vasael.ir

کد خبر: ۳۲۸۵
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۷ - 26 September 2016
در یادداشتی بررسی شد/ بخش اول

رویکرد حکومتی آیت الله سید محمد باقر شفتی به فقه در مسائل اجتماعی و سیاسی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ دوره قاجار یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین دوران‌ تاریخ معاصر ایران است، با توجه به اهمیت نقش علماء در آن دوران، این پژوهش به زمینه‌های ورود علما به عرصه‌های سیاسی و اجتماعی پرداخته، سپس به توصیف و شرح زندگی سید محمدباقر شفتی پرداخته است.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل، شرح زندگی و معرفی علما و رجال سیاسی اصفهان نیاز به مطالعه وسیع منابع فراوان دارد، همچنین شناخت علما و فرزانگان دوره قاجار می‌تواند راهگشای شناخت و فهم تحولات فرهنگی و اجتماعی آن دوران باشد.

نقش علمای بزرگ چه در مبارزات اجتماعی ـ سیاسی و چه در مبارزات فرهنگی به خوبی اهمیت مطالعه زندگی آنان را نشان می‌دهد؛ از آغاز دوره ی قاجارها در کشمکش های اخباری‌ها و اصولی‌ها، علمای بزرگی نقش فعال داشتند؛ سید محمد باقر شفتی از بزرگان نسل دوم اصولی‌هاست که در جهت دهی و تثبیت وضعیت اصولی ها در حوزه فرهنگی مقام مهمی را به خود اختصاص داده است.

دوره قاجار یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین دوران‌ تاریخ معاصر ایران است، با توجه به اهمیت نقش علماء در آن دوران، این پژوهش به زمینه‌های ورود علما به عرصه‌های سیاسی و اجتماعی پرداخته، سپس به توصیف و شرح زندگی سید محمدباقر شفتی پرداخته است.

شناخت واقعی و بدون تعصب زندگی پرتلاطم این مجتهد بزرگ زمینه مساعد مطالعات بنیادین دوره های بعد را مشخص می سازد. همچنین بررسی زندگی ایشان تأثیر وی را در تحولات سیاسی و نقش ولی فقیه آن روزگار روشن می کند.



تولد و کودکی
سید محمدباقر شفتی فرزند سید محمدتقی موسوی شفتی رشتی در سال 1180 ه ش در شفت به دنیا آمد  مؤلف مکارم الآثاره، زادگاه اصلی وی را قریه «چرزه» از قرای زنجان می‌داند. و چون از اوایل امر برای تحصیل به شفت رفته و اندکی توقف نموده بدان منصوب شد و بنی اعمام وی هم از سادات حسینی، اینک در این قریه موجودند.  به‌جز منبع فوق سایر منابع ، زادگاه وی را قریه شفت از تابع گیلان ذکر کرده‌اند.

سید محمدباقر در یک خانواده متوسط و روحانی متولد گردید. اکثر اجداد مرحوم سیدمحمدباقر، از علماء محل خود بودند که ظاهراً در حدود قرن دهم و اوایل حکومت و سلطنت صفوی می‌زیسته‌اند. پدر او - مرحوم سید محمدتقی - دریکی از روستاهای زنجان پیشوای مردم آن سامان بوده است.

سلسله النسب سید محمدباقر را، نواده وی حاج میرزا ابوالهدی کرباسچی تا حضرت قاسم ذکر کرده است و با بیست‌ویک واسطه تا امامزاده حمزه بن موسی کاظم می‌رسد.

سید محمدباقر در نجف، بغداد و کاظمین

سید محمدباقر شفتی، برای افزودن بر توشه علمی و معنوی خود، به عراق مهاجرت کرد. ایشان ابتدا با سکونت در شهر مقدس کربلا، در درس آیت‌الله وحید بهبهانی حاضر شد و سپس، از محضر آقا سید علی طباطبایی استفاده کرد. پس‌از آن، به نجف اشرف رفت و از درس استادانی چون سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء استفاده نمود. ایشان هم‌چنین در کاظمین، از درس سید محسن اعرابی بهره‌مند گردید.

نجف علاوه بر معنویت و دانش ، ارمغان دیگری نیز به سید بخشید. ارمغان گران‌بهایی که تا پایان در کنار سید باقی ماند. این هدیه پرارج محمدابراهیم کلباسی بود. طلبه سخت‌کوش چرزه در محفل درس علامه بحرالعلوم با این دانش‌پژوه پرهیزگار آشنا شد.  و او را از دارالگنجینه اسرار خویش ساخت.

