vasael.ir

کد خبر: ۲۶۹۶
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۰ - 21 July 2016
مهدیار اسماعیلی کارشناس اقتصادی:

۳ قاعده فقهی در تایید اقتصاد مقاومتی- اعتقاد دولتی‌ها به توسعه وابسته

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_ یک کارشناس اقتصادی با بر شمردن ۳ قاعده فقهی در تایید اقتصاد مقاومتی گفت:در میان نظریات توسعه نظریه نوسازی به اقتصاد مقاومتی نزدیک تر است اما ادبیات دولتی ها نشان می دهد اعتقادی به این رویکرد ندارند بلکه معتقد به توسعه وابسته هستند.
به گزارش سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل یک کارشناس اقتصادی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم با بر شمردن ۳ قاعده فقهی در تایید اقتصاد مقاومتی گفت:در میان نظریات توسعه نظریه نوسازی به اقتصاد مقاومتی نزدیک تر است اما ادبیات دولتی ها نشان می دهد اعتقادی به این رویکرد ندارند بلکه معتقد به توسعه وابسته هستند.
 
اقتصاد مقاومتی راهبردی است که به  اذعان کارشناسان مختلف اقتصادی، کمتر کشوری را در جهان  می توان یافت عملا به آن پایبند نباشد. معنای اقتصاد مقاومتی به زبان ساده یعنی حمایت از تولید و کار داخل و کمک به آن تا در رقابت با سایر تولیدات مشابه خارجی، بهترین باشد. حتی کشورهایی که ادعای اعتقاد به اصول سرمایه داری دارند نیز با راهکارهای گوناگون به پیشرفت تولیدات ملی خود کمک می کنند. یکی از ظرفیتهای منحصر به فرد  نظام جمهوری اسلامی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است،  نقش قفه و جایگاه اقتصاد اسلامی در تحقق اقتصاد مقاومتی است که در این رابطه با مهدیار اسماعیلی از کارشناسان اقتصادی که از تحصیلات حوزوی نیز برخوردار است به گفت‌وگو پرداختیم.
 
 از منظر شما ظرفیتهای فقه در تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟
فقه در تحقق اقتصاد مقاومتی ازظرفیتهای فراوانی برخوردار است. به چند مورد آن به عنوان شاهد مثال اشاره می‌کنم. به نظر بنده مهمترین کارکرد طلبه های امروزی پرداختن به این موضوعات است. قاعده « 20/80 » دقیقا در اینجا مصداق دارد.  منظور از قاعده « 20/80 » این است که شما می توانید با بیست درصد انرژیتان هشتاد درصد کار را انجام بدهید اما برای بیست درصد باقی مانده باید هشتاد درصد انرژی بگذارید. در مورد موضوعات متداول فقهی از«طهارت تا دیات»؛  با توجه به اینکه   80 الی 90 درصد مطالب گفته شده است؛ اگر خواستار شناخت آن باشید، با بیست درصد توانایی تان می توانید آن را بشناسید اما اگر خواستار این باشید که ده درصد آن را رشد دهید باید از هشتاد درصد انرژیتان استفاده کنید. اما در مورد برخی موضوعات همچون اقتصاد مقاومتی بالعکس است؛ زیرا این حوزه ها خیلی خلاء دارد. این در حالی است که در موضوعات متداول، چون  تقریبا به درجه تکامل خود رسیده اند؛ توسعه ء مرز دانش در آنها بسیار سخت است.
 
در رابطه با ظرفیتهای بالفعل فقه ، با توجه به وضع موجود، چند مورد را می توانید اشاره کنید؟
یکی از مواردی که در فقه مطرح است مبحث «قاعده نفی سبیل» است. مفهوم قاعده نفی سبیل این است که اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده است و در هیچ شرایطی تسلط کفار بر مسلمانان جایز نمی داند. مهمترین دلیلی که  برای اثبات این قاعده اشاره کردند: آیه 141سوره نساء است:‌«و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً»
 
