vasael.ir

کد خبر: ۳۵۶۳
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۸ - 31 October 2016
فقه‌الاجتماع/ استاد مبلغی/ جلسه 3

فرآیند شکل‌گیری و ساخت موضوع برای فقه تخصصی- لایه‌های چهارگانه فقه در موضوع شناسی و تأسیس فقه تخصصی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ برای شکل‌گیری و ساختن موضوع فقه تخصصی همچون فقه الاجتماع، باید موضوعی از رشته تخصصی همانند علم الاجتماع اخذ شود و افعالی در پیرامون آن تصور گردد، به شرط اینکه این فعل دارای حیثیت فقهی باشد و تحت مناطات و حساسیت‌های شارع در آید؛ در این صورت است که این فعل می‌تواند موضوع برای فقه تخصصی باشد.

به گزارش سرویس جامعه پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در سومین جلسه درس خارج فقه الاجتماع در ادامه اصطلاح قبلی یعنی «حیثیت فقهی موضوع» اظهار داشت: برای شکل گیری موضوع فقه تخصصی باید سه حیثیت دست به دست هم دهند، تا موضوع به صورت روشمند و منضبط ساخته شود؛ در این صورت است که قضیه و گزاره فقه الاجتماع شکل می‌گیرد و تولید می‌شود.

زیرا هر گزاره فقهی متشکل از موضوع و حکم است و تا موضوع به صورت دقیق ساخته نشود و کشف نگردد، حکمی هم به آن تعلق نمی‌گیرد؛ روشن است که بدون گزاره‌های دقیق فقهی، رشته تخصصی جدیدی نیز شکل نمی‌گیرد.

این سه حیثیت عبارتند از :

1- حیثیت موضوعی ِ موضوع

2- حیثیت تخصصی موضوع

3- حیثیت فقهی موضوع

 

توضیح شماره 1: در فقه الاجتماع به دلیل این که فقه است و فقه به فعل مکلف می پردازد ، حیثیت موضوعی یعنی اینکه موضوع در فقه تخصصی باید فعل باشد. اگر موضوعی از سنخ فعل نباشد ، از دائره موضوعات فقه تخصصی خارج است. مثلا تخریب شأن و منزلت اجتماعی یک فعل است و چون حیثیت موضوعی را داراست در دائره موضوعات فقه الاجتماع قرار می گیرد.

توضیح شماره 2: مثلا موضوع مطرح شده در شماره 1 یعنی تخریب شأن، موضوعی است که از حیثیت تخصصی برخوردار است؛ زیرا در رشته جامعه شناسی  به موضوع شأن و منزلت اجتماعی پرداخته شده است و تخریب به عنوان فعلی از افعال به این شأن تعلق گرفته است.

به عبارت دیگر، حیثت تخصصی موضوع وقتی تحقق پیدا می کند که موضوع (مثل تخریب) از موضوعات پیرامونی مسأله مطرح شده در جامعه شناسی (مثل شأن و منزلت اجتماعی) باشد.

توضیح شماره 3: موضوع (مثل تخریب شأن و منزلت اجتماعی) از موضوعاتی باشد که تحت مناطات و حساسیت ها و حلال و حرام های شارع قرار بگیرد.

 

برای روشن‌تر شدن بحث، مثالی از فقه اقتصادی تقدیم می‌شود:

در فقه اقتصادی، موضوع «شرط بندی در هنگام وام برای جبران کاهش ارزش پول» یک موضوع برای فقه اقتصادی است؛ زیرا هر سه حیثیت در این موضوع، تحقق یافته است .

1- «شرط بندی برای جبران» یک فعل است و از این جهت، حیثیت موضوعی موضوع را داراست.

2-  حیثیت تخصصی موضوع هم تحقق یافته است؛ زیرا بحث کاهش ارزش پول یک موضوع در علم اقتصاد است و تعریف تخصصیِ خود را دارد.

3- چون بحث شرط بندی نسبت به زیادت ، شبهه ربوی بودن را به دنبال دارد و شارع در این زمینه حساسیت ها و حلال و حرام هایی را مطرح کرده است پس حیثیت فقهی موضوع نیز تحقق یافته است.

 

جمع بندی: برای شکل‌گیری و ساختن موضوع فقه تخصصی (مثلا فقه الاجتماع) باید موضوعی از رشته تخصصی (مثل علم الاجتماع) اخذ شود و افعالی در پیرامون آن تصور گردد، به شرط اینکه این فعل دارای حیثیت فقهی باشد و تحت مناطات و حساسیت‌های شارع در آید؛ در این صورت است که این فعل می‌تواند موضوع برای فقه تخصصی باشد.

 

سؤال: در روش شکل گیری موضوع برای فقه تخصصی چه فوائدی نهفته است؟

جواب:

1- تعیین و بازشناسی مرزهای رشته‌های تخصصی:

بدیهی است گام اول در تأسیس هر فقه تخصصی، مشخص کردن حد و مرزهای آن رشته است.

اشکال اصلی متوجه به پاره‌ای از گفتگوهای علمی کنونی درباره فقه اجتماعی این است که به حیثیت تخصصی(علم الاجتماعی) موضوع توجه نشده، بلکه فقط  «کلمه عام اجتماعی» که مشترک بین موضوعات مطرح در جامعه شناسی و علوم اجتماعی است، لحاظ گردیده است.

