به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ یکی از ارکان و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی که توانسته علیرغم همه توطئهها و تهاجمات گسترده و متنوع دشمنان، بیش از سه دهه با اقتدار و موفقیت استمرار یابد و حرکت رو به جلو و پیشرفت و تعالی را در همه ابعاد ادامه دهد و برای تحقق و دستیابی به اهداف داخلی و جهانی انقلاب گامهای بزرگ و اساسی بردارد، رکن ولایت فقیه یا مدیریت و رهبری انقلاب است.
نگارنده در این نوشتار با اقرار به عظمت و گستردگی موضوع و نیز مفروض دانستن جایگاه اصل ولایت فقیه در جمهوری اسلامی، به تبیین و بازنمایی مدیریت راهبردی ولایت فقیه درهدایت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته و در پایان در نتیجه گیری، به ارائه برخی راهکارها اقدام نموده است.
نقش کلیدی «مکتب، ولایت فقیه، وحدت مردم» در انقلاب اسلامی
«مکتب، ولایت فقیه، وحدت مردم» عناصری هستند که در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی مردم ایران و تداوم و تحکیم آن نقش اساسی دارند «مکتب اسلام» که به حرکت ها، هدف بخشید و «رهبری ولایت فقیه»، که استقامت در این مسیر را تضمین ساخت و «وحدت مردم»، برکتی بود که باعث میشد کوچکترین حرکت آنان در راه کسب حقوق حقه خویش، بزرگ جلوه نماید.
در این عرصه، ولایت فقیه، محوریترین و کلیدیترین رکن نظام جمهوری اسلامی ایران است.
رکنی که با هوشیاری، تیزبینی، درایت و جامعنگری رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی(ره) در این نظام جای گرفته و طی بیش از سه دهه گذشته کارایی و کارآمدی خود را در اداره حکومت، حل مشکلات کلان حکومتی، شناسایی و خنثی کردن توطئه ها، مهار، کنترل و مدیریت بحرانها و صیانت از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی نشان داده است. درست به همین دلیل معمار بزرگ انقلاب اسلامی با تکیه و تاکید بر این اصل مترقی، مردم را به حمایت و پشتیبانی از آن فرا خواندند که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد».(رک: بی نام، 1381 ،2)
ولایتمحوری تا به حال علاوه بر حفظ اصول انقلاب و ارزشهای دینی آن و استمرار حرکت در صراط مستقیم اسلامی، دشمنان را ناکام و دوستان انقلاب را امیدوار ساخته است و بدیهی است هرچه اهتمام و عمقبخشی به این رکن اساسی بیشتر گردد انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن استحکام بیشتری یافته وتهدیدات را خنثی و چشمانداز آینده را روشنتر میسازد. (حاج صادقی، 1387)
در این نوشتار برآنیم تا با واکاوی نقش راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارآمدی جمهوری اسلامی ایران در بیش از سه دهه گذشته، ابعاد و عظمت این نقش وتاثیر آن را مورد بررسی قرار دهیم.
آنچه در فرآیند انقلاب اسلامی به عنوان مولفه اساسی در تحقق آرمانهای انقلاب مطرح است، مقوله " رهبری و ولایت فقیه " است. در جمهوری اسلامی، ولایت فقیه نقش تعیین کنندهای در سیاست گذاری، نظارت، هدایت و اجرای آرمان ها، اهداف و در حقیقت تعیین سرنوشت کشور و کارآمدی نظام اسلامی دارد.
حکیم و تئوریسین انقلاب اسلامی در ترسیم حرکت تکاملی انقلاب اسلامی الگوی جامعی را در سالهای گذشته تبیین نموده اند که مروری بر آن میتواند موقعیت حساس امروز انقلاب اسلامی را در این سیر تکاملی مشخص نماید.
سیر تکاملی تحقق عینی اهداف انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری در فراز هایی از سخنان خویش در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ضمن اشاره به اهداف متعالی اسلام و انقلاب اسلامی، سیر تکاملی تحقق عینی این اهداف را در پنج گام ترسیم نمودند، که عبارتند از:
1- تحقق انقلاب اسلامی: ایشان گام اول در فرآیند طولانی و دشوار اهداف انقلاب اسلامی را پیروزی انقلاب اسلامی دانستند.
