vasael.ir

کد خبر: ۲۹۳۲
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۸ - 16 August 2016
در نشستی علمی مطرح شد/بخش اول

صورت بندی امنیت در حوزه فقه اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - آقای اصغر افتخاری در نشستی علمی در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به بررسی و تبیین امنیت و امنیت ملی در فقه اسلامی پرداخته است که در ادامه بخش های مهم آن تقدیم می شود.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، با نگاهی بر آثار فـقهی شیعه درمی‌یابیم که موضوع امنیت در آن منابع، دارای‌ اهمیت‌ خاصی بوده است؛ اما باید در نظر داشت که این مفهوم مطابق با دیدگاه سنتی رایج در دوره‌های گذشته (که معنای گسترده‌ای را شامل می‌شده) بـه کـار رفته است. این‌ بحث‌ها‌ را در ابواب و قسمت‌های مختلف فقه به خصوص حدود، دیات، قصاص و به ویژه احکام مربوط به افراد محارب، قطّاع الطریق و...، می‌توان مشاهده کرد.

برای شناخت اهمیت و جایگاه اساسی امنیت می توان به کلامی از حضرت‌ آیة‌ اللَّه‌ خامنه‌ای، مقام معظم رهبری اشاره‌ نمود.‌ ایشان‌ از امنیت با عـنوان «حـق اساسی» افراد جامعه یاد می‌کنند و نیاز انسان به امنیت را همانند نیاز به هوا - که‌ حق‌ طبیعی انسان است - می‌دانند که اگر این‌ حق‌ از او سلب گردد، از حیات محروم می‌شود؛ اخـتلال در امـنیت نـیز نظیر آلودگی هوا زندگی انـسان را دچـار‌ مـشکل‌ می‌کند.

بازشناسی مفهوم امنیت، با توجه به تحولات سریع و پیچیدگی‌های‌ جامعه امروز، اهمیت ویژه‌ای دارد؛ از یک سو، فقهای شیعه بر اساس برداشت‌های ذهـنی خـود و نـیز شرایط‌ زمانی‌ و مکانی معاصر خود، به مقوله امـنیت پرداخـته‌اند و از سوی دیگر،‌ پژوهشگران‌ حوزه تخصصی امنیت، مفاهیم و برداشت‌های جدیدی از امنیت ارائه کرده‌اند که نه تنها در گذشته‌ مطرح‌ نبوده‌ بلکه حـتی در بـسیاری از مـوارد، موضوعیتی نیز نداشته است. در شرایط‌ کنونی‌ به‌ تعامل مؤثر مـیان محققان هر دو حوزه نیاز است تا مسأله را صاحب نظران‌ مسائل‌ امنیتی‌ روشن کنند و پس از آن، احکام اسلامی متناسب بـا هـر مـوضوعی تبیین گردد.

درباره موانع و چالش‌های پیش روی امنیت، از جهات مختلف اسـت کـه‌ مبانی‌ دینی‌ (به طور عام)، فقه (به طور خاص) و فقه سیاسی (به طور اخص) باید‌ راه‌هایی‌ جـهت رفـع این موانع و مشکلات ارائه دهند.

باید در نظر داشت که‌ امنیت‌ در‌ هر جامعه بر اسـاس ارزشها و هـنجارهای آن شناخته می‌شود و هنجارها بر مسئله امنیت‌ تأثیرگذارند.

با توجه به مطالبی که ذکر شد، سـؤالات اسـاسی کـه در این‌ بحث‌ مطرح‌ است عبارتند از:

1- مفهوم امنیت از دیدگاه کارشناسان حوزه تخصصی امنیت چیست؟

2- امنیت‌ بـا‌ چـه‌ موانع و چالش‌هایی روبه رو است؟

- 3 دین اسلام، فقه و خصوصاً‌ فقه‌ سیاسی در باب امنیت، عهده‌دار چـه رسـالتی اسـت و در مقابل چالش‌های امنیتی چه راه‌حل‌هایی را‌ می‌تواند‌ ارائه دهد؟

