vasael.ir

کد خبر: ۳۳۳۲
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۶ - 29 December 2016
قواعد فقه حکومتی؛ آیت الله خاتمی مطرح کرد/ جلسه 8

راهکار حفظ نظام اسلامی در حوزه سیاسی ریشه کن کردن فساد اداری است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله خاتمی مبارزه با فساد اداری را یکی از راه های حفظ نظام اسلامی در سیره عملی امیرالمؤمنین بیان کرد و گفت: در کلمات حضرت برای ریشه کن کردن فساد اداری به سه عنصر: نظارت، بستن منافذ فساد، برخورد قاطع و انقلابی با دست اندازان به بیت المال اشاره شده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور و استاد درس خارج حوزه علمیه قم، 28 شهریور ماه 1395 در جلسه هشتم درس خارج قواعد فقه حکومتی، عهدنامه مالک اشتر و سیره عملی امام علی علیه السلام را در حوزه سیاسی به عنوان دو دلیل مسلم برای حفظ نظام اسلامی عنوان کرد.

 

خلاصه درس گذشته

آیت الله خاتمی برای حفظ نظام اسلامی به حوزه نظامی و اقتدار تمسک کرد و بیان کرد که در این حوزه امام علی علیه السلام برخورد قاطع با ناکثین و قاسطین و مارقین داشتند.

وی برای حفظ نظام اسلامی در حوزه سیاسی به کلام حضرت امیر (ع) اشاره کرد و در مجموع 17 مؤلفه از کلام حضرت استخراج کرد که در جلسه گذشته به پنج مورد از آنها اشاره کرد که عبارتند از: اقامه عدالت در بین امت اسلامی، پرهیز از تبعیض، رضایت عمومی، محبت به مردم، چهره به چهره با مردم سخن گفتن.

 

در ادامه نظر شما را به تقریر متن درس هشتم خارج قواعد فقه حکومتی آیت الله خاتمی جلب می کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

عن مولانا ابی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام قال: یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَ إِلَى أَهْلِهَا فَعَلِمَ أَنَّهَا لَا تُنَالُ‏ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ وَ نَظَرَ إِلَى الْآخِرَةِ فَعَلِمَ أَنَّهَا لَا تُنَالُ‏ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا. [1] ای هشام انسان عاقل به دنیا و اهل آن نگاه کرد؛ دانست که طالبان دنیا هم بدون زحمت به جائی نمیرسند؛ به آخرت نگاه کرد دانست طالب آخرت هم بدون مشقت به آن نمیرسد؛ لذا آن چیزی که ابدیت به دنبال دارد را طلب میکند.

در باب صبر در کتاب مرأة العقول روایتی آمده است که: خدای سبحان بهشت را خلق کرد سپس به فرشته‎ها فرمود بهشت را ببینید؛ فرشته‎ها بعد از دیدن بهشت گفتند هیچ عاقلی آن را رها نمیکند خدای سبحان فرمود حالا بروید دروازه بهشت را ببینید، فرشته‎ها وقتی در دروازه بهشت انواع سختی‎ها و بلاها را دیدند، خدای سبحان فرمود: جهنم را ببینید، فرشته‎ها بعد از دیدن جهنم گفتند هیچ کسی سراغ آن نمیرود؛ خداوند متعال فرمود دروازه جهنم را ببینید فرشته‎ها در دروازه جهنم، انواع راحتی و شهوات و غیره را دیدند.

سخن شهید بهشتی در همین فضا است که فرمود: بهشت را به بهاء میدهند نه به بهانه.

 

مقدمه بحث

گفتیم بخشی از قاعده حفظ نظام اسلامی در حوزه نظامی و اقتدار است. بخش دیگر حفظ نظام اسلامی در حوزه سیاسی است. در بحث حوزه سیاسی راه‎های حفظ حکومت دینی مطرح شد. 17 عنوان در این خصوص مطرح شد که چهار مورد آن بر اساس عهدنامه مالک اشتر بررسی شد. سخن در این است که چگونه میتوان حکومت دینی را از سقوط رهانیده و به ثبوت و آرامش رساند.

