vasael.ir

کد خبر: ۳۱۲۸
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۰ - 10 September 2016
خلاصه مقاله ارائه می‌شود؛

بررسی تطبیقی نظریه عصبیت ابن خلدون و سرمایه اجتماعی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ عصبیت از مفاهیم کلیدی ابن خلدون در اوج تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی مصادف با قرن 11 میلادی مطرح شد؛ در حالی که سرمایه اجتماعی در قرن 13 میلادی مطرح شده است، ابن خلدون فراخی معیشت، تجمل و فرو رفتن در ناز و نعمت را از موانع پادشاهی و کشورداری می‌داند، زیرا عادات و رسوم تجمل‌پرستی و غرق شدن در ناز و نعمت و تن‌پروری، شدت عصبیت که وسیله غلبه یافتن است را در هم می‌شکند.

به گزارش سرویس جامعه پایگاه اطلاع رسانی وسائل، سرمایه اجتماعی از مفاهیم نو، مهم و قابل توجه در حوزه علوم اجتماعی است و در چند دهه اخیر تا آنجا اهمیت یافته است که به آن ثروت نامرئی نیز اطلاق می‌شود.

در صورت فقدان سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه‌ها اثربخشی خود را از دست می‌دهند و پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی دشوار است؛ از این رو، موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان اصلی محوری برای دستیابی به توسعه محسوب می‌شود.

نکات کلیدی سرمایه اجتماعی، انسجام، اعتماد متقابل و حس اطمینان و همبستگی در جامعه است و هر گونه کاهش در آن، موجب کاهش مشارکت‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان می‌شود و رشد آسیب‌ها و جرائم اجتماعی، بی‌اعتمادی، یأس و ناامیدی، احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاری‌ها، نتیجه تقلیل سرمایه اجتماعی است.

عصبیت نیز از کلیدی‌ترین مفاهیم و زیربنای ایده‌های سیاسی و اجتماعی ابن‌خلدون(از متفکران مسلمان) است، که به معنای پیوند و پیوستگی است که در اثر پیوندهای فامیلی، هم‌سوگندی و هم‌پیمانی پدید می‌آ‌ید.

عصر ابن خلدون با عواملی مانند حمله و غلبه بربرها بر اعراب شهرنشین، بیماری طاعون، جنگ میان دولت‌ها و حمله مغول روبرو بود که همه این عوامل سبب افول تدریجی جوامع اسلامی گردید و از آغاز سده پنجم، قبایل عرب به مغرب هجوم بردند و بر ساکنان قدیم آن کشور یعنی بربرها غلبه یافتند و بیشتر نواحی و شهرهای آن سرزمین را تصرف کردند و در فرمانروایی بقیه شهرهایی که در دست آنان مانده بود، شرکت جستند.

وی در بحبوحه این تحولات عظیم، نظریه عصبیت خود را صورت‌بندی کرد.

 

مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی

با استناد به تعریف پاتنام که رایج‌ترین توضیح درباره سرمایه اجتماعی را ارائه کرده است، به تشریح این مؤلفه می‌پردازیم و ابعاد آن را از هم تفکیک می‌کنیم. به اعتقاد پاتنام، سرمایه اجتماعی جنبه‌های گوناگون سازمان اجتماعی، مانند اعتماد، هنجارها و شبکه‌هاست که می‌توانند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند.

از تعاریف مربوط به سرمایه اجتماعی استنباط می‌شود که سرمایه اجتماعی، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهایی است که تقویت، اعتماد، پیوند، وفاق و انسجام را میان افراد در خانواده و جامعه پدید می‌آورد.

 

 

تعریف عصبیت

عصبیت از دیدگاه ابن خلدون، نیرویی طبیعی همانند سایر نیروهای طبیعی است؛ منشأ عصبیت، خویشاوندی و امور مشابه آن است و فقط مبتنی بر نسب خونی و وراثتی نیست، بلکه این نسبت باید از طریق سازوکارهایی مانند عین مشترک اجتماعی ظاهر شده باشد.

ابن خلدون در تعریف عصبیت، صرفاً عصبیت نسبی را مورد توجه ندارد، بلکه عصبیت ناشی از هم‌پیمانی، هم‌سوگندی و عصبیت ناشی از اعتقادات دینی را نیز در نظریه عصبیت اجتماعی خود لحاظ می‌کند.

 

انواع عصبیت

هر طایفه یا تیره‌ای از قبایل گرچه در قبیله‌ای بزرگ(مانند قریش)با عصبیت خاص به سر می‌برند، اما هر کدام از آنها نیز به دلیل انتساب به قبیله، هر طایفه خود از عصبیت قبیلگی‌اش برخوردار است که البته عصبیت در میان تیره‌های مختلف به یک اندازه نیست؛ اما میان همه آن تیره‌ها یک تیره که دارای عصبیت قوی و نیرومند است، قدرت بزرگی را تشکیل می‌دهد؛ بدین ترتیب هم عصبیت خاص و هم عصبیت عمومی و همگانی داریم.

