vasael.ir

کد خبر: ۳۳۸۰
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۲ - 02 January 2017
درس خارج فقه آیت الله یزدی/ جلسه 21

حرمت نسبی را باید به وسیله روایات باب تفصیل داد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله یزدی، در بیست و یکمین جلسه درس خارج فقه خود گفت: با مراجعه به تمام تفصیل های بحث، کلام صاحب شرائع کامل تر است و به وسیله این سخن می توانیم ابعاد حرمت نسبی را بیشتر مورد دقت قرار دهیم.

 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله محمد یزدی، در بیست و یکمین جلسه درس خارج فقه خود که در تاریخ 11 فروردین 95 برگزار گردید ابتدا در رابطه با ارتباط بحث نسب با بحث رضاع نکاتی را بیان کرد و بعد به ادامه بحث نسب در آیه شریفه سوره مبارکه نساء پرداخت.

ایشان در ادامه تصریح کرد: در بعضی موارد که آیه شریفه به صورت اجمال بیان فرموده باید با استفاده از روایات باب بحث نسب را تکمیل کنیم که درمورد حرمت ازدواج با عمه و خاله نیاز به دقت های فقهی خاصی می باشد که به توضیح تفصیلی آن باید پرداخت.

این استاد حوزه در پایان افزود: سبب حرمت نسب است و هر جا نسب سبب حرمت شد آن مُحرم در حقیقت عرفاً مَحرم است.

 

 

اهم مباحث این جلسه به شرح ذیل می باشد:

 

 

مقدمه

 وقتی در باب رضاع بخواهیم بحث کنیم سوالاتی مطرح می باشد که باید به آنها پاسخ داد. به عنوان نمونه رحم اجاره ای را می توان مثال زد که مباحث حول این موضوع بسیار جای دقت دارد.

در مورد نطفه مستاجره که در رحم یک زنی رشد کرده و از رحم یک مادر متولد شده است؛ برخی فقهای معاصر به آیه «ولدنهن» تمسک کرده اند و گفته اند ولو که رحم مستاجره است اما زمانی که از این مادر متولد می شود، صدق «ولدنهن» می کند.

ما مدعی می شویم که آیه منصرف از این تولد است و آیه مربوط به جایی است که ولد برای خودش باشد و در حقیقت از شوهرش و خودش که «ولدنهن» والدات هستند. اما این جا که نطفه مستاجره و رحم اجاره ای است «ولدنهنّ» صدق نمی کند.

حال این بچه به دنیا آمد (دختر یا پسر) و بزرگ شد، اگر دختر باشد آیا شوهرش می تواند بگوید این دختر من است و محرمش باشد و بگوید چون من نفقه این زن را می دادم؟ در حالی که نطفه و اسپرم مربوط به این مرد و زن نیست و هر دو مربوط به غریبه است و پدر و مادرش نیز مشخص هستند.

 در اینجا صدق رضاع نشد و بنا بود که از علت استفاده کنیم. حال اگر پسر بود می تواند دختر طبیعی این زن را بگیرد یا ازدواج خواهر برادر است؟ و بسیاری از این مسائل دیگر پیش می آید.

زمانی که من خانه ای را اجاره می­کنم و مدتی در آن سکونت می کنم که رابطه مالکیت به وجود نمی آید، همین درمورد رحم اجاره ای نیز صدق می کند و اگر بگوییم این پسر نمی تواند با همان زن ازدواج کند از باب احتیاط است. اگر رضاع را به تقویت تبدیل کردید بالاخره یک رابطه تقویتی به وجود آمده است و خون هم مانند شیر سبب تقویت بوده باشد.

این مساله دارد فروعات زیادی مثلا ممکن است این بچه بخواهد با فرزندان دیگر آنان ازدواج کند که در این صورت باید این مسائل را دقت کرد و جانب احتیاط را رعایت نمود.

 

اصل بحث

در این بحث ما صحبت در نسب بود که یکی از اسباب حرمت ابدی است.

گفتند که مادرِ مادرِ مادر نیز حرمت ازدواج را دارد. در رابطه با بنات نیز دیروز صحبت کردیم و بیان کردیم که دختر سلبی شاید با دختر اجاره ای فرق داشته باشد که بدان پرداختیم.

