به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، «امنیت امتی» را میتوان نظریهای متعلق به گفتمان اسلامی ارزیابی نمود که با توجه به نشانگان ساختاری موجود، در دولت نبوی صلی اللّه علیه و سلّم تکوین و نمود مییابد. این نظریه از ابعاد مختلف فسلفی، سیاسی، اقتصادی و...قابل بررسی و تحلیل است. این نوشتار به اصول و ویژگیهای ساختاری میپردازد که با استناد به تحولات اجتماعی و سیاسی تجربه شده در صدر اسلام قابل استنتاج اند.
نظریه امنیت امتی
1- مرزهای اعتقادی و حدود جغرافیای امت
«امت»در مقام تعیین مصادیق عام تر از مرزهای ایمانی عمل کرده و هر کس را که در ذیل حاکمیت اسلامی است و شرایط مربوط به زندگی در قملرو حکومت اسلامی را پذیرفته باشد، در بر میگیرد. بنابراین «امت» اگرچه با هویتی «اعتقادی» موضوعیت مییابد، اما در عمل منحصر به آن نیست و مصادیق عام تری را نیز شامل میشود.
اما حکم بالا مجوزی برای ایراد آسیب به کسانی که به دایره اسلام وارد نشده بودند، نیست ؛ چرا که رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم قتل و تجاوز را روشی نادرست برای تنظیم روابط درونی امت اسلامی میدانستند که نفعی از آن به دست نمیآمد.
نتیجه آنکه «امت» در مقام مقایسه با تقسیم بندیهای رایج در آن زمان از ماهیتی دو وجهی برخوردار بود و ضمن شمول اعتقادی از ملاحظات جغرافیایی نیز تبعیت مینمود. البته چنانکه تحلیل گرانی از قبیل «محمد عبد المعز نصر» به درستی بیان داشتهاند، اولویت نخست با «هویت اعتقادی» در نظریه امت است.
2- مصالح دینی و منافع سرزمینی
به عنایت به ماهیت اعتقادی «امت» میتوان از ویژگی «فراسرزمینی» نظریه امنیت امتی اسلام سخن گفت. از این حیث «امنیت» با «رسالت الهی» ارتباط یافته و از آن تأثیر میپذیرد. این تأثیرپذیری مظاهر متعددی دارد که از جمله آنها میتوان به تأیید الگوی «امت جهانی» اشاره داشت. بر این اساس آموزههای زیر مدنظر هستند
الف- پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلّم فرستادهای برای تمام جهانیان از سوی خداوند متعال بودهاند؛ لذا مخاطبان ایشان دسته، قبیله یا گروه خاصی را شامل نمیشود. بر همین مبناست که رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم در مواضع مختلف این اصل را متذکر شده اند.
ب- پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلّم در مقام دعوت نخست از حلقههای محدود داخلی(خانوادگی، عشیرهای و...)آغاز نمودند و به تدریج این حلقه را گسترش و به سطح جهانی توسعه دادند. به عبارت دیگر، اقدام رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم در دعوت از هرقل امپراطور روم، خسرو پرویز پادشاه ایران، مقوقس حاکم مصر، نجاشی حکمران حبشه و بالاخره کارگزار کسری در سرزمین یمن، نشان از اقتدار بیش از اندازه مسلمانان داشت و توانست جایگاه مسلمانان را در معادلات قدرت ارتقاء بخشد.
ج- انجام رسالت الهی و رهایی مردم از ظلمت جهالت و دعوت به نور هدایت، بر ملاحظات محدود جغرافیایی مسلمانان اولویت داشته است. به همین دلیل است که در مواضع مختلفی چون «بئر معونه» و «حادثه رجیع» رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم علیرغم هزینههای اجرای برنامههای دعوت اسلامی برای جامعه اسلامی، در مقام اجرای رسالت الهی، بدین کار اهتمام ورزیدند. حتی در نتیجه آنها موقعیت مسلمانان در معادلات منطقهای داخلی تضعیف شد، اما پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم بر این اعتقاد بودند که نمیتوان امر رسالت و دعوت به هدایت را به دلیل از دست دادن منافع زودگذر و اندک دنیایی تعطیل نمود.
