به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ حجت الاسلام نورائی در این مقاله به بررسی آیات قرآن کریم به منظور دست یابی و تدوین اصول و بنیانهای قرآنی محیط زیست و نوع رابطه انسان با آن پرداخته است که در ادامه به بازخوانی بخشی آن می پردازیم.
ج) تنوع زیستی
اصطلاح تنوع زیستی از اصطلاحات جدید دانش محیط زیست است که با توازن زیستی ارتباط تنگاتنگ دارد. این اصطلاح به معنای گوناگونی حیوانات، گیاهان و میکرو ارگانیسمهای محیط زیست است. بر اساس گزارش برنامه محیط زیست ملل متحد، تعداد گونههای شناساییشده در کره زمین حدود 000/600/13 گونه است. انقراض نامتعارف یک گونه سبب اختلال جدی در روند زندگی و فعالیت گونههای دیگری است که با آنها در ارتباط است. امنیت غذایی، تأمین نیازهای دارویی و نیز خلق چشماندازهای زیبا و ایجاد تفرجگاههای طبیعی، همگی وابسته به تنوع زیستی است.
شاید یکی از روشنترین اشارات قرآنی به تنوع زیستی را در سوره مبارکه فاطر بتوان یافت ؛ آیا ندیدهای که خدا از آسمان، آبی فرود آورد و به وسیله آن میوههایی که رنگهای آنها گوناگون است، بیرون آوردیم؟ و از برخی کوهها، راهها و رگههای سپید و گلگون به رنگهای مختلف و سیاه پررنگ آفریدیم و از مردمان و جانوران و دامها که رنگهایشان، همان گونه مختلف است پدید آوردیم. ( (فاطر/ 27 28)
در این دو آیه شریفه به تنوع عناصر محیط زیست مانند میوهها ی رنگارنگ، کوهها و راههای مختلف با رنگهای متنوع آن و جانوران و دامها اشاره شدهاست (ر.ک: انعام /3، 99 و 141؛ طه /53؛ زمر/ 21)
در آیات دیگر، تنوع عناصر محیط زیست، آیه و نشانه خداوند متعال شناخته شدهاست که برای خردمندان و خداباوران مایه ذکر و عبرتآموزی است: مگر ندیدهای که خدا از آسمان، آبی فرود آورد، پس آن را به چشمههایی که در طبقات زیرین زمین است راه داد، آنگاه به وسیله آن، کشتزاری را که رنگهایش گوناگون است بیرون میآورد، سپس خشک میگردد، آنگاه آن را زرد میبینی، سپس خاشاکش میگرداند. قطعاً در این دگرگونیها برای صاحبان خرد عبرتی است.(زمر /21؛ ر.ک: انعام/ 3 و 99)
د) زیباییشناختی محیط زیست
یکی دیگر از ویژگیهای ممتاز نگرش اسلام به محیط زیست توجه به زیبایی شگفتانگیز محیط زیست و مظاهر مختلف آن است. آیات قرآن و روایات معتبر، افزون بر برجستهسازی جنبه توحیدی نهفته در طبیعت، بر زیبایی آفرینش تأکید کردهاند. این نکته یادکردنی است که در نگرش اسلامی، زیبایی دلانگیز طبیعت، فراتر از وصف و خیالانگیزیهای شاعرانه است، بلکه حقیقتی عینی و محسوس است که با تکیه بر دانش و حکمت آفریدگار یکتا نمود یافته است. بیان زیبایی طبیعت، آسمان و نیز زیبایی حیوانات از مهمترین نکتههای درنگبرانگیز قرآن است.