 - 4تعامل مطلوب میان حوزه تخصصی امنیت و حوزه فـقه‌ سـیاسی‌ چگونه است؟

قبل از پاسخ به سؤال، می‌بایست تـبیین مـی‌شد که «موضوع امنیت» ‌‌چیست؟‌ آیا تصویر ساده و ابتدایی که از امنیت در ذهن ما وجود دارد‌ می‌تواند‌ مبنای‌ پژوهش‌های اسلامی آینده قرار گیرد؟ در این راستا در باب «تبیین موضوع امنیت» مطالعات و تحقیقات گـسترده‌ای در سـال‌های نخست صورت گرفت و نتیجه آن روشن شدن مفهوم‌ امنیت به طور نسبی‌ - نه کاملاً راضی کننده - است.

از سال 83، مسأله امنیت در حوزه مطالعات اسلامی به طـور جـدی در دستور کار پژوهشکده مطالعات راهـبردی قـرار گرفت و اکنون در هر شماره‌ از فصلنامه، مقالات و گزارش‌هایی در این باره منتشر می‌شود. سال 84 و 85 به انتشار کتب و متون رسمی درباره امنیت اختصاص یافته است.

در شرایط کنونی یـکی از نـیازهای‌ اساسی،‌ تشکیل گروه‌های تـخصصیِ آگـاه به مباحث امنیتی و نیز اسلام‌شناس است. نتیجه تحقیقات این گروه‌ها در برخی از مراکز علمی و دانشگاهی، اهمیت ویژه‌ای دارد و در حال حاضر «نظریه‌ امنیت‌ از دیدگاه اسلام» یکی از دروس رسمی مقطع دکترا در دانشگاه‌های دفاع عالی مـلی و عـلوم انتظامی است. مطالعات امنیتی هم کاربرد سازمانی در سطح تصمیم‌گیری دارد و هم‌ مقوله‌ای‌ پژوهشی محسوب می‌شود.

در این جا مباحث خود را در دو بخش ارائه می‌کنم: در بخش اول، موضوع‌شناسی امنیت را بررسی و تحلیل خواهم کرد و در بخش دوم،‌ به‌ نحوه‌ تـعامل مـیان مباحث امـنیت و دیدگاه‌های‌ اسلامی‌ خواهم پرداخت. از آن جا که محققان پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی دارای مطالعات اسلامی هستند، نیازی به بـیان تفصیلی آن‌ مباحث‌ نیست‌ و لازم است سطوح تعامل‌ و ارتباط مـیان حـوزه امـنیت و مباحث اسلامی تبیین گردد: یکی از آن سطوح، تعامل حکمی است، یعنی با شناخت‌ دقیق‌ موضوع،‌ حکم آن را پیدا کـنیم؛ ‌ ‌سـطح دیگری از تعامل، تعامل‌ استراتژیک است؛ به این معنا که طراحی استراتژی برای یـک بـازیگر بـا نگرش‌های ارزشی و هنجارهای او مرتبط‌ است؛‌ یکی‌ از نیازهای ضروری، تعامل در حوزه‌های نظری است. در این خصوص‌ تـعریف‌ امنیت، نظریه امنیت و گفتمان امنیت، محتاج بازسازی و بازشناسی است.

موضوع‌شناسی امنیت‌

در باب «موضوع‌شناسی‌ امنیت»‌ بـاید‌ به چند نکته تـوجه کرد:

نـکته اول، مفهوم امنیت با امنیت ملی‌ متفاوت‌ است.‌ یکی از اشتباهات پژوهشی، خلط این دو موضوع و یکسان پنداشتن آنهاست.

مقوله امنیت‌ به‌ دوران‌ معاصر و انسان مدرن اختصاص ندارد و نمی‌توان آن را بحث جدیدی دانست؛ امنیت‌ مقوله‌ای‌ کـلی و عمومی است برای آرامش خاطر انسان، تا احساس تهدید نکند.

