vasael.ir

کد خبر: ۲۷۲۲
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۰ - 25 July 2016
امنیت اجتماعی در حکومت اسلامی/ بخش دوم

جایگاه امنیت در احکام و مقررات اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل - همانگونه که یکی از فلسفه های پاره ای از احکام و مقررات اسلامی مانند وجوب امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و یا حرمت غیبت، تهمت، افترا، اهانت، تمسخر، قذف، غصب، سرقت، زنا و . . . برقراری امنیت همه جانبه در جامعه دینی است؛ حکومت دینی نیز موظف است که در برنامه ریزی های خویش یکی از محورهای عمده را تامین امنیت قرار دهد و در راستای تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نورزد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، در یک نگاه و منظر واقع بینانه، بسیاری از آموزه ها و تعالیم اسلامی به صورت مستقیم و یا نامستقیم با مساله مهم «امنیت » در ارتباط است. اسلام با علل و عوامل تهدیدکننده امنیت به شدت و بی ملاحظه برخورد کرده است . در یک نگاه، بسیاری از چیزهایی که در اسلام تحریم و منع شده است به این خاطر است که امنیت فردی و اجتماعی را در معرض مخاطره قرار می دهد .

 

دین و امنیت دشمنان و کفار

الف) در نگاه اسلام حتی در هنگام پیکار با کفار و دشمنان اسلام، سپاه اسلام حق ندارد که از آنها که در پیکار مشارکت ندارند، سلب امنیت کند . سپاه اسلام موظف است که حقوق آنها و امنیت آنها را به رسمیت بشناسد .

با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند; زیرا بحمدالله حجت با شما است و آغازگر جنگ نبودنتان تا آن که دشمن به جنگ روی آورد، حجت دیگر بر حقانیت شما است . اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، آن کس را که پشت کرده نکشید و آن را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید . زنان را با آزاردادن تحریک نکنید هرچند آبروی شما را بریزند یا امیران شما را دشنام دهند . در روزگاری که زنان مشرک بودند مامور بودیم دست از آزارشان برداریم . در جاهلیت اگر مردی با سنگ یا چوب دستی، به زنی حمله می کرد، او و فرزندانش را سرزنش می کردند . (21)

امام صادق (ع) فرمود:

وقتی که رسول خدا لشکری را گسیل می کرد دستور می داد که آنها در برابرش بنشینند و به آنها اینگونه سفارش می فرمود: بنام خدا و به خاطر خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا حرکت کنید به دشمن شبیخون نزنید و آنها را مثله (قطعه قطعه) نکنید و کید و خدعه نزنید و پیران و کودکان و زنان را نکشید و جز در حال اضطرار درختی را قطع نکنید . . . (22)

براساس روایات اسلامی، سپاه اسلام حق ندارند که در هنگام پیکار از راه سلاح شیمیایی و برافروختن آتش و یا جاری کردن آب و نیز استفاده از ابزاری که بی گناهان و غیرنظامیان مانند کودکان و پیران و زنان را در معرض خطر می دهد، دشمن را به تسلیم وادار کنند . (23)

ب) در نگاه اسلام، مسلمین موظفند، کفاری که به قصد تحقیق و پژوهش درباره اسلام به کشور اسلامی مسافرت می کنند، امنیت آنها را حفظ کنند و از تعرض به آنها بپرهیزند . براین اساس، اسلام نوع خاصی از مصونیت و امنیت را برای کفاری که در صدد تحقیق درباره حق و باطل هستند به رسمیت می شناسد . قرآن کریم در این باره می فرماید: «وان احد من المشرکین استجارک فاجره یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه ذلک بانهم قوم لایعلمون » (24) ; یعنی اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود، سپس او را به محل امنش برسان چرا که آنها گروهی نادانند .

علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در ذیل این آیه می فرماید:

«اسلام کمال اهتمام را در رسیدن به هدف خود; یعنی هدایت مردم مبذول داشته و برای هدایت یک گمراه و احیای یک حق هرچند هم ناچیز باشد می کوشد از هر راهی که امید می رود به هدف برسد، استفاده شود و به همین جهت است که خدای تعالی با این که از مشرکین غیرمعاهد بیزاری جسته . . . از آنجایی که منظورش این بود که حقی احیا و باطلی ابطال شود، از این رو، وقتی احتمال می دهد همین مشرکین به راه راست بیایند همین امید و احتمال تا آنجا که مبدل به یاس و نومیدی از هدایتشان نشود از هر قصد سویی جلوگیری می کند . پس وقتی مشرکی پناه می خواهد تا از نزدیک دعوت دینی را بررسی نموده و اگر آن را حق دید و حقانیتش برایش روشن شد پیروی کند، واجب است او را پناه دهند تا کلام خدا را بشنود . . . این آیه از آیات محکمه است و نسخ نشده و بلکه قابل نسخ نیست; زیرا این معنا از ضروریات مذاق دین و ظواهر کتاب و سنت است که خداوند قبل از این که حجت بر کسی تمام شود او را عقاب نمی کند و مؤاخذه و عقاب همیشه بعد از تمام شدن بیان است . . . جمله «ابلغه مامنه » با این که جمله «فاجره حتی یسمع » بدون آن، مقصود را می رساند برای این آورده شد که بر کمال عنایت بر بازشدن راه هدایت به روی مردم دلالت کند و بفهماند که اسلام تا چه اندازه خواسته است حریت مردم را در زندگی و کارهای حیاتی آنان حفظ کند . . . این دستورالعملها از ناحیه قرآن و دین قویم اسلام، نهایت درجه رعایت اصول فضیلت و حفظ شؤون کرامت و گسترش رحمت و شرافت انسانیت است .» (25)

ج) در نگاه اسلام، اگر در میدان جنگ و معرکه قتال فردی از مسلمین به فرد و یا افرادی از کفار امان دهد بر همه مسلمین واجب است که این امان دادن را به رسمیت بشناسند و امنیت او را تامین نمایند .

امام صادق علیه السلام می فرماید:

اگر سپاهی از مسلمین گروهی از مشرکان را محاصره کردند و شخصی از مشرکان برخاست و تقاضای امان کرد و یکی از مسلمانان - حتی یک نفر عادی - به آنها امان داد بر همه آنها حتی بر بزرگ آنها واجب است که این امان را رعایت کنند . (26)

و یا در روایت آمده است که حضرت علی علیه السلام وقتی یکی از بردگان مسلمان به جمعی از کفار که در قلعه ای پناه گرفته بودند امان داد، امان دادن او را به رسمیت شناخت و تنفیذ کرد . (27)

و یا در روایت دیگر آمده است که اگر کسی به شخصی پناهندگی دهد سپس او را بکشد در روز قیامت می آید در حالی که پرچم خیانت و خدعه را بر دوش می کشد . (28) و یا از قول امیرمؤمنان آمده است که هر کس شخصی را بر خونش امان دهد سپس به او خیانت کند و بکشد، من از کشنده بیزاری می جویم هر چند مقتول اهل آتش باشد . (29)

و یا در روایتی نیز آمده است: اگر کسی شخصی را که در ذمه اسلام است بکشد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد با این که بوی بهشت از مسافت چهل سال راه احساس می شود . (30)

حضرت علی در عهدنامه معروف به مالک اشتر می فرماید:

اگر پیمانی میان تو و دشمن منعقد گردید، یا در پناه خود، او را امان دادی، به عهد خویش وفادار باش و بر آنچه بر عهده گرفتی امانت دار باش و جان خود را سپر پیمان خود گردان، زیرا هیچ یک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست . . . پس هرگز پیمان شکن مباش و در عهد خود خیانت مکن و دشمن را فریب مده . . . خداوند عهد و پیمانی که با نام او شکل می گیرد با رحمت خود مایه آسایش بندگان و پناهگاه امنی برای پناه آورندگان قرار داده است تا همگان به حرم امن او روی آورند . (31)

 

