vasael.ir

کد خبر: ۳۳۳۵
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۱ - 03 October 2016
گفت و گو با حجت الاسلام فربهی /بخش دوم

هویت تمدن اسلامی در گرو فقه حکومتی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حجت الاسلام و المسلمین فربهی به نقش فقه حکومتی در ایجاد تمدن اسلامی اشاره کرد و گفت: نقش فقه حکومتی این است که به تمدن اسلامی هویت و موجودیت می دهد، تحقق می بخشد و فقط فقه حکومتی می تواند این کار را انجام دهد چون فقه فردگرا هویت جمعی و اجتماعی درونش نیست.

با نگاهی به تاریخ اسلام از صدر تا به امروز مؤلفه‎های نوید‎‌بخشی بر ایجاد جامعه و تمدن نوین اسلامی وجود داشته که برخی از آنها عبارتند از: پویایی ماهیت اسلام، شکل گیری تمدن عظیم اسلامی در مدینه‎النبی(ص)، آرمانگرایی و قانون مندی تمدن اسلامی، احساس ارزشمند بازگشت به اسلام و ارزش های دینی، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی«ره».

همه اینها حاکی از نسیم خوشی است که در مسیر برپایی تمدن نوین بر پایه اسلام در حرکت است، از این رهگذر لازم است در عرصه فقه و فقاهت تحولی شایسته ایجاد شود و فقه را از آن حالت ایستایی و سکون تحمیلی فردگرا خارج کرده و در راستای پاسخ‎گویی به نیازهای جامعه اسلامی به سمت تمدن اسلامی حرکت دهد که در این میان نقش فقه حکومتی در برقراری تمدن اسلامی امری انکار ناپذیر است. در همین راستا جهت تبیین جایگاه فقه حکومتی در ایجاد فرهنگ و تمدن اسلامی، خبرنگار سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل گفت‎وگویی با حجت الاسلام فربهی داشته که بخش دوم آن در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می‎شود.

 

وسائل- نقش فقه حکومتی در حوزه‎های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی چیست؟

نقش فقه حکومتی در حوزه فرهنگی، نقش فرهنگ سازی و مدیریت فرهنگی است چون فرهنگ به مجموعه هنجارهایی گفته می‎شود که مبتنی بر ارزشهایی باشد و هنجار به الگوهای رفتاری که مورد پذیرش یک جامعه است گفته می‌شود؛ فقه حکومتی در جامعه، الگوهای رفتاریِ خاصی درست میکند؛ مثلا افراد را به سمت نماز خواندن ترغیب و تشویق میکند جلوی کسانی که هنجارشکنی میکنند را میگیرد با آنها برخورد می‎کند، فرهنگ جامعه را درست می‎کند و فرهنگ جامعه را مدیریت میکند.

نقشی که فقه حکومتی در جامعه دارد این است که فرهنگ را در جهت  هویت دینی ساخته و مدیریت می‌کند یعنی با فقه حکومتی جامعه به سمت جامعه دینی با هنجارهای دینی حرکت می کند، بعد جامعه‌ی موجود را به سمت جامعه آرمانی حرکت می‌دهد سپس آن جامعه که هویت جمعی دارد دارای پیام خاصی می‌شود یعنی یک ارزشهایی را به دیگران می رساند و این بهترین راه تبلیغ اسلام است یعنی درست کردن یک جامعه الگو؛ جامعه الگو می تواند الگو باشد برای همه جوامع و کم کم موجب بیداری جوامع دیگر می‎شود و آنها الگوگیری می‎کنند و اصلاح می‎شوند.

در مباحث سیاسی یکی از مشکل‎ترین مشکلاتی که ما در فضای سیاسی داریم مبانی رفتار سیاسی ما است؛ از باورها گرفته تا منطق رفتار سیاسی یعنی برخی هستند که اعتقاد به حاکمیت اسلام ندارند، ما در فقه حکومتی ضرورت حاکمیت دینی را تبیین می‌کنیم همین امر باعث می‌شود تا نوع رفتار سیاسی افراد متفاوت شود و یا برخی رفتارهای سیاسی غلط است مثلا اعتماد می‎کنند به واسطه‎هایی که قابل اعتماد نیستند مانند خبر غیرثقه و هر خبری شنیدند منتشر می‎کنند.

برای کاذب بودن شخص همین بس که هر خبری شنید آن را منتشر می‌کند، فقه حکومتی رفتار سیاسی اشخاص را درست میکند و میگوید شما حق ندارید هر خبری که شنیدید منتشر کنید اگر فردی به شما خبری داد باید ببینید آن فرد عادل بوده یا نبوده، سلسه خبر متصل بوده یا خیر، این مسائل را برای شما تبیین میکند و در حوزه سیاسی به شما مبانی رفتار سیاسی می دهد به شما می گوید باید در این چارچوب رفتاری به سمت حاکمیت دینی حرکت کنید.

