vasael.ir

کد خبر: ۳۳۳۷
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۱ - 02 October 2016
در یادداشتی مطرح شد؛

حقوق بشر اسلامی مصداق اصلی حقوق بشر است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ هیچ دفاعی از حقوق بشر مدون در سازمان های بین المللی، که بتواند ذاتی بودن، بدیهی بودن، دوام، ضرورت، کلیت، شمول، انتقال ناپذیری، فسخ ناپذیری، مطلق و جامع بودنش را از یک طرف اثبات و احراز کرده در عین حال کارآمدی این سیستم حقوقی و تناسب آن با واقعیات امروز، عمل‌گرایی و حلالیت آن را برای خصومت­ها و بی‌عدالتی­های اجتماعی در یک سیستم حقوق بشری را ثابت کند؛ در عالم بشری تاکنون طراحی نشده و به سبب تک بعدی بودن ذهن بشر، امکان طراحی چنین سیستمی که کارآمدی و قداست هر دو را باهم داشته باشد، از سوی بشر وجود نخواهد داشت.

مقدمه

حقوق بشر مسأله‌ای مدرن و کشف عصر جدید نیست بلکه عدم آگاهی برخی افراد از اصول ادیان الهی، قدمت حقوقی، فلسفی و ادبیات حقوق انسان، موجب شده است که این مسأله را موضوعی جدید و محصول مدرنیته تصور کنند.

حقوق بشر یک استاندارد جهانی واحد و مورد اجماع ندارد و تنها راه علمی و عملی رعایت آن برقراری مجدد ریشه­های توحیدی، وحیانی و اصل نبوت در این مسأله است که مصداق عملی حقوق بشر عام، استاندارد، فراملی و فراتاریخی با برقراری حکومت عدل واحد جهانی مهدی موعود(ع) در آخرالزمان میسر می شود.

غرب با هراس از ایدئولوژی دینی، بنیاد گرایی اسلامی و موج بیداری که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران شروع شد و به دیگر کشورهای اسلامی نفوذ و صدور پیدا کرد، با تبلیغات گسترده علیه بنیاد گرایی اسلامی سعی در تخریب آن دارد.

آمریکا با همان استراتژی جنگ سرد که علیه سوسیالیست­ها به راه انداخت و به فروپاشی کمونیسم شوروی انجامید، با صحنه سازی، مظلوم نمایی، طراحی حادثه یازده سپتامبر و راه اندازی اسلام بدلی سلفی، دینی را به جهان نشان می‌دهد که در آن از مدارا، رأفت، رحم و کرامت انسانی به مفهوم دقیق کلمه خبری نیست و در آن تکلیف شرعی بدون توجه به ظرفیت فردی و اجتماعی انسان مطرح می‌شود.

برای محکوم کردن اسلام سیاسی و انقلابی به تحجر، تروریسم، خشونت و حماقت، آن را در چهره گروهایی همچون طالبان، داعش، سلفیان و وهابیان تعریف می‌کند تا اقبال و گرایش جهانی به اسلام اصیل و ناب محمدی، انقلاب اسلامی، رهبری، ولایت فقیه و امام خمینی(ره) را کم‌ کرده، از کارآمدی انقلاب اسلامی به عنوان ایده جدید حکومتی جلوگیری کند و از طرف دیگر با ارائه اسلام لائیک، مدرن و سکولاریستی که با سرمایه داری، اشغال­گری، دیکتاتوری و دموکراسی لائیک سازگار است، ادعا می­کند که با اسلام مخالفتی ندارد.

بنابراین اسلام آمریکایی، اسلام فردی، خصوصی، مذهب شخصی و یک تجربه روانی است که با حقوق بشر، تکلیف بشر، قضاوت، اقتصاد، سیاست، حاکمیت، رسانه و دانشگاه هیچ ارتباطی ندارد.

امروزه آمریکا و غرب خود را سپاه دموکراسی و حقوق بشر معرفی کرده و از سوی دیگر این مسأله را القا می‌کنند که اگر در کشورهای اسلامی انتخابات آزاد برگزار شود، اسلام گراها رأی می آورند؛ برای برون رفت از این دوگانگی، نظریه جدیدی مطرح کرده و می‌گویند: ملت‌های مسلمان به آزادی نیاز دارند، اما هنوز شأن و ظرفیت آن را کسب نکرده‌اند!

بنابراین تلاش می‌کنند که در کشورهای اسلامی انتخابات برگزار نشود و تا حد امکان از دست نشانده‌هایشان حمایت می‌کنند؛ اما اگر انتخابات برگزار شود، همچون الجزایر انتخابات را لغو کرده یا در صحت آن خدشه وارد می‌کنند و با ایجاد هرج و مرج، حکومت دلخواه خود را حاکم می‌کنند.

از نمونه‎های عینی و ملموس نقض حقوق بشر، حمایت آمریکا و سازمان ملل از رژیم اشغالگر قدس، کشتار بی­رحمانه مردم مظلوم فلسطین به دست صهیونیست­ها، حمایت از تروریسم در کشورهای اسلامی همچون سوریه، عراق و جنایات سربازان این کشور در عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم است که این مدعیان دروغین با این شعار، فجیع‌ترین جنایات تاریخ را رقم می‌زنند.

