به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، استاد حسن رحیمپور ازغدی در جلسه گذشته درس ولایت فقیه که به همت هفتهنامه صوتی ولایت فقیه منتشر شده است، به کلامی از شیخ انصاری پیرامون مسأله ولایت فقیه اشاره کرد و آن را مورد بررسی قرار داد. استاد رحیمپور در این جلسه در راستای پرداختن به کلام و سیره عملی علما نسبت به مسأله ولایت فقیه، عملکرد و مکتوبات آخوند خراسانی را مورد بررسی قرار میدهد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به مکتوبات آخوند خراسانی اظهار داشت: روش عملی ایشان روش یک ولیفقیه تمام عیار بوده است که در همه مسایل اِعمال ولایت کرده و وارد شده است.
وی سپس به نامه آخوند خراسانی که آموزش نظامی را برای جوانان ایران واجب کرده است اشاره کرد و گفت: از این حکم میتوان فهمید که ایشان برای یک فقیه ولایت سیاسی قائل است زیرا اگر قائل نبود به چه دلیلی نسبت به جان مردم حکم میدهد؟
متن سخنان استاد رحیمپور به شرح ذیل است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
سیره سیاسی آخوند خراسانی
راجع به مرحوم آخوند خراسانی یک بخشی را اجمالا بحث میکنم که بدانید و خود آخوند خراسانی را بشناسید و بعضی از کسانی را هم که متأسفانه بحث ولایت فقیه را مطرح کردهاند میبینم که آنها هم از کنار آخوند خراسانی گذشتهاند چون که ایشان تصریح نکرده و آنها آمدهاند استناد کردهاند به ایشان؛ اینها هم از کنارشان گذشتهاند.
اصلاً اینطور نیست، آخوند خراسانی در عمل و قول حرفهایی دارند که چند نمونهاش را میخوانم که ببینید حتی اگر کل کتابهایشان را هم کنار بگذارید روش عملی ایشان روش یک ولیفقیه تمام عیار بوده است. در همه مسایل اِعمال ولایت کرده و وارد شدهاند.
صفحه 67 کتاب مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه جلد 3، که بخشی از آن را برای شما میخوانم و شما خود رجوع کنید:
این چندتا نقل قولی که از مرحوم آخوند خراسانی مطرح میکنم شما توجه کنید که آیا این آدم میتواند معتقد باشد که فقها در عصر غیبت ولایت سیاسی ندارند؟! دقت کنید که اصلاً به ایشان میخورد؟ بعد به سراغ عبارتی که آخوند خراسانی گفته و آنها چنین برداشت کردهاند بروم و آن را توضیح دهم.
ایشان چند نمونه نامهها و حکمهایی دارند در آن دوران که ایشان در نجف به سر میبرند و راجع به مسائل ایران حکم میکنند.
نامه آخوند خراسانی به جوانان ایرانی
یک نمونه برای جوانان ایران «بروید بسیجی شوید، آماده برای جهاد» آیا کسی که این نامه را مینویسد و این حکم را میدهد عملاً میتوان گفت که ایشان برای یک فقیه ولایت سیاسی قائل نیست؟! اگر قائل نیست برای چه همچین کاری میکند؟ ایشان نسبت به جان مردم حکم میدهد. جمله ایشان در تاریخ 7 ربیع الاول 1325 هجری قمری (البته نثر آن نثر زمان مشروطه است من سادهاش میکنم چون اگر خود متنش رو بخوانم ممکن است که نصف آن فهمیده نشود)؛
البته معلوم است حفظ اسلام و پاسبانی از ممالک اسلامیه تکلیف عامه مردم است و بر هر فردی از افراد مسلمین واجب است بر حسب قدرت و استعداد آن فرد در مقام تحصیل مقدمات پاسداری از سرزمین اسلامی اقدام بکند و چون مهمترین مقدمه آن تعلیم و تعلم آداب حربیه است (یعنی آموزش نظامی چریکی) به مقتضای هر زمانی، در اقدام به لوازم آن کوتاهی نکند. بر عموم جوانان مسلمین و ابناء امت اسلامیه واجب الکفایه است که در مشق نظامی و تعلّم قواعد حربی جدید که معمول این زمان است هیچ گونه مسامحه نکند و کمال اهتمام در این باب را داشته باشند.
مجتهدی در نجف (آخوند خراسانی) شرعاً به کل جوانان در ایران حکم میکند که شما وظیفه دارید که بروید آموزش نظامی متناسب با سلاح امروز ببینید، و آماده باشید برای نبرد.
