به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل؛ در کنار بسط باورها و ارزش های فراگیر اسلامی در یک جامعه دینی تلاش برای پرورش نیروس انسانی کیفی نیز اهمیت دارد که در ادامه به بررسی این امر و نقش تاریخی علما در آن می پردازیم
سوم. پرورش نیروی انسانی کیفی
بی گمان میان توسعه نیروی انسانی و افزایش ضریب امنیت اجتماعی، رابطه مستقیم و عالی است. بدین معنی که هر چه در جامعه عامل انسانی رشد و توسعه کیفی و کمی داشته باشد، به همان اندازه بهرهوری فعالیت آدمی )تولیدی، خدماتی، ارتباطی، گفتاری و رفتاری، معرفتی و... ( افزایش مییابد. کارآفرینی و اشتغال تقویت و رونق پیدا میکند. وارسی و زیرنظر داشتن رفتارها و نیز اجتماعی سازی هنجارها وارزشهای درون نسلی و بیرون نسلی، روان میشود و گسترش مییابد، پویایی اجتماعی به وجود میآید و پایدار و فراگیر میگردد.
پیدایی چنین وضعیتی، توانایی جمعی جامعه را در دگر سازی تهدیدها به فرصت، ارائه خدمات رفاهی و آسایشی ونیز حراست و پاسداری از هویت و حیثیت آن را افزایش میدهد. و از سوی دیگر، زمینه ها و عوامل تنش، خشونت و رفتارهای شرورانه اجتماعی را میکاهد. منظور از پرورش ویا توسعه انسانی، همانا ترکیبی از سلامت روحی، جسمی، فکری، آموزش، خردورزی، مهارتهای ارتباطی و کلامی فراگیر و خردورزانه است.
وقتی از این دریچه، تاریخ معاصر را مینگریم، میبینیم عالمان دین کارهای ماندگار و مهمی در عرصه گسترش و نهادینه سازی آموزش و پرورش و نیز ارائه خدمات درمانی و پزشکی انجام داده اند. اینان در تمامی ادوار و در بازه زمانی قاجاریه بدین سوی، پرورش نیروی انسانی را نه تنها امر مهم، بلکه یک اصل حیاتی و فریضه دینی میدانستند و برای انجام این مهم هماره کوشا بودند. این تلاشهای ثمر بخش را در سه حوزه میتوان نگریست:
اخلاق و معنویت
آموزش
بهداشت و درمان
اینان بر پایه دستور اسلام به گسترش علم آموزی، مکتب خانه ها و مدارس و مراکز آموزشی را بنیان گذاردند و برای سلامت جسمی مردمان، سرمایه گذاری کردند و گامهای استواری در جهت تاسیس مراکز بهداشتی و درمانی برداشتند که این سنت، همچنان ادامه دارد. مدارس، درمانگاه ها و بیمارستانهای بسیاری وجود دارد که به همّت و تلاش و سرمایه گذاری مراجع و عالمان دینی بنیان گذاری و دایر شده اند.
در مراکز آموزشی، تلاش میورزیدند با آموزشهای نوین و کارآمد، نیروهای انسانی مورد نیاز جامعه را بپرورانند، تا جایی که در دوره قاجاریه یکی از کار ویژه های روحانیت، مسؤولیت آموزش و پرورش بود.
سید محمد طباطبائی، مردم را بر میانگیزاند تا از دستاوردهای بشری آگاهی یابند و از اکتشافهای جدید و پیشرفته دنیا بهره ببرند. او، طلاب را به فراگیری زبانهای خارجی و آگاهی از حقوق بین الملل بسیار سفارش میکرد و در حدّ توان زمینه های آن را فراهم میساخت. نخستین مدرسه با اسلوب آموزشی نوین، به دست ایشان در سال 1317ه. ق. بنیان گذارده شد. همچنین ایشان و شیخ فضل اللّه نوری، مدرسه و آموزشگاه به روش و سبک جدید برای بانوان بنیان گذاردند.
طرح دارالفنون نیز، پیش از همه از سوی حوزه مطرح شد. شیخ علی استرآبادی از شاگردان صاحب جواهر، که دانشمندی ذوالفنون بود، برای ایجاد آن طرحی به دولت داد که متأسفانه پذیرفته نشد. در زمینه مراکز آموزشی و نیز درمانی که به درایت عالمان دینی و حوزوی تأسیس شده است، منابع تاریخی بسیار است، ولی چون از موضوع این نوشتار بیرون است به آن نمی پردازیم.
