به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ حجت الاسلام عزیز الله فهیمی در مصاحبهای به بررسی معضلات محیط زیست و وظایف فقه اسلامی برای حمایت از محیط زیست پزداخته است.
حوزه حقوق محیط زیست، جزء امور جدیدی است که لازم است در حوزه علمیه به آن پرداخته شود، مقوله محیط زیست امروزه در دنیا مسأله مهمی محسوب میشود؛ زیرا هر با زندگی روزمره و حشر ونشر مردم سروکار دارد؛ تقریباً بعد از جنگ جهانی، نیمی از تظاهرات، راهپیماییها و تجمعهایی که مردم در دنیا انجام دادند، به دلیل همین مسأله محیط زیست است.
ازجمله خطراتی که محیط زیست را تهدید میکند، مسأله آب است که در مقالهای اهمیت مسأله آب را مطرح کردهام که میتوانید از آن استفاده کنید؛ اما جنگ آینده جهان و جنگ میان کشورها، عمدتاً به همین مسأله آب و کم شدن مواد اولیه خوراکی برمیگردد.
معضلاتی همچون کوههای بزرگی که از انباشته شدن وسائل و زبالههای پلاستیکی در اقیانوسها به وجود آمده سبب شده که مشکل بزرگی ایجاد شود.
به عنوان مثال یکی از اساتید ما چند بُز کوهی تهیه کرده بود و دور آنها حصار کشیده بود که بیرون نروند؛ اما باد چند پلاستیک فریزر را به داخل حصار آورده بود که همه بزها در اثر خوردن آن مرده بودند؛ اینها مطالبی است که در بحث محیط زیست مطرح شده؛ مثلاً در گذشته این پلاستیک فریزرها نبود؛ در گذشته این بلوارها که از داخل جنگلها و بیشهها میگذرد، وجود نداشت و مشکلاتی که امروزه به وجود میآید، قبلاً مطرح نبود.
امروزه بسیاری از موجودات و حیواناتی که در جنگلها و بیشهها زندگی میکنند با خطر برچیده شدن نسل آنها مواجه هستیم، زیرا این بولوارها و اتوبانهایی که کشیده شده، مرتب روشن است، یعنی شبها هم چراغها روشن است؛ این حیوانات منتظر هستند که شب شود و از لانه بیرون بیایند، اما هیچوقت شب نمیشود؛ بنابراین نه تولید نسل دارند و نه غذایی به دست میآورند که اینها خطر ایجاد میکند و از نظر موادی که میخواهند مصرف کنند، دستکاری در این مواد و سموم، آفتهایی را به وجود آورده است.
امروزه در اروپا میوههایی که سم نخورده باشند، حتی از لحاظ شکل، ظاهر مناسبی هم نداشته باشند، قیمت آنها دوبرابر است و برای مردم این مسائل در همه جا محسوس است.
پدیده گردوخاکی که میبینید، عمدتاً به کندن درختان و بوتهها برمیگردد که در بیابانها بوده اما به علت کنده شدن آن، طوفانها راه میافتد و جاری شدن برخی از سیلها در شهرها نیز به همین دلیل است.
یا این که اگر نهنگی در اقیانوس آرام باشد، تنفس این نهنگ با ماهیای که در اقیانوس میمیرد، ارتباط دارد؛ اگر ماهیهای فاسد را نخورد، محیط آلوده میشود و انسان نیز نمیتواند تنفس کند.
امروزه سوراخ شدن لایه ازون سبب گرم شدن زمین شده و گرم شدن زمین باعث شده که یخهای قطبی راه بیافتند یا بر اثر آب شدن آنها، سطح آب دریاها بالا آمده و از طرفی به همین علت آب شدن یخها، گرما روزافزون شده و ذخیرههای آبی در حال از بین رفتن است؛ حیواناتی که در قطب زندگی میکنند، آواره و نسلشان منقطع میشود.
نتیجه این میشود که در آینده فرزندان ما از بسیاری نعمتهایی که از آنها بهرهمند هستیم، همچون دیدن یوزپلنگ ایرانی، دیدن بعضی حیوانات کمنظیر و کمگونه برای آنها حسرت میشود و باید در تاریخ دنبال آنها بگردند؛ با این که امروزه در بسیاری از جاها، مردم شکمهایشان سیر است و دنبال مسائل تاریخی، آثار باستانی و دیدن حیوانات زنده باغوحشها هستند و برایشان موضوعیت دارد.
