vasael.ir

کد خبر: ۳۲۸۴
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۲ - 26 September 2016
مقاله ای از یعقوبعلی برجی

چشم انداز فقه بر هنر نمایش- قسمت سوم

پایگاه وسایل ـ بررسی فقهی مواردی همچون آرایش (گریم)چهره بازیگر، تقلید صداى جنس مخالف، رابطه زن و مرد در نمایش در سه محور معاشرت زنان و مردان در نمایش. گفت و گوى زنان و مردان در نمایش. ابراز احساسات زن و مرد بیگانه در نمایش در این قسمت مقاله ارایه می گردد.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه وسایل مقاله چشم انداز فقه بر هنر نمایش به بررسی پاره اى از پرسشهایى که مربوط به چهارچوب و چگونگى اجرا مى شوند پرداخته و در پایان به اختصار, درباره موضوع و محتواى هنر نمایش بحث می کند.

آرایش (گریم)چهره بازیگر

آرایش چهره بازیگر تئاتر و یا سینما, به فراخور نقشى که دارد در هنرهاى نمایشى اهمیت ویژه اى دارد و از مقوله هایى است که امروزه از زوایاى گوناگون باید در فقه بدان پرداخته شود. از جمله آیا هنرمندان مرد مى توانند با گریم کردن و آرایش چهره، خود را به مانند زنان درآورند و آیا زنان هنرمند اجازه دارند که با گریم چهره، خود را شبیه مردان درآورند؟ آیا بر این کار, عنوان همانندى به جنس مخالف صدق نمى کند؟ اگر صدق کند آیا حرام است؟
مهم ترین شبهه در این گونه آرایشها, همان همانندى به جنس مخالف است و روایت نبویّ که پیش از این نقل شده از همانندى هر یک از زنان و مردان به دیگرى نهى کرده بود. بى تردید این مورد از نمونه هاى روشن همانندى به جنس مخالف است.

در آغاز این مقال به شرح درباره سند و دلالت نبوى سخن گفتیم و ثابت کردیم که روایت از جهت سند ضعیف و در خور استدلال نیست و از جهت دلالت نیز نارساست و دلالتى بر حرام بودن هرگونه همانندى ندارد. و روایاتى که در تفسیر نبوى نقل شده بویژه روایت ابى خدیجه, نبوى را به همانندى در طبیعت جنس مخالف (زن نمایى مرد و مردنمایى زن) منحصر کرده بود و این روایت, اطلاق نبوى را به گونه اى خاص از همانندى منصرف مى کند. بنابراین هیچ دلیلى بر منع این گونه همانندى که از راه آرایش چهره و به اصطلاح امروز, گریم, پدید مى آید وجود ندارد.
افزون بر این اصل براءت اقتضا مى کند که این گونه همانندى بى اشکال باشد. بویژه آن گاه که با هدف مقدس و عقلایى پا بگیرد و حرام دیگرى را نیز در پى نداشته باشد.

تقلید صداى جنس مخالف
از مباحث پیش, حکم این مسأله روشن مى شود. زیرا در آوردن صداى جنس مخالف هیچ مشکلى جز همانندى به جنس مخالف ندارد. پیش از این روشن شد که همانندى به جنس مخالف به طور مطلق حرام نیست و افزون بر این, به این گونه کارها, در اصل عنوان همانندى صدق نمى کند.
با روشن شدن این کبراى کلى, حکم بسیارى از نمونه ها روشن مى گردد.

رابطه زن و مرد در نمایش
پیش از ورود به بحث مقدمه اى ضروری مى نماد.
هنر, بویژه هنر نمایش, رساترین ابزار ابلاغ پیام است. امروزه, براى رساندن پیام دین و مبارزه با تهاجم فرهنگى دشمن، بهترین و رساترین ابزار مى تواند باشد به گفته مقام معظم رهبرى:
(بارها گفته ام که هر پیامى, هر دعوتى, هر انقلابى, هر تمدنى و هر فرهنگى تا در قالب هنر ریخته نشود, شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود. و فرقى هم بین پیامهاى حق و باطل نیست…)47