زندگی در نجف ادامه یافت.  اما بیماری سید را فراگرفت و او را روانه بغداد ساخت . او چهار ماه در بغداد زیست. در این مدت از درد رهایی یافت و کتاب نفیس «الحلیه اللامعه» را به رشته نگارش کشید . سرانجام برای بهره‌گیری از محضر عالم برجسته سید محسن اعرجی رهسپار کاظمین شد.

جاذبه کاظمیه و استاد شهره‌اش گوهر چرزه را یک سال در آن دیار ماندگار ساخت. سپس بار سفر بست و راه ایران پیش گرفت.

 

بازگشت به ایران
- هجرت به قم

سید محمدباقر شفتی، پس از سال‌ها تلاش و کوشش در راه کسب علم و معنویت، با اخذ درجه اجتهاد، به قم مهاجرت نمود و به مدت شش ماه از محضر استاد میرزای قمی استفاده کرد. او سپس از درس ملامهدی نراقی در کاشان استفاده کرد و در سال 1206 ق، درحالی‌که بار سنگین مسئولیت توشه‌های علمی و معنوی بر دوش او سنگینی می‌کرد، به‌منظور تبلیغ و اجرای احکام دین به اصفهان عزیمت نمود.

 

-اقامت در اصفهان

سیدمحمدباقر در سن 37 سالگی عازم اصفهان شد و آنجا را تا پایان عمر مسکن دائمی خود قرارداد. وی زمانی که به اصفهان رسید، دانشمندی بود که باوجود داشتن سرمایه‌ای کافی از علوم مختلف چون ریاضیات، ادبیات، اصول و فروع دین ، درنهایت فقر و تهیدستی زندگی می‌کرد.

حجت‌الاسلام درحالی‌که جز یک جلد کتاب و سفره‌ای نان، چیزی همراه نداشت.  در مدرسه چهارباغ مسکن گزید ولی به‌زودی دریافت که محفل درسش ، سرپرست مدرسه را آزرده‌خاطر کرده است، بنابراین به مدرسه دیگر کوچید  و بساط تدریس و تحقیق را گسترد.

 

- سفر به حجاز

سید در سال 1231 یا 1232 هـ. ق همراه گروهی از علماء و فضلای مشتاق از راه دریا رهسپار حجاز شد . گشاده‌دستی و مناظره‌های پیروزمندانه وی با دانشمندان مذاهب گوناگون، علمای حجاز را سخت تحت تأثیر قرار داد، به‌گونه‌ای که وی را بزرگ شمردند و میخ‌هایی را که او برای مشخص ساختن حدود طواف بر زمین کوفته بود، بی‌هیچ تردیدی پذیرفتند . او همچنین توفیق یافت فدک را از کارگزاران دولت عثمانی بازستاند و به سادات حریم خاک نبوی صلی‌الله علیه و آله بسپارد .

 

-آثار علمی

هرچند نگارش فهرست شصت عنوان آثار ستاره تابناک چرزه از حوصله این نوشتار بیرون است ولی اشاره‌ای گذرا به نام تعدادی از آن‌ها سودمند می‌نماید:
1.    تحفه ابرار المستنبط. (الملتقط) من آثار الائمه الاطهار
2.    الزهره البارقه فی احوال المجاز والحقیقه
3.    شرح تهذیب الاصول علامه حلی
4.    مطالع الانوار فی شرح شرایع الاسلام
5.    رساله‌ای در مشتق
6.    رساله‌ای در احکام شک و سهو در نماز
7.    رساله‌ای در عدم جواز بقا بر تقلید مجتهد میت
8.    حواشی بر فروع کافی
9.    جوابات المسائل

-شاگردان

در سایه کوشش‌های وی ، فقیهان فراوانی بالیدند و در آسمان دانش و ایمان به نورافشانی پرداختند، عالمانی چون:
1.    شیخ محمدمهدی بن حاج محمدابراهیم کلباسی
2.    میرزا ابوالقاسم بن حاج سید مهدی کاشانی (متوفی 1281 هـ. ق)
3.    حاج محمدجعفر آباده‌ای
4.    محمد شفیع جاپلقی (متوفی 1280 هـ. ق)
5.    صفرعلی لاهیجی
6.    ملأ صالح برغانی قزوینی
7.    ملأ جعفر نظرآبادی
8.    محمد تنکابنی
9.    سید محمدباقر خوانساری


