vasael.ir

کد خبر: ۲۸۸۳
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۱ - 25 August 2016
فقه نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 67

روایات دال بر عصمت امام(40) عنوان «سیّد العرب» بر ولایت و خلافت امیرمؤمنان دلالت دارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - آیت الله اراکی به عنوان «سیّد العرب» درباره حضرت علی(ع) اشاره کرد و گفت: عنوان «سیّد العرب» مرادف عنوان «سیدّ المسلمین» و بر خلافت امیرمؤمنان(ع) دلالت دارد به این معنا که علی بن ابیطالب(ع) فرمانروای اهل اسلام و فرمانروای کسانی است که ولایت الهی را پذیرفته‌اند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در شصت و هفتمین جلسه سال تحصیلی 94-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز دوشنبه بیستم اردیبهشت ماه 1395 درمدرسه دارالشفاء برگزار شد به بحث پیرامون دلالت روایاتی پرداخت که در آن رسول خدا صلی الله علیه و آله خود را «سیّد ولد آدم» و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را «سیّد العرب» معرفی می‌فرماید.

وی به استناد قرائن روایی مراد از «سیّد» در این عناوین را «رئیس» و «فرمانروا» دانست و این پرسش را مطرح ساخت که اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله سیّد و فرمانروای اولاد آدم است، خلیفه آن حضرت یعنی علی بن ابیطالب علیه‌السلام نیز باید همین منصب را داشته باشد و دایره سیادت و ریاست او منحصر به عرب نباشد؛ پس چرا می‌فرماید «علی سیّد العرب»؟

استاد درس خارج حوزه علمیه معنای واژه «العرب» را در لغت و نیز در اصطلاح فرهنگ روایی اسلامی مورد بحث قرار داد و در جمع بندی از معانی مستنبط از روایات نتیجه گرفت که این واژه به معنی مسلمان یا به معنی شیعه علی بن ابیطالب است و از این رو عنوان «سیّد العرب» مرادف عنوان «سیدّ المسلمین» است؛ به این معنا که علی بن ابیطالب فرمانروای  مسلمین و فرمانروای کسانی است که ولایت الهی را پذیرفته‌اند.

تقریر شصت و هفتمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

بحث در عنوان «سیّد» بود و گفتیم این عنوان یکی از عناوینی است که در ادلّه نصب امیرالمؤمنین علیه‌السلام از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خلافت و جانشینی به کار رفته است. در روایات، این عنوان گاهی به طور مطلق به کار رفته است و گاهی به الفاظی مانند «المسلمین» و «العرب» اضافه شده است.

در جلسه پیش گفتیم که مراد از «سیّد» در این روایات همان معنای لغوی آن یعنی «رئیس» است و قرائن نیز نشان دهنده همین امر است. وقتی از رسول اکرم می‌پرسد: «ألست سیّد العرب»، معلوم است که مراد از سیادت، ریاست است. همچنین در عبارت «أنا سیّد ولد آدم» نیز «سیّد» به همین معناست و نه به معانی دیگر مانند حلیم و کریم.

 

روایت؛ سیادت به معنی ریاست

علاوه بر قرائنی که در خود روایات برای معنای «سیّد» وجود دارد؛ روایتی را مرحوم صدوق در معانی الاخبار از عایشه نقل می‌کند که دارای یک متمّم است و این متمّم  قرینه بر معنای «رئیس» برای «سیّد» است.

«قالت کنت عند النبی فأقبل علی بن ابیطالب فقال هذا سیّد العرب فقلت یا رسول الله ألست سیّد العرب قال أنا سیّد ولد آدم و علیّ سیّد العرب قلت و ما السیّد قال من افترضت طاعته کما افترض طاعتی». معانی الاخبار، صفحه 102.

«قلت و ما السیّد قال من افترضت طاعته کما افترض طاعتی»؛ عایشه می‌گوید پرسیّدم سیّد به چه معناست؟ رسول خدا می‌فرماید سیّد کسی است که اطاعت او همچون اطاعت من واجب است.

عبارت «قلت و ما السیّد قال من افترضت طاعته کما افترض طاعتی» در روایات منابع اهل سنّت وجود ندارد ولی مرحوم صدوق روایت را با این ذیل به دو سند از عایشه نقل می‌کند.

 

معنای «العرب»

پرسش دیگری در مورد دلالت این روایات قابل طرح است و آن اینکه «عرب» در عبارت «سیّد العرب» چه معنایی دارد؟ اگر رسول خدا «سیّد ولد آدم» به معنای فرمانروا و رئیس بنی آدم است خلیفه آن حضرت نیز باید همین منصب را داشته باشد و ریاست او اختصاص به عرب نداشته باشد؛ پس چرا می‌فرماید «علی سیّد العرب».

