vasael.ir

کد خبر: ۳۳۹۶
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۷ - 13 October 2016
در یادداشتی بررسی شد/ بخش اول

آسیب شناسی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ امام خمینی(ره) به مثابه رهبر انقلاب اسلامی همواره نسبت به آسیب‌ها و خطراتی که در کمین انقلاب نشسته است، هشدار داده و بر لزوم هوشیاری مردم و مسؤولان تأکید کرده‌اند؛ از این‌رو این مقاله برآن است،‌ تا با واکاوی دغدغه‌های یک ساله پایانی حیات امام راحل به عنوان یکی از حساس‌ترین و سرنوشت سازترین مقاطع رهبری ایشان،‌ آسیب‌ها و مخاطرات اصلی فرا روی انقلاب اسلامی را از منظر آن حضرت به تصویر بکشد.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل، انقلاب اسلامی مردم ایران را می‌توان مهم‌ترین تحول سیاسی قرن بیستم محسوب نمود.

این انقلاب (همچون سایر انقلاب‌های جهان) از نخستین روز پیروزی، در راستای استمرار حیات طیبه خود با چالش‌های خطیر و فراز و فرود های بی شماری مواجه بوده است.

برای عبور از گردنه‌های پر پیچ و خم فراروی انقلاب، علاوه بر ضرورت شناخت مقصد و مسیر منتهی به آن، می‌بایست به طور پیوسته به آسیب پژوهی انقلاب پرداخته، نقاط ضعف را شناسایی نموده و در راه اصلاح آن کوشش به خرج داد.

در راستای موضوع یادشده، رهبران حرکت‌ها و جنبش‌های سیاسی و اجتماعی نقش ویژه ای را به عهده دارند، چه آن که ایشان با آشنایی جامعی که از نهضت و اهداف آن و نیز مخاطرات پیش روی آن دارند، با نگاهی کلان به مسائل و فارغ از نگاه های جزئی و حزبی، می توانند به ترسیم چالش های پیش رو و راهکارهای مقابله با آن بپردازند.

انقلاب اسلامی نیز از این مهم، مستثنی نیست، امام خمینی(ره) به مثابه راهبر این انقلاب الهی همواره نسبت به آسیب ها و خطراتی که در کمین انقلاب نشسته است، هشدار داده و بر لزوم هوشیاری مردم و مسؤولان تأکید نموده‌اند.

این مقاله بر آن است تا با واکاوی دغدغه های یک ساله پایانی حیات امام (به مثابه یکی از حساس‌ترین و سرنوشت سازترین مقاطع رهبری ایشان) آسیب‌ها و مخاطرات اصلی فرا روی انقلاب اسلامی را از منظر آن حضرت به تصویر بکشد.

 

پیش در آمد

نگاهی گذرا به تمامی انقلاب های مردمی چند قرن اخیر از انقلاب فرانسه و روسیه گرفته تا انقلاب چین و الجزایر، بیانگر آن است که تمامی این جنبش ها با فراز و فرودها و تحولات مختلفی مواجه شده اند.

گستره این حوادث گاه تا آن جا بوده که اهداف اصلی نهضت را تحت الشعاع قرار داده و احیانا پس از طی بازه زمانی خاص به نتایجی معکوس منجر شده است.

به عنوان نمونه انقلاب کبیر فرانسه پس از آن که با تلاش های فراوان مردم به ثمر نشست، شاهد ترورها و کشتارهای هولناکی علیه رهبران انقلاب گردیده و در ادامه با به روی کار آمدن ناپلئون بناپارت و پس از آن لوئی هجدهم فرجام انقلاب به دیکتاتوری لجام گسیخته منتهی شده و بدین ترتیب تمامی آمال انقلابیون مبنی بر آزادی و لغو رژیم سلطنتی برباد رفت. (1)

انقلاب روسیه نیز در دهه دوم خود با دیکتاتوری بیست و پنج ساله استالین مواجه شد و عملا به وضعیت پیش از انقلاب بازگشت. (2)

همچنین انقلاب الجزایر از سرنوشت مشابهی برخوردار است. پس از پیروزی مبارزان مسلمان بر ارتش اشغالگر فرانسه و بر جای ماندن بیش از یک میلیون شهید راه آزادی، کشمکش های درونی آغاز شده و تمامی دستاوردهای مبارزات آزادی بخش علیه فرنسه، در پای درخت غفلت و قدرت طلبی عده ای، ذبح شد. معضله ای که تاکنون نیز گریبان گیر این کشور اسلامی است. (3)

با توجه به نکات یادشده روشن می شود که آفت ها و مخاطرات فراوانی در کمین انقلاب ها و جنبش های اجتماعی نهفته است که غفلت از هر یک می تواند آثار زیانباری به همراه داشته باشد.

 در حقیقت حراست از اهداف، ارزش ها و دستاوردهای هر انقلابی در درجه اول مرهون تلاش و دقت رهبران و در درجه دوم هوشیاری و بیداری توده های انقلابی است. تجربه تلخ سایر انقلاب های چند سده اخیر گویای آن است که غفلت و بی درایتی هر یک از دو دسته فوق، بی گمان فرجام تلخی به همراه داشته است.