همچنین عالمان دین برای سلامت روانی و روحی مردم، بر گسترش آداب ناب اسلامی، اخلاق و معنویت، همت میگماردند و با قلم، زبان و رفتار آن را در لوح سینه ها مینگاشتند و به این ترتیب، الگوی سلامت و امنیت را برای جامعه ترسیم میکردند.
کتاب «معراج السعاده» علامه نراقی، از دوران قاجار تاکنون، در سپهر ارزشی و اخلاقی جامعه ایران نقشی کم نظیر داشته است. افزون بر این، عالمان، در قالب اندرزنامه، سلوک الملوک، نصیحة الملوک، تهذیب الاخلاق و داستانهای تاریخی، افزون بر بیان معانی بلند با زبان ساده، در پی آن بودند که با روش مناسب داروی تلخ نهی از منکر را به حاکمان خود خواه بخورانند و برای آنان و مردم درس انسان دوستی، آزادی، عدالت، حق مندی، برابری، فقرزدایی و همرنگی و راستی میدادند. و از آن جا که با قدرت مندان و پادشاهان، که خود را مالک جان و مال مردمان میدانستند، نمی شد بی پرده و صریح سخن گفت و از رفتار زشت و ناهنجار بازشان داشت و به حق و معروف فراخواندشان، بهترین و کارآمدترین روش، بهره گیری از قالب داستان، شعر و طنز بود که در این قالب از بدیها بازشان داشت و به خوبیها فراخواندشان.
امام خمینی، تجربه شخصی خویش را در باره نقش تربیتی عالمان دینی و سلامت رفتاری افراد در جامعه چنین بازمی گوید:
«محلات، یک محلی است که من بعضی تابستانها میرفتم.... احساس میکردم که مردم محلات با مردم بسیاری جاها فرق دارند.... علمایی که در محلات بودند، علمایی بودند که افراد صحیح; وظایف ملایی شان را، وظایف دیانت شان را خوب عمل میکردند، مردم هم به تبعیت آنها خوب شده بودند.»
مؤلفه های سخت افزاری
امنیت، همان طوری که زوایای نرم افزاری دارد، مؤلفه های سخت افزاری نیز دارد و چه بسا این چهره شناخته شده تر باشد مانند: نیروی نظامی و انتظامی، سطوح پیشرفته فن آوری، قدرت بالفعل و بالقوه اقتصادی، جمعیت و عمق سرزمینی و... پیوند هریک از اینها با امنیت اجتماعی بی تردید است که در جای خود باید تحلیل و بازشناسی شود. امّا برای بیان کارکرد و نقش روحانیت و عالمان دینی در این ساحَت و پیوند آن با امنیت اجتماعی، میتوان از دو نوع اقدام ایجابی و سلبی نام برد.
1. اقدام ایجابی
داشتن اشتغال و امنیت شغلی، درآمد پایه و بسنده برای هزینه های مهم و حیاتی زندگی، توزیع منصفانه در آمدها و اموری از این دست، از شمار عوامل مهم و اثر گذار در کاهش ناهنجاریها و اعمال شرورانه اجتماعی از یک سو و افزایش اجتماعی شدن رفتارها و ارزشها و هنجارها از سوی دیگر است.
می دانیم پدید آمدن چنین وضعیتی، در گرو فراهم سازی زیر ساختهای صنعتی، تولیدی، اقتصادی و مالی و فرایندهای سرمایه گذاری، کار آفرینی و... است. عالمان دینی، در این ساحَت نیز درایت داشته اند و در تسهیل این گونه امور معیشتی برای مردمان به جد همکاری کرده اند، به گونهای که از طرح صنعتی سازی و استفاده از نوآوریهای فنی، نه تنها استقبال کردند، بلکه با حمایت روحانیت و عالمان دین اجرایی گردید. برای نمونه در جریان ایجاد راه آهن قم تهران، حاج ملا صادق مجتهد قم، بر ضرورت گسترش شبکه راه آهن تأکید کرد و آبادانی و سر سبزی کشور و مملکت و فراوانی و ارزانی کالاها و ایجاد کار برای بیکاران را از آثار سودمند آن شمرد. همچنین روحانیون و عالمان مشهد و تبریز در جهت توسعه راه های حمل و نقل ریلی و راه آهن اعلام آمادگی و همکاری کردند. و نیز نخستین کارخانه های صنعتی، توسط مردان دیندار و با تشویق علما پایه گذاری گردید.