دختری که حرام است و سبب حرمت نسب است دختر سلبی است. اولاد دختر نیز محرم ابدی هستند.

عبارت تصریح دارد: «والجده و ان علت... و البنت للسلب و بناتها و إن نزلن بنات ابنها»

دخترهای این دختر محرم و مُحرّم هستند. بنتِ بنت و بنتِ بنتِ بنت برای ازدواج محرم هستند. دختران پسر دختر نیز شامل کلمه بنت می شود. ضابط و قاعده در مادر و دختر بودن مساله تولد انسان از یک زن یا تولد زنی از انسان است که دو طرف قضیه محرم ابدی هستند.

هیچ یک از آقایان با تفصیلی که شرائع ذکر کرده بیان نکرده اند.

«والأخوات لأب کل او لاُم او لهما» یعنی خواهر انسان که با انسان از یک زن متولد شده باشد، انثایی که با این ذَکَر از یک زن متولد شده باشند، خواهر محسوب می شوند. خواهر پدری که از ناحیه پدر مشترک هستند یا در مادر اشتراک دارند یا خواهر و برادر پدر و مادری باشند.

«و بناتهن أخوات» یعنی خواهر انسان اگر دختر پیدا کرد، دختر خواهر هم حکم خواهر را دارد. در آیه آخر آمده است ولی ایشان مقدم کرده است. اگر پسری هم واسطه شود باز بنات الاُخت صدق می کند.

بعد می گوید: «والعمات»؛ عمه به خواهر پدر می گویند چنانچه برادر پدر عموی انسان است. حال خواهر پدر به هر یک از موارد بالا که گفتیم صدق بکند.

 

نکته فقهی:

عمه عمه در همه جا صدق نمی کند و ممکن است درمواردی این رابطه محرمیت قطع شود و باید در این مساله دقت کرد.

«وکذا أخوات اجداده»؛ یعنی عمه و خواهر پدر و پدر بزرگ عمه من محسوب می شود.

در باب وصیت یا وقف می گویند لغت مقدم بر سلسله نسبی هست. در ارث سلسله نسبی رعایت شده و سه مرحله دارد و در جاهای دیگر برای وصیت و وقف می گویند باید لغتاً صدق کندکه برای اولاد وقف کرده است. یعنی متولدین از خودش با یک واسطه یا بدون واسطه.

اما اگر لغتا اولاد پدر انسان باشد کلمه وقف شامل اولاد پدر آدم نمی شود، اما در اینجا اولاد صدق می کند.

در «عمات» وقتی واسطه می خورد به دقت اینجا گفته اند که «وکذا أخوات اجداده» یعنی خواهر پدربزرگ عمه حساب می شود اما در لغت عمه حساب نمی شود.

اگر عمة العمة بگویید، عمه من ممکن است عمه ای داشته باشد که خواهر پدری برآن صدق نکند و رابطه ای با تولد از ناحیه شخص اولی نداشته باشد لذا گفته اند «أخوات اجداده» و تا جایی که این کلمه صدق بکند محرمیت وجود دارد.

 

تعبیر فقه القرآن

ما در فقه آلقران نیز دیدیم که تعبیر دقیق تری گفته شده است:

« والعمة التی هی اُخت الأب دون عمة العمة ما لم تکن عمة» یعنی اگر عمة العمة بگویید علی الاطلاق درست نیست در بعضی موارد اخت الاب (به معنای اعم) صدق می کند اما در جاهایی نیز صدق نمی کند. (در صورتی که أب را اعم از جد و بالاتر بدانیم.)

در جواهر مفصل در این باره سخن گفته اند تا نکته آن تبیین شود که اگر به عمه العمة تعبیر شود در بعضی از موارد حرمت دارد و در بعض موارد حرمت ندارد زیرا باید خواهر پدر صدق کند پس بهترین تعبیر مربوط به شرائع است و باید پدر را اعم بدانیم که با 5 واسطه نیز صدق پدر می شود.

خواهر اجداد و «إن علون» نیز صدق عمه دارد. زنی که خواهر مادر من است و این دو خواهر ممکن است از یک پدر باشند و یا از یک مادر یا مشترک باشند.