من برخی از اساتید را میشناسم که در مباحث اصولی‌شان حجیت خبر واحد را بحث میکنند شروط آن را بیان میکنند اما در حوزه مسائل سیاسی که میرسند هر خبری را منتشر میکنند دلیلش این است که اینها رویکردشان رویکرد فردگرا است اما اگر ما رویکرد اجتماعی داشته باشیم توجه پیدا می‌کنیم که یکی از ادله حجیت خبر واحد، سیره عقلا است پس ناظر به رفتار عقلایی مردم در صحنه‌ی جامعه  و رفتارهای اجتماعی است این رفتار عقلایی مردم، ممکن است توسط برخی افراد دچار تحریف شود و بعضی از مردم ملتزم به رفتار عقلائی صحیح نباشند ما باید این رفتار عقلایی را استنباط و تنظیم کنیم و با گزاره های دینی بازبینی کنیم بعد آن را تبدیل کنیم به یک فرهنگ عمومی که همه مردم بر اساس حجیت خبر واحد با حفظ همه‌ی شرایطِ آن، خبرهایشان را منتشر کنند.

پس نقش فقه حکومتی در حوزه فرهنگ، «فرهنگ سازی و مدیریت فرهنگی» است و در حوزه اجتماعی «به وجود آوردن جامعه دینی و آرمانی» است و در حوزه سیاسی «اصلاح و مدیریت مبادی رفتار سیاسی» است.

این کار را برای ما، فقه سیاسی؛ به معنای وسیعِ آن انجام میدهد.

 

وسائل- نقش فقه حکومتی در ایجاد تمدن اسلامی چیست؟

از مباحثی که مطرح شد نقش فقه حکومتی در ایجاد تمدن اسلامی روشن می‎شود چون تمدن را اگر به معنای «نهادینه شدن کلان‌ترین هنجارهای جمعی» بدانیم، فقه حکومتی می‌تواند اصلی‌ترین عامل برای تحقق تمدن اسلامی باشد زیرا اگر فقه حکومتی را باعث به وجود آمدن هنجارهای خاصی بدانیم و نهادینه‌شدن هنجارهای رفتاری را باعث انسجام اجتماعی بدانیم و انسجام اجتماعی را زمینه‌ای برای شکل‌گیری نهادهای اجتماعی بدانیم و نهادهای اجتماعی را مبتنی بر کلی‎ترین هنجارهای رفتاری بدانیم و کلی‌ترین هنجارها و عناصر فرهنگیِ حاکم بر یک جامعه را تمدنِ آن جامعه بدانیم نقشی که فقه حکومتی در تمدن اسلامی دارد کاملا روشن می‌شود پس نقشی که فقه حکومتی در تمدن اسلامی دارد این است که چون فرهنگ ساز است و جامعه آرمانی درست می‎کند و منطق رفتار سیاسی را اصلاح می‎کند موجب می‎شود که ما به گسترده ترین الگوهای رفتاریِ نهادینه شده که از آن تعبیر می‎کنیم به تمدن برسیم؛ تمدنی که محتوای دینی دارد و همه‌ی افراد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.

 

فقه حکومتی به تمدن اسلامی هویت و موجودیت می‎دهد

فقه حکومتی به تمدن اسلامی هویت و موجودیت می‎دهد و تحقق می‎بخشد و فقط فقه حکومتی می‎تواند این کار را انجام دهد چون فقه فردگرا هویت جمعی و اجتماعی درونش نیست فقط به شما می‎گوید نمازت را بخوان، روزه ات را بگیر و خمست را بده، اما در فقه حکومتی می‎گوید خمس، یک بخشی از درآمدهای امت اسلامی است که کمک‌کار اهل‌بیت علیهم‌السلام است در گسترش و حفظ دینشان و تو باید خمس را با همین جهت‌گیری پرداخت و دریافت کنی، زکات بخشی از درآمدهای امت اسلامی است یعنی نگاه فقه حکومتی کلان است پس نقش فقه حکومتی در ایجاد تمدن اسلامی این است که الگوهای رفتاری را برای ما ترسیم کرده و در جامعه آن‌را می‌سازد و خودِ الگو شدن یعنی به سمت تمدن حرکت کردن، خود الگو شدن، یک بخشی از آن تمدن اسلامی است و وقتی کلانتر می شود به سمت تمدن حرکت می کند؛ به عبارت دیگر الگو شدن هنجارهای دینی نقطه شروع تمدنِ اسلامی است.