2- تحقق نظام اسلامی: بعد از تحقق انقلاب اسلامی، تحقق نظام اسلامی است که طرح مهندسی و شکل اسلامی رادر کشور ایران پیاده کرده است. انقلاب اسلامی، توانست با براندازی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، نظامی دینی و مردمی را جایگزین نماید و ساختارهای گوناگون نظام بر اساس الگوی جدید طراحی و تحقق دهد.
3- تحقق دولت اسلامی: در این دوره نظام اسلامی در صدد است تا منش و روش دولتمردان و کارگزاران نظام اسلامی را طبق الگوهای اسلامی تطبیق دهد .در این نگاه، دولت به معنای عام آن یعنی هیات وزراء، قوای سه گانه و مسئولان کشور مد نظر است، نه صرفاً قوه مجریه.
4- تحقق کشور اسلامی: در این مرحله با تحقق دولت اسلامی، مدل والگویی تمام عیار از کشور اسلامی در ایران طراحی و عملیاتی میگردد. آثار و دستاوردهای تحقق کشور اسلامی عبارت است از استقرار عدالت، رفع تبعیض، ریشه کن کردن فقر، ایجاد عزت حقیقی برای مردم و ارتقاء جایگاه ایران در روابط بین الملل.
5- تحقق دنیای اسلامی: با تحقق کشور اسلامی و ارائه مدلی از نظام اسلامی، ملتهای دیگر شیفته وفریفته الگوی ایران اسلامی در سراسرجهان خواهند شد و نظامهای اسلامی در دیگر کشورها بر اساس وعده الهی، با برپایی انقلاب و حاکمیت جهانی مهدی(عج) تحقق خواهد یافت .
بی تردید و به جرات میتوان مدعی بود، نقش رهبری و ولایت فقیه در نیم قرن اخیر انقلاب اسلامی در ایران (از شکل گیری تا شکوفایی و تمدنسازی)، نقش بیبدیل و تعیین کنندهای است.
مهمترین ابعاد نقش و کارکردهای ولایت فقیه در انقلاب اسلامی
مهمترین ابعاد نقش و کارکردهای ولایت فقیه در انقلاب اسلامی را میتوان در حوزه ها و سطوح زیر تبیین نمود. این موارد عبارتند از:
1- رهبری دینی: در تاریخ کشورمان حوزه و روحانیت، همواره به عنوان متولیان اصلی هدایت دینی در جامعه بودهاند. یکی از کارکردهای ولایت فقیه در انقلاب اسلامی، مرجعیت رسمی تبیین ارزشها و تثبیت باورهای دینی و استنباط و افتای احکام دینی خصوصا احکام حکومتی بوده است.
2- رهبری سیاسی: مبارزه با طاغوت و قدرتهای چپاولگر خارجی در نیم قرن اخیر؛ از قیام 15 خرداد، پیدایش انقلاب و تاسیس نظام اسلامی و بسیج تودهها در عرصه مبارزات سیاسی، با رهبری ولایت فقیه بوده است.
3- مدیر سیاسی جامعه و نظام: حضور ولایت امر و امامت امت در راس نظام جمهوری اسلامی با توجه به شکلگیری نظام جمهوری اسلامی در ایران در سه دهه گذشته بیشتر آشکار گردیده است.
4- رهبری معنوی دفاع و مقابله با تهاجم بیگانه: نقش ولایت فقیه در بسیج کنندگی مردم ایران در مقابله با تهاجم خارجی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، و ترغیب و تهییج ایرانیان علیه متجاوزان خارجی مثالزدنی است.
5- توسعه و مرزبانی از فرهنگ دینی: در طول تاریخ همواره یکی از رسالتهای اساسی روحانیت، حراست از کیان اسلام و توسعه فرهنگ اهلبیت به اقصی نقاط جهان بوده است. از شیخ مفید و شیخ مرتضی تا عصر امام خمینی و آیت الله خامنه ای، ارزشهای دینی را روحانیت ضمن پاسداری با صلابت و حکمت از فرهنگ دینی، موفق به گسترش آن برای تمامی تشنگان حقیقت در سراسر جهان شده است.