احیاء و بازنگری در موقوفات، خراج، زکات، خمس و نیز اصلاح نظام مالیاتی و تقسیم اراضی زراعی و نیز استفاده از روشهای علمی در بهره برداری بهینه از منابع آبی کشور )مثل تقسیم زاینده رود( در جهت کاهش فقر و بیکاری و رفاه عمومی و تأمین اجتماعی و آبادانی از شمار کارهای زیر ساختی عالمان دین در این ساحَت است.
میرزا محمدحسین نائینی بر اساس مبانی اسلام، اصول وقواعد کلی، اهداف و مقاصد شریعت و با استناد به سیره رسول اکرم (ص) و سیره و رهنمودهای علی (ع)که شاخصه های آن در نامه به مالک اشتر باز تابیده است، نظام مالیات را به روش نوین و در چارچوب معیارهای شرعی کاملا همسو و سازگار با اسلام دانست و فراتر از آن، آن را مناسب ترین ساز و کار مالی جایگزین خراج و جزیه در جهت تأمین امنیت و عدالت اجتماعی قلمداد کرد:
»و ظاهر است که چنانچه در صدر اسلام، بعد از هجرت و قبل از فتوحات اسلامیه و استیلای مسلمین بر اراضی خراجیه مفتوح العنوة، سیره مقدسه نبوت ختمیه (ص) بر بسط و توزیع مصارفِ لازمه نوعیه بر عمومِ مسلمین و معاهدین من الیهود و غَیرِ هم، به اندازه تمکن و دارایی به نسبت متساویه، مستقرّ و التزام به آن هم، از شروط معاهده با معاهدین بود. و حتی تشریف فرمایی حضرتش به حصن یهودان بنی نضیر هم، برای مطالبه حصّه ایاز دیه وارده، بر مسلمین بود که به موجب عهدنامه، دادنی بودند و بالاخره به نقض عهد نمودنِ آنان و جلا دادن شان مؤدّی گردید.
همین طور در این عصر هم، چون اراضی خراجیه مفتوح العنوة، علاوه بر آن که عیناً مجهول است، استقرارِ یدِ مالکانه متصرفین و احتمالِ استناد آن به نقل صحیح شرعی بر فرض معلومیت عین هم، مانع از اجرای احکام مقررّه در باب اراضی خراجیه است; لهذا وظیفه حالیه در تصحیح عمل مالیه منحصر است که بر طبق همان سیره مقدسه صدر اسلام مصارف لازمه نظم و حفظ مملکت و اخراجش از حلق غنیمان خارجی که به وسیله خیانتهای مملکت فروشان بلعیده اند، صحیحاً تعیین شود و به تعدیل صحیح و ممیزی علمی به نسبت متساویه و به اندازه انتفاع از تمکن و دارایی، بر طبقات ارباب مستغلات و تجارات و مواشی و غیرهم توزیع و از برای طبقات کارگزاران و متصدیان امور هم به اندازه لیاقتِ خدمت شان به نوع، مقرر و ایصال گردد»
شهید سید حسن مدرس نیز، بر بنیاد همان مبانی وسیرت نبوی و علوی یادشده مالیات را شرعی و اسلامی دانسته و یک ضرورت اجتماعی در جهت حفظ استقلال و امنیت اجتماعی جامعه اسلامی میخواند. ایشان در سخنانی در مورخ 17جمادی 1329 در مجلس دوم، مالیات را از شمار منابع مالی دولت بر میشمرد که بدون آن کشور سامان نمی گیرد:
»این مالیات، غیر از خمس و زکات است; بلکه اختیار آن به دست اولیای امور است که برای پیشرفت کارهای کشور به حسبِ مقتضیات زمان بر افراد وضع کنند.... . بعضی اشخاص، به عنوان ملی شدن، مالیات دولت را نمی دهند. میخواهم در این موقع خبری عرض کنم... در اسلام مجازات هست و یک مجازات درباره شخصی که مالیات دولت را نداده است، اجرا شده است. در زمانِ حضرت امیر (ع) یکی از اُمَنای مالیه توابع فارس مال بیتِ المال را خورد و فرار کرد.
