به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه اطلاعرسانی وسائل؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی، عضو هیئت علمی موسسه دارالحدیث در ابتدای بحث خود ضمن بیان این مطلب که بحث ایشان تاریخی است و از دیدگاه مشهور درباره جهاد شروع میشود و چند مرحله در برمیگیرد، بیان داشت که تحلیل ما بر فقه امامیه و فقه اهل سنت میتواند تا حدودی راهگشای مباحث باشد.
ایشان در مقدمه بحث خود اظهار داشت: عبدالله المهاجر کتابی را تحت عنوان «مسایل من فقه الجهاد» منتشر کرده است که این کتاب مانیفست داعش برای توجیه کارهایشان است؛ و تمام مسئله و مستند آنها همین بحث جهاد ابتدایی است، و جهان را به دارالاسلام و دارالکفر تقسیم میکنند. و دارالاسلام هم دایره خیلی محدودی دارد. هر جا قوانین اسلام حاکم نباشد، دارالکفر است. و جایی دارالاسلام است که اسلام و قوانین اسلام وجود دارد، بنابراین با این تقسیمات وارد مباحث شدهاند.
تقسیمبندی جهاد به سه قسم در کتابهای فقهی
در کتابهای فقهی جهاد در اسلام به سه قسم تقسیم می شود:
جهاد دفاعی ، جهاد ابتدایی، جهاد بغات(جنگ با بغات)
جهاد دفاعی: در جایی است که شخص مورد تعرض قرار گرفته است، حال یا خودش یا سرزمینش یا جان و ناموس و مالش. این جهاد را همه عقلا میفهمند و مورد پذیرش است.
جنگ با بغات: کسانی که در داخل یک کشور با حکومت مشروع جنگ میکنند و علیه حکومت مشروع شورش میکنند. در واقع پیروان حکومت در مقابل آن شورشیان و باغیان دفاع میکنند و باز، این جهاد نیز حالت دفاعی دارد.
جهاد ابتدایی: در جهاد ابتدایی بدین صورت است که کسانی هستند با ما سر جنگ و ستیز ندارند و فقط مثل ما فکر نمیکنند، در کتابهای فقهی میگوید با اینها باید جنگید و واجب است. فقط اختلاف در اهل کتاب و غیر اهل کتاب بودن است که باعث میشود اگر اهل کتاب باشند در زمان جنگ بین جزیه و قتال مخیر هستند. اما غیر اهل کتاب را باید بجنگیم مگر اینکه توان آن را نداشته باشیم؛ که برخی این جهاد و جنگ را سالی یک بار واجب دانستند. مرحوم محقق در کتاب شرائعالاسلام میفرماید: کل من یجب جهاده فالواجب علی المسلمین النفور الیهم اما لکفهّم و امّا لنقلهم إلی الاسلام؛ : هر آن کس که جنگ با او واجب است مسلمانان باید به سوی آنان حمله کنند تا یا آنان را از بین ببرند و یا به اسلام گرایش دهند.
متولی جهاد ابتدایی
در فقه امامیه بحثی مطرح است که آیا جهاد ابتدایی مطلقا واجب است یا باید مأذون خاص داشته باشد و یا متولی آن امام است؟ مشهور فقهای امامیه بیان میدارند که متولی جهاد ابتدایی امام معصوم یا مأذون خاص است. بنابراین در عصر غیبت، جهاد ابتدایی را مشهور فقهای امامیه واجب نمیدانند. اما برخی امام عادلی را که در روایات آمده است به فقیه عادل توسعه می دهند. که البته این فتوای مشهور نیست.
مستندات مشهور برای جهاد ابتدایی
در طی 150 ساله اخیر، به علت اینکه اسلام در یکی از جاهایی که با اعتراض مواجه است همین بحث جهاد ابتدایی است؛ تا حدودی این مسئله به دغدغه روشنفکران مسلمان و کسانی که نگاه اصلاحگرایانه داشتند تبدیل شده، و کم و بیش به آن پرداختهاند. و این اعتراض و شبهه از این جهت است که با آزادی عقیده نمی سازد، چرا که طرف مقابل اقدامی نکرده و شما ابتدائاً به آنها حمله میکنید. بنابراین تحولات این دیدگاه به دنبال این اعتراض و شبهه بوده است.
استنادات در این بحث معمولا به آیات قران است که حداکثر آیاتِ ذکر شده 14 آیه میباشد. مثلا در کتاب جواهر 7 آیه ذکر شده است. مرحوم آیت الله خویی 5 آیه را ذکر کرده است. آیاتی چون: « فَلْیُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ...»(نساء، 74) ؛ « و قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ و...»(انفال، 39) ؛ « فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ ...»(توبه، 5) ؛ « وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّةً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً...»(توبه، 36) « وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ...»(بقره، 191) « قَتِلُواْ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَا بِالْیَوْمِ الاَخِرِ...»(توبه، 29) و...
