vasael.ir

کد خبر: ۳۳۶۹
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۲ - 09 October 2016
امنیت در دیدگاه دین پژوهان/ پرسش سوم

رابطه ایمان و امنیت

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- دین مجموعه باورهایی است که مبتنی بر ایمان معنا و کارآیی پیدا می‌کند و از همین روی ایمان شرط اساسی عمل بر طریق دین تلقی می‌شود. رابطه امنیت و ایمان یکی از پرسش‌هایی است که امنیت باید بدان پاسخ دهد که در این بخش از پژوهش به بررسی آن می پردازیم.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ ایمان همواره به معنای تحصیل اموری چون امنیت و رفاه نیست و می توان حالاتی را تصور نمود که بقای ایمان منجر به فقدان امنیت و رفاه شود اما در این صورت چه نسبتی میان ایمان و امنیت شکل می‌گیرد. در یک کلام عام می توان گفت چه نسبتی در دین اسلام و امنیت اسلامی برای جایگاه ایمان و امنیت در نظر گرفته می‌شود. پژوهشگران همکار در این پژوهش با این سوال مورد پرسش واقع شده اند که در ادامه پاسخ‌های تشریحی این دین پژوهان را در حوزه گفتمانی امنیت و ایمان ارائه می کنیم.

نسبت «ایمان» و «امنیت» چیست؟

آیة اللَّه‌ شریعتمدار:‌

ایمان در‌ لغت به معنای گرویدن، عقیده داشتن، باور داشتن در برابر کفر و یا تصدیق و وثوق داشتن‌ است. ایمان گاهی به معنای شریعتی است که حضرت محمدصلی الله‌ علیه‌ وآله‌ آن را آورده و گاهی به معنای باور داشتن حق با تصدیق به آن می‌آید و با ‌‌سه‌ چیز تحقق می‌یابد: باور قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضای بدن.

تفاوت‌ مفهوم‌ ایمان و امنیت بدین صورت است:

الف) ایمان تنها در حوزه دین کاربرد دارد و در باورهای دینی به کار گرفته می‌شود، اما امنیت اختصاص به باورهای دینی‌ و یا حوزه دین‌ ندارد‌ و مفهوم آن در ابعاد غیر دینی و جوامع غیر دینی نیز تحقق پیدا می‌کند. حکومتی که از دین بیگانه است، می‌تواند مفهوم امنیت را در تمام ابعاد و زوایای آن‌ پیاده کند، اما نمی‌تواند مفهوم ایمان را در تمام ابعاد آن و به طور کامل اجرا نماید.

ب) تحقق ایمان در هر فردی نیاز به سه پایه دارد: باور قلبی، اقرار‌ زبانی‌ و عمل با اعضای بدن. که به آنها اعتقاد، گفتار راست و عمل صالح نیز گفته می‌شود، اما امنیت با قلب، زبان و اعضای افراد پیدا نمی‌شود، بلکه عوامل خارجی‌ و بیرون از ذات افراد وجود دارد که از طریق آنها به دست می‌آید. امنیت هر فردی این است که دیگران به او کاری نداشته باشند و در فضایی زندگی‌ کند‌ که چیزی او را تهدید ننماید و از هراس و ترس از دیگران در امان باشد، اما ایمان به خود فرد ارتباط دارد. او باید باورهای دینی را در‌ قلب‌ خود‌ نهادینه کند، زبان خود را‌ به‌ آن‌ باورها گرایش دهد و آنها را با اعضای بدن خود به نمایش درآورد.

ج) ایمان نسبت به امنیت همانند علت نسبت‌ به‌ معلول‌ است بدین معنا که یکی از علل هستی‌ امنیت‌ فرد یا جامعه وجود ایمان است. اگر جامعه ایمان داشته باشد امنیت نیز در آن جامعه به وجود می‌آید.‌ بنابراین‌ در‌ هر جایی ایمان باشد امنیت نیز خواهد بود و ایمان‌ علت وجود امنیت است و اگر ایمان نباشد دست‌یابی به امنیت نیاز به علتی دیگر دارد که بتواند‌ همانند‌ ایمان،‌ امنیت را حاصل کند.