روشن است, هر چه هنر قوى تر باشد و کار هنرى از استوارى و مایه هاى هنرى بیشترى برخوردار باشد, پیامى که در آن قالب ریخته شده, زودتر در دلها راه مى یابد و اندیشه ها را تسخیر مى کند.
به گفته مقام معظم رهبرى:
(هنر, این خصوصیت را دارد که به خاطر ملایمت با طبع آدمى, بى شک در طبع اثر مى کند. هر هنرمندى در طبع آدمى اثر مى گذارد, اگر چه آن کسى که مورد اثر قرار گرفته, نتواند آن را تحلیل کند. هنر, اثر خود را مى گذارد, یعنى دل را منقلب مى کند و… اثرى در روح مى گذارد. هر چه مایه هنرى کمتر باشد, این اثر هم کم تر مى شود.)48
پس براى رساندن پیام به انسانها و نفوذ دادن آن در دلها باید از هنر بهره برد و هنر اگر در اوج باشد پیام را ماندگارتر خواهد کرد و در دلها جاى گیرتر؛ از این روى, هرگونه تصنّع و ضعف تکنیک, به پیام زیان مى رساند و در دلها نفوذ نمى دهد که بماند, بلکه افراد را از آن دور مى سازد.

کارهاى هنرى, فیلمها و نمایشهایى که در کشور اسلامى ما انجام مى پذیرد, از یک سو باید کار هنرمندانه, فنى, دقیق و قانونمند و پذیرفته شده در نزد اهل نظر و… باشد و از دیگر سو با معیارهاى اسلامى ناسازگارى نداشته باشد و این, باید چنان دقیق انجام شود که نه به چهارچوب هنرى کار لطمه بخورد و نه از مرز معیارها خارج شود. این حرکت بستگى به این دارد که نگاهى دقیق به معیارها بیفکنیم و مرزها را روشن تر بنمایانیم و بخشى از این قضیّه به فقیهان مربوط مى شود. از جمله در مسأله (رابطه زن و مرد) در نمایش و فیلم, کار دقیق و همه سویه نگر فقیه, خیلى از مشکلات را مى تواند حلّ کند و راه بنمایاند و هنر متعهّد و مسؤول را به سوى تعالى پیش برد.


در این راستا, گامى بر مى داریم و محورهاى ذیل را, به گونه گذرا به بوته بررسى مى نهیم:
1 . معاشرت زنان و مردان در نمایش.
2 . گفت و گوى زنان و مردان در نمایش.
3 . ابراز احساسات زن و مرد بیگانه در نمایش.

معاشرت زنان و مردان در نمایش
از آیات و برخى روایات, به روشنى بر مى آید که اسلام از رابطه و معاشرت قانونمند و به دور از آلودگیهاى زن و مرد مسلمان, باز نداشته است. حتى بر آنان واجب شده که بسان مردان حج بگزارند, به دفاع برخیزند, به امر به معروف و نهى از منکر بپردازند.

روایات
روایات در این باب, به دو دسته اند: دسته اى از آنها دلالت بر ممنوع بودن شرکت زنان در مجامع و مجالس عزا, انجام حقوق مردم, تشییع جنازه و… دارند و دسته اى از روایات, دلالت بر جواز شرکت در این مجالس دارند.49


درباره این دو دسته از روایات, دو جمع بندى وجود دارد که اینک به آنها اشاره مى کنیم:


1 . شیخ حر عاملى, در مقام جمع بندى این دو دسته از روایات مى نویسد:
(یأتى فى احادیث الجنائز والنکاح والتجارة انشاء اـ تعالى, مایدل على جواز خروج النساء فى الماتم وقضا حقوق الناس وتشییع الجنازه وعلى خروج فاطمة, علیها السلام وغیر من نساء الائمه لذلک وتقدم مایدل على جواز دخول الجوارى الحمّام وعلى جواز النکاح فى الحمّام وهو قرینة على ما قلناه فى العنوان.)50
جمع میان روایات این باب و روایاتى که در باب جنائز, نکاح و تجارت خواهد آمد, که دلالت بر جواز شرکت زنان در مجالس عزا, انجام حقوق مردم و تشییع جنازه مى کنند و روایاتى که دلالت بر شرکت فاطمه(ع) و زنان ائمه براى انجام مثل این امور دارند و نیز روایاتى که دلالت بر رفتن زنان به حمام و جواز ازدواج در حمّام دارند و… جمع بین این دو دسته حکم مى کنند که روایات منع را حمل بر کراهت کنیم.