این تعریف ساده‌ از‌ امنیت، در فلسفه تکوین اولین اجتماعات بشری نهفته است و سابقه آن را در‌ داستان‌ آفرینش و دوران آدم و حوا می‌توان جست و جو کرد و در‌ موارد‌ مختلف‌ مشاهده نـمود؛ از جـمله هنگامی که خداوند متعال، موضوع خلقت آدم را به اطلاع ملایکه‌ رسانید‌ و آنها در برابر پروردگار عرض کردند: آیا می‌خواهی کسی را خلق‌ کنی‌ که‌ در زمین خون‌ریزی کند؟ و یا در داستان هابیل و قابیل، وقتی قـابیل بـه هابیل‌ تعرض‌ می‌کند‌ واو را می‌کشد، مسأله امنیت مطرح بوده است.

مشکل برخی از متون‌ فقه‌ سیاسی که مطالعه و بررسی شده‌اند این است که از امنیت، برداشت جدیدی که از آن‌ با‌ «امنیت ملی» تـعبیر مـی‌کنیم، ندارند و امنیت را در همان معنای عمومی‌ که‌ از ابتدای تاریخ بشر مطرح بوده، به‌ کار‌ برده‌اند.‌ البته در باب فلسفه نظری مسأله امنیت،‌ این‌ برداشت خوب است؛ اما در موضوع «امنیت ملی» کـه از مـباحث مـدرن است،‌ از‌ این مرحله عبور شـده و بـرای‌ امـنیت «تعریف‌ عملیاتی»‌ ارائه‌ شده است.

خواستگاه امنیت ملی از‌ نظر‌ متون، مکاتب و تولید نظریه‌های مربوط به آن، حوزه‌های غربی است. هم‌ اکنون‌ هـم تـئوری‌های مـدرن امنیت ملی خواستگاه‌ غربی به ویژه آمریکایی‌ دارنـد‌ و مـکاتب امنیتی از این‌ حوزه‌ها‌ رشد کرده‌اند.

اولین بحث‌ها درباره امنیت در وضعیت مدرن را می‌توان در کتاب‌ لویاتان‌ نوشته هابز جست و جو‌ کرد.‌ او‌ مـعتقد اسـت انـسان‌ها‌ در‌ مقطعی از تاریخ در‌ حالت‌ غیر مدنی به سر می‌بردند و هنگامی مـدنیت آغاز شد که جامعه انسانی سازمان‌ دولت‌ را تأسیس کرد. حتی دولت دیکتاتور،‌ اقتدارگرا‌ و مستبد‌ که‌ هابز‌ از آن جانبداری می‌کرد،‌ نـشانه وضـعیت مـدنی تلقی می‌شد.

هابز می‌گوید: فلسفه وجودی دولت‌ها در نگاه مدرن، تحقق امنیت‌ اسـت.‌ بـه نظر وی، انسان در یک‌ دو‌ راهی‌ قرار‌ گرفته‌ که یک طرف‌ آن‌ آزادی و طرف دیگر آن امنیت است. انـسان بـر طـبق وضع طبیعی دوست دارد که آزاد‌ باشد‌ و کسی به او ظلم نکند، اما اگر‌ بـخواهد‌ آزادی خـود‌ را‌ توسعه‌ دهد، منجر به هرج و مرج و آنارشی خواهد شد و در فضای هرج و مرج، انسان نـمی‌تواند از حـق آزادی خـویش بهره‌مند گردد.

در چنین وضعیتی،‌ دو راه پیش روی انسان قرار دارد: راه اول این است که برای استفاده از آزادی و حق اخـتیار خـود به هرج و مرج تن دهد؛ به تعبیر دیگر، اگر‌ هر‌ کس بر اسـاس مـنافع خـود عمل کند این منجر به تجاوز به دیگران و تسلط بر آنها می‌شود. نتیجه انـتخاب چـنین راهی چیزی جز «ناامنی» نخواهد بود. راه دیگر‌ این‌ است که انسان، بخشی از آزادی خـود را کـه ارزش و اهـمیت زیادی دارد، از خود سلب نماید و به سازمان دیگری واگذار‌ کند‌ تا شرایطی فراهم گردد که‌ بـتواند‌ از سـایر حقوق خویش استفاده کند.

هابز آن سازمان رسمی قدرت را «لویاتان» یا «دولت» (state) می‌نامد. انـسان «خـردگرایی» خود را زمـانی نشان داد که‌ برای‌ به دست آوردن امنیت،‌ از‌ بخشی از آزادی خویش چشم‌پوشی کرد و دولت را تأسیس نمود.

