vasael.ir

کد خبر: ۳۱۵۷
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۶ - 13 September 2016
خلاصه مقاله ارائه می‌شود؛

عرصه اجتماعی تربیت کودک با تأکید بر قرآن و نهج‌البلاغه

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ دین اسلام به مباحث و جنبه‌ای مختلف تربیت نظر دارد که یکی از جنبه‌های مورد توجه و تأکید، بُعد اجتماعی تربیت می‌باشد؛ این تأکید به نوع خلقت انسان باز می‌گردد و از آن نشأت می‌گیرد؛ چرا که خلقت انسان به گونه‌ایی است که به سوی اجتماع و زندگی در جمع گرایش دارد.

به گزارش سرویس جامعه پایگاه اطلاع رسانی وسائل، تربیت شایسته کودک در این زمانه، دغدغه ذهنی بسیاری از والدین و مربیان سرزمین اسلامیمان می‌باشد؛ به گونه‌ای که آنان را در جستجوی منابعی که در مسیر تربیت یاریشان کند، به تلاش و تکاپو وا می‌دارد.

از منابع مناسبی که می‌تواند محل رجوع دستاندرکاران تربیتی قرار گیرد منابع اسلامی است؛ چرا که اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین، به مانند تمامی ادیان الهی بحث تربیت انسان را مغفول نگذاشته و تمامی منابع این دین و به‌طور عمده دو  منبع قرآن و نهج‌البلاغه سرشار از مفاهیم و اشارات تربیتی می‌باشند که نیازمند تبیین و ترویجاند.

دین اسلام به مباحث و جنبه‌ای مختلف تربیت نظر دارد، که یکی از جنبه‌های مورد توجه و تأکید، بعد اجتماعی تربیت می‌باشد؛ این تأکید به نوع خلقت انسان باز می‌گردد و از آن نشأت می‌گیرد؛ چراکه خلقت انسان به گونه‌ایی است که به سوی اجتماع و زندگی در جمع گرایش دارد.

اسلام نیز بر پایه این نیاز طبیعی و فطری انسان، آموزه‌هایی دارد که اگر از همان دوران کودکی، فرد بر اساس این آموزه‌ها تربیت شود، در همزیستی با دیگران دچار مشکل نشده، و جامعه نیز با وجود چنین افراد تربیت شده‌ای، در مسیر رو به پیشرفت خود با موانع کمتری روبه‌رو خواهد شد.

امام خمینی(ره) نیز به این مهم تأکید کرده و فرمودند «مهم این است که شما بتوانید اولادها را خوب تربیت کنید، شما بچه‌های خودتان را خوب تربیت کنید، این بچه‌ها هستند که کشوری را نجات می‌دهند. باید در دامن شما اینها سالم بار بیایند».

 

تعریف واژگان

تربیت اجتماعی: مقصود از «تربیت اجتماعی»، پرورش جنبه‌ای از رفتار آدمی است که به زندگی او در میان جامعه مربوط است تا از این طریق به بهترین شکل، حقوق و وظایف و مسؤولیت‌های خود را نسبت به دیگر هم‌نوعان و هم‌کیشان و هم مسلکان خود بشناسد و آگاهانه و با عشق برای عمل به آن وظایف و مسؤولیت‌ها قیام کند.

کودک: در این مقاله منظور از «کودک»، سنین پیش‌دبستان و دبستان می‌باشد.

 

یافته‌های پژوهش

1.اصل تفاوت‌های فردی

با توجه به آیات و روایات، هر انسانی ظرفیت و توان خاص خود را دارد که باید بر اساس آن از فرد انتظار داشت؛ در غیر این‌صورت، به گفته امیرالمؤمنان علی(ع) سنگینی کار و وظیفه برای فرد عذاب آور خواهد بود و از عهده آن برنخواهد آمد.

این اصل در بعد تربیت اجتماعی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ فردی که در اجتماع حاضر می‌شود، اگر در جریان تربیت، از او با توجه به توان و طاقتش انتظار داشته و برایش تکلیف معین کرده باشند، از آرامش و سلامت روانی برخوردار است، و در وجود او رقابت، حسادت و مقایسه‌های بی‌جا و بی‌مورد دیده نمی‌شود.