امام خمینی نیز با درس گرفتن از تجربه های تلخ گذشته در داخل ایران همچون انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت و نیز دوران پانزده ساله مبارزات برای تحقق حکومت اسلامی، همواره هشدارهای لازم برای پیشگیری از انحراف حرکت انقلاب را به مردم و مسئولان گوشزد نموده و در مقام عمل نیز شخص ایشان بارها اقداماتی مهم و حیاتی جهت استمرار حیات طیبه انقلاب اسلامی صورت داده اند.

تحولات سال های ابتدایی انقلاب به خوبی موید این مساله است. نحوه مواجهه امام با جریآنها ی تجزیه طلبی که درست پس از چند روز از پیروزی انقلاب اسلامی اقدام به حملات مسلحانه علیه حکومت مرکزی نمودند یا برخورد ایشان با جریآنها ی روشنفکری متمایل به غرب همچون جبهه ملی و نهضت آزادی و نیز موضع گیری ایشان در خصوص باج خواهی های بنی صدر و منافقین همه و همه گویای تلاش امام برای جلوگیری از خروج قطار انقلاب از ریل اسلام خواهی مردم است.

در این میان اما یک ساله پایانی عمر آن حضرت از حساسیت و اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این دوره زمانی که در واقع از اردیبهشت ماه 1367 آغاز شده و به خرداد 1368 ختم می شود، ایران و انقلاب آن شاهد تحولات و فراز و نشیب های فراوانی است.

به طور خلاصه می توان این تحولات را چنین برشمرد:

1. استمرار نزاع ها میان گروه ها و احزاب سیاسی؛ به گونه ای که مردم دچار یاس و دلسردی بی سابقه ای شده و حضور کم رنگ نیروهای مردمی در جبهه ها را نسبت به گذشته موجب شد. مسائلی از قبیل پیدایش شکاف میان روحانیون سیاسی که منجر به انشعاب مجمع روحانیون از جامعه روحانیت مبارز گردید و نیز پر رنگ تر شدن اختلافات میان هیئت دولت و برخی از وزرا با نخست وزیر.

2. پیروزی های پی در پی دشمن بعثی در جبهه ها ی نبرد و از دست رفتن برخی از مناطق تحت تصرف ایران همچون شبه جزیره فاو، جزایر مجنون، طلائیه، شلمچه و.....

3. حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و حمله های پی در پی آنها به نیروهای ایران و سکو های نفتی.

4. مشارکت مستقیم ارتش آمریکا در نبرد عراق علیه ایران (به عنوان نمونه در بازپس گیری فاو).

5. ساقط نموده هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس از سوی آمریکا.

6. پذیرش قطع نامه از سوی امام و پایان جنگ تحمیلی.

7. حمله مجدد عراق و حرکت داوطلبانه انبوه نیروهای مردمی به سوی جبهه ها.

8. حمله منافقین از سوی غرب کشور و آغاز عملیات مرصاد.

9. استعفای نخست وزیر در زمان وقوع مذاکرات ایران و عراق در سازمان ملل و شورای امنیت.

10. برکناری و عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری.

11. دستور اصلاح قانون اساسی.

12. وخامت اوضاع جسمی امام و در نهایت ارتحال ایشان در خرداد ماه 1368.

 

با توجه به نکات یادشده روشن می شود که در این برهه زمانی، انقلاب با چالش ها و خطرات فراوانی از درون و بیرون دست و پنجه نرم می کرد. در یک ساله یادشده در داخل کشور برخی از سیاست مداران، مصالح انقلاب و کشور را نادیده گرفته و در زمانی که کشور بیش از هرچیز محتاج آرامش و وحدت و نیز معطوف کردن توجه کامل خود به جبهه ها را داشت، با راه انداختن جار و جنجال های مرسوم در فضای بده بستان ها و سهم خواهی های سیاسی، خواسته امام مبنی بر توجه تام به امور جنگ را مغفول گذاردند. همچنین با اوج گرفتن وخامت اوضاع جسمی امام در این دوره و نیز عزل آقای منتظری از جانشینی ایشان، معضل و چالش امکان ایجاد خلاء رهبری پس از امام، نگرانی های عمیقی در سطح برخی مسولان و مردم به وجود آورده بود.

در فضای بین المللی نیز جبهه ای متحد از سوی کشورهای غربی، رژیم صهیونیستی و شیوخ عربی منطقه شکل گرفته بود که از هر گونه توطئه و دسیسه ای علیه جمهوری اسلامی فرگذار نبود. در واقع در این یک ساله معادلات بین المللی به گونه ای رقم خورد که در میدان جنگ، ورق به نفع عراق برگشته و این کشور را به موضع برتر کشاند.

با توجه به نکات یادشده روشن می شود که تراز و سطح بحران هایی که انقلاب از اول نهضت با آن روبرو شده بود در مقابل تهدیدهای یک ساله آخر حیات امام به مراتب نازل تر و کم رنگ تر به حساب می آمد. در واقع جمهوری اسلامی هیچگاه در یک دوره زمانی کوتاه با این حجم انبوه از تهدید و مخاطره، مواجه نگشته بود.

