vasael.ir

کد خبر: ۲۸۱۵
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۵ - 04 August 2016
در چهارمین جلسه درس خارج فقه ربا آیت الله شریعتی نیاسری مطرح شد:

رباخواری باعث عدم اعتدال است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل _ آیت الله حسن آقا شریعتی نیاسری در چهارمین جلسه درس خارج فقه ربا به عمومیت آیات ربا بر مسلمان و کافر اشاره کرد و در ادامه به تبیین نظر علامه طباطبائی در تفسیر آیه 275 سوره بقره پرداخت.

به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل آیت الله حسن آقا شریعتی نیاسری در چهارمین جلسه درس خارج فقه ربا که در تاریخ 23 تیرماه 1395 در دفترشان برگزار شد به عمومیت آیات ربا بر مسلمان و کافر اشاره کرد و در ادامه به تبیین نظر علامه طباطبائی در تفسیر آیه 275 سوره بقره پرداخت.
وی در ادامه با اشاره به مساله خبط گفت: از «یاکلون الربا» استفاده می شود کسی که کارش این است نه اینکه اتفاقا و تصادفا یکی دومرتبه مرتکب آن شده است از کلمه «یاکلون» استفاده استمرار می شود چنین کسی هیچگاه راه اعتدال را نخواهد یافت.
آیت الله شریعتی نیاسری سپس با اشاره به بیان مرحوم علامه طباطبائی افزود: در آیه «فَمَن جَاءَهُۥ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِۦ فَانتَهَى فَلَهُۥ مَا سَلَفَ» مرحوم علامه می خواهد بگوید که جمله «احل الله البیع و حرم الربا» این جمله در واقع توطئه برای فراز بعدی است. خداوند برایش تفریع می کند. «فَمَن جَاءَهُۥ مَوْعِظَةٌ» زمینه ساز برای آن است ؛ یعنی حکم بیع و ربا واضح شد.
وی در ادامه با توجه به کلمه ماسلف افزود: فرد بدهکار نیست و ربایی که گرفته و خورده چون تکلیفی نداشته است اما اگر بعد از ابلاغ این حکم هنوز از افراد طلبکار هست بر مبنای ربا حق مطالبه ندارد. بعد از ابلاغ و انشاء حکم حق مطالبه ندارد
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در پایان به کلمه محق اشاره کرد و گفت: «یمحق الله الربا» خدا ربا را محق می کند. نکته ای که از همین جمله اول می توانیم برداشت کنیم این است که «یمحق الله الربا» نه دفعتا. یمحق یعنی چه؟ یعنی به تدریج.

تقریر این درس در ادامه آمده است:

نکات آیات ربا
بحث درباره آیات مربوط به ربا بود. در سوره بقره. هرچه انسان دقت بیشتری در آیات می کند به معلومات جدیدی دست پیدا می کند و آن طور که شایسته و بایسته است انسان نتوانسته است به معلومات قرآنی پی ببرد.

عمومیت آیه ربا
آیه شریفه که می فرماید: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ ٱلرِّبَوا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ ٱلَّذِى یَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّیْطَانُ مِنَ ٱلْمَسِّ».1 ظاهر عبارت اختصاص به مومنین و مسلمین ندارد و اینکه خاصیت ربا و اینکه اگر کسی عادت به خوردن آن کرد دچار خبط می شود، نسبت به همه است چه مسلمان و چه کافر. بنابر این می توانیم بگوییم تعمیم دارد گرچه شواهد و قراینی در اواخر آیات و در میان آیات به چشم می خورد که مخصوص مومنین است. لیکن اینچنین نیست.

نکته اول
«الذین یاکلون الربا» آنهایی که تعمد به خوردن ربا دارند دچار خبط و عدم استواء و عدم اعتدال در مشی خواهد بود.

نکته دوم
از «یاکلون الربا» استفاده می شود کسی که کارش این است نه اینکه اتفاقا و تصادفا یکی دومرتبه مرتکب آن شده است از خود کلمه «یاکلون» استفاده استمرار می شود چنین کسی هیچگاه راه اعتدال را نخواهد یافت: «لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ ٱلَّذِى یَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّیْطَانُ مِنَ ٱلْمَسِّ» و مس و لمس هردو قریب المعنا هستند. «ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا ٱلْبَیْعُ مِثْلُ ٱلرِّبَوا» این افراد یک اماره ای که برای خابط بودنشان است این است که گرفتار خبط هستند و مسائل را وارونه جلوه می کنند. دراینجا بجای این که بگویند ربا مثل بیع است می گویند بیع مثل ربا است. این امر از امارات در عدم اعتدالشان در امور اجتماعی و زندگی است. «و احل الله البیع و حرم الربا» همانطور که مرحوم علامه گفته اند که این جمله مستانفه است و نه حالیه و سیاق این آیات هم گویای این است که حرمت ربا قبلا تشریع شده است نه اینکه الان بخواهد تشریع شود و این «احل» هم جمله ی خبریه است و خبر می دهد. اگر خبری باشد بهتر است و جواب دندان شکنی هم هست به ربا خواران. چون آن ها بیع را به ربا تشبیه می کردند و هر دو را یک جور می بینند و خدا می گوید: «ما که گفتیم ربا حرام است پس چرا شما می گویید مثل هم است و بین ربا و بیع فرقی نیست! ما که حرمت ربا را اعلام کردیم پس چرا شما گوش ندادید و اصرار به خوردن ربا کردید و ربا را تالی بیع قرار می دهید» این گفته بهتر است تا بگوییم این جمله «أَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلْبَیْعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوا» در مقام انشاء است. این ها مقایسه کردند ببینند با انشاء چگونه می شود ساخت. گفتند بیع و ربا مثل همند و همانطور که بیع جایز است ربا هم جایز است. حال ما که می خواهیم جواب آن ها را بدهیم می گوییم: ربا نکن و بیع کن.                                                    

