vasael.ir

کد خبر: ۳۱۳۰
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۳ - 10 September 2016
یادداشت(2):

عدالت لازمه توسعه پایدار

پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل_ در یادداشت گذشته این سلسله مطلب تعریف عدالت تبیین گردید. در این بخش به ضرورت مساله عدالت اجتماعی به عنوان یکی از پایه های اساسی مساله اقتصاد مقاومتی اشاره می شود.

به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل در یادداشت پیشین مساله عدالت هم در لغت و هم در اصطلاح تبیین گردید. در این یادداشت به مبانی مساله عدالت اجتماعی پرداخته می شود.
یکی از مولفه های مهم اقتصاد مقاومتی، عدالت است. بهبود شاخص های کلان اقتصادی همانند رشد اقتصادی، تولید ناخالص ملی، بهره وری، اشتغال و ... همگی جزء نتایج عمل به اقتصاد مقاومتی خواهد بود اما اگر توجه به مسئله عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت نگردد بی فایده است. یعنی توجه به اصل برقراری عدالت اجتماعی روح حاکم بر تمام فعالیت های عرصه اقتصاد مقاومتی خواهد بود. زیرا رعایت نکردن این اصل موجب خواهد شد که رشد اقتصادی و سرانه تولید ناخالص ملی سبب افزایش شکاف طبقاتی و فقر در جامعه شود.
در اقتصاد مقاومتی عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل راهبردی پذیرفته می شود؛ یعنی پیشرفت و توسعه بدون عدالت مطلوب کشور نیست. در اقتصاد مقاومتی عدالت لازمه توسعه پایدار است. از همین رو اصل چهارم سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی به همین موضوع اشاره دارد: «استفاده از ظرفیت اجرای هدفمندسازی یارانه ها در جهت افزایش تولید، اشتغال و بهره وری، کاهش شدت انرژی و ارتقاء شاخص های عدالت اجتماعی.» این دیدگاه دقیقا در مقابل دیدگاه اقتصاد سرمایه داری است. که در آن توسعه مقدم بر عدالت است.1. از این جهت است که ذات نظام سرمایه داری بر تشکیل هم زمان طبقات بسیار قوی و بدنه عادی جامعه بنا شده است. اعتراضات گسترده سال 2011 در آمریکا که به جنبش 99 درصدی معروف شد نیز در همین موضوع شکل گرفت. چرا که در این تفکر، عدالت چارچوب انجام فعالیت ها نبوده، بلکه توسعه اقتصادی مقدم بر عدالت است، پس طبعا گروهی در جامعه در نوک هرم قدرت اقتصادی قرار می گیرند که هرگز دست یافتنی نیستند.
 