به طور طبیعی همین مساله موجب آن شد تا امام خمینی بیشتر از گذشته در سطح عمومی به آسیب شناسی انقلاب پرداخته و هشدارهای لازم درباره چالش های پیش رو را به مسولان و مردم گوشزد نمایند. در حقیقت ایشان با علم به این نکته که در آینده نه چندان دور مسافر دیار دوست خواهد بود، در غالب بیانات، پیام ها و حتی نامه های خصوصی خود، اقدام به ترسیم منشور آسیب شناسی انقلاب و نیز ساز وکارهای مواجهه با چالش های پیش رو نمودند.

 

آسیب شناسی

واژه آسیب شناسی(Pathology) از جمله کلماتی است که از علم پزشکی وارد حوزه علوم اجتماعی شده است. این واژه در لغت به معنای «مطالعه علل بیماری و علائم مخصوص مرض و یا علایم غیرعادی هر چیزی»(4) و در اصطلاح به معنای «شناسایی آن دسته از عوامل مهم و مؤثری است که به وجود آمدن و تداوم حیات آن ها می تواند فرآیند تحقق اهداف هر نظامی (سیستمی) را متوقف و یا به صورت محسوس، کُند نماید» (5)

مقصود از آسیب شناسی انقلاب اسلامی نیز در حقیقت شناخت و مطالعه مجموعه عواملی است که در فرایند حرکت انقلاب در مسیر دستیابی به ارزش ها، آرمان ها و اهدافش، مانع ایجاد کرده و آن را متوقف و یا به نحو چشمگیری کندتر می کند. و البته روشن است که با توجه به همین آرمان ها و اهداف، دایره آسیب ها از هر انقلابی نسبت به دیگر انقلاب ها بسط و قبض می یابد.

نکته قابل توجه در این خصوص آن است که هر جنبش و نهضت اجتماعی (و از جمله انقلاب اسلامی) ممکن است در مسیر دستیابی به خواسته ها و آرمان شهر خود، با فراز ونشیب های فراوانی مواجه گردد. زمانی، عواملی باعث شتاب گرفتن حرکت آن در طیّ طریق و گاهی اسباب توقف و یا کاهش آن را فراهم می آورند. البته بسته به نحوه مواجهه راهبران نهضت با فرصت ها و تهدیدها و نیز سقف آمادگی توده های مردم برای همراهی طرح های آن ها می توان افول یا صعود آن جنبش را پیش بینی نمود.

اهمیت موضوع آسیب شناسی نیز دقیقا از همین نکته برمی خیزد. در حقیقت محققان مرتبط با حوزه انقلاب اسلامی می بایست با شناخت واقع بینانه از آسیب ها و راه های علاج آن، راه را برای حرکت رو به جلو و قدرتمند انقلاب فراهم آورند. در این میان عموما معتبرترین سطح آگاهی نسبت به چالش های پیش روی جنبش ها و نهضت های اجتماعی را باید در آراء و اندیشه های راهبران آنها جست. چه آنکه ایشان با توجه به حضور در متن حوادث و رویدادهای گوناگون هم به مخاطرات و آسیب های مرتبط با نهضت آگاه ترند و هم با عنایت به تجربه سخت دوران قبل و بعد از نهضت، راه های علاج آن را آموخته اند.

از این رو مراجعه به اندیشه ها و تفکرات امام خمینی به عنوان معمار بزرگ انقلاب اسلامی، امری اجتناب ناپذیر محسوب می شود. به طور کلی با مراجعه با اندیشه های آخرین سال حیات ایشان، آسیب ها و مخاطرات فراروی انقلاب را می توان در چند دسته کلان ترسیم نمود. در این نوشتار تلاش شده است تا آسیب ها در ظرف اهمیت هر کدام نسبت به دیگری رتبه بندی شده و مورد بررسی قرار گیرند.

 

الف: اختلاف و عدم اتحاد

از مهمترین دغدغه های امام راحل حتی در سال های پیش از انقلاب و در دوران سخت مبارزه، مساله وحدت کلمه میان مردم و پرهیز تام از هر نوع اختلاف مبنایی میان مومنان و انقلابیون بود. در واقع ایشان با عنایت به این نکته که بزرگترین آفت برای یک نهضت و جنبش اجتماعی، تفرقه و ناسازگاری های برآمده از مسائل فرعی، سلیقه ای و غیر اساسی است، هموار در پیام ها و بیانات خود توجه افکار عمومی را به این مساله جلب کرده و در مقام عمل نیز پایبندی خود به این تکلیف را بارها نشان دادند.

« اختلاف اگر زیربنایى و اصولى شد، موجب سستى نظام مى‏شود. » (6) 

 

روشن است که ایشان اختلاف بر سر اصول و یا اختلاف های نشأت گرفته از هواهای نفسانی را طرد و رد می کنند و هرگز اختلاف سلیقه ها و دیدگاه های مدیریتی در خصوص نحوه پیش برد امور کشور را تا جایی که به اهداف اصلی لطمه وارد نکند مذموم نمی دانند.