بصیرت سید محمدباقر شفتی در برابر بیگانگان

در ربیع الثانی 1253 ق محمدشاه برای گوشمالی فرماندار افغانستان رهسپار آن دیار شد، او هرات را به محاصره درآورد.  وزیر مختار بریتانیا که از نفوذ فراوان سید آگاه بود، ضمن نامه‌ای از فقیه سپاهان خواست در این مهم مداخله کرده، نیروهای ایران را از ادامه درگیری بازدارد، مرجع شیعه که از هدف استعمارگران آگاهی داشت، از اقدام‌های پایتخت‌نشینان پشتیبانی کرد و به فریبکاران بیگانه نشان داد که هرگز مصالح ملت و اسلام را نادیده نمی‌گیرد.

 

حجت‌الاسلام شهر

همگام با تحولات اقتصادی، زندگی سیاسی - اجتماعی سید دستخوش دگرگونی‌های بسیار شد؛ پافشاری در اجرای احکام الهی و همراهی پیوسته بزرگانی چون حاج محمد ابراهیم کلباسی و ملاعلی نوری اعتبار اجتماعی سید را فزونی بخشید و او را به حجت‌الاسلام شهره ساخت. حاجی کلباسی باآنکه خود مجتهدی بلندآوازه بود همواره سید را گرامی می‌داشت، هرگز پیش‌تر از وی راه نمی‌رفت و پیوسته مردم را به پیروی از فقیه شفتی فرامی‌خواند.

او بر فراز منبر می‌گفت: اگر رسول خدا(ص) زندگی خاکی داشت و می‌خواست کسی را به فرمانداری و داوری شرعی سپاهان گسیل دارد، بی‌تردید آن فرد سید حجت‌الاسلام بود.  این گفتار از مجتهد پارسایی که همگان وی را تندیس تقوا می‌شمردند سید را پیش از پیش شهره ساخت و بر موقعیت اجتماعی و توان سیاسی اقتصادی‌اش افزود. اینک او می‌توانست با خاطری آسوده رسالت آسمانی‌اش را به انجام رساند و آیین وحی را در همه منطقه حاکم سازد.

در چنین شرایطی فتحعلی شاه به اصفهان گام نهاد و سید که دیدار با وی را نمی‌پسندید سرانجام با کوشش آشنایان به امید کاستن از ستم‌های دربار به دیدار شاه رفت. او در این ملاقات دردهای مردم را به گوش شاه رسانید و وی را به برداشتن مشکلات جامعه فراخواند، شاه در پایان گفت: از من برای خود چیزی بخواه! سید پاسخ داد: نیازی ندارم.

فتحعلی خان بر خواسته‌اش پای فشرد و گفتارش را چند بار تکرار کرد؛ سرانجام سید فرمود: اینک که دراین‌باره پافشاری می‌کنید تقاضا دارم فرمان دهید نقاره‌خانه را موقوف سازند. شاه خاموش ماند و در شگفتی فرورفت و پس از خروج به امین‌الدوله گفت: عجب سیدی است، از من می‌خواهد نقاره‌خانه را که نشانه سلطنت است، موقوف سازم.

 

بذل و بخشش

مرحوم تنکابنی در کتاب «قصص العلما» می‌نویسد: روزی از منزلِ خود به مدرسه میرزا حسین (که در کنار مسجد سید قرار دارد) می‌رفتم؛ در بین راه به کوچه کنار خانه سید حجت‌الاسلام گذارم افتاد. جمعیت زیادی از فقرا و سادات را دیدم که به سمتِ خانه سید می‌رفتند، به‌گونه‌ای که از زیادی عدّه آنان، عبور از کوچه سخت شده بود. علّت را پرسیدم؟!

جواب دادند: نزدیک به هشت‌صد تومان سهمِ مبارک امام - علیه‌السلام - از بروجرد نزد سید حجت‌الاسلام آورده‌اند و ایشان دستور فرموده‌اند: فقرا و سادات را خبر کنند تا آن پول را بین ایشان تقسیم کند؛ و وی تمام آن پول را در نیم ساعت تقسیم نمود.