 مبانی نظری عدالت اجتماعی
عدل از اصول دین و مذهب به شمار می‏آید. قرآن کریم، برای بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی از دو هدف یاد می‏کند: برقرار ساختن عدالت میان انسان‏ها و تأمین سعادت دنیوی و اخروی آنان و دیگر هدایت انسانها از تاریکی‏های شرک و کفر به سوی نور توحید و بندگی خدا. 2 بنابر تعالیم اسلامی انسانها وظیفه دارند، همه فعّالیت‏های فردی و اجتماعی خویش را با عدالت همراه سازد و از این مسیر به سعادت دست یابد. چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «العدل اساسٌ به قِوام العالَم؛ عدل پایه و ستونی است که هستی بدان پابرجا و استوار است.» به عقیده حضرت علی علیه السلام ، حتی پایه های آبادانی و گسترش شهرها نیز وابسته به اجرای عدالت است: «ما عُمّرتْ البُلْدانُ بمثل العدل؛ هیچ چیز مانند عدل باعث آبادانی شهرها نیست».
نقطه مقابل عدالت اجتماعی، ظلم و بی عدالتی است که هلاکت و نیستی حکومت را در پی دارد. ظلم و پای مال کردن حقوق دیگران، موجب دگرگونی نعمت های الهی و برانگیختن خشم و غضب الهی است. امام علی علیه السلام فرجام بد ظلم را در یک کلمه خلاصه فرموده است: «الجورُ مُمْحاةٌ؛ جور و ستم، محوکننده است.» بنابراین، تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیا و حکومت دینی بسیار حایز اهمیت است؛ تلاش صادقانه و پی گیر انبیا و جانشینان آنان برای تشکیل حکومت، فقط برای برپایی عدالت اجتماعی در تمام زمینه ها بوده است.
همان گونه که در مسائل نظری دین، اصول سه گانه توحید، نبوت، معاد، پایه های دین اند، در مسائل مربوط به عمل ، عدالت، پایه عملی دین است. بر اساس تعریف، عدالت اجتماعی در همه ساحت های زندگی فردی و اجتماعی بشر حضور دارد. موضوع عدالت اجتماعی در حوزه نظری و تفحص از چرایی آن، دامنه گسترده و وسیعی داشته و به زوایای گوناگونی  از جهان و حیات انسان ارتباط می یابد. در نتیجه به طور طبیعی بر اساس مبانی و دیدگاه های متفاوتی که نسبت به جهان و انسان وجود دارد، اختلاف آرا و تضارب افکار هم به وجود می آید.3 برای روشن شدن مبانی عدالت اجتماعی نیاز به بیان تفصیلی مؤلفه های عدالت می باشد. این مؤلفه ها نیز با مبانی خداشناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، جهان شناسی و ارزش شناسی گره خورده و همین امر زمینه پیدایش اختلافات فراوان نظریه ها در مکاتب مختلف را فراهم می کند. بنابراین ضروری است تا با تبیین مبانی عدالت اجتماعی از منظر اسلام زمینه را برای فهم صحیح از نظریه عدالت اجتماعی از منظر اسلام، فراهم کنیم.
همان طور که قبلا گذشت مبانی هستی شناسانه یا جهان بینی، زیر ساخت و تکیه گاه فکری همه نظریه ها و الگوهای اقتصادی است.  و درباره هستی و صفات و ویژگیهای کلی خداوند، انسان ، جامعه ، دنیای مادی و جهان اخروی و ارتباطات کلی و کلان بین این امور است. در ادامه این مبانی در پنج محور زیر بیان می شود:

خداشناسی
با توجه به آموزه های اسلام، خداوند کامل مطلق است و این کمال اقتضا می کند که خالقیت و ربوبیت تکوینی و تشریعی منحصر در او باشد.
از یک سو نظام هستی، جلوه ای از عدل خداوند است. در این جهان، از وضعیت کهکشان ها گرفته تا هسته های ریز اشیاء، همگی بر پایه عدالت است و هر موجودی، در جایگاه مناسب و شایسته خود قرار دارد. خدا هر موجودی را به اندازه استحقاق و قابلیتش از وجود بهره مند ساخته و هیچ گونه امساک فیضی، در هیچ نقطه ای از زمان و مکان جهان دیده نمی شود. بنابراین، در نظام تکوین و طبیعت، ظلم و تبعیض معنا ندارد.
از طرف دیگر، تنها اوست که به حکم مالکیت حقیقی اش نسبت به مخلوقات خود حق قانون گذاری دارد و بدون اذن او هر قانون دیگری فاقد مشروعیت و وجاهت است. این عدالت تشریعی هم، متأثر از عدالت تکوینی است؛ یعنی اهدافی را که خداوند به هنگام خلقت جهان برای اشیاء و انسان ها مقرر کرده است، در چارچوب عمل به احکام شرعی و پیروی از دستورات و مقررات الهی محقق می شود، که این احکام و مقررات نیز عادلانه هستند. بیان این احکام از طرف خداوند به این دلیل است که انسان بسیاری از معارف مورد نیاز برای قانونگذاری را نمیداند. بنابراین تنها منبع صالح برای تشریع قوانین خداند متعال است. آیه 213 سوره بقره4 با اشاره به دو نوع اختلاف در میان انسان ها یکی را لازمه طبیعت نفع طلبی انسان و دیگری را لازمه روحیه تجاوزگری وی می داند و برای هر دو صورت، وجود پیامبران الهی را برای رفع اختلاف ضروری می شمارد. 5
خداوند در آخرین و کامل ترین دین خود، به شکلی دائمی و غیر قابل نسخ، تمام مؤلفه هایی که برای رسیدن به کمال و سعادت بشر نیاز است را فرموده است. از طرفی در طول تاریخ تا کنون، حاکمیت سیاسی جامعه یکی از مهم ترین ضرورت های زندگی اجتماعی و مهم ترین مجری قوانین عدالت است و نیاز به قوانینی جهت اجرا و گسترش عدالت در جامعه دارد. بنابراین اسلام در بعد حاکمیت نیز برخوردار از نظریه ای منسجم و جامع است که مبنایی مهم و مؤثر در تحقق عدالت اجتماعی می باشد.
  علاوه بر عدالت تکوینی و عدالت تشریعی، خداوند در جزا دادن به انسان ها نیز بر طبق عدالت عمل می کند. سنگ ترازوی عدل الهی در آن روز، حق است و همه اعمال با همین شاخص ارزیابی می شود و هرکس به فراخور اعمال خود پاداش می بیند و از تبعیض و تجاوز به حقوق دیگران خبری نیست.