فقیهان معاصر نیز, به کراهت شرکت زنان در محافل و مجالس و اختلاط با مردان, فتوا داده اند, سید یزدى مى نویسد:
(یکره اختلاط النساء بالرجال الاّ للعجایز ولهن حضور الجمعه والجماعات.)51
اختلاط مردان و زنان کراهت دارد, مگر در مورد پیر زنان. آنان اجازه دارند در جمعه و جماعات شرکت بجویند.

2 . روایات را به گونه اى دیگر هم مى شود جمع کرد. در این صورت, روایات منع را حمل مى کنیم بر ارشاد به حقیقت روحى و روانى در روابط دو جنس مخالف و به سفارش اخلاقى به مردان که از خطرهاى تماسهاى مردان بیگانه, نسبت به زنان خود آگاه باشند, نه این که دلالت بر حرام بودن شرکت زنان در صحنه هاى گوناگون اجتماع بکند.
شاهد بر این جمع, این است که روایات منع, حالت خطاب به مردان و سفارش به آنان دارد.
این روایات, از مردان خواسته که زنان خود را از رفتن به حمّام, عروسى, عزا و… بازدارند. اگر منع تکلیفى بود, به طور مطلق, القاء مى شد.
مؤید این مطلب, این که هیچ یک از فقیهان, از روایات, منع تکلیفى را استفاده نکرده اند و فتوا به حرام بودن شرکت زنان در مجامع نداده اند.

سیره مسلمانان
افزون بر این روایات, دلیل دیگرى که مى توانیم اقامه کنیم بر جواز شرکت زنان مسلمان در اجتماعات, سیره مسلمانان, از صدر اسلام تاکنون است. پیامبر گرامى اسلامى(ص) و امامان(ع) نه تنها از این سیره جلوگیرى نکرده اند, بلکه با شرکت دادن زنان خود در حوزه هاى گوناگون اجتماع, بر جواز آن مهر تأیید زده اند.
1 . حضور در صحنه هاى سیاسى: بیعت با پیامبر(ص),52 و دفاع حضرت زهرا از على(ع) و اعتراض به حکومت وقت53.
2 . در جنگ: تاریخ, نام زنان مجاهدى را ثبت کرده که همراه مجاهدان در جنگها شرکت مى جسته اند و به درمان مجروحان مى پرداخته اند, مانند: فاطمه زهرا(ع),54, نسیبه,55, ام عطیه,56 لیلى غفاریه,57 ام الخیر58 و…
واقدى مى نویسد:
(وکن قد جئن اربع عشره امرأة منهن فاطمه بنت رسول اـ(ص) یحملن الطعام والشراب على ظهورهن ویستعین الجرحى ویداوینهن.)59
چهارده زن, از جمله فاطمه دختر رسول خدا به اُحُد آمده بودند, غذا و آب سربازان را بر پشت خود حمل مى کردند و به مجروحان آب مى دادند و آنان را مداوا مى کردند.
در خیبر نیز, گروهى از زنان به مجاهدان پیوسته و به مداواى مجروحان پرداختند.60
3 . در میدان کسب علم و دانش: درصدر اسلام, زنان خدمت پیامبر(ص) مى رسیدند و مسائل دینى خود را از آن بزرگوار فرا مى گرفتند. پیامبر(ص) نه تنها آنان را از این کار باز نمى داشت, بلکه آنان را بر مى انگیخت که در راه فراگیرى دانش, بکوشند.
در تاریخ آمده: اسماء, دختر یزید انصارى, به نمایندگى از سوى زنان مدینه, نزد رسول خدا آمد و پیام آنان را به آن حضرت ابلاغ کرد.
رسول خدا, نگاهى به اصحاب کرد و فرمود:
(آیا تاکنون, از زنى سخنى به این خوبى و منطقى به این رسائى در امور دین شنیده اند…)61
این گونه تشویقها سبب شد که زنان پى گیرانه و با شور و شوق فراوان به فراگیرى دانش بپردازند.
4 . در عرصه اداى حقوق: راوى به امام موسى بن جعفر مى گوید:
همسرم با همسر ابن مارد, براى شرکت در مجالس عزا از خانه بیرون مى روند. من, مانع آنان مى شوم.
همسرم مى گوید: اگر حرام است, بگو تا نروم و گرنه, چرا مانع مى شوى. با این عمل تو, اگر ما هم مجلسى این چنین داشته باشیم, کسى شرکت نمى جوید.
امام مى فرماید:
(از حقوق مى پرسى؟ این جزء حقوق است که افراد جامعه به یکدیگر دارند.پدرم پیوسته مادرم و ام فروة (مادر خود) را مى فرستاد تا حقوق مردم مدینه را ایفا کنند.)62


