به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در شصت و هشتمین جلسه سال تحصیلی 94-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز سه شنبه بیست و یکم اردیبهشت ماه 1395 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد ضمن طرح روایاتی از اهل سنّت که با اشتمال بر عناوینی همچون «الهادی» و «من اطاعنی» و نظیر آن بر خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام دلالت دارد، مطالبی را در اینباره به تفصیل بیان کرد که گزیده آن در پی میآید.
1. جوهره فرمانروایی وجوب اطاعت است، چنانکه حاکمیت نیز به همین معناست و حاکم از این جهت فرمانرواست که امر او وجوب اطاعت دارد.
2. در برخی روایات اهل سنّت از رسول خدا صلی الله علیه و آله، درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام عباراتی مانند «من اطاع علیّا فقد اطاعنی» یا «طاعته طاعتی» یا «معصیته معصیتی» به کار رفته است، بنا به آنچه در بند 1 گفته شد این عبارات در نصب امیرالمؤمنین علیهالسلام برای فرمانروایی صراحت دارد، چون وجوب اطاعت جوهره فرمانروایی است.
3. در برخی روایات مورد بحث تصریح شده است که اطاعت علی بن ابیطالب اطاعت رسول خدا و اطاعت رسول خدا نیز اطاعت خداست؛ از اینرو این روایات در نصب علی بن ابیطالب برای جانشینی و فرمانروایی پس از رسول خدا صراحت دارد.
4. حضرت زهرا سلام الله علیها همچون ائمه اطهار علیهم السلام مقام امامت و وجوب اطاعت دارد، آن حضرت چون در مقام آمریت بالفعل نیست صاحب منصب نیست و امر نمیکند؛ به این خاطر که در کنار آن حضرت، امیرالمؤمنین علیهالسلام مقام امامت بالفعل و اجرایی را دارد.
5. امامت ائمه اطهارعلیهمالسلام بدایت و آغازی ندارد، همانطور که نبوّت نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله آغاز ندارد؛ امام مقام امامت را در هرحال و حتی در زمان امام پیش از خود داراست، اما تنفیذ و اجرایی شدن این مقام منوط به نبودن امام پیشین است.
6. واژه «هادی» واژهای قرآنی و و مفید معنای فرمانروایی است، این عنوان در برخی روایات وارده در منابع اهل سنّت برای امیرالمؤمنین علیهالسلام به کار رفته است که دلالت بر مقام راهبری و فرمانروایی آن حضرت دارد.
تقریر شصت و هشتمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم میشود.
عبارات درون پرانتز اضافات مقرّر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
بحث ما در عنوان هشتم از عناوین وارد در ادلّه نصب یعنی عنوان «سیّد» به پایان رسید، گفتیم این عنوان گاهی به الفاظ دیگری مانند «مسلمین» و «عرب» اضافه شده است؛ معنای «عرب» در روایات را نیز توضیح دادیم و گفتیم به معنای کسی است که به دائره ولایت اسلامی پیوسته است، فرمانروایی فرمانروای اسلامی را پذیرفته است و شهروند اسلامی است.
عنوان نهم؛ عنوان «من اطاعنی»
این عنوان یا آنچه به مضمون این عنوان است، در روایات متعددی وارد شده است، معلوم است که عباراتی مانند «من اطاع علیّا فقد اطاعنی» یا «طاعته طاعتی» یا «معصیته معصیتی» و مضامینی از این قبیل صریح در نصب برای فرمانروایی است؛ چون مراد از فرمانروایی وجوب اطاعت است، پیش از این گفتیم که حاکمیت به معنی وجوب اطاعت است و آمر و حاکم از این نظر فرمانرواست که امر او وجوب اطاعت دارد؛ به سخنی دیگر جوهره فرمانروایی وجوب اطاعت است و اگر این خاصیت از آن سلب شود چیزی برای آن نخواهد ماند.
در این روایات چنین آمده است که اطاعت علی بن ابیطالب، اطاعت رسول است و اطاعت رسول نیز اطاعت خداست؛ از اینرو این روایات در نصب علی بن ابیطالب(ع) برای جانشینی و فرمانروایی پس از رسول خدا(ص) صریح است.
روایت اول
حاکم در مستدرک از ابوذر غفاری روایت میکند.
«قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله من اطاعنی فقد اطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من اطاع علیّا فقد اطاعنی و من عصی علیّا فقد عصانی». مستدرک، حدیث 4659 و حدیث 4683.
این روایت هم بر وجوب اطاعت از علی بن ابیطالب دلالت دارد و هم بر این امر دلالت دارد که وجوب اطاعت علی بن ابیطالب به خاطر وجوب اطاعت خداست و فرمانروایی او فرمانروایی الهی است.
«من اطاعنی فقد اطاع الله»؛ این عبارت از روایت نصّ صریح قرآن کریم است که میفرماید: « مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه».
«من عصانی فقد عصی الله»؛ این عبارت هم صریح آیهای از قرآن کریم است که میفرماید: «وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهین».
«من اطاع علیّا فقد اطاعنی و من عصی علیّا فقد عصانی»؛ این عبارت از روایت صریح در نصب است و صریح تر از این نصّ در دلالت بر نصب برای فرمانروایی کمتر مییابیم.
حضرت زهرا سلام اللهعلیها؛ امام صامت
حضرت زهرا سلام الله علیها نیز همچون امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار علیهم السلام مقام وجوب اطاعت دارد و امام است. تفاوت مقام امامت آن حضرت با سایر ائمه در این است که حضرت زهرا سلام الله علیها امام صامت است و امام ناطق امیرالمؤمنین است؛ چنانکه در مورد آن حضرت نصّی مانند آنچه در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد شده است و فرموده است: «من اطاع علیّا فقد اطاعنی و من عصی علیّا فقد عصانی» وارد نشده است.
ولی این نصّ وجود دارد که رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: «إن الله لیغضب لغضب فاطمة و یرضى برضاها». نصّ اول صریح در نصب و مقام فرمانروایی است ولی نصّ دوم چنین نیست اگرچه به همان مضمون است؛ حضرت زهرا سلام الله علیها امر نمیکند چون در مقام آمریت بالفعل نیست؛ به این خاطر که در کنار آن حضرت، امیرالمؤمنین علیهالسلام مقام امامت بالفعل و اجرایی را داراست.
به تعبیر دیگر باید گفت به آن حضرت منصب داده نشده است، ولی مقام امامت و عصمت را دارد؛ با این وجود از آنجا که غضب حضرت زهرا سلام الله علیها غضب خداوند و رضای او رضای خداست، اگر به چیزی امر کند امر او کاشف از امر خداست و تخلّف از امر او تخلّف از امر خداست.
در آیه شریفه «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُون» (شعراء/108) رسول الهی میگوید: «از خدا پروا کنید و فرمان مرا اطاعت کنید». اینکه میگوید امر مرا اطاعت کنید و نمیگوید «اطیعوالله» به خاطر این است که امامت او بالفعل است و منصب و مقام وجوب اطاعت را بالفعل داراست، اگر شخصیتی میبود – مانند حضرت زهرا سلام الله علیها – که بالفعل چنین مقامی نداشت به جای این عبارت میفرمود: ««فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوه»، عصمت منصب نیست اگرچه از لوازم منصب است؛ به این معنا که هر کس که عصمت داشته باشد امام نیست؛ اما هر امامی میبایست معصوم باشد.
ادامه؛ بازگشت به روایت
حاکم پس از نقل روایت میگوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه»، حتی ذهبی نیز نتوانسته است در این حدیث دلالتاً یا سنداً اشکالی وارد کند. ذهبی بسیار متعصب است و تلاش دارد در هر روایتی که در مدح اهل بیت و بیان مقام و منزلت آنهاست تشکیک کند و گاهی که موفق به تشکیک نمیشود سوگند میخورد بر اینکه حدیث، موضوع است!
روایت دوم
قبل از این روایات مناشده امیرالمؤمنین علیه السلام در رحبه را بیان کردیم و گفتیم که آن حضرت اصحاب خود را در کوفه در مکانی به این نام جمع کرد و در میان آنها از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست آنچه را از واقعه غدیر شاهد بودهاند برای دیگران بازگو کنند و شهادت دهند.
حضرت امیر صلوات الله علیه مناشده دیگری نیز در یوم الشوری دارد، خلیفه دوم دستور داده بود شش نفر در خانهای بمانند و طبق شیوهای که خود او برای آنها تعیین کرده بود در ظرف سه روز از میان خود خلیفه را انتخاب کنند؛ در این میان امیرالمؤمنین علیه السلام جمع را به مناشده میخواند.
