vasael.ir

کد خبر: ۲۸۰۵
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۶ - 04 August 2016
گزارشی از یک مقاله/ قسمت اول

نشانه های ساختاری امنیت اسلامی مطالعه موردی حکومت نبوی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - نظریه امنیت اسلامی محصول شناخت ساخت اجتماعی و سیاسی یک جامعه دینی است که در حکومت نبوی امت و مسئولیت ساختار اصلی جامعه و سیاست را تشکیل می دهد.

 

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی،  در این پژوهش علمی اصغر افتخاری در پی آن است تا با بررسی الگوی حکومت نبوی صلی اللّه علیه و سلّم به مثابه الگوی معتبر اسلامی در عرصه سیاست و حکومت، به پاره‏ای از آموزه‏های مؤثر در بحث از «امنیت اسلامی» دست یابد. برای این منظور ساختار جامعه اسلامی در عصر نبوی صلی اللّه علیه و سلّم را از دو حیث به بررسی می‏گذارد: نخست از منظر ساخت اجتماعی و دوم از منظر ساخت سیاسی  که محصول این دو ساخت شکل دهنده به مبادی اولیه نگرش امنیت اسلامی است. این پژوهش در دو بخش خدمت محققان این عرصه تقدیم می شود.

 

مقدمه

در بحث از ساخت اجتماعی، الگوی بدیل «امت» در مقابل الگوی حاکم «قبیله» مورد بررسی قرار گرفته و در بحث دوم، ساخت قدرت مبتنی بر «مسئولیت» در مقابل ساخت قدرت مبتنی بر «سلطه» طرح شده‌است . به زعم نگارنده  نظریه «امنیت امتی» بر سه رکن اصلی استوار است که عبارتند از: جمع بین مرزهای اعتقادی و حدود سرزمینی، جمع بین مصالح دینی و منافع سرزمینی و بالاخره جمع بین حکومت‏داری و رهایی‏بخشی.

موقعیت عرب جاهلی به هنگام ظهور اسلام در بدترین وضع ممکن بوده و در پرتو آموزه‏های اسلامی است که فرهنگ و تمدنی جدید پدیدار می‏شود که بر اصول «فرهیختگی» و «برتری» مسلمانان قرار دارد و ایشان را از منازعات درونی رهایی و به سیادت می‏رساند. در پی بعثت و تأسیس حکومت اسلامی، ساختار سیاست و حکومت جاهلی به نفع ساخت جدید اسلامی، نقد شده و به حاشیه می‏رود. به همین دلیل حصول «هدایت و سعادت اخروی» با «آبادانی دنیوی» همزمان است و در پی آن جامعه و نظام نوینی شکل می‏گیرد.

تأمل در ابعاد ساختاری «نظریه اسلامی امنیت»، بر این مفروض بنیادین مبتنی است که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلّم در پی بعثت، اقدام به عرضه دیدگاه و بنای جامعه‏ای اسلامی نمودند که مبتنی بر مجموعه‏ای از قراردادهای اسلامی و یا موارد تأیید شارع بود. به همین دلیل است که می‏توان به تفسیر عملی متینی از آیات الهی در حکومت نبوی صلی اللّه علیه و سلّم دست یافت که دربردارنده اصول اصلی حاکم بر حکومت اسلامی در مقام امنیت‏سازی است

.

تغییر در ساخت اجتماعی؛ گذر از قبیله به امت

فرهنگ جاهلی بنا به دلایل مختل جغرافیایی، ارتباطاتی، هنجاری و مانند آن، قالب قبیله‏ای را به عنوان ساخت مطلوب خود برای سامان‏دهی به حیات اعراب برمی‏گزیند. این ساخت به نوبه خود تأثیراتی بر رفتار و سازمان اعمال قدرت در جامعه جاهلی می‏گذارد که آن را از الگوی اسلامی متمایز می‏سازد. برای درک این تحول ساختاری، در ادامه به بررسی نشانگان ساختاری امنیت در دو الگوی جاهلی و اسلامی می‏پردازیم

.

