به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی، جایگاه بحث امنیت در نگاه علمی فقها ئ اندیشمندان و نوع برخورد بزرگان علم دینی با این مقوله پرسشی است که در این بخش از یادداشت بدان پرداخته شده و سه استاد گرانقدر با نگاه هایی متفاوت بدان می پردازند.
نشانههای حساسیت فقهاء در مسئله امـنیت کـدام است؟ و نقاط تأثیرگذار امنیت در اندیشه فقها چه مواردی است؟
آیة اللَّه شریعتمدار:
نشانههای حساسیت فـقها در ارتـباط با امنیت جامعه اسلامی در حـقیقت در تـمام ابعاد سـیاسی، نـظامی، اجـتماعی، اقتصادی و فردی است، زیرا یکی از اهـداف پر ارزش فـقه دستیابی به امنیت و حفظ آن است. بیان حلال و حرام و کارهایی که باید انـجام گـیرد و کارهایی که باید ترک شود هـمه پدیدآورنده امنیت اسلامی هـستند، پس نـمیتوان یک بُعد از امنیت را نشانه گـرفت و از ابـعاد دیگر آن غافل ماند.
در کشور ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی زمانی که جامعه مـسلمانان از جـهت نظامی مورد تهدید واقع شـده اسـت فـقها با پوشیدن لبـاس رزم و حـضور در جبهههای جنگ و تشویق و تـرغیب مـردم برای دفاع از کیان اسلام و مسلمانان به پا خاستهاند.
فقهایی مانند کاشف الغطاء، سید محمد مجاهد، مولی احـمد نـراقی، میرزا مسیح مجتهد و فقهای دیگری تـا مـعاصرین از ما بـه ویـژه امـام خمینی (قدس سره)، پاسـداران امنیت در برابر هجوم نظامی علیه ملت اسلام بودهاند.
هر گاه بُعد اقتصادی امنیت در خطر واقع شـده اسـت با صدور فتوا، اقتصاد جامعه اسـلامی را از خـطر نـجات بـخشیدهاند هـمانند فتوای میرزای شـیرازی در حـرمت تنباکو در زمان ناصرالدین شاه. هر گاه بُعد سیاسی امنیت مورد تهدید اجانب و ایادی داخلی آنها بـوده اسـت مـلت را از ذلّت نجات دادهاند همانند مدرس که در زمان رضـاشاه بـه پا خاست.
بـنابراین حـساسیت فـقها در ابـعاد اقتصادی، نظامی و سیاسی امنیت بوده است، زیرا این سه از پایههای اساسی تحقق امنیت هستند و نقاط تأثیرگذار در اندیشه فقها نیز مواردی مشابه این موارد است و بالاتر از اینها بـه خطر افتادن اصل اسلام و عزت اسلام است که بر هر چیزی مقدّم است و بنا بر فتوای امام خمینی تقیه در آن راه ندارد و برای حفظ اسلام باید از همه چیز گذشت و مسامحه ننمود.
دکتر افـتخاری:
بـا توجه به مباحثی که در خصوص اهمیت و جایگاه امنیت در اجتماعات بشری صورت گرفته است. مشخص میشود که نمیتوان فقه سیاسیای را سراغ گرفت که به گونهای - به صورت مستقیم یا غـیر مـستقیم - به این موضوع نپرداخته باشد. به همین دلیل معتقد به باز خوانی امنیتی اندیشههای سیاسی فقهای بزرگ اسلامی میباشم و این که میتوان از مـیان انـدیشههای ایشان در این زمینه ملاحظات زیـاد و در خـور توجهی را استخراج کرد. بررسی موردیای که در مقاطعی - چون عصر صفویه یا دوره مشروطه انجام دادهام، این معنا را تأیید میکند. بررسیها حکایت از آن دارد که مقوله امـنیت بـه صورت مستقل و یا بـه صـورت عرفی در فقه سیاسی شیعه مطرح بود و آن چه که ما امروزه به آن توجه نماییم، در واقع فهم و قرائت جدید آنهاست. در واقع فقهای شیعه در هر دورهای دو مواجهه با مسئله امنیت داشتهاند:
اول) مواجهه ماهوی کـه تـلاش داشتهاند مستند به منابع معتبر فقه شیعی برای آن پاسخی ارائه دهند؛
دوم) مواجهه روش شناختی که سعی کردهاند با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی شان راه حلی برای حل معظلات و مدیریت تهدیدات عرضه بدارند.
لذا در هـر دو سـطح به بـازخوانی اندیشه و عمل فقهای شیعه باید اهتمام ورزید. حتی در زمینههایی که در حال طرح پرسشهایی کاملاً جدید هستیم، بـررسی فقه سیاسی میتواند به ما کمک کند. چرا که در بخش اول (مواجهه ماهوی) شـاهد طـرح تـأملات فلسفی علمای شیعه هستیم که ناظر به چیستی امنیت است و این ملاحظات برای ما میتواند راه گشا باشد.
البـته نـباید فراموش کرد که اخلاق، عرفان، کلام و سایر شاخههای علوم متعارف میتواند در این زمـینه بـه مـا کمک کند و درک فقهی ما را بالا ببرد. لذا معنای سخنانی که بیان شد، نفی اهمیت این شـاخههای علوم نیست. مهم این است که از مجموع تأملات فقهی، اخلاقی، کلامی، فلسفی عـلما میتوان به تصویری کـاربردی از امـنیت دست یافت که در مطالعات امنیتی اسلامی در خور توجه خواهند بود.
