vasael.ir

کد خبر: ۳۰۱۲
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۱ - 28 August 2016
در یادداشتی بررسی شد/ قسمت پایانی

رابطه متقابل تکامل دینی و حقوق محیط زیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - تأکید‌ براصل‌ کمال‌جویی در اسلام سبب می‌شود که جملگی فعالیت‌های‌ انسان‌ نه تنها بایستی به‌گونه‌ای انجام شوند که سبب کمال یافتن و رشد مادی و معنوی او باشند، بلکه سایر موجودات نیز‌ در‌ این‌ راه قرار داده شوند و وظیفه انسان نیز بهره گیری‌ از آن‌ها در جهت ارتقا آن‌ها و خویش است که محیط زیست یکی از همین ابزارها تلقی می‌شود.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ نگاه اسلام به محیط زیست و نقش آن در زندگی بشر حاوی رابطه متقابلی است چرا که از یک سو محیط طبیعی زندگی بشر مقدمات تعالی مادی و معنوی او را ایجاد می کند و از طرف دیگر انسان برای رسیدن به تعالی باید حقوق محیط اطراف خود را پاس بدارد و وظایف خود نسبت به محیط زیست را اداء کند.

اسلام و محیط زیست

هردو موضوع دین و محیط‌ زیست‌ را می‌توان به‌عنوان بستر و زمینه مطرح نمود، که (ظاهرا منفک از یکدیگر) یکی زمینه اعتقادات و جهان‌بینی‌ و دیگری‌ زمینه فعالیت‌های مادی انسان می‌باشد. اما توجه به معنویت مستتر ‌ ‌در مفهوم محیط‌ زیست‌ در اسلام، بین مذهب و محیط زیست یگانگی خاصی را قائل است.  «محیط»یکی از اسماء خداوند است‌ و رجوع به آیاتی از قرآن‌که این واژه در آن‌ها ذکر شده و خداوند‌ را محیط بر همه اشیا و امور‌ معرفی‌ می‌کند، نشان‌ از آن دارد که خداوند محیط زیست‌ حقیقی‌ است و بشر همواره در چنین محیطی غوطه‌ور است، یعنی بدون آنکه بحث همه‌ خدایی‌ و یا وحدت وجود مورد‌ نظر‌ باشد می‌توان‌ گفت‌ که‌ محیط زیست فعلی ما همان محیط‌ الهی‌ است. منتهی انسان از این امر آگاه نیست یا بدان توجه ندارد. بحران و تباهی‌ محیط زیست از آنجا ناشی می‌شود‌ که آدمی از قداست‌ محیطی‌ که در آن زندگی می‌کند‌ غفلت

می‌نماید. از دیدگاه بشر امروز محیط زیست او جدا و مستقل از وی و حتی‌ از‌ محیط الهی انگاشته شده است. ‌ تعالیم‌ اسلامی بیانگر این‌ حقیقت‌ است که اسلام سیستمی‌ از‌ ارزش‌ها را معرفی می‌نماید که ملحوظ داشتن آن، سیر تکاملی عالم وجود و از جمله‌ انسان‌ را تضمین می‌کند. این سیستم دربرگیرنده مباحث‌ مربوط‌ به محیط‌ زیست‌ از‌ جمله نحوه استفاده از‌ منابع، نحوه ارتباط انسان با طبیعت، و از همه مهمتر نحوه نگرش انسان به خویش و به‌ عالم‌ وجود و ارتباط بین آن‌ها بوده‌ و نه‌ تنها‌ برای‌ انسان بلکه برای‌ تمامی‌ موجودات دیگر از جمله حیوانات و گیاهان و حتی جمادات حق قائل است. از آنجایی که پرداختن‌ به‌ جملگی‌ موضوعات و قلمروهای مرتبط با محیط زیست‌ و انسان‌ و رابطه‌ آن‌ها‌ از حوصله این نوشتار خارج است،  سعی بر آن خواهد بود تا به فرآیند ارتباط انسان با محیط که هم از جامعیت برخوردار است و هم آنکه‌ جوهره تفکر اسلام د ارتباط با طبیعت را دربردارد اشاره شود.