از طرفی بحث حمایت از محیط زیست را کشیشان مسیحی مطرح کردهاند که ادعا کنند مسیحیت، دنبال حقوق سبز و حمایت از محیط زیست است؛ از این طریق در آفریقا و جاهای دیگر به عنوان یک سوژه تبلیغاتی، کشیشان برای مسیحی کردن افرادی که تدینی ندارند؛ در صورتی که اسلام، گفتنیهای فراوانی درباره بحث حمایت از محیط زیست و راهکارهایی که برای جامعه جهانی مفید و قابل استفاده است، را دارد.
این بحث مقوله بسیار گستردهای است و در یک مقاله علمی و پژوهشی دانشگاه تهران به این مسأله پرداختهایم و چاپ شده است؛ نگاه ابزاری و نگاه ارزشمدارانه به محیط زیست که آیا محیط زیست، ابزاری برای رفاه و به دست آوردن پول بیشتر است و حفاظت از محیط زیست به علت باقی ماندن درختهای بیشتر است تا چرخ کارخانهها بچرخد و چوب بیشتری تولید شود و به کشورهای دیگر صادر شود؛ آیا از این جهت باید از محیط زیست حمایت کرد یا از این جهت که رسولاکرم(ص) فرمودند:
« تحفّظوا من الأرض فإنّها أمّکم و إنّه لیس من أحد عامل علیها خیرا أو شرّا إلّا و هی مخبرة به.
حرمت زمین را بدارید که بمنزله مادر شماست و هر که روى زمین کار بد یا خوبى کند، از آن خبر میدهد. ».
همانگونه که مادر به انسان، غذا، خوراک و پوشاک میدهد و محافظتش میکند، زمین هم همین کار را میکند؛ زمین نباشد، چیزی تولید نمیشود، این سخاوت زمین است که همه آبها، خوارکیها و گندم را میرویاند.
بنابراین نگاه اسلام به محیط زیست با نگاه غربی به آن فرق میکند؛ نگاهش ارزشی است نه یک نگاه ابزاری؛ در نگاه اسلام، زمین به عنوان یک امانت است؛ از این رو امام رضا(ع) به کودکی که نصف سیب را خورده بود و نصف دیگر آن را به زمین انداخت؛ عکسالعمل نشان دادند و فرمودند چرا اسراف کردی؟ نصف سیب را هدر دادی؛ یا رسولاکرم(ص) هنگامی که میخواستند وضو بگیرند، فرمودند مقدار آب وضو، این قدر است و از ایشان پرسیدند آیا در آب نیز اسراف میشود؟ فرمودند«بله، شما باید با یک صاع آب وضو بگیرید، با سه صاع آب غسل کنید و آب را هدر ندهید».
به دلیل این که اسلام، دینی همه جانبه است برای زندگی خصوصی انسان نیز برنامه ارائه میکند؛ نمیتوان در حالی که میتوان با مصرف 50 لیتر آب، بدن را در حمام شستشو داد، 220 لیتر آب استفاده کرد؛ درست است که هزینه آب را خود فرد میپردازد؛ اما امانتداری نکرده است؛ بنابراین، چنین نگاهی نیز وجود دارد.
نگاه مسیحیت برخاسته از رم؛ این گونه بوده که طبیعت را دشمن خود میدانستند و باید از طبیعت انتقام گرفت و تا حد توان باید از آن غارت کرد؛ اما نگاه برخاسته از یونان که متصل به فیلسوفانی همچون سقراط و افلاطون بوده، نگاهشان نسبت به محیط زیست، نگاه مهربانانه و استفاده بهینه از زمین بوده است. نگاه اسلام کامل تر و متکامل این دو نظریه است.
در اسلام، مصادیق بارز حفظ محیط زیست را در فریضه حج مشاهده میکنید؛ زیرا اگر شخصی در حج، علفی بکند، شتری بکشد، تخم مرغی را بشکند، جریمه میشود و نسبت به حیوانات، گیاهان، زمین و محیط زیست، با نگاه ارزشی و امانتی به آن نگاه شده است.
در سایر تعالیم اسلام نیز به همین صورت است و طبق آموزههای دین اسلام، هر درخت در حکم یک فرزند است؛ همانگونه که فرزند صالح میتواند چقدر مفید باشد، یک درخت نیز به همین صورت است یا این که طبق تعالیم دین ما، اگر نهالی در دست فردی باشد و قرار باشد که تا چند دقیقه دیگر بمیرد، نخست آن نهال را بکارد و این نشاندهنده اهمیت حفظ و حراست از محیط زیست در اسلام است.