6- مقابله با تهاجم فرهنگی: دشمنان قسم خورده، راهبرد اندلسی کردن ایران و نیز استحاله سازی فرهنگی با بهرهگیری از جریانات جعلی و نیز تحریف مقدسات اسلامی با فرقهسازی درصدد تضعیف کارآمدی و نفوذ اسلام و کاهش قدرت الهامبخشی اسلام سیاسی اهل بیت بودهاند بر این اساس ولایت فقیه به عنوان دیدبان قدرت نرم انقلاب و طبیب اصلی کشور در مواجهه با ویروسهای داخلی و خارجی، مردم را به هوشیاری، بصیرت افزایی و عمقبخشی معرفت دینی دعوت کردهاند.
7- تولید علم و جنبش نرمافزاری: ولایت فقیه به عنوان ایدئولوگ و تئوریپرداز انقلاب، همواره در طول تاریخ انقلاب، ضمن تولید گفتمان و اندیشههای متناسب با نیازهای انقلاب، همواره در ترغیب فرهیختگان در عرصه تولید علم و جنبش نرم افزاری متناسب با نیاز جامعه خصوصا نیازهای فکری جوان، همواره پیشتاز بوده است.
8- وحدت و همگرایی ملی: مهمترین ظرفیتهای دستیابی به وحدت و همگرایی ملی در ایران را باید در موقعیت سرزمینی و تاریخی، موقعیت زبانی ـ فرهنگی، دین و مکتب اسلام، قانون اساسی، مشروعیت قانونی و مردمی، منافع ملی، دشمن مشترک، خودآگاهی ملی، مردم سالاری و ... جستجو کرد. اما در میان همه این عوامل مهمترین عنصر نقشآفرین در تجمیع تمامی این عوامل را باید در قدرت بینظیر ولایت و رهبری حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری جستجو کرد.
9ـ عبور نظام از فتنه ها: در طول سه دهه گذشته پیدایش فتنههایی از جنگ گنبد و ترکمن صحرا ،تا غائله مهدی هاشمی و منتظری در عصر امام، و از فتنه 18 تیر 78 تا فتنه سبز 88 ، مهمترین عنصر افشاگر و خنثی کننده فتنهها، اشارات و رهنمودهای ولایت فقیه در جمهوری اسلامی بوده است.
10- سایر موارد: از دیگر کارکردهای ولایت فقیه عرصههایی چون: قضاوت، قانونگداری، تحزب، ساماندهی معنوی امور حج، کارکرد رسانهای و هنری، ارتباط معنوی حوزه و دانشگاه ، احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، زنده نگهداشتن روح عاشورایی و انقلابی، تهذیب اخلاق و تقویت فضای معنوی جامعه، تعیین سیاستهای نظام، مهندسی فرهنگی جامعه، تقویت عمق استراتژیک انقلاب و... بوده است.
سطح بندی نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی
در مواجهه با مقولات مهمی چون «هدایت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی» و بررسی نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در آن میتوان به تلاش برای درک همه جانبه آن اقدام کرد. منظور از درک همه جانبه بررسی پدیده از منظرهای مختلف و آشنایی با ابعاد مختلف آن است تا از این طریق بتوان به ساختار ترکیبی و کامل از پدیده بدست آورد.
بر این اساس شش سطح تحلیلی (افتخاری، 1382، 162) متفاوت (اما مکمل یکدیگر) را در بحث نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در هدایت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی میتوان تمییز داد و به صورت مستقل مورد بررسی قرار داد. این سطوح شش گانه عبارتند از:
1) سطح بینش: عنصر عقیده و باورهای ذهنی نقش بنیادینی را در شکلگیری جوامع و در پی آن انسجام و قوت روحیه جمعی ایفا مینماید. به عبارت دیگر، جامعه انسانی، اساساً بدون ایدئولوژی معنا و مفهوم پیدا نمیکند. (افتخاری، 1382، 179) بنابراین هدایت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، به طور طبیعی از این حکم مستثنی نبوده و هر جامعهای برای کارآمدی نظام نیازمند یک فلسفه وجودی ایدئولوژیک میباشد که در جوامع اسلامی، دین اسلام این نقش را ایفا مینماید.
بنیاد هدایت و کارآمدیدر اندیشه و گفتمانهای اندیشمندان اسلامی بر بسترهای ایدئولوژیک استوار است. در سطح بینشی نمودهای هدایت و کارآمدی را در اجماع کلیه بازیگران بر اصل محوری و بنیادین مکتب و ایدئولوژی اسلامی میتوان یافت.
نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در تبیین، فرهنگسازی و گسترش، توسعه و تعمیق معرفت دینی نقش بیبدیلی است. با توجه به فطری بودن وتکامل بخشی اسلام به عنوان یک دین کامل و ابراهیمی و منطبق کردن تمام ابعادزندگی اجتماعی انسان بر پایه دین و به عبارتی ساری و جاری ساختن همه رفتارها و شیوههای زندگی بشری در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بر مبنای دین و حاکم ساختن دینمداری در رفتارهای فردی و اجتماعی، این اعتقاد و التزام مبنای اساسی در سعادتمندی جوامع در طوفان اختلافات وتضادهای گوناگون بشری است. مؤلفه ایدئولوژیک بالاترین سطح هدایت و کارآمدی را در جامعه امروز بشری فراهم مینماید.
فلسفه وجودی نظام جمهوری اسلامیبه عنوان یک نظام کاملاً دینی و با خاستگاهی الهی ـ مردمی، حرکت در چارچوب اسلام و پاسخگویی به مطالبات و انتظارمردمی است.در حقیقت کارآمدی مدیریت و حکومت در نطام جمهوری اسلامی، تشویق به «عمل گرایی» و الزام بر «آرمان گرایی» و حرکت در چارچوب موازین دینی است. (به اهتمام شعبانی، 1389 ، 61- 60)
تبیین پایههای اعتقادی و ایدئولوژیک هدایت و کارآمدی جمهوری اسلامی، بر اساس آموزههای قرآنی برای توجیه و مهندسی افکار عمومی از سوی علماء و روحانیون در مراکز جمعه و جماعات و امثالهم از ضرورتهای امروز جمهوری اسلامی ایران است.
2ـ سطح قانونی (حکومتی): اصولا گفتهاند «حیات جمعی بدون قانون اساسا میسر نیست. در جمهوری اسلامی ایران که قوانین اساسی و عادی آن برخاسته از پشتوانههای مکتبی است، رعایت قانون و برابری همگان در برابر قانون، اصل اساسی و بدین لحاظ میتوان گفت قانون یکی دیگر از ملاکهای هدایت و کارآمدی است. التزام به قانون و پایبندی به آن برای رهبران و کارگزاران نظام اسلامی عامل ارتقای کارآمدی جمهوری اسلامی است.
نقش ولایت فقیه در تبیین، توجیه، هدایت و گفتمانسازی قانون اساسی و دیگر قوانین موضوعه کشور در مناسبتهای سیاسی، فرهنگی نقش اساسی و تعیین کننده بوده است. فرهنگسازی از قانون اساسی به منزله سند میثاق ملی و مرجع و محور سیاسی و حقوقی کارآمدی، میتواند در گفتمان قانونگرایی و پایبندی آحاد جامعه به قانون اساسی و ایجاد روح همگرایی ملی و کارآمدی حاکمیت دینی نقش تعیین کننده داشته است.
3ـ سطح قدرتی (قدرت سیاسی): مراد از قدرت سیاسی همه اجزا عناصر و ارکان حاکمیت نظام است که در جایگاه رهبری نظام، قوای سه گانه، نیروهای مسلح و سایر نهادها و مراکزی که وابسته به حاکمیتاند قرار دارند و در تصمیمات، اقدامات و تدابیر خرد و کلان، حاکمیت نقشی ایفا میکنند.
نقشآفرینی ولایت فقیه در عرصههای گوناگون حاکمیت جمهوری اسلامی
قدرت سیاسی دارای عرصهها و لایههای مختلفی است عرصههایی که میتواند تأثیرگذاری و نقش ولایت فقیه در قدرت سیاسی را تعیین کنند عبارتند از:
1ـ اندیشه سازی، نظریه پردازی، تولید فکر و ارائه الگوهای مورد نیاز و تعیین کننده در حاکمیت.
2ـ سیاستگذاری، هدایت، رهبری کلان، مدیریت عالی نظام سیاسی و نیز نظارت مؤثر و کلان.
3ـ فرهنگسازی، هدایت ذهنیت عمومی جامعه به خصوص نخبگان، هنرمندان، روشنفکران، اصحاب قلم و رسانهها و ....
