به گزارش سرویس جامعه پایگاه اطلاع رسانی وسائل، تحقیر نقش خانوادگی زنان و صرفاً اهمیت دادن به هویت اجتماعی آنها، یکی از اشتراکات نظری دیدگاههای مختلف فمینیستی است؛ اندیشمندان اسلامی نیز آرای متفاوتی درباره جایگاه و نقش اجتماعی زن بیان کردهاند.
شاید بتوان گفت در طول قرن بیستم، فمینیسم یکی از پرمناقشهترین جنبشهای اجتماعی و فکری در سطح جهان بوده است، بسیاری از چالشهای نظری و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی و حقوقی در وضعیت زنان را میتوان در وهله نخست ناشی از این جنبش دانست.
جنبش فمینیسم به ویژه موج دوم آن با تأکید بیش از حد بر مقوله اشتغال و مشارکت اجتماعی زنان، آنان را به وادی دیگری کشاند؛در این میان نظام سرمایهداری نیز که به نیروی ارزانقیمت نیاز مبرم داشت، در همنوایی با فمینیسم فضایی ایجاد نمود که زنان از خانه و زندگی خانوادگی جدا شوند و در منزلت تعریفشده جدید، هویت یابند.
در این میان یکی از مهمترین حربههای فمینیسم، تحقیر نقش و موقعیت زنان خانهدار بود، تقریباً همه شاخههای فمینیسم تاکنون در این زمینه که زنان فقط در جایگاه شغلی خود هویت خواهند داشت یا حداقل این هویت، بسیار مهمتر است، وحدت نظر دارند.
محرومیتهای اجتماعی زنان، فقدان شخصیت حقوقی، نابرابری شغلی و نداشتن حق رأی، مهمترین چالشهای زن غربی بود که نخستین موج فمینیسم را با هدف برابری با مردان و بهرهمندی از حقوق و مزایای یکسان به وجود آورد.
فمینیسم، بیشتر جنبه اجتماعی داشت تا فکری و فلسفی و به دنبال دستیابی به بخشی از حقوق سیاسی و اجتماعی زنان از قبیل حق رأی پدید آمد.
در اکثر استدلالهای لیبرالی بر مسألهای به نام «جوهره مشترک انسانی» صرفنظر از تفاوتهای جنسیتی تأکید شده است؛ به این بیان که زن و مرد برابر آفریده شدهاند و یکسانی نسل آنها اقتضا دارد که زنان جایگاه فرودستی نسبت به مردان نداشته باشند و تمایزی بین حوزههای زنانه و مردانه وجود ندارد.
البته رویکرد سلبی فوق در نفی هر گونه تمایز جنسیتی درباره زنان، در کنار رویکرد ایجابی در اثبات ارزش لیبرالی غرب در مقولههایی نظیر فردیت، آزادی، عقلانیت و اومانیسم معنا مییابد؛ بنابراین، در حوزههای اجتماعی و حقوقی مخالفت خود را با هر نوع تمایز بین حوزههای زنانه و مردانه اعلام میکند.
فمینیسم رادیکال تحت تأثیر اندیشههای رادیکال در دهه 1960، به دنبال تحولی انقلابی و بنیادی برای حل مسائل زنان به وجود آمد؛ در واقع فمینیسم رادیکال، راهحل مشکل زنان را دربرابری آنان با مردان نمیدید، بلکه در این دیدگاه، «مردان به عنوان گروهی ستمگر و حتی گاهی تک تک آنها به عنوان موجوداتی واقعی، مشکل شناخته میشوند؛ به اعتقاد طرفداران دیدگاه فوق، مردان در طول تاریخ در همه حوزهها بر زنان ستم کردهاند. علت این وضعیت نیز این است که مردان «پدرسالاری» را در طول تاریخ به عنوان رویهای اجتماعی و نیز یک ایدئولوژی هژمونیک اعمال کردهاند.
فمینیستهای رادیکال برخلاف فمینیستهای لیبرال در پی جذب زنان در سپهر عمومی و اتکا بر روشهای اقناعی و قانونی در این راه نبودند، بلکه میخواستند سامانی را که مردان ایجاد کرده و پدرسالاری که در هر حوزه آن نفوذ کرده بودند، بر هم بزنند.