الف:  نشانگان ساختاری قبیله

 

1- محدودیت

«قبیله» ساخت اجتماعی‏ با ظرفیت محدود است. بدین معنا که در صورت ازدیاد اعضاء و گسترش جغرافیایی، کشش و جذب سیاسی قدرت مرکزی قبیله، رو به ضعف گذارده و در نتیجه برخی از اعضاء، نسبت به تأسیس قبیله‏ای دیگر اهتمام می‏ورزند. به تعبیر «هنری لوکاس» این عقیده دانشمندان که قبیله بر «هویت خویشاوندی» بنا شده، امکان آن را فراهم می‏سازد تا گروه‏های خانوادگی‏ که در طول زمان در درون قبیله پدیدار می‏شوند، از «هویت خانوادگی» مرکزی فاصله گرفته و در نتیجه «مستقل» شوند. 10 در مجموع ماهیت قبیله بر «محدودیت جغرافیایی» دلالت دارد.

 

2- تکاثر

محدودیت جغرافیایی مذکور، سران قبایل را بر آن می‏دارد تا برای افزایش میزان قدرت خویش به ابعادی غیرمتناهی‏ای چون، «تاریخ»، «نسب»، و مانند آن روی آورند که در قرآن کریم از آن به «تکاثر» 1 یاد شده‌است. از این منظر قبیله، ساختی اجتماعی قلمداد می‏شود که به تعبیر علی شریعتی دارای دو بعد اصلی می‏باشد: اول عنیت ظاهری، و دوم «افتخار» که «روح قبیله» را شکل می‏دهد. نکته مهم آن است که به دلیل محدودیت حاکم بر عینیت، سعی می‏شود تا قدرت قبیله از ناحیه «استناد به افتخارات» و تکاثر آنها، فزونی گیرد. اولویت و اهمیت مقولاتی چون «آباء» و «اجداد» و یا «اتحادیه‏های خونی» تماماً از این ناحیه قابل تفسیر است.

 

3- حمیّت

عامل اصلی در ایجاد پیوندهای قبیله‏ای «حمیت» و «تعصبی» است که برگرفته از فرهنگ جاهلی می‏باشد. در فرهنگ جاهلی این معیار به مثابه میزان تمییز حق از باطل به شمار می‏رود و افراد قبیله خود را مکلف به حمایت از هم قبیله‏ای خود-در هر حالتی-می‏دانند. بر این اساس «مخاصمه» و «دوستی» با «حمیت» و نه «حقیقت» سنجیده می‏شود.

 

4- ریاست

درون سلسله مراتب قبیله: رییس، صاحب بیشترین ارزش‏ها معرفی می‏شود و تمام قبیله و امکانات آن به نوعی باید بر مدار ریاست قرار گیرد. به همین دلیل است که کلیه هویت‏های فردی به نفع «هویت قبیله‏ای» بی‏معنا شده و رییس به عنوان تجلی هویت قبیله، مشمول «اطاعت» می‏شود. بنابراین از حیث ساختاری، قبله بر جریان یکسویه قدرت استوار است؛ 13 به حدی که اعضای آن، سعادت را در اطاعت مطلق از رؤسای خود تعریف می‏نمودند.

 

5- واگرایی

از جمله ویژگی‏های بارز نظام قبیله‏ای، واگرایی قبایل از یکدیگر به دلیل تعارضشان در منافع بود که اصولاً امکان شکل‏گیری حکومت مرکزی را منتفی می‏ساخت. به همین دلیل است که حجاز در مقام مقایسه با ایران و روم تشتت حکومتی بالایی را شاهد بود و انگیزه تأسیس نظام‏های واحد و متمرکز از سوی قبایل سرکوب می‏شد. نتیجه این امر افزایش تعارض‏ها میان قبایل و ابتنای امنیت بر آموزه‏های سخت‏افزاری چون افزایش توان‏مندی‏ها برای جنگ،  به عبارت دیگر«حکومت»در معنای مصطلح آن در نظام قبیله‏ای معنا نمی‏یافت و همین امر به تکوین و ظهور خرده نظام‏های متعدد که با یکدیگر در تعارض‏اند منجر می‏شد.

 

ب: نشانگان ساختاری امت

آموزه‏های اسلامی از حیث معنا و کاربرد چنان بودند که ساخت قبیله‏ای اساسا قادر به جذب و بیان آنها نبود. به همین دلیل پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلّم در قالب رسالت سیاسی خود، نخست به نقد «ساخت قبیله‏ای» و ارایه بدیل «امت» اقدام نمودند. مهم‏ترین نشانگان این ساخت عبارتند از:

 