4ـ تربیت نیروهای توانمند و شایسته برای تصدی جایگاههای مهم و تشکلهای مناسب برای هدایت قدرت سیاسی
5ـ نظارت بر قدرت و پیشگیری از انحراف، فساد، تبعیض، ناراضیتراشی و ...
6ـ تصدیگری و بر عهده گرفتن مسئولیتها و احراز پستهای وزارت، وکالت، مدیریت و ...
اگر فلسفه اصلی و کارکرد مطلوب ولایت فقیه را «تلاش علمی، تربیتی و اجتماعی برای دینی کردن جان و جهان بشری» بدانیم، حضور ولایت فقیه در قدرت سیاسی نیز باید در همین راستا تبیین و تعیین گردد. (ذوعلم، 1384، 3)
بر این اساس، یکی از دلایل کارآمدی نظام جمهوری اسلامی به اقرار دوست و دشمن، نقشآفرینی ولایت فقیه در عرصههای گوناگون حاکمیت جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته بوده است.
4ـ سطح سازمانی (اداری): منظور از آن، ساخت اداری یا همان بوروکراسی است که مجموع سازمانهای اداری وابسته به دولت را که در جامعه و تنظیم امور، حکومت را یاری میرسانند، شامل میشود. آنچه در اینجا مهم مینماید نقشی است که روحانیت در ایجاد همگرایی در جامعه ایفا مینماید. این نقش به میزان زیادی با مفهوم بنیادین کارآمدی مرتبط است. (افتخاری، 1382، 193)
در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از کارکردهای ولایت فقیه، ارائه راهکارهایی برای تقویت کارآمدی دستگاهای اجرایی در کشور و رفع مسایل و نیازمندیهای مردم وافزایش رضایت آنان و در نتیجه افزایش کارآمدی بوده است. در بینش حضرت امام(ره)، مردم ولینعمتان انقلاب بوده و هم دستاوردها مدیون ایستادگی و نظر مساعد مردم بوده، لذا عدم ایجاد اختلاف و تعارضات بین مسئولان نظام و حفظ روحیه خدمتگزاری و حفظ رابطه سالم با مردم، الگویی از کارآمدی سازمان اداری کشور میباشد.
یکی از نقشهای تأثیرگذار ولایت فقیه، طراحی گفتمانهایی خصوصا ازسوی رهبری انقلاب در جهت هدایت جامعه به سوی کمال مطلوب و انسجام بخش جامعه و کارآمدی حاکمیت دینی نظام جمهوری اسلامی بوده است.
در دهه اول انقلاب مهمترین گفتمان سازیهای حضرت امام(ره) عبارتند از: گفتمان جمهوری اسلامی، گفتمان جهاد و شهادت، گفتمان ولایت مطلقه فقیه، گفتمان اسلام ناب محمدی (ص)، گفتمان شیطان بزرگ، گفتمان بسیج، گفتمان نه شرقی نه غربی و... بوده است.
در دهه دوم تا چهارم انقلاب اسلامی مهمترین گفتمانهای مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری شامل: گفتمان خواص و عوام، گفتمان ریزش و رویش، گفتمان خودی و غیرخودی، گفتمان اصولگرایی و اصولگرایی مصلحانه، نامگذاری سالها به مفاهیم و معارف اسلامی و انقلابی، گفتمان مردم سالاری دینی، معنویت گرایی (نوسازی معنوی)، همبستگی ملی، چشم انداز نظام، چرا مذاکره نه؟ گفتمان دولت اسلامی، جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم، مشارکت عمومی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی، گفتمان عدالتخواهی، گفتمان خدمت رسانی بیمنت، گفتمان توسعه و عدالت، گفتمان الگوی مصرف، گفتمان همت و کار مضاعف و ... بوده است.
از پیامدها و نتایج این گفتمان سازی تحرک و پیشرفت، شوق و امید در کشور، عبور از چالشها و بحرانها، تحولآفرینی و اصلاح در کشور به منظور کارآمد سازی نظام اسلامی بوده است.
5ـ سطح عمومی:حوزه عمومی دلالت بر فضای ارتباطی بین قدرت حاکمه و مردم دارد که مجموعهای از کنشها و نهادهای فرهنگی بوده که شاخصه بارز آنها «دور از دسترس بودن دولت و همگانی بودن» در آن شکل گرفته و امکان وجود مییابند. کارگزاران این حوزه عبارتند از: نیروها، طبقات، گروهها و جنبشهای اجتماعی و نهادها و سازمانها و گروههای فشار که به صورت مستقل از دولت، مشغول به فعالیت میباشند. (افتخاری، 1382، 196) شأن کاربردی حوزه عمومی در راستای ایجاد کارمدی مؤثر است، چرا که این حوزه در پر کردن خلأ بین دولت و ملت تأثیرگذار میباشد.
