به گزارش سرویس جامعه پایگاه اطلاع رسانی وسائل، شهر از جمله موضوعات مورد توجه اندیشمندان بوده است؛ از آنجایی که اسلام، دین اجتماعی است و برای سعادت بشر، راهبرد و برنامه دارد.
در پژوهش حاضر برای تحلیل شهر از دیدگاه اسلام و احصای ویژگیها و مؤلفههای شهر اسلامی، نظریههای سه تن از متفکران مسلمان شامل ابنخلدون و فارابی از متقدمین و خانم ابراهیم از متفکران مسلمان معاصر بررسی شده است.
اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین برای زندگی اجتماعی بشر، چارچوب جامعی را ترسیم میکند.
سخن درباره شهر اسلامی، ضرورتی انکارناپذیر است؛ زیرا فضای زیست اجتماعی و فرهنگی هر ملتی، به صورت طبیعی تحت تأثیر اقتضائات محیطی و فرهنگی آن است؛ ظاهراً دین مبین اسلام که به صورت جامع، زندگی انسان را لحاظ کرده است، بایستی در شکلگیری فضای شهری تأثیرات خود را داشته باشد؛ زیرا احکام و قوانین اسلام برای پیاده شدن در زیستجهان مسلمانان صادر شده است و پیادهسازی این قوانین بستر فضایی و کالبدی خاص خود را طلب مینماید.
یافتههای پژوهش
به نظر میرسد نظریه و تحلیل جامع درباره شهر به طورکلی و شهر اسلامی به طور ویژه، بدون توجه به مؤلفه «انسان مسلمان»، «فضای مسلمانی» و «سیمای اسلامی» نمیتواند تحلیل جامعی از شهر ارائه نماید؛ از این رو، به نظر میرسد الگوی تحلیلی شهر اسلامی، بایستی بر سه مؤلفه تأکید و تمرکز داشته باشد؛ سه مؤلفه ضروری در طرح نظریه شهر اسلامی عبارتاند از:
1. انسان مسلمان: بر اساس آموزههای دینی در اسلام، همه فضاهای مادی و معنوی برای سعادت دنیوی و اخروی انسان و مسلمان خلق گردیده است، همچنان که فارابی هدف انسان را سعادت تلقی میکند و بر این موضوع تأکید دارد که مدینه فاضله انسان را به سعادت میرساند.
به اعتقاد فارابی مهمترین متغیر در شهر اسلامی، نقش اخلاق اسلامی و مسلمانی در طراحی شهر است؛ وی در کتاب «آراء اهل المدینهالفاضله» بیان کرده است «اجتماع وسیله است نه هدف. هدف رسیدن به کمال است که سعادت دنیا و آخرت بدان تأمین شود؛ اما جوامع انسانی برخی کاملاند و برخی غیرکامل.
کامل را سه نوع است: بزرگ و میانه و کوچک؛ جوامع بزرگعبارت است از جامعه ملل بسیار در حال اجتماع و تعاون؛ جوامعی است که همه در معموره باشند؛ جوامع میانه عبارت است از اجتماع ملتی در جزئی از معموره و جوامع کوچک عبارت است از اجتماع اهل شهری در جزئی از سرزمین ملتی؛ اما اجتماعات غیرکامل عبارت است از اجتماعات در دیه، محلهها و کوچهها و خانهها؛ هر یک از این اجتماعات غیرکامل ممکن است ناقصتر از دیگری باشد، چنانکه اجتماع، منزلی جزئی است از اجتماع کوچه و اجتماع کوچه، جزئی است از اجتماع محله و اجتماع محله، جزئی است از اجتماع شهر. اجتماعات دیهها و اجتماعات محلهها همه تابع اجتماع شهرند؛ جز آنکه محلهها اجزاء شهرند، ولی دیهها خادم آن؛ اجتماع شهر، جزئی از ملت است و ملت به شهرها منقسم شوند و جماعت بشریِ، به ملتها تقسیم گردد».(فارابی77-78؛ 1361)
2. فضای کالبدی و سیمای اسلامی: سیمای کالبدی شهر اسلامی، بایستی بازنمای نمادهای دینی باشد، زیرا صرفاً به دلیل زیست مسلمانان در یک شهر، نمیتوان آنجا را شهر اسلامی دانست، بلکه شهر اسلامی جایی است که سیما و کالبد آن نشاندهنده اسلامی بودن آن باشد.