 
چند نمونه از رویکرد فقهاء نسبت به این قاعده را می توانید بیان کنید؟
فقهاء از این قاعده استفاده کرده اند، که در سابقهء تاریخی آن می توان  به فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و نفی قانون کاپیتولاسیون توسط امام خمینی (ره) اشاره کرد. بر اساس این اصل حضرت امام(ره) در تحریرالوسیله بیان می دارند: «اگر روابط تجاری با کفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود ترک این روابط بر تمام مسلمانان واجب می شود. در اینجا فرقی میان استیلاء سیاسی یا فرهنگی و معنوی دشمن وجود ندارد. اگر روابط سیاسی که بین دولتهای اسلامی و دول بیگانه بسته می شود و برقرار می گردد موجب تسلط کفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود یا باعث اسارت سیاسی اینها گردد، برقراری روابط حرام است و پیمانهایی که بسته می شود باطل است و بر همه مسلمین واجب است که زمامداران را راهنمایی کنند و وادارشان نمایند بر ترک روابط سیاسی این چنانی هر چند به وسیله مبارزه منفی باشد.»، (تحریرالوسیله، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 185).
 
جایگاه این قاعده را در بحث اقتصاد مقاومتی تبیین کنید.
این قاعده در «اقتصاد مقاومتی» بسیار نمود می‌کند. اگر به رفتارهایمان در عرصه اقتصادی دقت کنیم متوجه زیر پا  گذاشتن  این قاعده در موارد متعددی خواهیم شد. مثلا  کشور برای توسعه در عرصه خطوط هوایی، احساس نیاز می‌کند. در حال حاضر از سویی نمی توانیم هواپیما تولید کنید و از سوی دیگر به سفرهای هوایی احتیاج دارید. بنابراین باید از کشورهای خارجی هواپیما وارد کرد. این حرف درستی است اما مهمتر از آن باید به این نکته توجه  کرد که راه نفوذ دشمن را به هیچ قیمتی نباید به اقتصاد کشور بازکرد.
 
فرمودید که رویکرد مسئولان در بسیاری از موارد منافی با این قاعده و در نتیجه اقتصاد مقاومتی است بیشتر توضیح می دهید؟
در علم اقتصاد توسعه، دو رویکرد  وجود دارد؛ دیدگاه وابستگی و دیدگاه نوسازی. به اعتقاد نظریه پردازان مکتب نوسازی: کشورها برای توسعه باید روی پای خود بایستند تا پیشرفت کنند و از صفر تا صد توسعه ایشان با خودشان است. مثل کشورهایی مانند ژاپن و آلمان  که به این صورت پیشرفت کردند. اجرای این نظریه بسیارسازگارتر است به قاعده نفی سبیل وتحقق اقتصاد مقاومتی نسبت به رویکرد وابستگی که اگرچه در ادبیات توسعه هست اما مخالف قاعده نفی سبیل است. کارشناسان رویکرد وابستگی عقیده دارند باید برای توسعه به کشورهای توسعه یافته نزدیک شد و توسعه یافتگی کشورهایی همچون هنگ کنگ و تایلند را نیز مرهون این دیدگاه می دانند.
حتی اگر توسعه یافتگی کشورهایی همچون هنگ کنگ و تایلند را بپذیریم اما هیچ کس منکر وابستگی شدید اینچنین کشورهایی نمی تواند شود. متأسفانه اکنون مسئولین به دیدگاه «وابستگی» نزدیکترند؛ در صورتی که رویکرد «نوسازی» به ادبیات اقتصاد مقاومتی و مقام معظم رهبری نزدیکتر است.
 
 
از چه مواردی به این نتیجه رسیدید که ادبیات مسئولان به دیدگاه «وابستگی» نزدیکتر است؟ 
اینکه  در حرفهایشان می گویند: فنآوری ما در حد تهیه آبگوشت است. این حرف، گذشته از توهین به ملت، نشان از عدم روحیه اعتماد به نفس که لازمه پیاده سازی دیدگاه «نوسازی» است؛ دارد. نمونه دیگر اینکه وزیر صنعت و معدن و تجارت در موارد متعدد با مطرح کردن  بحث نداشتن « مزیت رقابتی » در عرصه های مختلف اعتقاد به کارکردن در چنین زمینه هایی را ندارد.
 