در این سطح، اختلاف سلیقه و دیدگاه بین جریانهای خودی و آحاد جامعه در سطح روشها بوده ودر سطح مسایل و اهداف، این گروهها به یکدیگر پیوند خورده و بدین وسیله وفاق و اتحاد ملی در عین اختلاف روش معنا و مفهوم مییابد.
راهکار افزایش ضریب رضایت عمومی و کارآمدی
در این ارتباط میتوان کار ویژههای متنوعی برای کلیه بازیگران حاضر در حوزه عمومی برشمرد که در نهایت بر ضریب «رضایت عمومی و کارآمدی» تأثیرگذارند. از آن جمله:
دریافت خواستههای مردمی و انتقال آنها به حوزه قدرت سیاسی
دریافت کارکردهای دولتی و بیان آنها برای مردم
نظارت بر عملکرد سازمان اداری قدرت و جلوگیری از انحراف و فساد آن
ارتقاء سطح دانش عمومی و آشنا کردن شهروندان با حقوق و تکالیفشان
دریافت پیشنهاد و نظرات کارشناسی و انعکاس آنها به حوزه قدرت جهت بهبود تصمیم سازی.
ایجاد هماهنگی بین بازیگران مختلف این حوزه و هدفمند نمودن آنها در راستای منافع عمومی. (نوذری، 1382، 526/431)
در این حوزه طیفی از نهادهای مدنی از جمله رسانهها، دانشگاهها، حوزهها، احزاب و گروههای سیاسی با کار ویژههای فوق الذکر، قادرند در راستای پر کردن گسست بین حکومت و مردمو در نتیجه جلوگیری از آسیب ناکارآمدی ایفای نقش نمایند.
در این میان جایگاه ولایت فقیه، در جلوگیری از این گسست و ترغیب به وحدت و همگرایی و کنار گذاشتن منازعات و مخاصمات، حساس و سرنوشتساز است.
روحانیت شیعه در طول تاریخ با مختصات خاص خود همواره به عنوان حلقه وصل مردم و حوزه و حوزه قدرت سیاسی چه در انعکاس انتظارات عمومی، و هدایت افکار عمومی و نظارت همگانی بر عملکرد دولتمردان و جلوگیری از فساد در انحراف آنان و آشنایی مردم به وظایف خود و چه در تعدیل خواستههای مردمی و انعکاس خواستههای دولتمردان به بدنه آحاد جامعه، در ادوار تاریخ ایران، خصوصاً در مقاطعی که روحانیتی در جایگاه قدرت سیاسی حضور ملموستری داشته است، این نقش آشکارتر بوده است.
6ـ سطح مردمی: رضایت، حمایت و اطاعت مردم از فرامین حکومتها، لازمه حکومتها و استمرار آنها در طول تاریخ بوده است. در آموزههای دینی جمهوری اسلامی ضرورت وجود وحدت در بین آحاد ملت متأثر از مؤلفههای دینی ووطنی، محوریت حکومت اسلامی و ضرورت حمایت از آن اصل حفظ نظام، اصل ولایت فقیه و ضرورت حمایت مردم از آن و ... تأکید شده است.
جلوههای مختلف نقش و مدیریت راهبردی ولایت فقیه
جلوههای مختلف از نقش و مدیریت راهبردی ولایت فقیه در کارآمدی جمهوری اسلامی در سطح مردمی در چند محور مورد اشاره قرار میگیرد:
1ـ برپایی و تثبیت نظام سیاسی: روحانیان در ایران که مهمترین نخبگان جوامع شیعی در طول تاریخ بودند و مرجع و راهنمای عمل تودهها به شمار میآمدند در دو دهه چهل و پنجاه شمسی، با ایجاد تحول اساسی در دیدگاههای خود، وارد عرصه سیاسی ـ اجتماعی شده، خواهان تحقق بخشیدن به آرمانهای تشیع شدند و به رهبری امام خمینی، اقدام به تأسیس نظام سیاسی تازهای نمودند. (نقیب زاده، 1382، 290)
رهبری در مسیر ساختن نظام سیاسی جدید با چالشهایی مواجه گردید. در حقیقت ولی فقیه در اولین تجربه کشور داری توانست نظام اسلامی را از چالشهای گوناگون به سلامت عبور دهد. به عبارت دیگر در ایجاد کارآمدی انقلاب، چه در مرحله پیدایش نظام اسلامی و چه در مرحله تثبیت آن، نقش بسیج کنندگی فقط به دست والای ولایت فقیه امکانپذیر بود.