قرآن کریم از میان زیبایی پدیدههای طبیعی زمین، به زیبایی روییدنیها توجه بیشتر کرده است. شاید علت این امر رشد پیوسته و پویایی زیباییهای نباتی است. شادابی، خرمی و رنگآمیزی که در گیاهان و درختان نمود دارد، در دیگر پدیدههای هستی کمتر دیده میشود
در جهانبینی قرآنی به زیبایی مظاهر دیگر محیط زیست نیز توجه شده است؛ مانند بیان زیباییهای آسمان و موجودات زنده که در آیات بدان پرداخته شدهاست مانند :
و چارپایان را برای شما آفرید، در آنها برای شما وسیله گرمی و سودهایی است و از آنها میخورید و در آنها برای شما زیبایی است، آنگاه که آنها را از چراگاه برمیگردانید و هنگامی که آنها را به چراگاه میبرید و بارهای شما را به شهری میبرند که جز با مشقت بدنها بدان نمیتوانستید برسید. قطعاً پروردگار شما رئوف و مهربان است و اسبان و استران و خران را آفرید تا بر آنها سوار شوید و برای شما تجمّلی باشد و آنچه را نمیدانید میآفریند. (نحل/ 5 8)
ه) تسخیر محیط زیست
تسخیر طبیعت از موضوعات مهم قرآنی است. در این باره پرسشهایی گوناگون را میتوان مطرح کرد: آیا تسخیر بهرهبرداری از طبیعت است یا مالکیت آن؟ میان تسخیر طبیعت از دید اسلام و بهرهکشی افراطی تمدن غرب از طبیعت چه تفاوتی وجود دارد؟ چگونه و با تکیه بر چه اصولی میتوان تسخیر طبیعت را مدیریت کرد؟ در ادامه به این پرسشها پاسخ میدهیم.
معنای لغوی تسخیر
واژه تسخیر ، مصدر باب تفعیل از ماده سخر چند معنا را برمیتابد: رام ساختن، فرمانبردار کردن، واداشتن به کاری بدون پرداخت مزد، طباطبایی نیز در موضعی چنین نگاشته: تسخیر به معنای وادار کردن فاعل به فعلش است، به طوری که فعل خود را به اراده خود انجام ندهد، بلکه آن را به اراده تسخیرکننده انجام دهد، همانطور که نویسنده، قلم را وا میدارد تا به اراده او بنویسد: بنابراین تسخیر عبارت است از رام نمودن چیزی برای رسیدن به هدفی معین.
نگاهی اجمالی به آیات ناظر به تسخیر طبیعت
آیات مرتبط با موضوع تسخیر طبیعت به سه گروه دستهبندی میشود:
گروه اول: آیاتی که به رام بودن کل محیط زیست و یا برخی اجزا و عناصر آن برای انسانها اشاره دارد؛ مانند: آیا ندانستهاید که خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است، مسخّر شما ساخته است؟ (لقمان/ 20؛ نیز ر.ک: رعد/ 2؛ ابراهیم/ 3233؛ نحل/ 1214؛ حج/ 65 ؛ جاثیه/ 1213)؛
گروه دوم: آیاتی که اشاره به تسخیر هستی برای آدمی دارد؛ (بقره/ 29؛ ملک/ 15؛ بقره/ 22؛ اسراء/ 66 و 70؛ طه/ 53 54؛ یس/ 80 ؛ غافر/ 64 ؛ زخرف/ 1013؛ ملک/ 15؛ نوح/ 1920)
گروه سوم: آیاتی که بیانگر رام بودن طبیعت برای برخی رسولان الهی و اعجاز آمیز بودن آن است مانند : پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش به نرمی حرکت کند و به هر جا او میخواهد، برود. (ص/ 36؛ نیز ر.ک: بقره/ 60 ؛ اعراف/ 73؛ هود/ 64 ؛ انبیاء/ 79؛ شعراء/ 63)
با ملاحظه مفاد آیات سهگانه میتوان گروه یکم و دوم را آیات تسخیر عام و آیات گروه سوم را آیات تسخیر خاص نام نهاد؛ زیرا آیات دو گروه نخست بیانگر رام بودن طبیعت برای همه انسانهاست. ولی آیات گروه سوم بیانگر مسخر بودن طبیعت برای افرادی ویژه یعنی انبیا است.
حقیقت تسخیر
اکنون این پرسش اساسی را باید مطرح کرد که در نگرش قرآنی، حقیقت معنای تسخیر چیست؟ آیا طبیعت بالفعل رام انسان است، یا اینکه مسخر بودن طبیعت ویژگی بالقوه آن است. به عبارت دیگر، آیا مراد از تسخیر آن است که خداوند متعال، بدون در نظر گرفتن تلاش بشر، طبیعت را رام وی ساختهاست یا اینکه انسان با تکیه بر خرد و دانش و تجربه خویش، به رازگشایی طبیعت سرکش میپردازد و طبیعت را مسخّر میگرداند؟
توجه به معناشناسی حرف لام در عبارت قرآنی ( وَسَخَّرَ لَکُمْ) و گزینش یکی از احتمالات درباره آن، پاسخ این پرسش را روشن میسازد. لام در این عبارت یا به معنای منفعت و یا لام تعلیل غایی است و از این رو منافع طبیعت در خدمت انسان است یا اینکه لام ملکیت باشد و بر اساس آن معتقد گردیم که با پیشرفت تدریجی دانش بشری، سلطه و مالکیت او بر طبیعت محقق خواهد شد.