 

نکته:

در باب عمه به تفصیل در شروح عبارات بیان کرده اند زیرا اگر بخواهیم بگوییم « و إن اعمامکم و ان علت» اطلاق درست نیست و لذا می گوییم «اُخت الاب محرمٌ ابدی» و اب را مطلق می گیریم.

 

تعبیر دیگر

تعبیر ما این است که «عمة العمة ما لم تکن عمة» یعنی عمه ای که واقعا خواهر پدر باشد و اگر نباشد عمه صدق نمی کند و عمه خواهر جد هست.

آیه می گوید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی‏ أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَة.» سوره نساء

دختر برادر که شخص عموی او می شود محرم نسبی است؛ یعنی ارتباطش با ما این است که پدرش با ما از یک مادر متولد شده اند، لذا دختر برادر هم از محرمات نسبی است.

در اینجا نیز می گوید: «و بنات الاخ سواء کان لأب او لاُم او لهما و سواء کان بنته لسلبه او بنت بنته او بنت إبنه» اگر دختر پسر نیز باشد با یک واسطه دختر دختر صدق می کند.

قدر مسلم آیه مرحله اول است، پس مرحله دوم را از کجا می گویید؟

 

مرحله دوم

مرحله دوم را باید به کمک روایات بگوییم، یعنی صدق بنت الأب یا بنت الابن که دختر من نیست.

مرحله دوم یا سوم را اگر بخواهیم از آیه استفاده کنیم متوقف بر این است که معنای ابن و بنت را یا معنای عمه و خاله را از معنی لغوی وسیع تر بگیریم به دلیل روایاتی که در باب است که گفته اند دختر شما بر شما حرام است و هر چه پایین تر برود. دختر پسر دختر، دختر من نیست و دختر شوهرش هست ولی چون دختر من با دخترش رابطه پدر و مادری دارد و دختر من است او نیز دختر من محسوب می شود.

به هر حال آیه شریفه بر حرمت نسبی دلالت دارد و احد از اسباب حرمت ابدی نسب است و نسب عبارت است از این که متولد از کسی باشد یا کسی متولد از او باشد هر چه بالا برود و هر چه پایین بیاید.

ایشان می گوید: «حرمت علیکم امهاتکم الی قوله بنات الأخ فالام و الجد و إن علت... و ضابط ههنا کل اُنثی ولدتک او وُلدت من ولدک»؛ یعنی یک ضابطه کلی که رابطه این مولودی یا ایلادی در دو طرف حفظ شود.

پس آیه که می گوید: (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ) یعنی مادر آدم و مادر مادر که مادر خود انسان نیست ولی روایت می فرماید که شامل می شود. دختر دختر نوه است و دختر حساب نمی شود ولی روایت می فرماید شامل دختر می شود.

حفید مربوط به دختر و سبط مربوط به پسر دختری است. در فارسی نوه و نواده و نتیجه می گویند.

بهر حال پس آیه معنای لغوی قسمت اول را قطعاً اثبات حرمت می کند و مراتب بعدی را به کمک روایات باب شامل می شود که روایات تصریح کرده که معنای لغوی اوسع از این معنا هست.

سوال: امهات مگر جمع ام نیست که شامل مادر مادر نیز بشود؟

پاسخ: به مادر مادر، ام نمی گویند بلکه جده می گویند و در فارسی مادر بزرگ می گویند بنابراین امهات یعنی مادران بر پسران حرام هستند.

خال یعنی برادر مادر که به او دائی می گویند و خاله یعنی خواهر مادر.

دنبال عبارت دارد: «و مثلهن من الرجال یحرم علی النساء» یعنی حرمت این طرف قضیه، یعنی اگر آیه گفت که مادر، دختر، عمه و خاله بر انسان حرام است؛ یعنی وقتی مادر من بر من حرام شد من نیز بر مادرم محرم هستم و لازم نیست حجاب داشته باشد که البته باید در اصل و میزان حجاب آن نیز سخن گفت.

عمه، خاله، خواهر و مادر بر انسان محرم هستند و باید در بحث رضاع بحث جداگانه ای را مطرح کنیم.

وقتی دختر من نزد من ملزم به رعایت حجاب نیست در نزد پدر و پدر بزرگ من نیز این چنین است.

سبب حرمت نسب است و هر جا نسب سبب حرمت شد آن مُحرم در حقیقت عرفاً مَحرم است.