جامعه شناسی
اصالت فرد و جامعه در مبانی جامعه شناختی اسلام، اقتضا دارد که در راهبردهای این الگو منافع جامعه و فرد هر دو مد نظر قرار گیرد و در موارد تزاحم منافع فرد و جامعه، منافع جامعه با رعایت منافع فرد در حد امکان مقدم شود. همچنین در قلمرو حیات اجتماعی، چیزی که به‌عنوان هدف معین شده است، عدالت اجتماعی است.
خداوند در آیه 25 سوره حدید، به صراحت هدف آمدن پیامبران و ارسال شریعت را اقامه عدل میداند و می گوید: «لیقوم الناس بالقسط»6 قسط به معنای اجرای عدالت و رعایت حقوق دیگران است که در قالب و شکل عدالت اجتماعی محقق می گردد.7
عدالت اجتماعی یک تکلیف همگانی
برپایی عدالت اجتماعی در فرهنگ ادیان توحیدی تنها یک حق نیست بلکه یک تکلیف همگانی است. همه انسانها حق دارند در فضای عدالت و اعتدال زندگی کنند و البته خود باید زمینه چنین فضایی را ایجاد کنند. آیات قرآن، بارها انسانها را تکلیف به عدل و داد می نماید و آنان را از ستمگری و ظلم بر حذر می دارد. قرآن کریم در خطابی عمومی همگان را به عدل و احسان فرمان می دهد: «إنَّ اللّه یَأْمُرُ بِاْلعَدْلِ وَ الاْءِحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی الْقُرْبی وِ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر وَ الْبَغْی یَعِظِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون»8 «خداوند به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می‏دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز می‏دارد و به شما اندرز می‏دهد، باشد که متذکّر شوید.»
علامه طباطبایی در تفسیر فراز اول این آیه می‏نویسد: «گرچه عدالت قابل تقسیم به عدالت فردی و اجتماعی بوده و لفظ آیه نیز مطلق و شامل هر دو مورد می‏شود، اما سیاق آیه ناظر به عدالت اجتماعی است... یعنی خدای سبحان یکایک مؤمنان را در جامعه اسلامی امر می‏نماید که به عدالت رفتار کنند. معنای این سخن آن است که امر الهی متوجه کیان جامعه نیز می‏باشد و چون حکومت به عنوان متولی و مدیر جامعه است، پس در واقع مأمور به این حکم، حکومت اسلامی است.»9
بر اساس این مبنا دولت اسلامی و افراد جامعه، برای رسیدن به عدالت اجتماعی، موظف به رعایت اصولی هستند که به عنوان نمونه به بعضی از آنها اشار خواهیم کرد.