2ـ مقابله با متجاوزین خارجی: آنچه برای ولایت فقیه آزمون ارزشمند و پرافتخار به حساب میآید، حماسه هشت سال دفاع مقدس است. در حقیقت این جنگ سبب شد تا بسیج انقلابی به بسیج در راه جنگ متصل شده ارزشهای جامعه با خون، در دل جامعه حک شود. استراتژی حفظ و نگهداری ارتش در مقابل شعار انحلال ارتش گروهکها از سوی امام و رهبران روحانی انقلاب، تسخیر قلوب ارتشیان توسط امام و حضور روحانیت در جبههها و مدیریت دفاع مقدس توسط روحانیت، نقش تبلیغی و تشویقی آنان در جبههها، نشان از کارآمدی نقش ولایت فقیه در همگرایی ملی در مواجهه با بحرانهای داخلی و خارجی بوده است.
3ـ مواجهه با جنگ روانی و سیاسی: نقش آگاهی بخشی و روشنگری ولایتفقیه در تحولات ملی و فراملی چون: مسایل انتخابات، جنگ نرم و فتنه، انرژی هستهای، بحث لبنان، فلسطین، عراق، تهدیدات آمریکا و ... که دشمن با جنگ روانی درصددایجاد فضای ارعاب و تهدید و فضاسازی علیه حاکمیت جمهوری اسلامی در طول سه دهه گذشته بوده است، نقش ولایت فقیه در پیشگیری و مقابله با ترفندها و سناریوهای روانی دشمن بنیادین و اساسی بوده است.
4ـ تهاجم فرهنگی: در طول یکی از جبهههای همیشه مفتوح از سوی دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی، تهاجم فرهنگی بوده است. نقش بیدار کننده، هشداردهنده ولایت فقیه در ایجاد هوشیاری و آگاهی ملی و فرهنگسازی نسبت به شبیخون فرهنگی و اقناع افکار عمومی به خطرات و پیامدهای سیاستها و جنگ نرم، عامل پیشگیری و مقابله با حرکت دشمن در سالیان اخیر بوده است.
نتیجه گیری
روحانیت به علت برخورداری از پشتوانه ایدئولوژیک، سازمان و تشکیلات، نهاد مرجعیت تقلید، استقلال مالی، شخصیت کار نفوذ معنوی، مردمی بودن از منابع عظیم و متنوعی در تاریخ تشیع بهرهمند بوده است.
بدین لحاظ کارکردها و نقشهای متعددی را از جمله رهبری دینی، سیاسی، مدیر سیاسی جامعه و دولت، رهبری معنوی دفاع و مقابله با تهاجم خارجی، مرزبانی از فرهنگ دینی و گسترش آن، مقابله با تهاجم فرهنگی، خرافه سازیها و فرقه گرایی، تولید علم و جنبش نرمافزاری و نیز همگرایی ملی، هدایت افکار عمومی و کارامد سازی نظام دینی، عهدهدار بوده است.
در مواجهه با مقوله همگرایی ملی و نقش روحانیت در آن، شش سطح تحلیلی آشکار میگردد.
1ـ در سطح بینشی، بنیاد وحدت و همگرایی ملی بر بسترهای ایدئولوژیک ونمودهای آن در اجماع کلیه بازیگران بر اصول بنیادین مکتب اسلام استوار است.
نقش روحانیت در تبیین، فرهنگ سازی مؤلفههای همگرایی ملی بنیادین بوده که میتواند بالاترین سطح همگرایی را در جوامع امروز بشری فراهم نماید.
2ـ در سطح قانونی، نقش روحانیون در توجیه، هدایت و گفتمان سازی و ملاک رفتاری از قانون اساسی تعیین کننده است.