حرمت این طرف در بعض موارد سببی است نه نسبی و لذا گفته اند «و مثلهن من الرجال یحرم علی النساء...» و در اینجا فروعاتی دارد که باید یکی یکی بحث کنیم./926/907/س

 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله محمد یزدی، در بیست و یکمین جلسه درس خارج فقه خود که در تاریخ 11 فروردین 95 برگزار گردید ابتدا در رابطه با ارتباط بحث نسب با بحث رضاع نکاتی را بیان کرد و بعد به ادامه بحث نسب در آیه شریفه سوره مبارکه نساء پرداخت.

ایشان در ادامه تصریح کرد: در بعضی موارد که آیه شریفه به صورت اجمال بیان فرموده باید با استفاده از روایات باب بحث نسب را تکمیل کنیم که درمورد حرمت ازدواج با عمه و خاله نیاز به دقت های فقهی خاصی می باشد که به توضیح تفصیلی آن باید پرداخت.

این استاد حوزه در پایان افزود: سبب حرمت نسب است و هر جا نسب سبب حرمت شد آن مُحرم در حقیقت عرفاً مَحرم است.

 

 

اهم مباحث این جلسه به شرح ذیل می باشد:

 

 

مقدمه

 وقتی در باب رضاع بخواهیم بحث کنیم سوالاتی مطرح می باشد که باید به آنها پاسخ داد. به عنوان نمونه رحم اجاره ای را می توان مثال زد که مباحث حول این موضوع بسیار جای دقت دارد.

در مورد نطفه مستاجره که در رحم یک زنی رشد کرده و از رحم یک مادر متولد شده است؛ برخی فقهای معاصر به آیه «ولدنهن» تمسک کرده اند و گفته اند ولو که رحم مستاجره است اما زمانی که از این مادر متولد می شود، صدق «ولدنهن» می کند.

ما مدعی می شویم که آیه منصرف از این تولد است و آیه مربوط به جایی است که ولد برای خودش باشد و در حقیقت از شوهرش و خودش که «ولدنهن» والدات هستند. اما این جا که نطفه مستاجره و رحم اجاره ای است «ولدنهنّ» صدق نمی کند.

حال این بچه به دنیا آمد (دختر یا پسر) و بزرگ شد، اگر دختر باشد آیا شوهرش می تواند بگوید این دختر من است و محرمش باشد و بگوید چون من نفقه این زن را می دادم؟ در حالی که نطفه و اسپرم مربوط به این مرد و زن نیست و هر دو مربوط به غریبه است و پدر و مادرش نیز مشخص هستند.

 در اینجا صدق رضاع نشد و بنا بود که از علت استفاده کنیم. حال اگر پسر بود می تواند دختر طبیعی این زن را بگیرد یا ازدواج خواهر برادر است؟ و بسیاری از این مسائل دیگر پیش می آید.

زمانی که من خانه ای را اجاره می­کنم و مدتی در آن سکونت می کنم که رابطه مالکیت به وجود نمی آید، همین درمورد رحم اجاره ای نیز صدق می کند و اگر بگوییم این پسر نمی تواند با همان زن ازدواج کند از باب احتیاط است. اگر رضاع را به تقویت تبدیل کردید بالاخره یک رابطه تقویتی به وجود آمده است و خون هم مانند شیر سبب تقویت بوده باشد.

این مساله دارد فروعات زیادی مثلا ممکن است این بچه بخواهد با فرزندان دیگر آنان ازدواج کند که در این صورت باید این مسائل را دقت کرد و جانب احتیاط را رعایت نمود.

 

اصل بحث

در این بحث ما صحبت در نسب بود که یکی از اسباب حرمت ابدی است.

گفتند که مادرِ مادرِ مادر نیز حرمت ازدواج را دارد. در رابطه با بنات نیز دیروز صحبت کردیم و بیان کردیم که دختر سلبی شاید با دختر اجاره ای فرق داشته باشد که بدان پرداختیم.

دختری که حرام است و سبب حرمت نسب است دختر سلبی است. اولاد دختر نیز محرم ابدی هستند.