استناد بعدی به سیره پیامبر و ائمه میباشد. اینکه پیامبر در بعضی از جنگهای دوران مدینه، بدین گونه بوده که طرف مقابل کاری به مسلمانان نداشتهاند. مثلا در کتاب جواهر ذکر شده است که بسیاری در حال زندگی خودشان بودند که پیامبر دستور حمله دادند. به جنگ بدر، جنگ خیبر و جنگ موته استناد شده است.
در کتابهای اهل سنت به روایاتی استناد شده است که در کتابهای شیعی نیست. روایاتی نظیر: « أمرت أن أقاتل الناس حتى یشهدوا أن لا إله إلا الله ، وأن محمدا رسول الله...» ؛ « اقتلوا شیوخ المشرکین و استحیوا شرخهم...» و « واعلَموا أنَّ الجنَّةَ تحتَ ظلالِ السُّیوفِ...» و... البته روایاتی که به صورت روشنتر که صریح باشد دو روایت اول است، اما روایت ضلال السیوف در کتب ما هم هست. در هر صورت مشهور(چه اهل سنت چه شیعه) به استناد این قبیل آیات و روایات، قائل به جهاد ابتدایی شدند.
تشکیک در دیدگاه مشهور
این دیدگاه مشهور در طی این دوران 150 ساله با تهاجم مستشرقان و غیرمسلمانان روبرو شده است. و آنها بیان میدارند چطور میشود دینی که خودش را عقلانی میداند نسبت به غیر خودش دستور تهاجم صادر کند؟ از همین رو عالمان مسلمان را به تکاپو انداخت و دیدگاههای جدیدی شکل گرفت که بنده این دیدگاهها و اظهارات و موضعگیریها را اینگونه دستهبندی کردم:
-
اولین موضعگیری در این زمینه، که هم در بین عالمان شیعه و سنی هست، که به آیات و ادله قولی نپرداختهاند اما جنگهای پیامبر را همگی دفاعی دانستند. هم مرحوم بلاغی در کتاب «الرحله المدرسیة او المدرسة السیارة» و هم محمد عبده در کتاب «المنار» این مبحث را نقل کردهاند. مرحوم بلاغی میگوید هیچکدام از جنگهای پیامبر ابتدایی نبوده است و بلکه دفاعی بوده است. و این مطالب را به صورت اشکال و پاسخ مطرح میکند. حتی بیان میدارد در همین جنگهایی که جنبه دفاعی داشته است، نیز پیامبر کمال اخلاق و جنبههای انسانی را رعایت کرده است. بنابراین ایشان وارد بحث آیات نشدهاند اما یکی یکی جنگهای پیامبر را مورد بحث قرار دادهاند. عبده هم در تفسیر المنار همین برداشت را دارد که تمام جنگهای پیامبر جنبه دفاعی داشته است؛ و برای حمایت از کسانی بوده که مورد آسیب و تهاجم قرار گرفتهاند. و بیان میدارد حجت زمانی تمام میشود که انسان حرف داشته باشد نه اینکه با شمشیر و نیزه باشد. بنابراین در این مرحله، قائلین از جنگهای پیامبر شروع کردهاند و توجیه کردهاند.
اگرچه این مرحله توجیه در راستای دفاعی کردن جنگها و غزوات پیامبر در دوران ده ساله ایشان در مدینه است و به جهت تئوریک کار را برای عالمان شیعه بهتر میکند، چرا که در عصر غیبت نیز به دلیل عدم حضور امام معصوم جهاد ابتدایی جایز نیست، اما بحث برای آیات قرآن، پرونده آن مفتوح است.
