لا رضاع بعد فطام » نمی شود بلکه شامل « أُحلَّ لکم ماوراء ذلک» است و لذا اظهار تردید کرده اند.

اگر این مرضعه (مادر) حیاً 15 رضعه انجام داد و بعد فوت شد و رضعه پانزدهم در حال موت انجام شد، گفته اند که رضعه در حال موت مانند ارتضاع از بهمیه است و زمانی که حیات شخص ختم شد آثار فقهی بر ارتضاعش ندارد؛ زیرا در حقیقت ارتضاع و رضاع نوعی فعل و انفعال است. ما با درنظر گرفتن آیه شریفه می گوییم فرزندی که 14 مرتبه از ارتضاعش صورت گرفته است و یکی بیرون از حولین است با قاطعیت می گوییم شرایط رعایت نشده است و لذا ناشئ حرمت نیست و «لا رضاع بعد فطام» تحقق دارد.

حیات مرضعه امر عرفی است و ما نیز قبول داریم ولی سخن این است که ما قبول داریم که باید در حولین باشد اما این که اگر 14 رضعه در حال حیات است و یکی در حال ممات است و حیات نیز امر عرفی است و در روایات نیز با چنین مساله ای برخورد نکرده ایم، نمی توان به راحتی حکم داد.

 

توضیحی در مورد سند روایت

ما دیروز در مورد فطام حدیثی را در بین احادیث متعدد که وارد شده است به خاطر اشتمال بر موارد کثیره ای از سایر احکام بیان کردیم و عرض شد که یا صحیحه یا موثقه است و در مورد منصور بن یونس  منصور بن حازم تردید داشتیم.

منصور بن حازم از شخصیت های شناخته شده و از فقهای بزرگ  و از شاگردان امام باقر و امام صادق علیهما السلام است ولی منصور بن یونس مقبول نیست و در موردش احتمالات دیگری داده شده است و حتی بعض از رجالیون گفته اند که ایشان واقفی بوده است.

ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ وَ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیِّ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ

لذا حدیث را نسبت به فطام نمی توانیم صحیحه بدانیم و علت وجود منصور بن یونس است ولی نسبت به اصل اشتراط حولین و جمله معروف پیامبر (ص) که فرموده است: «لا رضاع بعد الفطام»

اگر دوسال تمام شده باشد و بعد آن بخواهد محقق شود دیگر موثر در نشر حرمت نیست.ولو این که این حدیث ضعیف باشد روایات متعدد داریم که همین یک جمله از پیامبر نقل شده است که «لا رضاع بعد الفطام». منصور بن حازم از فقهای معروف و موثق است اما در فهرست شیخ منصور بن یونس را از واقفی ها شمرده اند.

البته استدلال ما ضعفی پیدا نمی کند زیرا استدلال لا رضاع بعد الفطام را در روایات دیگری داریم. مطلب دومی که اینجا مورد بحث بود و در مورد آن اختلاف داشتیم این بود که اگر ملاک سوم یعنی تعداد رضعات که 15 مورد بحث شده بود آن را قبول کردیم و گفتیم جمع بین روایات ایجاب می کند که 15 مرتبه باشد.

ظاهر روایات باب این است که می بایست در دو طرف حیات باشد (مرضعه و مرتضعه) حتی اگر مرضعه هم میته باشد منشاء نشر حرمت نمی شود؛ یعنی مرضعه حیات کامل داشته باشد و مرتضعه میته باشد. تا عدد تکمیل نشده است موجب نشر حرمت نیست منتهی مورد بحث در جایی است که اگر 14 رضعه به صورت کامل از زن صحیح سالم و زنده ارتضاع شده است ولی در رضعه پانزدهم یا تمام رضعه یا بخشی از آن از دنیا رفته است و اکثر آقایان فرموده اند که نشر حرمت نمی کند و تعبیر این بود که مانند شیری است که از بهائم نوشیده است.

البته ما عرض کردیم که این تعبیر درستی نیست.نظر بنده این بود که این طور نیست و زنی که مرد و بخشی از رضاع در مرحله نهایی در حال حیات و ممات بوده است باید به عرف مراجعه کرد. آیه شریفه که می فرماید: (ِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی‏ أَرْضَعْنَکُم‏) آیا اینجا عرفا صدق می کند یا خیر؟ و آخر آیه نیز می فرماید: (وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُم‏) آیا اطلاق این قسمت از آیه مشمول آن است یا فرازی که در بالا گفتیم؟

 

مرحوم صاحب جواهر می فرمایند:

بیشتر ملاک صدق عرفی است و لذا در مواردی که زنان قوی و ضعیف هستند شما به میزان شیر توجه ای ندارید و به عرف توجه می کنید و ملاک را صدق عرفی می دانید یا مثلاً اگر زن در حال خواب به بچه شیر بدهد و شما توجه را شرط نمی دانید و در آنجا نیز به صدق عرفی مراجعه می کنید.