برای مثال در مقاطعی چون صفویه یا قاجاریه و مهمتر و معتبرتر از همه، در دوران جمهوری اسلامی ایران میتوان به نقش سازنده فقه سیاسی در شکلگیری نـظریه و الگوی امنیت اشاره نمود. اما در مجموع، فقه سیاسی شیعه، نه میتواند - و نه چنین بوده است - که نسبت به امنیت بی توجه باشد.
دکتر لکزایی:
مروری اجمالی به کتابهای فقهی نشان میدهد مـباحث فـراوانی در مورد «امنیت و حدود آن» وجود دارد. بدیهی است بخش عمدهای از این مباحث نیازمند بازشناسی، بازنگری و بازسازی است. به برخی از این مباحث، به صورت فهرستوار، اشاره میکنم. امنیت مرزها (مرابطه)، امنیت راهـها و بـرخورد با راهزنان، وجوب دفاع از دار الاسلام، امنیت کافر حربی در صورت امان گرفتن یا شبهه امان، امنیت اسیران، امنیت سفیران، امنیت اقلیتها، امنیت گروههای مخالف، امنیت معابد، امنیت درختان، مزارع، زنـان، اطـفال و بزرگسالان به هنگام جنگ، امنیت به هنگام آتشبس، عرصههای امنیت (امنیت دین، نفس، آبرو، مال، عقل و...)، حرمت فرار از جنگ، حرمت فروش سلاح به دشمنان، حساسیت نسبت به استقلال کـشور اسـلامی از طـریق تمسک به قاعده نفی سـبیل، حـساسیت نـسبت به تهاجم و تخریب و تحمیل فرهنگی از طریق توجه به کتب ضالّه و سیاستهای نشر و شبهات دینی، امنیت قضایی و حقوقی، امنیت فردی و اجتماعی از طـریق اجـرای اصـل برائت و امنیت محرم در حرم الهی، تعیین مجازات بـرای مـفسدین فی الارض، مرتدین، بغات، محتکران، برهم زنندگان نظم عمومی، امنیت اقتصادی از طریق به رسمیت شناختن مالکیت و نیز رسیدگی بـه فـقرا و مـحرومان از طریق خمس، زکات، وقف، حرمت ربا و رشوه و احتکار. تأکید بـر عدالت در سطوح مختلف نظام سیاسی، کارگزاران، قوانین و رفتارها، بحث جهاد، صلح، آتشبس، دفاع و... .
مهمتر از آنچه برشمرده شد، اسـتخراج قـواعد امـنیتی از متون فقهی است. قواعدی که هر کدام مباحث مفصل و بسیار تـخصصی و راهـگشا در حوزه مسائل امنیتی را دربر میگیرد. در اینجا به عناوین
برخی از این قواعد اشاره میکنم: قاعده تقیه، قاعده نـفی سـبیل، قـاعده تقدیم اهم بر مهم، تألیف قلوب، مصلحت، نفی تبعیض، عدالت، حرمت کـمک بـر گـناه، دعوت، مقابله به مثل. وفای به عهد و پیمان و... .
آیا در اندیشه سیاسی اسلام، فقهای شـیعه در تـأمین و بـرقراری امنیت در دورههای مختلف برای مسلمانان نقشآفرینی داشتهاند اگر پاسخ مثبت است با چه ادله و مـبانیای مـبادرت به این کار کردهاند؟
آیة اللَّه شریعتمدار:
پاسخ مثبت است و فقهای شیعه در تمام دورانهای گـوناگون از دوره شـیخ مفید و سید مرتضی گرفته تا دوره معاصر تمام فقها برای حفظ امنیت جامعه اسلام کـوشا بـودهاند و نمونههایی از این تلاشها در پاسخ سؤال پیشین بیان شد.
فقهایی که برای تحصیل و یا حـفظ امـنیت کـوشش کردهاند، مبانی آنها قرآن و سنت بوده است. از قبیل:
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبـاطِ الْخـَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ؛
آماده کنید برای آنها آنچه را میتوانید از نیروها و از اسبهای ورزیـده کـه بـه واسطه آنها دشمنان خدا را بترسانید.
و آیه شریفه: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛
خداوند برای کـافران بـر مـؤمنان راه سلطه قرار نداده است.
و آیه: وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیـجَةً؛و غـیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمایند. و آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مـِنْ دُونـِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صـُدُورُهُمْ أَکـْبَرُ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید محرم اسراری از غـیر خـود انـتخاب نکنید آنها از هر گونه شر و فسادی دربـاره شـما کوتاهی نمیکنند آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید نشانههای دشمنی آنان از دهـان و سـخن آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنـهان کـردهاند از آن بیشتر است.
و آیـات و روایـاتی کـه میگوید برای حفظ اسلام و باقی مـاندن نـام خدا مال و جان و فرزند را باید داد از قبیل این آیه شریفه:
قُلْ إِنْ کانَ آبـاؤُکُمْ وَ أَبـْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تـِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تـَرْضَوْنَها أَحـَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جـِهادٍ فـِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِین.
بگو اگر پدران و فرزندان و بـرادران و هـمسران و طایفه شما و اموالی که بـه دسـت آوردهـاید و تجارتی که از کـساد شـدنش میترسید و خانههایی که بـه آنـها علاقه دارید در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است در انتظار این باشید که خـداوند عـذابش را بر شما نازل کند و خداوند گـروهی را کـه نافرمانی کـنند هـدایت نمیکند.
120/501/د
ادامه دارد