« البته دو تفکر هست، باید هم باشد. دو رأى هست، باید هم باشد. سلیقه‏هاى مختلف باید باشد، لکن سلیقه‏هاى مختلف اسباب این نمى‏شود که انسان باهم خوب نباشد. من عرض کردم مثل طلبه‏ها که با هم مباحثه مى‏کنند، آن وقتى که مباحثه مى‏کردند جار و جنجال جورى بود که انسان خیال مى‏کرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مى‏شد مى‏نشستند به دوستى کردن و انس. اگر در یک ملتى اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است. اگر در یک مجلسى اختلاف نباشد، این مجلس ناقصى است. اختلاف باید باشد، اختلاف سلیقه، اختلاف رأى، مباحثه، جار و جنجال اینها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته، بشویم دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالى که اختلاف داریم، دوست هم باشیم. » (7)

« اختلاف اگر زیربنایى و اصولى شد، موجب سستى نظام مى‏شود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسى است ولو اینکه شکل عقیدتى به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند.... پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده‏شان است که راه خود باعث رسیدن به اینهمه است......... شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطى مى‏کند، در برابرش قاطعانه بایستید .. » (8)

دو فراز مهم از حیات امام در قبل انقلاب بر این سیره عملی مستمر صحه می گذارد. اولی مربوط به جنجال های ایجاد شده پیرامون کتاب شهید جاوید است که به دودستگی و در نتیجه دلخوری های زیادی میان انقلابیون منجرشد. مورد دوم نیز اختلاف ها و نزاع های مرتبط با موضوع دکتر شریعتی است. نکته مشترک میان این دو موضوع - که مدت ها به بحث اول محافل انقلابی تبدیل شده بودند – آن است که این نزاع ها درست زمانی اوج یافته بود که می بایست تمام توجه معطوف به ساقط کردن رژیم ستمشاهی باشد. حضرت امام علیرغم دوری از میدان نزاع به خوبی متوجه ماهیت و مخاطرات برآمده از آن شده و همگان را به اصلی- فرعی کردن مسائل فراخوانده و وظیفه اهم همگان را مبارزه با طاغوت زمان برشمردند.

« ما دیدیم که دو سال، سه سال- حالا هم تتمه‏اش هست- کتاب شهید جاوید؛ چه بساطى درست کردند براى کتاب شهید جاوید! با هم اختلافات؛ اهل منبر و اهل محراب و اهل بازار و اهل کذا. یکى از آن طرف کشید و یکى از آن طرف کشید؛ و یک ماه مبارک، یک ماه محرّم، و سایر ایام خودشان را صرف کردند و قوا را هدر بردند، و «اعلیحضرت» با کمال آرامش اموال این ملت را خورد و سلطه خودش را تحکیم کرد بر آنها! آقایان هم، همه متحفِّظند که کجاى کتاب شهید جاوید چى چى نوشته، کجایش چى چى نوشته، مقصودش این است، مقصودش آن است! دعوا کردند سر این مطلب و اختلافات؛ و منبرهایى که باید صرف این بشود که این سدى که سد براى اسلام، براى پیشرفت اسلام، براى پیشرفت مملکت است بشکنند، این سد محمدرضا شاهى را بشکنند، همه قوا صرف کتاب شهید جاوید شد و اختلافات سر کتاب شهید جاوید! هدر دادند قواى خودشان را چند سال. الآن هم دنباله‏اش هست.......... یک قدرى کهنه مى‏شود یک چیز دیگر پیش مى‏آورند. «على شریعتى»؛ چقدر قواى ما را، قواى اسلامى را تحلیل بردند و همه را به هم متوجه کردند و همه قدرتها را کوبیدند براى اختلاف بین این اهل منبر. داد و قال و اهل محراب چه و دانشگاهى چه و دانشکده‏اى چه. الآن هم این اختلافات هست. همین اختلافات اسباب این شده که دشمنهاى اصیل شما با دل راحت بخوابند و بگویند الحمدللَّه خودشان به جان خودشان افتاده‏اند و دارند توى سر خودشان مى‏زنند! » (9)

 

امام اگر کلامی هم در خصوص لزوم وحدت نمی داشتند، بهترین دلیل بر اینکه یکی از بنیآنها ی مهم نظام سیاسی مطلوب ایشان، وحدت و اتفاق کلمه برای پیشبرد اهداف و وظایف نظام است، سیره مدیریتی ایشان بود.

به ویژه در یک ساله پایانی عمر امام شرایط خاص کشور از جمله برخی اختلافات سیاسی و از همه مهم تر وضعیت و شرایط جبهه جنگ، ضرورت پایبندی به همبستگی را دوچندان کرده بود. در ماجرای انتخابات سومین دوره مجلس (1367) در حالی که خبرهای ناگواری از وضعیت جبهه های جنگ به گوش می رسید، برخی از احزاب و گروه ها به شدت علیه یکدیگر به تبلیغ پرداخته و سپس با اعلام خبرهایی پیرامون مخدوش بودن نتایج رأی شماری، تنور اختلافات را داغ تر کردند. این مساله که به شدت بر روحیه مردم و رزمندگان تاثیر سوء گذاشته بود، امام را عمیقا ناخشنود ساخت. از این رو در روز عید فطر ایشان در بیانات خود دوباره خطر تفرقه و دودستگی را به ویژه به سیاسیون و احزاب گوشزد کردند.

