به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله سید احمد علم الهدی در یازدهمین جلسه درس خارج فقه الحکومه که در هفتم مهرماه سال 94 در مدرسه سلیمانیه مشهد مقدس برگزار شد به تبیین بحث «جواز اقامه الحکم فی عصر الغیبه» پرداخت.
خلاصه درس گذشته:
عضو خبرگان رهبری در ابتدای این جلسه با اشاره به اینکه موضوع دین، هدایت است گفت: از آنجایی که حکومت با هدایت مردم به سمت کمال ارتباط مستقیم دارد پس مدیریت اجتماعی جامعه در شمار وظایف دین و جزء قلمرو آن قرار میگیرد.
وی در ادامه به وجه تمایز حکومت اسلامی از غیر آن اشاره کرد و گفت: حکومت اسلامی ابعاد مختلف زندگی انسانها را ابزار رسیدن ایشان به کمال قرار میدهد؛ لذا بر خلاف حکومتهای غیر دینی که هر شخصی میتواند مدیریت جامعه را عهدهدار شود در حکومت دینی هر کسی صلاحیت قرار گرفتن در راس جریان مدیریت و رهبری جامعه را ندارد.
امام جمعه مشهد در تکمیل دلیل شرعی برای اثبات قرار گرفتن حکومت در قلمرو دین با بررسی ۴ آیه به این نتیجه رسید که آموزههای دین نیز این ادعا که حکومت جزء قلمرو دین قرار دارد را تأیید میکند.
خلاصه درس یازدهم:
آیت الله علم الهدی در ابتدای درس امروز در ادامه اثبات قرار داشتن حکومت در قلمرو دین در ادله شرعی به آیه ۵۹ سوره نساء اشاره کرد و گفت: در این آیه جریان اطاعت و فرمانبری به عنوان دومین عنصر اصلی در تعریف حکومت منحصراً برای خدا، رسول و اولی الامر بیان شده است.
وی در ادامه بحث از آیه، به نقد و بررسی دیدگاه آیت الله منتظری پیرامون آیه اشاره کرد و گفت: مرحوم آقای منتظری در کتاب ولایت فقیه خود برای بیان وجوب اطاعت در برابر حاکمیت به این آیه استدلال کرده که به نظر میرسد در نوع استدلال ایشان اشکال وجود دارد که تکرار اطیعوا در آیه را دلالت بر تباین ماهوی اطاعت میداند.
امام جمعه مشهد در رد این نظریه گفت: به نظر ما اطلاق دو امر اطاعت از خدا و رسول که هیچکدام به قیدی مقید نشده است نشان میدهد فرمانبری از خدا و رسول از یک سنخ است اما اطاعت از رسول و اولی الامر در راستا و در طول اطاعت از خداوند است.
وی معنای اولی الامر را از دیدگاه آیت الله منتظری به نقد و بررسی پرداخت و گفت: به نظر ما چون از یک سو امر به اطاعت در آیه مطلق است و از سوی دیگر اطاعت از رسول و اولی الامر در کنار اطاعت از خدا آمده است معلوم میشود رسول و اولی الامر کسانیاند که دارای مقام عصمتاند. این در حالی است که بر اساس دیدگاه آیت الله منتظری که «اولی الامر» را «اولی بالامر» میداند مصداق این عنوان در غیر زمان حضور معصوم شامل فرد غیر معصوم نیز میشود و این صحیح نیست.
متن تقریر درس آیت الله علم الهدی در ذیل تقدیم دانشپژوهان گرامی میشود.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ادامه بررسی آیه 59 سوره مبارکه نساء
چنانکه پیش از این گذشت کریمه 59 سوره نسا از جمله آیات مبارک قرآن است که در آن جریان اطاعت و فرمانبری به عنوان دومین عنصر اصلی در تعریف حکومت منحصراً برای خدا، رسول و اولی الامر بیان شده است:
« یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکمُ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شىَءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِ ذَالِکَ خَیرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً ».
