به گزارش سرویس جامعه پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، شنبه 95/08/22 در هشتمین جلسه درس خارج فقهالاجتماع به ذکر اشکال احتمالی پرداخت و اظهار داشت: خطاب در آیه تعاونوا علی البر والتقوی متوجه به امتها است و شامل جمعهای کوچک نمیشود؛ به عبارت دیگر، شامل تقوای برون دینی میشود و شامل تقوای درون دینی نمی شود.
رفع اشکال: خطاب آیه بالاصالة به «جمع» است و عام است و لذا شامل جمعهای جمع نفره تا جمعهای بسیار گسترده میشود و امت هم یکی از مصادیق «جمع» است.
آیه بر مهفوم «برّ و اثم» تمرکز کرده است، تا دامنه مصادیق را گسترش دهد، یعنی علاوه بر مصادیق درون دینی، شامل مصادیق برون دینی هم بشود، نه اینکه بخواهد از میان دو مصداق برای تقوی، یکی را نفی و دیگری را اثبات نماید.
نکته دیگری که مرتبط با جلسه قبل است و به آینده هم ارتباط دارد، مفهوم شناسی واژه «تعاهد» است، تعاهد یعنی اینکه شما خارج از مدلول آیه، از یک جای دیگر اعم از آیها آیات دیگر و یا روایات، بهک اندیشه و منطقی دست یافته باشید (= فکرة مُسبَقة ) و هنگامی که سراغ آیه می روید آیه را به این مطلب ضمیمه نمایید و برای آیه دلالت جدید شکل بگیرد، به آن مطلب و ضمیمه که باعث شکلگیری مدلول جدید میشود و خارج از مدلول آیه است «تعاهد» گفته میشود.
اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند :
تعاهد بر دو قسم است:
1- تعاهدی که منتهی و منجر به شکل گیری دلالت التزامی غیر بین میشود و بالتبع تفسیر جدیدی برای آیه رقم می خورد.
2- تعاهدی که از طریق بهره گیری از دیگر آیات و استفاده از مخصصها و مقیدها، منجر به مفهوم شناسی و موضوع شناسی خاصی برای آیه میشود که بالتبع تفسیر جدیدی را رقم میزند.
شباهت: تفسیر جدیدی برای آیه رقم می خورد که مدیون آن تعاهد است.
تفاوت: تعاهد در قسم اول منجر به دلالت التزامی می شود ولی در قسم دوم این دلالت شکل نمیگیرد.
جریان تفسیری با روش قرآن به قرآن که علامه طباطبایی در رأس آن قرار دارد از تعاهد به معنای دوم استفاده کرده است، این روش اگرچه متاسفانه در غربت و ضعف به سر میبرد و اندک از آن استفاده می شود؛ ولی به همین اندازه که استفاده شده است منشأ نوآوریهای شگفتانگیز و زیادی بوده است.
حال باید روشن شده باشد که تعاهد در قسم اول که منجر به دلالت التزامی می شود چقدر میتواند در تولید علم و نوآوری ها و ابتکارات بی بدیل نقش داشته باشد، متأسفانه تعاهد به معنای قسم اول، هنوز خیلی نوپایه است و مسیرش شفاف نشده است چه برسد به اینکه کسی در این مسیر رفته باشد.
تعاهد بر دو قسم است:
1- تعاهدی که به تنهایی میتواند باعث شکلگیری دلالت التزامی برای آیه شود، مانند مثالهای قبلی
2- تعاهدی که به تنهایی نمیتواند تولید کننده یک دلالت التزامی باشند، ولی تجمیع و ترکیب آنها با هم، باعث شکل گیری دلالت التزامی می شود؛ این قسم از تعاهد، بر اثر هنرنمایی فقیه و آن شخصیتی که می خواهد از قرآن استفاده نماید به دست می آید. این نوع از تعاهد نیز در عرصه تولید علم، بسیار شگفت انگیز است، مانند مثالی که در ذیل میآید.
نکته : این تعاهدها که با هم منجر به دلالت التزامی برای آیه می شوند بر دو قسم هستند:
1- همه آنها خارج از آیه هستند؛ یعنی از آیات دیگر و یا روایات و یا با هم.
2- بعضی از آنها خارج از آیه و بعضی دیگر در داخل آیه هستند.
مثالی برای تعاهد از قسم دوم:
تعاهدهایی که با تجمیع و ترکیب آنها می توان به دلالت التزامی برای آیه دست یافت:
1- تقوی بر دو قسم است: الف: تقوای رایج اسلامی؛ ب: تقوایی که در سطح امتها شکل میگیرد.