مسئولیت های فردی
بر اساس حدیث معروف «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»10انسان ها وظیفه دارند مسئولانه حافظ جمیع هویت های فردی و جمعی خود باشند. هر فرد در قبال اجتماع  و متقابلا اجتماع در قبال فرد مسئولیتی دارد. امام علی (ع) مسئولیت انسان ها را فراتر از رابطه انسانها با یکدیگر بلکه در مقابل حیوانات و محیط طبیعی کره زمین نیز می داند.11همچنین بر اساس وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، هر فرد جامعه مسئول سلامت جامعه و در قبال سایر افراد جامعه مسئولیتهای متقابلی دارد و افراد جامعه، همه پیکره واحدی را تشکیل می دهند.12یعنی اموال و امکانات و تجارب و ... صرفا نتیجه کوشش شخص او نیست بلکه در پدید آوردن آنها دیگران نیز سهیم اند.13
مسئولیت های دولت اسلامی
تعمیق ارزشهای اسلامی، اهتمام به برقرارى عدالت، فراهم‌سازی زیرساختها، قانون‌گذاری و اجرا، از اهمّ وظایف دولت اسلامى است. قرآن کریم، مأموریّت پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله و سلم بر اجرای عدالت اجتماعی را یادآورى و از زبان آن حضرت می‌فرماید: «انّى أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ. 14 حاکم اسلامى موظّف است سیاست عدم تداول ثروت در دست ثروتمندان را تعقیب کند. قرآن کریم خطاب به نبی مکرم اسلام دستور می‌دهد از مسلمانان زکات بگیرد و به مصارف آن که در رأس آن‏ها، رفع فقر است برساند. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.» 15
بنابراین، بخش دیگری از وظایف حکومت در حوزه مسائل اقتصادی اجرای عدالت، جلوگیری از تداول ثروت در دست اغنیا و تأمین نیازمندی‌های کسانی است که از عهده تأمین نیاز‌های خودشان از طرق عادی برنمی‌آیند. دولت نسبت به استفاده عموم مردم از منابع طبیعی و ثروت‌های اولیه و توزیع عادلانه آن موظف است. دولت نه تنها خدمات خود؛ که نگاه خود را نیز بایستی به‌طور مساوی میان مردم تقسیم کند.
امیرالمؤمنین علی (ع) در همان ابتدای حکومتش یکی از اهداف مهم خود را رفع ظلم و برقراری عدالت، به ویژه عدالت اجتماعی بیان می فرماید:
«و الّذى فلق الحبّة و برأ النّسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود النَّاصر و ما أخذ اللَّه سبحانه على العلماء أن لا یقارّوا على کظّة ظالم و لا سغب مظلوم لألقیت حبلها على غاربها و لسقیت آخرها بکأس أوّلها، و لألفیتم دنیاکم هذه عندى أزهد من عفطة عنز.»16سوگند به آن که شکافته دانه را، و انسان را آفرید. اگر نمى‏بود حاضر شدن حاضر، و یافت شدن ناصر، و آنچه گرفته خداى سبحانه بر علما این که بر سیرى ستمگرى، و  گرسنگى ستم دیدگان سکوت نکنند، هر آینه ریسمان آن را بر دوشش می انداختم، و آخرش را هم با همان جام اولینش سیراب میکردم(می گذاشتم خلافت همان مسیری را که تا کنون رفته، ادامه دهد) و یقینا می دید که ارزش این دنیای شما در نظر من از آب بینی بزی کمتر است.
از سوی دیگر، در جامعه کسانی هستند که مادرزادی یا در اثر حوادث نقص عضو دارند و معلول هستند. عده‌ای در جامعه فقیر‌ند و نمی‌توانند زندگی‌شان را در حد عرف جامعه اداره کنند. گرچه عموم مردم نسبت به اینها مسئولند و این‌ها با کمک‌های مردمی مقداری تأمین می‌شوند، ولی هیچ ضمانتی وجود ندارد و وظیفه حکومت است که به این خانواده‌ها رسیدگی کند. امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود، رفتار عادلانه دولت اسلامی نسبت به مستضعفین را یکی از حقوق مردم بر حاکم اسلامی می داند.17