 

حقوق بشر در اصطلاح

حقوق‌ بشر  از دو کلمه‌ حقوق‌ و بشر تشکیل شده است و علم ‌حقوق‌ با ‌هر معنایی‌ به انسان‌ ارتباط دارد؛ انسان‌ وجودی‌ ‌دارای‌ درک‌، گرایش­های‌ نفسانی‌ و فیزیک جسمانی‌ است‌ و همواره‌ بین‌ درک‌ عقل‌ و هوای‌ نفس‌ تعارض‌ وجود دارد و آن استخدام‌ گرفتن‌ جسم‌ است‌ که گاهی‌ عقل‌ و گاهی‌ نفس‌ غالب‌ می‌شود و این‌ همان ‌آمیختگی‌ خلقت‌ انسان‌ از خیر، شر، فکر و شهود است‌.(ر.ک حقوق بشر، اسماعیل تبار، مجله خانواده سبز شماره 132)

قبل از پرداختن به پرسش کدام حقوق بشر؟ باید به سؤال حقوق کدام بشر؟ پاسخ داده شود؛ چرا که لیست حقوق بشر غرب به تعریف انسان شناسی آنها بستگی دارد و با سکولاریزه شدن حقوق بشر، ارتباط علم، سیاست، حقوق بشر، آموزش و قضاوت با الهیات، دین و وحی نیز قطع شده است.

ماتریالست‌ها حقوق بشر را همواره دستخوش تحول و تکامل دانسته و به همین سبب آن را قابل تعریف نمی­دانند.

 

مقصود از «بشر» در اعلامیه حقوق بشر چیست؟

آیا این همان انسانى است که پیامبران آن را براى ما توصیف کرده‌اند و گفته‌اند: «انسان موجودى داراى شرف، حیثیت و کرامت ذاتى که با حکمت خداوند به وجود آمده و با مسابقه در خیر و کمال رهسپار هدف والایی شده است و هر کسی به وی اهانت کند یا حقوق او را نادیده بگیرد، با مشیت خداوندى به مبارزه برخاسته است، مگر این که انسان ارزش و کرامت را از خویش منتفى سازد.»

یا انسان موجودی است که افرادی همچون توماس هابز و ماکیاولى او را تصور کرده‌اند: «انسان گرگ انسان است» و این که «هیچ حقیقت ارزشى در وجود انسان واقعیت ندارد.»؟

حقوق جهانى بشر از دیدگاه غرب موضوع فضیلت و کرامت ارزشى را براى انسان‌ها نادیده گرفته است. در هیچ یک از مواد این حقوق، امتیازى براى انسان‌هاى بافضیلت، باتقوا و باکرامت مطرح نشده و چون جاندار است، از حق حمایت، آزادی، حق مالکیت و... برخوردار می‌شود که تعریفی مشترک میان انسان و حیوان است.(ر.ک محمدتقى جعفرى تبریزى، تحقیقى در دو نظام حقوق جهانى بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق آن دو با یکدیگر، ص 53تا 55)

 

نظام‌های کلان حقوق بشر در تاریخ

نخستین نظام کلان و مدون حقوقی در 2000 هزار سال پیش از میلاد مسیح، متعلق به شوش، بابل و قوانین سومری بود که تحت تأثیر شریعت حضرت ابراهیم و پیامبران دیگر تشکیل شد که از آن به مجمع القوانین بابل یاد می‌کنند که در 280 ماده حقوقی حک شده بر الواح سنگی یافت شده است. از آن دوره به الهی بودن حق حاکمیت، حق حیات، غلات، نظام پزشکی، قراردادهای اجتماعی، نوعی از بانکداری، حقوق دریایی، آئین دادرسی، روابط خانوادگی، حقوق مالکیت و حدود بعضی از جرایم اذعان شده است.

یکی دیگر از نظام‌های حقوقی مدون پیش از میلاد، نظام حقوقی تلمود است که 1000 سال بعد از ظهور تورات و بر اساس آن شکل گرفت.

نظام حقوق طبقاتی ایران در دوره ساسانیان و نظام حقوقی امپراطوری روم در 400 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح از دیگر نظام‌های حقوقی است.

قرن 12 و13 میلادی، 1300 سال پس از میلاد مسیح در دوره قرون وسطی که کلیسا بر جامعه حکومت می­کرد، اروپای مسیحی هیچ گونه نظام حقوقی نداشت و تنها برای اداره کلیسا در داخل آن کتابچه­های حقوقی تدوین شد که به قوانین جزئی همچون تعیین مجازات، موارد تخلف کشیشان و نحوه اداره زمین‌های کلیسا می­پرداخت.

با پایان جنگ­های صلیبی در قرن 14 میلادی و پس از 500 سال ترجمه متون اسلامی در حوزه­های مختلف حقوق، فلسفه، کلام، الهیات، فیزیک، شیمی، جراحی، پزشکی، معماری وستاره شناسی به تدریج تدوین کتاب­های حقوقی و شکل گیری نظام حقوقی در اروپا با الهام از متون فقهی و حقوقی جهان اسلام شروع شد.