توجه به هرکدام از اهدافی که برای خلقت ذکر می‌شود نهایتا عبودیت خداوند را به‌عنوان هدف نهایی و اصلی‌ خلقت‌ ذکر می‌نماید. در جهت وصول به این هدف والا تبین فعالیت‌های حیات انسان در رابطه با طبیعت ضرورت دارد. مراحل این ارتباط شامل هدف عمل در طبیعت ضرورت دارد. مراحل و نحوه‌ اجرای‌ رابطه با طبیعت است. مروری اجمالی بر متون دینی نشان می‌دهد که این سه مرحله را می‌توان در کمال بخشی،  شناخت طبیعت، و اصلاح و عمران‌ زمین خلاصه نمود. به این معنا‌ که‌ هدف از تماس با طبیعت و بکارگیری عناصر و مواد آن در اعمال و فعالیت‌ها بایستی برکمال بخشی آن‌ها متمرکز باشد.  روش این کمال‌ بخشی‌ بر شناخت اجزا و ارتباط‌ آن‌ها استوار می‌باشد و نحوه اجرا می‌یابد اصلاح و عمران زمین را مدنظر قرار دهد.

کمال بخشی به طبیعت

فراوانی واژه‌های مربوط به طبیعت در قرآن، نام‌گذاری سوره‌های قرآن با برخی عناصر‌ طبیعی، و‌ سوگند قرآن به بعضی از پدیده‌های طبیعی، همگی حاکی از توجه خاص اسلام به طبیعت است. کوه محل تجلی پروردگار، پرندگان لشکر خداوند ، دریا خوان گسترده نعمت‌های الهی‌ و درخت وسیله گفتگوی خداوند با حضرت موسی‌ عنوان‌ شده است‌.

 در‌ تفکر اسلامی همه موجودات عالم اعم‌از جان‌دار و بی‌جان قابل احترام‌اند و هرآنچه که از این‌سو بی‌جان‌  و خاموش به نظر می‌رسد، آن سویش که بسوی پرودگار است زنده‌ و گویاست. زیرا‌ آنچه که در آسمان‌ها و زمین و بین آن‌هاست، یعنی همه اجزای طبیعت و هستی در حال تسبیح ‌‌خداوند‌ بوده، و از جمله درختان و ستارگان بر او سجده می‌کنند، به این ترتیب بدیهی‌ترین‌ وظیفه‌ انسان‌ آن است که عامل تخریب و تباهی طبیعت و عناصر موجود در آن نباشد.

تخریب‌ و آلودگی محیط زیست مانعی برای انسان در جهت راه جستن به عالم‌ ملکوت و عبور از‌ جهان‌‌ جمادی و طبیعت به درون پدیده‌ها و عمق و باطن آن‌ها نیز می‌باشد. بی جهت نیست که هدف از ارتباط با طبیعت در اسلام بهره‌وری صرف از آن نیست بلکه تفکر اسلامی‌ منادی«تداوم کمال» همه موجودات است. به قول علامه جعفری همه موجودات، امور و اشیاء بایستی به نحو مطلوب به سمت کمال هدایت شوند، او همچنان اشاره می‌کند که علیرغم عقاید مختلف در مورد عالم هستی، عقیده‌ای‌ صریح‌ به عدم‌حرکت هستی به سمت کمال دیده نشده است.

