vasael.ir

کد خبر: ۳۴۳۹
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۶ - 26 October 2016
مبادی فقه سیاست ، استاد رضائیان /9

آیه قُوا أنفسَکم و أهلیکُم ناراً با تنقیح مناط بر مساله ولایت فقیه و نظام سیاسی اسلام نیز دلالت می کند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حجة الاسلام رضائیان در جلسه نهم درس مبادی فقه سیاست خود به تبیین وجوه ایجابی و سلبی نظام سیاسی پرداخت و با تشریح دلالت آیه "قوا انفسکم و اهلیکم نارا" گفت: این آیه با تنقیح مناط بر مساله ولایت فقیه و ولایت نظام سیاسی اسلام دلالت دارد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام رضائیان، نهمین جلسه درس مبادی فقه سیاسی خود را در حالی روز شنبه در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در تاریخ 1395/2/13 با حضور فضلای حوزوی برگزار کرد که به تبیین وجوه ایجابی و سلبی نظام سیاسی پرداخت.

این استاد سطح عالی حوزه در ادامه با اشاره به تسری حکم فقهی "قوا انفسکم" از خانواده به فقه سیاسی گفت: هر دو وجه وجوب تحفظ خانواده، در جامعه و سیاست نیز وجود دارد:

1- از باب ولایت شخص بر خانواده:

 نظام اسلامی نیز نسبت به جامعه اسلامی همین حالت ولایت را داراست؛ چرا که مراد از نظام اسلامی مفاد آیه «"النبی اولی بالمومنین من انفسهم"» می باشد؛ اولویت نبی مکرم اسلام تنها اولویت تکوینی نبود بلکه اولویت تکوینی و تشریعی می باشد و لذا الان که نیستند و غائبند، شریعت و تفقه دین او و فقه اسلام ناب بر ما اولویت و ولایت دارد و ما می توانیم الان بگوییم قوانینی که پیامبر آورده است اولی بالمومنین من انفسهم است.

 2- ما بدون خانواده به کمال نمی رسیم:

 این را هم می توان در مورد فقه سیاسی تنقیح مناط کرد یعنی چنانچه ما بدون توجه به کمال خانواده نمی توانیم به کمال خود برسیم در جامعه نیز بدون توجه به کمال جامعه نمی توانیم به کمال خود برسیم و بداهت این مطلب را قبلا بیان کردیم که این اجتماع ظرف برای کمال انسان می باشد و نمی شود که ظرف سمت و سوی خاصی به خود بگیرد و مظروف چنین نشود.

تقریر درس استاد رضائیان در جلسه نهم درس خارج مبادی فقه سیاسی به شرح ذیل است:

 

خلاصه جلسه گذشته

بعد از اینکه رابطه فرد با جامعه را ملاحظه کردیم و در ذیل آن نیاز و تعامل او با جامعه را بدیهی دانستیم، به بررسی رابطه سیاست و جامعه پرداختیم. گفتیم این نظام سیاسی صورت اجتماع برای رسیدن به کمال می‌باشد و گفتیم که دارای قوای خاصی است که این قوا ماهیت نظام سیاسی را تشکیل می‎دهند، همچون نظام اقتصادی و نظام فرهنگی که تشکیل دهنده شاکله نظام سیاسی هستند، و گفتیم این دقیقا شبیه نظام قوای انسانی است که در عین حال که کثرت دارند در عین حال حقیقتشان یکی بیش نیست.

همچنین گفتیم چنانچه در نظام قوای انسان برخی مقدم بر برخی دیگر هستند و برخی اشرف از برخی دیگر هستند در نظام اجتماع نیز چنین می باشد و چطور که در نظام فردی اصالت با روح می باشد و روح مقدم بر بدن می باشد در عرصه اجتماع نیز فرهنگ مقدم بر اقتصاد می باشد.

 

تزاحم اصول فرهنگی با اصول اقتصادی

نظام سیاسی تا می تواند باید رشد فرهنگی و اقتصادی در کنار هم ایجاد کند ولی اگر در یک مقامی تزاحمی بین جهات فرهنگی با جهات اقتصادی ایجاد شد، ابتدا تا می توانیم باید جمع کنیم بین هردو جهت و یکی را فدای دیگری نکنیم ولی اگر نتوانستیم بین این دو جهت جمع کنیم باید با توجه به بحث تزاحم اهم و مهم، اهمیت را به مسائل فرهنگی بدهیم مثلا بین دفاع من از مظلوم با پیشرفت خاص اقتصادی تزاحم پیش می آید که از طرفی دفاع از مظلوم یک اصل فرهنگی در سیاست خارجه می باشد و از طرفی نیز پیشرفت اقتصادی یک اصل در حوزه نظام اقتصادی می باشد در چنین تزاحماتی تا می توانیم باید جمع بین دو مهم کنیم ولی اگر نتوانیم بین دو امر مهم جمع کنیم باید به امر فرهنگی اهم بها بدهیم.