دکتر افتخاری:

 «ایمان» و «امنیت» دو مقوله‌ متفاوت‌ هستند و سنجش آنها با یک دیگر چندان معنادار نیست. برای تبیین هر چه بهتر این‌ موضوع،‌ لازم‌ است تعریف خود را از هر یک از این دو واژه روشن‌ نماییم:

«ایمان»،‌ شکل ساده‌ای، متشکل از سه عنصر مفهومی - عملیاتی است؛ بدین صورت که ایمان‌ عبارت‌ است‌ از: 1-  اعتقاد به وجود منبعی با قدرت ماورایی (یا کانون قدرت برتر)؛

2- ‌ یقین‌ به توان‌مندی و تاثیرگذاری آن کانون؛

3-  التزام به احکام و فرامین آن‌ در‌ عمل؛

با این تعریف، «ایمان» مقوله‌ای سلسله مراتبی ارزیابی می‌شود که موضوع اصلی آن «کانون قدرت برتر»‌ (یا همان چیزی که در مکتب اسلام و سایر ادیان الهی با عنوان‌ خدا‌ از‌ آن یاد می‌نماییم) است. براساس ایمان، نوعی «رابطه» بین «ما» و «خدا» پدید می‌آید که‌ تمام‌ عرصه‌های حیات ما را - از فلسفی تا عملیاتی، از جمعی تا‌ فردی،‌ و...‌ تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. اما «امنیت» در نهایت یک «وضعیت» است که موضوع اصلی‌ آن‌ هم‌ «منفعت» است. اگر چه تعاریف ارائه شده از امنیت بسیار متعدد و متنوع‌ اند - که بعضاً به تعارض هم می‌رسند - اما اگر از منظر تحلیل گفتمانی به‌ تحلیل‌ امنیت بپردازیم، در نهایت می‌توان دو تعریف کلی را برای امنیت ارائه‌ داد:

اول) تعریفی ساده از امنیت که از‌ درون‌ گفتمان‌ سلبی بیرون می‌آید و امنیت را برابر‌ با‌ «نبود تهدید» می‌نامد. یعنی امنیت عبارت است از وضعیتی که منافع حیاتی بازی‌گر‌ از‌ سوی دیگر بازی‌گران یا در‌ معرض‌ تهدید نباشد‌ و یا‌ در صورت وجود تهدید احتمالی، بازی‌گر‌ توان‌ دفع و مدیریت آن را با هدف صیانت از منافع خود داشته‌ باشد؛

دوم) تعریف پیچیده‌ای که از درون‌ گفتمان ایجابی بیرون آمده‌ است‌ و امنیت را وضعیتی مبتنی‌ بر‌ وجود نوعی رابطه معقول و متناسب بین خواسته‌های بازی‌گران با داشته‌های ایشان درون‌ یک‌ واحد سیاسی می‌داند که در‌ نهایت‌ تولید‌ رضایت‌مندی نزد بازی‌گران‌ می‌کند.‌ اگر چه در گفتمان‌ ایجابی،‌ نبود تهدید به معنای تمام امنیت نیست، اما شرط لازم هم چنان مقبول است‌ که‌ افزون به آن تحصیل رضایت‌مندی هم‌ اراده‌ می‌شود. با‌ این‌ توصیف،‌ تعریف ایجابی از امنیت‌ نیز هم چنان «منفعت محور» است و لذا از «ایمان» متمایز می‌شود. «ایمان» مقوله‌ای است‌ که‌ می‌تواند در ایجاد یا تضعیف امنیت‌ تأثیر‌ داشته‌ باشد،‌ اما‌ نمی‌توان «ایمان» و «ایمنی»‌ را مقوله‌ای واحد ارزیابی کرد؛ چرا که ایمان در ارتباط با خدا معنا می‌یابد، حال آن‌ که‌ ایمنی‌ در ارتباط با «منابع».