روایت زیر یکی از مقاطع مناشده یوم الشوری است، ابن مغازلی مالکی در «مناقب اهل البیت» به سند خود از عامر بن واصله روایت میکند.
«قال کنت مع علی فی البیت یوم الشوری فسمعت علیّا یقول لهم لاحتجّن علیکم بما لا یستطیع عربیّکم و لا عجمیّکم أن یغیّر ذلک ثم قال....إلی أن قال فأنشدکم هل فیکم احد قال فیه رسول الله لبنی ولیعه لتنتهن او لأبعثن إلیکم رجلا کنفسی طاعته کطاعتی و معصیته کمعصیتی یغشاکم بالسیف غیری؟ قالوا اللهم لا». مناقب اهل البیت، صفحه 187.
بنی ولیعه از فرمان رسول خدا تمرّد میکردند، آن حضرت برای آنها پیام فرستاد که یا از تمرّد دست بردارید یا کسی را به سوی شما خواهم فرستاد که با شما با شمشیر رفتار کند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام به جمع میفرماید حجّتی بر شما اقامه میکنم که هیچ کسی نتواند آن را از شما برطرف کند.
«کنفسی طاعته طاعتی معصیته معصیتی»؛ اینها عباراتی است که رسول خدا درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام فرموده است که بیانگر منصب فرمانروایی بعد از رسول است.
«قالوا اللهم لا»؛ همه آنان که در شورا بودند امیرالمؤمنین را تصدیق کردند و گفتند که چنین سخنی را رسول خدا جز درباره تو درباره دیگری نفرموده است.
نکته؛ امامت بیبدایت
امام مقام امامت را حتی در زمان امام پیش از خود داراست؛ اما این مقام را مزاولت و ممارست نمیکند، مگر در وقتی که امام قبلی نباشد. بنابراین امامت ائمه علیهمالسلام آغازی ندارد؛ مانند نبوّت نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله که آغاز ندارد؛ از این رو اینکه مثلاً در مورد حضرت حجّت صلوات الله علیه گفته میشود نهم ربیع الاول آغاز امامت آن حضرت است مطلبی غیر علمی است و از لحاظ علمی چنین نیست؛ آنچه در مورد امامت ائمه علیهمالسلام به عنوان آغاز و شروع میتوان به آن قائل شد اجرا و تنفیذ و به دست گرفتن مقام امامت است که معلّق است بر نبودن امام پیشین.
عنوان دهم؛ «الهادی»
این عنوان برگرفته از آیه شریفه «انّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (رعد/7) است، واژه «هادی» از الفاظ ویژهای است که قرآن کریم برای رهبران به کار میبرد؛ مخصوصاً در آیه شریفه که میفرماید: «أَفَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى» (یونس/35).
در روایات نیز لفظ «مهتدی» معمولا برای دلالت بر ائمه هدی علیهمالسلام به کار رفته است؛ چنانکه آیه شریفه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون» نیز به ائمه علیهمالسلام تفسیر شده است، خلاصه اینکه واژه «هادی» یک واژه قرآنی است و مفید معنای فرمانروایی است.
روایت اول
حاکم نیشابوری درباره آیه شریفه «انّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» روایت میکند «قال علیّ رسول الله المنذر و أنا الهادی». مستدرک، حدیث شماره 4689.
حاکم در ذیل این حدیث میگوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه». این حدیث از احادیثی است که ذهبی (به خاطر تعصب جاهلانه و پس از آنکه نتوانسته است در سند یا دلالت حدیث مستنداً تشکیک کند) بدون دلیل ادعا کرده است جعلی و موضوع است.
احادیث و ادلّه نصب امیرالمؤمنین علیه السلام بر فرمانروایی و جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله در منابع روایی اهل سنّت که متضمن ده عنوان بود به پایان رسید؛ ادلّه وارده در منابع شیعه را به تفصیل بحث نخواهیم کرد و در جلسات آینده فقط برخی موارد را به اجمال مطرح خواهیم کرد تا معلوم شود که عین همین مضامین در روایات شیعه نیز وارد شده است./223/907/م
تقریر: جلالالدین زنگنه