گروهی از منتقدین در جواب این رویکردی که شما مطرح می‌کنید، می گویند که یعنی از نو چرخ اختراع کنیم؛ نظرتان در این رابطه چیست؟
این حرفها ناشی از تمایل شدید به دیدگاه وابستگی است. حرف ما این نیست که برویم و از ابتدا چرخ اختراع کنیم بلکه می گوییم آنچه را تا کنون به دست آوردیم، به بهانه نداشتن مزیت، نابود نکنید. قانون مزیت نسبی که در ادبیات اقتصادی آمریکا مطرح است. همین مورد چندین بار توسط کشورهای توسعه یافته نقض شده است. قانون مزیت نسبی این است که اگر کشوری مثلا تولیدش کشاورزی است دیگر دنبال الکترونیک نرود و به تولید کشاورزی بپردازد.
 
عده ای از کارشناسان اقتصادی ازجمله جنابعالی عقیده دارند؛ قانون «مزیت نسبی» که از اقتصاد لیبرالی نشأت گرفته است توسط کشورهایی که مهد این نوع اقتصاد هستند نقض شده است؛ مصداقی به چند نمونه اشاره می‌کنید؟
برای مثال شرکت سامسونگ در ابتدا کارش تجارت میوه و سبزیجات بود. این شرکت پس از12سال، روی به کارهای «پیل الکترونیکی » آورد و حدود 12 سال به این شرکت یارانه دادند تا وارد کار تولیدی در زمینه الکترونیک شد که اکنون رقیب بلامنازع شرکتهای بزرگ دنیا است. شرکت نوکیا اگر می خواست مزیت نسبی را دنبال کند این شرکت در ابتدا تولید کننده چکمه پلاستیکی و الوار چوبی  بوده است؛ 17 سال این شرکت به قسمت الکترونیک خود یارانه داده است؛ یعنی چکمه پلاستیکی و الوار درست کرده است و سودش را اختصاص به قسمت الکترونیک خود کرده است.
حتی در آمریکا شرکت جنرال موتورز در بسیاری از موارد نسبت به سایر موارد مشابه مزیت نسبی ندارد ولی دولت حمایتش می‌کند تا زمین نخورد. جنرال موتورز نسبت به سایر شرکتهای خودرو ساز خدمات فنی و مهندسی «پشتیبانی» بیشتری می دهد. یعنی کیفیت پایین خودرو -نسبت به شرکتهای با سابقه تر در این زمینه- را با اعطای این تسهیلات خواسته جبران کند . هزینه ی این خدمات از کجا تهیه می شود؟ از کمکهایی که دولت به این شرکت می‌کند. دولت آمریکا سنگین ترین حمایتهای خود را در سال 2008 از این شرکت انجام داد. اکنون شما می گویید شرکت جنرال موتورز دهها سال پیش باید ورشکست می شد.
با این شرایط متعجب می‌شویم از مسئولینی همانند وزارت نفت که با این عقیده که مثلا در زمینه استخراج نفت مهندسین ما تخصص کافی ندارند یا از سرعت العمل کمی برخوردارند، شرکتهای خارجی را وارد کنیم که سریعتر استخراج نفت کنند. آمریکاییها یک مثلی دارند که می گویند: آنچه را می گویم عمل کنید نه آنچه که خود عمل می‌کنم.
 