در همین ارتباط است که عناصر طبیعی به بیان قرآن از یکدیگر مراقبت می‌کنند:«هر موجودی در ضمن نظام وجودی خاص خود حرکت‌ می‌کند‌ و اگر از خط معینی که سایر ارباب برای او معین کرده‌اند منحرف شود به اختلال نظام آن‌ها منجر خواهد شد. در این حال اجزا دیگر عالم وجود به پا‌ برمی‌خیزند‌ تا کار این موجود را تعدیل کنند و آن را به خطی برگردانند که با آن‌ها سازگار باشد و شر را از خود دفع کنند. اگر این جزء هستی که‌ از‌ راه‌ منحرف شده به استقامت گرایید‌ که‌ چه‌ بهتر وگرنه اسباب خردکننده طبیعت و مصبیت‌ها و بلایای نازله پایمال‌اش خواهند ساخت، و این یکی از نوامیس کلی طبیعت است».

تأکید‌ براصل‌ کمال‌جویی در اسلام سبب می‌شود که جملگی فعالیت‌های‌ انسان‌ نه تنها بایستی به‌گونه‌ای انجام شوند که سبب کمال یافتن و رشد مادی و معنوی او باشند، بلکه سایر موجودات نیز‌ در‌ این‌ راه قرار داده شوند و وظیفه انسان نیز بهره گیری‌ از آن‌ها در جهت ارتقا آن‌ها و خویش است. بنابراین برای شی، فضا و مکان و معنا، حالت ایستایی و سکون‌ و بریک‌ حالت ماندن توصیه نمی‌شود بلکه بایستی در همه فرآیندها و فعالیت‌ها‌ حالتی‌ از کمال‌جویی با تکیه برهدفی والا و معنوی(عبودیت حضرت حق)مستتر باشد. در چنین تفکری ساخت محیط برای‌ زیست‌ هدف‌ غایی نیست بلکه محیط بایستی به حالتی از کمال (متعالی‌تر از وضعیت‌ قبل‌ و حال)درآید. در نتیجه تغییر شکل دادن مواد و مصالح از حالت خام و استفاده از‌ سرزمین‌ می‌باید‌ در جهت تکامل آن مواد و مصالح، و تعالی بخشیدن به آن مکان و فضا‌ باشد، که‌ این امر مسئولیتی خاص و خطیر را متوجه برنامه ریز و طراح می‌نماید. درعین‌حال‌ کمال‌گرایی‌ به‌ اهمیت ارزیابی و نقش آن در بالا بردن ماهیت اثر بوجود آمده و رفع‌ اشکالات‌ و نواقص آن اشاره دارد.

این تعالیم تا بدان‌جا پیش می‌رود که در ورای‌ هر‌ عملی (حتی‌ بر ساده‌ترین اعمال مادی) تفکر کمال بخشی و وجود هدفی والا و معنوی حاکمی است‌ و بر یک وضعیت و موقعیت ماندن به فرمایش معروف حضرت علی (ع)خسران‌ تلقی‌ می‌گردد. به‌ بیان دیگر لزوم رفتن به سوی کمال و طلب آن را ضرورت حیات می‌داند. اگر این‌رویه‌ را‌ در‌ مورد سیاست‌‌های کنونی حفاظتی محیط زیست تعمیم داده شود دیده می‌شود که‌ حفاظت‌ از منابع و محیط کافی نخواهد بود و همان رویه کمال بخشی به طبیعت می‌باید ملاک‌ عمل‌ و معیار برخورد با محیط زیست گردد.

شناخت طبیعت

شناخت طبیعت و قوانین‌ طبیعی‌ به‌معنای درک«اسلام» یا شیوه تسلیم در مقابل‌ اراده‌ الهی‌ است. طبق تعالیم قرآنی، همه مخلوقات به جز نوع‌ انسان، ضرورتا‌ مسلمان (در معنای عام کلمه) هستند زیرا نمی‌توانند علیه طبیعت خود شورش کنند. در مرتبه انسانی‌ آنانی‌ مسلمانند که به قوانین الهی‌ که‌ خداوند برای‌ آنان‌ وضع‌ کرده، سرتسلیم فرود می‌آورند. برای انسان مسلمان قوانین‌ تشریعی. یعنی‌ آنچه مبین وظایف انسان‌ها نسبت به خویش و جامعه و محیط می‌باشد، همانند‌ قوانین‌ تکوینی است که سبب نظم و هماهنگی موجود در کائنات‌ می‌باشد. نتیجه‌ مهمی که از این قیاس‌ حاصل‌ می‌شود آن است که مسلمان نمی‌تواند خویش را تسلیم امر خداوند(قوانین تشریعی)بداند، و درعین‌حال‌ در‌ ستیز با محیط و طبیعت، و‌ بر‌ هم‌ زننده نظم حقیقی(قوانین‌ تکوینی)باشد.