 

وجوه نظام سیاسی به‌ لحاظ سلب و ایجاب

جنبه ایجابی

ما در یک تقسیم بندی برای نظام سیاسی آن را به دو نظام ایجابی و سلبی تقسیم می‌کنیم ما در جنبه ایجابی، دنبال این هستیم که تمام آنچه که می بایست در تمام قوا به سمت کمال تحقق یابد و به سمت غایت شریعت پیش رود که این دو مرتبه دارد یک مرتبه صحت و یک مرتبه کمال؛ ما در نظام اقتصادی برای وجه صحت باید ضرورت های زندگی بشر را تامین کنیم  این حداقل ها جزء می بایست ها و الزام و مقام صحت شرعی می باشد که شما به عنوان حکومت باید اینها را تامین کنید و همچنین است در مسائل فرهنگی مثل آموزش و پرورش که باید یک حداقل هایی در دسترس همه سطوح جامعه قرار گیرد تا وظایف حکومت در قبال افراد جامعه انجام پذیرد؛ پس چه در مسائلی که جانب مادیت لحاظ شده است مثل راه سازی و صنعت و معدن و شهر سازی و خوراک و پوشاک البته اینها حیث های معنوی هم دارند ولی بیشتر جنبه مادی می باشد و چه در مسائلی که جانب معنویت لحاظ  شده است مثل تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش، حکومت یک وظایف حداقلی از بایسته ها و الزامات در جنبه ایجابی دارد که از ضروریات می باشند.

برخی از امور هم از مشترکات جهات مادی و معنوی می باشد مثل ازدواج این هم در حداقل‎هایش جزء ضرورت های ایجابی حکومت می‌باشد و نظام برای اینکه بقاء دینی داشته باشد باید این حداقل ها رعایت بشوند.

یک جنبه هم در جهت ایجابی، شایسته ها می‌باشد که من حاکم بتوانم شرایط را برای بهتر شدن زندگی مادی و معنوی مردم ایجاد کنم. مثلا حکومت شرایط را برای ازدواج ایده آل فراهم کند مثلا شرایط مشاوره را برای ازدواج فراهم بکنیم؛ یعنی یک وقت یک شرایط حداقلی و امکانات اولیه ازدواج می باشد که بر حکومت فرض است که اینها را تامین کند و یک وقت یک شرایط ایده آل می باشد که اینها را هم شایسته است که حکومت ایجاد کند.

 

جنبه سلبی

در این جهت مسائلی مثل اختلال نظام و هرج و مرج مطرح می‌باشد که در حقیقت جنبه حداقلی که باید مراعات شود جلوگیری از این پیامدها در حوزه سیاسی و اجتماعی می باشد. پس جامعه به عنوان مکلف اگر هم به سمت کمال نباشد که فرمود: «و سارعوا الی مغفرة من ربکم»  یا آیه شریفه «فاستبقوا الخیرات» که اینها نشان دهنده نگاه رو به بالا در مسیر اجتماع می باشد ولی اگر جامعه ای این تعالی را ندارد حداقل باید مواظب باشد تا به مخمصه نیافتد.

همچنین آیه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» هر چند اساسا برای فقه خانواده مطرح شده است ولی با تنقیح مناط در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز جاری می شود. البته مفاد «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» و امثالهم از وجوه سلبیه با وجوه ایجابیه دو روی یک سکه هستند یعنی شما اگر از این محرمات به دور بودی و جامعه پیرامون را از این منجلاب ها دور ساختی ناخود آگاه در متن شریعت قرار می گیری و به کمال می رسی.

 

مفاد آیه قو انفسکم و اهلیکم

حدیث اول

در کتاب اصول کافی جلد 5 ص62 عن احمد ابن محمد خالد برقی عن عثمان ابن عیسی عن سماعة ابن مهران عن ابی بصیر  که تمام رجال ثقه هستند و ابی بصیر هم از اصحاب اجماع می باشد و روایت سندا مشکل ندارد:

فی قول الله عز و جل قو انفسکم و اهلیکم نارا، قلت کیف اقیهم؟ قال تامرهم بما امر الله و تنهاهم عما نهاهم الله  فإن اطاعوا کنت قد وقیتهم و إن عصوک کنت قد قضیت ما علیک.