محبوبیت و قدرت نفوذ سید روزبه‌روز فزون‌تر می‌شد. او که هنوز طعم تلخ تهیدستی را فراموش نکرده بود ، بذل و بخشش می‌کرد تا هیچ‌کس از نا داری رنج نبرد، بخشندگی آن بزرگ‌مرد چنان بود که هرگز کسی را به سبب کردار یا باوری خاص از دریای گشاده‌دستی‌اش محروم نمی‌ساخت، بازرگانان، کشاورزان، کارگران، شیعیان و سنیان همه از محبت و بخشش بی‌پایانش بهره‌مند می‌شدند.

علاوه بر این، سرور فقیهان شیعه در حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و بیماری‌های همه‌گیر پیش‌قدم می‌شد و مردم را از باران عنایت‌های خویش برخوردار می‌ساخت؛ کمک‌های مالی وی در وبای اصفهان، یزد، شیراز و نیز وبا و طاعون گیلان چشمگیر و برون از انتظار دولتیان می‌نمود.

بذل و بخشش آن رادمرد فرزانه به‌اندازه‌ای بود که گروهی آن را نوعی جسارت و بی‌باکی در مصرف وجوه شرعی شمرده و وی را به احتیاط فرامی‌خواندند؛ البته سید با همه فروتنی‌اش در مقابل توانگران مغرور، کرداری ویژه داشت. گاه فرماندار شهر بر او واردشده ، سلام می‌کرد و می‌ایستاد، سید درنهایت بی‌توجهی به کار خویش پرداخته، پس از ساعتی به او می‌نگریست و اجازه نشستن می‌داد.

ثروت

درباره ثروت و دارایی مرحوم حجت‌الاسلام شفتی، نویسندگان و تاریخ‌نگاران، داستان‌ها گفته و بعضی گزافه‌گویی‌های زیادی کرده‌اند و هر یک‌بر طبقِ فکر و اندیشه خویش، آن را به‌گونه‌ای تفسیر نموده‌اند.

مرحوم تنکابنی درباره مُکنَتِ مالی و ثروتِ حجت‌الاسلام می‌نویسد: دولت آن بزرگوار از اِحصا گویا گذشته است و حضرت آفریدگار قدرت خود را در آن بزرگوار آشکار ساخته که عبرت جمیع انظار و مایه اعتبار ارباب اعتبار گردید. وی پس‌از این گفته، شرح مفصّلی از مقدارِ ثروت حجت‌الاسلام می‌دهد که خالی از مبالغه نیست؛ حتّی در بعضی از مواردِ آن، مطالبِ بی‌اساس و خالی از واقعیت هم به چشم می‌خورد.

امّا در این میان مسلّم است که ثروت سرشاری در تصرّف و اختیار مرحوم سید حجت‌الاسلام بوده، امّا اینکه مقدارِ دقیق آن ثروت چقدر و به چه صورتی بوده، برای ما مشخص نیست، زیرا کشفِ چنین مطلبی پس از گذشتِ سال‌ها از وفاتِ آن بزرگوار، بسیار دشوار، بلکه راه پژوهش آن بر ما بسته است.

درباره منبعِ ثروتِ حجت‌الاسلام و طریقه به دست آمدن آن نیز حکایات بسیار و افسانه‌های فراوانی گفته‌شده است؛ مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم گزی اصفهانی، درباره ثروت سید حجت‌الاسلام، می‌گوید: بسیاری از عوام را اعتقاد آن است که از غیب برایش می‌رسید و به طریق کرامت نقل‌ها می‌کنند که مثلاً می‌دیدند از محلی که پول می‌داد، چیزی در او نیست.

اما او می‌آمد و ازآنجا پول می‌داد؛ و امثال این‌ها که محل تأمّل است، ولی جلالت قدر سید - بحمدالله - به حدّی است که محتاج به این مطالب موهوم نیست؛ حالات عبادات و نماز شب‌ها و گریه‌ها و زاری و ناله‌های شب او و رسیدگی به خلق و این‌همه اعانت به فقرا و سادات و این‌همه نهی از منکرها و اجرای حدود.

حکایت‌هایی درباره منبع ثروتِ مرحوم حجت‌الاسلام، گفته‌شده است: یکی از تجّار شفت، مالی گزاف به نزد مرحوم سید حجت‌الاسلام فرستاد و اظهار ‌داشت که قسمتی از آن مختص به خود سید می‌باشد و بقیه را به تجارت گذاشته ، سودِ آن را نیز خودِ وی به مصرف رساند و پس از فوتِ من، آن مبلغ در مصارف خیریه به‌کاربرده شود.