تفکر درباره طبیعت، اجزاء و عناصر‌ آن، و قوانین و نظام حاکم بر جهان‌ هستی یکی از مقولات بسیار مهمی است‌ که‌ متون اسلامی، به‌عنوان یکی از ابزار شناخت، مؤکدا‌ انسان‌ را به‌ آن‌ ترغیب‌ و توصیه می‌نمایند. قرآن تمام‌ عالم طبیعت را یکسره آیه و نشانه برای شناخت ماورا، طبیعت می‌خواند. در تشریح نظریات ابن‌سینا‌ نیز‌ آمده است که تحقیق در جهان‌ طبیعت‌ فقط‌ تحقیق‌ در‌ پدیده‌ها‌ و یافتن یک‌ سلسله‌ رابطه بین آن‌ها نیست، بلکه تحقیق در پدیده و ظاهر است در پرتو رابطه‌ای که با درون‌ و باطن‌ دارد، و تحقیق در جزئی است با نظر‌ ‌ ‌به‌ رابطه‌ای‌ که‌ بین‌ آن‌ و کل موجود است.

بنابراین علوم طبیعی در اسلام نیز مانند الهیات همیشه با یک جنبه سری و درونی توأم بوده است. همین امر سبب شده که علیرغم‌ انکه بسیاری از دانشمندان و طبیعی‌دانان بزرگ جهان‌ از جمله ابن‌سینا، رازی، جابرین حاین، و جاحظ، مسلمان بوده‌اند، نگرش به جهان‌ به‌عنوان آیات الهی، مانع به وجود آمدن علم عرفی(سکولار)محض در میان مسلمان می‌شود.

با تغییر‌ و تحولات فیزیک جدید و راهی که اینک فراروی عالمان سایر علوم به‌ویژه فیلسوفان و دانشمندان قرار گرفته است، جهان‌ به سمتی سیر می‌کند که آراء و عقاید دانشمندان و متفکران‌ متأله‌ در حال یافتن جایگاه اصل خویش در جهان‌ امروز می‌باشد. فی‌المثل علوم نیوتنی و نگرش جزء گرایانه که سالیان درازی بر تفکرات و فلسفه‌ سیار‌ شقوق علوم انسانی حکمروایی می‌کرد‌ در‌ حال سپردن مکان و مقام خویش به تفکر کل‌گرایی است، که این تفکر برخاسته از تفکر توحیدی اسلام نیز می‌باشد. این‌روند در نهایت اثر مطلوبی بر‌ نحوه نگرش و تنظیم روابط فعالیت‌های‌ انسانی‌ و روابطه آن با محیط و طبیعت خواهد داشت.

اصلاح و عمران زمین

اگرچه در اسلام، انسان بر بسیاری موجودات کرامت داده شده و عالم نیز مسخر او قرار داده شده است‌ اما‌ این‌ انسان،  انسانی فارغ از مسئولیت نیست. او در عین مقام خلیفه الهی می‌باید تا بار امانت الهی را که پذیرفته است بردوش کشد.  در حالی که در تفکر انسان محوری معاصر، انسان‌ جایگزین‌ خداوند در‌ زمین قلمداد می‌گردد، واژه خلافت خداوندی که برای انسان مقرر گردیده ایجاب می‌نماید تا خلیفه (جانشین)،  اعمال و رفتار‌ خویش را به صفات فعل الهی متصف گرداند که در غیر‌ این‌ صورت‌ شرط امانت و خلافت را به عمل نیاورده است.

