vasael.ir

کد خبر: ۳۵۷۷
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۶ - 11 February 2017
فقه نظام سیاسی/ آیت الله اراکی/ جلسه10

ولی فقیه در عصر غیبت ابلاغ کننده و مجری فرامین امام معصوم است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ استاد درس خارج حوزه علمیه قم با ورود به بحث ولایت فقیه گفت: حقیقت امامت «مقام فرمان» است؛ یعنی آنچه امام را صاحب مقام امامت می کند «مقام فرمان» است و از آنجا که امامت امام به عنوان واسطه آمریت الهی در عصر غیبت همچون زمان ظهور جریان دارد، لازم است در عصر غیبت نیز در جامعه کسی باشد که فرمان امام را ابلاغ و اجرا کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در دهمین جلسه سال تحصیلی 96-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز شنبه یکم آبانماه 1395 درمدرسه دارالشفاء برگزار شد، ابتدا در ادامه طرح روایات دالّ بر نصب امامان دوازده گانه به عنوان حاکمان پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله، سه روایت دیگر را که متضمن اسامی مبارک همه ائمه اثنی عشر بود مطرح کرد و پس از آن به مرور اجمالی مباحث گذشته، بیان کلی مباحث آتی و تبیین برخی مفاهیم و مبانی بحث پرداخت که گزیده آن در پی می آید.

1. روایات صادره از ائمه معصومین علیهم السلام مسند به رسول خدا صلی الله علیه و آله است و نسبت به آن حضرت مرسل یا مرفوع نیست؛ دلیل بر این مدعا نصّ خود ائمه اطهار علیهم السلام است.

2. در تمامی ادوار تاریخ از سوی خدای متعال برای جامعه بشری فرمانروا تعیین شده است و این امر از لوازم فرمانروایی خداست.

3. فرمانروایی به معنی حقِ دستور دادن است و چنین معنایی از شؤون خاصه خداوند است که آیات متعددی از قرآن کریم بر آن تصریح دارد.

4. حقیقت امامت «مقام فرمان» است؛ یعنی آنچه امام را صاحب مقام امامت می کند «مقام فرمان» است؛ به گونه ای که اگر امام همه مقامات معنوی را داشته باشد ولی فرمانروا نباشد و فرمان او واجب الاطاعه نباشد امام نیست.

5. امام  واسطه بین خدا و مردم است و واسطه در دستور و فرمان الهی است؛ به این معنی که اگر خدای متعال بخواهد فرمان بدهد باید در میان مردم کسی وجود داشته باشد که فرمان الهی را به آنها برساند و اجرا کند. به تعبیر دیگر، اِعمال آمریت خداوند به وسیله امام است.

6. فرض قوام جامعه بشری بدون امام و فرمانروا ممکن نیست و از این رو اگر امام در غیاب خود  کسی را برای انجام وظایف امامت منصوب نکند به معنی اخلال در امر امامت است؛ نتیجه اینکه: اقتضای امامت امام در عصر غیبت این است که در جامعه کسی وجود داشته باشد که فرمان امام را ابلاغ  و اجرا کند.                                                                                                

تقریر دهمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

عبارات دورن پرانتز اضافات مقرر است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

(بحث درباره نصب ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین به عنوان حاکمان و جانشینان رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. گفته شد در برخی ادلّه نصب حاکم، اسامی امامان معصوم به عنوان منصوبان الهی بیان شده است. در برخی روایات تنها به اسامی برخی از ائمه هدی تصریح شده است و اما دسته ای دیگر از روایات نیز وجود دارد که در آنها اسامی تمامی ائمه اثنی عشر ذکر شده است. تاکنون هفت روایت از این دسته روایات خوانده شد و در جلسه حاضر تعدادی دیگر از روایات باب مطرح می شود.)

 

ادامه؛ روایت هشتم

ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزّاز رازی قمی که از محدثین بزرگ است در کتاب خود به نام کفایة الاثر به سند معتبر از امام صادق علیهالسلام روایت می کند.