1- وسعت

ساخت امت دارای محدودیت‏های جغرافیایی متعارف نیست و حدفاصل بین بازیگران را بر مبنای اصول اعتقادی تعریف و تحدید می‏نماید. به همین دلیل است که به جای «قلمرو قبیله‏ای» از «دارهای اعتقادیی» سخن به میان می‏آید که مطابق نص قرآن کریم در گستره زمین معنا می‏شوند و به حوزه جغرافیایی خاصی محدود نیستند.ب ه عبارت دیگر در ساخت امت، جغرافیا متأثر از اعتقادات است، اما در قبیله جغرافیا بر اعتقاد حاکم است. بنابراین عرصه مناسبات بین بازیگران در چارچوب کلان به «دارالاسلام» ، «دارالحرب» ، «دارالعهد» و «دارالموادعه» قابل تقسیم است. 15

با این تفسیر، امت مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و از حیث ماهیت به طیفی از «توسعه» تا «محدودیت» تمایل دارد. افزون بر آنکه مرزهای زمانی را نیز پشت سرگذارده و دنیا و آخرت را به صورت توأمان شامل می‏شود.

 

2- عمق معنایی

امت همچنانکه از حیث «عینیت» محدود نبوده و براساس حدود جغرافیایی تعریف نمی‏شود، از حیث ماهیت نیز وسیع بوده و به تعبیری از عمق معنایی برخوردار است، «ایمان» به مثابه شاخص اصلی این حوزه، مقوله‏ای «چندلایه‏ای» و «نوشونده» است که امکان رشد و تعالی را به بازیگران-فارغ از تعارض با یکدیگر- می‏دهد. از این منظر، «تکاثر» جای خویش را به «تقوی» می‏دهد.

بر این اساس، تقوا در چند سطح تأثیر می‏گذارد: اول آنکه وجود انسان را از تعارض دور ساخته و با مهار خواسته‏ها و مدیریت آنها، ایمنی خاطر ایجاد می‏کند. دیگر آنکه رفتارهای جمعی انسان را تعدیل کرده و با زدودن حرص، طمع و... از آنها، از ستیزش‏ها کاسته و جامعه‏ای سالم می‏سازد. 16 اما در بالاترین سطح، «تقوی» به یکسانی آدمیان در آفرینش نظر دارد که بنیاد مباحث مربوط به «امنیت انسانی» را شکل می‏دهد. چنانکه رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم با استناد به خلقت تمامی آدمیان از مادر و پدری یکسان، کلیه گسست‏های نژادی، قومی و مانند آنرا نفی و اصل یکسانی ایشان را اثبات می‏نمایند.17

 

3- اخوّت

امت اسلامی بر محوریت «اللّه» شکل می‏گیرد و هر فرد با ورود به «اسلام» در واقع عضوی از آن می‏شود و به واسطه علقه‏های ایمانی در امت اسلامی جذب می‏شود. به همین خاطر است که تعصب‏ها و حمیت‏های جاهلی و حتی نسبت‏های متعارف نسبی و سببی به نفع هویت واحد دینی به حاشیه می‏روند و جای آن «تقوا» ، «مکارم اخلاقی»  ، «عمل صالح» و «علم و دانش»  موضوعیت می‏یابند. این عوامل به طور طبیعی زمینه رشد و تعالی افراد را بدون نیاز به توسعه تعارض‏ها، فراهم می‏سازد.

شاخص‏های امت، ریشه در «هواهای نفسانی» ندارد و مصداق بارز و کاربردی این اصل را می‏توان در عقد پیمان برادری میان انصار و مهاجرین مشاهده کرد که منجر به از بین رفتن گسست‏های اقتصادی-اجتماعی و جلوگیری از بروز بحران در جامعه نوپدید مدینه شد. 18 برخی از مورخان نقل کرده‏اند که این روش برای نزدیک ساختن زنان مهاجر و انصار نیز به کار گرفته شد و بدین ترتیب پیمان خواهری نیز در همان ابتدا شکل گرفت.

نتیجه این اقدام چنانکه از امام باقر علیه السّلام نقل شده، وحدت ‏بخشی مسلمانان بود؛ به گونه‏ای که برادران از یکدیگر ارث می‏بردند و این بدان معناست که فرآیند جذب مهاجران در جامعه انصار به صورت کامل تحقق یافته بود.

اگرچه بعدا و متعاقب نزول آیه 75 از سوره انفال کارکرد توارث نسخ شد، اما تلقی تازه‏ای از «مواخاة» توسط شارع مورد تأیید قرار گرفت که از آن به «اخوت» تعبیر می‏شود. مطابق آیه 10 از سوره مبارکه حجرات که در سال نهم نازل شد، همه مسلمانان با هم برادر دینی و زنانشان خواهران دینی به شمار می‏آیند.