عبارت تصریح دارد: «والجده و ان علت... و البنت للسلب و بناتها و إن نزلن بنات ابنها»

دخترهای این دختر محرم و مُحرّم هستند. بنتِ بنت و بنتِ بنتِ بنت برای ازدواج محرم هستند. دختران پسر دختر نیز شامل کلمه بنت می شود. ضابط و قاعده در مادر و دختر بودن مساله تولد انسان از یک زن یا تولد زنی از انسان است که دو طرف قضیه محرم ابدی هستند.

هیچ یک از آقایان با تفصیلی که شرائع ذکر کرده بیان نکرده اند.

«والأخوات لأب کل او لاُم او لهما» یعنی خواهر انسان که با انسان از یک زن متولد شده باشد، انثایی که با این ذَکَر از یک زن متولد شده باشند، خواهر محسوب می شوند. خواهر پدری که از ناحیه پدر مشترک هستند یا در مادر اشتراک دارند یا خواهر و برادر پدر و مادری باشند.

«و بناتهن أخوات» یعنی خواهر انسان اگر دختر پیدا کرد، دختر خواهر هم حکم خواهر را دارد. در آیه آخر آمده است ولی ایشان مقدم کرده است. اگر پسری هم واسطه شود باز بنات الاُخت صدق می کند.

بعد می گوید: «والعمات»؛ عمه به خواهر پدر می گویند چنانچه برادر پدر عموی انسان است. حال خواهر پدر به هر یک از موارد بالا که گفتیم صدق بکند.

 

نکته فقهی

عمه عمه در همه جا صدق نمی کند و ممکن است درمواردی این رابطه محرمیت قطع شود و باید در این مساله دقت کرد.

«وکذا أخوات اجداده»؛ یعنی عمه و خواهر پدر و پدر بزرگ عمه من محسوب می شود.

در باب وصیت یا وقف می گویند لغت مقدم بر سلسله نسبی هست. در ارث سلسله نسبی رعایت شده و سه مرحله دارد و در جاهای دیگر برای وصیت و وقف می گویند باید لغتاً صدق کندکه برای اولاد وقف کرده است. یعنی متولدین از خودش با یک واسطه یا بدون واسطه.

اما اگر لغتا اولاد پدر انسان باشد کلمه وقف شامل اولاد پدر آدم نمی شود، اما در اینجا اولاد صدق می کند.

در «عمات» وقتی واسطه می خورد به دقت اینجا گفته اند که «وکذا أخوات اجداده» یعنی خواهر پدربزرگ عمه حساب می شود اما در لغت عمه حساب نمی شود.

اگر عمة العمة بگویید، عمه من ممکن است عمه ای داشته باشد که خواهر پدری برآن صدق نکند و رابطه ای با تولد از ناحیه شخص اولی نداشته باشد لذا گفته اند «أخوات اجداده» و تا جایی که این کلمه صدق بکند محرمیت وجود دارد.

 

تعبیر فقه القرآن

ما در فقه آلقران نیز دیدیم که تعبیر دقیق تری گفته شده است:

« والعمة التی هی اُخت الأب دون عمة العمة ما لم تکن عمة» یعنی اگر عمة العمة بگویید علی الاطلاق درست نیست در بعضی موارد اخت الاب (به معنای اعم) صدق می کند اما در جاهایی نیز صدق نمی کند. (در صورتی که أب را اعم از جد و بالاتر بدانیم.)

در جواهر مفصل در این باره سخن گفته اند تا نکته آن تبیین شود که اگر به عمه العمة تعبیر شود در بعضی از موارد حرمت دارد و در بعض موارد حرمت ندارد زیرا باید خواهر پدر صدق کند پس بهترین تعبیر مربوط به شرائع است و باید پدر را اعم بدانیم که با 5 واسطه نیز صدق پدر می شود.

خواهر اجداد و «إن علون» نیز صدق عمه دارد. زنی که خواهر مادر من است و این دو خواهر ممکن است از یک پدر باشند و یا از یک مادر یا مشترک باشند.

 

نکته:

در باب عمه به تفصیل در شروح عبارات بیان کرده اند زیرا اگر بخواهیم بگوییم « و إن اعمامکم و ان علت» اطلاق درست نیست و لذا می گوییم «اُخت الاب محرمٌ ابدی» و اب را مطلق می گیریم.