ملاحظه مذکور صرفاً‌ دلالت‌ بر‌ تمییز‌ مفهومی‌ این‌ دو مقوله دارد، اما تأثیرات متقابل آنها را نفی نمی‌کند. به همین دلیل می‌توان از روابط متقابل «ایمان» و «امنیت» سخن گفت.

این رابطه به چند صورت‌ قابل بحث است:

1- امنیت سازی ایمان: در این حالت به طرح و بررسی کارکردهایی از ایمان پرداخته می‌شود که بازی‌گر را در تقویت ضریب ایمنی‌اش یاری می‌رساند. ایمان در‌ این‌ وضعیت کارکردهای متعددی دارد: از حیث روان شناختی، به فرد اعتماد می‌بخشد و لذا جلوی یأس و ناامیدی‌اش را می‌گیرد؛ یا این که تولید امید به آینده می‌کند و...‌ هم‌ چنین ایمان قدرت نرم تولید می‌کند در افزایش قدرت بازی‌گر در عرصه عمل نیز مؤثر می‌شود. ایمان احساس امنیت تولید می‌کند و این‌ بعد‌ را پوشش می‌دهد.

2-  امنیت‌ سوزی‌ ایمان: التزام به اصول ایمانی در عرصه عملیاتی پیوسته تولید امنیت نمی‌کند. دلیل این امر، عدم مساعد بودن محیط بیرونی برای پذیرش ایمان و تبعات‌ ناشی از آن است.‌ با‌ بررسی تاریخ مکاتب الهی و حتی نحله‌های (شبه) ایمانی بشری، ملاحظه می‌شود که «مؤمنان» به دلیل ایمان‌شان، دچار مشکلات و مصائبی شده‌اند که به کاهش ضریب ایمنی‌شان منتهی شده است.‌ این‌ طور نیست که «ایمان» صرفاً تولید «ایمنی» کرده باشد؛ اگر چه ذات و گوهره ایمان (در گفتمان توحیدی) تولید کننده امنیت حقیقی ارزیابی می‌شود، اما می‌توان حالاتی را تصور نمود‌ که‌ در پی‌ ایمان ناامنی نیز حاصل شود. برای مثال؛ جریان‌های غیر ایمانی معمولاً دشمن مؤمنان هستند و لذا ورود‌ به حوزه مؤمنان به معنای قرار گرفتن در معرض دشمنی این‌ افراد‌ و گروه‌هاست. نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد، رابطه‌ای است که بین ایمان و آزمایش‌های الهی ‌‌وجود‌ دارد. بر این اساس هر قوم و فردی با ادعای ایمان، آزمایش می‌شود‌ و این‌ طور نیست که به صرف ادعا، از آنها چیزی پذیرفته ‌ ‌شود. أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا‌ أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ. لذا «ایمان» در مقام تصدیق باید به‌ «فتنه» آزموده گردد و البته‌ این، کاری دشوار است. پس می‌توان نوعی امنیت سوزی را از این ناحیه تصور نمود.

3-  ایمان سازی امنیت: از آن جا که امنیت نیازی اصیل و فطری به شمار می‌آید،‌ احتمال این که بهره‌مندی از آن بتواند دلیلی روشن و قاطع بر نیاز انسان به خدای متعال باشد، اصلاً ضعیف نیست. به عبارت دیگر، انسان مضطر و گرفتار، وقتی درک کند‌ که‌ امنیت واقعی جز از ناحیه قدرتی برتر در این دنیای فانی و پر از بلا حاصل نمی‌آید؛ به راحتی می‌تواند «ایمان» آورد. در این نگاه، امنیت پلی برای نیل به‌ ایمان‌ می‌شود؛ چرا که هیچ قدرت مادی‌ای نمی‌تواند، امنیت مورد نظر انسان را به او بدهد. به همین دلیل است که خداوند نیز در مقام بیان، نعمت امنیت را مورد‌ توجه‌ قرار داده است. الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ و یا این که در حدیث از معصوم‌علیها السلام آمده شده است که «الدنیا کُرَةُ و البلایاء سهام، اَینَ‌ المفَرُّ»؛‌ دنیا‌ چونان کره‌ای است که تیرهای‌ بلا‌ از‌ هر سوی به جانب آن روانند، پس گریزگاه کجاست؟ «که در پاسخ فرموده‌اند: «فِرُّوا الی الله»؛ بسوی خدا پناه ببرند. در‌ نتیجه‌ «امنیت»‌ می‌تواند «ایمان سازی» نماید.