در قرن 15 و 16 میلادی با ورود گرایشات مسیحی سکولار و تفکیک ایمان از حکومت، اقتصاد، اجتماع، حقوق بشر و عدالت، به مرور زمان نظام حقوقی و حقوق بشر دینی از صحنه حذف شد و این جریان­ها متون حقوقی را تحت عنوان حقوق طبیعی، سکولاریزه کردند که بروز انقلاب فرانسه در قرن 18 با شعار حقوق طبیعی از آثار آن بود.

حقوق بشر لیبرالیستی در قرن 20 و 21 مبنای فلسفی ثابت، مشخص، فراتاریخی، جامع و جهان‌شمولی ندارد و با تأکید بر پوزیتویستی و نسبی بودن حقوق؛ حقوق بشر را تابع قرارداد اجتماعی معرفی کرده و آن را تابع میل، توافق و رأی افراد می‌داند که به این ترتیب اومانیسم نیز بخشی از این نوع حقوق بشر محسوب شده و حقوق و وظایف با میل و رأی خود افراد برایشان تعیین می­شود.

نظام حقوقی لیبرالیستی با نداشتن مبنای نظری و فلسفی، راه را برای برخورد عمل گرایانه با حقوق بشر هموار ساخته تا آمریکا و اسراییل به نام حمایت از حقوق بشر و به بهانه‌های امنیت، نظم جهانی و مبارزه با تروریسم دست به جنگ و کشتار زده و خود را حامیان حقوق بشر به جهان معرفی کنند.

بنابراین در این نظام حقوقی آزادی، اومانیسم، حقوق بشر و دموکراسی به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک معطوف به قدرت و منفعت طراحی شده است.

 

مقایسه دو نظام حقوق بشر غیر الهی

در هر دو نوع نظام حقوقی سکولار و لیبرال، حق و تکلیف، دانش و ارزش، حقایق و اعتباریات، دین و دنیا، معاش و معاد، اخلاق و اقتصاد، دین و حکومت قابل تفکیک و جدا از هم بوده و هر دو فاقد مبنای شرعی هستند؛ اما نظام حقوقی لیبرال حتی مبنای عقلی و فلسفی ثابتی نیز ندارد و در این نوع فلسفه، حقوق طبیعی غیر الهی بر مبنای عقل نیز مورد قبول نیست. بنابراین نظام حقوقی لیبرالیستی، توانایی و شایستگی جهانی شدن را نخواهد داشت.

 

نظام حقوق بشر اسلامی

در تفکر اسلامی حقوق مادی و معنوی، حقوق فردی و حقوق جمعی، حقوق ملی و حقوق بین الملل قابل تفکیک از هم نیستند و مانند یک منشور، نگاه به حقیقت را از زوایای مختلف فراهم می­کنند که نخستین زاویه جدایی حقوق بشر در فرهنگ اسلامی با حقوق بشر لیبرالی از این جا شکل می­گیرد.

همچنین اندیشه حقوق بشر در اسلام مبتنی بر تفکر توحیدی است؛ بر خلاف غرب که اندیشه حقوق بشر را در تفکر اومانیسم و انسان گرایی می‌داند و همین مسأله، حقوق بشر اسلامی را از حقوق بشر غربی متمایز می‌سازد؛ از دیدگاه اسلام، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداوند و هدف خلقت، تکامل آدمی و توجه او به مبدأ هستی است؛ در حالی که غرب، امروزه این اهداف را به کلی فراموش کرده است.

اسلام حقوق بشر را لازمه کرامت انسان می داند؛ زیرا در اندیشه دینی، انسان جانشین خداوند در زمین معرفی شده و از این منظر سزاوار تکریم است و کرامت انسانی، آزادی، تکالیف و برابری از موضوعات اساسی حقوق بشر از دیدگاه اسلام هستند.

 

کرامت انسانی

در نظر اسلام، انسان دارای مقام و ارزش والائی است و حقوقی مثل حق مسکن، حق خوردن و... جزء الفبای حقوق بشر در اسلام هستند و کرامت انسان زیر سایه خداوند متعال است؛ به همین سبب نمی‌توان انسان را از خدا قطع کرد و برای او کرامت قائل شد و خدا سروری موجودات زمین و آسمان را برای انسان فراهم ساخته و حتی فرشتگان را مأمور سجده بر او می­کند.

انسان در نظر اسلام دارای مقام خلیفه الله است و آیه ۷۰ سوره اسراء کرامت انسانی را با وضوح هر چه تمام­تر اعلام می­دارد: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا.»

بنابراین اگر کسی حقوق مردم را پایمال کند، به طور قطع حق خدا را پایمال کرده و نمی‌تواند ادعای پرستش خدا را داشته باشد و در احادیث بسیاری از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) به این نکته اشاره شده است که حقوق مردم شاخه‌های روییده بر تنه درخت حق الله هستند.

در احکام اسلام، خصوصی‌ترین، معنوی‌ترین و نزدیکترین حالت انسان به خداوند متعال، نماز است که به رعایت حقوق مردم گره خورده و غصبی نبودن آب وضو، مکان نمازگزار و لباس او شرط صحت نماز است.