 

کارکردهای عصبیت

عصبیت دارای کارکردهای متعددی است: اولین کارکرد آن، غرور قومی است و از موارد آن نشان دادن غرور قومی نسبت به نزدیکان و خویشاوندان است.

دومین کارکرد عصبیت، یاری‌گری نسبت به یکدیگر است؛ در این باره از آنچه قرآن در خصوص برادران یوسف (ع) حکایت کرده است، می‌توان پند گرفت: هنگامی که برادران به پدر وی می‌گفتند اگر گرگ او را بخورد با اینکه ما گروه توانایان هستیم، آنگاه از زیانکاران خواهیم بود و معنی آیه این است که وقتی گروهی توانایان از یک خاندان یار و یاور کسی باشند، گمان نمی‌توان برد که کسی بر او ستم کند.

کارکرد سوم عصبیت،دلاوری است.

 

اشتراکات

1. انسجام: منابع سرمایه اجتماعی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه‌ها به طور معمول خودتقویت کننده و خودآفریننده هستند، یعنی با استفاده، افزایش و با عدم استفاده کاهش می‌یابند؛ این هنجارها و باورهای محکم با ایجاد روابط اجتماعی قوی که در برگیرنده آداب و رسوم و قوانین خاصی است، موجب یکپارچگی و انسجام میان افراد می‌شوند؛ عصبیت نیز به عنوان پیوندها و روابط در فعالیت‌های مختلف نمود می‌یابد و به عنوان عنصری اساسی و کلیدی در حفظ انسجام و همبستگی گروه عمل می‌کند.

هر دو به مثابه آهن‌ربا عمل می‌کنند. گروه‌های دارای این عنصر، هدفمند عمل می‌کنند، زیرا در  راستای اهداف گروه حرکت می‌کنند؛ جوامعی که از عنصر عصبیت یا سرمایه اجتماعی به میزان بسیاری برخوردارند، شانس دستیابی به ثبات سیاسی بیشتری را دارند.

 

2. حمایت: یکی از عواید سرمایه اجتماعی، بهره‌مندی افراد برخوردار از سرمایە اجتماعی از حمایت‌های مختلف است؛ در واقع یکی از عواملی که افراد جذب انجمن‌ها و گروه‌های مختلف می‌شوند، کسب منفعت و استفاده از مزایای آنهاست؛ همان طور که یکی از پیامدهای عصبیت، یاری‌گری خویشاوندان و نزدیکان است.

در واقع یکی دیگر از اشتراکات سرمایه اجتماعی و عصبیت، پشتیبانی و حمایت از افراد در موقعیت‌های مختلف است.

 

3. منزلت: سرمایە اجتماعی نیز مانند سرمایه مادی برای افراد منفعت‌هایی دارد؛ یکی از منافعش این است که باعث کسب منزلت و اعتبار افراد می‌شود، مثلاً شخصی که معتمد محله است، مورد احترام و تقدیر اهالی قرار میگیرد و به عبارت دیگر، در بین اهالی ارج و قرب کسب می‌کند. ابن خلدون نیز معتقد است عصبیت و وابستگی به برخی از خاندان‌ها، برای افراد پرستیژ و منزلت به ارمغان می‌آورد؛ عده‌ای از افراد پس از شنیدن تاریخ و سرگذشت برخی خاندان‌ها که به دلاوریو بخشندگی شهرت داشتند، نسب خود را به آنان نسبت می‌دهند، از جمله طوایف زناته که خود را عرب می‌دانند (ابن‌ خلدون)

 

4. ریشه‌یابی تاریخ: پاتنام در ریشه‌یابی تفاوت دموکراسی در مناطق مختلفی از ایتالیا، ابتدا به سراغ تاریخ و تبارشناسی رفت و تاریخ هزارساله ایتالیا را واکاوی کرد و نتیجه گرفت مناطقی که در اواخر قرن بیستم، دارای ویژگی‌های مشارکت مدنی بودند، در قرن 13بیشترین انجمن‌های مشارکتی را داشتند؛ در نتیجه اشاعه و گسترش انجمن‌ها و همکاری‌های متقابل، اعتماد نهادینه شد و از سطح بین‌فردی یا درون‌گروهی به برون‌گروهی تسری یافت و به تدریج شروع رشد اقتصادی توسط اعتماد آغاز گردید.