نتیجه
از آنچه نقل شد, روشن شد که شرکت زنان در صحنه هاى گوناگون زندگى و معاشرت با مردان, با حفظ حد و مرزها و نگهداشت همه زوایا و دورى از آلودگیها, آن گاه که به دفاع از حقى باشد, یا تلاش در فراخوانى به نیکیها و بازدارى از بدیها باشد, یا در راه از بین بردن جهل باشد و… هیچ مانعى نخواهد داشت و پیامبر(ص) و ائمه(ع), زنان را براى حضور در این چنین عرصه هایى تشویق مى کرده اند.
از این روى, حضور زنان در عرصه نمایشهاى آگاهى آفرین, برانگیزاننده انسانها براى خدمت به خلق خدا و نگهداشت حقوق مردم و دفاع از اسلام و سرزمین و… نه تنها اشکالى ندارد که آنان را باید براى پیوستن بدین حرکت مقدس راه نمود, تا به قلبهاى مریض و آنان که به هر آمیخته به فساد و هرزگى, هنر مى نامند, فهمانده شود, هنر سالم و به دور از آلودگیها هم مى شود داشت.


گفت و گوى زنان و مردان بازیگر در نمایش
فقها بر جواز شنیدن صداى زن بیگانه, آن گاه که قصد لذت جویى نباشد, اتفاق نظر دارند.
سید یزدى مى نویسد:
(لابأس لسماع صوت الاجنبیّة ما لم یکن تلذذ ولاریبة من غیر فرق بین الاعمى والبصیر وان کان الاحوط الترک فى غیر مقام الضرورة ویحرم علیها اسماع الصوت الذى فیه تهییج للسامع بتحسینه وترقیقه وقال اـ تعالى: (ولایخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض.)63
شنیدن صداى زن, اگر لذت و ریبه اى در کار نباشد, اشکالى ندارد. در این جا, بین کور و بینا, فرقى نیست. گرچه ترک آن, در غیر ضرورت, بهتر است. و بر زن, حرام است که صداى خود را نازک و نیکو سازد, به گونه اى که سبب انگیزش شنونده گردد.
خداى متعال مى فرماید: به گاه سخن, صدا را نازک و شورانگیز نکنید که سبب طمع بیماردلان گردد.


مهم ترین دلیل این فتوا, سیره مسلمانان است. همانا سیره اى که متصل به زمان پیامبر گرامى(ص) و ائمه اطهار(ع) بوده و به امضاى آن بزرگواران رسیده است. افزون بر این, آیه شریفه ذیل نیز بر آن دلالت مى کند:
(فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرض.)64
مفهوم این آیه شریفه آن است که حرف زدنى که در آن کرشمه و ناز نباشد, جایز است. صدایى که مورد نهى واقع شده, صداى با کرشمه و ناز است, نه مطلق صدا.


از روایت عمار ساباتى نیز بر مى آید که هم سخن شدن زن, با مرد بیگانه, اشکال ندارد:
(عن ابى عبداـ انه سأله عن النساء, کیف سلمن اذا دخلن على القوم قال المرأة تقول علیکم السلام والرجل یقول السلام علیکم.)65
عمار, از امام صادق در مورد چگونگى سلام زنان, هنگامى که بر گروهى از مردان وارد مى شوند, پرسید.
امام فرمود: زن بگوید: علیکم السلام. و مرد بگوید: سلام علیکم.
ازاین روایت به دست مى آید که سلام زنان بر مردان, مشکلى نداشته, اینکه راوى از چگونگى سلام مى پرسد. اگر سخن گفتنِ زن با مرد, حرام بوده, امام مى بایست به عمار گوشزد مى کرده و به عمار مى فهماند که سلام کردن جایز نیست. پس سخن گفتن زن با مرد در نمایش و فیلم, در صورتى که لذت و ریبه اى در کار نباشد, مانعى نخواهد داشت.