با مقدمهای که پیرامون اهمیت محبط زیست و معضلات جدی پیش رو عرض کردم، میتوانیم به این سوال شما بپردازیم؛ آنکه حوزه باید جوابگوی نیازهای مردم در همه عصرها باشد؛ درست است که امروزه مسائل طهارت، صلاة و بیع همچنان بیشترین را مشتری را در حوزه دارد و دروس خارج فقهایی که میخواهند فقهاتشان را نشان دهند، عمدتاً در همین حوزهها است.
رهبر معظم انقلاب در یکی از سفرهایشان به قم و در دیداری که با مراجع داشتند، خطاب به آیتالله نوریهمدانی فرموده بودند «خوب این صلاة و طهارت را که همه گفتند؛ بیاید در خیلی از بابها که لازم است و کار نکردهاند، وارد شوید و کار کنید»؛ همچون مقوله محیط زیست که ایشان در سال 1393 خطاب به دلسوزان محیط زیست از معاونت ریاست جمهوری در بحث محیط زیست تا امثال آقای کوردوانی که در مقوله محیط زیست، صاحبنظر هستند، نکاتی را فرمودند و مفصل به آن پرداختند.
طبق فرمایش امام خمینی(ره) که فرمودند«فقه، تئوری اداره انسان از مهد تا لحد است»، باید برای این مسائل نیز جواب داشته باشد؛ وقتی فقه بخواهد به این مسائل پاسخ دهد، باید موضوع را بشناسد؛ اگر بخواهد موضوع را بشناسد، باید در بحث محیط زیست با زوایای کار آشنایی داشته باشد.
به عنوان مثال که در «عروه» نیز آمده اگر کسی دیوار مسجدی را نجس کرد؛ حکم فقهیاش این است که مؤمنان باید بلافاصله آنجا را پاک و تمیز کنند، مسجد نمیتواند نجس باشد، حتی بر نماز مقدم است؛ سؤالی که مطرح میشود این است که آیا اگر دیوار در اثر تمیز کردن خراب شود و مسجد متعلق به شخص خاصی نیست و خانه خدا است، این دیوار خراب شده، ضمان هم دارد و فردی که نجس کرده باید هزینه تعمیر دیوار را بدهد؟ در این مسأله میان علما اختلاف شده است، برخی همچون شهیدصدر(ره) گفتهاند که باید پول تعمیر دیوار را هم بدهد و ضامن است؛ از اینجا ما مطالب دیگری را استفاده کردیم که آیا در بحث محیط زیست که شخصی لطمهای میزند و در اثر خواب، 10 درخت را قطع میکند، باید جبران کند یا خیر؟
این مباحث جدید باید از دل فقه شیعه استخراج شود و بر اساس پاسخ ها و نیازهای موجود به معضلات جواب داد.
فقه محیط زیست، از بحثهای جدید و مبتلابه است که در این زمینه دیگران و حتی اعراب از ما بهتر کار کردهاند و کتابهای بسیار فراوانی را دراین باره نوشتهاند.
کتابهای موجود در این زمینه به عنوان مثال کتاب حقوق محیط زیست آیت الله جوادی آملی یا ادعیه آقای شیرازی و چند کتاب دیگر، در باب فقهیاش، فقط همین چند مسألهای که گفتم، ذکر شده است؛ اما در حقوقیاش دوستان دانشگاهی به مسائل بیشتری پرداختهاند؛ اما این که حوزه علمیه به این مسأله، جدی بپردازد و از آیات قرآن استفاده کند؛ به عنوان مثال از این آیه که «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ »؛ این که هیچ چیزی نیست؛ مگر این که خداوند متعال اندازهای را برای آن تعیین کرده است؛ مقدارش را مشخص کرده است و خزینه آن کار نزد خداوند وجود دارد؛ به این معنا که منابع روی زمین برای انسانها کافی است و به دلیل این که فقط یک زمین وجود دارد، باید از آن به خوبی و به نحو مطلوب استفاده کنند.
مثلا در بحث ولایت فقیه؛ این قسمت سؤالی که طرح کردیم چه کسی اقامه کند، دولت و ولیفقیه میتواند در این کار اقدام کند و از طرف خسارت بخواهد و خودش نیز اختیار خرج کردن آن را دارد تا جبران آن مسأله شود.