ابن خلدون نیز نتیجه علل و اسباب خاص هر پدیده را در مطالعه مقتضیات عصری و شرایط زمان و مکان جستجو می‌کند و به اصطلاح پدیده‌های اجتماعی و تاریخی را همانند پدیده‌های طبیعی تفسیر می‌کند و قانون علیت را شامل همه پدیده‌های طبیعی و اجتماعی می‌داند و حوادث اجتماعی را به همدیگر ربط می‌دهد.

 

5. اقتصاد: اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی یک جامعه مشروط به آن‌ است که دولت زمینه‌های رشد آن را فراهم کند و شبکه‌های اعتماد را از طریق نهادهای مدنی گسترش دهد؛ دولت با رعایت انصاف می‌تواند اعتماد مردم را به سیاست‌های خود جلب کند، ولی در صورت نابرابری و تبعیض در جامعه باعث رواج بی‌اعتمادی می‌شود و انگیزه مشارکت را کاهش می‌دهد که دربرگیرنده مشارکت سیاسی و اقتصادی است. آن‌گاه هم مشروعیت دولت زیر سؤال می‌رود و هم رکود اقتصادی را به ارمغان خواهد آورد.

همان گونه که تأثیر نقش اقتصادی دولت در سرمایه اجتماعی مورد توجه است و مطالعات مختلف، بیانگر تأثیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی از طریق اعتماد بر عامل اقتصاد است، عصبیت نیز بی‌ارتباط با رشد اقتصادی نیست؛ مالکیت مطلق دولت در حوزه اقتصاد، عرصه را بر سایر بازرگانان و کشاورزان تنگ می‌کند که موجب کاهش مالیات می‌شود، در نتیجه کاهش مالیات، کاهش قدرت و عصبیت دولت را در پی دارد.

در واقع، بهترین بستر افزایش سرمایه اجتماعی و عصبیت، وجود آسایش و امنیت و مالکیت خصوصی و عدم سلطه دولت در اقتصاد است که عناصر کلیدی شکوفایی اقتصاد در جامعه محسوب می‌شوند.

 

6. دولت: تشکیل و قوام دولت به عوامل مختلفی بستگی دارد، اما از نظر ابن خلدون، عصبیت جایگاه خاص و اساسی در شکل‌گیری آن دارد و آن را نیروی محرکه دولت می‌داند؛ وی تشکیل دولت را ضروری می‌داند، زیرا برخی از انسان‌ها ممکن است به برخی دیگر تعرض کنند و برای جلوگیری از دست‌درازی‌ها و حفظ امنیت در جامعه، دولت تشکیل می‌دهند تا نیروی مقتدری همه را به پذیرش قانون وادارد.

اگر سلطان با رعایا با مهر و ملاطفت‌آمیز رفتار کند و از بدی‌های آنان درگذرد، دولت پناهگاه مردم می‌شود و مهرش را در دل می‌نشاند و هنگام حمله دشمن جان‌سپاری می‌کنند، در نتیجه کشور به سوی بهبود و توسعه سوق می‌یابد؛ بنابراین ابن خلدون عصبیت و رفتار ملاطفت‌آمیز را رمز ثبات سیاسی و موفقیت دولت می‌داند.

 سرمایه اجتماعی نیز زمانی که به صورت عضویت آزادانه و فعالانه در قالب انجمن‌ها و تشکل‌ها باشد، مشروعیت دولت را تأیید می‌کند، به عبارت دیگر ثبات سیاسی را به ارمغان خواهد آورد.

نظریه‌پردازان سرمایه اجتماعی، رمز توسعه و موفقیت دولت را واگذاری برخی از فعالیت‌ها به انجمن‌ها‌ و تشکل‌های مدنی می‌دانند.

همان طور که ابن خلدون نیز رفتار قهرآمیز و دستوری دولت با مردم را مخرب و آسیب‌زا می‌داند؛ وجود دولت، موجب استقرار امنیت و جلوگیری از تعرض و فساد است، این در حالی است که امنیت یکی از پیش زمینه‌های استمرار سرمایه اجتماعی و عصبیت است.

از یک طرف، رفتار ملاطفت‌آمیز و مشارکتی دولت در عرصه‌های مختلف، رمز افزایش این دو مقوله است و از طرف دیگر، رفتار قهرآمیز و سختگیرانه دولت با مردم، عامل زوال و ضعف عصبیت و سرمایه اجتماعی است، زیرا در صورت نبود رفتار مناسب، اعتماد بین دولت و رعایا رو به سستی می‌گراید.