اما بالعکس، فردی که در کودکی بسیار مورد مقایسه قرار گرفته است و بدون توجه به توانایی‌هایش از او تکلیف خواسته شده، دچار فشارهای روانی شدیدی است که او را در برقراری هر نوع ارتباط اجتماعی با مشکل مواجه می‌کند؛ چنین شخصی معمولاً رقابت‌جو و حسود است؛ او نزدیکانش را دچار مشکل می‌کند و در دوست‌یابی و حفظ دوستی‌هایش نیز با مشکل مواجه می‌شود، این فرد در بزرگسالی نیز با انتظارا و رفتارهای نابجای خود، نزدیکانش را در رنج وسختی خواهد افکند.

دلیل دیگر بر ضرورت توجه به این اصل در تربیت اجتماعی کودک این است که اگر کودک تفاوهای فردی بین انسان‌ها را درک کند، با حضور در اجتماع این اصل را مد نظر خود قرار می‌دهد و در هر جایگاه که قرار گیرد می‌تواند این را بپذیرد که همه افراد شبیه به هم نبوده و بین انسان‌ها تفاوت وجود دارد.

در این صورت است که فرد با افراد مختلف به یک شکل برخورد نکرده و انتظار او از سایر افراد متناسب با قابلیت‌ها و توانمندی ایشان خواهد بود. در این صور تعامل فرد با افراد مختلف با چالش کمتری مواجه شده و شکل‌گیری روابط اجتماعی مطلوب‌تری مورد انتظار خواهد بود.

 

2.اصل تسهیل و مسامحت

انسان‌ها به دلیل ضعف نفس، در قبال به دوش گرفتن تکالیف فرو می‌شکنند؛ این خصیصه مانع از آن است که آدمیان در قبال تکالیف دشوار تاب آورند.

خداوند در مقام ربوبیت، اساس تکالیف را بر سهولت و قابلیت نیل نهاده است «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمْ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمْ الْعُسْر»(بقره 185)

«وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»(حج 78)

در نهج‌البلاغه نیز آمده است:

- خداوند راه اطاعت را برایتان آسان نموده است. (نهج‌البلاغه، خطبه 151)

- آنچه خداوند تکلیف کرد آسان است نه دشوار.(همان،حکمت 87)

امیرمؤمنان علی(ع) نیز در نامه خود به حارث همدانی با مد نظر قرار دادن این اصل، می‌نویسند«نفس خود را برای عباد و بندگی برانگیز، و با آن مدارا کن، و به زور واکراه بر چیزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به کارش گیر، جز در آنچهکه بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری»(نهج البلاغه، نامه69).

اصل تسهیل در سال‌های نخستین زندگی و دوران کودکی از اهمیتی بیشتر برخوردار است؛ زیرا وجود آدمی لطیف‌تر و ضعیف‌تراست و به سهل‌گیری بیشتر نیاز دارد.

رسول خدا(ص) و امام صادق(ع) در این‌باره فرموده‌اند که باید سرلوحه همه رفتارهای تربیتی قرار گیرد«خداوند رحمت کند کسی را که فرزند خود را در نیکی و نیکوکاری یاری کند، آنچه را که در توان اوست از او بپذیرد و آنچه را که برایش طاقت‌فرساست از او نخواهد، و او را به تکلیف مافوق طاقتش واندارد، و او را دچار سرگشتگی و شرمندگی نسازد»(کلینی ، ج1، ص:21)

فردی که در اثر سخت گیری‌های بی‌مورد و به دوش کشیدن بار تکالیف سنگین گوشه‌گیر، دروغ‌گو، عقده ای و ... گشته، از شخصیت متعادلی که لازمه برقراری ارتباطات اصولی در جامعه است، برخوردار نخواهد بود و در جامعه و در ارتباط با سایر افراد با مشکل روبه‌رو خواهد شد؛ علاوه بر این، کودکی که با او بر اساس این اصل رفتار نشده، در بزرگ‌سالی و در برخورد با افراد دیگر در دو کرانه افراط و تفریط خواهد بود؛ یا شدیداً سخت‌گیر شده و دیگران را درک نخواهد کرد و یا بالعکس، شدیداً سهل‌گیر خواهد شد.