جایگاه امنیت در احکام و مقررات اسلام

در نگاه اسلام هرچند آزادی محترم و مقدس است اما دارای حد و مرزهایی است . یکی از مهمترین حد و مرز آن «امنیت » است; به این معنا که آزادی افراد در نظام اسلامی و جامعه دینی تا آنجا محترم است که امنیت جامعه و نظام را در معرض خطر و تهدید قرار نگیرد . اسلام با علل و عوامل تهدیدکننده امنیت به شدت و بی ملاحظه برخورد کرده است . در یک نگاه، بسیاری از چیزهایی که در اسلام تحریم و منع شده است به این خاطر است که امنیت فردی و اجتماعی را در معرض مخاطره قرار می دهد . ما در اینجا به برخورد اسلام با پاره ای از عوامل تهدیدکننده امنیت اشاره می کنیم:

الف) آزادی افراد در مخالفت و انتقاد از دولت و حکومت اسلامی تا جایی است که به امنیت اجتماعی و وحدت ملی، آسیبی وارد نسازد . اما اگر مخالفتها و کارشکنی ها به جایی برسد که برای امنیت ملی و وحدت اجتماعی، عامل تهدیدکننده محسوب شود، حکومت موظف است که با جدیت و بی ملاحظه با آن برخورد نماید و توطئه ها را خنثی نماید .

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«ان هؤلاء قدتمالؤوا علی سخطة امارتی و ساصبر مالم اخف علی جماعتکم فانهم ان تمموا علی فیالة هذا الرای انقطع نظام المسلمین و انما طلبوا هذه الدنیا حسدا لمن افاءهاالله علیه فارادوا رد الامور علی ادبارها و لکم علینا العمل بکتاب الله و سیرة رسول الله صلی الله علیه و آله والقیام بحقه و النعش لسنته .» (32)

یعنی همانا ناکثین و پیمان شکنان به جهت نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوستند و من تا آنجا که برای وحدت اجتماعی شما احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد; زیرا آنان اگر برای اجرای مقاصدشان فرصت پیدا کنند، نظام جامعه اسلامی متزلزل می شود . آنها از روی حسادت بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده است به طلب دنیا برخاسته اند . می خواهند کار را به گذشته بازگردانند . حقی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و قیام به حق و برپاداشتن سنت او است .

به همین خاطر وقتی این گروه (ناکثین) دست به آشوب زدند و امنیت جامعه را به خطر انداختند، حضرت با آنها جنگید و آنها را تارومار کرد . حضرت می فرماید:

بر کارگزاران و خزانه داران بیت المال مسلمین که در فرمان من بودند و بر مردم منطقه ای که تمامی آنها بر اطاعت من و وفاداری در بیعت با من وحدت داشتند، هجوم آوردند، آنان را از هم پراکندند و به زیان من در میانشان اختلاف افکندند و بر شیعیان من تاختند . (33)

ب) اگر در فقه اسلامی نسبت به مرتد برخورد سخت گیرانه ای صورت می گیرد یک فلسفه مهم آن این است که ارتداد در جامعه اسلامی نوعی ایجاد تزلزل و بی ثباتی و عدم امنیت است . به نظر می رسد که ارتداد یک توطئه هماهنگ علیه نظام اسلامی و امنیت فکری و دینی مسلمانان بوده است . باارزش ترین مقوله زندگی بشر، دین و آیین او است و هدف از تشکیل نظام اسلامی نیز عینیت بخشیدن به دین است . «ارتداد» درواقع به معنای برافراشتن پرچم مخالفت و بی اعتنایی به چنین اصلی است . اگر هر کس و هر گروه آزاد باشند تا هرگونه و هر وقت که اراده نمودند، وارد عرصه دین شوند و هرگاه میلشان کشید به آن پشت پا بزنند بزرگترین ضربه و خدشه را بر چهره دین و حیثیت آن وارد می سازند . دشمنان توطئه گر برای اجرای نقشه های خویش به راحتی در پیکره نظام اسلامی و جامعه متدینان نفوذ می کنند و پس از حصول مقاصد، بی هیچ دغدغه خاطر و خطر عاجل از آن خارج می گردند و به همین خاطر افراد معمولی، دچار تزلزل فکری و تشویش ذهنی و عدم امنیت اعتقادی می گردند و چه بسا ارتباط خو درا با نظام فکری سیاسی متبوع خویش قطع نمایند . به همین دلیل آیات مربوطه قرآن، حاکی از آن است که دشمنان تمایل بسیار دارند که هر روزه تعدادی از مسلمانان دچار تردید و از اسلام گریزان شوند . «ود کثیر من اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من انفسهم . . .» ; (34) یعنی بسیاری از اهل کتاب (یهود و نصاری) از روی حسد آرزو کردند شما را بعد از پذیرش اسلام و ایمان، به حال کفر بازگردانند با آن که حق برای آنها کاملا روشن شده است . (35)