در نتیجه، هر موضوع اجتماعی اعم از سیاست، اقتصاد، رسانه، فرهنگ، هنر و غیره داخل در فقه اجتماعی گردیده است، در این نگاه، فقه اجتماعی یک رویکرد است و هیچ ارتباطی با فقه الاجتماع به عنوان رشته تخصصی ندارد؛ صد البته این رویکرد یعنی نگاه اجتماعی به مسائل اجتماعی در فقه الاجتماع هم وجود دارد زیرا فقه الاجتماع نیز مانند فقه های تخصصی ِ دیگر یکی از اقسام فقه اجتماعی است.

نکته بسیار مهم در تعدد حیثیت ها این است که در تأسیس علوم انسانی اسلامی (مثل علم الاجتماع اسلامی) باید بر حیثیت تخصصی تمرکز کرد، در حالی که در تأسیس فقه تخصصی (مثل فقه الاجتماع) باید علاوه بر حیثیت تخصصی به حیثیت فقهیِ موضوع و طبعا حیثیت موضوعی موضوع نیز التفات نمود.

مثلا در مسأله شأن و منزلت اجتماعی اگر فقط و فقط به حیثیت تخصصیِ موضوع تمرکز شود ، باید تعریف و توصیف دقیقی از شأن و منزلت اجتماعی ارائه شود و این رویه با تولید جامعه شناسی اسلامی تناسب دارد؛ ولی اگر علاوه بر حیثیت تخصصی، دو حیثیت موضوعی و فقهی موضوع دخالت داده شود، فقه الاجتماع شکل می گیرد.

 رسالت اصلی فقیه تعریف شأن ومنزلت نیست، بلکه به افعال پیرامونی و مرتبط با شأن  و منزلت مثل تخریب منزلت ، مثل ایجاد منزلت‌های مشروع، مثل حفظ کردن یک جایگاه و تقویت آن و غیره می‌پردازد که همگی از سنخ فعل است و فقیه می‌خواهد حکم این موضوعات را استنباط نماید.

2- کسب قدرت و توانایی بر موضوع سازی: چون تبیین دقیقی از موضوع ارائه شده است ، فقیه می تواند موضوع شناسی دقیق داشته باشد و قدرت کشف موضوع از لایه های نیمه پنهان و پنهان و غیر موجودِ فقه پیدا نماید. (مراد از لایه های فقه، به زودی روشن می شود)

3- منضبط شدن رجوع به متخصص: اگر فرایند شکل گیری موضوع و شناخت دقیق موضوع معلوم نشود، مرجع تشخیص موضوع مشخص نمی شود و نظرات شخصی و سلیقه‌ای و غیر کارشناسانه فرصت ظهور پیدا می کند.

بنابراین اگر فقیهی ورود تخصصی به فقه الاجتماع نداشته باشد اظهار نظر فقهی او در ارتباط با یک مسأله اجتماعی با اختلالاتی همراه می‌گردد و فتوایش را مخدوش می‌سازد.

رویه مباحث دوره فقه الاجتماع به این شکل است که در گام اول، نظریه کلامی و در گام دوم، نظریه فقهی و در گام سوم ، احکام فقهی ارائه می‌گردد؛ نظریه کلامی به این جهت است که ورود فقیه به موضوع شناسی را ورودی تخصصی نماید و لذا در کنار مراجعه تخصصی به جامعه شناسی غربی از نظریات کلامی نیز استفاده می شود.

نکته: تجمیع نظریه‌های کلامی می تواند دست مایه خوبی برای ظهور و بروز علم الاجتماع اسلامی گردد.

 

«لایه‌های چهارگانه فقه» در موضوع شناسی و تأسیس فقه تخصصی

در بحثِ روش تأسیس رشته های تخصصی، اصطلاح دیگری با عنوان «لایه‌های پنهان و آشکار فقه» مطرح می‌شود.

برای شناخت موضوعات مطرح در فقه تخصصی مثل فقه‌الاجتماع باید گام به گام به چهار لایه ذیل مراجعه کرد که سه تای آن ، لایه های فقه موجود است و در لایه آخر که فرا فقه ِ موجود است باید به سراغ شریعت رفت.

1- لایه آشکار فقه: یعنی فقه موجود به موضوع مد نظر که «شأن و منزلت اجتماعی» است پرداخته است؛ مثلا در مبحث عدالت ، خمس، زکات و غیره به  این موضوع تصریح شده است.

2- لایه نیمه آشکارِ فقه: یعنی مباحثی در فقه داریم که آشکارا در باره شأن و منزلت اجتماعی نیست، ولی محتوایش موضوعی است که به شأن و منزلت اجتماعی مرتبط است؛ مثلا قضیه حضور جناب علی‌بن یقطین در دستگاه ظالم به صورت نیمه آشکار به جواز ایجاد شأن و منزلت اجتماعی در دستگاه ظالم می‌پردازد.

لایه نیمه آشکار فقه، جایگاه و ظرفیت بسیار برجسته ای در مسائل مستحدثه و در ارتباط با مسائل یک رشته تخصصی دارد. این لایه اگرچه در فقه زیاد است ولی مع الاسف کسی از آن ها سراغ نگرفته و استخراج نشده است.

3- لایه پنهان فقه: یعنی مناطاتی که از مجموع فقه به دست می آید و در رشته های تخصصی به کار گرفته می شود. از مهم ترین این مناطات قیاس اولویت و هم چنین روح الشریعه است که بسیار پر کارکرد است.

4- لایه غیر موجود: یعنی در فقه کنونی موجود نیست؛ ولی در شریعت موجود است و لذا باید به سراغ قرآن و روایات رفت./102/825/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۹:۵۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۵۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۶:۳۲
اذان مغرب
۲۰:۲۵:۲۷