نتیجه آنکه در نظریه «امنیت امتی» نسبت بین «رسالت الهی» با «منافع امت» در تعاملی پیچیده قرار دارند که مطابق آن «ایمان» و «توکل» مسلمانان را به آنجا رهنمون میشود که میتوان در ره خدای متعال از پارهای منافع خرد و زودگذر به نفع منافعی برتر و پایدار چشمپوشی نمود. به عبارت دیگر، «امت» منافع خود را در چارچوب رسالت پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم، تعریف و فهم مینمود و به همین دلیل از توان خود برای توسعه آیینی بهره میبرد که گسترش آن میتوانست به تقویت هرچه بیشتر امت منجر شود. معنای این سخن آن است که «اسلامی شدن» هر چه بیشتر محیط به تقویت ضریب امنیتی «امت» کمک مینماید؛ لذا بقای امت در فضایی که رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم هر چه بر ثبات و اقتدار مدینه افزوده میشد، نسبت به تقویت جریان دعوت اسلامی حساستر و مصرتر میشدند و با استفاده از روشهای جدید تلاش مینمودند تا دایره نفوذ «اسلام» را توسعه بخشند.
3- حکومت و رهایی بخشی
با تأمل در سیره نبوی صلی اللّه علیه و سلّم مشخص میشود که:
الف - رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم امنیت را وضعیتی «تأسیسی» میدانستند که تحقق آن منوط به برنامهریزی دقیق و مجاهده در راه استقرار آن است؛
ب - متناسب با شرایط، اصول اعتقادی-کاربردی آن تحول و تکامل مییابد.
نتیجه آنکه امنیت از سطح نازل «صیانت از خود» آغاز شده و تا سطح عالی «رهایی بخشی» با هدف تأسیس امت واحده، ارتقاء مییابد. این سطوح در سیره نبوی صلی اللّه علیه و سلّم به شرح زیر قابل مشاهده است
.
الف- دعوت :
رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم به منظور ایجاد هویت مستقل جدید، نسخت اقدام به دعوت(اعم از مخفی و علنی) نمود، تا از این طریق هسته اولیه جماعت اسلامی را بنیان گذارد. در این مرحله تکوین«بنیانی مرصوص»براساس قدرت خدایی بزرگ، مدنظر رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم بود.
ب- مجادله:
در دومین مرحله و در پی تکوین هویت جدید، پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم اقدام به توسعه حوزه ایمانی از طرق مسالمتآمیز(بیان استدلال و پند و اندرز) نمودند.آنچه در این مقطع مهم مینمود، آن است که هویت اسلامی در عین آنکه در اقلیت قرار داشت، اما رویکرد انفعالی اتخاذ نکرد و توسعه خویش را در دستور کار قرار داد.این سیاست برگرفته از حکم الهی است، آنجا که رسول خود را بر«مجادله حسنه»امر میفرماید.
ج- معاهده:
در سومین مرحله رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم اقدام به انعقاد پیمانهایی که با عنایت به شرایط ویژه جامعه اسلامی و توانمندیهای بازیگران مقابل تعریف میشدند و نتیجه اولیه آنها افزایش ضریب ایمنی جامعه تازه استقرار یافته مسلمانان بود. در واقع در پی ارتقاء جایگاه حکومت اسلامی در معادلات قدرت و برابری نمودن آن با قدرتهای معارض، مسلمانان به منظور تثبیت وضعیت به نفع بازسازی خود و بسیج امکاناتشان در راستای افزایش شاخصهای قدرت نسبت به استفاده از سیاست«معاهده»با هدف تأمین امنیت عمومی کلیه بازیگران اقدام مینمایند.
د- دفاع:
اگرچه کاربرد روشهای سهگانه بالا به استقرار هویت جدید و تقویت آن کمک مؤثری مینماید، اما در مقام عمل موجب پیدایش پارهای از نگرانیها نزد قدرتهای رقیب نسبت به آیندهشان میشود و لذا شاهد ظهور رفتارهای تازهای بودیم که هدف آنها نابودی مسلمانان، رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم و حتی جامعه اسلامی بود.در این شرایط، «جهاد دفاعی»به مثابه سیاستی مشروع و مبتنی بر فطرت انسانی(حق دفاع)مورد توجه قرار میگیرد.با توجه به غزوات به انجام رسیده توسط رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم و آیات نازل شده در خصوص آنها مشاهده میشود که:
الف - جنگ برای جلوگیری از سیاستهای تبعیض آمیز و ظالمانه دیگر بازیگران برای مسلمان جایز شمرده میشود.