شهر و مقولات مرتبط با آن از موضوعاتی است که در کتاب مقدمه ابنخلدون بسیار از آن یادشده است و در نگاهی کلی تشکیل، توسعه و رکود شهر را شامل میشود؛ شهرنشینی در دیدگاه وی عبارت است از «تفننجویی در تجملات و بهتر کردن کیفیات آن و شیفتگی به صنایعی است که کلیه انواع و فنون گوناگون آنها ترقی مییابد».
3. فضای اجتماعی مسلمانی: علاوهبر انسان مسلمان و کالبد اسلامی، مهمترین مؤلفه شهر اسلامی «فضای اجتماعی اسلامی» است که ارزشها، هنجارها و الگوهای رفتاری و اخلاقیات مبتنی بر دین اسلام را شامل میگردد؛ اخلاق در اسلام، اساس روابط اجتماعی محسوب میشود.
مدل خانم لیال علی ابراهیم به ارائه الگوهای مدیریت توسعهیافته در مناطق مسکونی میپردازد؛ از طریق این نوع مدیریت، میتوان به جذب مشارکت جماعت در حفاظت از فضاهای عمومی پرداخت.
البته به نظر او این امر صرفاً از طریق برنامهریزی میسر است؛ در قصبه انواع سکونت با تیپولوژیهای مختلف وجود دارد: سکونت جمعی، غیرجمعی، فردی یا کیفیت اقتصادی تعاونی یا شخصی. به اعتقاد وی، نظریه مدرن اوربانیسم عبارت است از واحد مسکونی با جمعیت محدود، تأسیسات متمرکز، خیابانهای داخلی بهصورت بنبست، تراکمی از جمعیت مسلمانان و ترکیب اصول و عوامل مختلف.
در شهر اسلامی الگوی روابط بین شهروندان مسلمان و نیز روابط بین شهروندان با نهادهای اجتماعی بر اساس ارزشهای اسلامی تنظیم و اجرا میگردد؛ براساس میزان بهرهمندی یک شهر از یک یا هر سه ویژگی فوق، میتوان آن را به عنوان شهر اسلامی محسوب کرد.
بر اساس مدل فوق میتوان گفت که اسلام، دارای نظریه شهری است که در این الگوی نظری، شهر اسلامی ویژگیها و مؤلفههای خاص خود را دارد.
پیدایش شهر اسلامی
میتوان گفت که پیدایش شهر اسلامی، از مدینهالنبی و با دعوت پیامبر(ص) به اسلام شروع شده است؛ شهر مدینه با حرکت از اجتماعات قبایلی جدا از هم به سمت تمرکز و فروپاشی مرزهای سنتی حرکت کرد و به کانون سیاسی و اجتماعی اسلام تبدیل گردید و این انسجام به اصلی راهبردی در شهرهای اسلامی تبدیل شد.
جالب است که پیامبر اسلام از یکسو با تمسک به آموزههای دینی، معیارهای طبقهای و نژادی برتری را با مالک تقوی جایگزین و با این راهبرد، شهر مدینه را به نقطه انسجام امت اسلامی تبدیل کرد؛ اما ایشان در عین حال در شهر مدینه به محلهگرایی مبتنی بر نظام قبیلهای و خویشاوندساالری توجه کردند و با تمرکز بر تأکید اسلام بر رسیدگی به خویشاوندان و صله ارحام برای هر یک از قبایل، یک محله را اختصاص دادند که در این محلات، مراکز مشورتی و تصمیمگیری به نام «سقیفه» وجود داشت؛ این راهبرد امروز با عنوان راهبرد «محلهگرایی» یا «مشارکت محلهای» در مدیریت شهری مورد توجه جدی اندیشمندان قرار گرفته است.
1. حفظ حریم
در اندیشه اسلامی حریم شخصی و خانوادگی در مسکن به عنوان محل آرامش افراد، جایگاه ویژهای دارد و این حریم از منظر آموزههای دینی، دارای حرمت بالایی است؛ این ارزش و هنجار اسلامی در همه شؤون زندگی جمعی مسلمانان تجلی یافته است که یکی از مصادیق بارز آن، حوزه شهرسازی است؛ در شهرسازی اسلامی و معماری شهرها، حفظ حریم خصوصی خود را در حجب و پوشیدگی خانه نشان داده است.