 

فروع دیگر حوزه سیاسی نظام اسلامی

گزینش دقیق

طبق متن عهد نامه مالک اشتر نگاه مولی علی علیه السلام درباره تشکیلات نظام اسلامی این است که باید افراد صالح انتخاب شود.

مولی به مالک فرمود: «... ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ‏ فَاسْتَعْمِلْهُمُ [اخْتِیَاراً] اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَةِ...»[2] در امور کارمندانت بیاندیش و با میل شخصی و بدون مشورت آنها را برای مسئولیتی انتخاب نکن؛ وقتی با میل شخصی و بدون مشورت مسئولی را انتخاب کنی موجب اجتماع خیانت و ستم به مردم خواهد شد. پس آدمهای کم ظرفیت و ... را انتخاب نکن. مولی مطلب دقیقی را فرمودند.

 

تأمین کارگزاران نظام

مولی در بند دیگر عهدنامه مالک اشتر میفرماید: بعد از انتخاب کارگزار صالح، او را سیرش بکن زیرا اگر گرسنه بود خیانت کرده و اسرار فروخته و در یک کلام آدم دیگران میشود. « ... ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْأَرْزَاقَ‏ فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَک...»‏ [3] واژه اسباغ یعنی فراوانی؛ اسباغ الوضو یعنی آب مالی نکن بلکه آب را جریان بده. سیر کردن عمال موجب آلوده نشدن آنها به گناهان میشود. فایده دیگر این عمل اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند میتوانی بگوئی چه چیز تو کم بود؟ چرا خیانت کردی ولی اگر تأمینش نکردی خیانت میکند هر چند نباید خیانت کند.

 

مبارزه با فساد اداری

به سرانجام رسیدن مبارزه با فساد، نیازمند عناصری است:

عنصر اول: نظارت

قرآن میفرماید: «کلا ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی» ( سوره علق آیه 6 و 7) انسان بدون نظارت سر از طغیان در میآورد. بین «إن استغنی» و عبارت «أن رآه أستغنی» که قرآن فرموده است تفاوت وجود دارد. بنابراین نظارت یک ضرورت است.

نظارت دو نوع است:

 

1ـ نظارت مخفی

مولی علی علیه السلام در بند دیگر میفرماید: «...ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ‏ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا...» [4] رفتار عمال خودت را بررسی کن. ماموران اطلاعاتی صادق و وفادار به حکومت را بفرستد تا آنها را زیر نظر بگیرند. واژه عیون به معنای جاسوس نیست. این واژه یک کلمه عربی است و معمولا درباره دشمن به کار میرود. مراد از عیون در اینجا مامور است که هم مامور علنی و هم مخفی را شامل میشود. مولی به مالک اشتر میفرماید: نظارت مخفی شما آنان را کنترل میکند. آنها را به صدق در رفتار و دادن رزق به مردم سوق میدهد. یعنی اگر ماموران مخفی نبودند سبب میشود که درست کار نکنند و با مردم درست رفتار نکنند که نتیجه آن نارضایتی مردم از حکومت خواهد شد.

امیر المومنین علیه السلام در حکومت خویش مأمورین اطلاعاتی مخفی داشتند. امروز هم وجود مأموران اطلاعاتی مخفی یک ضرورت است. این حقوق‎های نجومی نباید به مرور زمان فراموش شود.