اگر اطاعت کردند تو نجاتشان دادی و اگر عصیان کردند تو وظیفه خود را انجام داده ای.

 

حدیث دوم

هر چند که از نظر سندی قوت حدیث اول را ندارد ولی چون به شکل دعا آمده است و در ادعیه انگیزه برای تحریف کم بوده است می توان به این حدیث هم اعتماد کرد.

لما نزلت هذه الآیة[1] "یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون ما امرهم و یفعلون ما یومرون" قال الناس: یا رسول الله کیف نقی انفسنا و اهلینا؟ قال: اعملوا الخیر و ذکروا به اهلیکم فأدبواهم علی طاعة الله_این حدیث را ابوحنیفه از امام صادق علیه السلام نقل می کند_ ثم قال ابوعبدالله: ألا تری أن الله یقول لنبیه {وامر اهلک بالصلاة اصطبر علیها[2]} و قال: واذکر فی الکتاب إسماعیل إنه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا54 و کان یامر أهله بالصلاة و کان عند ربه مرضیا55[3]

راوی در مورد شأن نزول قوا انفسکم می پرسد و چون مفاد این آیات واحد است امام معصوم به این آیات نیز استشهاد دارند.

جهاتی که در این آیه قوا انفسکم بیان شده است اولا اعملو الخیر خودتان انجام دهید دوما ذکروا به یاد آوری کنید به آنها سوما فادبواهم علی طاعة الله این همان مفاد حدیث کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم می باشد. مقام اول: عمل مقام دوم: یاد آوری و مقام سوم: مقام ادب می باشد و بعد خدا به پیامبرش هم همینطور امر می کند که خودت صبر کن و عمل کن بر نماز.

 

دو وجه وجوب حفظ اهل از آتش در مفاد آیه قوا انفسکم

ملاک امر در این خطاب نسبت به خود و خانواده اولا همان چیزی است که در آیه مورد استشهاد روایت دوم هم آمده و «کان عند ربه مرضیا» تا از آتش به همان خطاب دور بشوید و به رضای الهی برسید و اینجا حکمت هم نیست بلکه علت حکم می باشد یعنی غایت نهائی شارع از این وجوب حفظ کردن خانواده و خود رسیدن به رضای الهی و دور ماندن از آتش جهنم می باشد و وجه دوم اینکه از طرفی می بینیم که وظیفه خانواده بر عهده من می باشد و من تنها مکلف در قبال اعمال خودم نیستم و تازه این اهل اعم تر از زن و فرزند است و این اهل در آیه حداقل پیرامون انسان را از ارحام در بر می گیرد؛ اما فرضا اگر تنها در برگیرنده زن و فرزند هم باشد، اگر کسی بگوید از باب ولایت مرد بر خانواده می باشد، می گوییم پس چرا خطاب به مرد نیامده است؟ پس پدر و مادر هر دو را می گیرد به خاطر ولایتی که در خانواده دارند و به هر حال این به خاطر ولایتی است که پدر و مادر دارند و این ولایت وجه اول مطلب این آیه می باشد و نکته دوم این آیه این است که این نفس اگر بخواهد به کمال خود برسد راهی جز هدایت اهل ندارد و در سایه کمال اهل به کمال می رسی.

 

تسری حکم آیه "قوا انفسکم" بر فقه سیاسی

هر دو وجه وجوب تحفظ خانواده بر شخص در جامعه و سیاست نیز وجود دارد:

 1- از باب ولایت شخص بر خانواده

 نظام اسلامی نیز نسبت به جامعه اسلامی همین حالت ولایت را داراست؛ چرا که مراد از نظام اسلامی مفاد آیه"النبی اولی بالمومنین من انفسهم" می باشد و الویت نبی مکرم اسلام بر انفس مومنین از باب این روایتی است که خود نبی مکرم اسلام فرمود: أنا و علی أبوا هذه الامة چون اولویت دارد به منزله پدر می باشد و بلکه از خودتان به خودتان محبتش بیشتر است و البته این آیه مفاد خیلی بالائی دارد که باید در فلسفه فقه به آن پرداخت.