البته قویترین و چالشانگیزترین نقدها بر اندیشههای فمنیستی نه از سوی اندیشمندان غیرغربی و نه از سوی متفکران مسلمان، بلکه از جانب اندیشمندان غربی مطرح شده است؛ به عنوان نمونه میتوان نقد جامعهگرایانه جین الشتاین را بیان کرد که مواضع لیبرال فمنیستها درباره برابری زنان و مردان را به چالش کشید و آنها را متهم کرد که نابرابریهای طبیعی زن ومرد را نادیده میگیرند و بیشتر تفاوتها را ناشی از فرهنگ و تربیت میدانند؛ به اعتقاد وی در فمنیسم لیبرال گرایشی مبالغهآمیز درباره شمار زنانی وجود دارد که میخواهند شبیه مردان شوند و به جای نقش همسر و مادر، نقش شهروند و کارگر داشته باشند.
چارچوب مفهومی و نظری
پایگاه و نقش اجتماعی
پایگاه: توصیفکننده مکان اجتماعی یا وجهه یک فرد یا گروه در جامعه یا سازمان اجتماعی است. پایگاه اجتماعی، ارزشی است که یک گروه برای یک نقش اجتماعی قائل است.
منزلتهای اجتماعی افراد در داخل پایگاههای اجتماعی، افراد را از یکدیگر متمایز میکند هر شخص در تعدادی از «نظامهای پایگاهی» مواضعی را اشغال میکند؛ مفهوم پایگاه، مفهومی ارتباطی است و ویژگی شخص را با مجموعه حقوق و وظایف او نشان میدهد، حقوق و وظایفی که رابطه او را با اشخاص دیگر که پایگاههای دیگری دارند، تنظیم میکند.
البته همه پایگاههای فرد از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند و برخی پایگاههای فرد به عنوان پایگاه برتر میتواند روی سایر پایگاههای وی تأثیر مثبت یا منفی بگذارد؛انسان ممکن است به طور همزمان مواضع مادر، دختر، کارگر، مسئول سندیکا و عضو فلان تیم ورزشی باشد؛ همه این پایگاهها را «مجموعه پایگاهی» این شخص مینامند؛ چنانچه پایگاههای فرد با هم همگن باشند، فرد دارای تجانس پایگاهی خواهد بود و این امر به ویژه در جوامع سنتی مشاهده میشود.
نقش: عبارت است از نظام انتظاراتی که در محیط اجتماعی صاحب نقش جریان دارد؛ مفهوم نقش در اصل از دنیای تئاتر گرفته شده است؛ در هر جامعه افراد چندین نقش اجتماعی مختلف را بر اساس متن و زمینههای گوناگون فعالیت خویش ایفا میکنند.
هنگامی که درباره نقش اجتماعی زن صحبت میکنیم، منظور مجموعه انتظارات از زن در اجتماع است. اینکه زن در جامعه و بیرون از خانواده چه رفتارهایی باید از خود بروز دهد و چه وظایف و حقوقی در جامعه دارد؛ هر چند در دنیای امروز، آمیختگیهایی در نقشهای افراد پدید آمده است، اما تفکیک جنسیتی به ویژه در جوامع سنتی همچنان از اعتبار برخوردار است.
در جوامع کنونی، درگیری و تعارض نقش اجتماعی زن با نقش خانوادگی او ملاحظه میشود؛ به عبارت دیگر، حقیر شمرده شدن نقشهای مادری و همسری، فاصله زنان را از این گونه نقشها افزایش داده و موجب اقبال مضاعف آنان به نقشهای اجتماعی گردیده است؛ این تحقیر، به لحاظ نظری و مفهومی از نظریههای فمنیستی معاصر نشأت میگیرد.
