به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ امنیت اسلامی یکی از مفاهیم ضروری و در عین حال کمتر مورد توجه در اندیشه اسلامی است که ضرورتهای روز ایجاب میکند اندیشمندان این عرصه برای بسط مفاهیم و حوزه دانشی این علم اقدامات لازم را انجام دهند. یکی از مهمترین گام های اولیه در این زمینه ارائه پاسخ های اولیه به پرسشهای اساسی این حوزه است به همین علت در این نوشتار که به صورت چند بخشی و بر اساس سوال های تفکیکی ارائه می شود به بررسی همین گام خواهیم پرداخت. در ادامه پاسخ اساتید محترم آیه اللَّه سید نورالدین شریعتمدار جزایری، استاد فقه سیاسی در حوزه علمیه قم، دکتر اصغر افتخاری، معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع) و از صاحبنظران مباحث امنیتی و دکتر نجف لکزایی، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی و استاد فلسفه امنیت در اسلام را ملاحظه مینمایید.
آیه اللَّه شریعتمدار: امنیت در لغت به معنای در امان بودن، بیبیمی، آسایش، بیهراسی اطمینان و سکون قلب است. مفهوم امنیت از آغازِ آفرینش مورد توجه بشر بوده است، زیرا آسایش، بیهراسی و اطمینان قلبی از نیازهای اصلی انسان بوده است. امنیت ملّی در اصطلاح دارای معنای واحدی که جامع و مانع باشد، نیست. تعاریف گوناگونی که برای آن بیان کردهاند اشاره به برخی از مصادیق دارد، زیرا در تمام این تعاریف گوشهای از مفهوم را ارائه کردهاند و آن نبودِ تهدید نظامی برای ملت یا توان نگهداری کشور از هجوم دشمنان و یا محافظت کشور در دفع تهدیدهای خارجی علیه حیات سیاسی و منافع ملی است. در این تعریفها بر جنبه نظامی امنیت تأکید شده و ابعاد دیگر امنیت در نظر گرفته نشده است. برخی از نویسندگان که خواستهاند مفهوم گستردهای برای امنیت بیان کنند گفتهاند:
امنیت ملّی، یعنی دستیابی به شرایطی که به یک کشور امکان میدهد از تهدیدهای بالقوه و یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد و در راه پیشبرد امر توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی و تأمین وحدت و موجودیت کشور و رفاه عامه، فارغ از مداخله بیگانه گام بردارد.
به نظر میرسد که این تعریف جامع و واقعی نیست و تمام ابعاد امنیت را در نظر نگرفته است از جمله به ابعاد امنیت در فرهنگ، علم، پژوهش، زیست محیطی، اندیشه، روان، دین و غیره توجه نکرده است. علاوه بر این دستیابی به شرایطی که در تعریف آمده، به منزله ابزار و علت در پیدایش امنیت است و امنیت نتیجه آن شرایط است. تعریف امنیت باید تمام ابعاد آن را در بر گیرد و تعدد ابعاد امنیت به ابهام این مفهوم دامن زده است. این تنوع و کثرتِ ابعاد باعث شده است تا معنای واحد و مشخصی نداشته باشد.
این مفهوم در سیر وجود علمی خود دچار دگرگونی و تحول شده و از مفهومی به مفهوم دیگر تغییر یافته است، بنابراین مناسبترین مفهوم و تعریف برای امنیت در تمام دانشها، گرایشها و ابعاد گوناگون آن، همان معنایی است که در لغت آمده است و میتوان آن معنا را به آسانی برای هر مصداقی به کار برد.
دکتر افتخاری: «هم میتوان» و «هم باید» به دنبال به دست آوردن تلقیای خاص از «امنیت» در درون دین و آموزههای دینی بود. در غیر این صورت آن چه به دلیل «غیر بومی بودن» از آن بهرهمند میشویم نیازهای ما را برآورده نمیسازد. به عبارت دیگر اگر چه قائل به طرح امنیت در قالب و سازمان معنایی بسیار پیچیدهای در عصر حاضر هستم که با ملاحظات سنتی یکی نیست، اما این پیچیدگی مانع از مراجعه ما به دین نمیشود. حتی این ادعا که بسیاری از موضوعات جدید در صدر اسلام مطرح نبودهاند، نیز دلیلی برای منع از مراجعه به متون مقدس نیست. دلیل این امر چند چیز است:
اولاً، باید بین دین و تاریخ دین تفکیک قائل شد. دین مطابق اعتقاد ما «اسلام» است که ویژگی بارز آن «فرا زمانی» و «فرا مکانی» بودن آن است. لذا «اسلام» اصولاً برای مردمان و شرایط صدر اسلام نبوده است که فقط ملاحظات آنها را پوشش دهد؛ بلکه ویژگی منحصر به فرد کلام الهی و متون مقدس، آن را در گره گشایی ملاحظات جدید هم یاری میدهد. چنان که نسلهای آینده نیز میتوانند از قرآن بهرهمند شوند.