3ـ حضور روحانیت در سطح قدرت سیاسی، علاوه بر اندیشهسازی، سیاستگذاری، فرهنگ سازی، تربیت نیروهای توانمند، نظارت و پیشگیری تصدی گری، مانع از بروز گسستهای مختلف در نظام میگردد.
4- در سطح سازمانی، یکی از کارکردهای ولایت فقیه، کارآمدسازی دستگاه اجرایی به منظور افزایش رضایت مردمی و تحکیم همگرایی ملی است.
5- در سطح عمومی، نقش ولایت فقیه ، در دریافت خواستههای گروهها و سازمانها، ارتقاء سطح دانش عمومی، دریافت دیدگاههای مردمی و انعکاس به حوزه قدرت سیاسی و نیز نظارت بر عملکرد و جلوگیری از انحراف و انتقال مطالبات دولتی به پیکره مردمی میتواند مانع از ایجاد ناکارآمدی باشد.
و بالاخره در سطح ششم، حوزه مردمی، با توجه به نقش بنیادین مردم در کارآمدی نظام، جلوههای گوناگون نقش ولایت فقیه در ابعاد مختلف از جمله برپایی و تثبیت نظام سیاسی، مقابله با متجاوز خارجی، همگرایی ملی در مواجهه باجنگ روانی ـ سیاسی دشمن، تهاجم فرهنگی و ... نقش بیبدیلی بوده است.
پیشنهادات راهبردی
1. برپایی همایشهای علمی ـ کاربردی از سوی حوزهها و دانشگاه به منظور باز تعریف مؤلفههای کارآمدی و تبیین ابعاد و نقش ولایت فقیه در کارآمدی جمهوری اسلامی.
2. تحلیل راهبردی از ضعفها و قوتها، فرصتها و تهدیدات فراروی نقش ولایت فقیه در کارآمدی جمهوری اسلامی و ارائه طرحهای راهبردی برای رسیدن به چشمانداز مربوط.
3. ارتقای بصیرت و توانمندی تحلیلی دانشجویان و دانشآموزان کشور نسبت به نقش مدیریت راهبردی ولایت فقیه در کارآمدی جمهوری اسلامی و مقایسه آن با مدیریت رهبران دوران ستم شاهی ودیگر کشورها.
(رمضان شعبانی سارویی)
/825/102/م
منابع:
الف) کتابها
ـ افتخاری، اصغر (1382)، وفاق ملی،تهران: سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی
- بی نام (1381) گونه شناسی بحرانها و راهبردهای مقابله با آنها، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج
- به اهتمام شعبانی ساروئی رمضان (1389) نظام جمهوری اسلامی و کارآمدی آن در اندیشه شهید مطهری، ستاد بزرگداشت شهید مطهری
- شعبانی ساروئی رمضان (1386) چگونه تحلیل سیاسی کنیم؟، قم اعتدال
- نقیب زاده احمد و امانی زوارم وحید، 1382، نقش روحانیت شیعه در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- نبوی سید مرتضی (1383 ) چالشهای کارآمدی جمهوری اسلامی درفرآیند تصمیم گیری عمومی،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران
ب) مقالات:
- آق اولی فرید (1386 )، مدل نظام جامع فرهنگی کشور در مهندسی فرهنگی کشور، دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی
- شعبانی سارویی رمضان (1387) نقش روحانیت در همگرایی ملی فصلنامه نور اندیشه ش 12 زمستان سازمان بسیج طلاب و روحانیون نمایندگیولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج
-- رودگر محمدجواد، نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسی اسلام از دیدگاه شهید مطهری، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 31.
ج) منابع الکترونیکی:
- بهشتی، سید محمد 1386، نقش روحانیت در جامعه امروز http:www.sharifnew.com
- حاجیصادقی عبدالله (1387) اسلاید ولایت محوری و الزامات آن، قم پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ـ خبرگزاری فارس 1386، سرچشمههای تعارضهای فرهنگی در تاریخ معاصر ایران. http:www.farsnews.com
ـ خبرگزاری فارس 1386، منابع قدرت روحانیت شیعه در ایران http:www.farsnews.com
ـ ذوعلم، علی 1386، روحانیت و قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی http:www.farsnews.com
- سروی زرگر محمد، نظریه بازنمایی در مطالعات فرهنگی، سایت مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهای همشهری
منبع: مدیریار