 

نظارت علنی

امیر المومین علیه السلام نظارت علنی هم داشتند. امروز هم در کشور ما مامورین علنی به کارها نظارت دارند. لذا از طرف مقام معظم رهبری اشخاصی به  اداره‎جات رفته و کارهای قانونی انجام شده و نشده را بررسی میکنند. امام علی علیه السلام در این خصوص در باب اختیار العیون لمراقبه العمال، به مالک بن کعب میفرماید: «اما بعد فاستخلف علی عمالک و اخرج فی طائفه من أصحابک حتی تمر بأرض کورة السواد، فتسأل عن عمّالی و تنظر فی سیرتهم فیما بین دجله و العذیب ثم ارجع الی البهقُباذات فتولّ معونتها و اعمل بطاعه الله فیما ولاّک منها و اعلم ان کل عمل ابن آدم محفوظ علیه مجزیّ به فاصنع خیراً صنع الله بنا و بک خیراً و أعلمنی الصدق فیما صنعت والسلام.» [5] « ماموریت تو این است که عراق را نظارت کنی و از عمال من در این محدوده سوال کن. کارگزاران را بررسی کن ... جوری عمل کن که عندالله جواب داشته باشی خدای سبحان به ما و به تو خیر عنایت فرماید ...»

به این دستور در عصر حاضر  راستی آزمائی میگویند. پس برای مبارزه با فساد اداری نظارت یک ضرورت است.

 

عنصر دوم: بستن منافذ فساد

یکی از راهای فساد هدیه گرفتن از ارباب رجوع است. اگر راه هدیه باز شود به تدریج تبدیل به رشوه خواری میشود. درباره این عنصر هم سیره عملی امام علی علیه السلام درس آموز است. عَنِ الْأَصْبَغِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) قَالَ: أَیُّمَا وَالٍ احْتَجَبَ‏ عَنْ حَوَائِجِ النَّاسِ احْتَجَبَ‏ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ عَنْ حَوَائِجِهِ وَ إِنْ أَخَذَ هَدِیَّةً کَانَ غُلُولًا وَ إِنْ أَخَذَ رِشْوَةً فَهُوَ مُشْرِکٌ. [6] مسئولی که روز قیامت تجسم این احتجاج را خواهد دید و خدا سبحان هم «کان غلولا» است. اگر هدیه بگیرید خیانت کرده است و اگر رشوه بگیرد مشرک میشود.

در روایت بعدی این چنین دارد که إن علیّاً استعمل رجلاً من بنی اسد یقال له: ضبیعه بن زهیر، فلما قضی عمله اتی علیا بجراب فیه مال فقال یا امیر المومنین ان قوما کانوا یهدون لی حتی اجتمع منه مال فها هو ذا، فان کان لی حلالا أکلته و ان کان غیر ذاک فقد أتیتک به، فقال علیّ لو امسکته لکان غلولا، فقبضه منه و جعله فی بیت المال.

عامل امیر المومنین بعد از اتمام کارش خدمت مولی رسید یک کیسه پولی آورده بود، گفت این کیسه‎ای که میبینی هدایای اقوام برای من است اگر برای من حلال است، استفاده میکنم و اگر غیر از این است من این پول را آورده‎ام تا شما تصمیم بگیرید. این اسمش کارگزار امین است حضرت فرمود: اگر برای خودت بر می‎داشتی خیانت بود. این راه بستن منفذ فساد است.

 

عنصر سوم: برخورد قاطع و انقلابی با دست اندازان به بیت المال

مولی علی (علیه السلام) در این خصوص چند نامه به فرمانداران خود نوشته است؛ از جمله به اشعث بن قیس نامه نوشته و فرمودند: « وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ [تَعَالَى‏] عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ وَ السَّلَام» ‏[7] امام پس از جنگ جمل در شعبان سال 36هـ در شهر کوفه به اشعث در آذربایجان نوشت: همانا پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده بلکه امانتی در گردن تو است. باید از فرمانده و امام خود اطاعت کنی، تو حق نداری نسبت به رعیت استبداد ورزی و بدون دستور به کار مهمی اقدام نمائی در دست تو اموالی از ثروتهای خدای بزرگ و عزیز است و تو خزانه دار آن هستی تا به من بسپاری؛ امیدوارم برای تو بدترین زمامدار نباشم بادرود. [8]

برخوردهای مولی با دست اندازان به بیت المال برخورد شدید بود. دست اندازی به بیت المال بخشی از خیانت است؛ بخش دیگر آن رشوخواری است که با زور از مردم پول میگیرند.