دولت، پس از تشکیل عهده‌دار امـور گـوناگونی مـی‌باشد: می‌تواند قانون وضع کند، افراد را به محکمه قضایی فرا بخواند‌ و در صورت اثـبات جـرم، آنها را مجازات کند و... . وقتی که مردم این حقوق و اختیارات را به لویاتان (دولت) واگذار کردند، در مقابل، دولت مـوظف اسـت تا امنیت‌ آنها‌ را فراهم‌ کند. انسان‌ها، این ایده را بهترین راه حل دانستند، زیـرا بـرای بهره‌مندی از آزادی خویش، نیازمند امنیت‌ بودند. بنابراین، فـلسفه وجـودی دولت (state)، امـنیت سازی برای افرادی است‌ که‌ تحت‌ نـفوذ آن قـرار دارند.

دولت‌های ملی به شکل جدید آن از زمان انعقاد قرار داد صلح وستفالی ‌‌در‌ 1648 پا به عرصه وجـود نـهادند. در آن جا، دولت - کشور یا‌ آنچه امـروزه کـشور می‌نامیم، بـا چـهار ویـژگی شناخته می‌شود که عبارت‌اند از: 1. حاکمیت، 2.‌ قـلمرو، 3. جـمعیت، 4. حکومت.

از آن پس، واژه «امنیت ملی» متداول شد‌ که منظور از آن‌ حمایت‌ و پشتیبانی از عناصر چـهارگانه یـاد شده است، یعنی تقویت حاکمیت و صـیانت از آن، محافظت شهروندان کـشور از تـعرض‌های دیگران، حفظ و صیانت از قلمرو و تـمامیت ارضـی و در‌ آخر تقویت و حفظ حکومت.

مفهوم «امنیت ملی» از هنگامی که در قرن هفدهم با مؤلفه‌های چـهارگانه رسـماً تعریف شد تا پایان جـنگ سـرد چـارچوب‌ها و ارکـان خود‌ را‌ حفظ کرد، اگـر چـه در این مدت دست‌خوش تحولاتی نیز گردید.

جامعه بین‌الملل پس از جنگ جهانی دوم دچار تغییراتی شد و در نهایت جـای خـود را به سازمان ملل‌ متحد‌ داد که بـا وجـود اصلاحات صـورت گـرفته در آن سـازمان، هم‌چنان بر اساس مـبانی و ارکان اولیه، به کار خود ادامه می‌دهد. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در‌ سال‌ 1991 به ایـن سـو، ما در یک «دوران گذار» قرار گرفته‌ایم.

اکنون، سـؤالی کـه پاسـخ بـه آن اهـمیت فراوان دارد این اسـت کـه در وضعیتی که دولت - کشور‌ به‌ علت‌ فرایند جهانی شدن و تأثیرات‌ آن‌ در‌ حال کم‌رنگ شدن است، امنیت مـلی چـه جـایگاهی دارد؟

در فرایند جهانی شدن، بحث تمامیت ارضی، دیـگر مـانند گـذشته اعـتباری نـدارد؛‌ دیـگر‌ نمی‌توان‌ گفت «چهاردیواری، اختیاری». در این شرایط، با امواج‌ ماهواره،‌ اینترنت و... مواجهیم که حاکمیت ملی را نقض می‌کند و اصلاً، معنای حاکمیت ملی تغییر می‌کند، حتی «شهروند»، معنای‌ دیگری‌ مـی‌یابد.‌ زمانی در نظام دولت - کشور «شهروند» با حکومتی که‌ در آن زندگی می‌کرد، شناخته می‌شد؛ ولی اکنون صحبت از شهروند جهانی در میان است.

در حال حاضر می‌توان‌ از‌ طریق‌ اینترنت به بعضی از جنبش‌ها و گروه‌های فراملی متصل شد؛ بـرای‌ مـثال‌ فردی مقیم ایران و شهروند جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آید، اما در عین حال به‌ دلیل‌ تعلقاتی‌ که از طریق شبکه جهانی برای او ایجاد شده، حاضر است در‌ مقابل‌ حاکمیت‌ ملی خـویش بایستد.