«عن الصَّادِقِ علیهالسلام قَالَ الْأَئِمَّةُ اثْنَا عَشَرَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَسَمِّهِمْ لِی قَالَ علیهالسلام مِنَ الْمَاضِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنَا قُلْتُ فَمَنْ بَعْدَکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ إِنِّی قد أَوْصَیْتُ إِلَى وَلَدِی مُوسَى وَ هُوَ الْإِمَامُ بَعْدِی قُلْتُ فَمَنْ بَعْدَ مُوسَى قَالَ عَلِیٌّ ابْنُهُ یُدْعَى الرِّضَا یُدْفَنُ فِی أَرْضِ الْغُرْبَةِ مِنْ خُرَاسَانَ ثُمَّ بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُه وَ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ علیهالسلام ثُمَّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا خَرَجَ یَجْتَمِعُ إِلَیْهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عَدَدَ رِجَالِ بَدْرٍ ...» منتخب الاثر به نقل از کفایة الاثر، صفحه 262، باب 34، حدیث 5.

همانطور که پیشتر گفتیم روایتی که از امام صادق علیهالسلام  (و سایر ائمه علیهمالسلام) نقل می شود مسند به رسول خدا صلی الله علیه و آله است و نمی توان گفت چنین روایاتی نسبت به رسول خدا مرسل یا مرفوع است. دلیل بر این مدعا نصّ امام صادق علیهالسلام است که می فرماید: «حَدِیثِی حَدِیثُ أَبِی وَ حَدِیثُ أَبِی حَدِیثُ جَدِّی وَ حَدِیثُ جَدِّی حَدِیثُ الْحُسَیْنِ وَ حَدِیثُ الْحُسَیْنِ حَدِیثُ الْحَسَنِ وَ حَدِیثُ الْحَسَنِ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام وَ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».

بنابراین روایت پیشین که منقول از امام صادق علیهالسلام است را باید حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست.

 

روایت نهم

مرحوم شیخ طوسی به سند متصل از امام عسکری علیهالسلام روایت می کند.

«محمد العسکری عن أبیه محمد بن علی عن أبیه علی بن موسى عن أبیه موسى بن جعفر عن أبیه جعفر بن محمد عن أبیه محمد بن علی عن أبیه علی بن الحسین عن أبیه الحسین بن علی ص قال قال لی علی ص قال رسول الله ص من سره أن یلقى الله عز و جل آمنا مطهرا لا یحزنه الفزع الأکبر فلیتولک و لیتول بنیک الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و علی بن موسى و محمدا و علیا و الحسن ثم المهدی و هو خاتمهم‏ و لیکونن فی آخر الزمان قوم یتولونک یا علی یشنأهم الناس و لو أحبهم کان خیرا لهم لو کانوا یعلمون یؤثرونک و ولدک على الآباء و الأمهات و الإخوة و الأخوات و على عشائرهم و القرابات صلوات الله علیهم أفضل الصلوات أولئک یحشرون تحت لواء الحمد یتجاوز عن سیئاتهم و یرفع درجاتهم جزاء بما کانوا یعملون» غیبة، صفحه 91 – 90.

 

روایت دهم

آخرین حدیثی که از این دسته روایات نقل می کنیم حدیثی است که شیخ سلیمان قندوزی حنفی از علمای اهل سنّت  در کتاب ینابیع المودة به سند خود از جابر بن عبدالله از رسول خدا صلی الله علیه و آله و در ضمن حدیث جندل بن جناده یهودی روایت می کند. جندل بن جناده که یهودی بود خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسد و مسلمان می شود و سپس می گوید:

«أخبرنی یا رسول الله عن أوصیائک من بعدک لأتمسّک بهم قال ص أوصیائی اثنی عشر قال جندل هکذا وجدناه فی التوراة و قال یا رسول الله سمّهم لی فقال ص أولّهم سید الاوصیاء أبوالائمه علی ثم ابناه الحسن و الحسین فستمسک بهم و لایغرّنک جهل الجاهلی ... فمَن بعد الحسین و ما أسامیهم قال ص اذن انقضت مدة الحسین فالامام ابنه علی و یلقب بزین العابدین فبعده ابنه محمد یلقب بالباقر فبعده ابنه جعفریدعی بالصادق فبعده ابنه موسی یدعی بالکاظم فبعده ابنه علی یدعی بالرضا فبعده ابنه محمد یدعی بالتقی و الزکی فبعده ابنه علی یدعی بالنقی و الهادی فبعده ابنه حسن یدعی بالعسکری فبعده ابنه محمد یدعی بالمهدی و القائم و الحجة فیغیب ثم یخرج فاذا خرج یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» ینابیع المودة، باب 76، صفحه 443- 442.