 

ما در فقه با رویکرد حکومتی و تمدن‌سازش کم کار کرده‌ایم

ما در فقه با رویکرد حکومتی و تمدن‌سازش کم کار کرده‌ایم متأسفانه در مسائل اجتماعی فقه که معنای اول فقه حکومتی است که عرض کردم هم کم کار کرده‌ایم مثلا سخنی در بین اپوزیسیون معروف است و آن‌ اینکه می‎گویند حضرت علی (علیه السلام) در مواجهه با مخالفینشان هیچ برخود خشنی نکردند تا وقتی که دست به شمشیر بردند آن موقع علیه آنها اقدام کردند، اینها می‎گویند حاکمیت باید با اپوزسیون و مخالفینش کاری نداشته باشد تا آنها آزادانه در کشور حرف‌هایشان را بزنند مگر اینکه اقدام مسلحانه کنند، ما باید در فقه حکومتی این مسأله را حل کنیم که در زمان حضرت علی علیه السلام سلاحشان شمشیر بود، امروز اسلحه‎های گرم آمده و مهمتر از آن اسلحه‎های سرد آمده همین انقلاب‎های مخملین و جنگ نرم، گاه بسیاری مخرب‌تر و براندازنده‌تر از شمشیر کشیدن است مثلا یک برنامه ریزی براندازانه طرح‌ریزی می‌کنند به شکل نرم که افراد را در یک زمان مشخصی مثلا 5 ماه و 6 ماه به نافرمانی مدنی بکشاند و بعد هم حاکمیت را ساقط می‌کنند. اینکه برخی به زمان حضرت علی(ع) استشهاد می‎کنند به جهت این است که در حوزه‌ی علمیه، بحث روی آن نشده است.

 

وسائل- با این توضیحات به نظر شما نیاز جامعه امروز به کدام یک از دو فقه است؟

وقتی گفته می‎شود: «نیاز جامعه»، روشن است که جامعه با هویت جمعی مورد نظر است، طبیعتا جامعه با هویت جمعی، به فقه حکومتی احتیاج دارد. البته باید بین مطالبه مردم و نیاز مردم تفاوت قائل شد؛ زیرا مطالبه‌ی مردم ممکن است هدایت شده باشد یعنی دشمنانِ اسلام، مطالبه مردم را به سمت فقه فردگرا هدایت کنند به‌گونه‌ای که مردم از عالمان دینی فقط مسائل فردی را مطالبه کنند و به عالمان دینی بگویند: «مسائل جمعی به شما ربطی ندارد» و این‌گونه القاء شود که هویت جمعی، یک حقیقت سکولاری است پس ممکن است که با تبلیغات، مطالبات مردم را هدایت کرد به همین جهت نه تنها خواست مردم نمی‌تواند ملاک درستیِ یک حاکمیت باشد بلکه حتی به راحتی نمی‌توان تشخیص داد که آنچه به اسم خواست مردم نمودار شده، واقعا خواست مردم باشد.

به هر حال خواست و مطالبات مردم، همیشه توسط عده‌ی خاصی، قابل مدیریت است. اما اگر حرف از نیاز زده شود آنگاه خیلی راحت می‌توانیم بگوییم نیاز مردم در هویت جمعیشان به فقه حکومتی است زیرا فقه حکومتی است که موضوع و مسائلش به هویت جمعی جامعه ارتباط دارد و از سوی دیگر نیاز تک‌تک افراد جامعه به مسائل فردی فقه در اکثر موارد برآورده شده‌است البته شکی نیست که حوزه‌های فردی مختلفی می‌توان یافت که هنوز محل ابتلاء‌ هستند و فردی‌ هم هست و جامعه هم به آن نیاز دارد و فقه فردی هنوز به آنها نپرداخته اما آنچه که باید به آن توجه شود این است که اساسا رویکرد حکومتی و اجتماعی به اسلام به گونه‌ای که در نظام دستوریِ متدینان حضور پیدا کند هنوز پس از گذشت چند دهه از انقلاب، عمومی و در بین مردم گسترش نیافته یعنی مثلا اینکه خدا هنگامی نماز را قبول می‌کند که در کنار یک رفتار اجتماعی به نام زکات باشد؛ در روایتی از امام صادق (ع) آمده که حضرت فرمود: «خدای متعال در قرآن نماز را با زکات مقترن کرد تا بگوید نماز بدون زکات قبول نیست» اینها خیلی تعابیر خوبی است یعنی اگر شما رفتاری فردی با خداوند داری این رفتارِ فردی با خدا، حتما باید در یک هویت جمعی همراه باشد، همراه با نماز، انفاق مطرح کرده است. و یا اینکه باید نماز را «اقامه‌»‌ کرد و اینکه یک متدین باید «هویتی جهادی اجتماعی»‌ داشته باشد و اینکه قوام شریعت امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حدود است و اینکه غایت دین، نظارت اجتماعی و حاکمیت حدود الهی است؛ اینها زاویه‌هایی است که باید جامعه را در آن رشد داد.