ثانیاً، در بحث از امنیت باید بین «ایده» و «سازمان» امنیت تفکیک قائل شد. ایده امنیت، بحثی نظری و متعلق به حوزه شناخت است و لذا در آن جا از ماهیت و چیستی واقعی آن بحث میشود. در حالی که سازمان امنیت، مقولهای ساختاری است که از چگونگی سازمان دهی به سازوکارهای اجرایی برای تحصیل امنیت در عالم خارج پرسش میکند. با این نگاه مشخص میشود که اصولاً ماهیتشناسی امنیت را نمیتوان زمانمند و مکانمند نمود؛ چنان که حتی غربیها هم این کار را انجام نمیدهند و از مجموع دانش نظری تمدن غربی برای شناخت ماهیت امنیت بهره میجویند. در حوزه تمدنی ما نیز، «بومی نگری» اقتضا دارد که در قالب تمدن اسلامی و ملیمان باید بتوانیم به چنین شناختی دست یابیم. اما در برنامه ریزی که جنبه شکلی دارد، باید تجربه بشری و ملاحظات زمانی و مکانی را به کار گرفت تا بتوان سازمان امنیت را شکل داد.
نتیجه آن که:
الف- با استناد به اصل «بومی سازی»، نمیتوانیم نظریات موجود را بدون چون و چرا بپذیریم و ضروری است که به حوزه فرهنگی و تمدنی خود رجعت نماییم؛
ب- این رجعت در خصوص کلیه مفاهیم - و از آن جمله امنیت - صادق است و لذا شناخت امنیت، بدون توجه به مبادی و آموزههای دینی - به دلیل نقش برجسته دین در شکلگیری هویت تمدنی ما - ناقص است؛
ج- رجوع به دین به معنای نفی توجه به تجربه انسان نیست، بلکه ضمن تأکید بر ضرورت آشنایی و فراگیر تجربه انسانی، اعلام میدارد که در نهایت هر بازیگر باید متناسب با ماهیت و شرایط خویش به درکی مرجع از چیستی امنیت دست یابد؛
د- انسان در طراحی الگوها که جنبه شکلی دارد، آزاد است و در چهارچوب اصول دینی، از تجربه مثبت بشری برای طراحی الگوهای امنیتی بهره میبرد.
دکتر لکزایی: مقدمتاً یادآوری این نکته لازم است که تمایز اساسی میان اسامی ذات و اسامی معنا در تبیین مدلول آنهاست، در حالی که در تبیین و تعیین ذات اختلافی بروز نمیکند و اگر هم اختلافی به وجود بیاید، ناشی از خطای یکی از طرفین بحث است که با اندک تأملی از خطای خود دست خواهند کشید، در تبیین و تعیین مدلول اسم معنا اساساً شاید بتوانیم بگوییم امکان اجماع وجود ندارد. در ادامه این مطلب را بیشتر توضیح خواهم داد. اجمالاً یکی از دلایل این مساله از اینجا ناشی میشود که انسان در بحث از اسامی ذات از یک مصداق عینی خارجی سخن میگوید و با اشاره به مصداق تعیین مراد صورت میگیرد، در حالی که در اسامی معنا از یک امر ذهنی - عینی که واجد «معنای خاصی» شده است سخن میگوییم. طبیعی است که هر کسی از زاویه و منظر نظام معنایی خاص خود به پدیدههای ذهنی و یا ذهنی - عینی، معنا میبخشد. و از همینرو است که ما با ادیان، مذاهب، مکاتب و ایدئولوژیهای مختلف سر و کار داریم. فی المثل آزادی در دیدگاه اسلامی و دیدگاه لیبرال دارای معنای مشترک نیست و بلکه میتوانیم بگوییم به مشترک لفظی، در برخی از تبیینها، نزدیکتر است.