4- ایمان سوزی امنیت:‌ چهارمین‌ وجه ارتباطی ایمان و امنیت به ضعف و زوال ایمان از ناحیه نیل انسان به وضعیت ایمن دلالت دارد‌ که‌ بدلیل‌ شکل‌گیری روحیه استغنا و آرامش مطلق در انسان، پدید می‌آید.‌ انّ الأنسان لیطغی اَن رءاه استغنی ... واقع امر آن است که - مطابق حدیث الهی در احوال‌ امم‌ قبلی‌ کسان بسیار بودند که چون به نعمت امنیت رسیدند، به خود‌ غرّه‌ شده و خدای خود را از یاد برده‌اند. نتیجه این امر عذاب الهی بوده است که‌ در‌ قالب‌ سنن الهی محقق شده است. لذا نیل به امنیت مطلق و رهایی‌ از‌ تمامی‌ دغدغه‌ها می‌تواند نوعی خطر برای انسان ضعیف باشد. به همین دلیل، مراجعه به سوی‌ خدا،‌ پیوسته‌ و همیشه توصیه شده است.

در مجموع می‌توان ایمان را مقوله‌ای عام‌تر و فراگیرتر‌ نسبت‌ به امنیت ارزیابی کرد و حداقل چهار وضعیت مذکور برای آن متصور است.

دکتر‌ لک‌زایی:‌

در فرهنگ اسلامی ایمان هم پایه امنیت است و هم هدف آن. ایمان پایه‌ امنیت‌ است از این جهت که امنیت اصلی، واقعی و حقیقی در گرو ایمان‌ است.‌ «أَلا‌ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ یاد خدا و همبستگی با خدا و تصحیح رابطه انسان با‌ خدا‌ امنیت، آرامش و ایمنی را به دنبال می‌آورد. زیرا ارتباط با خدا‌ باعث‌ می‌شود‌ تا از سویی انسان جایگاه حقیقی خود را در هستی پیدا کند. هویت فلسفی انسان‌ در‌ گرو‌ درک درست انسان از جایگاه خود در هستی است. فلسفه آفرینش انسان،‌ که‌ در آموزه‌های قرآن و عترت به خوبی تبیین شده است گام دوم در این وادی است.‌ به‌ دنبال تعیین تکلیف این دو مسأله روابط انسان با خود، با محیط‌ زیست،‌ با دیگران، با نظام سیاسی و... نیز‌ روشن‌ و تصحیح می‌شود.

ایمان هدف امنیت است زیرا‌ برخی‌ از انواع و سطوح امنیت ابزار ایمان تلقی می‌شود، زیرا زمینه‌ساز ایمان به‌ خدا‌ است. اگر امنیت نباشد، بندگان‌ خدا‌ نمی‌توانند خدا‌ را‌ عبادت‌ کنند. نیز امنیت گسترش دهنده ایمان‌ به‌ خدا است. آنجا که ابزارهای امنیت‌ساز موانع توجه مردم به خداوند متعال‌ را‌ از سر راه مردم برمی‌دارند، به‌ گسترش و تقویت ایمان‌ مدد‌ می‌رسانند: «یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ‌ الْأَغْلالَ‌ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ». برداشتن موانع فکری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... کانون مبارزه انبیاء‌ و اولیای الهی با طواغیت، ملأ،‌ مترفین،‌ مسرفین،‌ کافرین، منافقین و فاسقین‌ بوده است.