در حوزه بینالمللی نیز همانند سوراخ شدن لایه ازون، ولی فقیه میتواند از جانب مسلمانان وارد و با کشورهای دیگر وارد مذاکره و معاهده شود و کاری کند که گازهای گلخانهای ایجاد نشود؛ گازهایی که براثر سوختن به وجود میآید و گازهایی که از کولرهای گازی تخلیه میشود؛ بیشترین مقدارش را هم آمریکا تولید میکند و خودش نیز در این «معاهده کیوتو» ژاپن وارد نشده است؛ ولیفقیه میتواند اینها را دنبال کند و کشورهای دنیا را بسیج کند تا از خسارت به مردم دنیا جلوگیری شود؛ بنابراین همه مواردی که گفتیم، بحث دارد از جمله حوزه اختیارات ولیفقیه، چگونگی وارد شدنش، طرح وکلا، تربیت قضات ویژه، تعبیه شعب ویژه برای این کار، شناختن عوامل کوتاهی، تقصیر و جرم، درست کردن این مبنا که آیا این را از همانطریق مبنای پزشک در نظر بگیریم یا از طریق مبنای راننده حساب کنیم؛ اینها مطالبی است که تا کنون در حوزه علمیه بحث نشده و مورد گفتوگو قرار نگرفته است.
برای این که ضمانتآور باشد، باید مال باشد، مال نیز باید متعلق داشته باشد، یعنی یک فردی، صاحب آن مال باشد که اقامه دعوا کند و کدام دادگاه باید رسیدگی کند؛ اگر داده مبلغ خسارتی را تعیین کرد، چه کسی باید خسارت را بپردازد و چه کسی باید این خسارت را بگیرد؛ کجا باید خرج شود.
از طرف دیگر، قانون لازم دارد؛ به دلیل این که اگر دادگاهها قانون نداشته باشند، نمیتوانند از خودشان چیزی استخراج کنند و یا اصلاً جرم نیست تا به آن رسیدگی کنند.
بنابراین لازمه کار این است که در زمینه فقهی پرداخته شود و مطالبی همچون مال بودن، مالک داشتن، شیء بودن و ضمانآور بودن روشن شود که در کتاب «مسؤولیت مدنی ناشی از تخریب محیط زیست در فقه و حقوق ایران» توضیح دادهام.
برای تفهیم بهتر این سوال یک مثال ساده میزنم؛ اگر شما پیش طبیبی بروید با این مبنا که تا زمانی که از جانب پزشک تقصیری سر نزند نمیتوانید علیه او اقدامی کنید، ممکن است قصوری ورزیده و آمپولی را بدون استرلیزه کردن زده یا خوب عمل نکرده، باید قصورش را ثابت کرد تا بتوان از او خسارت گرفت؛ این یک مبنا است.
دوم اگر رانندهای را به علت شکستن پای یک عابر مؤاخذه کنید؛ در این جا لازم نیست که ثابت کنید به علت زیادی سرعتش بوده؛ زیرا به صرف این که پای یکی را بشکند، فرد مسؤول است و مسؤولیت دارد؛ پس حال که این گونه است، مبنای این دو با هم متفاوت میشود؛ اولی بر مبنای تقصیر و دومی بر مبنای مسؤولیت مطلق قرار گرفت؛ یعنی لازم نیست که اثبات شود، سرعت طرف زیاد بوده، چه سرعت زیاد و چه کم و چه ترمز گرفته یا نه، طرف باید از عهده خسارت برآید و دیه طرف مقابل را بپردازد.
در بحث محیط زیست، باید این مسأله تبیین شود که مبنا چه چیزی قرار بگیرد؟ و اگر به عنوان مثال کسی بگوید که من قصور نورزیدهام، یک لحظه خوابم گرفت، در سرازیری جاده 10 درخت را قطع کردم، اگر مبنا بر مسؤولیت مطلق باشد، فرقی نمیکند که طرف خواب بوده یا نه و بالاخره چند درختی که شهرداری برای زیبایی کاشته، قطع شده است و خسارت زننده باید آن تعداد درخت را بکارد و از عهده خسارتش برآید.