با استناد به ظاهر آیات مورد بحث، میتوان احتمال یکم و دوم را قویتر دانست. ظاهر این آیات، بیانگر تسخیر و رام شدن طبیعت است تا در خدمت تأمین منافع مسخَّر له (انسان) باشد، نه تصرف در انسان و الهام به وی برای به خدمت گرفتن طبیعت و بهرهبرداری از مواهب آن با تکیه بر خرد و دانش. در این باره میتوان به این آیه استناد نمود: ؛ آیا ندانستهاید که خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است، مسخّر شما ساخته است. (لقمان/ 20)
در این آیه به تسخیر هر آنچه در زمین و آسمان است، اشاره شده نه آموزش و یا الهام چگونگی تسخیر موجودات و پدیدههای زمینی و آسمانی برای انسان. قرینه دیگر بر درستی احتمال یکم و دوم، تسخیر خورشید و ماه است که در برخی از آیات بدان تصریح شده است. ناگفته پیداست که ماه و خورشید هیچگاه مملوک انسان نیست و تنها منافع آنها در خدمت بشر قرار گرفته است.
بررسی تفسیر بسیاری از مفسران و اندیشمندان، بیانگر این مطلب است که اینان با پذیرش یکی از دو احتمال یکم و دوم، لام در لکم را لام منفعت و یا تعلیل غایی دانستهاند؛ مانند شیخ طوسی (6/972)، فیض کاشانی (1418: 2/97)، حقی بروسوی، فخر رازی، مطهری (1377: 2/115).
در اینجا ذکر دو نکته ضروری است. نخست اینکه تسخیر امری عمومی و فراگیر است؛ زیرا ضمیر کم در (سخَّرَ لَکُمُ) بیانگر عمومیت تسخیر برای همه انسانهاست. نکته دوم همیشگی بودن تسخیر و منحصر نبودن آن در زمانی معین است، چنان که تعبیر دائبَیْن در آیه بعد قابل استنباط است: ؛ و خورشید و ماه را که پیوسته روانند، برای شما رام گردانید و شب و روز را نیز مسخّر شما ساخت. (ابراهیم/ 33)
واژه دأب به معنای خوی و عادت است که در آن مفهوم استمرار نهفته است. در این آیه نیز دأب به معنای عادتی همیشگی و مستمر است که به زمانی معین اختصاص ندارد.
پیوند میان تسخیر طبیعت با دیگر مفاهیم قرآنی
بر اساس آیات قرآن کریم، انسان جانشین خدا بر روی زمین است: چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت. (بقره/ 30؛ نیز ر.ک: انعام/ 165؛ اعراف/ 69 ؛ یونس/ 14؛ نمل/ 62 ؛ فاطر39)
برخی مفسران معاصر با تکیه بر قرینه سیاق گفتهاند: منظور از خلافت، جانشینی خدا در زمین است، نه اینکه انسان جانشین ساکنان منقرضشده زمین شود. نکته دیگر اینکه خلافت انسان، اختصاصی به شخص آدم ندارد، بلکه فرزندان او نیز در این مقام با او شریکند.
جانشینی انسان از خداوند متعال، امتیازها و مسئولیتهایی فراوان را برای او پدید میآورد که بیگمان در روز قیامت از آن بازخواست خواهد شد. یکی از مهمترین آنها، امانتداری و پاسداری شایسته از جایگاه خلافت الهی است: آنگاه شما را پس از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار میکنید. (یونس/ 14) به همین جهت از انسان انتظار میرود همانگونه که آفریدگار متعال محیط زیست را پاس داشته و رحمت خود را بر آن بارانده است، رفتاری مهرآمیز با محیط زیست داشته باشد.