انسان شناسی
انسان موجودی اجتماعی است و جز در ضمن مجموعه ای به نام جامعه نمی تواند زندگی کند. از طرفی جامعه نیز بر اساس قوانین و مقرراتی اداره می شود که جهت تنظیم عادلانه روابط انسانی است. بنابراین انسان با توجه به ویژگی هایش، در تشریع این قوانین محتاج به وحی الهی است. البته یکی از منابع استخراج حکم الهی دریافت های قطعی عقل است. بر اساس مبانی انسان شناسی، همه قوانین عدالت باید ناظر به حقیقت انسان و نیازهای اصل او و در راستای بندگی او برای خداو عزتمندی اش نسبت به غیر خدا تدوین شود. بر اساس سنت الهی، انسان می تواند با تغییر رفتار و قوانین حقوقی، در مسیر تکامل یا سقوط جامعه گام بردارد و در رساندن جامعه به هدف نهایی خلقت؛ یعنی تقرب به خدا، نقش داشته باشد. البته یکی از ملزومات این مسیر این است که، همان گونه که خداوند عادل است، انسان نیز باید عادل باشد و در جامعه عادلانه رفتار کند. پیشوایان دین نیز عدالت نفسانی را به غایت و نهایت عدل تعبیر نموده و عدالت حاکم بر هستی را، مقدمه و زیربنای تحقق عدالت در جامعه می دانند.18
 عدالت فردی، در سه حوزه عقیده، اخلاق و رفتار مطرح می شود. عدالت عقیدتی به این معناست که انسان باورهای قلبی خود را به گونه ای اصلاح کند که زمینه دوستی و همراهی عاطفی با ستمکاران در عمق وجودش فراهم نشود.
 عدالت اخلاقی، اعتدال قوای سه گانه؛ یعنی قوه شهویه، غضبیه و شیطانیه است و عدالت، حد وسط بین افراط و تفریط است؛ یعنی تعدیل قوه عملیه و تهذیب آن. عدالت رفتاری به معنای دوری کردن از گناهان کبیره و اصرار نکردن بر گناهان صغیره است تا در نتیجه آن مجموعه اعمال و رفتار انسان عاری از هرگونه ظلم و ستم باشد.19
عدالت فردی مقدمه رسیدن به عدالت اجتماعی است. اگر در جامعه ای افرادِ آن جامعه به عدالت فردی رسیده باشند، سریع تر و راحت تر می توان تحقق عدالتِ اجتماعی را انتظار داشت. ایمان و عدالت فردی می تواند به انسان، نگرش و نیروی غیرزوالی بدهد که رژیم های ظالمانه نظام طاغوتی در نظر او کوچک آیند و او بتواند در مقابل همه قدرت ها قیام کند. روشن است که ظلم و فساد موجود در دنیا، ناشی از مدیران و دولت های فاسد جامعه است، که این امر، ناشی از انزوای اخلاقی آنان است. در جامعه ای که زیر بنای آن را اخلاق و ایمان به خدا تشکیل می دهد، قانون به وجه نیک اجرا و در زندگی افراد جامعه جاری می شود.20
 

جهان شناسی
بر اساس این مبنا، جهان وجود مخلوق خداوند و قائم به ذات او است. خالق هستی و مشرع نظام اسلامی خداوندی است که خود را بر صراط مستقیم می داند21 یکی از صفات فعل خداوند، عدالت است. به این معنا که همه افعال الهی عین دادگری و عدالت‏ اند و ستم و افراط و تفریط در آنها راه ندارد. خداوند خود شهادت می دهد که افعالش برای اجرای قسط و عدل است: «شهد اللّه أنّه لا اله الاّ هو والملائکة و أولوا العلم قائما بالقسط...»22و تمام آفرینشش ذره ای از عدالت انحراف ندارد. «بالعدل قامت السماوات و الأرض».23بنابراین خداوند در تشریع و تکوین احکام و روابط اجتماعی نیز نخستین فردی است که بر اساس عدالت اجتماعی عمل کرده و بر آن تأکید می ورزد. یکی از جلوه های عدالت الهی آن است که خداوند متعال بر هیچ کس فراتر از توانایی و استعدادهایش تکلیف نمی کند.24 همچنین در روابط اجتماعی و اقتصادی می گوید: «و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط لانکلف نفسا الاّ وسعها...»25
و نیز هیچ بدی، ناهماهنگی و زیانی در نظام هستی راه ندارد و هیچ ستمی در آن نیست؛26و اگر هر جا بدی و بیماری و ستمی دیده می شود در اثر عدم رعایت نظم عادلانه اوست. 27
خداوند در مورد حیات فردی و اجتماعی مردم تصریح می کند که نه کسی هراس از ستمگری دارد و نه از دستاورد ستمهای خویش در امان خواهد بود؛28 بنابراین خوشبختی هر امت و شقاوت و بدبختی هر امت را کسی جز خودش نمیتواند رقم بزند.29
بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که مقصود خدا از جریان عدالت در نظام هستی، آن است که عدالت اجتماعی در زندگی بشر محقق گردد.30 امیر المومنین علی (ع) عدل را معیاری از جانب خداوند سبحان است براى مخلوق دانسته که هدف از آن برپایی حق است و سپس خطاب به مسلمانان می فرماید: «با خداوند در میزانى که قرار داده مخالفت نکن و با سلطه و قدرت او معارضه ننما. »31