بنابراین یکی از رهنمودهای قرآنی که ما را به اقتصاد مقاومتی هدایت می‌کند مسئله نفی سبیل است. آیا نمونه هایی دیگری در قرآن داریم؟
مورد بعدی را « سوره الأنفال آیه 60» (وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ) مشخص کرده است.
طبق مبنای فقهی خود باید نسبت به آنچه که در معرض  آسیب هستیم خود را تجهیز کنیم. همچنانکه در زمینه نظامی در شرایطی که جنگ نیز وجود ندارد باید خود را تجهیز کنیم و انواع موشکها را داشته باشیم تا بتوانیم امنیت خود را تأمین کنیم. این آیه  در مورد اقتصاد نیز صادق است؛ یعنی در زمینه اتکای به خویشتن، حتی اگر در نقطه 80 نیز باشیم باید خود را به نقطه 100 برسانیم. چون آیه می فرماید خود را همیشه در آن زمینه هایی که مورد تهدید هستید تجهیز کنید و این در زمینه اقتصاد مقاومتی معنا دارد؛ به عنوان نمونه اگر در زمینه فلان صنعت محاسبات مزیت نسبی می گوید که باید 40 درصد آن داخلی باشد و 60 درصد آن خارجی. شما باید این بهینه اقتصادی را بیست درصد جلوتر بیاورید. ممکن است 60 درصد از تولید داخلی به صرفه اقتصادی نباشد ولی این حکم اسلامی را تأمین می‌کند.
این یک حکم عقلی است که خود ما نیز در زندگی روزمره خود از آن استفاده می کنیم به عنوان نمونه اگر مخارج خودرو داشتن را محاسبه کنیم و مقایسه کنیم با آژانس گرفتن و مبلغ تهیه خودرو را در بانک سرمایه گذاری کنیم در نهایت متوجه می‌شویم که آژانس گرفتن به صرفه تر است. اما همه ما هرگاه پول خرید اتومبیل را به دست بیاوریم در خرید آن درنگ نمی کنیم و آن به جهت امنیت همه جانبه اتومبیل داشتن است.
 
می توان این مورد را در ادامه همان قاعده نفی سبیل دانست؟
به نوعی می توان گفت که این بحث در ادامه مبحث قبلی است اما تفاوت دارد؛ اینجا بحث تجهیز در مقابل دشمن است. 
 
یکی از مواردی که در فقه مطرح است و می تواند در تولید کمک کند؛ بحث انفال است در این مورد نیز توضیح بفرمایید.
بخش مهمی از درآمدهای کشور اختصاص به درآمدهایی است که از نفت به دست می آید. فقه نفت و منابع زیر زمینی و مواردی از این قبیل را انفال می نامد. فقه شیوه توزیع درآمد آن را به والی مسلمین سپرده است. مقام معظم رهبری در فرایند دموکراسی با توجه به آراء مردم آن را به  رئیس جمهور واگذار می‌کند که فلسفه حکم تنفیذ نیز از این جهت است. بنابراین طبق فقه رئیس جمهور حق دخالت در انفال  را دارد. اما همان فقه که  به رئیس جمهور اختیار دخالت در انفال را می دهد؛ او را امر به  مصرف  بهینه آن می‌کند و باید رعایت صرفه را کند. یعنی اگر برای بهداشت کشور یک تومان باید خرج شود و شما سه تومان خرج کردید بهینه مصرف نکردید. این عدم بهینه مصرف کردن  اولا با رعایت شیوه مصرف انفال اشکال پیدا می‌کند و دوم اینکه با یک قاعده دیگر فقهی یعنی  نفی غرر مخالف است.
 
بنابراین اینجا قاعده دیگری تحت عنوان نفی غرر مطرح می شود؟
بله، قاعده نفی غرر به زبان ساده این است که بین قیمت واقعی و فروخته شده کالا تفاوت فاحشی وجود داشته باشد. مثلا یک شکلات به مبلغ ده هزار تومان بخرید که در این صورت فروشنده پولی که به دست آورده باطل است؛ یعنی اگر خریدار در حال احتضار باشد ورثه حق به هم زدن معامله را دارند.
آقای دولت که وظیفه ات تأمین آموزش، بهداشت و امنیت است به چه قیمتی این خدمات را می فروشید؟ خیلی گران است و خرجش بالا است. اگر صلاحیت مصرف بهینه اموال مسلمین را ندارید بنابراین بالسویه بین آنها تقسیم کنید؛ چرا در آن تصرف می‌کنید؟ شما اگر ولایت به بنده دادید و بنده در معامله غرری عمل کردم این ولایت باطل است چون غرری عمل کردم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