یکی دیگر از مسائلی که در حوزه مطرح میشود، مسأله مبنای مسؤولیت است، که به این مباحث نیز به صورت مفصل در این کتاب آمده است و برای توضیح بیشتر، به عنوان مثال اگر شما فرزند خودتان را برای آموزش شنا نزد مربیای بفرستید و بچه داخل آب خفه شود؛ نمیتوان گفت که باید ثابت شود، این مربی شنا در اینجا قصور ورزیده، اینگونه نیست، بلکه در اینجا نیز مبنا، مسؤولیت مطلق است، که بچه سالم تحویل آن مربی داده شده و مربی در مقام فعل باید آن کودک را سالم تحویل دهد، این مطلب در فقه است و ریشه فقهی دارد؛ بنابراین از نظر فقه و منابع و مطالب در این زمینه کمبودی وجود ندارد.
به عنوان مثال درباره مسؤولیت گازر یا همان رنگرز، شما لباستان را برای رنگ شدن یا اتوشویی میبرید، لباس زیر اتو بسوزد، طرف نمیتواند به شما بگوید که ثابت کن که من حرارت را زیاد کردم و لباس شما را سوزاندهام، بلکه باید لباس را سالم تحویل دهد، پس در این مسأله فرق وجود دارد با مبنای کلی که در حقوق ما است که مبنا براساس مسؤولیت مبتنی بر تقصیر است و نمونهاش در مورد پزشک است که به آن پرداختیم، یا در مورد گرفتگی آب، تا زمانی که طرف قصور نکرده است، جرم محسوب نمیشود و اگر دیوار منزل همسایه نم کشیده باید، خسارتش پرداخت شود و این مسؤولیت، جنبه شخصی و حقوقی است؛ اما از لحاظ جرمی و کیفری، اگر طرف به صورت عمدی و عامدانه یا قصور ورزیده باشد و میدانسته به جهت وجود شیب، آب، دیوار همسایه را خراب میکند، ممکن است جنبه جرم نیز پیدا کند.
این مباحث باید در قانون و فقه اسلامی تبیین و تعریف شود و پاسخ های قطعی بدان داده شود.
همین مسأله را میتوانیم مبنایی قرار دهیم که بحثهای محیط زیستی مرزشناس نیست و نمیتوان گفت که کشورها به عنوان واحدهای مستقل از آن بحث کنند؛ به دلیل یکپارچه بودنش، انسانها باید تحت عنوان یک موجودیت واحد از محیط زیست بحث کنند و این که اگر آمریکا به «پیمان کیوتو» و بحث تولید گازهای گلخانهای نمیپیوندد، میتوان گفت آمریکا به دلیل عدم پیوست به چنین پیمانهایی مسؤولیتی در این باره ندارد؟ یا به دلیل این که یک مسؤولیت مشترک خارج از حیطه کشورها است، باید بگوییم همه انسانها نسبت به آن مسؤولیت دارند، چه عضو یک پیمان باشند یا نباشند؟ آیا میتوان چنین استنباطی را داشت؟
این که گفتید مقوله محیط زیست مرز نمیشناسد، واقعاً همینطور است؛ زیرا تمام دنیا میخواهند از اکسیژن استفاده کنند و از اتمسفر بهرهمند شوند؛ از زمین، خاک و آبش استفاده کنند و عرض کردم جنگهای آینده روی همین منابع زیستمحیطی خواهد بود؛ بنابراین این مسأله فرای مرزها است و در مرزها نمیگنجد.
به عنوان مثال امروزه بحث ریزگردها که رهبرمعظم انقلاب نیز در سخنانشان به آن اشاره کردند، نمیتوان گفت که فقط ایران، این مسأله را حل کند، به طور کلی گردوخاک از عربستان، عراق و سوریه بلند میشود؛ بنابراین عراق، سوریه، ایران و کشورهای دیگر همه در این مقوله سهیم هستند و برای حل آن باید با یکدیگر تشریک مساعی داشته باشند.
در تشریک مساعی نیز بعد از این که به یک اجماع جهانی و کنواسیون رسیدند، میتوانند از طریق سازمان ملل، اعمال قدرت و قوه کنند؛ الان چطور ممکن است کشور ما برخی معاهدات را حتی امضا نکرده باشد؛ در دنیا نمیتوانند قانون بنویسند؛ همین کنواسیونها مایه ارتزاق حقوق بینالملل است.