 

مباحث ماضی؛ نگاه اجمالی؛ مرور اختصاری

تاکنون بحث ما درباره ائمه اثنی عشر بعد از رسول بود که توسط رسول خدا با ذکر اسامی برای حاکمیت و فرمانروایی  نصب شده اند. مباحثی که پیش از این بحث شد: نظریه نصب از نظر عقلی و از حیث نقلی، نصّ بر رهبر و فرمانروا قبل از رسول اکرم، نصب رسول خدا برای حاکمیت و مبحث نصب حاکمان بعدالرسول با نصّ رسول اکرم بر فرمانروایی آنها بود.

گفتیم نصب حاکم بعدالرسول به دو گونه نصب کمی و نصب کیفی بوده است؛ به این معنا که رسول خدا در روایات متواتر هم تعداد امامان منصوب و هم اسامی آنها و خصوصیاتشان را بیان فرموده است. روایات متواتری در خصوص نصب امیرالمؤمنین علیهالسلام و نیز روایاتی در مورد نصب ائمه اطهار علیهمالسلام با ذکر اسامی مبارک برخی از آن حضرات و یا ذکر اسامی تمامی ائمه اثنی عشر خوانده شد.

 

مبحث پیش رو

بحث فعلی ما درباره نائبان و جانشینان ائمه اطهار علیهمالسلام است. از این بحث با عنوان نظریه ولایت فقیه نیز تعبیر می شود. در بحث از فقه نظام حکومتی فعلاً بحث نصب را مطرح می کنیم و در این باره سخن خواهیم گفت.

 

فرمانروا و فرمانروایی؛ عنصر لازم جامعه انسانی

در تمام ادوار و ازمنه، خداوند متعال برای فرمانروایی جامعه بشری فرمانروا تعیین کرده است. چنانکه گفتیم این امر از لوازم فرمانروایی خداست. توضیح اینکه:

اولاً؛ بنا به ادلّه فراوان، خدای متعال فرمانروا و صاحب مُلک است و نصّ صریح آیات کریمه و روایات شریفه بر آن دلالت دارد؛ از جمله آیات «له الملک» و «لایشرک فی حکمه احدا» و «قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء» و «قل اعوذ برب الناس ملک الناس» و «له الخلق و الامر».

قرآن کریم با استخدام همه واژگانی که دلالت بر فرمانروایی دارد همچون واژگان امر، ولیّ، حکم، ملک و غیره بر این حقیقت نصّ و تأکید دارد که حکم و فرمانروایی تنها از آن خداست و هیچ کس جز او حق فرمانروایی ندارد. فرمانروایی به معنی حقِ دستور دادن است و اینکه کسی امر خود را بر دیگران واجب الطاعه بداند. چنین معنایی از شؤون خاصه خداوند است.

بدترین و خطرناک ترین شرکی که جامعه بشر را دچار فساد می کند همین نوع شرک است (یعنی شرک در امر حاکمیت الهی و اینکه فرمانروایی کسی جز خدای متعال پذیرفته شود) و حتی شرک در پرستش به معنای رکوع و سجود برای غیر خدای متعال چون منجر به چنین شرکی می شود فساد آور است. فساد، از شرک در طاعت به وجود می آید.

ثانیاً؛ رها کردن جامعه بشری از سوی خدا بدون تعیین فرمانروا برای آن و احاله امور به خود بشر به معنی تخلّی از خداوندی خداست؛ گویی خدای متعال از خداوندی استعفا داده باشد و کار را به شریک خود واگذار کرده باشد!! این امر هم عقلاً جایز نیست و هم خلاف نقل قطعی است؛ چنانکه آیات شریفه می فرماید: «لا یُشرک فی حکمه احداً» و «لا شریک له فی الملک».