از آن رو که در مباحث مختلف مربوط به ولایت به این آیه استدلال شده است، بحث تفصیلی درباره آیه را ضمن بررسی ادله ولایت فقیه پیگیری خواهیم کرد. آنچه در این مجال مهم است این است که وجوب اطاعت از خدا، رسول و اولی الامر در آیه به عنوان اطاعت در اجرای حاکمیت و مدیریت ثابت شود تا در نتیجه آیه بر قرار داشتن حکومت در قلمرو دین دلالت کند. اما اگر مراد از اطاعت، فرمانبری در قوانین، اوامر و نواهی شرعی باشد بر مدعای ما دلالتی نخواهد داشت.
تکرار امر اطیعوا، نشانگر ضرورت اطاعت در اجرای حاکمیت
تکرار فعل امر اطیعوا در آیه به طوری که اهل ایمان یکبار به اطاعت از ذات اقدس الله و بار دیگر به اطاعت از رسول و اولی الامر فرمان داده شدهاند به این خاطر است که نشان دهد اطاعت از رسول و اولی الامر در عرض اطاعت از خداوند متعالی و مستقل از آن نیست. بلکه رسول و اولی الامر به عنوان مظاهر اجرایی حاکمیت الله و در طول فرمانبری از خدا باید اطاعت شوند. به بیان دیگر تکرار اطیعوا بیان میکند مراد اطاعت از پیامبر و اولی الامر در آیه، فقط اطاعت از آنان در زمینه فرامین الهی و احکام نیست. بلکه مراد از اطاعت، اطاعت در برابر اجرای حکم است که به وسیله رسول و اولی الامر به عنوان مظاهر اجرایی حکم الله صورت میگیرد.
نقد و بررسی دیدگاه آیت الله منتظری درباره تکرار اطیعوا
مرحوم آقای منتظری در کتاب ولایت فقیه خود برای بیان وجوب اطاعت در برابر حاکمیت به این آیه استدلال کردهاند که به نظر میرسد در نوع استدلال ایشان اشکال وجود دارد. ایشان با توجه به تکرار اطیعوا علت تکرار فعل را تباین و تغایر نوع اطاعت از خدا و رسول بیان کرده است. به طوری که اطاعت از خدا، فرمانبری از اوامر و نواهی پروردگار و حلال و حرام الهی و اطاعت از رسول و اولی الامر اطاعت در برابر ولایت و حاکمیت ایشان است.
ایشان همچنین امر اطیعوا در مورد خدا را امر ارشادی و امر اطیعوا درباره پیامبر و اولی الامر را امر مولوی بیان کرده است. چه لازم مولوی بودن امر اطیعوا نسبت به خدا دور است. توضیح مطلب اینکه چون اصل در اطاعت از اوامر و نواهی خداوند است، اگر امر اطیعوا مولوی باشد جزء اوامر قرار میگیرد. وجوب اجرای اطیعوا به خاطر وجوب اطاعت و وجوب اطاعت به خاطر امر خدا بودن آن است. اما در مورد اطاعت از رسول و اولی الامر، امر اطیعوا مولوی است و بیان میکند که باید در ولایت، حاکمیت و مدیریت از ایشان فرمانبری کرد.
اگرچه مرحوم آقای منتظری تلاش کرده تا اطاعت از رسول و اولی الامر را اطاعت در برابر اجرای حکم قرار دهد و در نتیجه حکومت را بر اساس آیه اثبات کند اما به نظر میرسد علت تکرار اطیعوا، تباین نوع اطاعت از خدا و رسول نیست و صرف تکرار اطیعوا نمیتواند دلیل بر تغایر ماهوی اطاعت از خدا و رسول باشد.
به نظر ما اطلاق دو امر اطاعت از خدا و رسول که هیچکدام به قیدی مقید نشده است نشان میدهد فرمانبری از خدا و رسول از یک سنخ است اما اطاعت از رسول و اولی الامر در راستا و طول اطاعت از خداوند است. به بیان روشنتر اطاعت از خدا با اطاعت از رسول و اولی الامر محقق میشود و اطاعت از پیامبر ابزار اطاعت از خداوند است. لذا مکرر بیان کردیم اصل حاکمیت و ولایت از آن خداست و حاکمیت رسول و اولی الامر برگرفته از حکومت الهی است. بنابراین تکرار اطیعوا برای این است که روشن شود اطاعت از رسول و اولی الامر در طول اطاعت از خداوند است.