در این باره شهید مطهرى می‌فرماید: «در فلسفه غرب تا آنجا که ممکن بود، به حیثیت ذاتی انسان لطمه وارد شده و مقام انسان پایین آمده است. دنیای غربی از طرفی انسان را از لحاظ پیدایش و عللی که او را به وجود آورده است، از لحاظ هدف دستگاه آفرینش درباره او، از لحاظ ساختمان و تار و پود وجود و هستی‌اش، از لحاظ انگیزه و محرک اعمالش، از لحاظ وجدان و ضمیرش تا این اندازه او را پایین آورده که گفتیم؛ آن‌گاه اعلامیه بلندبالا درباره ارزش و مقام انسان و حیثیت و کرامت و شرافت ذاتی و حقوق مقدس و غیر قابل انتقالش صادر می‌کند.»(نظام حقوق زن در اسلام، ص 151-148)

 

آزادی و عدالت

عدالت از حیث نظری حاوی آزادی و حقوق بشر و از حیث عملی و اجتماعی ضامن آن است؛ اما آزادی و حقوق از آن نوعی که رسانه‌های غربی سرمایه‌داری و امپریالیستی امروزه در جنگ سرد و گرم مقابل اسلام عنوان می­کنند، حتماً شامل عدالت، حقوق محرومین، حقوق بشر غیر سرمایه‌دار و غیر غربی نخواهد شد و غرب با این طرح، آزادی و حقوق بشر را ابزاری در جهت ضربه زدن و زیر سؤال بردن ایدئولوژی و مفهوم عدالت در اسلام به کار گرفته است.

عدالت در تعریف مختصر فرهنگ اسلامی و شیعی، قراردادن هر چیز در جایگاه خویش در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و... یا رساندن حق به صاحبان آن است؛ به گونه‌ای که هم از حیث فلسفی و هم از حیث حقوقی، شامل حقوق فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مدنی، مادی و معنوی است.

 

حقوق و آزادی­های شخصی

در حقوق اسلام هر کسی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.(اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی) و از نظر اسلام همه انسان­ها آزاد آفریده شده‌اند و حق دارند آزاد زندگی کنند؛ اسلام با شکنجه و آزار انسان و هتک حیثیت او مخالف است. در اسلام زندگی هر شخص مصون از تعرض است و تجاوز به حیات یا تمامیت جسمی بشر جرم است و مجازات دارد.(اصول ۳۸ و ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی)

در اسلام هر کس حق دارد در برابر اعمالی که حقوق او را مورد تجاوز قرار می‌دهد، به محاکم صالحه مراجعه کند و دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می‌تواند به منظور دادخواهی به دادگاه صالح رجوع کند.(اصل ۳۴قانون اساسی ج ۱)

در حقوق اسلامی هر یک از اصحاب دعوی حق دارند برای احقاق حق خود از طریق قضائی، وکیل بگیرند.(اصل ۳۵ قانون اساسی)

در اسلام اصل برائت شناخته شده است و هیچ‌کس را نمی­توان گناهکار شناخت؛ مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح به اثبات رسیده باشد.(اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی)

 

آزادی­های عمومی و حقوق سیاسی مردم

همچنین در اسلام آزادی‌های عمومی به رسمیت شناخته شده که مستلزم کرامت انسانی است.

آزادی اندیشه، عقیده، بیان و آزادی تشکیل اجتماعات و حق مشارکت در اداره عمومی کشور از طریق شرکت در انتخابات و حق اشتغال به مشاغل عمومی بر اساس حقوق اسلام در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح و تضمین گردیده است.(اصول2۳ به بعد قانون اساسی)

اسلام به اندیشه و تفکر اهمیت فوق العاده می­دهد و حدود ۳۰۰ آیه در قرآن مردم را به اندیشه، تفکر و تعقل دعوت می‌کند که اصول دین باید با اندیشه و استدلال باشد و تقلیدی و کورکورانه پذیرفته نشود.

به طور کلی اسلام برای غیر مسلمانان حتی آنان که اهل کتاب نباشند، تا زمانی که بر ضد اسلام قیام و توطئه نکنند، آزادی و احترام قائل است. حتی به حکومت اسلامی دستور می‌دهد که با آنان به نیکی و قسط رفتار کند.(اصل چهاردهم قانون اساسی)

امیرمؤمنان علی(ع) در توصیه خود به مالک اشتر درباره رعایت حقوق و آزادی‌های مردم اعم از مسلمان و کافر می‌فرماید: «بر افراد تحت حکومت خود همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری؛ زیرا مردم دو دسته‌اند: برادر دینی تو یا همچون تو انسان هستند.»

در مورد آزادی بیان باید گفت که اسلام با این گونه آزادی تا حدی که به حقوق دیگران و منافع جامعه اسلامی لطمه نزند موافق است. «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند؛ مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند».(اصل بیست و سوم قانون اساسی)

اسلام با قبول اصل امر به معروف ونهی از منکر آزادی بیان را در مسیر مصالح جامعه و جلوگیری از فساد و تباهی قرار داده که سیره پیامبرگرامی اسلام(ص) و حضرت علی(ع) احترام گذاشتن به آزادی عقیده، بیان و انتقاد پذیری بوده است و در دوران خلافت خود، مردم را دعوت به گفتن حق و انتقاد به حکومت می‌کردند.