این یعنی چه؟ مگر امام(ره) در مسائل نظامی بیشتر از این دخالت کرده؟ بله؛ ولایت مطلقه فقیه همین الان حق حکم و جنگ و صلح را دارد، خب همین است. کار آخوند خراسانی با ولایت فقیه که امام(ره) میگوید همین است. خود آخوند خراسانی حکم کرده است هنوز حکومتی تشکیل نشده ایشان حکم جهاد و آموزش نظامی میدهند.
سوال:
فرض کنیم ما طرف حسابمان با نامسلمان است یا مسلمان سنی یا شیعهای که مرجع تقلید ندارد طبیعتاً نسبت به آن فقیه ولایتپذیری ندارد پس آن ولایت افتاء نسبت به فرد خاص بیمعنی میشود ولی وقتی بحث حاکمیت پیش میآید نسبت به همه مردم است؟
اتفاقاً همین هم نسبت به همه مردم است. الان توجه کنید که سؤال ایشان این است وقتی حکومت نیست در باب ولایت افتاء فقط فتوا میدهد اما آنها که شیعه مقلد تو نیستند و یا شیعه نیستند و یا مسلمان نیستند ولی ایرانی هستند بر آنها که لازم نمیشود؟
جواب: فرق حکم با فتوا
عرض کردم که تفاوت حکم و فتوا در امور اجتماعی و شخصی، الان آخوند خراسانی در این فرمانش گفته کسانی که مقلد من هستند این کار را بکنند؟ چه میگوید؟ میگوید که بر عموم جوانان مسلمین و ابناء امت اسلامیه واجب الکفایه است که در مشق نظامی چنانکه معمول این زمان است هیچ مسامحه نکنند. اینجا اصلاً بحث فتوای شخصی نیست که تو مقلد من باشی یا نه؟! دقیقاً ولایت حکومتی این است. الان هم همین طور است، الان هم وقتی که ولی فقیه حکم میدهد همینطور است، مثلاً امام(ره) حکم جنگ و جهاد میدهند یا میتواند قطعنامه 598 امضا کند یا نکند یا میگوید هر کسی که میتواند اسلحه بردارد بیاید جلو. ایشان هم همین کار را کرده است کار دیگری نکرده، خودشان که نیامدهاند در جبهه لباس نظامی بپوشند و بگویند مثلاً توپخانه اینجا، آن سلاح آنجا... امام(ره) در یک مورد از مسائل جنگ به این شکل دخالت نمیکردند! اصلاً وقتی بلد نیستی حرام است دخالت کردن. آخوند خراسانی هم نگفته که مقلدانم چون اینجا بحث سرنوشت کل جامعه است.
دقت کنید ولایت افتاء یعنی این که من که دارم فتوا میدهم به همه دارم حکم میدهم و همه باید اطاعت کنند حتی حکومت هم که حکومت اسلامی نیست باید این را به شکل قانون الزامی کند چون من حکم دادهام؛ فقیه حکم میدهد، چون حکم خداست که اگر مثلا به سرزمین اسلامی دارند حمله میکنند واجب است همه آماده شوند. حکم من نیست حکم خداست که من میگویم.
خب؛ مرحوم آخوند میگوید باید تحت قانون کلی قرار داد و به ملـّت القا شود تا طبق آن رفتار کنند، تا قوه مقننه و اعضای مجریه و نفوس، هر یک در مرتبه خود از زمره مجاهدین فی سبیل الله محسوب شوند. این نامه آخوند آیا جز ولایت فقیه چیز دیگری هست؟ ایشان میگویند باید قانون هم شود. از نجف می گویند که در ایران این را قانون کنید، همه و همه وظیفه شرعی دارند که بروند و معطل نکنند که این مهمترین مسئله است بعد هم به قوه مقننه و مجریه دستور میدهد.
اصلا من میگویم که آثار آخوند هیچی، این عبارت که فقیهی در نجف میگوید قوه مقننه و اعضای مجریه و همه نفوس مردم هر یک در مرتبه خود در زمره مجاهدین فی سبیل الله باید باشند و همه باید آموزش نظامی ببینند این چیزی نیست جز ولایت افتاء و ولایت حکم و بلکه تصرف در جان و مال مردم.