ارزش شناسی
هر قانونی در زمینه عدالت اجتماعی مجموعه ای از بایدها و نبایدها را ارائه می دهد. به همین دلیل نیازمند اعتبار است و اعتبار این قوانین نیز به پیروی از ریشه آنها، باید در واقعیت یعنی هست ها و نیست ها باشد. به دلیل مالکیت مطلق خدا نسبت به همه موجودات، واقعیت اقتضا دارد که هرگونه تصرف در نظام هستی چه از طریق وضع و جعل قانون و چه از طریق دیگر ، با اذن مالک حقیقی باشد. البته این اذن یا از طریق عقل قطعی به دست می آید یا از طریق وحی. مهم ترین انحراف در عدالت پژوهی اندیشمندان لیبرال همین مسأله قطع رابطه قوانین و باید ها با واقعیت ها و مخصوصا با مسأله خیر و سعادت بشر است.

 

پی نوشت:
1.ر. ک: احمد علی یوسفی، عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام با اشاره موردی به نظام سرمایه داری لیبرال، کتاب نقد 1384 شماره 37.
2.حدید، 25 و ابراهیم، 1.
3.ر.ک : احمد واعظی، نقد و بررسی نظریه های عدالت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388، ص 172 به بعد.
4. کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (بقره 213
5.المیزان، ج2، ص 111
6.حدید 25
7.التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج‏9، ص: 285
8.نحل، 90 . از جمله آیات دیگر که در زمینه عدالت اجتماعی قابل توجه است آیه 135 سوره نساء است.
9.المیزان، ج 12، ص 26
10.بحار النوار، ج 72، ص 38
11.اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم‏(نهج البلاغه، خطبه 167)
12.آل عمران 195، حجرات 12، بقره 188
13.حدید 7
14.شورى، 15
15.توبه، 103
16.نهج البلاغه ، خطبه 3
17.من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص: 621.  بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏71، ص: 5
18.اسماعیل پرور، گلبانگ عدالت، ص 99، قم: بوستان کتاب، 1382. ص 87.
19.اسماعیل پرور، گلبانگ عدالت، ص 99، قم: بوستان کتاب، 1382. صص 80-83
20.سبحانی، جعفر، خدا و نظام آفرینش، بی جا، نشر توحید، ۱۳۵۷، ص۱۲.
21.هود 56
22.آل عمران 18
23.عوالی اللئالی ج4 ص 103
24.«لا یکلف اللّه نفسا إلاّ وُسْعَها.لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَااکْتَسَبَت...». (66)
25.انعام 152
26.«الذی احسن کلّ شی خلقه...» 70)  و «الذی خلقک فسوّیک فعدلک». (71)
27«ما أصابک من حسنة فَمِنَ اللّه و ما أصابک من سیّئة فمِن نفسک...» (72) و «وما أصابَکُم مِنْ مُصیبة فَبِما کَسَبَتْ أیدیکم و یعفوا عن کثیر...» (73)
28.«واللّه یقضی بالحق والذین یدعون من دونه لا یقضون بشئ...» (76)
29. مَنِ إهْتَدی فانّما یهتدی لنفسه و من ضلّ فانّما یضل علیها و لا تزر وازرة وزر اخری...» (77)
30. و السَّماء رفعها و وضع المیزان. ألاّ تطغوا فی المیزان. وَ أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان» (81)
31. غررالحکم ، ص ۲۲۲.

حمزه معلی طلبه درس خارج و کارشناس ارشد اقتصاد موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی

702/323/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