دلیل بر قسم دوم از تقوی: الف: سیاق خطاب در آیه ان اکرمکم عندالله اتقاکم امت ها هستند نه مسلمانان ب: مراد از عبادت در ایه تعالوا الی کلمة سواء بینا و بینکم عبادت مسلمانان نیست بلکه عبادت مشترک ادیانی است و عبادت یا خودش تقواست یا لازمه تقواست.
2- تقوا در ارتباط با خداست (= تقوی الله )؛ یعنی نمیشود که تقوا داشت ولی بی دین و لائیک بود، کسی که تقوا دارد باید رعایت خدا نماید و بر دستورات او مراقبت نماید؛ بنابراین نمی شود از روی روشنفکری این گونه گفت که تقوی یعنی کار خوب از هر کسی که باشد و در مفهوم تقوی، خدا را حذف کرد.
3- در معنای برّ این نکته لحاظ شده است که به روابط و مناسبات فیما بین انسان ها ارتباط دارد، برخلاف معنای تقوی که به رابطه با خدا اشاره دارد، بدیهی است که تجسّم و تجلی تقوی در «برّ» است .
4- اصالة التقوی، یعنی اگر اقتصاد و فرهنگ و غیره اصالت داشته باشند، آن چیزی که از همه اصیل تر است و همه اصالت ها در ذیل او اصالت می گیرند همان چیزی است که فلسفه خلقت را شکل می دهد و آن همان عبادت و تقوای الهی است.
5- در این آیه، کلمه «برّ» مقدم داشته شده است و بعد از آن تقوی آمده است، با توجه به اینکه متکلم حکیم به خصوص اگر خدا باشد که حکیم مطلق است، وقتی به چند چیز مهم امر می کند به آن که اول می آورد عنایت خاصی دارد؛ بنابراین «برّ» یا اصالت بیشتر و متأکدی دارد و یا از این باب است که وسیله و سبب و جنبه مقدمیت برای تقوی دارد.
6- به دلیل شماره 4 یعنی اصالة التقوی، فرض اول که «برّ» اصالت بیشتری داشته باشد منتفی است و لذا فرض دوم ثابت می شود.
با تجمیع و ترکیب این نکات شش گانه، دلالت التزامی جدیدی برای آیه شکل میگیرد و آن عبارت است از: مُقدّمیّت برّ برای تقوی.
بنابراین تفکیک بین بر و تقوی نادرست است؛ برّ و هم چنین تعمیم و توسعه آن، مقدمه و شرط لازم است برای تحقق تقوا در جامعه و لذا باید در طراحی اسناد و چشم اندازها و در سیاستگذاری و مدیریتها به این مقدمه و شرط لازم توجه کرد.
از مباحث بسیار مهم در منطق، مبحث دلالت و اقسام آن است؛ اگرچه مقالهای برای مطالعه علاقهمندان تقدیم میشود، ولی توضیحی اجمالی جهت یادآوری بعضی از بزرگواران نیز خالی از لطف نیست.
لوازم در دلالت التزامی سه گونه است: بیّن بمعنیالاخص، بیّن بمعنیالاعم و غیر بیّن.
در بیّن اخص با تصور ملزوم، تصور لازم نیز حاصل میشود، دلالت آتش بر حرارت و خورشید بر نور از این باب است.
دلالت بیّن اعم در مواردی است که واسطه عقلی یا عرفی و مانند آن را برای ثبوت لازم نیاز داریم؛ در این دلالت، با تصور لازم و ملزوم و تحلیل نسبت میان آن دو، قطع به لزوم، حاصل میآید؛ مانند تصور زوجیت برای عدد چهار یا تصور اینکه دو، نصف چهار است، برخی از عالمان، دلالت بیّن بمعنیالاعم را دلالت سیاقی نامیدهاند.
راز سیاقی نام گرفتن این دلالت آن است که مدلول، صریحاً در منطوق نیامده و در حوزة مفهوم نیز قرار نمیگیرد، بلکه در برابر دلالت مفهومی و منطوقی قرار دارد و مقصود آن است که سیاق کلام بر معنای مفرد یا مرکب یا لفظ مقدر دلالت دارد، دلالت بیّن به سه نوع دلالتِ اقتضاء، تنبیه و اشاره تقسیم شده است.
دلالت غیر بیّن آن است که برای آگاهی یافتن از لزوم، افزون بر لزوم تصور لازم و ملزوم به استدلال نیز نیازمندیم؛ مثل همین مثالهایی که استاد مبلغی ارائه نمودهاند؛ این معانی از طریق تصور لازم و ملزوم یا همان موضوع و محمول و از طریق واسطه عقلی و عرفی یا همان سیاق فهمیده نمی شود؛ بلکه باید از تعاهدها و آگاهیهای دیگر روایی، قرآنی و عقلی استفاده کرد و به صورت استدلالی آن را به آیه ضمیمه کرد تا برای آیه دلالتی جدید و معنایی جدید تجلی یابد./102/825/م