حکم به جنگ نشانه تصرف در نفوس
حکم به جنگ مگر ولایت تصرف در جان و مال مردم نیست؟! این حق شرعی وظیفه آخوند خراسانی است و ایشان به حق و وظیفه خود عمل کرده. میخواهم بگویم آخر فردی را متهم میکنند که مخالف ولایت فقیه است که ما دیگر از ایشان ولیفقیهتر نداشتیم.
ما ولیفقیه به این گردن کلفتی در زمانی که حکومت نیست نداشتهایم!! حالا وقتی که حکومت هست اینطوری حرف نمیزنند، مرحوم آخوند در زمانی که حکومتی در کار نبوده ببینید که چه میگوید.
آخر نامه مرحوم آخوند:
تاکیداً به مجلس محترم شورای ملی هم عرض میشود هیچ عذری برای به تأخیر انداختن تعیین قانون مشق نظامی در نظر نمیآید تعجیل در این امر خواهید نمود. سَارِعوا الی مغفره من ربکم. الاحقر محمد قاسم خراسانی
توجه کنید اصلاً ولایت فقیه یعنی همین.
حال درباره آخوند خراسانی آمدند گفتند که نه خیر! آخوند بزرگ و عالم بزرگ شیعی ایشان مخالف ولایت فقیه هستند. آقا جان ولایت فقیه که در این نامه آمده از همین قانون اساسی ما کمتر نیست. ایشان به قوه مقننه دستور دادهاند، به قوه مجریه دستور دادهاند، به مجلس دستور دادهاند، به دولت دستور داده، به مردم هم دستور داده. حکم خدا هم میگویند. باید هم میگفتند.
اصلاً هیچ چیز از آخوند خراسانی غیر از همین نباشد؛ این که از ولایت افتاء بالاتر است.
تبعیت قوا از ولایت فقیه
بعضی دیگر از فقها به عنوان مثال مرحوم ملا عبدالله مازندرانی از علمای بزرگ نجف که از رهبران مشروطه است در ذیل نامه ایشان(آخوند) مینویسد که ما دیگر از این بیشتر نمیتوانیم بگوییم آنچه جناب حجة الاسلام دامت برکاته مرقوم فرمودهاند مطابق واقع و کافی است و در مقام الزام اخوان المؤمنین به قیام وظایف که موقوف الیه استقلال دولت اسلامیست کافی است و زیاده بر این ورقه گنجایش عرض ندارد یعنی دیگر سقف آن را جناب آخوند فرمودند، ما دیگر حرفی نداریم.
امام خمینی(ره) بعد از تشکیل حکومت خیلی از اینها را اعمال نکردهاند مگر گاهی که مجبور شدهاند. بعد از اینکه حمله کردند به کشور، امام(ره) گفتند که جهاد واجب است مرحوم آخوند خراسانی هم همینطور هستند؛ داشتند به کشور حمله میکردند گفت جهاد واجب است، همه قوای سهگانه هم باید تابع من باشند. اصلاً ولایت همین است ولایت فقیه چیزی بیش از این نیست.
نامه آخوند خراسانی به مردم تبریز
یک نمونه دیگر، صفحه 96 از همین کتاب:
کسانی به نام مشروطهخواهی میرزا حسن مجتهد را از تبریز اخراج میکنند. مرحوم آخوند باز از نجف اعلامیه میدهند میگویند که من با گفتن اینها میخواهم بگویم که ولایت از این بالاتر نیست. همینها ولایت فقیه است:
«خدمت مردم تبریز، علمای تبریز، انجمنهای تبریز، همه با آن مراتب اهتمام حجةالسلام آقای مجتهد در استحکام امر مجلس، اخبار موحشه از جسارت اوباش به ایشان رسیده است، موجب حیرت است مگر در دینداری سکنه آن سرزمین که سرآمد بلاد اسلامی است فطوری بهم رسیده است؟ که به هتک دین مبین اقدام نموده و اشرار و منحرفین به اسم فدایی و هواداری مجلس مثلاً به یک عالم اهانت شود و بگویند که این ضد مشروطه است.»
دخالت در مسائل ریز سیاسی مصداقی که در تبریز در آن زمان اتفاق افتاده است یعنی به یک عالم منتقد مشروطهخواهان اعتراض کردهاند و ایشان از نجف نامه مینویسند که حق ندارید خب ولایت سیاسی مگر بیانیههای یک کسی نیست؟ مثلاً امام(ره) آمده در صحنه رهبری انقلاب؛ مگر امام(ره) بیشتر از این کاری میکردند؟ ایشان هم همین طور مشکلی پیش میآمد بیانیه میدادند پس مرحوم آخوند در این قضیه هم کاملاً یک ولایت فقیه را خودشان اعمال کردهاند نمونه دیگر عین موضعگیری در مسائل ریز مصداقی سیاسی.