ضمن این که مثال دیگری را صاحب جواهر بیان می کند: اگر بچه در رضعه آخر بمیرد و مادر زنده باشد این رضاع در نسب دخالت دارد و به آیه توجه می کنیم و نشر حرمت می شود و زن مادر این بچه می شود و نسبی که دارد ادامه می یابد. صاحب جواهر در پایان می فرمایند: «لا أقل من الشک» و در فرض شک أصاله الحلیه حاکم می شود نه مساله «أحل لکم ما وراء ذلک» و می گوییم نشر حرمت نمی کند.

اما در مقابل مرحوم محقق که منشاء بحث هستند اظهار تردید می کنند و می گویند: «فیها ترددٌ» عبارت مرحوم محقق: ... لو ارتضع من ثدی المیته او رضع بعض الرضعات و هی حیّ ثم أکملها میتهً لم ینشُر لانها خرج بالموت عن التحاق الاحکام و هی کالبهیمه المرضعه و فیه ترددٌ. اگر بیشتر در حال حیات بوده و بخشی از رضعه آخر مورد بحث است که در شباهت به مرضعه بهیمه، فرض مساله را مورد تردید قرار داده اند.

مرحوم شهید در شرح این جمله بحث جالبی دارند و می گویند: بالاخره منشاء تردد محقق چه بوده است؟ در آنجایی که بعض رضعات میته بوده و مادر سالم بوده و شیر داده و 14 مرحله را سپری کرده و بخشی از مرحله 15 را نیز شیر داده و در همان موقع فوت کرده است، چه دلیلی داریم برای این که باید در تمام رضعات حیات باشد؟

استظهار حیات از ادله رضاع می شود و معلوم است که باید هر دو زنده باشند تا رضاع صدق کند. در این مساله مکیدن وجود داشته است ولی ارضاع در بخشی از آن صدق نکرده است یعنی با اراده زن نبوده است. ایشان می گویند درست است که ارضع صدق نمی کند ولی رضاع صدق می کند و وقتی صدق رضاع داشتیم عرف نیز می گوید که صدق می کند.

طهارت شیر نیز در رضاع شرط نیست و با فرض میته بودن زن شرط طهارت شیر وجود ندارد و حتی در مورد اهل کتاب نیز نشر حرمت جریان دارد با این که ممکن است اهل نوشیدن خمر باشند و شیر زن نجس باشد. مرحوم شهید در شرح عبارت محقق می گویند که این تشبیه به بهیمه نیز درست نیست و ما قبول نداریم و لذا قبلاً نیز گفته ایم که اگر دو رضیعه باشد و یکی از گوسفند و یکی از انسان شیر خورده باشند این دو مورد را یکی حساب نمی کنیم.

نکته دیگر شهید این است که امومت در این مورد نیز صدق می کند و اگر مادر فوت کرد باز مادر محسوب می شود و وحدت فحل نیز در این مورد محفوظ است زیرا شوهرش زنده است. بهرحال منشاء تردید محقق که می گوید «فیه تردد» یعنی این که بگوییم موجب نشر حرمت نیست مورد تردید است. مرحوم صاحب جواهر بر صدق عرفی تمسک می کند و لذا در فروعات قبلی که در حال اغماء یا خواب و یا غفلت باشد عرفا ارضاع یا رضاع محسوب می شود و نمی توان به قصد و اراده استلزام کرد. اگر مرتضع قصد ندارد ولی مرضع امتساس دارد نشر حرمت می کند.

 

دو اشکال به محقق:

  1. این که تشبیه به بهیمه کردید مورد پسند ما نیست، زیرا میته انسان است و احترام دارد و باید غسل، کفن و تدفین شود.
  2. نشر حرمت از 15 ارتضاع و امتساس از ثدی مرتضعه سه طرف دارد که هر سه در تاثیر حرمت نقش دارند و اگر یک طرف اشکال پیدا کرد سببیت نشر حرمت به صورت کلی منقطع می شود یا خیر؟

سوال: اگر مرضعه دو نفر باشند و از یک فرد شیر بگیرند و به بچه دهند نشر حرمت می کند؟

پاسخ: بحث دیگری است باید 15 رضعه باشد از یک مرتضعه و از فحل واحد باشد. پس اگر شخصی ده زن دارد و هر زنی سه رضعه به این بچه شیر داده است ولی صاحب فحل یکی است، اینجا در مورد نشر حرمت تردید است ولی وحدت فحل شرط شده است و نه وحدت مرضعه.