مولی امیر المومنین نامه دیگری به زیاد بن ابیه جانشین فرماندار بصره نوشته و فرمودند: «وَ إِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَیْ‏ءِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئاً صَغِیراً أَوْ کَبِیراً لَأَشُدَّنَ‏ عَلَیْکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلِیلَ الْوَفْرِ ثَقِیلَ الظَّهْرِ ضَئِیلَ الْأَمْرِ وَ السَّلَام‏»[9] امام به زیاد جانشین عبدالله بن عباس در بصره نوشت: همانا من براستی به خدا سوگند میخورم اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردی کم یا زیاد چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده و در هزینه عیال درمانده و خوار و سر گردان شوی! با درود. [10]

نامه دیگر مولی به مصقله بن هبیره شیبانی فرماندار فیروزآباد از شهرهاى فارس ایران است. « بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَکَ وَ عَصَیْتَ إِمَامَکَ أَنَّکَ تَقْسِمُ فَیْ‏ءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیُولُهُمْ وَ أُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ فِیمَنِ اعْتَامَکَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِکَ فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ کَانَ ذَلِکَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَکَ عَلَیَّ هَوَاناً وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِی مِیزَاناً فَلَا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّکَ وَ لَا تُصْلِحْ دُنْیَاکَ بِمَحْقِ دِینِکَ فَتَکُونَ مِنَ الْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَکَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَةِ هَذَا الْفَیْ‏ءِ سَوَاءٌ یَرِدُونَ عِنْدِی عَلَیْهِ وَ یَصْدُرُونَ عَنْه‏» [11]

امام به مصقله نوشت: گزارشى از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشى، خداى خود را به خشم آورده‎اى و امام خویش را نافرمانى کرده‎اى، خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه‎ها و اسبهایشان گرد آورده و با ریخته شدن خونهایشان به دست آمده، به اعرابى که خویشاوندان تواند و تو را برگزیدند مى‎بخشى! به خدایى که دانه را شکافت، و پدیده ها را آفرید اگر این گزارش درست باشد در نزد من خوار شده و منزلت تو سبک گردیده است! پس حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیاى خود را با نابودى دین آباد نکن که زیانکارترین انسانى. آگاه باش، حق مسلمانانى که نزد من یا پیش تو هست در تقسیم بیت المال مساوى است، همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند. [12]

نامه پایانی استناد ما به مبارزه با فساد اداری کارگزاران، نامه امام علی به منذر بن جارود است. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ صَلَاحَ أَبِیکَ غَرَّنِی مِنْکَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّکَ تَتَّبِعُ‏ هَدْیَهُ وَ تَسْلُکُ‏ سَبِیلَهُ فَإِذَا أَنْتَ فِیمَا رُقِّیَ إِلَیَّ عَنْکَ لَا تَدَعُ لِهَوَاکَ انْقِیَاداً وَ لَا تُبْقِی لِآخِرَتِکَ عَتَاداً تَعْمُرُ دُنْیَاکَ بِخَرَابِ آخِرَتِکَ وَ تَصِلُ عَشِیرَتَکَ بِقَطِیعَةِ دِینِکَ وَ لَئِنْ کَانَ مَا بَلَغَنِی عَنْکَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَیْرٌ مِنْکَ وَ مَنْ کَانَ بِصِفَتِکَ فَلَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ یُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ یُعْلَى لَهُ قَدْرٌ أَوْ یُشْرَکَ فِی أَمَانَةٍ أَوْ یُؤْمَنَ عَلَى جِبَایَةٍ فَأَقْبِلْ إِلَیَّ حِینَ یَصِلُ إِلَیْکَ کِتَابِی هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ. [13]