تفاوت سود بیع و سود ربا
همانطور که گفتیم معنای لغوی ربا زیاده است و هر زیاده هم که حرام نیست. یک زیاده مخصوصی مطرح است که در متجانسین هست که بحثش بعد می آید.
در آیه «فَمَن جَاءَهُۥ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِۦ فَانتَهَى فَلَهُۥ مَا سَلَفَ» مرحوم علامه می خواهد بگوید که جمله «احل الله البیع و حرم الربا» این جمله در واقع توطئه برای فراز بعدی است. خداوند برایش تفریع می کند. «فَمَن جَاءَهُۥ مَوْعِظَةٌ» زمینه ساز برای آن است ؛ یعنی حکم بیع و ربا واضح شد. حالا کسی که به او موعظه رسید. موعظه در اینجا به معنای ارشاد و نصیحت و پند و اندرز نیست. وعظ و موعظه هر دو اسم هستند و به معنای واحد هستند لذا هم ضمیر مونث به آن برمیگردد و هم مذکر. در قرآن هم آمده است. وعظ الهی که به دنبالش «فانتهی» است یعنی وحی الهی و حکم و فرمان الهی. اگر کسی حکم الهی به او رسید و حجت بر او تمام شد و زیر بار نرفت داستانش را خدا بعد می گوید که چه خواهد شد. ولی اگر پذیرفت و «انتهی» منتهی به نهی الهی شد در این جا می گوییم «فله ماسلف»، هر چه گذشته بقول عوام یا بقول خواص نوش جانش. قبل از آنکه حکم الهی برسد و عبد کاری را انجام دهد خدا حجتی بر عبد ندارد و اگر بخواهد در اثر تخلف و دستوری که بعدا داده عبد را مجازات کند قبیح است. عقل می گوید عقاب بلابیان قبیح است و جایز نیست.
اما چنانچه حکم بر او ابلاغ شد و او پذیرفت «فله ماسلف» یعنی آنچه را که قبل از تشریع و اتمام حجت و بیان حکم ایرادی بر بنده نیست اگر ربایی قبل از آمدن حکم ربا گرفته نیازی نیست برگرداند. چنانچه طبق روایات، مومنین هم حتی قبل از آمدن حکم ربا، ربا می گرفتند از این آیات هم می شود استفاده کرد که آن هایی که ربا می گرفتند و با آمدن این آیه کارشان را ترک کردند و آنهایی که ترک نکردند مشمول عقاب الهی شدند.  
مرحوم طباطبایی در این بخش از آیه«فمن جاء موعظه من ربه» یک نکته ظریفی دارد که اینجا قابل توجه است. ایشان می گوید این جمله اختصاص به این مورد ندارد. مخصوص ربا نیست نه اینکه می خواهیم بگوییم شامل ربا نیست نه، به نحو عموم است که یکی از مصادیقش که مربوط به بحث ما می شود در اینجا مطرح است و این فراز کلی است؛ یعنی هرکسی که موعظه و حکم الهی برای او آمد اگر چنانچه پذیرفت ما قبل از انشاء و ابلاغ حکم اگر خطایی انجام داده بخشیده می شدو ماسلف است. خودمان هم می گوییم قانون هیچگاه عطف ماسبق نمی شود. حکم الهی هم همینطور است نسبت به مابعد است و نسبت به ماقبل می شود «فله ماسلف»؛ اما ایشان استقراب می کند از کلام بزرگانی که در باره این آیه بحث کرده اند و این فراز از آیه را اصلا متعرض نشدند و تعجب می کند چطور «فَمَن جَاءَهُۥ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِۦ فَٱنتَهَى فَلَهُۥ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ ٱلنَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ » را این ها اختصاص داده اند به ربا. درحالی که مختص ربا نیست و شامل ربا می شود به عنوان احد المصادیق به نحو عام. مفهوم آیه سایر کبائر را نیز شامل می شود. مفهوم آیه شامل هر گناه کبیره ای می شود که نسبت به بعد از ابلاغ حکم اگر بپذیرد که «فله ماسلف» به کارهایی که قبلا کرده ایرادی نیست. اگر پیش از ابلاغ و رسیدن حکم برخلاف آن رفتار شده که «فله ماسلف» توبیخی بر او نیست و «امره الی الله». امر وضعی اش می شود «فله ماسلف» و امر تکلیفی اش می شود «امره الی الله» این به عهده خود خداست که اگر این فرد اگر توبه کرد خدا او را می بخشد.