تمایز اساسی‌ دولت‌ اسلامی با دولت‌های غیر اسلامی در همین نکته است که دولت اسلامی علاوه بر‌ کارکردهای‌ عمومی تمام دولت‌ها، بدنبال تحقق و تأمین‌ اهداف و آرمان‌های‌ الهی‌ است که در توحید‌ و قرب به خدا خلاصه می‌شود. هر چه ایمان در یک جامعه افزایش یابد و مردم‌ مراحل و پله‌های بیشتری از درجات‌ ایمان‌ را‌ طی‌ کنند‌ به این هدف‌ نزدیک‌تر‌ می‌شوند. این مسأله تمایز اساسی دولت اسلامی با دولت‌هایی است که در جست و جوی آزادی‌ هستند‌ و امنیت را برای آزادی می‌خواهند. یا در‌ جست‌ و جوی‌ اهداف‌ دیگرند‌ و امنیت ابزاری است برای نیل به آن هدف و یا حتی ممکن است امنیت خودش هدف باشد. در نظام اسلامی، عدالت، آزادی، قدرت، امنیت و... تماماً‌ جزء اهداف مقدماتی و متوسط محسوب می‌شوند که می‌خواهند به هدف اصلی (قرب به خدا) کمک کنند. لذا می‌گوییم امنیت، بدون ایمان، امنیتی است که هدف طاغوت‌ها است.

بر همین‌ اساس‌ مرجع امنیت، کارگزاران امنیت، اهداف امنیت، نوع تهدیدهای امنیتی و ساز و کارهای تأمین امنیت در نظام اسلامی متفاوت از دیگر نظام‌ها و جوامع خواهد بود. در واقع پیوستگی‌ عمیقی‌ وجود دارد میان نظام باورها، نظام رفتارها و نظام محمل‌ها و ساز و کارهای مادی که تجسّم نظام باورها و رفتارها هستند. بر‌ این‌ اساس است که خداوند متعال‌ دستور‌ می‌دهد، انبیا و پیروان آنها، ولو با گذشتن از مال و جان خود، از ارزش‌های دینی حفاظت کنند.

«وَ لَقدْ بعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ‌ رَسُولاً‌ أَنِ اعبُدُوا اللّه وَ‌ اجتَنِبُوا‌ الطّاغُوتَ»؛

«وَ ما خلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ»؛

«قلْ إِنما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنی وَ فُرادی‌»

چنانکه قرآن می‌فرماید و مفسران بزرگ نیز تأکید کرده‌اند، نورانی گشتن‌ انسان‌ها،‌ هدف عالی اسلام و در نتیجه حکومت اسلامی است:

«الر کِتابٌ أَنزَلْناهُ إِلَیکَ لِتخْرِجَ الناسَ منَ الظلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»

«اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ‌ آمَنُوا‌ یُخْرِجُهُمْ مِنَ‌ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»

«وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»

«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ»

«وَ‌ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی‌ الآخِرَةِ‌ مِنَ‌ الْخاسِرِینَ»

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ ‌‌فِیهِ‌ بَأْسٌ شَدِیدٌ»

 

بر این اساس جامعه اسلامی باید از امنیت همه‌جانبه، مبتنی بر‌ ایمان‌ برخوردار‌ باشد:

امنیت فرهنگی مبتنی بر اخلاق و علم: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ‌ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا‌ مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ‌ مُبِینٍ»

امنیت حقوقی داخلی و بین‌المللی مبتنی بر اصل: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»؛

امنیت اقتصادی مبتنی بر به رسمیت شناختن مالکیت و تأکید بر رعایت حقوق فقرا.

با توجه به این‌ مبانی است که حضرت علی(ع) فرمود اگر نتوانم احقاق حق کنم، حکومت پیش من کم‌ارزش‌تر از کهنه کفشی خواهد بود.

503/120/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۲ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۹:۲۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۶:۱۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۳
غروب آفتاب
۱۹:۵۹:۴۲
اذان مغرب
۲۰:۱۸:۱۳