جالب این است که از آیه 72 سوره آل عمران برمی آید که تعدادی از نیروهای کفار تبانی کردند تا بامدادان در حضور پیامبر (ص) ایمان بیاورند و شامگاهان مجددا دست از اسلام بردارند تا از این طریق مسلمانان دچار شک و شبهه شوند و آنان را نسبت به آیین خود بدبین سازند . علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه می فرماید:

«آنان برای توجیه کار خودشان می گفتند ما فکر می کردیم اسلام، امارات و دلایلی بر حقانیت و درستی خود دارد ولی وقتی مسلمان شدیم، مشاهده کردیم که چنین نیست و شواهدی بر بطلان آن برای ما آشکار شد و این توطئه ای بود که برای ایجاد تردید در مؤمنین اندیشیده بودند .» (36)

خلاصه این که فلسفه اعدام مرتد، حفظ امنیت داخلی جامعه اسلامی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان و نامحرمان در حریم اعتقادات دین مردم است . اگر در برابر مرتد سکوت شود، بیم آن می رود که هر روز افرادی به توطئه ای بر ضد مسلمانان برخیزند و برای ایجاد تزلزل در ایمان مؤمنان و در هم ریختن امنیت اسلامی، از طریق ارتداد وارد شوند و اینجا است که جامعه مبتلا به بحران فکری اجتماعی می گردد به خصوص این که کارهای تخریبی معمولا آثار سریع دارند . اگر به افراد اجازه داده شود هر روز که مایل هستند خود را وفادار به اسلام معرفی کنند و سپس استعفا دهند، در این صورت هرج ومرج بر جامعه اسلامی حاکم خواهد شد . در چنین فرضی مدارا، نه تنها روا نیست بلکه زمینه ساز توطئه های ویرانگر و فعالیت توطئه سازان حرفه ای، مانند سلمان رشدی ها برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان خواهد بود .

البته باید توجه داشت که حکم اعدام مرتد مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون خود دارد و درصدد اظهار و تبلیغ و آشکار شدن آن نیست; یعنی اگرکسانی درصدد تحقیق باشند مشمول حکم مرتد نیستند حتی اگر نتیجه تحقیق آنها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگری باشد مشروط بر آن که سخنی بر خلاف اسلام نگویند . همین نکته نشان می دهد که احکام مرتد به این خاطر است که شخص مرتد تجری و جسارت این را پیدا نکند که امنیت دینی و فکری مردم را متزلزل سازد .

ج) اگر می بینیم که اسلام نسبت به محارب برخورد سخت و خشنی دارد (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید) باز به این خاطر است که محارب، امنیت سیاسی و اجتماعی و بلکه فکری و دینی مردم را دچار سستی و تزلزل می سازد و جامعه را دچار هرج و مرج می گرداند .

قرآن کریم می فرماید:

«انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم . . . .» (37)

یعنی کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و اقدام به فساد در روی زمین می کنند (و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند) این است که اعدام شوند و یا به دار آویخته شوند یا دست و پای آنها به عکس یکدیگر (دست راست و پای چپ) بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند . . .

درتعریف فقهی محارب آمده است:

«المحارب هو کل من جرر سلاحه او جهزه لاخافة الناس و ارادة الافساد فی الارض فی بر کان اوفی بحر، فی مصر او غیره، لیلا او نهارا و یستوی فیه الذکر و الانثی .» (38)

یعنی: محارب به کسی گفته می شود که سلاح خود را برهنه یا آماده کند تا مردم را بترساند و در زمین افساد و خرابکاری کند چه در خشکی باشد و یا در دریا، چه در شهر باشد و یا غیر آن، چه زن باشد یا مرد . به تعبیر دیگر کسی که از راه اسلحه مردم را تهدید کند و امنیت مردم را در معرض خطر قرار دهد و اغتشاش و اضطراب در میان مردم ایجاد کند، محارب به حساب می آید .

د) برخورد تند اسلام نسبت به دزد نیز حاکی از اهمیت امنیت مالی در نگاه اسلام است . اگر نسبت به کسانی که چنین تهور و جسارتی دارند که قفلها را می شکنند و به انبار و یا صندوق و امثال آن که اموال مردم در آنها حفظ و نگهداری می شود دست برد می زنند، رحم و عطوفت نشان داده شود، یقینا امنیت مالی و اقتصادی جامعه در معرض مخاطره جدی قرار می گیرد .

ه) برخورد جدی و بی ملاحظه اسلام نسبت به زناکار و لواطکننده و نیز قذف کننده (کسی که دیگری را به زنا و لواط نسبت دهد و نتواند طبق مبانی شرعی آن را اثبات کند) نشان دهنده اهمیت امنیت عرضی و ناموسی و اخلاقی در جامعه است . اهمیت امنیت عرضی در اسلام به اندازه ای است که اگر کسی به شخصی نسبت زنا و یا لواط دهد و نتواند آن را از طریق شرعی ثابت کند باید هشتاد تازیانه بخورد . همانگونه که در اسلام برای مفاسد اخلاقی مانند زنا و لواط عقوبت سنگینی در نظر گرفته شده است، برای متهم کنندگان اشخاص به این گونه مفاسد و یا گواهی دهندگان به دروغ و یا کسانی که بدون رسیدن گواهان به حد نصاب (چهار شاهد عادل مرد) علیه کسی گواهی به زنا و لواط میدهند، مجازات سختی منظور گردیده است . همه اینها به خاطر حفظ امنیت جامعه از جنبه های اخلاقی است .

و) تحریم شدید قتل و آدمکشی نشان دهنده اهمیت امنیت جانی افراد جامعه در نگاه اسلام است . یکی از گناهان بسیار بزرگ که چه بسا موجب خلود در آتش می شود قتل است . قرآن کریم می فرماید: «من یقتل مؤمنا متعمدا فجزائه جهنم خالدا فیها . . .» ; (39) یعنی هر کس، مؤمنی را عمدا بکشد جزای او جهنم است در حالی که جاودانه در آن می ماند و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور می سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است .

قرآن کریم در زمینه سلب امنیت جانی افراد جامعه و قتل و آدمکشی به یک نکته بسیار مهم اشاره می کند و آن این است که قتل یک نفر همانند قتل همه افراد جامعه است، چنان که احیای یک نفر معادل احیای همه انسانهاست . «من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا» ; (40) یعنی به همین جهت بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل و یا فساد در روی زمین بکشد چنان است که گویی همه انسانها را کشته است و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است .

مرحوم علامه طباطبائی در ذیل این آیه می فرماید:

«تک تک اشخاص این نوع، افراد یک نوعند و شاخه های یک تنه درخت اند در نتیجه یک فرد از این نوع، از انسانیت همان را دارد که هزاران فرد آن را دارند و هزاران فرد از این حقیقت، همان را دارند که یک فرد دارد و تنها غرض خدای تعالی از خلقت افراد این نوع و تکثیر نسل آن، این است که این حقیقت که در تک تک افراد عمری کوتاه دارد، همچنان در روی زمین باقی بماند . به همین منظور نسلی را جانشین نسل سابق می کند تا نسل لاحق مانند سابق، خدا را در روی زمین عبادت کند، بنابراین اگر یک فرد از این نوع کشته شود، خلقت خدا تباه گشته و غرض خدای سبحان که بقای انسانیت نسل بعد از نسل بود، باطل شده است و قاتل در مقام معارضه با مقام ربوبی برآمده است .» (41)

از این آیه، اهمیت امنیت جانی افراد روشن می شود و با توجه به این که این آیات در محیطی نازل شده است که خون بشر در آن ارزشی نداشت، عظمت آن آشکارتر می گردد .