منذر بن جارود عبدى، در فرماندارى خود مرتکب خیانتى شد. امام به او نوشت: پس از یاد خدا و درود! همانا، شایستگى پدرت مرا نسبت به تو خوشبین و گمان کردم همانند پدرت مى‎باشى و راه او راه مى‎روى ناگهان به من خبر دادند که در هواپرستى چیزى فروگذار نکرده و توشه‎اى براى آخرت خود باقى نگذاشته‎اى، دنیاى خود را با تباه کردن آخرتت آباد مى‎کنى و براى پیوستن با خویشاوندانت از دین خدا بریده‎اى، اگر آنچه به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانه‎ات و بند کفشت از تو با ارزشتر است و کسى که همانند تو باشد نه لیاقت پاسدارى از مرزهاى کشور را دارد و نه مى‎تواند کارى را به انجام رساند یا ارزش او بالا رود یا شریک در امانت باشد یا از خیانتى دور ماند پس چون این نامه به دست تو رسد نزد من بیا ان شاء اللّه.

منذر کسى است که امیر مؤمنان درباره او فرمود: آدم متکبّرى است، به دو جانب خود مى‎نگرد، و در دو جامه که بر تن دارد مى‎خرامد و پیوسته بر بند کفش خود مى‎دمد که گردى بر آن ننشیند. [14]

 

واقعیتی از برخورد قاطع حکومت علوی

قصه برخورد مولی با ابن هرمه که از طرف امام مسئول نظارت بازار اهواز بود عبرت آموز است. وی مأمور بود که در بازار اهواز خلاف شرع و قانون صورت نگیرد. به علی علیه السلام گزارش دادند که او اهل رشوه شده است. مولی گزارش را بررسی کرده و بعد از اطمینان از صحت گزارش به استاندار اهواز اینگونه نامه نوشت: لما استدرک علی ابن هرمه خیانه و کان علی سوق الاهواز  فکتب الی رفاعه؛ ما این نامه را به ترتیب موارد بیان میکنیم. [15]

1ـ اذا قرأت کتابی فنحِّ ابن هرمه عن السوق:او را عزل کن دیگر مامور علی بر بازار نیست.

2ـ و اوقفه للناس و اسجنه و ناد علیه: او را به مردم معرفی کن و بعد زندانش کن.

3ـ و اکتب الی اهل عملک تعلمهم رأیی فیه:به دیگر کارگزاران علوی اعلام کن که او معزول است.

4ـ و لا تاخذک فیه غفله و لا تفریط فتهلک عند الله:کوتاهی و مماشات نکن.

5ـ و أعزلُک و أخبث عزله و اعیذک بالله من ذلک:اگر این ابلاغیه را عمل نکنی خودت معزول هستی.

6ـ فاذا کان یوم الجمعه فاخرجه من السجن و اضربه خمسه و ثلاثین سوطا:روز جمعه که شد پیش مردم 35 تازیانه به او بزن.

7ـ و طف به الی الاسواق فمن أتی علیه بشاهد فحلفه مع شاهده و ادفع الیه من مکسبه ما شهد به علیه:او را در بازارها بگردان و اگر اگر کسی همراه یک شاهد و سوگند ادعای طلب کرد از اموال ابن هرمه به طلبکار بپردازد.

8ـ و مر به الی السجن مهانا مقبوحا منبوحا:با تحقیر دوباره به زندان بیاندازش.

9ـ و احزم رجلیه بحزام و أخرجه وقت الصلاه:پاهایش را با کمربند میبندی فقط وقت نماز باز میکنی.

10ـ و لا تحل بینه و بین من یاتیه بمطعم او مشرب او ملبس او مفرش:اجازه نده کسی برای او رفاه بیاورد.

11ـ و لاتدع احدا یدخله الیه ممن یلقنه اللَّدد و یرجّیه الخلوص:به هیچ وکیلی اجازه ملاقات با او را مده تا راه خلاصیش را نداند.