ب - جنگ به مثابه اقدام متقابل و منع متجاوزان از توسعه سیاستهایشان مشروع است.
ج - جنگ به مثابه ابزاری برای حفظ هویت دینی در مقابل فشارهای نظامی غیرمسلمانان مشروع دانسته شده است.
د - جنگ در مواقعی که بازیگر رقیب تمایلی به صلح ندارد و حرمت معاهدات را نگاه نمیدارد، (و در واقع جنگ طلبی پیشه میکند)به ناچار تنها گزینه ممکن برای صیانت از خود به شمار میرود.
بر این اساس مشخص میشود که سیاست جنگ در این مرحله اصالت ندارد و موضوعی «واکنشی» به شمار میآید.به عبارت دیگر، «امنیت با صلح»شناسانده میشود؛مگر آنکه رقیب از این اصل عدول کرده و تجاوز پیشه نماید که در آن صورت «دفاع» عقلاً و شرعاً به عنوان ابزار تأمین امنیت موضوعیت مییابد.
ه- جهاد ابتدایی:
در عالیترین سطح، ابزار نظامی در خدمت توسعه رسالت الهی قرار میگیرد که رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم خود را مکلف به اجرای آن میدانستند. این موقعیت که خاص پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلّم و ائمه اطهار علیه السّلام در مقام حکومت بود، به تلاش این بزرگان برای رهایی مردم از ظلمت و ورود ایشان به نور ایمان دلالت دارد. لذا چنانچه تودههای مظلوم به واسطه قدرتهای حاکم از این فرصت محروم شوند، جهاد ابتدایی برای رهایی آنها از سلطه گمراهان موضوعیت مییابد. به همین دلیل است که خداوند متعال مسلمانان را نسبت به این اقدام در صورت صدور فرمان تشجیع نموده، ایشان را از کاهلی بازمیدارد.
نتیجه گیری
بنیاد گذاردن دین اسلام بر پایه «سلامت» که مفهومی عام و دربرگیرنده ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری ایمنی میباشد، حکایت از آن دارد که اسلام از حیث نظری و عملی دربردارنده اصول مستقل خاص خود در زمینه امنیت سازی میباشد. با مراجعه به دولت الرسول صلی اللّه علیه و سلّم-به مثابه ساختار الگویی که میتواند مورد استفاده کلیه دولتهای اسلامی جهت استنتاج مبانی امنیت داخلی و خارجی قرار گیرد-این ایده تأیید میشود که پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم در پی تأسیس نظامی تازه از امنیت بودهاند که از آن میتوان به نظریه «امنیت امتّی» تعبیر نمود.
در این نظریه اولاً مرزهای اعتقادی و حدود سرزمینی جامعه اسلامی؛ ثانیاً مصالح دینی و منافع سرزمینی؛ و ثالثا مقتضیات حکومتداری و رسالت رهاییبخشی، به صورت همزمان مورد توجه قرار میگیرند. نتیجه چنین نگرشی پیدایش بلوکی از قدرت بر مبنای هنجارهای مشترک و بدور از سلطه جویی منفعت محورانه میباشد که نه تنها ایمنی را برای جامعه اسلامی به ارمغان میآورد؛ بلکه افزون بر آن هدایت و رستگاری را به جامعه جهانی عرضه میدارد.
«امنیت امتی» با تفسیر ارایه شده در این نوشتار میتواند پاسخی در خور برای نیاز امنیتی جهان اسلام در عصر حاضر و بدیلی بومی برای نظریه «منطقهگرای امنیتی» به شمار آید. نظریهای که به دلیل ابتناء بر آموزههای دینی و تجربه نبوی صلی اللّه علیه و سلّم نسبت به سایر الگوهای پیشنهادی از امکان و کارآمدی بالاتری برای تأمین امنیت واحدهای سیاسی اسلامی و جهان اسلام برخوردار میباشد. 102/120/د