جایگاه خلافت الهی برای انسان با مفهوم قرآنی استعمار أرض (آبادگری زمین) نیز ارتباط مستقیم دارد: اوست که شما را از زمین آفرید و آبادانی آن را به شما واگذاشت. (هود/ 61) دستکم بر اساس برخی تفسیرهای این آیه، آبادسازی زمین و محیط زیست به انسان واگذار شده است.
بر پایه آنچه گذشت، روشن میشود که انسان جانشین خدا روی زمین است تا با آبادانی آن، شرایط لازم را برای رشد و تکامل خود و دیگران فراهم سازد. امانتداری انسان ایجاب میکند تا رفتاری مسئولانه با طبیعت داشته، از افراط و تفریط پرهیز کند.
نقد یک دیدگاه
برخی در ریشهیابی بحران محیط زیست، با فرافکنی و گاه غرضورزی، دین و تعالیم والای آن را عامل این بحران میدانند. وایت جونیور، بحران محیط زیست را ناشی از سلطهای میداند که کتاب مقدس به انسان بخشیدهاست و بر اساس آن، این اجازه دینی را به او دادهاست که از طبیعت سوء استفاده .
برخی همچون مورخ قرون وسطی، لین وایت، به نقش منفی دین در این بحران اعتقاد دارند. او معتقد است که تأکید یهودیت و مسیحیت بر تعالی خداوند نسبت به طبیعت و غلبه انسان بر آن، باعث بیاحترامی به طبیعت و در نتیجه تخریب منابع آن برای رسیدن به اهداف منفعتطلبانه شده است.
در نقد این دیدگاه باید یادآور شویم که هیچ تلازم منطقی میان بحران محیط زیست و دین وجود ندارد؛ زیرا جوامع دینی و غیر دینی هر دو به طور مساوی با این بحران مواجهند. در ثانی، منظور از تسخیر، سلطه و غلبه نیست، بلکه در اختیار بودن منافع محیط زیست برای انسان، خلیفه خداوند، است. اگرچه او در این جهان فرمانرواست، فرمانرواییاش امانتدارانه و متعهد به اخلاق انسانی است. براین اساس، نمایندگی خداوند بر روی زمین و نیز رام بودن طبیعت برای انسان، به خودی خود، سبب تخریب محیط زیست نیست. دستورهای پرشمار دینی به پاسداری محیط زیست و توجه به شئون مختلف آن فرا میخوانند و هشدارهای لازم را بیان میکنند. تنها انسانهایی که پایبند به قوانین الهی نیستند، سلامت محیط زیست را به خطر میاندازند.
نتیجهگیری
1- قرآن تصریحات و اشارات سودمندی در باب محیط زیست دارد که بر اساس آن میتوان به استخراج و تدوین جهانبینی جامع زیستمحیطی قرآن همت گمارد.
2- محیط زیست پیش از مداخله آدمی، مجموعهای هدفمند، متوازن و خودترمیم است که برای تحقق هدف اصلی آفرینش آدمی، یعنی قرب الی الله، و نیز رشد و کمال موجودات آفریده شده است.
3- در جهانبینی قرآنی محیط زیست، به توحید که اساس آیین اسلام است، سخت توجه شدهاست و مباحث نظری و الزامات عملی اسلامی ناظر به محیط زیست، معطوف به آن است.
4- تسخیر طبیعت به این معناست که خداوند متعال به خاطر انسان طبیعت را رام ساخت و آن را به گونهای آفرید که مواهبش در مسیر تأمین نیازهای انسان قرار گیرد.
5- تسخیر طبیعت، با سلطه بر آن و اعمال رفتار خصمانه ناسازگار است.
6- حق بهرهوری از محیط زیست، حقی عمومی است. بر این اساس بهرهوری شخص یا حکومت از طبیعت نباید به جلوگیری و منع از بهرهوری دیگران بینجامد.
7- شناخت تخصصی محیط زیست امری بایسته است؛ زیرا اکتفا به استفادههای سطحی از آن، مصداق ناسپاسی در برابر نعمت ارجمند تسخیر طبیعت است.
8- بر هم زدن تعادل طبیعت، با اخلاق مطلوب زیستی و نیز با معارف قرآنی تعارض دارد؛ زیرا نظم طبیعت آیینه قدرت خداوند و نمایانگر آفرینش و یکتایی اوست.