تقسیم خانه به بخشهای بیرونی و اندرونی، تعبیه دو نوع کوبه بر در خانه برای تمایز بین مهمان زن و مرد و استفاده از شیشههای ریز و رنگی یا مشجر، از جمله شیوههای به کار رفته در شهرهای ایرانی است؛ دیوارهای خانه از بیرون یکدست است که در سرتاسر بنا امتداد دارد، و در آن منفذی به غیر از درب منازل به چشم نمیخورد؛ تمام درهای ورودی منازل در شکل خارجی یکسان هستند، خواه در داخل آنها ثروتمند زندگی کند یا فقیر، از این جهت که اشخاص فقیر بهواسطه دیدن سردرهای آراسته اغنیا حسرت نخورند و اذیت نشوند.
چون در گشوده شود، غالباً مواجه با دالانی میشویم که چون صراط، داخل شونده را به بهشت خصوصی هدایت میکند؛ در عین حال این راهرو یک وظیفه بهداشتی نیز عهدهدار است که آن حفظ درجه حرارت معتدل است، آنچه واسطه میشود، میان هوای احیاناً گرم بیرون و سرد درون، یا بالعکس.
حیاط در ساختار کالبدی شهر اسلامی علاوه بر ویژگی حریم بودن و آسودگی، نوعی توجه به اقتضائات محیطی و اقلیمی نیز است و این امر تأثیر اقلیم جغرافیایی بر ساختار کالبد شهری را نشان میدهد.
حیاط علاوه بر کارکردهای مذکور، نوعی محوریت مبتنی بر جهانبینی نیز است و اگر حیاط در ترکیب با سایر عوامل در قالب جهانبینی اسلامی تحلیل گردد، ویژگی اسلامی بودن روشن میگردد.
موریس درباره این موضوع بیان کرده است که «بر خلاف تصور غالب غربیان، خانه حیاطدار یک ضرورت اسلامی نبوده، بلکه هدف حفظ محرمیت عرصه خصوصی، به هر شکل ممکن بوده است؛ یکی از دلایلی که برای تأکید فرم خانههای کوتاه با حیاط مرکزی در تواریخ شهری آمده، استفاده از آن برای خانه پیامبر (ص) در هنگام ورود ایشان به مدینه است؛ غیر از شهرهایی که در مناطق سردسیر حاشیه شمالی جهان اسلام واقع شدهاند، موقعیت اقلیمی این شهرها باعث شده است که اجرای ضوابط حفظ محرمیت فضای خصوصی بر شکل خانههای حیاط دار یا خانههای رو به معبر مقدور شود»(موریس، 29 :1381).
بنابراین وجود عنصر حیاط در شهرهای کشورهای اسلامی، پاسخی به عوامل اقلیمی نیازهای دفاعی و اعتقادات مذهبی است و به منظور جوابگویی به نیازهای اقلیمی، حیاط به عنوان عنصری تعیینکننده در خانههای این مناطق نقش مهمی دارد.
2. نظم و بینظمی در شهرهای اسلامی
عمدتاً شرقشناسان درباره بینظمی شهرهای اسلامی سخن گفتهاند؛ آنها بررسیهایی درباره شهرهای جهان اسلام انجام داده و وجود خیابانها و کوچههای تنگ و هزارتو و عدم نظم و انتظام ظاهری در کالبد شهرها را قرینهای بر بینظمی تلقی کردهاند.
آنها با تأکید بر مواردی مانند پیچیدگی معابر، کوچههای تنگ و باریک، فشردگی، محصور بودن و غیره از بینظمی سخن گفته و مصادیقی از شهرهای مختلف ارائه کردهاند.
واقعیت این است که آنها به هر دلیلی نتوانستهاند درباره ساختار فکری حاکم بر روابط اجتماعی منبعث از آموزههای دینی که در پس معماری و شهرسازی مسلمین قرار دارد، اطلاع کافی حاصل نمایند و در این جهل، پنداشت آنها از ساختار شهری مبتنی بر بینظمی ذاتی است که شکل شهر را نشان میدهد.