 

وسائل- رویکرد اهل بیت (ع) به فقه چگونه بوده است؟

ما از بعضی روایات می‎توانیم بفهمیم که رویکرد اهل بیت (ع) به فقه، رویکرد کاملا حکومتی و اجتماعی بوده از این جهت که اهل بیت (ع) تلاش کردند که بگویند احکام فردی باید مقترن با احکام جمعی باشد مانند همان روایت که خواندم یا در روایتی داریم که حضرت فرمودند: خدا تقوا را مقترن کرد با صله رحم تا بگوید: اگر می‎خواهید تقوا داشته باشید باید صله رحم داشته باشید و یا می‌گوید: اگر کسی در جامعه مسلمین حضور پیدا نکند این سهم شیطان است یعنی در شرع مقدس احکام فردی را مقترن کرده است به احکام و امور اجتماعی، بعد از روزه ماه مبارک باید زکات فطره بدهید و نماز عید فطر خوانده شود نماز عید فطر در زمان حضور امام باید به صورت جمعی خوانده شود ما می‎بینیم احکام فردی را مقترن کرده با احکام جمعی و گفته شرط قبولی آن اعمال این است که در کنار احکام جمعی باشد و هر کجا امکانش بوده احکام فردی را به متن جامعه بردند مثلا نماز یک حکم فردی است اما گفته که اگر می‎خواهی نماز بخوانی برو به جماعت بخوان یعنی نماز که می‌تواند یک رفتار فردی باشد را برده در متن جامعه و یا غایت و قوام شریعت را امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حدود دانسته‌اند آنچه از این‌ روایاتی که می‌فرماید: قوام‌الشریعة الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامةالحدود و یا آن‌ روایتی که باز از حضرت امیر علیه‌السلام است و فرمودند: غایةالدین الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامة‌الحدود می‌توان برداشت کرد این است که قوام شریعت و غایت دین، نظارت اجتماعی و حاکمیت دینی است

همه‌ی اینها نشان می‌دهد که رویکرد اجتماعی به نظام دستوری اسلام دادن مقصود اهل بیت علیهم‌السلام بوده پس اینکه اهل بیت تلاش کردند احکام فردی را به سطح جامعه ببرند روشنگر این است که رویکرد اجتماعی و حکومتی به فقه داشتند و اینکه بالخصوص درباره حاکمیت صحبت کرده که گفته «الملوک حکام علی الناس و العلماء حکام علی الملوک» تعابیری که در مورد حاکمیت مطرح کرده و آن رویکردهایی که باعث می‎شود احکام فردی به متن جامعه کشیده شود را اهل بیت علیهم‌السلام بیان کرده‌‌اند همه اینها نشان می‎دهد که رویکرد اهل بیت (ع) اجتماعی، جمعی و حکومتی بوده است.

 

وسائل- اگر به تاریخ اسلام نگاه کنیم به نظر شما دشمنی دشمنان اهل بیت با کدام یک از رویکردهای فقه بوده است؟

دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام خیلی وقتها با رویکرد فردگرایانه مشکلی نداشتند، دشمنان اهل بیت(ع) که گفته می‎شود اعم از دشمنان اهل بیت (ع) بالخصوص و دشمنان اسلام‌اند اینها معمولا با رویکردهای فردگرایانه مشکلی ندارند.

این جریان معروف است که مؤذن اذان می‎گفت سفیر انگلیس گفت چه می‌گوید؟ گفتند اذان می‎گوید گفت به منافع انگلیس ضرری نمی‌زند؟ گفتند نه گفت هرچه می‎خواهد بگوید! یا این‌که یکی از سفرای انگلیس زمان شاه آمده بود قم و در درس خارج یکی از مراجع دیده بود خیلی شلوغ هست احساس ترس کرده بود و گفته بود اگر اینها حرکت به سمت اصلاح امور اجتماعی را آغاز کنند دنیا را متحول می‎کنند یعنی فقه فردگرا برای دشمنان اسلام هیچ خطری ندارد می‎شود شخصی به حسب ظاهر مؤمن و اهل نماز شب باشد ولی با دشمنان خدا، دوست باشد اما در فقه حکومتی می‎گوید: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»[1] اصلا با آنها مودت نباید داشته باشیم، با آنها نصرت نباید داشته باشیم به فعل آنها راضی نباید باشیم فضا یک فضای کاملا جهادی است فقه حکومتی متدین‎ها را به سمت تدین جهادی اجتماعی می‎برد و تدین جهادی اجتماعی مورد پسند دشمنان نیست.

وسائل- با تشکر از اینکه به سوالات ما پاسخ دادید./403/229/ر

 

پاورقی


[1] . سوره مجادله آیه 58

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