ابراز احساسات و تماس زنان و مردان بیگانه در نمایش
در نمایشها و فیلمها, گاه صحنه هایى پیش مى آید که براى تأثیر بیشتر روى بینندگان و واقعى جلوه دادن صحنه ها, روابط بازیگران زن و مرد, نزدیک و عاطفى و احساسى مى شود. بویژه در فیلمهاى خانوادگى که زن, نقش زن خانواده یا دختر خانواده, یا یکى از محارم را بازى مى کند و همچنین مرد, در نقش مرد خانواده, یا برادر و… بازى مى کند, این مسأله مورد بحث, جلوه بیشترى مى یابد.
در این گونه نمایشها و فیلمها, پرسش این است که بازیگران چقدر اجازه دارند در این نقشها به پیش بروند. آیا مى توانند یکدیگر را لمس کنند.
در این جا, دو مسأله جداى از یکدیگر مطرح است:
1 . تماس با بدن اجنبى
2 . ابراز احساسات.

درباره حرام بودن تماس با بدن اجنبى, فقیهان اتفاق نظر دارند.
سید کاظم یزدى مى نویسد:
(لایجوز مصافحة الأجنبیه. نعم لابأس بها من وراء الثوب.)66
دست دادن به زن بیگانه, جایز نیست. ولى اگر از روى لباس باشد, اشکالى ندارد.
امام خمینى, در حاشیه عروةالوثقى, دو نکته بر عبارت بالا افزوده است:
(مع عدم الریبه والتلذذ ولایغمز کف الاجنبیه لدى المصافحه.)67
[جواز دست دادن با زن بیگانه از روى لباس, مشروط بر این است که] ریبه و لذت جویى در کار نباشد و دست زن بیگانه را هم نفشرد.
دلایل:
بر این ادعا, چند روایت صحیح دلالت مى کنند:
* (ابى بصیر عن ابى عبداـ(ع) قال قلت له: هل یصافح الرجل المرأة لیست بذات محارم.
فقال: لا, الاّ من وراء الثوب.)68
ابوبصیر مى گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم, آیا جایز است مرد به زن بیگانه دست بدهد؟
فرمود: نه, مگر از روى لباس.
* (عن سماعة بن مهران قال: سألت ابا عبداـ(ع) مصافحة الرجل المرأة.
قال: لایحل للرجل ان یصافح المرأة الاّ امرأة یحرم علیه ان یتزوجها اخت او بنت او عمة او خالة او بنت اخت او نحوها وامّا المرأة التى یحل له ان یتزوّجها فلایصافحها الاّ من وراء الثوب ولایغمز کفها.)69
سماعه مى گوید: از امام صادق(ع) درباره دست دادن با زن بیگانه پرسش شد.
امام فرمود: حلال نیست مرد به زن بیگانه دست بدهد مگر زنى که ازدواج با او حرام است مانند: خواهر, دختر, عمه, خاله, دختر خواهر و…
امّا با زنانى که ازدواج حلال است نباید دست بدهد مگر از روى پارچه. و دست زن بیگانه را نیز نباید بفشرد.
گرچه در روایات و فتاوا, دست دادن مطرح شده, ولى دست دادن خصوصیّتى ندارد. سایر اعضا هم, همین حکم را دارند. مثلاً در نمایش, زنى که نقش مادر شهید را بازى مى کند, مى تواند بدون قصد لذت جویى, سر شهید را به دامن بگیرد و…

 