به عنوان مثال فلان کنواسیون، حکم میکند که نباید هیچکشوری در محیط زیست آن چنان تسری کند که کشورهای دیگر را تحتالشعاع خودش قرار دهد؛ علاوه بر این پروندههایی داریم که میان آمریکا و کانادا یا فرانسه و کشورهای همجوار بوده است و در همین مسأله محیط زیست دعاویی داشتند که این دعاوی در لاحه حکم گرفته است.
به عنوان مثال دود یک کارخانهای در آمریکا، آن سوی مرز میرفته و قهوهخانهای را آلوده میکرده که اقامه دعوا کرده و رأی هم گرفته؛ یا در فرانسه کشتی نفتکشی سوراخ شده و نفتش به ساحل کشورهای دیگر همچون سوئیس رسیده و آلوده کرده که این کشورها اقامه دعوا کردند و پول گرفتند؛ بنابراین برای چنین مسائلی نمیتوان مرز قائل شد و همه مردم دنیا که مسلمان نیستند.
باید در مسأله محیط زیست به عنوان نقطه مشترک میان انسانها تعامل کرد که این تعامل احتیاج به مغز متفکر دارد یعنی باید با کشورها صحبت کرد و نظرشان را به هم نزدیک کرد، یک کنواسیون یا همایش بینالمللی تشکیل داد که همه امضا کنند و در مرحله بعد از سازمان ملل خواسته شود که با اهرمهایی که در اختیار دارد همچون اعمال تحریم، بر کشورهایی امثال آمریکا فشار بیاورند و این کشور را هم متوقف کنند؛ این موارد شدنی است؛ اما به دلیل این که در دنیا، زور غالب است و آمریکا در خیلی از جاها زیر بار نمیرود.
بله، قطعاً الزامآور است، همانگونه که پیامبر اکرم(ص) در معاهداتی که با یهود بستند، تا وقتی که آنها تعهداتشان را نشکستند، حضرت به تعهدات پایبند بود؛ اما هنگامی که آنها در جنگ احزاب خیانت کردند و با قریش همدست شدند، رسول اکرم(ص) به جهت شکستن پیمان برای آنها احترامی قائل نشدند و دستور دادند که مدینه را ترک کنند.
یکی از منابع حقوق در کشورهای اسلامی، معاهدات بینالمللی است؛ یعنی در کنار قانون اساسی، فقه، قرآن کریم و سنت، یکی از منابعی که الزامی میشود و دیگران باید از آن تبعیت کنند، همین تعهدات بینالمللی است و اگر کشور اسلامی وارد معاهدات با آنها شد و تعهداتی بست، باید به تعهداتش پایبند باشد.
به دلیل اینکه مسأله محیط زیست فرامرزی است، جایگاه ادیان در آن بیش ازپیش مهم میشود به دو دلیل، نخست این که گستره ادیان درون مرزها تعریف نمیشود و دلیل دوم اینکه اکثر مردم جهان وابسته به دین هستند به همین دلیل تعاملات میان دینی تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت؛ سال گذشته همایش ادیانی توسط بسیج حقوقدانان برگزار شد که اگر مراجعه کنید در آنجا مقالات خیلی خوبی ارائه شد.
اکنون بالاخره در هر سه دین مسیحیت، یهود و اسلام، توجه به محیط زیست و میراث بشری مهم است و ممکن است که برخی از ادیان به کنواسیونها و معاهدات بینالمللی پایبند نباشند؛ اما وقتی گفته میشود که دین شما اینطوری گفته، به عنوان مثال هنگامی که رسولاکرم(ص) فرمودند «من به شما دستور میدهم که در جنگ با دشمن، هیچگاه آب آنها را به سم آلوده نکنید و درختانشان را قطع نکنید»؛ خوب این مسأله ممکن است از کنواسیون تبعیت نکند؛ اما پیامبراکرم(ص) به آن دستور دادهاند، بنابراین ادیان میتوانند خیلی تأثیرگذار باشند.
ادیان مشترکاتی دارند و ازجمله این که درون یک مرز نیستند؛ در مرزهای متعدد هستند و دو سوم مردم دنیا موحد و خداپرست هستند؛ دین را در بعد شخصی و خصوصی خودش قبول دارند و این آموزههای دینی میتواند بسیار مؤثر باشد؛ از این رو اگر بحث محیط زیست از حوزه بلند شود و همه یک جمله به آیات و روایاتی که دراین باره وجود دارد، مسلح شوند و مردم مورد خطاب خود را هفتگی ارشاد کنند؛ فرهنگسازی ایجاد میشود که رهبرمعظم انقلاب نیز در سخنرانی مفصلشان در سال 93 بر این مبنا تأکید داشتند که نخست باید فرهنگسازی شود.