یافتههای پژوهش
برای ساخت مقولهها، حوزههای حضور زن در جامعه و ایفای نقش اجتماعی با توجه به بیانات رهبرمعظم انقلاب به پنج حوزه تقسیم شده است که عبارتاند از: 1. تحصیلات؛ 2. اشتغال؛ 3. نقشآفرینی سیاسی؛ 4. عرصه جهاد و 5. عرصه ورزش قهرمانی.
1. تحصیلات
تکرار مقوله «تحصیل» در دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای بیش از سایر مقولات بوده است و نظر ایشان در اکثر موارد، تأییدکننده حضور زنان در این حوزه است؛ این تأیید یک تأیید معمول و ساده نیست، بلکه نوعی تأیید مشوقانه است، به این معنا که حضور زنان تحصیلکرده را در دفعات متعدد از افتخارات نظام جمهوری اسلامی و بخش درخشان موضوع زن در کشور دانستهاند«واقعاً این یکی از بزرگترین افتخارات نظام اسلامی است که در سایه نظام اسلامی این همه زن فرزانه و تحصیلکرده و خوشفکر و ممتاز از لحاظ فکری و عملی در جامعه ما وجود دارند؛ خیلی نعمت بزرگی است و مایه افتخار است» (سخنرانی رهبری، 1393).
ایشان در جای دیگر فرمودهاند«امروز وقتی ما نگاه میکنیم، نام زنان ما بر تارک کتب متعددی، کتب علمی، پژوهشی، تاریخی، ادبی، سیاسی، هنری، گذاشته شده؛ جزء برترین نوشتهها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامی، چه مقالات و چه کتابها ،نوشتههای بانوان ما است، که این واقعاً مایه افتخار است»(سخنرانی رهبری، 1393).
علاوه بر این، ایشان زنان را به مطالعه و پژوهش درباره موضوع«زنان و مسائل و مشکلات مرتبط با آنها» تشویق کردهاند؛ اما در یک مورد، تحصیلات را برای زنان نفی میکنند و مناسب نمیدانند؛ آن هم درسی که با طبیعت زنانه زن سازگار نیست و با اهداف عالی او سازگار نیست.
ایشان فرمودهاند«با توجّه به آن اهداف بلند، چه درسی برای بانوان مناسب است، آن درس را در اختیارشان قرار بدهیم؛ نه اینکه مجبورش کنیم که شما چون در کنکور این جوری شرکت کردی، و این جوری نمره آوردی، حتماً باید بروی فلان درس را بخوانی، که این درس نه با طبیعت زنانه او سازگار است، نه با اهداف عالی او سازگار است»(1393)
2. اشتغال
رهبرمعظم انقلاب اگرچه با اشتغال زنان مخالف نیستند، اما آن را جزء مسائل اصلی زنان نمیدانند؛ در واقع با حضور زنان در این عرصه در همه موارد به طور مشروط موافقت میکنند؛ ایشان در موارد متعدد بیان میکنند که نقطه درخشان و افتخارآمیز حضور زنان در جامعه، بخش تحصیلات، عرصه سیاسی و دفاع مقدس است و اشتغال را در این دسته قرار نمیدهند.
دو نکته در سخنان ایشان درباره اشتغال وجود دارد. اولاً در دیدگاه ایشان، مشاغل به دو بخش مردانه و زنانه تقسیم میشود و ایشان اشتغال زنان در کارهای مردانه را نفی میکنند؛ به این معنا که ممنوعیتی برای حضور زنان در این حوزه قائل نیستند، اما بیان میکنند زن میتواند وارد این عرصهها شود، اما اینها فریب جامعه غربی است و افتخار به اینها غلط است.
معظمله میفرمایند«مردواره کردن زن؛ یعنی به دنبال این بودند که مشاغل گوناگونی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر است را بکشانند به سمت بانوان و زنان، و این را یک افتخار برای زن و یک امتیاز برای زن قرار بدهند؛ما در مقابل این دچار انفعال شدیم، یعنی دور خوردیم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، این گفتمان را قبول کردیم»(سخنرانی 1392).
ایشان مشاغل مدیریتی و اجرایی را نیز از مصادیق مشاغل مردانه میدانند و در ادامه همین سخنان میفرمایند«میبینید ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در فلان بخشهای اجرایی کشور داریم. اشتباه نشود، از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند، من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم - فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیسجمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد - آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دور خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد»(سخنرانی 1392).