 

3.اصل محبت

حضرت حق نیز در تربیت انسان، محبت را به عنوان پیوندی محوری به کار می‌گیرد« فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَیُحِبّونَهُ»(مائده: 22)

در این آیه«یحِبُّهُم» قبل از «یحِبُّونَه» آمده است ؛ یعنی ابتدا از ابراز محبت خداوند و سپس از ابراز محبت آدمی نسبت به خداوند سخن می‌گوید، و این نشان می‌دهد که ابراز محبت مربی به دلبستگی متربی جهت و سمت می‌دهد و حاصل آن، ظهور شیفتگی عمیق در متربی نسبت به مربی است.

در شیوه تربیتی امام علی)ع) نیز به نهایت محبت و عاطفه آن حضرت نسبت به فرزندانش برمی‌خوریم که آن حضرت چه زیبا از محبتش به امام حسن(ع)می‌گوید«و دیدم که تو پاره تن منی، و بلکه بیشتر از آنی، تو برایم همه روح و جانی! هر بد و خوبی که سوی تو آید، نصیب من شده است و اگر مرگ، نشان از تو بگیرد، جان مرا نشانه گرفته است. پس، کار تو را کار خودم دانستم و هر چه برای خودم میخواهم، برایت خواستم. این مکتوب را برایت نوشتم تا همواره تکیه‌گاه تو باشد و اسباب پشت‌گرمی‌ات، چه من بمانم برایت و چه نمانم.»(نهج‌البلاغه، نامه72)

کودکی که از محبت اشباع شده است، قدر سازگاری خوبی دارد؛ روانی شاد و دلی بانشاط دارد؛ او احساس محرومیت نمی‌کند تا عکس‌العمل بد نشان دهد؛ همواره خوش‌بین، خوش‌قلب و با اعتماد خواهد بود؛ چون طعم محبت را چشیده، حاضر است این آب حیات را به دیگران نیز ببخشد؛ پس خیرخواه و انسان‌دوست بار می‌آید.

اما کسی که در کودکی در محیطی سرد و بی‌عاطفه رشد کرده و محبتی دریافت نکرده باشد، همواره احساس ناامنی و عدم آرامش می‌کند؛ اعتماد به نفس و همچنین اعتماد به دیگران در او ر یف است؛ رابطه او با دیگران سرد و خشک است؛ بدبین است ؛ در نزد خود احساس حقارت و کمبود و محرومیت میکند و برای هرگونه انحرافی آمادگی دارد. منشأ بسیاری از تندخویی‌ها، خشونت‌ها، لجبازی‌ها بدبینی‌ها، زورگویی‌ها، حساسیت‌ها، ناامیدی‌ها، افسردگی‌ها، گوشه‌گیری‌ها و ناسازگاری‌ها، محرومیت از محبت است.

اگر کودک در خانه محبت کافی دریافت نکند علاوه بر مسائل ذکر شده، با مسائل دیگری نیز روبه‌رو خواهد شد. چنین کودکی احترام‌ها و حریم‌ها را حفظ نمی‌کند و به راحتی فریب می‌خورد؛ چون به دنبال جبران این خلأ محبت خود از طریق افراد دیگر است.

ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد کودکانی که بیش از حد از محبت برخوردار می‌شوند قدرت سازگاری کمتری دارند، احساس مسؤولیت نمی‌کنند، فردی متکی و وابسته به دیگران می‌شوند، در تصمیم‌گیری ضعیف عمل می‌کنند و... که وجود چنین ویژگی‌هایی در افراد، زندگی اجتماعی آنان را با مشکل مواجه می‌کند.

 

4.اصل مدارا

«وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ»(فصلت،34)؛ هرگز در این جهان نیکی و بدی یکسان نبوده و نیست و تو ای رسول گرامی، پیوسته بر آن باش که بدی‌های مردم را به بهترین وجهی که میسر شود پاداش نیک دهی تا آنهایی که گویی با تو سر دشمنی و جدال دارند شیفته احسان و نیکی تو گشته و دوست تو شوند.