ویژگیهایی مانند استقلال خانه، پوشیدگی، الزامات دفاعی، مرزهای مشخص، و غیره و اقتضائات و الزامات زمانی و مکانی باعث شده بود که در برخی دورهها ظاهر شهر بینظم گردد؛ آنچه واقعیت وجودی اسلام در طراحی ساختار زیست جمعی است، بهطور بالقوه وجود نظم ذاتی است.
تمدن اسلامی نوع خاصی از شهر را ایجاد کرده است که از ویژگیهای آن می توان به ساختار تودرتو و پیچدرپیچ، برتری نقاط سرپوشیده و بنابراین محصور و بسته بودن خانهها، تخصصی شدن محلهای عمومی و قرار گرفتن آنها در مرکز شهر و بعدها انشعاب به محلهها اشاره نمود؛ این ویژگیها در ظاهر به شهر اسلامی را به جهت ویژگیهای هندسی بی نظم نشان می دهد در صورتی که این ظاهر بینظم در ذات خود مبین نوعی نظم است که امروزه به تدریج از سوی محققین شهرسازی قابل درک شده است.
گرچه بافت پیچیده از ویژگی شهرهای کشورهای اسلامی است، اما این نوع بافت، انسجام و اتحاد اجتماعی را در ساختار روابط جمعی پدید میآورد و باعث همبستگی بیشتر افراد جامعه میشود.
در نهایت میتوان گفت که شکلگیری و گسترش شهرهای ایران در طول تاریخ، مبتنی بر مجموعهای از عوامل اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، دفاعی، امنیتی بوده است و یک عامل را به طور قطع نمیتوان مبنا قرارداد.
فضاهای کالبدی در شهر اسلامی از چند جزء تشکیل شده است:
3. مسجد
از زمان صدر اسلام تاکنون مسجد در شهرهای جهان اسلام، کانون تحولات سیاسی و اجتماعی بوده است.
مسجد از منظر برنامهریزی شهری به عنوان عنصری در فضای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی مورد توجه قرار دارد.
مساجد برحسب عملکردشان و نقشی که در حیات شهر ایفا میکردهاند، به انحای مختلف در شهر جای میگرفتند؛ مساجدی که در ارتباط مستقیم با حکومت و محل انجام مراسم دینی پادشاهان بودند، در مرکز ثقل شهر و در مجاورت قصر سلطنتی و در کنار میدان اصلی و مرکزی شهر قرار میگرفتند. برخی از مساجدی که در پیرامون ستون فقرات اصلی شهرها قرار میگرفتند، عالوه بر انجام فریضه نماز، محل اجتماع و سایر فعالیتهای اجتماعی بودند.
مساجدی که در ابعاد کوچک و اغلب فاقد فضای باز بودند، در بدنه بازار و ستون فقرات شالودهای شهر قرار داشتند و صرفاً محلی برای ادای فریضه نماز کسبه راسته یا گذرهای مجاور بودند.
مساجد در صدر اسلام محلی بودند که بسیاری از نقشههای جنگی در آن مطرح میشد، حتی در زمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، این مساجد بودند که با الهام از پیامهای امام(ره) در زمینه ساقط کردن رژیم پهلوی نقش مؤثری ایفا کردندآ؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مطرح شدن ضرورتهای دیگری برای کشور، نقش و اهمیت مساجد دوچندان شد؛ بسیاری از انتخابات و همهپرسیها در مساجد برگزار میشد.
در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مساجد با بسیج نیروهای مردم و اعزام کمکهای نقدی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام مؤثر بودند؛همچنین مساجد پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچون صدر اسلام با ایجاد صندوقهای قرضالحسنه به نیازمندان بسیار کمک میکردند.
4. خانه
خانه از دیدگاه اسلام، محل آرامش و امنیت اعضای خانواده است و بر این اساس، ساختار کالبدی آن باید طوری باشد که این هدف تحقق یابد؛ کارکرد آرامشبخشی و امنیتآفرینی و آسودگی خیال اعضای خانواده برای طراحی شهری در جوامع مسلمان همواره مورد توجه بوده است.
خانه شخصی در شهرهای اسلامی، پنجرهها کمتر به کوچهها و بهویژه به خانههای مجاور اشراف دارند، در عین حال افراد داخل منزل میتوانند فضای اطراف را نظاره کنند.