 

4- عبودیت

امتیاز برجسته «امت» در مقابل سایر اجتماعات انسانی، تعریف آن به عنایت به شاخص «پذیرش» و «اطاعت» از احکام الهی است. بر این اساس همگان(حتی رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم و کلیه حاکمان)تابع قوانین واحدی می‏باشند و چنان نیست که قدرت به معنای خروج از دایره عبودیت و دست‏یابی به امتیازات ویژه باشد. بنابراین می‏توان چنین اظهار داشت که امت در عرصه «سیاست و اجتماع» کارکردهای سازنده‏ای دارد. از آن جمله: یکسانی از ناحیه «عبودیت» ، «نفی سلطه افراد بر یکدیگر»، «مساوات در برابر قانون» و بالاخره «سرنوشت مشترک».  مجموع این ملاحظات، امت را به سازمانی یکپارچه و بدون از تعارض تبدیل می‏سازد که از تعارض‏های درونی بدور و در تولید قدرت بر ضد دشمنان خارجی، توانا است.

 

5- همگرایی

امت به تبع جهان‏بینی اسلامی، همچون جهان آفرینش، در ورای تکثر ظاهری، در نهایت به وحدت و انسجام می‏رسد و از این حیث با نظام قبیله‏ای تفاوت ماهوی دارد.ب ه همین دلیل است که الگوی حکومت مرکزی با آموزه‏های اسلامی به سرعت در مدینه شکل گرفته و توسعه می‏یابد. در این ارتباط، عنصر ولایت چنانکه در نظریه اسلامی امنیت بدان اشاره شد 20 ؛ نقشی محوری را ایفا می‏نماید.

در مقام عمل نیز شاهد نقش‏آفرینی محوری حضرت محمد صلی اللّه علیه و سلّم در مدینه به هنگام اعمال قدرت-در حوزه‏های مختلف اجرایی، قضایی و مقننه-بودیم که مؤید این انسجام است. 21 از حیث سیاسی نیز نظام «امت-امامت»، به هدایت نیروهای سیاسی و ایجاد همگرایی بین آنها منجر می‏شود. در این خصوص می‏توان به رخداد تغییر «قبله» به مثابه تحولی نمادین اشاره داشت که بر تأسیس هویت متمایز امت اسلامی-از سایر هویت‏های دینی چون یهود و نصاری-دلالت دارد. 2 بر این اساس می‏توان ادعا کرد که «امت» از حیث ماهیت و کارکرد اصولا بدور از تعارض و واکنش‏های واگرایانه است و بنابراین، پدیده‏ای با ثبات ارزیابی می‏شود.

 

ج : تغییر در ساخت سیاسی؛ گذر از سلطه به مسئولیت

همزمان با تحول حاصله در ساخت اجتماعی، پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلّم نسبت به نقد ساخت قدرت سیاسی و بنیان گذاردن الگوی بدیل اسلامی، اقدام ورزیدند که تجلی آن را در «مدینة النبی» می‏توان مشاهده کرد. 22 بر این اساس می‏توان دو ساخت متفاوت را با نشانگان زیر از یکدیگر تمییز داد:

 

اول: نشانگان سلطه جاهلی

نظام سیاسی در گفتمان جاهلی با مفهوم محوری «سلطه» که بر «برتری» و «امتیاز» دلالت دارد، شناسانده می‏شود. به همین دلیل است که می‏توان آن را مصداق بارز نظام «منفعت محور» برشمرد که بر ارکان زیر استوار بوده‌است :

 

1- محوریت نخبگان برتر

«جعفر شهیدی» در مقام تحلیل ساخت قدرت سیاسی در جامعه جاهلی، از وجود نخبگان برتر به عنوان صاحبان اصلی قدرت یاد می‏نماید که مطابق فرهنگ و نگرش جاهلی، مسئولیت کامل تصدی قدرت را عهده‏دار بود. نکته در خور توجه آنکه منافع این نخبه بر منافع دیگر بازیگران و حتی اعتقادات بت‏پرستانه جامعه اولویت داشت؛ تا حدی که می‏توان ادعا نمود «خدایان در خدمت منافع الیت قدرت» بوده‏اند. این نخبگی مرکب از دو گروه می‏باشد که عبارتند از: شیوخ، بزرگان سنتی و صاحبان مال. 23 درون این ساخت، قدرت موهبت و نعمتی قلمداد می‏شود که از سوی خدایان به گروه خاصی اعطاء شده و ایشان-فارغ از شیوه اعمال قدرت-حق تصدی این مهم را دارند. بر این اساس، جامعه‏ای طبقاتی پدید می‏آید که در آن عده‏ای برای رهبری و دیگران برای تبعیت آفریده شده‏‌اند.