همین مطلب در مورد تبیین و توضیح مفهوم «امنیت» در نزد هر کس، هر مکتب، هر ملت و هر قوم و گروهی برآیند فهم آن از عناصر زیر است:
الف- ارزشهای حیاتی و فلسفه ی آفرینش؛
ب- آگاهی به داشتهها و محرومیتها؛
ج- آگاهی نسبت به تهدیدات و نقاط ضعف؛
د- آگاهی نسبت به فرصتها و نقاط قوت.
برای هر انسانی امنیت جان یک امر مهم است. اما میدانیم که بسیاری از انسانها حاضرند برای حفظ ارزشهای دیگری، مثلاً حفظ وطن یا حفظ دین، جانشان را فدا کنند. چیزی که در تعیین ارزشهای حیاتی برای هر یک از مراجع امنیت نقش اساسی را ایفا میکند، فلسفهای است که آن فرد،ملت، امت، گروه، حزب و یا قوم برای آفرینش قائل است. در اینجا فلسفه آفرینش، با فلسفه ی امنیت پیوند میخورد. انسان امنیت را برای چه میخواهد؟ برای حفظ ارزشهای حیاتی. ارزشهای حیاتی چیست؟ جان، مال، مملکت، دین و.... اما پرسش اصلی این است که غایه الغایات چیست ؟ آن هدف اصلی چیست؟ یک مومن میگوید : عبادت خدا و در نتیجه قرب به خدا. ممکن است دیگری بگوید: آزادی. سومی بگوید : تامین حداکتر شادی و لذت و چهارمی و پنجمی و ششمی و.... چیزهای دیگری بگویند. همین مساله است که برای یک جامعه بیحجابی میشود تهدید و برای جامعهی دیگر حجاب داشتن تهدید محسوب میشود. از توضیح عناصر دیگر صرف نظر میکنم. ما حصل بحث این شد که در یک فرمول کلی میتوانیم بگوییم شرایط «امن» آن است که «ارزشهای حیاتی» برای مرجع امنیت (فرد، جامعه، کشور) از تهدید مصون باشد و اما اینکه «ارزشهای حیاتی» چیست؟ انسانها در برخی از ارزشهای حیاتی (مثل حفاظت از جان، مال و آب و خاک) مشترک هستند، اما در تعیین ارزش غایی و هدف اصلی با یکدیگر اختلاف دارند و نوع جنگها و درگیریها هم بخاطر رسیدن به همان غایه الغایات است. که از نظر قرآن ممکن است الهی باشد یا شیطانی و یا حیوانی. امنیت با این اوصاف در اندیشهی اسلامی وضعیتی است که در پرتو آن زمینهی عبادت خداوند متعال و در نتیجه قرب به باری تعالی فراهم شود.
امنیت فردی، امنیت اجتماعی، امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت فرهنگی، امنیت ملی و امنیت جهانی تماما در این راستا باید جهتگیری شود. البته روشن است که غایات و اهداف دیگری چون حفظ جان و مال، قیام به قسط و عدالت، ساختن جامعهی نمونهی اسلامی و حفاظت از سرزمینهای اسلامی و.... جزء اهداف فرعی که باید در خدمت و در جهت هدف اصلی باشند به حساب میآیند.
بنابر آنچه آمد، جامعه، امت، ملت، خانواده، فرد و... باید تعریف مشخصی از امنیت داشته باشد تا بر اساس آن تعریف دوست و دشمن خود را بشناسد و موضعگیری و رفتارهایش را بر آن اساس سازمان دهد و این مطلب پذیرفتنی نیست که بگویم «امنیت دارای تعاریف بسیار زیادی است و ما نمیتوانیم تعریف واحدی برای آن داشته باشیم.» زیرا درست است که «امنیت» دارای تعاریف زیادی است ولی هر فرهنگ و مکتبی برای خود باید تعریف روشنی داشته باشد تا بر اساس آن حرکتش را تنظیم کند. ما در هر حرکتی از یک نقطه (مبدا) دور میشویم و به نقطهای دیگر (مقصد) نزدیک میشویم. بدیهی است از آنچه خوشمان نمیآید دور میشویم و به آنچه مصلحت میدانیم (در فعالیت تدبیری) نزدیک میشویم. از تهدید فرار میکنیم به سوی امنیت ؛ پس باید بدانیم امنیت چیست.
ادامه دارد............. 503/120/د