به گزارش خبرنگار سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ امنیت اجتماعی به معنای سلامت و نبود تهدید برای هویت یک جامعه تعریف میشود. بر اساس این نگاه هر جامعه واجد یک هویت جمعی است که متشکل از باورهای دینی ، تاریخ ، ضرورتهای جغرافیایی و.... است. این هویت وجه جامع تمام افراد یک سرزمین است و محل اتحاد و یکپارچگی آن جمعیت تلقی می شود و حفظ آن در عرصه ی امنیت اجتماعی و مکتب دفاعی مورد پیگیری است.
امنیت اجتماعی به عنوان مسیر و روشی برای حفظ این هویت مشترک از هرگونه گزند و تهدید تلقی می شود به همین دلیل یک نظام امنیتی و دفاعی در بعد اجتماعی ضمن شناخت مؤلفههای هویت ساز باید تهدیدهای پیش رو را شناسایی و به مقابله با آنها پیش و پس از فعلیت تهدید بپردازد.
در نگاه اسلامی یک جامعه مطلوب که برای بسط و اجرایی کردن دین و رسیدن به سعادت فردی و جمعی هدف گذاری شدهاست از ویژگیهای خاصی برخوردار است که هر چه به این ویژگیها آسیب بزند تهدید قلمداد میشود چرا که مستلزم دوری این جامعه از هدف خود خواهد بود و بی شک خروج از این چارچوب نتیجهای جز حرکت جامعه اسلامی به سمت تباهی نخواهد داشت.
از دیدگاه قرآن جامعه مطلوب دارای ویژگیها و معیارهای متعددی است که هویت آن را تشکیل میدهد. بر اساس مستندات قرآنی میتوان هویت جامعه اسلامی را مبتنی بر این امور دانست:
الف: اعتدال
یکی از ویژگیهای جامعه مطلوب از نگاه قرآن اعتدال است ؛ جامعهای به دور از افراط و تفریط ، تندروی و کند روی . جامعهای که همه نیازهای مادی و معنوی به گونهای صحیح و متوازن در آن دیده شود. قرآن کریم در وصف امت اسلامی میفرماید: ((وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدا)) « همان گونه (که قبله شما یک قبله میانه است) شما را نیز امت میانه اى قرار دادیم (که در حد اعتدال که میان افراط و تفریط هستید) تا گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما».
به تعبیر احمد مراغی : شما امت اسلامی را امتی نمونه و عادل قرار دادیم چرا که امتی وسط هستید . بدین وسیله میتوانید هم حجت بر مادیّون باشید که فقط به لذاّت دنیوی بسنده کرده اند و از مزایای روحی و معنوی ، خود را محروم ساخته اند و هم حجتی بر آنان باشید که غلوّ در دین کرده و خود را از همه لذاّت جسمی محروم ساخته و همه اموری حیات مادی را که خدا برای بشر مهیا نموده بر خود تحریم کرده اند.
آیت الله مکارم شیرازی در ذیل آیه در تفسیر نمونه گفته اند : امت اسلامی امتی است که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کند رو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، الگو و نمونه.
ب: پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر
سر نوشت مشترک امت اسلامی، سبب حس مسئولیت هر یک از افراد امت اسلامی نسبت به یکدیگر میشود و از اینجا مراقبت از یکدیگر در عرصه معنویت و حفظ ارزشهای دینی شکل میگیرد و در پی آن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی تحقق مییابد . قرآن کریم امت اسلامی را به سبب داشتن این ویژگی بهترین امت معرفی میکند که از همین جا معیار دیگر جامعه مطلوب از دیدگاه قرآن به دست میآید؛ میفرماید : ((کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه)) «شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف مىکنید و نهى از منکر، و به خدا ایمان دارید».
مطابق تفسیر مرحوم طبرسی این ویژگیها در تحقق بهترین امت بودن شرط است ؛ همان گونه که از برخی از صحابه نقل شدهاست که گفته: هر کس بخواهد بهترین این امت باشد، باید این شرایط سه گانه را ( ایمان به خدا ، امر به معروف و نهی از منکر ) به درستی ادا کند.
علامه طباطبائی نیز به این نکته توجه کرده و گفتهاست : شما امت اسلامی بهترین امتی هستید که میان همه ملتها آفریده شده به این دلیل که امر به معروف و نهی از منکر میکنید.