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین سالی که به مکه آمدند و پس از آن که مناسک و اعمال لازم خود را انجام دادند، در منی میان جمعیت ایستاده و فرمودند: در میان روزها کدام روز شریف تر است؟ گفتند: امروز، فرمودند در میان ماهها چه ماهی شریف تر است؟ مردم گفتند: همین ماه ذی الحجة . فرمودند: در میان شهرها کدام شهر مقدس تر و محترم تر است؟ مردم گفتند: همین شهر مکه، پس از این فرمودند: بدون تردید خون، جان و مال شما محترم است و تصرف در آن بر شما حرام است مثل حرمت این روز در این ماه و در این شهر و این حرمت و احترام باقی است تا روز قیامت که خدا را ملاقات کنید و از شما و کارهای شما سؤال شود . بعد فرمودند: آیا مطلب را رساندم؟ همه گفتند: آری .

ز) تحریم بسیاری از اموری که مرتبط با حقوق مردم است در اسلام، در واقع نوعی پیشگیری و بازدارندگی از عوامل تهدیدکننده امنیت و مصونیت شخصیتی و حیثیتی افراد جامعه است . در فقه اسلامی روی حرمت حیثیت و آبروی افراد تکیه فراوان شده است . به همین خاطر در اسلام اموری مانند غیبت، تهمت، بهتان، افترا، تجسس، سوءظن، اهانت، استخفاف، تمسخر، آزار و اذیت مردم و دروغ گفتن به افراد حرام شده است . اگر اینگونه امور، در اسلام تحریم نمی شد امنیتی برای عرض و آبرو و شخصیت افراد باقی نمی ماند .

ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نه زنانی، زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید . بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان، نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند . ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها (سوءظن ها) بپرهیزید چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر کراهت دارید، تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است . (42)

«دستورهای ششگانه ای که در این دو آیه مطرح شده است (نهی از سخریه، عیبجویی، القاب زشت، گمان بد، تجسس و غیبت) هرگاه به طور کامل در یک جامعه پیاده شود، آبرو و حیثیت افراد جامعه را از هر نظر بیمه می کند . نه کسی می تواند به عنوان خود برتر بینی دیگران را وسیله تفریح و سخریه قرار دهد و نه می تواند زبان به عیبجویی این و آن بگشاید و نه با القاب زشت، حرمت و شخصیت افراد را در هم بشکند و نه حق دارد حتی گمان بد ببرد و نه در زندگی خصوصی افراد به تجسس بپردازد و نه عیب پنهانی آنها را برای دیگران فاش کند . به تعبیر دیگر، انسان چهار سرمایه دارد که همه آنها باید در دژهای این قانون قرار گیرد و محفوظ باشد: جان و مال، ناموس و آبرو . تعبیرات آیات فوق و نیز روایات اسلامی نشان می دهد که آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آنها است . اسلام می خواهد در جامعه اسلامی امنیت کامل حکمفرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به یکدیگر هجوم نکنند، بلکه از نظر زبان و از آن بالاتر از نظر اندیشه و فکر نیز در امان باشند . واین امنیتی است در بالاترین سطح که جز در یک جامعه دینی امکان پذیر نیست .» (43)

ح) حرمت نوشتن و نسخه برداری کردن و حفظ کردن و خرید و فروش کتب ضلال که باعث گمراهی می شود باز برای مصونیت بخشی و امنیت آفرینی برای جامعه از عوامل گمراه کننده و تهدیدکننده فکری و عقیدتی و فرهنگی است . اسلام اجازه نداده است که هر کس با هر نوع گفتار و نوشتاری، امنیت فکری جامعه را در معرض تهدید قرار دهد . بر این اساس مطبوعات و نشریات در نظام اسلامی تا موقعی آزادند که به فرهنگ و اخلاق و باورها و ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده جامعه، آسیب نرسانند .