اصل ۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی در این خصوص می‌گوید: «امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت که شرایط، حدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند. «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر».

 

تکالیف و برابری

انسان از لحظه تولد با حقوقی به این دنیا پا می­‌گذارد و به تدریج با رسیدن به سن بلوغ، تکالیفی بر او واجب می شود و این تنها در مورد انسان نیست بلکه تمام موجودات در این عالم حقوق دارند، امام سجاد(ع) دراین باره می‌فرماید: «تمام جهان اطراف شما شبکه ای از حقوق در هم پیچیده است به هر طرف که نگاه می کنید می‌بینید حقوقی بر گردن شماست.»(رساله حقوق امام سجاد ع)

احساس تکلیف و وظیفه یک اصل ارزشی، قطعی، انتصابی و الهی بوده که حفاظت و ضمانت از حقوق بشر در گرو انجام تکالیف و وظایف است؛ اگر انسان‌ها نسبت به یکدیگر رعایت حقوق نداشته باشند و یکی از مصادیق این اصل را رعایت نکنند، حقوق بشر قابل تعریف نمی‌شود؛ چه رسد به این که قابل تضمین باشد.

در روایتى پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر کس فریاد استغاثه هر مظلومى(اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یارى مى‌طلبد اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست و در روایت دیگری فرمودند: «یارى نمودن ضعیفان، بهترین و با فضیلت‌ترین صدقه‌هاست.» بر اساس برخى روایات، مسلمانان باید به حل معضلات و گره­گشایى یکدیگر اهتمام داشته و در این راستا تلاش نمایند و گرنه از زمره مسلمان واقعى خارج هستند.(وسایل الشیعه، ج 11، ص 108)

پیامبر اکرم‏(ص) در منشور جاودانه حجه الوداع پایه مساوات و برابرى بین مردم را در حقوق، واجبات و وظایف چنین اعلان نمود: «یا ایهاالناس إنّ ربکم واحد، و ان اباکم واحد کلّکم لادم و آدم من تراب ان اکرمکم عند اللّه اتقیکم، لیس لعربى على عجمى و لا لعجمى على عربى و لا لاحمر على أبیض و لا لابیض على أحمر فضلٌ الاّ بالتقوى»(محمد زحیلى، حقوق انسان در اسلام، دمشق ص153)

اسلام همه افراد بشر را برابر می‌شناسد و هیچ­گونه امتیازی برای افراد به علت نژاد، زبان، رنگ، ثروت، ملیت و تعلق به سرزمین خاص قائل نیست؛ اسلام با هرگونه امتیاز طبقاتی و قبیله­ای مخالف است و در زمانی اصل برابری را اعلام کرد که جوامع انسانی از نابرابری­ها، امتیازات،تبعیضات ناروا به شدت رنج می‌بردند.

اصل برابری دراسلام از اعتقاد به توحید سرچشمه می‌گیرد و قرآن اصل مساوات را با عباراتی جالب و رسا که در دیگر کتب آسمانی بی‌سابقه است اعلام می‌دارد: «یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر و انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا، ان اکرمکم عندالله اتقاکم»(حجرات، ۱۳)

در آیه ۱ ازسوره نساء آمده است: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نسانا.»

از نظر اسلام، انسانیت مفهوم مشترکی است که همه ساکنان روی زمین، انسان‌های گذشته و حال در آن برابرند؛ از لحاظ تساوی در برابر قانون، نمونه­های گویا و جالبی در تاریخ اسلام دیده می‌شود که نشانگر اهمیت این قاعده در نظر اسلام است.

در زمان خلافت حضرت علی(ع) در دعوایی حضرت به دادگاه فراخوانده شد که قاضی دادگاه ایشان را با کنیه‌اش یعنی اباالحسن(به نشانه احترام) خطاب کرد؛ حضرت ضمن اعتراض به وی فرمود: «این بر خلاف عدالت قضائی اسلام است که مرا به کنیه‌ام خطاب کردی و میان من و دیگری تفاوت قائل شدی.»

در قانون اساسی جمهوری اسلامی اصول ۱۹ و ۲۰ به مساوات اختصاص یافته است. اصل19 برخورداری مردم از حقوق مساوی و عدم امتیاز افراد به علت رنگ، نژاد و مانند این­ها را اعلام می‌کند.

 

حقوق زنان در اسلام

با ظهور اسلام کرامت انسانى زن احیا شد و زن در کنار مرد به عنوان نیمى از پیکره حیات بشرى مطرح گردید. اسلام زنده به گور کردن دختران را ممنوع کرد و حرمت نهادن به زنان را جزو تعالیم خود قرار داد، ازاین‏رو، زن‏هاى صدر اسلام در امور اجتماعى، سیاسى و فرهنگى و کارهاى دیگر مشارکت داشتند.(محمدعبدالقادرابوفارس، حقوق المرأه، صص 19-20)

در فرهنگ اسلامی از همان صدر اسلام، زن مسلمان دارای حقوقی بوده که موارد ذیل از آن جمله است:

1. حق رأی، بیعت سیاسی و عقیدتی که نمونه آن بیعت مستقل زنان با پیامبر اکرم(ص) در جلسه‌ای جدا از مردان بوده و حق اعتراض زنان که در روایات نمونه‌های بسیاری از آن ذکر شده است.