رعایت این اصل در تربیت اجتماعی نیز بسیار اثرگذار است. همان‌گونه که بیان شد، کودکی که نداند به چه دلیل با او برخورد می‌گردد دچار اضطراب می‌شود و اعتماد به نفسش پایین می‌آید؛ انسانی که در اجتماع زندگی می‌کند، اگر قبل از انجام هر کاری دچار اضطراب شود و اعتماد به نفس نداشته باشد در برخورد با سایر افراد جامعه و برای پیگیری و رفع احتیاجاتش هم به مشکل برخورد می‌کند.

 از طرف دیگر، کسی که لجبازی و جدل را از مربی و والدینش آموخته، و مربی و والدینش راه جدل و دعوا را در تربیت او به کار برده‌اند و متربی مدارا و مسالمت را از آنها نیاموخته، این فرد به‌طور خواسته و یا ناخواسته با سایر افراد نیز با شیوه جدل یا لجبازی رفتار می‌کند و چنین شخصی هم در کودکی با خانواده، دوستان و سایر اعضای جامعه به مشکل برمی‌خورد، و هم در بزرگسالی و در محیط کار و زندگی مشترک و تربیت فرزند و... و این سیکل معیوب همچنان ادامه می‌یابد؛ چنین شخصی مورد پذیرش افراد جامعه قرار نمی‌گیرد و یا دیگران را به زحمت می‌اندازد.

البته لازم به ذکر است که نباید به کودک مدارا در هر شرایطی را آموخت؛ چرا که کاربرد این اصل شرایط خاص خود را می‌طلبد.

 

5.اصل مسؤولیت

در بحث تربیت اجتماعی نیز باید متربی از زمان کودکی با مسؤولیت‌های اجتماعی حال و آینده خود آشنا شود و خود را در اجتماع مسؤول بداند؛ مسؤول در برابر مربی و استاد، افراد جامعه، نیازمندان، همسایه، هم‌کلاسی و دوست، خو یشان، خواهر و برادر کوچکتر و... و حتی در برابر حکومت، سرزمین، سایر ملل و محیط زیست.

وقتی والدین و مربیان درباره کمک به هم‌نوعان برای کودک می‌گویند و با سپردن پول‌ها و هدایای خود به کودکان‌شان، از آنان می‌خواهند که آنها را به نیازمندان بدهند، یا وقتی کودکان را با خود به پای صندوق‌های رأی می‌برند و از آنها می‌خواهند که برگه را داخل صندوق بیندازند و... در واقع، با این کارها مسؤولیت‌پذیری را به کودکان آموزش می‌دهند.

 وقتی کودک خود را در قبال افراد مسؤول می‌بیند. نمی‌تواند دربرابر آنچه در اجتماع و بر افراد جامعه می‌گذرد بی‌تفاوت باشد، نمی‌تواند چشم خود را بر تحول اجتماع یا بر مسائلی که در جامعه در جریان است ببندد و بی‌تفاوت باشد؛ در واقع، مسؤولیت‌پذیری نسبت به یکدیگر محبت و صمیمیت را در جامعه به ارمغان می‌آورد و رشد و تعالی جامعه را موجب می‌شود.

 

6.اصل مشورت

مشورت از اصولی است که در تعالیم اسلامی به آن توجه ویژه‌ای شده است؛ چنان‌که در قرآن کریم مسأله مشورت به صورت یک فرمان الهی بیان شده است« وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»(آل‌عمران،159)

این آیه دستور خداوند به پیامبراکرم(ص) است که برای زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکری و روحی آنان، دستور می‌دهد که در کارها با آنان مشورت کن و رأی و نظر آنها را بخواه.