در تاریخِ ثبت است که چون سید حجت‌الاسلام مرجعیت عامه یافت و پیشوایی امّت را به عهده گرفت، از شهرهای مختلفِ ایران و حتّی از کشورهایی مانند هند و افغانستان و مصر، مبالغ هنگفتی بابتِ خمس و زکات و صدقه و غیر آن از وجوه شرعی، به نزد او می‌آوردند؛ و وی آن مبالغ را نه برای مصرفِ شخصی، بلکه مطابقِ احکام و دستورهای اسلامی، به مصرف می‌رسانید.

مرحوم تنکابنی در کتاب قصص العلما می‌نویسد: وقتی فتحعلی شاه در اصفهان و در عمارت هفت دست منزل داشت، دوربین انداخته از دور می‌بیند که فیلی را با بارِ فراوان می‌آورند، به اطرافیان می‌گوید: که فیلی با بار به نزد او می‌آورند. پس از مدّتی مشاهده می‌کند که فیل را از روی پلِ زاینده‌رود گذرانیده به سمتِ شهر می‌برند.

شاه می‌پرسد: این فیل از کیست و بارش از چیست؟ در جواب می‌گویند: فیل ازآن تجّارِ هندوستان است و بار آن وجوهات شرعی است که نزد سید حجت‌الاسلام می‌برند. فتحعلی شاه از این واقعه بسیار ناراحت می‌شود، امّا ناراحتی خود را ظاهر نمی‌سازد. زمانی که فیل و بار آن را نزدِ سید حجت‌الاسلام می‌برند و داستان را نقل می‌کنند، آن بزرگوار بارِ وجوهات را تصرّف کرده و فیل را برای شاه می‌فرستد.

در صفحه‌هایی از تاریخ و زندگانی مرحوم حجت‌الاسلام شفتی آمده است که در سال 1247 هجری قمری در تمام ایران - ازجمله گیلان - بیماری طاعون و وبا فراگیر می‌شود که تنها از مردم رشت حدود شصت هزار و به نقل دیگری هفتاد هزار نفر به سبب بیماری طاعون از دنیا می‌روند.

عدّه زیادی از آن‌ها که وارثی نداشتند، می‌بایست باقیمانده اموال آنان طبق احکام و قوانین اسلامی به نائبِ امام - علیه‌السلام - برسد؛ در آن زمان که مرجعیت تامّه از آنِ مرحوم سید حجت‌الاسلام بود و نائب عامه امام به شمار می‌رفت، باقیمانده اموالِ طاعونیانِ رشت را به نزد ایشان برده و ایشان هم مطابق فرامین و دستورهای الهی، آن اموال را به مصرفِ تعیین‌شده رسانید.

در اینجا این نکته قابل توجّه است که: مقدار آن اموال به‌قدری زیاد بوده که نوشته‌اند: پادشاه ایران در آن زمان - فتحعلی شاه قاجار - دستِ گدائی به‌جانب سید حجت‌الاسلام دراز نمود و گفت: پادشاه صاحب عیال و بسیار فقیر شده است، شما از آن اموال که در رشت جمع شده، به ما برات کنید.

 

ساختِ مسجد بزرگ
سید حجت‌الاسلام نه‌تنها خواسته‌های دنیوی نیازمندان را برآورده می‌ساخت، بلکه در فکر و اندیشه نیازهای معنوی نیازمندانِ درگاه پروردگار هم بود. وی در همین راستا در سالِ 1243 هجری قمری، عزم و همت عالی خویش را جزم نمود و شروع به ساختِ مسجدی در محلّه بید آباد اصفهان کرد.

طرح و نقشه‌ای که سید حجت‌الاسلام برای ساختمانِ مسجد ریخته بود، از دیدِ اطرافیانِ وی و معماران باورنکردنی بود؛ چنانچه نوشته‌اند: زمانی که سید نقشه مسجد و طرحِ ساختمانِ آن را به معماران نشان می‌دهد، آنان متحیر می‌گردند و به سید می‌گویند: چُنین طرحی نیاز به پول بسیار فراوانی دارد، شما چگونه می‌توانید آن را فراهم نمایید؟! سید حجت‌الاسلام هم‌محلی را که پولِ زیادی در آنجا جمع بوده، به آنان نشان داده و می‌فرماید: شما نگرانِ خرج ساختِ مسجد نباشید، چراکه من دست در خزینه الهی دارم.