بـر این اساس، انواع نهضت‌های فراملی، مانند جنبش سبز، نهضت فمنیستی‌ و حتی‌ شبکه‌های تروریستی شکل می‌گیرد. این گروه‌ها، افراد پراکنده در نقاط مختلف جهان را بـر‌ مـبنای‌ تعلق به یک مفهوم فـرامرزی، بـه سوی خود جذب می‌کنند و میان آن‌ افراد‌ ارتباط‌ و پیوند برقرار می‌کنند؛ اشخاصی که اسماً شهروند کشور خود محسوب می‌شوند، امّا تابع‌ آن‌ نیستند

در این بـحث، بـاید فضایی را که در آن قرار داریـم و سـاختاری‌ که‌ از آن به امنیت ملی تعبیر می‌کنیم، به خوبی بشناسیم.

ساختار امنیت ملی متعلق به‌ قرن‌ هفدهم تا قرن بیستم میلادی است؛ یعنی تا قبل از قرن هفدهم‌ چنین‌ ساختاری‌ وجود نداشته اسـت و در سـال‌های پایانی قرن بیستم با فروپاشی شوروی در سال 1991‌ و شروع‌ مباحث جهانی شدن، ساختاری که در قرن هفدهم بنا گردید در معرض‌ نقد‌ جدی قرار گرفته است و اکنون ما در «دوره گذار» قرار داریم.

به اعتقاد بـرخی، دوره دولت‌ - کـشور به پایان رسیده است و باید جایگزین دیگری، مانند «منطقه‌ گرایی»‌ یا «جامعه جهانی» را مطرح کرد. عده‌ای‌ دیـگر،‌ بر‌ این باورند که هنوز، عمر دولت - کشور‌ به پایان نرسیده اسـت و بـه ایـن زودی‌ها زوال نمی‌پذیرد. این مسأله اهمیت‌ زیادی‌ دارد و هنگامی که ما‌ این‌ بحث را‌ از‌ دیدگاه‌ اسلامی بررسی می‌کنیم، ضروری اسـت ‌ ‌کـه‌ میان‌ این مقاطع زمانی تفکیک کنیم.

نکته دوم، در باب موضوع‌شناسی امنیت، درباره‌ تعاریف‌ و نـظریه‌های امـنیت مـلی است. تا‌ سال گذشته، در مجموع‌ بیش‌ از 150 تعریف از امنیت‌ ملی‌ ارائه شده است و اگر تعاریف سال گـذشته را نیز به حساب آوریم،‌ این‌ رقم، احتمالاً به دویست تعریف‌ خواهد‌ رسید.‌ بـررسی جداگانه هر‌ یک‌ از آنـها، کـار دشواری‌ است؛‌ اما با بهره‌گیری از روش گفتمان، بهتر می‌توان آنها را شناخت. با مطالعاتی که‌ در‌ حوزه تخصصی امنیت انجام گرفته، یک‌ راهکار‌ در این‌ خصوص‌ این‌ است که مجموعه نظریات‌ موجود درباره امنیت مـلی را می‌توان در قالب دو گفتمان اصلی مطرح کرد: 1. گفتمان‌ سلبی؛‌ 2. گفتمان ایجابی.

1 -  گفتمان سلبی‌

در‌ گفتمان‌ سلبی،‌ امنیت‌ ملی با یک‌ جمله‌ رمزگونه شناخته می‌شود و آن عبارت است از: «نبود تهدید برای عناصر چهارگانه دولت». حدود 70‌ درصد‌ نظریات‌ مـوجود در کـتب و مقالات مختلف درباره‌ امنیت‌ ملی‌ به‌ گونه‌ای‌ با‌ گفتمان سلبی در ارتباطند. در منطق گفته می‌شود: «تُعْرَف الاشیاءُ بأضدادِها»؛ چیزها به وسیله ضدشان شناخته می‌شوند».