آیا رباخواری خوردن مال مردم است؟
سوال: در ربا هم مال مردم را خورده و چه فرقی دارد؟
جواب: حکم حرمت ربا اگر در اسلام و قرآن نبود حرمتی نداشت و مال مردم خوری هم نبود و تضییع حقوق دیگران هم نبود.
در مورد جنبه شخصی «فله سلف» چه می شود؟ جنبه الهی اش که قبول «فله ماسلف»، اما این فرد که بدهکار به مردم است!!
جواب: خیر این فرد بدهکار نیست و ربایی که گرفته و خورده چون تکلیفی نداشته است اما اگر بعد از ابلاغ این حکم هنوز از افراد طلبکار هست بر مبنای ربا حق مطالبه ندارد. بعد از ابلاغ و انشاء حکم حق مطالبه ندارد چنانچه حضرت رسول فرمود ذیل روایاتی که درباره رباخواری عموی شان بود و بعد از ابلاغ حکم مقداری از مطالباتشان مانده بود. در این مورد  پیامبر فرمود حق مطالبه ندارد و فرمود اولین کسی که حکمش را کنار زدم همین عمویم عباس است.
«وَأَمْرُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ ٱلنَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» این «و من عاد» در مقابل کسی است که «انتهی» است یعنی به حکم و شریعت الهی معترف شد. بر این اساس هم اعتقادی و هم عملی روشش را تغییر داد حکم این فرد «فله ماسلف» است؛ اما اگردوباره به همان روش غلط قبل از ابلاغ حکم و موعظه و بر خوردن ربا اصرار کرد این معنایش عناد است یعنی کسی که گوش به فرمان خداوند نداد بعد از ابلاغ حکم این فرد انکار قلبی کرده لذا می فرماید: «فاولئک اصحاب النار» او از افراد جهنمی و آتش خواهد بود نه اینکه مجرد ارتکاب ربا این استحقاق را داشته باشد.
 مجرد انجام عمل ربا استحقاق این عمل را ندارد آنهم به نحو خلود. برخی از معتزلیان با استفاده از این آیه می گویند: «کبائر و هر کبیره ای که انسان مرتکب شد استحقاق خلود در آتش جهنم دارد به مجرد ارتکاب» می گوییم از این آیه این استفاده نمی شود. «عاد» در مقابل «انتهی» است یعنی انکار هم همراهش است و انکار زدن زیر حکم خدا است نه فقط مجرد عمل به آن، که آن هم بصورت استمرار است و انکار. صاحب کشاف هم به تبعیت از معتزله گفته است که «هر کبیره ای که انسان مرتکب شد استحقاق خلود در آتش جهنم دارد به مجرد ارتکاب کبیره انسان مستحق خلود در جهنم است»
سوال: آیا التزام به گناه کبیره کفر است؟
جواب: بله.

برکت و ربا
آقای نجفی یک طلبی (منظور سوال و اشکال است) از ما داشتند ومن می خواستم سند این طلب را به ایشان بگویم و ایشان را قانع کنم. ایشان گفتند لفظ برکت با ربا خیلی هماهنگ نیست و سنخیت ندارد و تناسب ندارد. حال اینکه در دو سند محکم یکی مفردات راغب اصفهانی و یکی جوامع الجامع مرحوم طبرسی آمده. در کتاب «جوامع الجامع» مرحوم طبرسی هست که «یمحق الله الربا ای یذهب ببرکته و یهلک المال الذی یدخل فیه» در مفردات راغب کلمه «محق» را معنی کرده است. «محقه اذا نقصه و اذهب برکته» هر دو برکت را آورده اند.
«یمحق الله الربا» خدا ربا را محق می کند. نکته ای که از همین جمله اول می توانیم برداشت کنیم این است که «یمحق الله الربا» نه دفعتا. یمحق یعنی چه؟ یعنی به تدریج. محق را میگویند همان نقص تدریجی است و اگر چنانچه قرص ماه را می گویند کم می شود تا به اواخر ماه می رسد که می گویند به «محاق» رسید محاق به ضم میم. البته به کسر میم هم گفته اند مانند راغب اما در اصل به ضم میم است. اگر گفتیم «یمحق الله الربا» و این فعل مضارع هم هست یعنی تدریجا.
«یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ اوَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ» 2 خداوند ربا را ممحوق می کند و صدقات را گسترش و رشد و برکت می دهد. برکت مثبت با ربا نمی سازد.
«لَایُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ» خداوند کفار اثیم را دوست ندارد. این قاعده کلی است. کسی که ربا می خورد کفار است. کفار صیغه مبالغه است کفور هم همینطور. مبالغه کفار ابلغ و بیشتر از کفور است؛ یعنی مدام دارد برخلاف خواسته خدا و مواهب الهی حرکت می کند.


پی نوشت:
-1سوره بقره، آیه 275.
-2سوره بقره، آیه 276

مقرر: مهدی ذوالفقاری


906/323/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