به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ جاسوسی و تجسس هرپند در اسلام مورد نهی قرار گرفته است ولی محدوده و شرایط خاصی برای آن در نظر گرفته شده است که می توان ادعا نمود تجسس مطلقاً در اسلام حرام نیست و می توان از آیات و روایات مواردی را استخراج نمود که شامل حرمت نمی گردند. در بخش دوم این مقاله پژوهشگر به بررسی همین مطلب می پردازد که در ادامه تقدیم می گردد.
الف- قلمرو حرمت جاسوسی مستفاد از آیات:
قدر متیقن از آیات شریفه مذکور این است که تجسّس از اسرار و عیوب اهل ایمان مطلقاً حرام است و این دسته آیاتی که مورد تحلیل قرار گرفت دلالت بر حرمت تجسّس از کفار حربی، دشمنان و معاندان دولت اسلامی، ایجادکنندگان خلل در نظم بیضه اسلام و غیرمسلمانانی که ضرورت ایجاب میکند تا از احوال آنها اطلاع حاصل گردد نمیکند واین دسته افراد حسب رأی نگارنده و پیرو تحلیل آیات تخصّصاً خارج از محدوده دلالت آیه میباشد، اما اینکه با توجه به این آیات تجسّس از اهل ایمان مطلقاً جائز نمیباشد مسلم از آیات قابل استفاده بوده و لذا اگر از روشهای مختلف جاسوسی عیوب و اسرار محرمانه اهل ایمان منکشف گردد مسلّم مرتکب فعل حرام شده و عقاب دارد. مگر اینکه ادلهای برای اخراج از حرام برای جاسوسی از حریم خصوصی اهل ایمان قائل شده باشیم،که بتواند مخصّصی بر اطلاق مذکور باشد.
بر این اساس مرحوم امام میفرمایند: هیچکس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود و یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه و جرم، هرچند بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسّس از گناهان غیر نماید یا اسراری را که از غیر به او رسیده هرچند برای یک نفر نیز فاش کند، تمام اینها جرم و گناه است. و مرتکبین امورفوق مجرم و مستحق تعزیر خواهند بود و برخی از آنها موجب حد شرعی میباشند.
لذا بهطور خلاصه باید گفت که با توجه به آیات مذکور تجسّس از احوال اهل ایمان حرام بوده و اجازه آن نیازمند دلیل خاص میباشد که بتواند اطلاق آیات را تقیید بزند.
2-2- احادیث و روایات
در احادیث و روایات نیز حکم حرمت تجسّس از احوال اهل ایمان و اسلام وارد شده است، که بهنوعی میتوان آنها را مفسّر آیات مذکور دانست. بر این اساس نگارنده در این بخش برای ایضاح بهتر قلمرو حرمت به بررسی ادله حرمت از احادیث و روایات میپردازد، البته از بین روایات بسیار زیادی که وجود دارد آن دسته از روایاتی را مورد بررسی قرار میدهیم که دلالت آنها صریحتر و روشنتر میباشد و در این راستا نگارنده احادیث را به چند دسته تقسیم میکند که هر دسته به نوعی مفسّر و مبیّن آیات دال بر حرمت بوده و برای ایضاح بهتر قلمرو مستفاد از آیات ناگزیر از بررسی آنها میباشیم.
الف- روایات دال بر نهی از ارتکاب فعل جاسوسی و تجسّس:
در سطور ذیل احادیثی که تصریح در مذمومیت و تقبیح جاسوسی و تجسّس دارند بهطور مؤجز ارائه و مورد بررسی قرار میگیرد، که عبارتند از:
1- امام صادق(ع) فرمودند: «الجهل فی ثلاث تبدل الاخوان و المنابذه بغیر بیان والتجسّس عما لایعنی».
امام صادق(ع) در این حدیث صریحاً میفرمایند تجسّس از چیزی که غرض عقلایی بر آن بار نمیباشد مصداق جهل بوده و انجام آن ممضی شارع نمیباشد. این روایت تنها در یکی از مصادر شیعی نقل شده که متأسفانه مرسل و ضعیف میباشد و مراجع دیگر مانند بحارالانوار به نقل از این منبع آن را روایت کردهاند و اساساً این روایت نمیتواند دلیل مستقل برای انکشاف حکم تجسّس باشد، چه آنکه علاوه بر قصور روایت از لحاظ سند قاصر در بیان حکم نیز میباشد. لکن بهعنوان قرینهای میتواند مفسّر ادله حرمت تجسّس و جاسوسی باشد و نکتهای که در تفسیر ادله حرمت از این روایت بر میآید اینکه تجسّس و جاسوسی میتواند دو مصداق داشته باشد و تنها یک مصداق آن یعنی جایی که غرض عقلایی بر آن بار نباشد و بیمعنا باشد در حیطه جهل قرار میگیرد، اما احتمال دارد مصداقی هم باشد که عرض عقلایی داشته و لازم باشد و حتی مصداق تعقل و تفقه باشد.