  «ومن احتمال مى‏دهم که عوامل و دستهاى ناپاکى بخواهند از رقابتهاى انتخاباتى در رسیدن به آرزوهاى خود استفاده کنند و با طرح مسائل پوچ و بى‏معنا دلها را از یکدیگر جدا سازند و یا با تردید و ایجاد ذهنیتها، صحت و سلامت انتخابات و نهایتاً مشروعیت مجلس را زیر سؤال برند، که در این شرایط همه آحاد ملت ایران و همه روحانیون و دست اندرکاران کشور باید در کنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند.» (10)

«در انتخابات در عین حالى که بسیار خوب انجام گرفت، لکن دستهایى مى‏خواست ایجاد اختلاف کند، دو دستگى ایجاد کند و حال آنکه موفق نشدند بحمداللَّه. باید شما متوجه باشید به این که دشمنها همیشه دنبال این هستند که ما را از داخل بپوسانند و اگر در این ضیافت وارد شده باشید دشمنها دستشان کوتاه خواهد شد.» (11)

 

ایشان به پیامدهای خطرناک اختلاف های پوچ و سطحی اشاره کرده و یکی از مهمترین آنها را قدرت گرفتن و روی کارآمدن جریآنها ی فرصت طلب و مرفهین بی دردی عنوان می کنند که هیچ دلبستگی به آرمآنها ی انقلاب و مشکلات مستضعفین ندارند.

«من براى حفظ اعتدال‏ جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینى داده‏ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود مى‏دانم البته هیچ گاه نگران مباحثات تند طلبگى در فروع و اصول فقه نبوده‏ام ولى نگران تقابل و تعارض جناحهاى مؤمن به انقلابم که مبادا منتهى به تقویت جناح رفاه طلب بى درد و نق بزن گردد.» (12)

 

در اوج فشارهای امریکا به ملت ایران و ساقط کردن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی در آب های خلیج فارس توسط ناوگان دریایی این کشور، امام با هوشیاری تمام این اقدام را در راستای تضعیف روحیه مردم و مسئولان و ایجاد تشتت آراء میان ایشان ارزیابی کرده و خطاب به مردم ایران می فرمایند.

 «مردم شریف ایران نیز بداند که این روزها دستهاى ناپاک شرق و غرب براى هدم اسلام و مسلمین در یکدیگر گره خورده است، باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابى‏مان در جبهه‏ها از بین برود. براى برپایى احکام اسلام عزیز دست اتحاد به یکدیگر داده، محکم و استوار تا پیروزى اسلام حرکت کنیم» (13)

 

در همین زمان حساس - که دشمن اقدامات وسیع و موفقی برای باز پس گیری مناطق تحت تصرف رزمندگان ایرانی صورت داده بود - علیرغم هشدارهای رهبر انقلاب، متاسفانه کشمکش ها میان وزیران در درون کابینه دولت بالا گرفته تا برخی خواص نشان دهند که هیچ تعهدی در برابر شرایط حساس وقت نداشته و منافع حزبی خود را بر دغدغه ها و اولویت های حیاتی امام، انقلاب و کشور مقدم می دارند. هنگامی که اخبار ناگوار این جنجال ها به سطح رسانه های عمومی و روزنامه های حزبی کشیده می شود امام دوباره وارد عرصه شده و طی نامه ای که به نخست وزیر وقت مرقوم می دارند، وزراء را از تخریب وجهه و عملکرد یکدیگر برحذر می دارند.

  «آقایان وزرا، من به شما و به نمایندگان محترم نصیحت مى‏کنم که سیاستهاى یکدیگر را تضعیف و یا تخریب نکنید؛ که اگر وحدت روش و حرکت در نظام نوپاى اسلامى صدمه ببیند، نتایجى که دنیاى استکبار از این برخوردها مى‏گیرد بسیار شکننده است. کارى نکنیم که دنیا فکر کند نظام اسلامى ایران با این اختلاف سلیقه‏ها و با این ابراز اختلافها هیچ گاه راه ثبات را نخواهد پیمود.» (14)

 

نیمه شهریور1367 در حالی که هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل مشغول دست و پنجه نرم کردن با کشور عراق برای فیصله دادن به موضوعات باقی مانده از جنگ (مثل خطوط مرزی، نهایی کردن آتش بس، بازگشت دو طرف به مرزهای بین المللی، موضوع اسراء و....) بود، با استعفای نابهنگام و ناشی از انگیزه های سیاسی نخست وزیر وقت که درست برخلاف دستورالعمل فوق الذکر رهبر انقلاب و به بهانه برخی اختلاف دیدگاه ها با مجلس و رئیس جمهور روی داده بود، امام را به واکنش واداشت تا ضمن اظهار ناراحتی از نادیده گرفته شدن اوضاع و شرایط کشور و ایثار امت حزب الله در جبهه های نبرد توسط نخست وزیر مستعفی، با اندکی تأنی آبان ماه همان سال، از نادیده گرفتن مصالح انقلاب توسط برخی سیاسیون شکوه کنند.

 «اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بى‏جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.» (15)

 

در نهایت ایشان با عبور از مرحله جنگ و ورود به مرحله بازسازی کشور، وحدت را سرلوحه اولویت های اساسی این دوران برای ساختن ایرانی آباد خوانده و در منشور برادری می فرمایند.