بسیاری از ثروتِ سید حجت‌الاسلام صرفِ ساختِ مسجدِ بسیار بزرگ و باشکوهی می‌شود که مساحتِ آن نزدیک به نه هزار متر بوده و صورت هزینه ساختِ آن را برابرِ با صد هزار تومان نوشته‌اند.

در کتاب «روضات الجنّات» درباره این مسجد چنین آمده است: مسجدِ بزرگ او که در اصفهان بنیان نهاده شد، شاهدِ برتری مقام و دلیل بر بزرگی شخصیت اوست، بلکه این مسجد نشانه‌ای از نشانه‌های سلطنت و پادشاهی معنوی اوست.  آنچه در تعریف و ستایشِ مسجدِ سیدِ حجت‌الاسلام گفته و نوشته‌اند، تنها اندکی از حقیقت است؛ این مسجدِ باعظمت و باشکوه را باید از نزدیک مشاهده کرد تا آنچه درباره آن گفته و نوشته‌اند را، بیشتر و بهتر درک نمود.

سال 1245 ق درخشش روزافزون آفتاب مرجعیت سید بود. آن فقیه نیک نهاد نزدیک 9 هزار متر زمین برای پی افکندن یکی از بزرگ‌ترین مساجد جهان آماده کرد  و کلنگ بنیادی الهی را به زمین زد. عظمت نقشه سید چنان بود که درباریان قاجار آن را فراتر از توان مالی مرجع شیعه می‌انگاشتند.

شاه با چنین اندیشه‌ای پیشنهاد کرد در ساختن مسجد شریک شود. ولی سید از پذیرفتن پیشنهاد سرباز زد. شاه گفت: شما توان به فرجام رساندن چنین بنیاد پرشکوهی را ندارید، سید فرمود: دست من در خزانه آفریدگار گیتی است؛  بدین ترتیب شاه قاجار از شرکت در بنیاد مسجد بازماند.

اساس ساختمان مسجد و بنای اصلی آن تا سال وفات حجت‌الاسلام شفتی - یعنی سال 1260 ه ق به اتمام رسید، ولی تکمیل قسمت‌هایی از بنا و تزیینات مسجد باقی ماند که در طول زمان به‌وسیله فرزندان و نوادگان وی انجام گرفت.(ادامه دارد...)

/703/825/م

علی اصغر خواجه‌الدین

(بخش اول)


پی‌نوشت:
1 - محمدعلی معلم حبیب‌آبادی مکارم الآثار، جلد 5 ، ص 1615.
2-همان، جلد 5، ص 1616
3-محمد تنکابنی ، قصص العلما ، ص 140.
4-محسن امین ، اعیان‌الشیعه ، ج 9، ص 188.
5-محمد تنکابنی ، قصص العلما ، ص 136.
6-محسن امین ، اعیان‌الشیعه ، ، ج 9، ص 188.
7- محمدباقر موسوی خوانساری  ، روضات الجنات فی احوال العلما و السادات، ج 2، ص 100.
8- الروضه البهیه فی طرق الشفیعیه، محمد شفیع جاپلقی، ص 145
9-قصص العلما، محمد تنکابنی، ص 143 و 144
10-روضات الجنات، میرزا محمدباقر موسوی خوانساری، ج 2، ص 102
12حسن خان شیخ جابری انصاری ، تاریخ اصفهان ، ص 97.
3  -محمد تنکابنی ، قصص العلما ، صص 144 و 145.
4  -جواد مشکور ، تاریخ ایران‌زمین از روزگار باستان تا انقراض قاجاریه، ص 341.
5  -همان، صص 139 و 140.
6  -محمد تنکابنی قصص العلما، ص 119.
7 - همان، ص 143.
8 - محمد تنکابنی ، قصص العلما ، ص 147.
9  -همان، ص 149.
20 همان، ص 149.
 2 عباس عبیری ، گلشن ابرار، ج 1، ص 347.
22- محمد تنکابنی، قصص العلما، ص 141.
23- عبدالکریم جزی، تذکرة القبور،  ص 84.
24-محمد تنکابنی، قصص العلما، ص 141.
25 -همان، ص 142
26- همان، ص 149.
27-همان، ص 149.
28 -محمد تنکابنی، قصص العلما، ص 149.
29-سید محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنّات، ج 2، ص 294.
30- سید محمدباقر موسوی خوانساری ، روضات الجنّات، ج 2، ص 290 .
31- لطف الله هنر فر،  اصفهان، ص 263.
32-محمد تنکابنی، قصص العلما، ص 149.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