-
دومین مرحله و موضعگیری در این زمینه، کسانی هستند که بحثها را به صورت تئوریک مطرح کرده اند، و متمرکز بر روی جنگها نشدهاند، و ذیل آیات قرآن بحثها را مطرح کرده اند. اولین کسانی که این بحث را مطرح کردهاند، مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری میباشند. مرحوم علامه در دو جای تفسیر المیزان (جلد دوم و چهارم) آیات مربوط به جنگ ابتدایی و قتال را به جنگ دفاعی باز میگرداند. اِنّ القران یبین ان السلام مبنی علی قضاء الفطرة الانسانیه... قرآن بیان میکند اسلام دینی است مبتنی بر فطرت؛ و کمال انسان این است که مقتضیات فطرت در زندگیاش را به فعلیت برساند. دفاع از این فطرت حق مشروع انسانی است. ایشان جهاد ابتدایی را به دفاع از فطرت انسانی که توحید است باز می گرداند. البته آن را بسط نداده است که چطور میشود این جهاد ابتدایی را به دفاع از توحید و امر فطری بازگردانیم. آیا دین مورد تجاوز است یا... را روشن نکرده است. البته اجمالا بیان کردهاند که حفظ این فطرت انسانی حق مشروع است و باید حفظ شود. به هر حال این شبهه را در ذهنشان داشتند که جهاد ابتدایی را به شکلی به دفاع برگردانند که از نظر عقلایی قابل فهم باشد. البته مصداقش را ذکر نکردند که بفهمیم که همان جهاد ابتداییِ محض کاملا دفاع است یا خیر. در جلد چهارم آمده است جهادی که اسلام به آن فراخوانده است برای توسعه زمین و پیشرفت و با زور دیندار کردن نیست، بلکه به دنبال آن است که نفیسترین متاع فطری که توحید است احیا شود. حتی یک قدم جلوتر میآید که اگر کسی توحید را قبول داشت دیگر مهم نیست یهودی باشد یا مسیحی. {برخلاف رأی مشهور فطری که شما با یهودی یا مسیحی که اسلام را قبول نکرده باید بجنگید که بین سه چیز مخیر است(یا قتال، یا پذیرش یا جزیه) } ایشان میگوید دیگر در آن جا جهادی و جنگی نیست. چون برای دفاع از فطرت انسانی است و ناموس فطرت است که توحید و انسانیت است.
شهید مطهری در کتاب جهاد و آزادی عقیده که در جلد 30 مجموعه آثار چاپ شده است، عینیتر و مصداقیتر بحث کرده است. میگوید جهاد ابتدایی برای دفاع است و برای دفاع سه صورت ذکر میکند: یک، جان و مال و عرض مردم به خطر افتد. دوم، آزادی یک ملت به خطر افتد چون آزادی جزء حقوق انسانی است؛ که تعبیر به جهاد آزادیبخش میشود. و سوم، دینی در جایی مورد خطر واقع شود و مورد تعدی و تجاوز قرار گیرد. اگر مردم میخواهند دین داشته باشند، اما نمیگذارند جهاد واجب است. بنابراین موارد جهاد را اینگونه به صورت مصداقی بیان میکنند. مصادیق جهاد ابتدایی را این موارد ذکر کردهاند، البته غیر از صورت اولش که دفاعی میشود.
-
مرحله سوم یک دیدگاه جدید در بابت جهاد ابتدایی شکل میگیرد که خیلی صریح تر از دو دیدگاه است. سه چهار نفر را به ترتیب تاریخی ذکر میکنم: یکی در اهل سنت شیخ محمدسعید رمضان البوطی است، ایشان در کتاب «الجهاد فی الاسلام» که سال 1414 قمری چاپ شده است، مطرح می کند جهاد در اسلام مطلقا ملاکش عدوان کافر است نه کفر کافر. بعد شیخالرفاعی که مشخص نیست شیعه است یا اهل سنت چرا که حرفهای دو طرف را بخوبی گزارش میکند. اما کسی که به عنوان عالم شیعی این بحث را مطرح کرده است مرحوم محمدمهدی شمسالدین عالم لبنان میباشد، عنوان کتاب ایشان جهاد الامه است که در سال 1417 چاپ شده. ایشان نیز همین نظریه را در این کتاب گفتهاند که بحثهای خاریج ایشان هم بوده است، کتاب در همان فضای رمضانالبوطی و بحثهای اهل سنت نگاشته شده است. به هرحال بوطی در سوریه زندگی میکرده و ممکن است کتاب وی به دست شمسالدین رسیده باشد. در ایران هم صالحی نجفآبادی کتاب جهاد در اسلام که نشر نی در سال 82 چاپ کرده است که یک فصل آن درباره جهاد ابتدایی است و ایشان نیز همین نظریه را گرفتند.