در مورد مولوی یا ارشادی بودن اوامر به نظر میرسد هر دو امر ارشادی است. چه اصل حکومت الله با دلیل عقل قابل اثبات است و در نتیجه وجوب اطاعت از رسول و اولی الامر به عنوان مظهر اجرایی حکومت الله ارشادی میشود. به تقریر دیگر چون تخلف از حلال و حرام یک عقاب بیشتر ندارد معلوم میشود امر به اطاعت از خدا ارشادی است. چه اگر مولوی بود باید یک عقاب برای تخلف از اطاعت و یک عقاب برای ارتکاب گناه یا ترک امر خدا دامنگیر فرد خاطی میشد. در حالی که به اجماع مسلمانان هر خطایی یک عقاب بیشتر ندارد. توجه به این نکته لازم است که سخن پیشگفته معنای اطاعت از خدا را اطاعت از حلال و حرام قرار نمیدهد. معنای اطاعت از خدا فرمانبری از حاکمیت حق است. لیکن یک بخش حاکمیت بیان حلال و حرام و اوامر و نواهی است.
نقد و بررسی دیدگاه آیت الله منتظری درباره معنای اولی الامر
در اینکه مراد از امر در آیه، جریان حکومت و رهبری است بحثی نیست و در ادامه مباحث اثبات ولایت فقیه آن را بیان خواهیم کرد. سخن در اینجا پیرامون معنای اولی الامر است که آقای منتظری آن را اولی بالامر به مثابه شخص اعلم و داناتر به حکومت میداند.[1] ایشان بر همین اساس و با استناد به روایتی نبوی[2] از کتاب سلیم بن قیس[3] و سخنی از امیرالمؤمنین[4] در تایید مدعای خودشان، پس از انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری توسط مجلس خبرگان در رهبری ایشان تشکیک کرد و آن را نامشروع خواند. چه خود را اعلم از تمام مراجع و از جمله اعلم از مقام معظم رهبری می دانست.[5]
مرحوم آقای منتظری معتقد است تا وقتی امام معصوم حضور دارد شخص اولی بالامر است اما در فرض غیبت امام، کسی که به امر حکومت ابصر است باید جریان ولایت و حاکمیت را عهدهدار شود.
به نظر ما چون از یک سو امر به اطاعت در آیه مطلق است و از سوی دیگر اطاعت از رسول و اولی الامر در کنار اطاعت از خدا آمده است معلوم میشود رسول و اولی الامر کسانیاند که دارای مقام عصمتاند. این در حالی است که بر اساس دیدگاه آیت الله منتظری که اولی الامر را اولی بالامر میداند مصداق این عنوان در غیر زمان حضور معصوم شامل فرد غیر معصوم نیز میشود و این صحیح نیست. چه اطاعت مطلق جز در مورد معصوم روا نیست. خود مرحوم آقای منتظری این روایت را از امیرالمؤمنین نقل کردهاند که هیچ یک از فرزندان آدم برده یا کنیز به دنیا نیامده است، مردمان همه آزادند، لیکن خداوند برخى از شما را به خاطر فضیلتی که داشتند جوری قرار داد که برخی دیگر را تسخیر کنند: إِنَّ آدَمَ لَمْ یَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَه وَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَحْرَارٌ وَ لکِنَّ اللَّهَ خَوَّلَ بَعْضَکُمْ بَعْضاً.[6] بنابراین اصل در ذات انسان حریت است و انسان آزاد جز از کسی که دارای فضیلتی بر سایر آدمهاست اطاعت نمیکند. لذا میبینیم اول شخص مملکت به خاطر تخصص و مهارت پزشک در مقام مداوا و معالجه و تشخیص طبی از او اطاعت میکند اما در جهات دیگر خیر. اطاعت مطلق منحصراً برای خدا، رسول و ائمه است که در تمام ابعاد وجودی بر انسان برتری دارند. البته برتری رسول و ائمه به خواست و اذن خداست و ایشان مستقل از پروردگار چیزی ندارند. نتیجه اینکه اطاعت در آیه منحصراً برای شخص معصوم است که به واسطه نداشتن خطا، سهو و اشتباه باید مطاع مطلق باشند و اولی الامر جز ائمه مصداق دیگری ندارد.