 

2- امتیاز قدرت

در نظام جاهلی ماهیت «قدرت» را «امتیازات ویژه‏ای» شکل می‏دهد که در نتیجه رقابت بین گروه‏های مطرح، تقسیم می‏شود. به عبارت دیگر قدرت کالایی ارزشمند است که در سه مرحله اصلی به رفتارهای سیاسی سمت و سو می‏دهد:

اول. رقابت بر سر تصاحب قدرت و فزون‏بخشی به سهم خود از آن؛

دوم. تلاش برای صیانت از قدرت و استقرار جایگاه خود؛

سوم. توسعه سهم خود از قدرت و تحت سلطه آوردن دیگران.

 بر این اساس رفتار، هنجارها و اصول حاکم بر صاحبان قدرت از گروه محرومان متفاوت است و این تفاوت به مثابه یک اصل پذیرفته شده در قالب «الگوهای حقوقی متفاوت» و طرح استانداردهای متفاوت‏ رفتاری تجلی می‏نماید. تعارض بین آموزه‏های دینی و منافع نامشروع صاحبان قدرت و مقاومت جاهلی در برابر آن آموزه‏ها نیز ناشی از همین امر است. در قرآن کریم خطوط اصلی این تعارض با عنایت به «منافع» حکام جاهلی چنین ترسیم شده‌است :

بسط اسلام به تضعیف سیادت صاحبان قدرت منجر می‏شود

بسط اسلام به نابودی بت‏ها یعنی عامل اصلی استمرار سلطه صاحبان قدرت منجر می‏شود.

بسط اسلام به نقد ایستارهای ذهنی اعراب جاهلی و در نتیجه خیزش آنها بر ضد صاحبان قدرت منجر می‏شود.

بسط اسلام به زوال الگوهای حکومتی غیرعادلانه از رهگذر ترویج مساوات می‏انجامد.

 

3- زوال منافع عمومی

ساخت جاهلی به دلیل توجه خاص به منافع و خواسته‏های گروهی معین(و محدود)از جامعه، نسبت به مفهوم «منفعت عموم» کاملا بی‏توجه است، بر این اساس افت معیشتی و معنوی پیکره اصلی جامعه در ذیل اینگونه نظام‏ها توجیه می‏شود. به همین دلیل خداوند متعال در مقام ارایه مثال از «وضعیتی نامطلوب» به «وضعیت اعراب جاهلی»ا شاره نموده و آن را مصداق ضلالت و گمراهی تمام می‏خواند؛ یعنی همان کسانی که به دلیل وفاداری به ساخت جاهلی، حتی در پی توسعه اسلام حاضر به پذیرش واقعی اسلام نشدند و همچنان از «ایمان» به دور بوده و به ظواهر بسنده نمودند.

 

دوم.نشانگان حکومت نبوی صلی اللّه علیه و سلّم

متعاقب شکل‏گیری دولت الرسول در مدینه، گفتمان اسلامی موفق می‏شود تا نظام سیاسی بدیل خود را به صورت عینی در مقابل نظام سیاسی جاهلی عرضه بدارد. این نظام، به دلیل بهره‏مندی از نشانگان زیر است که در کوتاه‏ترین مدت به نظامی با مقبولیت بالا تبدیل شده و گرایش عمومی به آن سرعت می‏یابد.

 

1- محوریت اللّه

در نظام سیاسی اسلامی، قدرت از آن هیچ فردی نبوده و خداوند متعال حق حاکمیت مطلق را دارد. بر این اساس رابطه‏ای تازه شکل می‏گیرد که در دو سوی آن «اللّه» و «خلیفه اللّه» -یعنی انسان-قرار دارند. این ارتباط است که شأن و مقام انسان را تا موجودی الهی بالا برده و وی را در سرنوشت خویش مؤثر-و نه تابع محض-تعریف می‏کند.