نمونه دیگر صفحه 201، اینها خود بهترین جواب است. به مرحوم آخوند خبر میرسد که در یک منطقه امنیت بهم ریخته است و ناامنی است؛ ایشان نامه مینویسند:
«بسم الله الرحمن الرحیم. توسط انجمن ملی تبریز رفع الله تعالی اعلامه جناب فلان! از مثل آن جناب توقع است که به شکرانه نعمت الهی که مشروطه را پیش آوردهایم و مجلس سر و سامان گرفت، در حفظ نفوس و اموال و اعراض و سد صغور مسلمین بذل کفایت کنید. این اوقات برخلاف آرزو اخبار وحشتناک از جرأت و بیباکی در قتل نفوس و هتک اعراض و هدم اموال میرسد. چنانچه خدای نخواسته محقق شود تکلیف ما طور دیگریست.» (یعنی اگر امنیت را برقرار کردید که کردید وگرنه وارد صحنه میشوم)
خب اینها چیست؟ آیا کسی که در نجف است میگوید فقیه حق دخالت در مسائل اجتماعی و امور حربیه و مسائل سیاسی و از این دست مسائل را ندارد اینطور اعلامیه میدهد؟ ایشان از نجف با آن غیرت دینی و شجاعت انقلابیش آیا چنین فتوایی میدهد؟
صفحه 203:
ایشان اول نصیحت میکنند و بعد میگویند: امیدواریم به زودی استبداد و هرج و مرج برطرف شود. مراقب باشید جسارت نشود، شکایات از منطقه تبریز و آذربایجان زیاد به من میرسد که منطقه بسیار ناامن است، حفظ مجلس امروز حفظ اسلام است، صیانت از آن لازم است و آخر دوباره تعبیر صریح میکند که اگر آشوب و ناامنی را در آذربایجان تمام کردید و مجلس را حمایت کردید که کردید و گرنه من تکلیف شرعی دارم و حکم میدهم و مستقیم به عنوان مرجعیت دخالت میکنم و وارد صحنه میشوم.
پشتیبانی از شیخ فضل الله نوری
حالا دو سه مورد دیگر هم هست که صریح است، کاملاً حکومتی است.
شیخ فضل الله نوری اعلام میکند که مجلس باید یک مادهای را بگذراند که تمام مصوبات مجلس بر طبق حکم چند مجتهد باشد آخوند خراسانی چطور مخالف ولایت فقیه است کسی که با فتواهای ایشان مشروطه به بار نشست حتی جایی بر سر مصادیق با شیخ فضل الله درگیر میشود، که شیخ نامه مینویسد و میگوید آقا من در تهرانم، شما در کلیات حرفهایتان درست است ولی شما آنجایید و نمیدانید که این جا چه خبر است. بابیها و بهاییها و کمونیستها و مشروطه خواههای انگلیسی و.... دارند بر کار سوار میشوند.
شیخ فضل الله نوری یک جایی میگوید که آقایان نجف اول نمیدانستند که مشروطه چیست و من آنها را آگاه کردم. این نامه شیخ فضل الله نوری است. میگوید من نامه نوشتم به آقایان و اینها به اعتماد من قبول کردند وگرنه که قبول نمیکردند چون من را میشناختند که شاگرد میرزای شیرازی هستم، مجتهد مسلم هستم من را که میشناسند چون من تأیید کردم از مشروطهخواهان، آقایان نجف، آخوند خراسانی و دیگران تایید کردند بعد حالا در اتفاقاتی که اینجا میگذرد متأسفانه در بعضی از موارد به حرف من توجه نمیکنند کسانی دیگر گزارشهای دیگری میدهند به اینها.