2. حق مبارزه و حتی تکلیف مبارزه که حضور زنان عاشورایی در صحنه کربلا از نظایر آن است.

3. حق انتقاد و دخالت در مسائل اجتماعی که قرآن به طور صریح در آیه «بعضهم اولیاء بعض» با بیان ولایت داشتن زنان و مردان مسلمان نسبت به یکدیگر به این حق و وظیفه اشاره کرده است و امر به معروف و نهی از منکر نیز از مصادیق بارز آن محسوب می‌شود.

4. حق شکایت قضایی

5. حق مالکیت

6. حق تجارت

7. حق تجمع

8. حق استقلال وآزادی بیان

این درحالی است که زن غربی قرن هجده و نوزده میلادی در صحنه سیاسی و اجتماعی هیچ گونه حقوق سیاسی نداشت و حتی با نداشتن حق رأی، شهروند هم محسوب نمی­شد. در همان دوره زنان انگلیس و فرانسه برای داشتن حق تجمع سیاسی، طرحی را به پارلمان دادند که پارلمان با رأی منفی دادن به این طرح، تجمع چهار زن در یک مکان را ممنوع اعلام کرد و اوائل قرن بیستم برای نخستین بار در بعضی از کشورهای اروپایی به زنان حق رأی داده شد.

 

حقوق مردم در کلام معصومین(ع)

در فرهنگ اسلامی احیای حقوق بشر متباین، خارج و متضاد با ادای حق الله نیست؛ بلکه در طول حق الله بوده و در ذیل آن تعریف می‌شود؛ به گونه­ای که در عقاید اسلامی برخی سؤالات شب اول قبر راجع به حق الناس و حقوق مردم است.

پیامبر اکرم(ص) ملاک قدسی بودن جامعه را در احیای حق الناس تعریف کرده و می‌فرمایند: «جامعه‌ای دینی و مقدس است که بتوان در آن حقوق ضعیف از قوی را بدون لکنت زبان و زحمت پس گرفت.»

در جایی دیگر این امر خطیر را جزء وظایف صاحبان قدرت و حاکمان دانسته و به آنها هشدار می­دهند: «پست­ترین مردم نزد خداوند در دنیا و آخرت و اولین کسانی که وارد جهنم می­شوند، افرادی هستند که قدرت در اختیار داشته‌اند؛ اما اجرای عدالت نکرده‎اند.»

پیامبر اکرم(ص) در آخرین سخنرانی خود در مسجد که چند بار با گریه مردم قطع شد، اهمیت حق الناس را متذکر شده و فرمودند: «خدا را به یاد حاکمان اسلامی پس از خودم می­آورم و توصیه می­کنم بر اساس رحمت بر مردم حکومت کنید(رابطه مردم با حاکمان رابطه­ای انسانی باشد نه یک رابطه خشک شهروندی) که حاکمان در جامعه اسلامی نباید از غم و رنج مردم شب خوابشان ببرد، همان­گونه که از غم فرزندشان خواب ندارند.»

و در ادامه فرمودند: «به حاکمان و مدیران جامعه توصیه می‌کنم که به بزرگان مردم احترام بگذارند، تکریم کنند، ضعیفان را بر اساس رحمت و مهربانی اداره کنند؛ به علما و متفکران احترام بگذارند؛ به مردم ضرر نزنند؛ مردم را ذلیل نکنند و تاجایی که می توانند نگذارند مردم فقیر باشند تا کافر شوند؛ در حکومت را به روی مردم نبندند تا قوی‌ها و سرمایه‌دارها، حقوق ضعیفان را در پشت درهای بسته نخورند و نبلعند.»

سپس مردم را به خدا  سوگند داد و فرمود: «هر کس نزد من حقی دارد که آن را از یاد برده‌ یا ناقص ادا کرده‌ام یا از ناحیه من تجاوزی به حقوق او شده است، مرا همین جا، نه در قیامت، قصاص کند یا ببخشد.»(علامه مجلسی، حیوة القلوب،‏ج‏4، ص1776)

در جایی دیگر پیامبر گرامی اسلام(ص) چنین می‌فرمایند: «یک ساعت اجرای عدالت در نزد خداوند از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شب‌های آن را احیا داشته باشید، بهتر است.(جامع السادات، ج،۲ ص ۲۲۳)

در احادیث دیگری از پیامبر اکرم(ص) پاداش مجریان عدالت و حامیان حق مظلومان، مصاحبت با انبیاء در بهشت تعیین شده است.