 

تعبیر دیگر

تعبیر ما این است که «عمة العمة ما لم تکن عمة» یعنی عمه ای که واقعا خواهر پدر باشد و اگر نباشد عمه صدق نمی کند و عمه خواهر جد هست.

آیه می گوید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی‏ أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَة.» سوره نساء

دختر برادر که شخص عموی او می شود محرم نسبی است؛ یعنی ارتباطش با ما این است که پدرش با ما از یک مادر متولد شده اند، لذا دختر برادر هم از محرمات نسبی است.

در اینجا نیز می گوید: «و بنات الاخ سواء کان لأب او لاُم او لهما و سواء کان بنته لسلبه او بنت بنته او بنت إبنه» اگر دختر پسر نیز باشد با یک واسطه دختر دختر صدق می کند.

قدر مسلم آیه مرحله اول است، پس مرحله دوم را از کجا می گویید؟

 

مرحله دوم

مرحله دوم را باید به کمک روایات بگوییم، یعنی صدق بنت الأب یا بنت الابن که دختر من نیست.

مرحله دوم یا سوم را اگر بخواهیم از آیه استفاده کنیم متوقف بر این است که معنای ابن و بنت را یا معنای عمه و خاله را از معنی لغوی وسیع تر بگیریم به دلیل روایاتی که در باب است که گفته اند دختر شما بر شما حرام است و هر چه پایین تر برود. دختر پسر دختر، دختر من نیست و دختر شوهرش هست ولی چون دختر من با دخترش رابطه پدر و مادری دارد و دختر من است او نیز دختر من محسوب می شود.

به هر حال آیه شریفه بر حرمت نسبی دلالت دارد و احد از اسباب حرمت ابدی نسب است و نسب عبارت است از این که متولد از کسی باشد یا کسی متولد از او باشد هر چه بالا برود و هر چه پایین بیاید.

ایشان می گوید: «حرمت علیکم امهاتکم الی قوله بنات الأخ فالام و الجد و إن علت... و ضابط ههنا کل اُنثی ولدتک او وُلدت من ولدک»؛ یعنی یک ضابطه کلی که رابطه این مولودی یا ایلادی در دو طرف حفظ شود.

پس آیه که می گوید: (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ) یعنی مادر آدم و مادر مادر که مادر خود انسان نیست ولی روایت می فرماید که شامل می شود. دختر دختر نوه است و دختر حساب نمی شود ولی روایت می فرماید شامل دختر می شود.

حفید مربوط به دختر و سبط مربوط به پسر دختری است. در فارسی نوه و نواده و نتیجه می گویند.

بهر حال پس آیه معنای لغوی قسمت اول را قطعاً اثبات حرمت می کند و مراتب بعدی را به کمک روایات باب شامل می شود که روایات تصریح کرده که معنای لغوی اوسع از این معنا هست.

سوال: امهات مگر جمع ام نیست که شامل مادر مادر نیز بشود؟

پاسخ: به مادر مادر، ام نمی گویند بلکه جده می گویند و در فارسی مادر بزرگ می گویند بنابراین امهات یعنی مادران بر پسران حرام هستند.

خال یعنی برادر مادر که به او دائی می گویند و خاله یعنی خواهر مادر.

دنبال عبارت دارد: «و مثلهن من الرجال یحرم علی النساء» یعنی حرمت این طرف قضیه، یعنی اگر آیه گفت که مادر، دختر، عمه و خاله بر انسان حرام است؛ یعنی وقتی مادر من بر من حرام شد من نیز بر مادرم محرم هستم و لازم نیست حجاب داشته باشد که البته باید در اصل و میزان حجاب آن نیز سخن گفت.

عمه، خاله، خواهر و مادر بر انسان محرم هستند و باید در بحث رضاع بحث جداگانه ای را مطرح کنیم.

وقتی دختر من نزد من ملزم به رعایت حجاب نیست در نزد پدر و پدر بزرگ من نیز این چنین است.

سبب حرمت نسب است و هر جا نسب سبب حرمت شد آن مُحرم در حقیقت عرفاً مَحرم است.

حرمت این طرف در بعض موارد سببی است نه نسبی و لذا گفته اند «و مثلهن من الرجال یحرم علی النساء...» و در اینجا فروعاتی دارد که باید یکی یکی بحث کنیم./926/

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