فرهنگسازی یعنی این که اگر یک تکه نان در کوچه روی زمین افتاده باشد، آن را ببوسید و در کناری بگذارید تا زیرپا نباشد؛ اما اکنون که آتش زدن یک جنگل یا تخریب آن برای آپارتمانسازی، آیا اهمیتش به اندازه یک تکه نان نیست؟ بنابراین فرهنگسازی ایجاد نشده است.
باید راجع به مقوله حفظ محیط زیست فرهنگسازی شود و مردم اهمیت بدهند؛ حمایت کنند و مردمی شود تا از آسیب به محیط زیست جلوگیری شود که تک تک افراد جامعه در این باره خود را مسؤول بدانند.
به عنوان مثال ممکن است فردی با خوشایندی، زباله بستنی یا میوهای که میخورد وسط خیابان بریزد و هیچکسی نیز درباره کارش به او هشدار نمیدهد؛ در غرب اگر کسی، ذرهای زباله در خیابان بریزد، به چشم قاتل به آن فرد نگاه میشود یا به عنوان یک مجرم درجه یک به او نگاه میکنند یا اگر سواری از پیادهرو برود و سدمعبر کند، مسأله قبیح شناخته میشود و این کار جرائم سنگینی نیز دارد؛ به عنوان مثال در فرانسه برای بیرون انداختن یک چوب کبریت، 50 فرانک جریمه در نظر گرفته شده است.
اکنون در کشور ما فرهنگ بستن کمربند ایمنی راننده جا افتاده و به زور هم جا انداختن و به همین دلیل آمار نشان داده 20 درصد بچه یتیم کمتر شده، زیرا مرگ ومیرهای بر اثر ضربه مغزی کمتر شده است؛ بنابراین در کشور ما اگر با قانونگذاری، فرهنگسازی و اجبار و الزام، مطالبی جا بیفتد و ادیان نیز به صورت مشترک از این مسأله حمایت میکنند تا مردم در صراط مستقیم قرار بگیرند.
در اخبار گفته میشود که تروریستها ربطی به اسلام ندارد؛ این مسأله باید توجیحی و ثابت شود که مسلمانان، تروریستها را قبول ندارند؛ زیرا این گروهها عوامل استعمار هستند که به این جنایات دست میزنند؛ تا این که پاپ بگوید مسلمانان همگی تروریست و آدمکش هستند و بیایید مسیحی شوید.
این که رهبران مسیح، اسلام و یهود، جمع شوند و تروریست را محکوم کنند، در این مسأله مؤثر و مهم است که مردم دنیا بفهمند، اسلام، تروریست را قبول ندارد.
بنابراین اگر ادیان جمع شوند و ثابت کنند که باید محیط زیست محترم شمرده شود و هرکسی به اندازه خودش استفاده کند؛ آلوده کردن محیط زیست، ضمانآور و مسؤولیت آور است و این امور را بتوانند جا بیاندازند، خیلی مهم است.
یکی از رشتههای مدرسه عالی فقه و علوم اسلامی رهبرمعظم انقلاب که در قم تأسیس شده، فقه محیط زیست است؛ یعنی رهبری تشخیص دادند که در این زمینه کار نشده است و در این مدرسه این رشته برای طلاب وجود دارد.
به سرانجام رسیدن امور بزرگ، ابتدا از دغدغهها و دردمندیهای کوچک شروع شده؛ شهید بهشتی در فیضیه گفت «همه میگویند حیعلی الصلاة، من میگویم حیعلی القضا»، یعنی دستگاه قضایی الان گرفتار است و نیاز دارد، قاضیهای طاغوتی فرار کردهاند، قانون ما هم اسلامی نیست و طلاب را دعوت کردند و در نهایت هم قانون عوض شد و این شعار مطرح شد که «بهشتی، بهشتی لایحه قصاص را با خون خود نوشتی».
زمان طاغوت، قانون ما از فرانسه بود؛ شرابخوری و شرابفروشی را جرم نمیدانست که بعد از انقلاب این مسأله جرم تلقی شد و اقدامات زیادی از این قبیل در قانون اساسی اعمال شد و هر روز نیز بهتر میشود.
باید حرکتی در این راستا حتی اگر از قدم های کوچک باشد شروع شود.
120/د