2- حدیث دیگری که در این مجموعه میتواند مورد استفاده قرار گیرد حدیث مرسل و ضعیف زیر از منابع اهل تسنن میباشد: «ایاکم والظن فان الظن الکذب الحدیث و لاتحسّسوا ولا تجسّسوا».
این روایت گرچه صریحاً حکم حرمت را بیان مینماید لکن تنها در مصادر اهل تسنن ذکر شده است و میتوان آنرا قرینهای بر حکم مستفاد از آیات دانست. براین حدیث از حیث سند و دلالت اشکالاتی وارد است که از بیان آنها برای احتراز از اطاله سخن پرهیز میکنیم.
3- در جایی دیگر سائل از امام صادق میپرسد: «انّی تزوجت امرأهً متعه فوقع فی نفسی ان لها زوجا، ففتشت عن ذلک فوجدت لها زوجا. قال: ولم فتشت؟».
این روایت نیز دلالت دارد که باید به ظاهر حال مسلمان اکتفا کرد و نباید به تجسّس و تفتیش از باطن احوال او پرداخت و شاید حکمت این سؤال امام که متضمن توبیخ سائل است این باشد که با تجسّس و تفتیش تو آبرو و عرض آن فرد در معرض هتک قرار میگیرد، لذا این کار بایسته نمیباشد. در روایت دیگری نیز همین مضمون وارد شده و تجسّس و تفتیش از سوی ائمه نهی شده است.
این دسته از روایات که ذکر شده میتواند مفسّر و مبیّن آیه اول باشد و بهطور کلی آیه و احادیث به حرمت تجسّس و تفتیش از احوال مسلمانان دلالت دارند. و بر اهل ایمان بهطور خاص دلالت ندارند البته این عموم با دیگر ادله تخصیص خورده و حمل عام بر خاص خواهد شد.
ج- روایات دال بر تحریم جاسوسی از حوزه شخصی افراد:
این دسته از روایات بسیار فراوان بوده و نگارنده برای آنکه حیطه حرمت جاسوسی و تجسّس را بهتر به دست آورد، برای جلوگیری از اطاله کلام به برخی از آنها که دلالتشان واضحتر است اشاره مینماید.
1- اولین روایتی که در این دسته میتوان بدان استناد کرده و تحریم تجسس از حوزه خصوصی افراد را از آن برداشت نمود عبارت است از: «ثلاثه یعذّبون یوم القیامه... المستمع الی حدیث قوم و هم له کارهون».
در این حدیث شریف یکی از راههای تجسّس یعنی استماع به اقوال دیگران نهی شده است و دلالت دارد بر اینکه دخالت در حیطه شخصی افراد نه تنها مذموم خود آنهاست بلکه خداوند متعال نیز آنرا مذموم میشمارد زیرا در صدر حدیث فاعل آنرا معذب در روز قیامت میداند.
2- روایت دیگری که در اصل مفید مفاد روایت اول بوده یعنی تقبیح دخالت در حوزه خصوصی افراد، روایت زیر میباشد: «من استمع الی حدیث قوم وهم له کارهون یصب فی اذنیه الانک».
3- روایت زیر نیز همان مفاد روایت قبل را ارائه داده و دال بر تقبیح دخالت در حیطههای شخصی افراد میباشد: «عوره المؤمن علی المؤمن حرام؟ فقال: نعم قلت: سفلیه؟ قال: لیس هو حیث تذهب انما هو اذاعه سره».
بر اساس این روایت امام اسرار مؤمن را عورت میدانند و تلاش برای افشا کردن اسرار مردم و بازگو نمودن آنچه را مردم نمیخواهند دیگران بدانند تحریم میکند و بهطور کلی براساس این حدیث شریف تجسّس از اسرار مردم (که مانند نگاه کردن به عورت آنهاست) و نیز افشای سر او، مشمول حکم تحریم میگردد.
4- دیگر روایت مروی از معصوم(ع) که دال بر تحریم تجسّس حوزه خصوصی افراد است روایت زیر میباشد: «انی لم اومر ان اشق عن قلوب الناس ولا اشق بطونهم».