انسان مالک مجازی زمین است و چگونگی نحوه ‌‌تصرف‌ در این ملک مجازی در«اصلاح در زمین و اجتناب از فساد» ذکر شده‌ است‌. آیات‌ متعددی‌ از قرآن کریم انسان را از فساد در زمین برحذر داشته و به اصلاح در‌ زمین و اجتناب از فساد» وآبادی زمین یکی از وجوه اصلاح زمین است. «. . . او‌ خدائی است که شما‌ را‌ از خاک بیآفزاید و برای عمارت وآباد ساختن زمین برگماشت. . . » چگونگی این آبادانی نیز همان پیروی از قوانین عالم هستی(طبیعت)عنوان شده است زیرا انسان به عنوان «عالم صغیر» جسما و روحا پاره‌ای از «عالم کبیر» است‌ و در نتیجه هماهنگی فعالیت‌هایش با نظام حاکم بر طبیعت عاملی اساسی در راه بهتر زیستن او بوده، او را از تخریب و فساد در طبیعت باز خواهد داشت. چنین تفکری در پی‌سلطه‌ جنون‌آمیز‌ و مخرب برطبیعت نیست، بلکه بالعکس توصیه کننده و مشوق بهره‌گیری مناسب و متعادل از آن است.

در قرآن ضایع نمودن وتخریب محیط زیست اعتدا و تجاوز محسوب شده و هرآنکه‌ با‌ فساد و تباهی و تجاوز از حدود خود، پیمان الهی بشکند از رحمت الهی به دور خواهد ماند. به همین دلیل است اسلام انسان را به شدت به اجتناب از اسراف‌ و تبذیر فرمان داده و به میانه‌روی و اعتدال دعوت می‌نماید.

اسراف و تبذیر تنها به استفاده بیش از حد نیاز و تباه کردن منابع منحصر نمی‌گردد، بلکه عدم‌استفاده صحیح و بهینه‌ از‌ منابع‌ و مواد اولیه و حتی‌ عدم‌روند‌ تکاملی‌ در مصرف مواد را شامل می گردد. در واقع اخلال و تغییر روند عادی طبیعت حاصل و نتیجه عملکرد انسان و تصرفات‌ افراطی‌ اوست‌ و کاستی‌ها و نابسمانی‌های موجود در عرصه طبیعت‌ نیز‌ ناشی از بهره‌وری نادرست از محیط طبیعی است زیرا به استناد آیات قرآنی، در عالم هستی که براساس نظم، هماهنگی و بر‌ پایه‌ عدل استوار می‌باشد، همه چیز به قدر نیاز و به اندازه‌ آفریده شده است‌.

نتیجه‌گیری

مروری بر تأثیر تفکر انسان مداری معاصر برروند تخریب طبیعت نشان می‌دهد که تا زمانی‌ که‌ علم‌گرایی‌ محض، سلطه گرایی برطبیعت بدون احساس مسئولیت نسبت به آن، ارزش گذاری ابزاری‌ برطبیعت‌ و عناصر متشکله آن و تفکیک جنبه‌های مختلف حیات و نیازهای انسان به معنویت و مادیت، ‌ مدنظر‌ باشد، آن‌ می‌شود که اکنون دنیا با آن مواجه است.  علیرغم کوشش‌های بسیار که‌ در‌ زمینه‌ شناخت و حفاظت محیط زیست انجام گرفته می‌توان گفت که انسان هنوز«راه»را به طور‌ کامل‌ و واضح نشناخته تنها متوجه شده که تاکنون به «بیراهه»می‌رفته است. شناخت«راه»به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران‌ مسائل‌ محیطی بدون داشتن پایه اخلاقی و معنوی مستحکم که حیات مجدد به ارتباط‌ انسان‌ و طبیعت دهد امکان‌پذیر نمی‌باشد. زیرا تنها در چنین حالتی است که انسان به راحتی نخواهد‌ توانست‌ محیط را از انسان، و مادیت را از معنویت جدا نماید.