«من باز سفارش مى‏کنم کشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفکر و به وحدت و برادرى نیاز دارد.» (16) 

 

ب: غفلت از جنگ و امورات جبهه

با مروری اجمالی به بیانات و نامه های امام خمینی«ره» از آغاز جنگ تحمیلی به خوبی روشن می شود که از شهریور 1359 تا شهریور 1367 مهمترین دغدغه و اولویت فکری و سیاسی ایشان موضوع جنگ و جبهه بوده است. این نکته به خوبی از سیره مدیریتی ایشان نیز استنباط می شود. ایشان در طی هشت سال دفاع مقدس، همواره به مردم ومسئولان یادآوری کرده اند که تمامی امکانات جاری کشور را در خدمت به جنگ و جبهه بسیج کرده و در این مسیر هیچ گونه مسامحه ای به خرج ندهند.

در این میان، تحولات میدانی و نیز وضعیت خاص داخلی و بین المللی سال پایانی جنگ(همچون ورود عملی امریکا به عرصه جنگ با ایران، بازسازی کامل ارتش عراق با کمک های فنی غرب و مالی کشورهای عربی، تحریم های سنگین علیه ایران، اختلاف نظر میان سیاسیون و نظامیان در خصوص استمرار جنگ، بازپس گیری مناطقی چون فاو و... ) شرایط متفاوتی را نسبت به قبل، به وجود آورده بود که منجر به ناراحتی و نگرانی رهبر انقلاب گشته بود. از این رو ایشان در مناسبت های مختلف نسبت به دلسردی و بی توجهی به امورات جبهه هشدار می دادند.

خردادماه 1367 شده است و برخی احزاب و سیاستمداران بی توجه به رهنمودهای امام و شرایط خاص حاکم بر کشور، کماکان سرگرم منازعات باقی مانده از جریان انتخابات مجلس سوم مانده اند. در چنین اوضاعی رهبر انقلاب، مردم را به بی توجهی نسبت به نمایش های تلخ این عده دعوت کرده و ایشان را به حضور قدرتمند در جبهه ها دعوت می نمایند.

 «و مردم عزیز ایران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتیبانى مادى و معنوى خود از جبهه‏هاى نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهیان نور را حمایت نمایند و همه آنان و رزمندگان عزیز بدانند که در هر صورت پیروزى با ماست.» (17)‏

 

این مساله با توجه به پاره ای تردیدها و کوتاهی های به وجود آمده در روزهای پایانی جنگ از سوی برخی مسئولین و در نتیجه دلسردی مردم برای حضور در جبهه ها، امام را به واکنش جدی واداشت. ایشان کمتر از دو هفته به پذیرش قطعنامه در پاسخ به پیام تسلیت آقای منتظرى به مناسبت اسقاط هواپیمای جمهوری اسلامی توسط امریکا، از لزوم ایجاد تحول همه جانبه و ژرف در تمامی مسائل مرتبط با جنگ سخن گفته و هر نوع مماشات در خصوص جنگ را خیانتی عظیم عنوان می کنند.

«مسئولین نظام باید تمامى همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولى عظیم در تمامى مسائلى که مربوط به جنگ است به وجود آوریم. باید همه براى جنگى تمام عیار علیه امریکا و اذنابش به سوى جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلى خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‏هاى نبرد، تقدیم مى‏نمایم ....» (18)

 

کمتر از چند روز بعد با قبول قطع نامه از سوی امام، بسیاری از مسولان، مردم و حتی فرماندهان نظامی مدیریت نظامی جنگ را تمام شده می دیدند و چشم به نتایج تحولات سیاسی و دیپلماتیک پیش رو دوخته بودند. در این بین گاه دیده می شد که عده ای با افشاندن بذر تردید، رزمندگان را تشویق به ترک جبهه ها و بازگشت به خانه دعوت می کردند. در چنین فضایی رهبر انقلاب با تدبیر همیشگی خود و با علم به اینکه نمی توان به دشمن بعثی اعتماد نمود، مانع از هم پاشیده شدن زنجیره با طراوت نیروهای داوطلب مردمی و سایر نیروهای مسلح در جبهه ها شدند. نامه ایشان به فرمانده وقت سپاه در صبح آخرین روز تیرماه1367 به خوبی بیانگر این موضوع است.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم.

«مسائل سیاسى مربوط به جنگ را وزارت خارجه به عهده دارد، ولى مسائل جبهه‏ها را باید نیروهاى نظامى و انتظامى و مردمى زیر نظر ستاد فرماندهى کل قوا به عهده بگیرند ..

همان‏طور که قبلًا گفتیم ما با مردم خود با صداقت صحبت مى‏کنیم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحى پایدار فکر مى‏کنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست، ولى سلحشوران ارتش اسلام باید خود را آماده کنند که اگر دشمن دست به حملاتى زد، جواب مناسبى به آن بدهند ..