اگر فحل متعدد شد نشر حرمت صدق نمی کند ولو مرتضعه واحد باشد و عکس آن مثالی است که شما در سوال بیان کردید. اگر از مرحوم محقق بپرسیم به چه دلیل شما می گویید نشر حرمت نمی کند، می گوید «خرج بالموت عن التحاق الاحکام». فقط مرتضعه که سبب نشر حرمت نیست و دو طرف دیگر نیز هست و اگر بعضی از اجزای سبب آسیب دید کل سبب از سببیت نمی افتد.

نکته: این سه، سه جزء یک علت هستند و علت مرکب است و صدق ارتضاع سه جزء دارد.

این مورد عرفی که بیان شد استظهار است و نه استدلال و عرف درموردی که بچه در رضعه پانزدهم امتساس را رها نمی کند تا بنوشد و پستان را رها کند، رضعه را تأیید می کنند. بحث اراده و قصد نیز مطرح شد و گفتیم که معلوم نیست این شرط نیز لازم باشد.

سوال: از حیث علمی لبن اثر گذار است.

پاسخ: این بحث دیگری است و ملاک ما عدد است. اگر دو متخصص کودکان گفتند که با 14 رضعه نبت لحم شده است کافی است اما سخن ما در ملاک سوم است که باید 15 رضعه محقق شود. اگر شارع چیزی را معین فرمود ما تابع هستیم و اگر چیزی را بیان نفرمود به عرف مراجعه می کنیم. اگر فرموده باشد که صدق حولین باید باشد بعد از دو سال دیگر نشر حرمت نیست ولی در این مورد چیزی بیان نفرموده است و ما باید به عرف مراجعه کنیم.نکته: مقصود از حولین سال قمری است نه سال شمسی و در تمام احکام که زمان بیان شده است ملاک ماههای قمری است.

 

الشرط الرابع

أن یکون لبن لفحل الواحد ولو ارضعت بلبن الفحل الواحد مأةٌ حرم بعضهم علی بعض و کذا لو نکح الفحل عشراً و أرضع کل واحدة واحداً او اکثر حرُم تناکح بینهم، أما لو أرضعت إثنین بلبن فحلاً لم یحرم أحدهما علی الآخر. اگر مردی 100 زن داشته باشد و همه به این بچه شیر دهند موجب نمی شود که این زنها ام محسوب شوند ولی همه بر او حرام می شوند. مرحوم محقق می فرمایند: اگر قرار شد که انسان بچه را به دایه بدهد، بهتر این است که به زن مسلمه، عفیفه و وضیئه بسپارد.

روایات در این باب زیاد است که بخشی را صاحب جواهر نقل می کند و حقیقت این است که شیر فوق العاده در بچه تاثیر دارد. عبارت این است: «یستحب أن یختار للرضاع العاقلة المسلمة الوضیئه» وضیئه به معنای نظیف و به زعم من یعنی با وضو باشد. سه معنا در المنجد در مورد وضیئه آمده است:  نظیف، حسنا و غیره که ارتباطی با این بحث ندارد.

وضو نیز از همین باب گرفته شده است و شاید اشاره به این باشد که دایه در حین شیر دادن وضو بگیرد و این سیره زن های مسلمان و مؤمن است. چند روایات را بیان می کنیم که شیر در بسیاری از روحیات و اخلاقیات موثر است:

از امام باقر علیه السلام آمده است که رسول خدا (ص) فرموده اند:

رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ یُعْدِی وَ إِنَّ الْغُلَامَ یَنْزِعُ إِلَى اللَّبَنِ یَعْنِی إِلَى الظِّئْرِ فِی الرُّعُونَةِ وَ الْحُمْقِ.

امروز نیز ثابت شده است که غذای حرام در روحیات افراد اثر می گذارد. مثلاً ماهی فلس دار آرام ترین ماهی است و این در خلق افراد اثر می گذارد و ماهی حرام نیز اثر سوء دارد./926/

مقرر:محسن جوادی صدر

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