در این روایت معصوم میفرماید: من مأموریت ندارم تا از عقاید و حب و بغض و نیتهای مردم تفتیش و از رازهای آنها تحقیق کنم بلکه من به ظواهر حال مردم قناعت میکنم و تفتیش از پنهانیهای اعمال و اقوال و عقاید و نیات مردم را بر خود جائز نمیدانم. براین اساس مکلفین دیگر نیز جواز ورود به حیطه خصوصی افراد را نداشته و باید به ظاهر حال دیگران اکتفا کنند.
5- روایت دیگری که مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی نقل مینمایند و مدلول آن تحریم استطلاع و تجسّس از لغزشها و عیوب اهل ایمان میباشد عبارت است از: «لاتطلبوا عثرات المومنین فان من تتبع عثرات اخیه تتبع الله عثراته، ومن تتبع الله عثراته یفضحه ولو فی جوف بیته».
براساس این روایت نیز معصوم از تجسّس و بهدنبال لغزشها و اسرار مؤمنان رفتن نهی مینماید و کسی را که بهدنبال تجسّس و لغزشهای دیگران برود معاقب میداند. در این روایت قید مؤمنین آورده شده که نسبت به دیگر ادله عام، خاص میباشد و لذا بایست روایات عام حمل بر این موارد خاص گردد.
روایات بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد که از بهدنبال اسرار و عیوب و پنهانیهای افراد رفتن نهی میکند که از ذکر آنها خودداری میکنیم. چه آنکه با همین اندازه تتبع میتوان قدر متیقن از حرمت جاسوسی و استطلاع را در روایات برداشت کرد.
د- روایات دال بر حرمت اشاعه فحشاء:
این دسته از احادیث میتواند بهعنوان مفسّر و مبیّنی برای آیه دوم باشد و بهطور کلی دلالت بر تحریم اشاعه فحشاء دارند و اگر جاسوسی و استطلاع از احوال دیگران مصداق اشاعه فحشا باشد داخل در دایره حرمت خواهد شد چنانکه در تفسیر آیه شریفه دال بر اشاعه فحشا گذشت.
روایات کثیری در حوزه تحریم اشاعه فحشاء وجود دارد که جهت اختصار این مقال به یکی از آن موارد اشاره مینماییم:
«من قال فی مؤمن ماراته عیناه وسمعته اذناه فهو من الذین قال الله عزوجل: انّ الذین یحبون ان تشیع الفاحشه من الذین لهم عذاب الیم».
در این روایت امام بیان اسرار و پنهانیهای دیگران را مصداق اشاعه فحشاء میدانند و همانطور که اشاعه فحشاء حرام است طبعاً مصادیق آن نیز باید حرام باشد.
حال با توجه به احادیث وارده در حوزههای مربوط به تحریم جاسوسی و تجسس به تحلیل قلمرو تحریم مستفاد از این روایات میپردازیم.
2-3- قلمرو حرمت جاسوسی و تجسّس مستفاد از احادیث و روایات
در یک کلام و بهطور خلاصه میتوان گفت قدر متیقن از احادیث وارده در باب حرمت تجسّس، جاسوسی و حرمت استطلاع از احوال پنهان و عیوب و اسرار اهل ایمان میباشد و این دسته از ادله قاصر از تحریم جاسوسی ضد اجانب و دشمنان اسلام و خوارج از حیطه ایمان میباشد و برداشت این قدر متیقن از روایات صریحتر از آیات دال بر حرمت میباشد چه آنکه صریحا در روایات کلمه مؤمن بکار رفته است و در آن دسته روایاتی هم که عام نقل شدهاند باید جمع عرفی به حمل مطلق بر مقیّد بنماییم.
3- اجماع
صاحب مسالک مدعی است که حرمت تجسّس اجماعی است. میرزا علی احمدی میانجی نیز حرمت تجسّس را مسئلهای اجماعی میداند و قائل است همه مسلمانان آنرا حرام میدانند. البته ایشان نفرمودهاند که منبع این اجماع چیست و قول ایشان در بیان مدعا برای ما حجت نمیباشد.
در صورت قول به حجیت اجماع در مسئله، در اینکه اجماع نیز بر همان قدر متیقن یعنی حرمت جاسوسی و استطلاع از احوال اهل ایمان دلالت میکند شکی نمیباشد چه آنکه اطلاق صرفاً در باب ادله لفظیه معنا دارد و حال آنکه اجماع جزو ادله لفظیه نمیباشد البته ذکر این نکته بعد از تمامیت اجماع معنا دارد و حال آنکه اجماع مدارکش وجود دارد و لذا فاقد حجیت خواهد بود، چه آنکه از شرایط حجیت اجماع کاشفیت از قول معصوم(ع) است و در این دسته از اجماعها این شرط مفقود میباشد.