از سوی دیگر ، قرآن کریم جمعی از بنی اسرائیل را به سبب سستی در نهی از منکر مورد لعن قرار داد؛ فرمود: (( لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ * کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ))« آنها که از بنی اسرائیل کافر شدند بر زبان داود و عیسی بن مریم لعن (و نفرین) شدند، این بخاطر آن بود که گناه مى کردند و تجاوز مینمودند .آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند یکدیگر را نهى نمى کردند چه بد کارى انجام میدادند».
در واقع جامعهای که در آن منکران انجام میشود و کسی از آن نهی نمیکند، جامعهای نا مطلوب، نکوهش شده و مورد خشم خداوند است و این ویژگی را میتوان بخشی از هویت جمعی یک جامعه مسلمان دانست.
ج: اتحاد و انسجام
از معیارهای دیگر جامعه مطلوب قرآنی ، جامعهای است که در میان مردم مسلمان آن اتحاد بوده و از تفرقه به دور باشند؛ قرآن کریم در آیه 103 آل عمران میفرماید: ((وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ )) « و همگى به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود بیاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دلهاى شما الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او برادر شدید، و شما بر لب حفره اى از آتش بودید، خدا شما را از آنجا برگرفت (و نجات داد) این چنین خداوند آیات خود را براى شما آشکار میسازد شاید هدایت شوید».
اشاره اصلی آیه به اعتصام همه مسلمین به ریسمان محکم الاهی است و در واقع آنها را از تفرقه بر حذر داشتهاست و خاطر نشان میکند که بواسطه حضور پیامبر اکرم (ص) نعمت برادری و اتحاد میان آنان ایجاد شد و آنان را از روزگار سخت نجات داد.
منظور از ریسمان الهى هر گونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر و اهل بیت او، و به عبارت دیگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسیع" ارتباط با خدا" که از معنى" بِحَبْلِ اللَّهِ" استفاده مىشود، جمع است.
در آیه 65 سوره انعام ، تفرقه را همانند بلاهای سخت و ویرانگر آسمانی و زمینی معرفی کردهاست؛ فرموده : ((قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ )) «بگو او قادر است که عذابی از طرف فوق یا از زیر پای شما بر شما بفرستد یا به صورت دسته هاى پراکنده شما را با هم در آمیزد، و طعم جنگ (و ناراحتی) را به هر یک از شما به وسیله دیگرى بچشاند ».
مسئله اختلاف کلمه و پراکندگی در میان جمعیت به قدری خطرناک است که در ردیف عذابهاى آسمانى و صاعقهها و زلزله ها قرار گرفتهاست، و راستى چنین است، کرارا دیده شدهاست کشورهاى آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه به نابودى مطلق کشیده شدهاست و این جمله هشدارى است به همه مسلمانان جهان!
امیر مومنان (ع) در خطبه 127 نهج البلاغه همراه با تأکید بر اتحاد و پرهیز از تفرقه، به آسیب تفرقه و تک رویها نیز اشاره میکند؛ میفرماید « همیشه همراه جمعیتهای بزرگ ( اکثریت طرفدار حق) باشید و از جدایی و تفرقه بپرهیزید ؛آگاه باشید! هر کس مردم را به این شعار ( تفرقه) دعوت کند او را به قتل برسانید، هر چند زیر عمامه من باشد( و به من پناهنده شود ) ».
نتیجه آن که اتحاد و برادری میان مسلمانان ، از ویژگیهای هویت بخش یک جامعه مطلوب و تفرقه و اختلاف نشانه جامعه ای نامطلوب و ویران است.
د: عدالت پیشگی
از دیگر معیارهای جامعه مطلوب در قرآن کریم ، جامعهای که مردمان آن به قسط و عدل رفتار کنند و از ظلم و ستم و بی عدالتی دور باشند. قرآن کریم در آیه 135 سوره نساء مردم برای برپایی قسط و عدل فرمان میدهد ؛ میفرماید: ))یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً)) «اى کسانى که ایمان آوردهاید کاملا قیام به عدالت کنید، براى خدا گواهى دهید اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما بوده باشد، چه اینکه اگر آنها غنى یا فقیر باشند خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند، بنا بر این از هوى و هوس پیروى نکنید که از حق منحرف خواهید شد، و اگر حق را تحریف کنید و یا از اظهار آن اعراض نمائید خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است».