در بحث تربیت اجتماعی نیز اگر کودک در محیطی به‌ دور از استبداد بزرگ شود؛ همین روحیه را نیز در اجتماع به کار می‌بندد و با دیگران مشهور می‌کند و برای رأی آنها ارزش قائل می‌شود؛ اما اگر در محیطی رشد کرده باشد که استبداد بر آن حاکم بوده و مشورت را نیاموخته باشد، علاوه بر این‌که از نظر فردی و شخصیتی دچار مشکل می‌شود، در زندگی اجتماعی‌اش نیز بدون مشکل نخواهد بود؛ چنین شخصی در کودکی چون مشورت را نیاموخته، یا می‌گذارد که دیگران برایش تصمیم بگیرند و یا به تنهایی راجع به مسائل زندگی‌اش تصمیم می‌گیرد؛ که این تصمیم‌گیری بدون مشورت، فرد را آسیب‌پذیر می‌کند؛ چون فردی که مشورت می‌کند به تمام جوانب یک موضوع آگاه می‌شود.

 فردی که از مشورت بی‌بهره است معمولاً تصمیمات نسنجیده می‌گیرد؛ در زندگی اجتماعی نیز چنین فردی در برخورد با سایرین مستبدانه برخورد می‌کند و پذیرای نظرات مختلف نمی‌گردد، و خود را در تمام مسائل صاحب‌نظر می‌داند.

فرد مستبد در جامعه مقبولیتی ندارد و افراد تا وقتی که مجبور باشند با چنین فردی ارتباط و دادوستد خواهند داشت و زمانی‌که اجباری در کار نباشد، افراد رغبتی برای ارتباط با چنین فردی نخواهند داشت و چنین فردی از جمع‌های اجتماعی طرد خواهد شد و در زندگی شخصی، در زندگی زناشویی، در تربیت فرزند و ... نیز با مشکل مواجه خواهد شد.

 

7.تعاون و همکاری

در خطبه 121 نهج‌البلاغه در این‌باره آمده است «پس بر شماست که یکدیگر را نصیحت کنید، و نیکو همکاری نمایید».(نهج‌البلاغه، خطبه 121)

مربیان و والدین باید دقت داشته باشند که شرکت در گروه‌ها و همکاری گروهی در دوران کودکی به نوعی تمرین برای زندگی در اجتماع بزرگتر است.

همکاری‌های گروهی قدرت پذیرش و آستانه تحمل فرد را بالا می‌برد؛ در همکاری‌های گروهی، فرد نحوه تقسیم کار را می‌آموزد؛ مبنای رهبری و فرمانبری را می‌فهمد، و ضرورت وجود قوانین در گروه‌های اجتماعی برای او ملموس می‌شود.

با یادگیری همکاری و تعامل با دیگران، فرد از حالت منزوی بودن خارج می‌شود و طریقه کار، دوستی و همکاری با دیگران را می‌آموزد؛ فردی که در جریان تربیت با تعاون و همکاری و فواید آن آشنا شده، در زندگی اجتماعی نیز این اصل را به کار می‌بندد و هم خود سود همکاری با دیگران را می‌برد، و هم به دیگران سود می‌رساند و به رشد جامعه کمک می‌کند.

 

بحث و نتیجه‌گیری

با مد نظر قرار دادن اصل مدارا، والدین و مربیان باید از ناسازگاری با کودکان بپرهیزند و با رفتار توأمم با مدارای خود، الگوی مناسبی برای کودکان باشند؛ اما این نکته را نیز در نظر داشته باشند که اسلام به مدارا سفارش می‌کند نه به نرمش بی‌جا و عدم قاطعیت.

در خصوص اصل مسؤولیت، والدین و مربیان باید از بر عهده گرفتن تمام کارهای کودکان بپرهیزند و از همان دوران کودکی مسؤولیت‌هایی متناسب با توانایی و استعداد کودکان به آنها بسپارند و به آنها بیاموزند که در برابر مسؤولیتی که دارند باید پاسخگو باشند؛ در مرحله بعد نیز کودکان را با سایر مسؤولیت‌هایی که در قبال خداوند، والدین و مربیان، جامعه و سایر افراد و... به عهده دارند، آشنا کنند.

/506/825/م

 

فاطمه رمضانی، دانشجوی دکتری علوم تربیتی دانشگاه اصفهان

محمد نجفی، استادیار دانشگاه اصفهان

منبع: دو فصلنامه علمی، ترویجی بانوان شیعه، سال نهم، شماره28، بهار و تابستان 1391

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۶:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۵۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۰۲
اذان مغرب
۲۰:۲۰:۴۱