در تعریف کوتاهی که از امنیت در گفتمان سلبی ذکـر‌ شـد، در حقیقت امنیت تعریف نشده است، بلکه ضد آن بیان شده است؛ برای مثال اگر از پزشک بپرسیم سلامتی چیست؟ و او پاسخ دهد که سلامتی وضعیتی است که‌ شما‌ بیمار نباشید، این در جـای خـود درست است، اما تعریف سلامتی نیست!

اگر یک واحد در نظام بین‌الملل وجود داشته باشد که حاکمیت ملی، مردم، تمامیت ارضی‌ و حکومت آن از گزند سایر بازی‌گران نظام بین‌المللی محفوظ باشد و کسی جـرأت تـهدید عـلیه آن واحد را نداشته باشند و یا در‌ صـورت‌ بـروز تـهدید، آن واحد توان‌ پاسخ‌گویی‌ مناسب را داشته باشد، باید بگوییم که این واحد دارای امنیت است؛ برای مثال درباره رابطه ایران با امارات گـفته مـی‌شود کـه ایران از‌ امنیت‌ برخوردار است، چون امارات‌ با‌ ایـران مـشکلات ارضی دارد امّا جرأت تهدید نظامی علیه ایران را ندارد و اگر بخواهد اقدام به چنین تهدیدی علیه ایران کند، استراتژی جـمهوری اسـلامی ایـران به گونه‌ای است که‌ توان‌ پاسخ‌گویی به آن را دارد.

اکثر تئوری‌های مـوجود در حوزه امنیت، مربوط به گفتمان‌های سلبی است که امنیت ملی را مجموعه‌ای از عناصر چهارگانه (حاکمیت، جمعیت، قلمرو و حاکمیت) مـی‌دانند،‌ بـه‌ گـونه‌ای که‌ آن عناصر از تعرض بازیگران خارجی مصون بمانند و در صورت بروز هرگونه تـهدید یـا احتمال آن،‌ توانایی لازم برای دفع آن وجود داشته باشد.

ویژگی‌های گفتمان سلبی‌

گفتمان‌ سلبی‌ دارای ویژگی‌هایی است که در موضوع‌شناسی امـنیت بـاید مـورد توجه و تأکید قرار گیرند. از آن جا ‌‌که‌ یکی از سؤالات اصلی ما دیدگاه اسـلام دربـاره امـنیت است، باید بدانیم که‌ اسلام‌ چه‌ گفتمانی را در این خصوص توصیه می‌کند و اگر به سـمت گـفتمان سـلبی گرایش دارد،‌ ضمن شناخت تبعات ناشی از آن، آیا ویژگی‌های گفتمان سلبی مورد قبول اسلام‌ مـی‌باشد یـا نه؟ ویژگی‌های‌ گفتمان‌ سلبی عبارت است از:

1 -  مقوله امنیت به شدت برون‌نگر است؛ یـعنی بـرای شـناخت و ارزیابی وضعیت یک بازیگر از نظر امنیتی باید به بیرون آن نظر کنیم و بدانیم که‌ آیـا بـازیگر «الف» از سوی بازیگران «ب»، «ج» و «د» مورد تهدید است یا نه؟ برای مثال در خـصوص ایـران، اگـر روسیه، امارات، پاکستان، ترکیه، آمریکا و... علیه ایران تعرض نداشته‌ باشند‌ می‌توان گفت که ایران دارای امـنیت اسـت. بنابراین رویکرد اصلی در این گفتمان این است که بیرون موضوع، خوب دیـده شود؛

2-  ایـن نـظریه‌ها تهدید محورند. هنگامی که نظریه‌های مربوط‌ به‌ گفتمان سلبی را تحلیل محتوایی کنیم، واژه‌هایی مانند تـهدید، تـعرض و دشـمن، زیاد دیده می‌شوند؛

3 - جنبه‌های سخت‌افزاری تهدید در این نظریه‌ها مهم‌تر از جنبه‌های نرم‌افزاری آن است، یـعنی‌ مـنظور‌ از تهدید، تعرض است.