در خاتمه این مقاله اشاره به این نکته نیز خالی از فایده نیست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مساله امنیت از جایگاه بلند و ویژه ای برخوردار است . در اصل 22 قانون اساسی به صراحت آمده است: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز می کند و یا در اصل 23 آمده است: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد .» در اصول متعدد دیگر نیز به مساله امنیت افراد جامعه در عرصه های مختلف اشاره شده است . (44)

نتیجه گیری:

همانگونه که در مقدمه بحث اشاره شد هدف اصلی از این تحقیق، تبیین نقش دین در تامین امنیت در جامعه بشری است . در این تحقیق این نتیجه مهم بدست آمد که در یک نگاه و منظر واقع بینانه، بسیاری از آموزه ها و تعالیم اسلامی به صورت مستقیم و یا نامستقیم با مساله مهم «امنیت » در ارتباط است . روشن شد که یکی از برکات و حسنات ایمان مذهبی، برخورداری شخص مؤمن و یا جامعه مؤمنان از امنیت است . چنان که بسیاری از دستورات و توصیه های اخلاقی دین مانند خوش خلقی و خوش رویی و خوش گویی و خوش بینی نسبت به دیگران در همین راستا قابل ارزیابی است . همانگونه که یکی از فلسفه های پاره ای از احکام و مقررات اسلامی مانند وجوب امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و یا حرمت غیبت، تهمت، افترا، اهانت، تمسخر، قذف، غصب، سرقت، زنا و . . . برقراری امنیت همه جانبه در جامعه دینی است . حکومت دینی نیز موظف است که در برنامه ریزی های خویش یکی از محورهای عمده را تامین امنیت قرار دهد و در راستای تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نورزد.

پی نوشت ها:

1) مدرس حوزه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بابل، محقق و نویسنده .

2. Roscopound

3) بقره/129 .

4) بقره/126 .

5) ر . ک: آل عمران/17، عنکبوت/67، قصص/57 و تین/3 .

6) توبه/37- 36 .

7) مائده/2 .

8) حجر/48- 45 .

9) دخان/56- 51 .

10) انعام/82 .

11) فتح/4 .

12) رعد/28 .

13) ر . ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیة، سال 1373، ج 13، ص 433 .

14) نهج البلاغه، خطبه 40 .

15) همان، خطبه 131 .

16) همان، نامه 53 .

17) همان، خطبه 216 .

18) همان، نامه 25 .

19) همان، 26 .

20) همان، 27 .

21) همان، نامه 14 .

22) فروع کافی، ج 1 ص 334; وسائل الشیعه، ج 13 (کتاب الجهاد، ابواب جهادالعدو، باب 15، حدیث 2)

23) همان، حدیث 3 و باب 16 حدیث 1و2 .

24) توبه/6 .

25) محمدحسین طباطبایی، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، جامعه مدرسین قم، ج 9، صص 208- 205 .

26) وسائل الشیعه، ج 13 (کتاب الجهاد ابواب جهاد البدو باب 20 حدیث 1).

27) همان، حدیث 2

28) همان حدیث 3

29) همان، حدیث 6 .

30) محمدی ری شهری، میزان الحکمه، مکتب اعلام اسلامی، چاپ دوم، اردیبهشت 1367، ج ، 1 ص 352 .

31) نهج البلاغه، نامه 53 .

32) نهج البلاغه، خطبه 169 .

33) همان، خطبه 218 .

34) بقره/109 .

35) در همین رابطه می توان به سوره نساء/89 و سوره آل عمران/100 و 172 و سوره محمد/25 و آل عمران/72 مراجعه کرد .

36) سید محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج 3 ص 257 .

37) مائده/34- 33 .

38) امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 2، کتاب الحدود، فصل ششم در حد محارب، مساله 1 .

39) نساء/94 .

40) مائده/32 .

41) سید محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج 5، ص 515 .

42) حجرات/12- 11 .

43) تفسیر نمونه، پیشین، ج 22، صص 186- 185 .

102/120/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