بر این اساس، جریان «قدرت» از کانون «اللّه» آغاز می‏شود و پس از آن در بستر «رسالت» و «امامت» -به نصب خاص- و «مجتهدان جامع الشرایط» -به نصب عام که با انتخاب مردم مصداق آن مشخص می‏شود- استمرار می‏یابد 26 .به همین دلیل است که «صالحان» از هر طیف و گروهی که باشند، در مقام مدیریت قدرت حاضرند و جایگاه اقتصادی، اجتماعی و یا ملاحظات قومی- نژادی در آن تأثیرگذار نیستند. این موضوع با توجه به فهرست کسانی که پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم آنان را در امر حکومت به کمک گرفتند، تأیید می‏گردد. 27

 

2- مسئولیت قدرت

دست‏یابی به قدرت و قرار گرفتن در مسند حاکمیت، نه تنها امتیاز ویژه‏ای برای صاحبان قدرت ایجاد نمی‏نماید، بلکه مسئولیت آنها را دو چندان نیز می‏سازد. به همین خاطر است که در احوال رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم ذکر کرده‏اند که چون تأسیس حکومت نمودند، رنج و سختی‏شان در تحمل امور دیگران دوچندان شده بود.«ولیدا الاعظمی» نیز در احوال مردم مدینه نقل می‏کند که چون از حکم قیم بودن پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم اطلاع حاصل نمودند، (مسلمان و غیرمسلمان)احساس خرسندی نموده و اظهار داشتند که کسی متولی امورشان شده که از خود آنها بر ایشان دلسوزتر است و احساس مسئولیت بیشتری می‏نماید. 30 در همین ارتباط که رسول خدا صلی اللّه علیه و سلّم می‏فرمایند: «من از مؤمنان به خودشان اولی‏ترم؛ لذا هر مؤمنی چون فوت نماید و دینی برگردن داشته باشد، قضاء آن بر من است و اگر مالی از خود به جای گذارد، از آن وارث اوست...» 31

 

3- تأمین مصالح عمومی

حکومت در گفتمان اسلامی با این فسلفه وجودی شکل می‏گیرد تا بتواند:

اولاً نیازمندی‏های افراد تحت حکومتش را تأمین کند.

ثانیاً زمینه نیل به سعادت اخروی را برای او فراهم سازد.

بر این اساس، تأمین مصالح عمومی به معنای کامل آن-که دربردارنده دو حوزه دنیا و آخرت است-در دستور کار حکومت اسلامی قرار دارد. به همین دلیل است که حکومت نبوی صلی اللّه علیه و سلّم بر پایه «قرارداد» شکل گرفته و شکل تحمیلی ندارد.

به عبارت دیگر پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم اگرچه از حیث نبوت، رسالت عام برای ابلاغ دین الهی و دعوت مردم به اسلام داشتند (و این مصلحت غایی را شکل می‏داد)،  اما در عرصه اجتماع، برای تأمین «مصالح عمومی» راهی جز پذیرش و مقبولیت عمومی وجود نداشت تا نظام سیاسی تکوین و استقرار یابد.  

است که پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم مبتنی بر مفاد «عقبه اولی» و به ویژه «عقبه دوم» بنیاد حکومت اسلامی را بر رضایت و پذیرش عمومی مردم یثرب می‏گذارند. بررسی مواد پیمان «عقبه دوم» حکایت از آن دارد که مردم یثرب در قابل پذیرش پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم و اعطای تصدی امر به ایشان و حمایت از حکومت اسلامی، به شرف اسلام آورد ، بهره‏مندی از نعمت‏های الهی، دست‏یابی به صلح و آرامش، ایجاد جامعه‏ای سالم و بدور از آفات عمومی و...نایل آمدند.

به طور خلاصه این پیمان‏ها دربردارنده اصلی بود که مصالح دنیوی و اخروی را از ناحیه التزام به فرامین حکومتی پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم تضمین و تأیید می‏نمود. این حکم، حتی در خصوص غیرمسلمانان حاضر در قلمرو جامعه اسلامی صدق می‏کند، تا آنجا که پیامبر صلی اللّه علیه و سلّم با سایر قبایل اقدام به عقد پیمان نموده و در آن بر سازوکارهای تأمین منافع مشترک مسلمانان و غیرمسلمانان حسب توافق طرفین تأکید کردند. این پیمان عمومی که در همان سال نخست بین مسلمانان و یهودیان و مشرکان مدینه منعقد شد، توانست هدف مذکور را تأمین نماید. 32

504/120/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۶:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۵۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۰۲
اذان مغرب
۲۰:۲۰:۴۱