امّا مسأله ابراز احساسات و برخوردهاى عاطفى و مهربانانه در کتابهاى فقهى به گونه مستقل عنوان نشده ولى به گونه پراکنده در لابه لاى مباحث فقهى, مطالبى در این باره آمده است.
آقاى خویى در ذیل روایت موثقه سعد بن صدقه, مطالبى در این باره عنوان کرده که پس از نقل روایت, یادآور مى شویم:
(عن مسعدة بن صدقه عن ابى عبداـ(ع) قال: قال امیرالمؤمنین(ع): لاتبدؤا النساء بالسلام ولاتدعوهن الى الطعام فان النبى(ص) قال: النساء عیّ وعورة فاستروا عیهنّ بالسکوت واستروا عوراتهن بالبیوت.)70
در برخورد با زنان, آغاز به سلام نکنید و آنان را به غذا فرا نخوانید. همانا پیامبر(ص) فرمود: زنان ناتوانند در سخن و بر آنان بیم مى رود, اولى را با سکوت بپوشانید و دوّمى را با نگهدارى آنان در خانه.
آقاى خویى در تفسیر روایت مى نویسد:
(فلان هذه الروایات غیر ناظرة للنهى من حیث عدم جواز سماع صوتهن وانما النهى من اجل منع اظهار المودة والمحبة لها کما یشهد لذلک ماورد من ان امیرالمؤمنین(ع) کان یسلم على النساء.)71
همانا نهى در این روایات, ناظر بر جایز نبودن شنیدن صداى زنان بیگانه نیست, بلکه نهى, ناظر به منع از اظهار محبت و دوستى و ابراز احساسات نسبت به آنان است. گواه بر این سخن, روایاتى است که بیانگر سلام کردن حضرت امیر(ع) هستند بر زنان.
از ظاهر روایت بر مى آید که مردان نباید در سلام بر زنان, پیشى بگیرند و آغاز کننده باشند. حمل روایت بر غیر از این معنى, نیاز به قرینه دارد.
شاهدى که آقاى خویى یاد کرده, مى تواند دلیلى باشد براى دست برداشتن از ظاهر روایت, ولى نمى تواند دلیل باشد بر حمل روایت به این معناى خاص: (منع از اظهار محبّت.) بنابراین, براى اثبات حرمت اظهار محبّت, نیاز به دلیل دیگرى است که ما بدان دست نیافتیم.


یادآورى: اگر کسى بگوید ابراز احساسات زمینه را براى فرو افتادن در فساد آماده مى سازد. مى گوییم: این مورد از بحث ما خارج است. زیرا مورد بحث, جایى است که زن و مرد بازیگر عواطف و احساسات را نشان مى دهند, نه این که به گونه جدى به یکدیگر مهر بورزند.
بدین خاطر اگر حتى در نمایش, زمینه براى فساد فراهم آید, حتماً باید از آن پرهیز شود و…

ادامه دارد

پى نوشتها
47 . (هنر از دیدگاه مقام معظم رهبرى) 9/, دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
48 . (همان مدرک) 11/.
49 . (وسائل الشیعه), ج376/1.
50 . (همان مدرک), ج376/1.
51 . (عروة الوثقى), ج805/2,مسأله 49, نکاح.
52 . (طبقات),ابن سعد, ج455/8, دار صادر,بیروت.
53 . (شرح نهج البلاغه), ابن ابى الحدید, ج13/6, دار احیاء التراث العربى, بیروت.
54 . (مغازى), واقدى, 248/1, نشر دانش, قم.
55 . (شرح نهج البلاغه), ابن ابى الحدید, ج266/14.
56 . (طبقات), ابن سعد, ج 455/8.
57 . (سیرة النبویة), ابن هشام, ج356/3, دار احیاء التراث العربى, بیروت.
58 . (اعیان الشیعه), سید محسن امین, ج4756/3, دار التعارف للمطبوعات, بیروت.
59 . (مغازى),واقدى, ج248/1.
60 . (سیرة النبویه), ابن هشام, ج356/3.
61 . (مسأله حجاب), شهید مطهرى 225/, صدرا, قم.
62 . (فروع کافى), ج217/3, دارالتعارف للمطبوعات, بیروت.
63 . (عروة الوثقى), سید محمد کاظم طباطبایى یزدى, ج804/2, مسأله 39, نکاح.
64 . سوره (احزاب), آیه 32.
65 . (وسائل الشیعه), ج174/14.
66 . (عروة الوثقى), ج804/2, مسأله 40, نکاح.
67 . (همان مدرک).
68 . (وسائل الشیعه), ج151/14.
69 . (همان مدرک).
70 . (همان مدک).
71 . (مبانى العروة), سید ابوالقاسم خویى, ج100/1, مدرسه دارالعلم.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