(1) اهل لغت گفته‌اند که «عربی» در مقابل «اعرابی» است و مراد از عربی «من یسکن الامصار» است. واژه «مهاجر» نیز در روایات در مقابل «اعرابی» به کار رفته است و گفته‌اند به معنای کسی است که به ولایت ائمه اطهار علیهم‌السلام پیوسته است. در نهج البلاغه و در روایات «مهاجر» به «من هاجر إلی الله و رسوله» تفسیر شده است.

ابن منظور در لسان العرب به نقل از ازهری و در ذیل آیه «الاعراب اشدّ کفرا و نفاقا» چنین می‌گوید: «والّذی لا یفرّق بین العرب و الاعراب و العربی و الاعرابی ربّما تحامل علی العرب بما یتأولّه  فی هذه الایة و هو لا یمیّز بین العرب و الاعراب و لایجوز ان یقال للمهاجرین و الانصار اعرابا انّما هم عرب لانهم استوطن القری العربیة و سکن المدن». برخی که فرق میان عرب و اعرابی را نمی‌دانند ممکن است با این آیه به عربها حمله کرده و بگوید که عربها در قرآن به اشدّ کفرا و نفاقا توصیف شده‌اند. وی در پایان می‌گوید به این گروه از آن جهت عرب گفته می‌شود که ساکن در شهرها و شهرنشین شدند. بنابراین عرب یعنی کسی که شهرنشین است؛ در مقابل اعرابی که به بادیه نشین گفته می‌شود.

(2) عرب در اصطلاح اسلامی به معنی کسی است که به شهر رسول اکرم و به شهر ولایت پیوسته است، در مباحث نظام عمران شهری اسلامی گفته شد که در اصطلاح عرف و فرهنگ فقه اسلامی شهر به معنی نظام ولایتی است و شهروند کسی است که به نظام ولایتی پیوسته است؛ هر کسی که تحت نظام آمد و ملاک زندگی او امر و نهی ولیّ شد شهروند شهر اسلامی است.

در روایات ما از شهرنشینی و «اهل الامصار» به شکل دیگری تعبیر شده است و آن اینکه مراد از «عرب اهل الامصار» و عرب شهرنشین کسی است که ولایت الهی را پذیرفته است و خود را با نظم ولایی مرتبط ساخته است، در این مورد روایاتی وجود دارد که برخی را می‌خوانیم.

 

روایت اول

مرحوم صدوق در معانی الاخبار نقل می‌کند.

« سَأَلَ رِجَالٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ إِنَّ مَنْ قِبَلَنَا یَقُولُونَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ شَرِّ السُّلْطَانِ وَ شَرِّ النَّبَطِیِّ إِذَا اسْتَعْرَبَ فَقَالَ نَعَمْ أَ لَا أَزِیدُکَ مِنْهُ قَالَ بَلَى قَالَ وَ مِنْ شَرِّ الْعَرَبِیِّ إِذَا اسْتَنْبَطَ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ فَقَالَ مَنْ دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ فَادَّعَى مَوْلًى غَیْرَنَا فَقَدْ تَعَرَّبَ بَعْدَ هِجْرَتِهِ فَهَذَا النَّبَطِیُّ إِذَا اسْتَعْرَبَ وَ أَمَّا الْعَرَبِیُّ إِذَا اسْتَنْبَطَ فَمَنْ أَقَرَّ بِوَلَایَةِ مَنْ دَخَلَ بِهِ فِی الْإِسْلَامِ فَادَّعَاهُ دُونَنَا فَهَذَا قَدِ اسْتَنْبَطَ». معانی الاخبار، صفحه 142.

شخصی محضر امام صادق علیه‌السلام آمد و عرض کرد مردمی که با آنها زندگی می‌کنیم چنین سخنی می‌گویند: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَ شَرِّ السُّلْطَانِ وَ شَرِّ النَّبَطِیِّ إِذَا اسْتَعْرَبَ» آیا حرفشان درست است؟ حضرت فرمود بلی. آیا می‌خواهی بر آن بیفزایم؟ سپس فرمود: «مِنْ شَرِّ الْعَرَبِیِّ إِذَا اسْتَنْبَطَ».

«نبط»؛ به معنی آبی است که از ته چاه پس از حفر آن استحصال می‌شود.

«استنبط»؛ یعنی آب را از چاه کشیدن و بیرون آوردن.

«نبطی»؛ طبق آنچه از تفاسیر برمی‌آید به کسانی گفته می‌شد که ساکن عراق و بین النهرین بودند و عربهای قبیله‌ای نبودند و اصطلاحاً به آنها «سَکَن ُالسَّواد» - ساکن عراق- گفته می‌شد.  همچنین گفته می‌شود شکل صحیح این واژه «نباطی» است نه «نبطی». المصباح المنیر می‌گوید: کلمه «نبطی» بعدها در مورد افراد عوام بی‌فرهنگ و تربیت نیافته به کار برده شد.