 

حقوق مردم امانت خدا در دست حکومت

حضرت علی(ع) در ابتدای خلافت از قول پیامبراکرم(ص) فرمودند: «کسانی که پس از من بر امت اسلام حکومت می‎کنند، بدانند که حقوق مادی و معنوی مردم امانت خدا بر عهده وی و من است؛ هر کس به حقوق مردم تجاوز کند، اجازه عبور در قیامت و صراط نخواهند داشت و آنها(مسئولان و صاحبان قدرت و ثروت در جامعه) را نگه داشته کتاب نفس و عملکردشان برآنها عرضه می‌شود که اگر به­ مردم ستم کرده‌اند، به آتش افکنده شوند و اگر به مردم خدمت کرده و حقوق آنها را تأمین کرده باشند، به مقامات و مدارج عالی بهشت راه می­یابند.»(بحارالانوار، ج32، ص 26)

هنگامى که امیرمؤمنان علی(ع) از خیانت ابن هَرمَه، مأمور بازار اهواز اطلاع پیدا کرد، به رفاعه، حاکم اهواز نوشت: «وقتى که نامه‌ام به دستت رسید، فوری ابن هرمه را از مسؤولیت بازار عزل کن؛ به خاطر حقوق مردم  او را زندانى کن و مردم را از این کار با خبر کن تا اگر شکایتى دارند، بگویند؛ این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند که نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاهی شود و گرنه نزد خدا هلاک خواهى شد؛ من نیز تو را به بدترین وجه از کار برکنار خواهم کرد؛ تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار کوتاهی کنى.»

اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال ابن هرمه بپرداز؛ سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش درآور؛ اگر براى او خوردنى، نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو؛ به کسى اجازه ملاقات با او را نده؛ راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموز؛ اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى‌بیند آن فرد را مجازات و زندانى کن تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.

اى رفاعه! همه زندانیان غیر از ابن هرمه را براى تفریح به حیاط زندان بیاور، مگر آن که بر جانش بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان بیاور؛ اگر قدرت بدنى دارد، هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش بزن و به من قضیه را گزارش بده؛ همچنین نام جانشین او را گزارش کن و حقوقش را قطع کن.(دعائم الإسلام، قاضی نعمان، ج2، صص532-533)

بنابراین منطق پیامبران، معصومین(ع)، دین وحکومت اسلامی، جداناپذیر بودن حق الله ازحق الناس است که اگر کسی حقوق مردم را ضایع کند، مجازات سختی خواهد داشت.

 

حقوق بشر اسلامی تنها مصداق حقوق بشر استاندارد جهانی

هیچ دفاعی از حقوق بشر که بتواند ذاتی بودن، بدیهی بودن، دوام، ضرورت، کلیت، شمول، انتقال ناپذیری، فسخ ناپذیری، مطلق و جامع بودنش را از یک طرف اثبات و احراز کرده در عین حال کارآمدی این سیستم حقوقی و تناسب آن با واقعیات امروز، عمل‌گرایی و حلالیت آن را برای خصومت­ها و بی‌عدالتی­های اجتماعی در یک سیستم حقوق بشری را ثابت کند؛ در عالم بشری تاکنون طراحی نشده و به سبب تک بعدی بودن ذهن بشر، امکان طراحی چنین سیستمی که کارآمدی و قداست هر دو را باهم داشته باشد، از سوی بشر وجود نخواهد داشت.

پیامبران با ارائه اصول و مبانی که از استحکام و پشتوانه فلسفی عمیقی برخوردار است، به انسان کمک کردند تا بشر به یک فهرست جامعی از حقوق بشر و عدالت عینی نزدیک شود؛ در عین حال قداست و الهی بودن را داشته باشد. شریعت، عقل، وجدان و تجربه بشری را کمک می‌کند تا به این مبانی دست یابد و برخی از این اصول به صورت استدلال فلسفی ذیل خلاصه می‌شود:

1. در هر سیستم حقوق بشری حقوق حامی نوعی امر و نهی است.

2. هر امر و نهی‌ای مبتنی بر نوعی نیک و بد کردن امور است.

3. اگر حقوق بشر حامی نوعی امر ونهی است و هر امر و نهی­ای مبتنی بر نوعی نیک و بد کردن امور است؛ نیک و بد کردن امور بدون معیار و مقسم امکان پذیر نیست.

4. بنابراین بایدها، نبایدها و حدود حقوق بشر، وسایلی در خدمت هدف هستند؛ زیرا وسیله ارزشش را از هدف می‌گیرد، که اگر هدف معلوم نباشد، از حقوق خوب و بد نیز نمی‌توان بحث کرد؛ همجنین نمی­توان ستونی جدا از حقوق برای تکالیف ترسیم کرد، مگر اینکه طبق فلسفه‌های جدید غرب بگوییم حقوق و اخلاق فلسفه ندارند.

همه فهرست‌های حقوق بشری درون مکاتب حقوقی بحث می‌شوند و نمی‌توان نسبت دین را با حقوق بشر سنجید؛ بلکه نسبت حقوق بشر را در این مکتب حقوقی باید مورد بررسی قرار داد.

هر کدام از مکاتب حقوقی با یک مکتب اخلاقی، انسان شناسی و معرفتی خاص گره خورده‌اند. به این ترتیب روشن می‌شود که چرا در حال حاضر حقوق بشر استاندارد جهان، معنای علمی ندارد؛ اما امکان عملی دارد و بحث بیشتر روی مصداق آن است.