تفکیک حریمهای خانوادگی از سایر فضاها بهصورت اندرونی و بیرونی در ساخت خانهها و جداسازی فضاهای اختصاصی از فضاهای عمومی، یعنی گذرگاهها از طریق دیوار بلند و نصب در ورودی برای کنترل رفتوآمد به فضاهای اختصاصی و حیاطها از اصول کلی طراحی خانهها در معماری و شهرسازی اسلامی است.
خانه در آموزههای دینی، از کارکردهای متعدد و متنوعی برخوردار است که مکمل یکدیگر هستند؛ بنابراین، آرامش، امنیت، حریم، آسایش، حفظ آبرو، تعلیم و تربیت و جامعهپذیری و غیره به صورت مجموعه کارکردهای حفاظت از کیان خانواده عمل میکنند که تعالی و سعادت دنیوی و اخروی فرد را تضمین مینمایند؛ از این رو، در سطح خرد خانه در شهرهای اسلامی نقش محوری دارد که به هیچ وجه نباید به محوریت آن تعرض شود.
5. بازار
بازار از عناصر دائمی و اجزای لاینفک هر شهری است که ساختار و کالبد آن، در دورههای مختلف متفاوت بوده است؛ بازار در تمدنهای مختلف نمود بارز داشته و در عین بر عهده داشتن نقش رونق اقتصادی، محل شکلگیری بسیاری از حرکتهای فرهنگی و سیاسی نیز بوده است.
بازار نیز مانند مسجد ابتدا اشکالی بسیار ساده داشته و در فرایند تحول خود به پیچیدگی فضایی و انتظام کامل دست یافته است؛ میتوان از بازار به عنوان ستون فقرات شهر دوره اسلامی نام برد، به گونهای که با گذشت قرنها، همچنان ارزش و اعتبار خود را از دست نداده است.
بازار پدیدهای است شهری و در عین حال عاملی است برای پیدایش شهرنشینی و همواره به عنوان بافت تغذیهکننده اصلی شهر انجام وظیفه کرده و میکند.
در بیشتر شهرهای اسلامی بازار به صورت هسته مرکزی بافت سنتی و قدیمی شهر بوده و به عنوان قلبی تپنده در پهنه شهری جای گرفته است؛ بازار در شهرهای اسلامی در کنار مسجد و در پیوندی متقابل با آن نقشی مهم ایفا میکند.
بازار فقط کارکرد اقتصادی ندارد، بلکه به عنوان یکی از ارکان مهم ساختار شهری، به ویژه در تعامل با نهادهای دینی نقشی فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی دارد.
در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان و غیره در کنار یا داخل بازارهای اصلی شهر، علاوه بر مساجد، حوزههای علمیه قرار داشتند و هنوز هم هستند؛ بازاریان هر روز صبح اول وقت و بعد از نماز صبح به تحصیل رسایل و مکاسب میپرداختند و احکام مربوط به حوزه اقتصادی را یاد میگرفتند.
6. محله
محلهها در شهرها حوزه اصلی تقسیمبندی محسوب میشوند؛ محلهها قطعهبندی از شهر بودند و هستند و بر اساس متغیرهای مختلف فرهنگی، کالبدی، جغرافیایی، قومی، زبانی و غیره ساختار مییابند. محلاتت به ویژه در قرون گذشته در ساختار روابط بین شهروندان نقش مهمی داشتند.
محله عبارت است از بخش کوچکی از شهر یا آبادی که ساکنان آن در برخی اهداف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قومی، مذهبی و یا صاحبان حرف و پیشه و حتی مبدأ شهری یا روستایی، مشترک باشند.
محله شهری بعد از خانه اصلیترین ساختار کالبدی و فضایی شهری را شکل میدهد و بستری برای تعاملات میان ساکنین فراهم میکند؛ محله حس تعلق در ساکنان ایجاد میکند؛ به عبارت دیگر، محله هم یک واحد فیزیکی و هم یک واحد همگن اجتماعی است.
امروزه محله در ساختار مدیریت شهر، اهمیت بسیاری یافته است و هر برنامه شهری صرفاً در صورت توجه به محله و مشارکت مردم در امور محله، از حیث احساس تعلقی که ساکنین دارند، قابلیت اجرا مییابد.