به گفته طبرسی، مقصود از « قوامین بالقسط» آن است که پیوسته به عدل قیام کنید و عادت شما در گفتار و رفتار قیام به عدل باشد.
در آیه 8 سوره مائده میفرماید: (( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُون))« ای کسانى که ایمان آوردهاید همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدالت گواهى دهید، دشمنى با جمعیتى شما را به گناه ترک عدالت نکشاند، عدالت کنید که به پرهیزکارى نزدیکتر است و از خدا بپرهیزید که از آنچه انجام مىدهید آگاه است».
در این آیه نخست دعوت همگانی به قیام برای خدا میکند ، آن گاه دستور میدهد از روی عدالت گواهی دهند ، سپس تأکید میکند که حتی دشمنی با جمعیتی نباید سبب شود که در رفتارتان با آنان از خط عدالت خرج شوید و ناعادلانه با آنان برخورد نمایید.
پیامبران به سه وسیله مجهز بودند: دلائل روشن، کتب آسمانى، و معیار سنجش حق از باطل و خوب از بد؛ و هدف از اعزام این مردان بزرگ با این تجهیزات کامل همان اجراى" قسط و عدل" است.
نکته جالب دیگر در جمله« لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» این است که از" خود جوشى مردم" سخن مىگوید، نمىفرماید: هدف این بوده که انبیاء انسانها را وادار به اقامه قسط کنند، بلکه مىگوید: هدف این بوده که مردم مجرى قسط و عدل باشند! آرى مهم این است که مردم چنان ساخته شوند که خود مجرى عدالت گردند، و این راه را با پاى خویش بپویند.
در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم : ((إِنَّ النَّاسَ یَسْتَغْنُونَ إِذَا عُدِلَ بَیْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ رِزْقَهَا وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ بَرَکَتَهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى)) مردم ، آن گاه که عدالت میانشان حاکم باشد، بی نیاز میگردند و آسمان با اذن پروردگار رزق خویش را فرو میفرستد و زمین برکاتش را خارج میسازد ( و در اختیار مردم قرار میدهد) ».
بنابر این، وجود عدالت از معیارهای مهم یک جامعه مطلوب قرآنی است ، همانگونه که وجود ستم و بی عدالتی به ویرانی و عقب ماندگی جامعه میانجامد و از نظر قرآن ناپسند و نا مطلوب است.
هـ : یکتا پرستی
قرآن کریم هنگامیکه ترسیمی از انتقال از جامعه نامطلوب و مقصد نهایی جامعه مطلوب ارائه میدهد ،هدف نهایی را پدید آمدن جامعهای میداند که در آن بدون هیچ ترسی تنها خداوند پرستش شود؛ در آیه 55 سوره نور میفرماید : ((وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئا )) «خداوند به کسانى که از شما ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده مىدهد که آنها را قطعا خلیفه روى زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روى زمین بخشید. و دین و آئینى را که براى آنها پسندیده پا بر جا و ریشهدار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل مىکند، آن چنان که تنها مرا مىپرستند و چیزى را براى من شریک نخواهند ساخت».
به گفته آیت الله مکارم شیرازی :« از مجموع آیه چنین بر مىآید که خداوند به گروهى از مسلمانان که داراى این دو صفت هستند" ایمان" و" عمل صالح" سه نوید دادهاست:
1- استخلاف و حکومت روى زمین.
2- نشر آئین حق به طور اساسى و ریشهدار در همه جا (که از کلمه" تمکین" استفاده مىشود).
3- از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى.
و نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادى خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهى براى او قائل نشوند و توحید خالص را در همه جا بگسترانند
همچنین در داستان ملکه سبا ، هنگامی که قرآن کریم از زبان هدهد وضعیت آن قوم را باز گو میکند ، نخست رشد مادی آنها را میستاید : (( إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَ أُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیم)) «من زنى را دیدم که بر آنها حکومت مىکند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمى دارد». ولی در ادامه خورشید پرستی آنها را مورد انتقاد قرار میدهد و میگوید:(( وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ * أَلاَّ یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ )) « (اما) من او و قومش را دیدم که براى غیر خدا- خورشید- سجده مىکنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدایت نخواهند شد. چرا براى خداوندى سجده نمىکنند که آنچه در آسمانها و زمین پنهان است خارج مىکند؟ و آنچه را مخفى مىکنید و آشکار نمىسازید، میداند؟».