حضرت امیر (ع) امر فرمودند: خانه او را خراب نمایند. این مجازاتِ خانه خراب کردن برای کسی است که این مال مردم باشد و آن مال را بخورد. اشخاصی که بقایا دارند و از ادای مالیات استنکاف میورزند، خائن ملت و وطن فروشان غیرمستقیم مملکت هستند. اگر مالیات خود را میدادند، رفع حوائج دولت میشد و دولت مجبور به استقراض خارجی نمی گردید.«
2. اقدام سلبی و بازدارنده
مهم ترین فعالیت سخت افزارانه عالمان دین به منظور فراهم سازی امنیت اجتماعی و ملی و اعتقادی، همانا مبارزه علیه استکبار و استعمار، اشغال و تجاوز بیگانگان، بوده است. این امر، بیش تر به صورت تحریم کالاها و پارهای از معاملات اقتصادی، ممنوعیت تصرف و فروش اراضی برای مستکبران و متجاوزان و نیز مبارزه مسلحانه علیه آنها انجام گرفته است. نمونه های فراوانی از این گونه حرکتها و رویاروییها وجود دارد که در این مقام، تنها چند نمونه را یادآور میشویم.
آقای نجفی از علماء و فقهای بنام و نافذ عصر قاجار در اصفهان، حکم تحریم کالاهای خارجی و غربی را صادر کرد و فرزندش آقا نوراللّه نیز این تحریم ها را ادامه داد، تا جایی که به نابودی چارلز مارلینگ; کاردار سفارت انگلیس در تهران میانجامد. میرزای شیرازی فتوا به حرمت استفاده از تنباکو را صادر کرد و این فتوا، در عمل، یک کمپانی بزرگ خارجی را ورشکست و زمین گیر ساخت. آیت اللّه کاشانی در جریان مبارزات مردم برای ملی سازی صنعت نفت، با هدف شکست استعمار انگلیس، اجناس خارجی را تحریم کرد.
محمد حسین کاشف الغطاء، فروش اراضی فلسطین به یهودیان را به منزله جنگ با خدا و پیامبر )ص( و پایمال کردن دین اسلام اعلام کرد.
آیت اللّه اراکی از شاگردان آخوند خراسانی، نقل میکند:
»در آن زمان ]زمانی که میرزای شیرازی حکم دفاع علیه تجاوز انگلیس صادر کرد[ مدتی آیت اللّه کاشانی را ندیدم، تا این که روزی ایشان را دیدم دو ردیف فشنگ بسته و یک تفنگ هم بدوش انداخته بود.»
ستیز عالمان دین و مراجع درد آشنای تقلید شیعی با سلطه غارت گرانه استعمار و آشوب آفرینی آنان میان مردمان، چنان در تاریخ معاصر ایران میدرخشد که استاد دکتر علی شریعتی از آن چنین یاد میکند:
«تا جایی که من میدانم، زیر تمام قرار دادهای استعماری را کسانی امضاء گذاشته اند، همگی از میان ما تحصیل کرده های دکتر، مهندس و لیسانسیه و همین ما از فرنگ برگشته ها. یک آخوند، یک از نجف برگشته اگر امضایش بود من هم مثل شما اعلام میکنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن میبینیم، از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه و... اولین بار اینها بودند که در برابر امپریالیسم میایستادند...»
بی تردید، این مجاهدتهای فتوایی و عملی، نقش اساسی در جلوگیری از چپاول و به غارت رفتن ثروت و سرمایه های ملی و در نتیجه فقر و فلاکت مردمان و نا امنی هایی که استعمارگران در جوامع زیر سلطه پدید میآوردند، داشته است.
بالاخره حرکت و قیام هوشمندانه و عزت ساز امام خمینی، که به بنیان گذاری حکومت اسلامی و تقویت بنیادهای امنیت در جامعه دینی انجامید، میتوان الگویی فراگیر از به کارگیری مؤلفه های نرم افزاری و سخت افزاری امنیت ساز عالمان دین، در جهت به حقیقت پیوستن و تأمین عدالت و امنیت اجتماعی یاد کرد. البته کالبد شکافی این مرحله، نیازمند گشودن باب و جستاری مستقل است.
نتیجه
برایندآن چه بیان گردید، در محورهای زیر میگنجد:
1. امنیت در تمامی اشکال آن، از جمله امنیت اجتماعی، یک واقعیت یا فرایند چند بعدی و چند ساحَتی است.
2. برای فراهم سازی و تأمین امنیت اجتماعی متغیرهای متنوع و گوناگونی مدخلیت دارد که همه آنها با دو مؤلفه نرم افزاری و سخت افزاری جست وجو میشوند.
3. در کارنامه عالمان و مراجع برجسته و زمان شناس شیعی در تمامی ادوار و بویژه در بازه زمانی یاد شده، هر دو نوع مؤلفه و اقدام به روشنی دیده میشود. این اهتمام علما در این زمینه هم بواسطه احساس تکلیف شرعی و هم بر اساس دلسوزی پدرانه نسبت به جامعه اسلامی است. 102/120/د