آخوند خراسانی از نجف اشرف نامه مینویسد خطاب به مجلس (آقا ایشان دارند به مجلس دستور میدهند، ولایت فقیه چیست پس؟) دستور میدهد از نجف اشرف: توسط جناب حجة الإسلام نوری دامت برکاته خبری به من رسیده و حالا خطاب به مجلس میگویم: «ماده شریفه ابدیه که به موجب اخبار واصله در نظام نامه اساسی درج (یعنی آن مادهای که مجتهدین باید نظارت کنند بر مصوبات، یعنی شورای نگهبان مثلا) آخوند خراسانی میگویند که این ماده شریفه ابدیه است و هیچ وقت قابل حذف نباید باشد و نخواهد بود و الا مجلس مشروعیت نخواهد داشت از طرف ما که در قانون اساسی درج و قانونیت مواد سیاسی و نحوها من الشرعیات یعنی تمام قوانین سیاسی و اجتماعی که آنجا تصویب میشود منوط به موافقت با شریعت مطهره از مهمترین مواد لازم قانون اساسی و حافظ اسلامیت این اساس است و چون زنادقه عصر به گمان فاسد حریت این موقع را برای نشر زندقه و الحاد مغتنم دانستهاند لازم است که یک ماده ابدی دیگر هم بیاید (این ماده ای که شیخ فضل الله گفت)، اون که ماده ابدی شریفه است که بدون آن کل مجلس بی اعتبار است.
غیر از این (حالا من از نجف دارم میگویم، این مگر ولایت فقیه نیست؟) لازم است ماده ابدیه دیگری که آن هم ابدی باشد، در دفع زنادقه و اجرای احکام الهی بر آنها و عدم شیوع منکرات در جامعه درج شود تا به عون الله نتیجه مقصوده بر مجلس محترم مترتب شود و فرق ضاله مأیوس و اشکالی مترتب نباشد.
خب ولایت فقیه چیست؟ آخوند خراسانی از نجف دستور می دهد به مجلس که باید این قانون را بگذارید، ولایت فقیه همین است.
من میگویم که عمل آخوند خراسانی آن هم عمل آخر عمرش اینها که واضح است، ولایت مطلقه فقیه که امام(ره) میگوید همینهاست ضمن اینکه این افراد میگویند ایشان گفته در عصر غیبت تشکیل حکومت اسلامی حرام است همچین صحبتی نکردهاند.
حکم به تأسیس مجلس توسط آخوند خراسانی
نمونه دیگر حکم به وجوب تأسیس مجلس است؛ میگویند ما داریم حکم شرعی میکنیم و واجب است مجلس تأسیس شود و آنجا میگویند که ما کدام مجلس را میخواهیم اینکه کسانی بگویند آخوند خراسانی دموکرات است، شیخ فضل الله طرفدار شریعت و از آخوند مرتجع است، آخوند خراسانی طرفدار پارلمان دموکراتیک و لیبرال دموکرات است، حالا ببینم که آیا واقعا ایشان لیبرال دموکرات است؟
سیره آخوند در تضاد با سکولاریسم
از صحبتهای آخوند چیزی به نفع سکولاریسم بیرون نمیآید، ایشان حکم میدهند.
مجلس محترم شورای ملی تلگراف موحش انجمن شریف واصل، از مخالفت مخالفین با مجلس محترم ملی اسلامی (کلمه اسلامی هم می آورد، یکی از چیزهایی که شیخ فضل الله میگفت. میگفت باید نامش را بگذاریم مجلس شورای اسلامی ولی انها می گفتند نه، مجلس شورای ملی که تا انقلاب هم همین اسم روی آن بود و امام(ره) دستور دادند در قانون اساسی دوباره اسمش شد مجلس شورای اسلامی. چون ملی بودنش که معلومه اینها همه نمایندگان ملتاند، اسلامی باید باشد تا محتوایش را نشان بدهند و الا میشود پارلمان لیبرال دموکرات).
ایشان میگویند که عموم اهل علم و کسانی که دین دارند، به آنها اعلام میکنیم که خدا گواه است ما با بُعد راه (دوریم و در نجفیم) غرضی جز تقویت اسلام و حفظ دماء مسلمین و اصلاح امور عامه نداریم. (اصلاح امور عامه یعنی چه؟) علی هذا مجلسی که تأسیسش برای رفع ظلم، کمک به مظلوم و امر به معروف و نهی از منکر و رفاه حال رعیت و ملت و حفظ اسلام است (ما این مجلس را میخواستیم نه یک مجلس لیبرال دموکرات غرب زده) قطعا، عقلا، شرعا و عرفا واجب است و مخالفت با آن مخالفت شرع انور است این مجلس واجب تشکیل شود و مخالفش مخالف شرع است (میگوید هرکس خلاف این به ما چیزی نسبت دهد ما قبول نداریم).
شیخ فضل الله نوری نامه مینویسد به نجف و از ایشان و علما مشروطهخواه تشکر میکند که شما کمک کردید این اصول آمد، دستور دادید که مجلس مجبور شود اینها را در قانون اساسی بیاورد که من متنش را نمیخوانم./102/229/ر