این حقیقت به خوبی گویای این مطلب است که از نظر قرآن صرف پیشرفت مادی معیار کافی برای یک جامعه مطلوب نیست ، بلکه باید همراه با توحید و خدا پرستی باشد. لازم به یاد آوری است که پرستش خدای یگانه و اجتناب از چند گانه پرستی هدف اصلی بعثت انبیا بودهاست ، همانگونه که قرآن کریم در آیه 36 سوره نحل به صراحت میفرماید : (( وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)).
همچنین هدف نهایی دین اسلام نیز همین است ، که روزی محقق خواهد شد : (( هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ )).
و : رشد و بالندگی
از ویژگیها و معیارهای مهمی که در قرآن برای وضعیت جامعه مطلوب بیان شده ، آیه 29 سوره فتح است که در آن اوصاف مسلمانان همراه پیامبر اکرم ( ص) بیان گردیدهاست؛ در این آیه پس از بیان ویژگیهای همراه آن حضرت ، آنان را همانند کشت زاری زیبا و رشد یافته ترسیم میکند که سبب شگفتی همگان است . این آیه از رساترین آیه در بیان یک جامعه اسلامی است که رشد معنوی و مادی را با هم جمع کردهاست. می فرماید: ((مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً )) «محمد فرستاده خدا است و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى، آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنها در تورات است، و توصیف آنها در انجیل همانند زراعتى است که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده، و بر پاى خود ایستادهاست، و به قدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وا مىدارد! این براى آن است که کافران را به خشم آورد، خداوند کسانى از آنها را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند وعده آمرزش و اجر عظیمى دادهاست».
این مثل زیبایی از یک جامعه مطلوب و پیشرفته اسلامی است که در پرتو ایمان ، تلاش و همت جانانه به رشد همه جانبه مادی و معنوی می رسد ، که از یک سو دوستان را شگفت زده و خوشحال می کند و از سوی دیگر، عظمت این رشد و تکامل دشمنان را خشمگین و عصبانی می کند.
به نوشته آیت الله مکارم شیرازی: « اوصافى که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبههاى مختلف است . آنها انسانهایى هستند با صفات والا که آنى از حرکت باز نمی ایستند، همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر مىدهند و روز به روز خیل تازهاى بر جامعه اسلامى مىافزایند. آرى آنها هرگز از پاى نمىنشینند و دائما رو به جلو حرکت مىکنند، در برابر دشمنان حق مظهر خشم خدایند، و در برابر دوستان حق نمایانگر لطف و رحمت او .این اوصاف عالى، این نمو و رشد سریع، و این حرکت پر برکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط مىآورد سبب خشم کفار مىشود».
و این تصویری است از یک جامعه مؤمن که جوانه می زند، رشد می کند و برخی از اعضای آن برخی دیگر را تقویت می کنند ، تا آن جا که نیروی عظیمی از نظر کثرت و توانمندی شکل بگیرد .
رسالت اسلامی به وسیله پیامبر (ص) و کسانی که با او بودند این گونه شکل گرفت ... به تدریج از مرحله ضعف در نیرو و توان ،به سوی قدرت و توانمندی حرکت کرد و البته روزی تا آن جا پیش خواهد رفت که همه عالم را فرا خواهد گرفت.
فرجام
موارد مطروحه ، بخشی از ویژگیهای هویت ساز جامعه اسلامی است که ایجاد هرگونه خلل و نقصی در آن بدلیل مانعیّت در رسیدن به هدف خلقت تهدید تلقی می شود و باید در مرکز توجه سیاست گذاران قرار گیرد ، البته عیان است ویژگیهای مطروحه دارای وزن یکسانی نیستند و اهمیت هر کدام منجر به مهم تر شدن و اولویت یافتن رفع تهدید احتمالی می شود. 701/120/د
علیرضا داودی