7. میدان
مفهوم میدان، کارکردهای متنوعی از جمله محل نمایش، محل همایش، محل گپ و گفتگو، محل تقاطع و تعامل و غیره را تداعی میکند؛ میدان ویژگی تجمعی و حول محوری خاص دور زدن را شامل میشود.
در شهرهای دوره اسلامی، نقش و عملکرد میدان اهمیت بیشتری یافته و در کنار بازار قرار میگیرد؛ در قرون اولیه اسلامی، در میانه و پیرامون میدان بزرگ شهر، فقط مسجد جامع و کاخهای حکومتی و ساختمانهای نگاهبانی قرار داشت.
در اواخر قرن سوم هجری، میدانهای بزرگی ساخته میشود که اطراف آن دیوارهای مختلف، کاخ حکومتی، مسجد اعظم (جامع) و بازارها برپا میشود.
میدان نقشجهان در اصفهان از بهترین میدانهای شهری در جهان اسلام و نیز در سراسر دنیا محسوب میشود؛ بنای میدان به اوایل قرن یازدهم هجری قمری باز میگردد، اما ظاهراً عناصری مانند کوشک و باغی به نام نقش جهان که به لحاظ فضایی، میدان را با ادوار قدیمیتر مربوط میکند، در محل احداث میدان وجود داشته است.
فضای میدان نقش جهان با چهار عنصر (مسجد شاه صفوی، مسجد شیخ لطف الله، عمارت عالیقاپو و سردر قیصریه) واجد همه جنبههای حکومتی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و تجاری است و فضاهای یادشده بهطور کامل مورد استفاده قرار میگرفته است؛ در فضای میدان، مراسم گوناگونی از جمله مسابقات تیراندازی، نمایشهای نظامی، تجمع کسبه و اجتماعات مردم مقابل کاخ عالیقاپو برای دیدن شاه یا محاکمات و مجازات برپا میشده است.
نتیجهگیری
دین اسلام آموزههایی را با هدف سعادت بشر در هر دو جهان ارائه کرده است که قوانین و قواعد زیست اجتماعی را شامل میشود و فضای شهری و شهرنشینی نیز نمیتواند از این شمول خارج باشد؛ بنابراین شهرهای اسلامی در واقع نماد و جلوهای از اسلام محسوب میشوند.
در اکثر انتقادهایی که امروزه درباره مدلهای شهری مطرح میشود، بیتوجهی این الگوها به جایگاه محوری انسان و استیلای نگاه کالبدی و کارکردی کاربریهای شهری بر فضای زیست انسانی مورد تأکید است؛ از این رو، اکثر نظریههای شهری به دنبال احیای مجدد این گمشده هستند.
تأکید بر مشارکت، محلهگرایی، فضاگزینی ژئواجتماعی و غیره از موضوعاتی است که محور این کم توجهی نظریات شهری را نسبت به انسان نشان میدهد؛ در حالی که در الگوی شهر اسلامی با تأکید بر محوریت انسان مسلمان و تمرکز بر فضای اسلامی زیستگاه او، همه این گمگشتهها همواره مورد عنایت بوده است؛ بنابراین، میتوان ادعا کرد که الگوی شهر اسلامی برای شرایط امروز شهرنشینی، مدل جامعی ارائه میکند.
با توجه به اینکه در مدل شهر اسلامی بر محلهگرایی تأکید میشود و این راهبرد از جمله راهبردهای اولیه نبی مکرم اسلام (ص) در مدینه بر اساس فضاگزینی ژئو اجتماعی قبایل و بهویژه با راهاندازی سقیفهها بود، این کانون به عنوان مرکزی برای همفکری، همیاری و همکاری هر قبیله در نظر گرفته شده بود.
با این حال، الگوی شهر اسلامی با محوریت مسجد و بازار کنار آن و نیز تأکید بر مراکز آموزشی و تفریحی حول این محور و نهادهای سیاسی و اجتماعی و غیره بر ترکیب کاربریهای شهری توجه دارد که دقیقاً نقطه مقابل الگوهای جهانی شهری، به ویژه نظریههای شهری مغرب زمین است که مبتنی بر تمایز کاربری مناطق شهری بنیان نهاده شدهاند.
/507/825/م
بهرام بیات، عضو هیأت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی
منبع: فصلنامه علمی، پژوهشی نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان، سال چهارم، شماره اول/ بهار و تابستان 1393.