 

امام مخفی؛ امامت جاری

در عصر غیبتِ معصوم آنکه غائب است شخص امام است؛ ولی در مورد امامت، غیبت آن معنا ندارد؛ یعنی امام اگرچه غائب است ولی امامت او برقرار است و (بر جامعه بشر چه در زمان ظهور و چه در عصر غیبت) امامت می کند. از سوی دیگر چنانکه پیشتر گفتیم امامت به معنای فرمانروایی، دستور دادن و حق دستور و فرمان است و بنا به این معنا اگر امام کسی را برای انجام وظایف امامت در دوره غیبت خود نصب نکند به معنی آن است که وظیفه امامت را انجام نداده است.

(1. در عصرغیبت، امام غائب است ولی امامت او جاری و برقرار است.

2. امامت به معنی فرمانروایی و دستور دادن است.             

3. نتیجه اینکه: امام غائب برای انجام وظیفه امامت خود کسی را در عصر غیبت نصب می کند.)

 

حاکمیت و وجوب اطاعت؛ حقیقت و ماهیت امامت

در زیارات معصومین با وجود نصوص و عبارات واضحی که در متن زیارات وجود دارد اما هنوز برای برخی، حدود تکالیف امام معلوم نیست. در زیارات می خوانیم: «امری لامرکم متبع» و «مطیع لکم» و «تابع لکم»؛ این عبارات بیانگر این  است که شرط امامت و ماهیت و حقیقت آن «مقام فرمان» است یعنی آنچه امام را  صاحب مقام امامت می کند همین «مقام فرمان» است؛ اگر امام همه مقامات معنوی را داشته باشد، ولی فرمانروا و مطاع نباشد و فرمان او واجب الاطاعه نباشد امام نیست.

اگر امامت یک مقام ویژه است و امام واسطه فیض الهی و واسطه بین خلق و خداست به خاطر آن است که امام واسطه در امر، دستور و فرمان الهی است. عقل نیز به همین حکم می کند؛ یعنی اگر خدای متعال بخواهد فرمان بدهد باید کسی روی زمین و در میان مردم وجود داشته باشد که فرمان الهی را به آنها برساند و اجرا کند.

 

امامت؛ واسطه الهی تحقق آمریت

آیات «له الملک»، «لاشریک له فی الملک»، «ملک الناس» و غیره  بیانگر یک واقعیت و حقیقت است نه اینکه مجاز باشد. «له الملک» ظهور در حصر دارد یعنی مُلک را انحصاراً برای خدا می داند و آیه «لاشریک له فی الملک» تأکید بر این حصر است و بیان می کند که هیچ کس با او در مقام مُلک و آمریت شریک نیست.

با این مقدمه می گوییم اگر خداوند بخواهد آمریت خود را اِعمال کند و آمر و فرمانروا باشد باید کسی در روی زمین باشد که (واسطه آمریت او باشد و) فرمان خدا را به مردم منتقل کند و آن را اجرا کند. (در جوامع بشری نیز چنین واسطه گری دیده می شود و) فرمانروای یک مملکت در مناطق مختلف تحت سیطره خود یک مأمور تعیین می کند تا امر فرمانروا را اجرا و آن را به رده های پایین تر منتقل کند.

 

عصر غیبت؛ جریان امامت؛ لزوم واسطه در آمریت

در عصر غیبت هم همین گونه است؛ در این دوره نیز امام فرمانروایی می کند یعنی فرمان خدا را به مردم می رساند و اجرا می کند. رساندن فرمان خدا به مردم تنها به معنی ابلاغ و اعلام فرمان نیست بلکه به معنی اجرای آن نیز هست.

بنابراین (به عنوان تأکید و تکرار می گوییم) در عصر غیبت، فرمانروایی خداوند چنین اقتضا می کند که کسی واسطه باشد تا فرمان الهی را برساند و اجرا کند و از سوی دیگر امامت امام معصوم نیز همین اقتضا را دارد، اقتضای امامت امام در عصر غیبت این است که فرمانروایی کند و بر این اساس لازم است در جامعه کسی وجود داشته باشد که فرمان امام را هم ابلاغ کند و هم اجرا کند.

/223/907/م

تقریر: جلال الدین زنگنه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