12ـ فإن صح عندک ان احدا لقّنه ما یضرّ به مسلما فاضربه بالدرة فاحسبه حتی یتوب: اگر وکیلی آمد و راه خلاصی از زندان را به او یاد داد وکیل را هم زندانی کن تا توبه کند.

13ـ و مر باخراج اهل السجن فی اللیل الی صحن السجن لیتفرجوا غیر ابن هرمه الا ان یخاف موته فتخرجه مع اهل السجن الی الصحن:به زندانی‎ها اجازه هواخوری بده مگر به ابن هرمه؛ البته در صورت خوف مرگش به او نیز اجازه بدهید.

14ـ فان رایت به طاقه او استطاعه فاضربه بعد ثلاثین یوما خمسه و ثلاثین سوطا بعد الخمسه والثلاثین الاولی:اگر دیدی بدنش طاقت شلاق دارد بعد از یک ماه 35 ضربه شلاق دیگر به او بزن.

15ـ و اکتب الیّ بما فعلت فی السوق و من اخترت بعد الخائن:به من گزراش بده که بعد از او چه کسی را انتخاب کرده‎ای.

16ـ و اقطع عن الخائن رزقه:حقوقش را هم قطع کن.

شاید در حکومت علوی مولی امیر المومنین علیه السلام همین یک برخورد قاطع باشد که البته اثر خود را گذاشته است.

ترحم بر پلنگ تیز دندان                                        ستم کاری بود بر گوسفندان

اسلام به ذات خود ندارد عیبی                هر عیب که هست از مسلمانی ماست

 

پاورقی:

1ـ الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص18

2ـ نهج البلاغة؛ شریف الرضى؛ (للصبحی صالح)؛ هجرت؛ قم؛ ص435

3ـ همان

4ـ  همان

5ـ موسوعه الامام علی بن ابی طالب ( علیهما السلام) فی الکتاب و السنه و التاریخ؛ ج 4 ؛ ص 139

6ـ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ شیخ صدوق؛ دار الشریف الرضی للنشر - قم، ؛ النص ؛ ص261؛ موسوعه الامام علی بن ابی طالب ( علیهما السلام) فی الکتاب و السنه و التاریخ؛ ج 4 ؛ ص 155

7ـ نهج البلاغة؛ شریف الرضى؛ (للصبحی صالح)؛ هجرت؛ قم؛ نامه 5 ؛ ص366

8ـ نهج البلاغه؛ ترجمه مرحوم دشتی؛ ص 485

9ـ نهج البلاغة؛ شریف الرضى؛ (للصبحی صالح)؛ هجرت؛ قم؛ نامه20؛ ص377 من کتاب له ع إلى زیاد ابن أبیه و هو خلیفة عامله عبد الله بن عباس على البصرة و عبد الله عامل أمیر المؤمنین ع یومئذ علیها و على کور الأهواز و فارس و کرمان و غیرها

10ـ نهج البلاغه؛ ترجمه مرحوم دشتی؛ ص 499

11ـ نهج البلاغة؛ شریف الرضى؛ (للصبحی صالح)؛ هجرت؛ قم؛ نامه 43 ؛ ص415 و من کتاب له ع إلى مصقلة بن هبیرة الشیبانی و هو عامله على أردشیرخرة

12ـ نهج البلاغه؛ ترجمه مرحوم دشتی؛ ص 551

13ـ نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ نامه 71 ؛ ص461 و 462  و من کتاب له ع إلى المنذر بن الجارود العبدی، و خان فی بعض ما ولاه من أعماله‏

14ـ نهج البلاغه؛ ترجمه مرحوم دشتی؛ ص 614

15ـ موسوعه الامام علی بن ابی طالب ( علیهما السلام) فی الکتاب و السنه و التاریخ؛ ج 4 ؛ ص 154

مقرر: حسن حسینعلی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