چالش کنونی مهم‌ مذهب‌ آن‌ است که چگونه در حالی که سکولاریسم، در قرون اخیر، در بسیاری از جوامع رشد بسیار داشته‌ است، می‌تواند‌ نقش مؤثر خویش را در رفع بحران‌های زیست‌محیطی ایفا نماید. غالب نظریات ارائه‌ شده‌ در‌ جوامع غربی برای چگونگی ادغام مذهب در سیاست‌گزاری‌های محیطی،  از جمله توجه به مشترکات ادیان‌ در‌ حد‌ تئوری باقی‌مانده است.

استراتژی‌های ارائه شده نیز از قبیل تعریف پروژه‌هایی که بتوانند‌ پیوندی‌ بین سیاست‌‌های اجرایی محیط با سیاست‌‌های مربوط به اصلاح اخلاقیات ایجاد کنند تا از این طریق، رفتار‌ انسان‌ را در جهت ارتباط مناسب با طبیعت هدایت نمایند، نیز در پرده‌ای از‌ ابهام‌ باقی‌مانده‌اند. با این حال می‌توان امیدوار بود که‌ با‌ زمینه‌ قرار دادن ارزش‌های مذهبی مشترک به‌عنوان زیربنای‌ سیاست‌‌های‌ محیطی و سپس ارزیابی جامعی از ارتباطات انسان‌-‌ محیط به اصول مشخصی در‌ ارتباط‌ با نحوه برخورد با طبیعت‌ دست‌ یافت. اگرچه رعایت‌ این‌ اصول‌ نیازمند تغییرات بنیادین در اقتصاد و سیاست‌‌ می‌باشد.

پایبندی به فرهنگ بومی و باورهای دینی در مشرق زمین،  چنین‌ مفهومی‌ را دربرندارد که معضلات محیطی در‌ این جوامع کمتر از‌ غرب‌ است. این امر، هم به واسطه جهانی‌ بودن‌ بحران‌های زیست‌محیطی، و هم به دلیل آن است که غالب این جوامع در دو‌ قرن‌ اخیر به شدت تحت‌تأثیر مدرنیته‌ غرب‌ بوده‌ و مبانی رابطه‌ با‌ طبیعت مطابق باورها و سنت‌های‌ خویش را به غفلت سپرده‌اند. از جمله در جوامع اسلامی به وسطه نفوذ فرهنگ غرب‌ و ارزش نهادن بر پیشرفت‌های مادی، شالوده اخلاقی‌ و فلسفه زندگی‌ منبعث‌ از‌ تفکر و جهان‌بینی اسلامی‌ به سستی گرائیده است. بنابراین نیاز به شناخت ارزش‌های غین اسلام و تجدید تفکر دینی می‌یابد‌ مورد‌ توجه خاص آحاد جامعه قرار گیرد.

نگرش‌ اسلام‌ به‌ رابطه‌ انسان‌-‌محیط بسیار روشن‌ و متفاوت با دیدگاه غرب در قرون اخیر می‌باشد. با مروری بر تعالیم اسلامی و عنایت به موضوعاتی‌ از‌ قبیل‌ شناخت نظام طبیعت و اصلاح وآبادی آگاهانه‌ زمین‌ که‌ در‌ آن‌ نقش‌ و وظیفه خطیر انسان در جهت ارتقاء و کمال بخشی به محیط (طبیعی و مصنوعی) مشخص شده است می‌توان به نسخه‌ای منحصر بفرد از پایداری رسید که راهگشایی جهت‌ تدوین سیاست‌های کلی حاکم بر جامعه اسلامی‌باشد. در اجرا اینگونه سیاست‌‌ها نیازمند زمینه‌ای هستند که به مدد برقراری عدالت اجتماعی قابل دستیابی است، که بفرموده نبی مکرم اسلام «بالعدل قامت السموات و الارض ».  102/120/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۸:۱۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۵:۳۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۰:۲۹
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۰۲