4- دلیل عقل، بنای عقلا و سیره متشرعه
حجیت عقل از جمله بدیهیات بوده و از آنجا که مهمترین دلیل در اثبات اصول دین دلیل عقل است تردید در حجیت آن در فروعات فقهی وجود نخواهد داشت حال از آنجایی که به حکم عقل حفظ اخلاق برای پایداری نظام جامعه و اسلام بسیار ضروری و واجب میباشد و هر آنچه باعث خلل در آن گردد ترکش واجب است لذا از آنجا که تجسّس از احوال اهل ایمان و برملا ساختن اسرار مسلمانان با حفظ اخلاق و نظام جامعه منافات دارد لذا عقل حکم به تحریم آن میکند.
از سویی بنای عقلای عالم هم بر این بوده که أخذ به ظاهر حال افراد و عدم دخالت در حیطه شخصی افراد بوده است چه آنکه ورود به حیطه شخصی و تجسّس و جاسوسی از احوال افراد آثار زیانباری داشته که حمل آن از دید عقلا، غایت و نهایت بیخردی بوده و از آنجا که از سوی شارع نه تنها این سیره ردع نشده بلکه امضاء هم گردیده است، حجیت آن تمام میباشد.
سیره متشرعه نیز طبق ادله حرمت دائر بر تحریم جاسوسی و تجسّس از احوال مؤمنان بوده است. و از آنجا که خود شارع هم در بین متشرعین بوده است لذا از جانب ایشان نیز دارای حجیت میباشد.
نتیجهگیری
با استناد به ادلهای که برای حرمت جاسوسی و تجسّس و استطلاع به آنها اشاره کرده و در این مجال مورد بررسی قرار گرفت نمیتوان بهطور کلی و مطلق قائل به حرمت تجسّس و جاسوسی شد چه آنکه ادله دال بر حرمت، قاصر از این میباشند که تجسّس و جاسوسی را مطلقاً تحریم نمایند و بهطور خلاصه میتوان محدوده حرمت را در محورهای زیر بهطور خلاصه و مؤجز مشخص کرد.
1- تجسّس و جاسوسی عبث و بیدلیل: همانطور که از ادله حرمت میتوان دریافت اگر جاسوسی و تجسّس بدون هدف و بنابر یک مصلحت یا عرض عقلایی و الهی نباشد بیشک محرّم بوده و چنانکه فرمودهاند اینگونه تجسّسها رفتار جاهلانه میباشد.
2- تجسّس در مورد مؤمنان: از دیگر محورهایی که از ادله حرمت تجسّس بر میآید تجسّس در احوال مؤمنان است چه آنکه در اکثر روایات در موضوع تجسّس قیودی وجود دارد که دلالت بر تحریم جاسوسی در احوال اهل ایمان دارد چرا که نیروهای حکومت اسلامی و متعلق به بیضه اسلام عموماً از خطر و تهدید کلی برای جامعه و نظام اسلامی به دورند و اسرار و عیوب آنها صرفاً جنبه شخصی دارد و جاسوسی در امور آنها نقش سازندهای ندارد. و اگر فردی تمهیدات کمک به اجانب را از طریق جاسوسی و غیره ایجاد کند اساساً جزو اهل ایمان نبوده و مشمول حکم مستفاد از این ادله نخواهد بود. از سوی دیگر از ادله مذکور دال بر حرمت بر میآید حرمت دخالت، تجسّس و جاسوسی برای اکتشاف عیوب دیگران میباشد چه آنکه اساساً اسلام در پوشیدههای رفتار خصوصی مصلحت را اخفای آن میداند و مکلفین را از بهدنبال عیوب دیگران رفتن باز میدارد.
و بهطور کلی از مفاد و محتوای آیات و روایات و دیگر ادله استفاده میشود که حکم حرمت جاسوسی و تجسّس دارای حد و مرز خاصی بوده و بر تمام مصادیق آن نمیتوان حکم حرمت را بار کرد. بر این اساس از دیدگاه اسلام مسلمانان دارای عزت، شأن و حرمت میباشند و کسی حق هتک آنرا ندارد و اصل اولیه اجتماعی اسلام احترام به دیگران و عدم تجاوز و عدم تجسّس از آنها و در نهایت حرمت انکشاف آنچه افراد، خدا و رسول(ص) از محصول آن خشنود نمیگردند.
120/503/ د