گفتمان‌های سلبی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

سنتی و فراسنتی

منظور از «عدم تهدید» در نظر «سنتی‌ها» عدم تهدید نـظامی بـود. بعدها هنگامی که روشن‌ شد‌ که‌ نمی‌توان همه تهدیدها را در‌ حوزه‌ نظامی‌ مـنحصر کـرد و توجه به عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، علمی و ارتـباطاتی نـیز لازم اسـت، شاهد ظهور «فراسنتی‌ها» هستیم که تهدید را‌ در‌ هـمه‌ ابـعاد گوناگون آن مورد توجه قرار می‌دهند.

سنتی‌ها‌ و فراسنتی‌ها در مسأله «سخت‌افزار» با هم اشتراک نظر دارنـد؛ یـعنی برای تهدیداتی که به صـورت عـینی و کمّی عـلیه‌ مـنافع‌ کـشور‌ فعال می‌شوند، اهمیت ویژه‌ای قائلند.

سه ویـژگی یـاد شده «گفتمان‌ سلبی» را شکل می‌دهند. باید توجه داشت که گفتمان‌های سلبی امـروزه بـه حیات خود ادامه می‌دهند؛ از باب‌ نـمونه،‌ می‌توان‌ به «باری بـوزان» یـکی از نویسندگان فعّال این حوزه اشـاره کـرد.‌ وی‌ آثار متعددی در این خصوص نگاشته و از بنیان‌گذاران مکتب کپنهاک به شمار می‌آید. ایـن افـراد‌ خود‌ را‌ متعلق به «امواج فـراسنتی» مـی‌دانند و در درون گـفتمان سلبی قرار دارنـد‌ و مـعتقدند‌ باید تهدیدات امنیتی را کـاهش داد.

اگـر گفتمان سلبی را بپذیریم، چه سنتی باشیم‌ و چه‌ فراسنتی، باید «استراتژی امنیت ملی» خود را مـطابق «سـلبی‌ها» طراحی کنیم؛ به این صورت‌ کـه‌ امـنیت سازی تـنها یـک راه دارد و آن «بـالا بردن سطح توان» کـشور‌ است؛‌ به‌ تعبیر دیگر، اگر بازیگر «الف» بخواهد مورد تهدید بازیگر «ب» قرار نگیرد بـاید تـوانایی‌های‌ خود‌ را بیشتر کند.

ماکیاولی در توصیه‌های خود بـه «شـهریار» بـه صـراحت مـی‌گفت: اگر‌ به‌ دنـبال‌ وضـعیت باثبات و امن هستی باید تا آن جا توان خود را افزایش دهی که‌ اولاً،‌ قادر به سرکوب دشمنانت بـاشی؛ ثـانیاً، مـخالفانت را به تمکین واداری و ثالثاً،‌ حتی‌ دوستانت را تحت سـلطه خـود درآوریـ؛ ایـن تـنها راه «ایـمن بودن» است. بر اساس این‌ دیدگاه‌ «دوست‌ واقعی» وجود ندارد!

از نظر هابز، انسان‌ها گرگ‌هایی هستند که در جنگل‌ زندگی‌ می‌کنند؛ «انسان، گرگ انسان است». الآن کشورها گرگ یکدیگرند. هر کـشوری که زور بیشتری دارد‌ کار‌ خود را آسان‌تر به پیش می‌برد. بر این اساس، امنیت در‌ صورتی‌ تحقق می‌یابد که زور بیشتر باشد.

یک‌ سؤال‌ اساسی‌ که در این جا با آن روبه‌ رو‌ هستیم این که وضعیت مـا بـه لحاظ گفتمان چیست؟ با فروپاشی شـوروی، در دوره ده‌ ساله پس از آن، بحث‌های زیادی‌ مطرح بود که آیا‌ به‌ سمت گفتمان ایجابی حرکت کنیم‌ یا‌ نه؟ ولی با واقعه یازده سپتامبر جهان بـه حـالتی بازگشته که امنیت در‌ نظام‌ بـین‌الملل بـر اساس قوه قهریه‌ و زور‌ برقرار می‌شود. برخی از تحلیل‌گران معتقدند‌ از‌ این نظر «پویایی» نداشته‌ایم و علی‌ رغم ورود‌ به‌ هزاره‌ سوم، هنوز گفتمان ایجابی حاکم نشده‌ و ما در همان گفتمان سلبی قرار داریم.

ادامه دارد

102/120/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