«فَقَالَ مَنْ دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ فَادَّعَى مَوْلًى غَیْرَنَا فَقَدْ تَعَرَّبَ بَعْدَ هِجْرَتِهِ فَهَذَا النَّبَطِیُّ إِذَا اسْتَعْرَبَ»؛ کسی که داخل در اسلام می‌شود ولی ولایتی جز ولایت ما را می‌پذیرد؛ این چنین کسی نبطی است که تظاهر به عرب بودن می‌کند.

«أَمَّا الْعَرَبِیُّ إِذَا اسْتَنْبَطَ فَمَنْ أَقَرَّ بِوَلَایَةِ مَنْ دَخَلَ بِهِ فِی الْإِسْلَامِ فَادَّعَاهُ دُونَنَا فَهَذَا قَدِ اسْتَنْبَطَ»؛ کسی که به ولایت رسول خدا اقرار می‌کند اما بعد برای جانشینی آن حضرت خود را به جای ما می‌نشاند و ولایت غیر ما را ادعا می‌کند؛ چنین کسی عربی است که «نبطی» بودن را تظاهر می‌کند.

از روایت درمورد معنای دو واژه «عربی» و «نبطی» چنین برمی‌آید که «عربی» کسی است که به ولایت اهل بیت پایبند باشد و در مقابل آن، «نبطی» کسی است که به ولایت اهل بیت پایبند نباشد.

 

روایت دوم

مرحوم مفید در امالی به سند خود از ابوذر غفاری نقل می‌کند.

«قال رأیت رسول الله و قد ضرب على کتف علی بن أبی طالب  بیده و قال یا علی من أحبنا فهو العربی و من أبغضنا فهو العِلْج و شیعتنا هم أهل البیوتات و المعادن و الشرف و من کان مولده صحیحا و ما على ملة إبراهیم إلا نحن و شیعتنا و سائر الناس منها براء و إن لله ملائکة یهدمون سیئات شیعتنا کما یهدم القوم البنیان». امالی مفید، مجلس 21، حدیث 4؛ ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 265، حدیث 1320.

«قال یا علی من أحبنا فهو العربی»؛ رسول خدا به امیرالمؤمنین می‌فرماید کسی که محبت ما دوست بدارد «عربی» است.

«العِلْج»؛ این واژه را مجمع البحرین چنین معنی می‌کند: «هو الرجل الضخم من کفار العجم و بعضهم یطلقه علی الکفار مطلقا». این واژه در ابتدای اسلام به معنی عجم و غیر عرب بود ولی بعدها در روایات در معنای کافر و در مقابل واژه «عربی» که به  معنای مؤمن بالاخص بود استعمال می‌شد.

«شیعتنا هم أهل البیوتات و المعادن و الشرف»؛ شیعیان ما خانواده‌دار و ریشه‌دار هستند.

 

روایت سوم

«نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم»؛ مجمع البحرین، ذیل ماده «عرب».

روایت به معنی این نیست که عجمها دشمن اهل بیت هستند؛ بلکه نوعی اصطلاح سازی می‌کند و به دشمنان عنوان «عجم» داده است و شیعیان را «عرب» نامیده است؛ از هر قوم و قبیله‌ای که باشد؛ شرقی باشد یا غربی، ترک باشد یا فارس یا اروپایی یا غیره.

 

روایت چهارم

«من ولد فی الاسلام فهو عربی». مجمع البحرین، همان.

عربی همان مسلمان است؛ در مقابل کافر.

 

روایت پنجم

از امیرالمؤمنین روایت شده است:

«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَرَبِیٌّ وَ مَوْلًى وَ عِلْجٌ فَنَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِیعَتُنَا الْمَوَالِی وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ عَلَى مِثْلِ مَا نَحْن عَلَیْهِ فَهُوَ عِلْجٌ ...». کافی، جلد 8، صفحه 226.

از مجموع روایاتی که خواندیم معلوم می‌شود که در روایات واژه «عرب» یا به معنی مسلمان است و یا به معنی موالی و شیعه علی بن ابیطالب است. بنابراین در روایتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «علی سیّد العرب»، عنوان «سیّد العرب» مرادف عنوان «سیدّ المسلمین» است؛ به این معنا که علی بن ابیطالب سیّد جامعه مسلمین و سیّد کسانی هستند که به نظام ولایت الهی پیوسته‌اند.

در مقابل واژه «عرب»، واژه «اعرابی» نیز نه تنها در متون روایی بلکه در فرهنگ عرف دینی اصطلاحی است که استعمال و معنای خود را دارد؛ چنانکه شاعر می‌گوید: «ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی---- این ره که تو می‌روی به ترکستان است». در این بیت شعر، اعرابی به معنی کسی است که بدون راهنما حرکت می‌کند./223/906/م

 

تقریر: جلال‌الدین زنگنه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