به اعتقاد ایشان اشتغال زنان نباید مزاحم کار تربیت فرزند و خانهداری شود و در واقع تربیت فرزند و خانهداری بر اشتغال اولویت دارد«پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیه اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد؛ شما اگر بچه خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را - که از نخهای ابریشم ظریفتر است - با سر انگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقده(عاطفی) نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است»(سخنرانی،1390)
پس نظر ایشان درباره اشتغال زنان مشروط به دو موضوع است: اولاً، شغل مناسب ویژگیهای زنانه باشد و دوم آنکه به کار تربیت فرزند لطمهای وارد نکند.
3. فعالیتهای سیاسی
رهبرمعظم انقلاب در موارد کمتری نسبت به اشتغال و تحصیل، درباره فعالیت سیاسی صحبت میکنند؛ اما فعالیت سیاسی زنان را کاملاً مورد تأیید قرار میدهند و آن را در جامعه بسیار تأثیرگذار میدانند«نگذارید حضور نمایان زنان فعال در جبهه انقلاب کمرنگ بشودشغ دیگران در مواجهه با انقلاب و معارضه با انقلاب سعی میکنند از عنصر زن و زنان کارآمد استفاده کنند؛ جبهه انقلاب، زنان کارآمد و فعال و زبانآور و نویسنده و عالِم و دانشمند به مراتب بیشتر دارد؛ خانمهایی که اهل اقداماند، اهل فکرند، اهل نگارش و نویسندگیاند، اهل سخن گفتناند، اهل فکر دادناند، صحنه انقلاب و دفاع از انقلاب را خالی نگذارند؛ این یک نکته است»(سخنرانی،1392)
بنابراین رهبری، حضور زنان در عرصه سیاسی را افتخارآمیز میدانند و زنان را به ورود به این حوزه تشویق میکنند.
4. عرصه مجاهدتها
منظور از عرصه مجاهدتها، حضور زنان در حوزه دفاع و جهاد است که در زمانهای مختلف از جمله انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی برای کشور ایران رخ داده است؛ حضرت آیتالله خامنهای در موارد متعدد در سخنرانیهای خود درباره حضور زنان در عرصه مجاهدتها صحبت کرده و آن را مورد تمجید و مایه افتخار دانستهاند.
اینکه حضور مستقیم زنان در میدان جنگ و انقلاب مورد تأیید ایشان است، نکته مهمتری است؛ زیرا ایشان مطرح میکنند که برخی از علما مخالف حضور زنان در تظاهرات بودند«امام(ره) نقش زنان را فهمید؛ و الّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنهادر تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند؛ آن حصار محکمی که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل این جور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خدای متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد»(سخنرانی،1390).
5. عرصه ورزش قهرمانی
یکی از نقشهای زنان در اجتماع، حضور آنان در میدانهای مسابقات بینالمللی ورزشی است؛ این حوزه مورد مخالفت برخی قرار گرفته است، زیرا زنان را در معرض نمایش انجام حرکات ورزشی در رسانهها قرار میدهد؛ اما رهبرمعظم انقلاب این حضور را تأیید کرده و آن را افتخارآمیز دانستهاند«این مسأله بانوان و دختران ورزشکار ما که با حجاب در میدان میروند، خیلی چیز مهمی است؛ من نمیدانم کسانی که درصدد ارزیابی حوادث کشورند، یک ارزیابی درستی از این قضیه دارند یا نه. این، فوقالعاده است.
در کشوری از کشورهای اروپا، یک زنی را به جرم باحجاب بودن، جرأت میکنند چاقو میزنند و او را میکشند؛ آن هم در دادگاه و جلوی چشم قاضی! اینجوری است. خجالت نمیکشند؛ در دانشگاه، در ورزشگاه، در پارک، در خیابان، به حکم قانون، قانونی که جعل کردهاند، متعرّض زن محجبه میشوند؛آن وقت در این فضا، توی این کشورها، یک زن محجبه در موضع قهرمان بر روی سکوی قهرمانی میایستد و همه را وادار میکند به این که او را تکریم و تجلیل کنند. این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ این کار خیلی باعظمت است؛ واقعاً همه باید قلباً از زنان ورزشکار ما که در میدانها با حجاب، با عفاف، با متانت و با وقار حاضر میشوند، تشکر کنند»(سخنرانی 1391).
نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش اجتماعی زن از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای، به عنوان متفکری مسلمان و رهبر کشور ایران بود که از طریق تحلیل محتوای کیفی سخنرانیهای ایشان در پنج سال اخیر انجام شد.
چند نتیجه مهم را میتوان از یافتههای به دست آمده استنباط کرد. اولاً، ایشان در زمینه تحصیلات، تأیید همراه با تشویق را برای زنان به کار میبرند و زنان تحصیلکرده را مایه افتخار جامعه اسلامی میدانند؛ تشویق ایشان برای اهتمام زنان به تحصیلات عالی به کرات در سخنان ایشان مشاهده میشود؛ حتی درباره شرایط خانه میفرمایند باید طوری باشد که مانع تحصیلات زن در صورت علاقه او نشود؛ در حالی که در زمینه اشتغال، نظری متفاوت دارند و حضور زنان در آن را به صورت مشروط تأیید میکنند: به شرط متناسب بودن با ویژگیهای زنانه و مزاحم نبودن با وظایف خانوادگی زن. ایشان ورود زنان به مشاغل مردانه یا مشاغل اجرایی را مذموم نمیدانند، اما آن را افتخاری برای زنان تلقی نمیکنند.
ایشان بارها زنان تحصیلکرده و مدافع را مایه افتخار جمهوری اسلامی دانسته و از ثمرههای آن سخن گفتهاند، اما هیچ کجا چنین تعبیری درباره اشتغال زنان ندارند؛ از این رو، نظر ایشان درباره تحصیلات و اشتغال زنان کاملاً متفاوت است؛ البته عدم تشویق زنان به ورود به حوزه اشتغال توسط ایشان به این دلیل است که جایگاه و مسؤولیت بالاتری از اشتغال برای زنان قائلاند نه به این دلیل که استعدادهای زنان را در این زمینه ناکافی بدانند.
درباره حضور زنان در عرصه سیاسی نه تنها منعی برای زنان بیان نمیکنند، بلکه در برخی موارد زنان را به حضور در عرصه سیاسی تشویق میکنند و از آنها میخواهند جبهه انقلاب را خالی نگذارند؛ ایشان حضور زنان در عرصه سیاسی را افتخارآمیز میدانند.
یکی از نکاتی که رهبرمعظم انقلاب، بارها مطرح کردهاند، افتخار به حضور زنان در عرصه مجاهدتها و جهاد است؛ ایشان از نقش زنان در انقلاب و جنگ تحمیلی تقدیر میکنند؛ نکته مهم آن است که علاوه بر تقدیر از نقش زنان در حمایت از مردان و در پشت جبههها، حضور مستقیم زنان در عرصه جهاد را نیز تأیید میکنند که این یکی از تفاوتهای نظر ایشان با دیگران است.
ایشان همچنین حضور زنان در عرصه ورزش قهرمانی بینالمللی را مورد تأیید قرار میدهند و البته ارزش آن را در حضور زنان محجبه بر سکوی قهرمانی میدانند که این امر نیز یکی دیگر از تفاوتهای نظر ایشان با برخی اسلامشناسان است.
تأکید و تشویق فراوان رهبرمعظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای به تحصیلات زنان، نشانه عقیده ایشان به تعقل زنان است؛ جنبهای که برخی آن را در زنان ضعیف میدانند.
/507/825/م
منصوره لولاآور، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نویسنده مسؤول.
راضیه شاهمرادی زواره، کارشناس ارشد مطالعات زنان دانشگاه تهران
منبع: فصلنامه علمی، پژوهشی نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان، سال چهارم، شماره اول، بهار و تابستان 1393.