فرزندان انقلابى‏ام، توجه کنید که امروز روز حضور گسترده در جبهه‏هاست. فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است. خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید. بر دشمن غدار رحم جایز نیست. و اینها تمام حرفهایشان یک فریب است. ما خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین المللى نیست. و ما تا قبول قطعنامه از سوى عراق جواب دشمنان اسلام را در جبهه‏‌ها خواهیم داد ..» (19) 

با حمله گسترده و مجدد نیروهای عراقی از مرزهای جنوبی و پیشروی به سوی خرمشهر و اهواز و نیز حمله چند روز بعد منافقین از مرزهای غربی، بار دیگر درایت و تیزبینی امام در اداره امور جنگ بر همگان آشکار شد.

 

امام خمینی حتی پس از دفع موفقیت آمیز دو تجاوز یاد شده، بر ضرورت حضور مردم ونیروهای نظامی در صحنه جبهه تاکید کرده و ایشان را به رصد دقیق و مستمر اقدامات دشمن مکلف نمودند. ایشان در شهریور همان سال یعنی اندکی پس از اعلام آتش بس رسمی میان ایران و عراق، در دیدار با هیئت دولت می فرمایند:

«.......ما نباید حساب کنیم که جنگ تمام شده است، ما باید حساب کنیم که در حال جنگیم، براى اینکه، دشمن ما- چه دشمنهاى بزرگ از قبیل امریکا و شوروى و چه آنهایى که اذناب آنها هستند از قبیل صدام و امثال اینها- اینها چون با اسلام مخالف هستند و دیدند که اسلام امروز در دنیا یک قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از این جهت، آنها دائماً مشغول نقشه کشى هستند، و ما نباید از این مسئله غفلت کنیم. هم باید مردم مهیا باشند. قواى مسلح مهیا باشند. مردمى که باید به جبهه بروند و جبهه‏ها را پر کنند. تعقیب کنند این مطلب را و سستى نکنند. دشمن ما دشمنى است که با نقشه کار مى‏کند ..

الآن ممکن است که در ایران منتشر کنند که خوب، دیگر مسئله تمام شد و چه شد و مردم را سست کنند و حال اینکه مسئله تمام نشده است، اینها همیشه دنبال این هستند که کارهاى خودشان را انجام بدهند و لو به دست ملتها یا دولتها. در ایران چون نمى‏توانند این کار را بکنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از این جهت، یک راههاى دیگرى که‏ دارند دنبال مى‏کنند. از این جهت، ما باید بیدار باشیم، جبهه‏ها باید پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانیم. مى‏بینید که به هیچ چیز از امور اعتنا ندارند، امروز مى‏گویند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مى‏کنند، باز فردا جنگ شروع مى‏کنند. از این جهت، قواى مسلحه ما و ملت ما باید مهیا باشند براى این امر ..» (20)

 

ایشان همچنین به دست اندرکاران مربوطه نسبت به کوتاهی در تقویت بینه دفاعی کشور و عواقب سوء آن هشدار داده و همگان را نسبت به خطرات احتمالی پیش روی انقلاب و کشور آماده باش می دهند.

« نیروهاى نظامى ما هرگز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه دفاعى کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما، که در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‏اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه‏ها و شکلهاى مختلف را جدیتر بدانند.» (21)

 « با قبول و اجراى صلح کسى تصور نکند که ما از تقویت بنیه دفاعى و نظامى کشور و توسعه و گسترش صنایع تسلیحاتى بى‏نیاز شده‏ایم، بلکه توسعه و تکامل صنایع و ابزار مربوط به قدرت دفاعى کشور از اهداف اصولى و اولیه بازسازى است و ما با توجه به ماهیت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجدداً از سوى ابرقدرتها و نوکرانشان باید جدى بگیرید.» (22)

« لحظه‏اى نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروى کینه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- موج مى‏زند. باید براى شکستن امواج طوفانها و فتنه‏ها و جلوگیرى از سیل آفتها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتى که در خط اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- و مخالف با استکبار و پول پرستى و تحجرگرایى و مقدس نمایى است، باید همه افرادش بسیجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد.» (23)

 

البته از دید رهبر کبیر انقلاب ضرورت تقویت بنیه دفاعی صرفا از خطر تهاجمات احتمالی بعدی به خاک کشور و نگاه حصراندیشِ امنیت ملی مشروب نمی شود بلکه این مهم برآمده از ماهیت رهایی بخش انقلاب و آرمان های اصیل آن است که یاری رساندن به مستضعفان و آزادی خواهان جهان را سرلوحه اهداف و وظایف خود می داند. لذا می بایست پیشرفت های دفاعی را به عنوان شرط لازمِ (و نه کافی) موفقیت در این مسیر در نظر گرفت.