حال این سوال مطرح می‌شود که کدام سیستم حقوق بشر لیبرلیستی، سکولاری، اسلامی از لحاظ اخلاقی و منطقی لیاقت جهانی شدن را دارد؟

تنها نمونه، مصداق عینی و عملیاتی، حقوق بشر اسلامی در آخرالزمان است که به دست مهدی موعود(ع) احیا خواهد شد و یک استاندارد برای حقوق بشر جهانی در حوزه‌های حقوق سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و مدنی برای بشریت است؛ حکومتی که با برپایی آن جهان پر از قسط و عدل خواهد شد؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.(ر.ک سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی درجمع قضات باموضوع حقوق بشر دینی یا سکولار؟)

 

منفعت، قدرت و سلطه طلبی اصول حاکم بر سیستم‌های حقوق بشر غیر الهی

مبنای مشروعیت در نظام فاشیستی هیتلر، نظام سوسیالیستی سران کمونیست شوروی، سرمایه داری و لیبرالیستی آمریکا که اکنون به عنوان گفتمان غالب آزادی و حقوق بشر در دنیا حاکم است، از اصول منفعت، قدرت طلبی و تسلط بر جهان پیروی می‌کند.

در مقایسه نطق‌های هیتلر، استالین، بوش و اوباما با یکدیگر می­توان دریافت که مبنای مشروعیت در آنها یکی است و فقط ادبیات ایدئولوژی حقوق بشر آنها متفاوت است؛ به عنوان مثال شعار سران کمونیست در شوروی را عبارت­های حقوق زحمت کشان، سوسیالسیم، جامعه بی طبقه، عدالت و مساوات تشکیل می‌داد که با همین شعارها افغانستان و بلوک شرق اروپا را تصرف کردند.

سوسیالیست­ با آرمان جامعه بی­دولت ظاهر شدند؛ چون کمون و جامعه آخرالزمان مارکس، جامعه­ای بود که به ترتیب با گذار از دوره­های زمین­داری، فئودالی، بورژوازی، سرمایه داری و سوسیالیسم در نهایت به سمت جامعه بی‍طبقه، بی‌دین و بی­دولت حرکت می‌کرد که این همان کمونیسم آخرالزمان بود.

روش و ماهیت نظام لیبرال سرمایه داری غرب با نظام های فاشیستی وسوسیالیستی در طول تاریخ  یکسان است. کمونیست­ها با وعده و شعار جامعه بی­دولت، دولت‌دارترین جامعه تاریخ را ساختند؛ همان­گونه که امروز آمریکا و غرب با شعار صلح و آزادی دیکتاتورترین حکومت­ها و خونین­ترین جنگ­های تاریخ در نیم قرن اخیر را سازمان داده­اند.

نطق­های بوش، اوباما و سران اتحادیه اروپا با کلیدواژه‌های حقوق بشر، آزادی، صلح، جامعه مدنی و جامعه پاک، مشابه نطق­های به ظاهر زیبای هیتلر و استالین است که تحت عنوان مبارزه با تروریسم به جهانیان قالب می­شود و بر مبنای ایدئولوژی مبارزه پیشگیرانه است؛ یعنی هر زمان تشخیص دهند امکان بروز حرکت تروریستی در گوشه­ای از دنیا وجود دارد و منافع آنها را مورد تهدید قرار می‌دهد از همان لحظه حق خواهند داشت به آنجا حمله کرده و آن محل را با خاک یکسان کنند.

در دهه 50 و 60 میلادی دانشکده‌هایی در آمریکا با شعار حمایت از حقوق بشر تأسیس شد که در آنها جهت سرکوب جنبش­ها و متلاشی کردن گروه­های چریکی، دوره­های آموزش شکنجه و روش­های گرفتن سریع اعتراف آموزش داده می­شد.

در حال حاضر نیز آمریکا با به کار گیری استراتژی جنگ روانی و فضا سازی فکری تلاش می­کند حکومت­ها و جنبش‌های مردمی­ای که برای صلح و آزادی مبارزه می‌کنند را ضد دموکراسی، استبدادی و فاشیستی به جهانیان معرفی کرده و در عوض کثیف­ترین، شنیع­ترین و فاشیست­ترین حکومت­ها همچون اسرائیل را به عنوان پرچم صلح، حقوق بشر و آزادی بالا ببرد. 102/226/س

مجتبی عباسی

 

منابع

  1. قرآن کریم
  2. رساله حقوق امام سجاد(ع)
  3. بحارالانوار
  4. وسایل الشیعه
  5. قانون اساسی جمهوری اسلامی
  6. علامه مجلسی، حیوة القلوب
  7. دعائم الإسلام، قاضی نعمان
  8. محمد زحیلى، حقوق انسان در اسلام
  9. محمدعبدالقادرابوفارس، حقوق المرأه
  10. محمدتقى جعفرى تبریزى، تحقیقى در دو نظام حقوق جهانى بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق آن دو با یکدیگر
  11. شهید مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام
  12. اقتباس از سخنان استاد رحیم‌پور ازغدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