 

دلالت اولویت نبی بر مردم بر مسأله ولایت فقیه

اولیت نبی مکرم اسلام تنها اولویت تکوینی نبود بلکه اولویت تکوینی و تشریعی می باشد و لذا الان که نیستند و غائبند شریعت و تفقه دین او و فقه اسلام ناب بر ما اولویت و ولایت دارد. وقتی در عالم تکوین بخواهیم بگوییم آن اولویت تکوینی در شخصی غیر رسول الله هم هست باید بگوییم که او معصوم باید باشد تا قابلیت ولایت تکوینی پیامبر را داشته باشد و البته در این هم جای بحث می باشد که آیا این ولایت تکوینی قابل تسری به مومنین و اولیاءالله از مسلمین هست یا نه، ولی در ولایت تشریعی و جانشینی ولایت تشریعی پیامبر نیاز به عصمت نداریم چرا که رسالت پیامبر همه اش در زمان پیامبر تمام شده است و به نظر ما شیعیان تمام قوانین تشریعی را ایشان آوردند و ما می توانیم الان بگوییم قوانینی که پیامبر آورده است اولی بالمومنین من انفسهم است.

مجوز در امر به اهل در آیه شریفه قوا انفسکم و اهلیکم در فقه خانواده یک مجوز تشریعی می باشد و همین مجوز تشریعی در فقه سیاسی از آیه النبی اولی بالمومنین من انفسهم در مورد نظام اسلامی و ولی فقیه هم صادق است وقتی نظام اسلامی همان ظرف تشریع پیامبر اسلام می باشد و به عقیده شیعیان این ظرف دست نخورده است و دین اساسش پا برجاست و تشریعش ثابت است، پس این اولویتی که در نفس نبی نسبت به نفس مردم هست شبیه اولویتی است که در نفس شما نسبت به نفس خانواده می باشد و هر دو اولویت از باب تشریع یکسان می باشند و وقتی این ولایت تشریعی در آیه النبی اولی بالمومنین من انفسهم صادق شد این عمومیتش در مورد هر نظام اسلامی مبتنی بر تشریع رسول خاتم نیز صادق خواهد بود.

 

2- ما بدون خانواده به کمال نمی رسیم

 این را هم می توان در مورد فقه سیاسی تنقیح مناط کرد یعنی چنانچه ما بدون توجه به کمال خانواده نمی توانیم به کمال خود برسیم در جامعه نیز بدون توجه به کمال جامعه نمی توانیم به کمال خود برسیم و بداهت این مطلب را قبلا بیان کردیم که این اجتماع ظرف برای کمال انسان می باشد و نمی شود که ظرف سمت و سوی خاصی به خود بگیرد و مظروف چنین نشود.

پس در هر دو وجه آیه شریفه قوا انفسکم و اهلیکم با تنقیح مناط بر مساله ولایت فقیه و ولایت نظام سیاسی اسلام دلالت می کند و لذا نظام سیاسی باید اعمال اوامر شارع را داشته باشد.

 

دلالت "اعملوا الخیر" بر ضرورت عمل گرایی نظام سیاسی

این روایت که به نوعی به اعمال خیر و اعمال قدرت در انجام کار خیر دلالت دارد به ما می گوید که اگر خود نظام عامل به قوانین اسلام نباشد از مردم انتظار تبعیت نمی توان داشت چطور که امام فرمود اگر خودت عمل نکنی خانواده عمل نخواهد کرد.

 

 "وذکروا به"

و چطور که در فقه خانواده امام فرمودند "و ذکروا به" یعنی یاد آوری کن و حکمت ها و خوبی های حکم الهی را به خانواده نشان بده در مسائل سیاسی نیز چنین است از وظایف حکومت این است که خوبی و زیبایی های قوانین اسلام را برای مردم نشان بدهد.

 

"و ادبوا به"

دو فقره بالایی با تنقیح مناط  از فقه خانواده به فقه سیاسی بر وظایف خود حکومت و سلامت درون حکومت دلالت دارد و این فقره بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر در فقه سیاسی و وظیفه تادیب حکومت با امر و نهی کردن بر اساس قوانین اسلام می کند.

 

صادق الوعد

بحث دیگری که در فقه خانواده در ذیل آیات مطرح شده است صادق الوعدی است که این هم در مسائل سیاسی مخصوصا در مورد تبلیغات سیاسی قبل از انتخابات بسیار راهگشاست و چنانچه اگر پدر در خانه وعده ای بدهد و عمل نکند ایمان فرزند را از خود سلب می کند همین طور است در مسائل سیاسی اگر حاکمان وعده هایی بدهند که عمل نکنند دیگر نمی توانند آن نقش آفرینی خاص را در ذهن مردمان خود داشته باشند.

 

 البته در این مطالب علاوه بر تنقیح مناط یک نوع اولویتی نیز در مسائل سیاسی وجود دارد که اهمیت آن بسا بیشتر از فقه خانواده در این مسائل باشد.

 

حامد حسن زاده907/328/ر

پاورقی


[1] تحریم آیه ششم

[2] طه آیه صدو سی و دو

[3] سوره مریم آیات پنجاه چهار و پنجاه پنج

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