 

7. قدرت: این منابع ارزشمند را در اکثر جوامع، ثروت، قدرت و پایگاه اجتماعی معرفی می‌کند و معتقد است افراد با استفاده از منابعی که در شبکه ارتباطی وجود دارد، موقعیت خود را بهبود می‌بخشند یکی از مؤلفه‌هایی که بر سرمایه اجتماعی تأثیر دارد، این است که حکومت بر مردم‌سالاری استوار باشد، زیرا در این صورت مشروعیت خود را حفظ می‌کند و باعث اعتماد مردم به خود می‌گردد.

ابن خلدون میان عصبیت و قدرت همبستگی می‌بیند و آخرین کارکرد عصبیت را دستیابی به دولت و قدرت می‌داند، وی اذعان می‌کند که:«ریاست جز به وسیله قدرت و غلبه به دست نمی‌آید و غلبه همچنان که یاد کردیم، تنها از راه عصبیت حاصل می‌شود؛ از این رو، ناچار باید ریاست بر یک قوم از عصبیتی برخیزد که بر یکایک عصبیت‌های دیگر همان قوم مسلط باشد، زیرا همین که دیگر عصبیت‌های آن خاندان، قدرت و غلبه عصبیت خاندان آن رئیس را احساس کند، سر فرود می‌آورند و ریاست او را اذعان می‌کنند و پیروی از وی را بر خود لازم می‌شمرند».

 

8. دین: ابن خلدون دین را تقویت‌کننده و یکی از مؤلفه‌های عصبیت می‌داند، زیرا به واسطه آن، همه افراد زیر چتر دین با هم متحد و یکدل می‌شوند و هیچ نیرویی توان ایجاد انفصال بین آنها را ندارد.

یکی از شاخص‌های تأثیرگذار بر توسعه سرمایه اجتماعی دین محسوب می‌شود که با کارکردهای انضباط و انسجام‌بخشی و با توجه به صبغه آن، نقش بارزی در توسعه جامعه ایران دارد که در شرایط فعلی ایران حائز اهمیت است.

 

9. اعتماد: با استناد به دیدگاه گیدنز در هر دو دوره پیشامدرن و مدرن اعتماد وجود دارد، اما در جامعه پیشامدرن یا جوامع مبتنی بر عصبیت ابن خلدون، اعتماد محلی است، ولی در مدرن تغییر شکل داده و اعتماد به صورت اعتماد عام و نظام‌های انتزاعی درآمده است.

 

وجه افتراق نظریه عصبیت ابن‌خلدون با سرمایه‌ اجتماعی

شکوفایی و توسعه: ابن خلدون فراخی معیشت، تجمل و فرو رفتن در ناز و نعمت را از موانع پادشاهی و کشورداری می‌داند، زیرا عادات و رسوم تجمل‌پرستی و غرق شدن در ناز و نعمت و تن‌پروری، شدت عصبیت را که وسیله غلبه یافتن است، در هم می‌شکند و هرگاه عصبیت زایل گردد، نیروی حمایت و دفاع قبیله نقصان می‌پذیرد تا چه رسد به اینکه به توسعه‌طلبی برخیزند؛ در واقع بر عکس نظر پاتنام در این باره که هر چه جامعه از سرمایه اجتماعی بیشتری بهره‌مند باشد، در مسیر توسعه با سرعت بیشتری حرکت می‌کند.

در اصل، آخرین منزل سرمایه اجتماعی و عصبیت، رسیدن به شکوفایی و توسعه است؛ اما در مورد عصبیت، این شکوفایی و توسعه است که منجر به ظهور شهر و رونق اخلاق شهرگرایی می‌شود.

در حالی که سرمایه اجتماعی خصلت خودآفریننده دارد، هر چه سرمایه اجتماعی در جامعه‌ای رشد بیشتری داشته باشد، آن جامعه موفق‌تر عمل می‌کند و در صورتی که سرمایه اجتماعی مدیریت شود، سرمایه‌های اجتماعی بعدی را به دنبال خواهد داشت.

 

نتیجه‌گیری

عصبیت از مفاهیم کلیدی ابن خلدون است که وی در سده هشتم قمری مصادف با قرن 11میلادی در اوج تغییر وتحولات سیاسی، اجتماعی در تمدن اسلامی، به منظور تبیین تحولات ایجادشده، آن را مطرح کرد؛ در حالی که سرمایه اجتماعی چند قرن بعد، یعنی قرن 13 میلادی توسط نظریه‌پردازان غربی مطرح شد.

بررسی تطبیقی این دو مفهوم نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی و عصبیت اشتراکات و افتراقاتی دارند./506/825/م

الهه فرجی، کارشناسی ارشد جامعه شناسی

یارمحمد قاسمی، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه ایلام

منبع: دو فصلنامه علمی، پژوهشی نظریه‌های اجتماعی متفکران مسلمان / سال چهارم/ شماره دو/ پاییز و زمستان 1393

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