افزون بر آنچه گذشت این سخن مرحوم آیت الله منتظری که با ارائه معنای اولی بالامر از اولی الامر، مصداق اولی الامر در زمان غیبت را به غیر معصوم تسری داده با بیان خود ایشان در جای دیگر که اولی الامر را منحصراً به امام معصوم تفسیر میکند منافات دارد.[7] ایشان در انحصاری بودن معنای اولی الامر نسبت به حضرات معصومان به روایت برید عجلی از امام باقر استناد کرده است که امام در پاسخ سوال برید درباره آیه مورد بحث فرمودند خدا از اولی الامر ما را قصد کرده و مومنان را تا روز قیامت به اطاعت از ما فرمان داده است.[8]
اشکال: با توجه به معنای ارائه شده از آیه که اولی الامر منحصراً حضرات معصومانند، آیه برای اثبات ولایت فقیه نافع نخواهد بود.
پاسخ: با وجود آن که مصداق اولی الامر امام معصوم است آیه ولایت فقیه را ثابت میکند. چه ولایت و حاکمیت در اصل برای خدا و ائمه مظاهر اجرایی حاکمیت الله اند. لیکن مظهر اجرایی حاکمیت که به اراده خدا صاحب مقام ولایت در بین بندگان است به فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت نیابت داده است تا حاکمیت را اجرا کند: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فإنهم حجتی علیکم». یا «جعلنا علیکم حاکما». بنابراین ولایت بالاصاله از آن معصوم است و ولایت نیابتی فقیه از ولایت معصوم ارزش و اعتبار میگیرد. به بیان دیگر اطاعت ما در زمان غیبت اطاعت از معصوم است نه اطاعت از فقیه. ولی امر ما در زمان غیبت معصوم است و چون معصوم دستور به اطاعت از فقیه جامع الشرایط داده از او تبعیت میکنیم. لذا اگر کسی از قبول ولایت فقیه سر باز زند ولایت معصوم را نپذیرفته و از امام معصوم اطاعت نکرده است.
/504/229/ر
[1]. ولایت فقیه, ص64.
[2]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: « مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ قَطُّ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِیهِمْ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ یَزَلْ أَمْرُهُمْ یَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى یَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَکُوا » (کتاب سلیم بن قیس, ج2, ص651) پیامبر فرمودند که اگر کسی که اعلم از او وجود دارد بر امت حکومت کند وضعیت آن امت تنازل پیدا میکند و روبه سقوط پیش میرود تا زمانی که امت برگردند و اعلم را به عنوان رهبر انتخاب کنند.
[3]. به اعتقاد شیعه کتاب سلیم بن قیس اولین کتابی است که در اسلام نوشته شده و سلیم بن قیس در این کتاب احادیثی از پیامبر و امیرالمؤمنین نقل کرده است. در اینکه سلیم از اصحاب یا تابعان است اختلاف نظر وجود دارد. کسانی که وی را از صحابه دانستهاند با روایاتش که سند ندارد به عنوان مسند برخورد کردهاند. گو اینکه خودش از پیامبر نقل کرده است. اما کسانی که او را از تابعان میدانند روایاتی که نقل کرده و سند ندارد را مرسل دانستهاند.
[4]. إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُم بِأَمْرِ اللَّهِ فِیه. نهج البلاغه, خطبه173.
[5]. البته این تشکیک ایشان با فرمایشهای خودشان سازگار نبود. چون ایشان در کتاب خود اعلم در حکومت را غیر از افقه و اعلم در فقاهت بیان کرده است و حتی فرموده اگر در انتخاب رهبر امر بین شخص افقه و ابصر در دین دائر شود باب تزاحم است و باید از باب الاولی فالاولی شخص ابصر دون الافقه مقدم شود. چه شخص ابصر در حفظ اموال, دما و فروج مسلمانان مقدم بر شخص افقه و اعلم در فقاهت است.
[6]. الکافی, دارالحدیث, ج15, ص175.
[7]. ولایت فقیه, ص437.
[8]. در حقیقت پشتوانة بیان مرحوم امام خمینی که فرمودند آیة مورد بحث حکومت اسلامی تا روز قیامت را ثابت میکند همین قسمت اخیر فرمایش امام باقر است که فرمودند خدا تا روز قیامت به اهل ایمان فرمان داده از اهل بیت تبعیت و اطاعت کنند.