« من به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور مى‏دهم که در هیچ شرایطى از تقویت نیروهاى مسلح و بالابردن آموزشهاى عقیدتى و نظامى و توسعه تخصصهاى لازم و خصوصاً حرکت به طرف خودکفایى نظامى غفلت نکنند و این کشور را براى دفاع از ارزشهاى اسلام ناب و محرومین و مستضعفین جهان در آمادگى کامل نگه دارند و مبادا توجه به برنامه‏هاى دیگر موجب غفلت از این امر حیاتى گردد....» (24)

 

در این بین ایشان به ارائه صرف دستور العمل اکتفا نکرده و برخی از راهکارهای لازم برای تحقق و عملیاتی شدن فرمان یاد شده را بیان می دارند. از مهم ترین این موضوعات پیگیری مستمر برای تدوین استراتژی دفاع همه جانبه از سوئی و تشکیل ارتش بیست میلیونی به عنوان بازوی نظامی و فرهنگی نظام از سوی دیگر است. مساله ای که غفلت از آن به نتایج ناگواری برای انقلاب منجر می شود. ایشان در پیامی به فرماندهان و مسئولان سپاه می نویسند:

« در هر حال، ما باید آماده و مهیا باشیم. روزهاى حساس و تعیین کننده‏اى در پیش داریم؛ و انقلاب اسلامى هنوز سالها و ماههاى تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت؛ که واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه‏ها حاضر و آماده باشند، و از کیْد و مکر جهانخواران و امریکا و شوروى غافل نمانند؛ و حتى در شرایط بازسازى نیروهاى مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازى نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامى و دفاعى به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوّتها و ضعفها و طرحها و برنامه‏ها، و در حقیقت ترسیم استراتژى دفاع همه جانبه، نبوده است. ولى در شرایط عادى باید با سعه صدر و به دور ازحب و بغضها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوخته‌‏ها و تجربه‏‌ها و استعدادها و طرح‌ها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهاى مؤمن به انقلاب همت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیه آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاصِ دفاعِ همه جانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعى و حقیقى بسیج و ارتش بیست میلیونى، کوشش نمود. و در کنار این مسئولیت بزرگ و پیروى از خطوط کلى سیاست نظامى کشور، باید همان محافل انس و نورانیت و برادرى و وحدتى که در میدانهاى نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوى که میان شما و روحانیون عزیز برقرار بوده به مجامع داخلى و به همه محیطهاى سیاسى و اجتماعى و نظامى کشانده شود، تا انقلاب اسلامى ما از خطر آفتها و تفرقه‏ها و بى‏تفاوتیها محافظت گردد. و مبادا که این سرمایه‏هاى عظیمى که محصول سالها تجربه و تلاش در عُسرتها و فراز و نشیبها بوده است، در مسیر زندگى روزمره به فراموشى سپرده شود ..» (25)

           

امام خمینی همچنین در پیامی که آخرین پیام خود به مناسبت هفته بسیج، دوباره ضرورت تشکیل ارتش بیست میلیونی و توجه به بسیج و روحیه بسیج را یادآوری کرده و غفلت از آن را موجب خشم و غضب الهی و نفی استقلال کشور بر می شمارند.

« اگر مسئولین نظام اسلامى از شما[بسیجیان ] غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار دیگر تأکید مى‏کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت.» (26)

 

اما با پایان پذیرفتن غیر رسمی جنگ و پذیرش قطعنامه از سوی امام، به تدریج زمزمه هایی از سوی برخی سیاسیون و عوامل ضد انقلاب مبنی بر بیهوده بودن جنگ و اشتباه ایران در ادامه دادن به جنگ شنیده می شد. این عده که جوانب موضوع جنگ هشت ساله را صرفا با معیارها و ملاک های مادی و اقتصادی و بی توجه به معیارهایی الهی همچون تکلیف گرایی ارزیابی می کردند، تنها ثمره جنگ را خسارت های هنگفت اقتصادی، انزوای سیاسی، تلفات انسانی بالا و معضلات فرهنگی و اجتماعی ارزیابی می کردند.

این گونه تحلیل های ناجوانمردانه که خانواده های ایثارگران و شهداء و مردم انقلابی را به شدت آزرده خاطر کرده بود، امام را مجبور ساخت تا در همان پیام قبول قطعنامه واکنشی جدی از خود نشان دهند. ایشان با بی اطلاع دانستن این گونه افراد از جهان غیب و فلسفه شهادت می فرمایند:

«در آینده ممکن است افرادى آگاهانه یا از روى ناآگاهى در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمى‏دانند کسى که فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‏‌اى وارد نمى‏سازد. » (27)   

 

ایشان می دانستند که رواج  این نوع موضع گیری ها - با صرف نظر از ناصحیح بودنشان - که منجر به یأس و سرخوردگی مردم و موجب بی اعتمادی آنها به نظام و سیاست های آن می شود، سرانجام تضعیف و سست شدن پایه های مردمی جمهوری اسلامی را به دنبال می آورد. از این رو ایشان با خطاب به مردم، اهمیت نگاه تکلیف مدارانه و پرهیز از دیدگاه های نتیجه محور را به ایشان یادآوری می نمایند.

« من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهاى غلط این روزها رسماً معذرت مى‏خواهم و از خداوند مى‏خواهم مرا در کنار شهداى جنگ تحمیلى بپذیرد. ما در جنگ براى یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستى مگر فراموش کرده‏ایم که ما براى اداى تکلیف جنگیده‏ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتى هم که مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید براى رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده‏ها به گونه‏اى غلط عمل کنیم که حزب اللَّه عزیز احساس کند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولى‏اش عدول مى‏کند. تحلیل این مطلب که جمهورى اسلامى ایران چیزى به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمى‏شود؟! »(28)

ادامه دارد...

/702/825/م

(بخش اول)

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