اگر بخواهیم کمی این نظریه را تقریر کنیم، مرحوم آقای شمسالدین و این گروه اینگونه مطرح میکنند: کسانی که آمدهاند و جهاد ابتدایی را به کفر کافر تعبیر کردهاند و ملاکش عقیده کافر است نه عدوان کافر، اینها یک دسته از آیات را دیدهاند؛ آیاتی که مطلق است، لکن در قرآن آیاتی است که خاص است که مورد توجه قرار نگرفته است و در کتابهای فقهی مثل جواهر و شرائع اصلا از آن دسته آیات بحث نشده است. در برخی کتابهای کهن بوده است، مثلا در الام شافعی اجمالا مطرح شده است ولی در کتاب دورههای بعدی نیست. « وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ»(بقره، 190) : و در راه خدا ، با کسانی که با شما می جنگند ، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید ، که خدا تعدّی کنندگان را دوست نمی دارد! و این آیه مقید است. « أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ...» و « وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً...» ؛ « لا یَنهکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِى الدّینِ...» بنابراین اینها میگویند این دسته از آیات خاص است و میآید آن آیات عام را تخصیص میزند. البته این بحث در عمده کتابهای فقهی بحث نشده که چرا این آیات دیده نشده است. مرحوم آقای آصفی نیز جمعی از دو بحث داشتند که البته همان شکل مشهور را میگویند و جهاد ابتدایی را تأیید می کنند. البته نگفتهاند این آیات مقید توسط آیات عام نقض شده است بلکه برای تشریح قتال مراحلی را ذکر می کند: ابتدا قتال ممنوع بود، بعد اجازه داده شد بعد اجازه دفاع داده شد بعد اجازه قتال به صورت خاص داده شد، مرحله آخر دستور عام جهاد ابتدایی است. ایشان این تعارض و ناسازگاری را به صورت مرحلهای در تشریع حل کردهاند. بنابراین آیات عام به صورت مرحله آخر تشریع شده است.
اما مرحوم شمس الدین و افراد ذکر شده میگویند این آیات قیدهایی دارد که نمیشود گفت نسخ شده و مربوط به دورهای است. وقتی میگوید «َ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا...»، اعتدا یک مفهوم انسانی است که مربوط به یک مرحله و دورهای نیست که بگوییم در یک دوره اعتدا اشکال داشت الان اشکال ندارد، و آنی که باقیمانده است به عنوان قانون این است که اعتدا اشکال ندارد. بنابراین مرحوم شمسالدین میگوید آنچه ملاک جنگ در اسلام و جهاد ابتدایی است ملاکش عدوان کافر است؛ اگر آنها حمله نکردند و یا در حال آماده شدن برای حمله نیستند جنگیدن با آنها به عنوان جهاد و دعوت به اسلام کار غیر مشروع است. و ایشان، سپس روایات را به صورت دلالی و سندی بحث میکند و نتیجه اینکه آیات خاص آن آیات را قید می زند. و لحن و تعبیر این آیات نشاندهنده این است که نسخ نشده است. و نسبت به جنگهای پیامبر جواب میدهند که جنگها را اگر بررسی کنید میبینید چنین نیست. البته ایشان بحث تاریخی نمیکند. جنگهای پیامبر اینگونه بود که انگیزه شروع جنگ کفر طرف مقابل نبود بلکه عدوان یا تعهدش به عدوان بوده است.
-
در نهایت یک مرحله دیگری هست؛ که امروزه ذیل بحث فلسفه اخلاق تحت عنوان مداخلههای بشردوستانه که در دنیا مطرح است که جنگهایی است که بعضی کشورها نسبت به برخی کشورهای دیگر دارند. البته به صورت مصداقی و درست و صحیح آن کار نکردیم. ما بحثی داریم که در مداخلههای بشردوستانه هر انسانی حق دفاع از خودش را دارد و حق دفاع یک امر اخلاقی است. و جواز امداد به دیگرانی که تحت ستم قرار گرفتهاند، اصل دوم اخلاقی است. اگر کسی مورد تجاوز و تعرض قرار گیرد این شخصی که حمله کرده است اصل حق مصونیت از تعرض خودش را از داده است که همه انسانها دارند(حق مصونیت از تعرض) و ما مصون از تعرض دیگران هستیم. اما وقتی وارد حریم دیگری شدیم این حق را از دست دادهایم. اگر جامعهای و یا فردی تحت ستم واقع شده است، و ما بتوانیم با کمترین هزینه از او دفاع کنیم اخلاقا موظفیم که از او دفاع کنیم. اگر دولت مشروعی با مردم خودش با ستم رفتار میکند، این دولت حق مصونیت از تعرض را از دست داده است و دیگران میتوانند به حمایت از افراد ستم دیده بروند. پس این بحث، به فلسفه مداخله های بشردوستانه تعبیر میشود. بنده نظرم این است آنچه اسلام در باب قتال ابتدایی دارد، چیزی است که امروزه عقلا به آن مداخله بشردوستانه می گویند.
در نهایت به عنوان جمعبندی اگر بخواهیم یک جمله بگوییم، این است که مشهور فقها جهاد ابتدایی را ملاکش کفر دیگران میدانند نه عدوان. (که البته اگر ملاک کفر است چرا کودکان و زنان استثناء می شوند چون تفاوتی نمی کند و چرا جزیه دریافت می شود؟ بنابراین سازوکار فطری و عقیدنی ندارد).
27