vasael.ir

کد خبر: ۲۵۱۷
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۹ - 18 July 2016
انگیزه برتری نظامی در اسلام؛

فقه و گونه‌های بهره‌وری از تکنولوژی هسته‌ای

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ اگر اسلام، برتری رزمی و نظامی مسلمانان را در هر عصر و زمانی خواستار است و از مسلمانان می خواهد که با تلاش شبان و روزان و مایه گذاشتن از جان و مال، به این اوج برسند، نیرو و توان نظامی خود را با عقل و ایمان مهار کرده است، نه این که شمشیر را در کف زنگی مست بگذارد.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ تکنولوژی هسته‌ای، از جمله دانش‌هایی است که از اَوانِ دامن گستری در عرصه حیات بشر، نوید از دگرگونی ژرف، همه سویه و با زوایای بَس گسترده را در آینده زندگی بشر می‌داد و افقهای روشنی را می نمایاند.

بشر چشم می داشت، با این فنآوری، در آینده ای نه چندان دور، دریچه هایی در زندگی به چشم اندازهای دلگشا و فرح انگیز بگشاید و زندگی را به گونه ای دیگر رقم بزند و گام در وادیهای نرفته بگذارد و سرزمینهای نگشوده را بگشاید و از تنگناها و تاریکیها به در آید.

البته در چشم اندازهایی، چنین شد و بشر بهره‌های فراوان از این دانش برده و می برد؛ در پزشکی، کشاورزی، صنعت، هنر، باستان شناسی و زمین شناسی، به پیروزیها و کامیابیهای شگفت انگیزی دست یافت و انقلاب بزرگی در زندگی خود پدید آورد و بسیاری از آرزوهایی را که دست نیافتنی و ناممکن می نمود، دست یافتنی و ممکن ساخت.

امّا آن چه بشر را شگفت زده کرد و افقهای روشن در چشم انداز او را تاریک و سیاه نمود، بهره وری ناروا، ناجوانمردانه و غیر انسانی از این دانش و تکنولوژی شگفت انگیز بود.

آمریکا، در جریان جنگ جهانی دوم، از این پدیده به جای بهره وری در راه خیر و صلاح انسانها، برای نخستین بار، در راه نابودی بشر بهره برد و آن افکندن بمب اتمی بر شهر هیروشیما و ناکازاکی بود.

بله، اگر از اتم در راه صلح و رفاه بشر استفاده شود، موردهای کاربرد آن، بیرون از شمار است و اگر در راه ویران گری و تباه کردن انسانها به کار برده شود، دیّاری بر زمین نخواهد ماند و زندگی بر روی کره زمین ناممکن خواهد شد.

امروزه، چنین افق تیره ای در چشم انداز انسان قرار دارد؛ قدرتهای بزرگ، با پیشینه‎های زشت و تبهکارانه، سالهاست که به تکنولوژی هسته ای دست یافته اند و در زرّادخانه های خود سلاحهای اتمی تولید می کنند، تا هرچه بیش تر ملتها را به زیر سلطه خویش بکشند و دار و ندار آنها را به یغما ببرند و بردگی را دهشتناک تر از دوران پیش، بگسترانند.

بله، دانش هسته ای که می توانست گهواره آرامش را برای انسان پدید بیاورد و او را از بحران‎های اقتصادی و باتلاق فقر و فاقه برهاند و بر آگاهی و دانش و کمال انسان بیفزاید اکنون دغدغه خاطر او شده است.

قدرتهای سلطه، تلاش می ورزند و از تمام اهرمها کمک می گیرند که تکنولوژی هسته ای را تنها و تنها در اختیار خود داشته باشند و دیگر کشورها را از دستیابی به این دانش، حتی برای بهره وریهای صلح جویانه و در راه رفاه و آسایش ملت خویش، بازدارند.

آمریکا و صهیونیزم جهانی از ایران اسلامی ـ هسته ای سخت بیمناکند؛ از این روی از هر اهرمی بهره می برند، تا ایران هسته ای را از هستی ساقط کنند که زهی خیال باطل.

اینها، سازمانهای گوناگون بین المللی، بویژه آژانس بین المللی انرژی اتمی را، واداشته اند که عرصه را بر ایران تنگ بگیرند و با گزارشهای دروغ، خواست آمریکا و صهیونیزم بین المللی را برآورند و بستر یورش به ایران را، به بهانه برخورداری از سلاحهای اتمی و کشتار جمعی، آماده سازند.

اینک، پرسش این است: امروزه با برخورداری کشورهای گوناگون و به ویژه دشمنان اسلام و مسلمانان از تکنولوژی هسته ای و برخورداری از زرّادخانه های تولید سلاحهای هسته ای، تکلیف مسلمانان و دولتهای اسلامی چیست؟

آیا در چنین برهه حساس و با داشتن دشمنانی که هیچ چیز آنها را به جز نابودی اسلام و مسلمانان راضی نمی کند، می توان گفت: به دلیل این که:
۱) این گونه سلاحها، ماهیّت ضد بشری دارند و با روح بشردوستانه آموزه های اسلام ناسازگارند؛
۲) وجود این سلاحها و جنگ افزارها، صلح، امنیت و آرامش جهانی را، که از هدفهای اصولی و بنیادین اسلام است، به خطر می اندازد;
۳) سلاحها و جنگ افزارهای هسته ای، ماهیّت ناعادلانه دارند، رزم آور و غیر رزم آور را از پای درمی آورند؛
و….

اسلام، از اساس با فرآوری سلاحهای هسته ای و بیولوژیکی مخالف است و آن را نامشروع می داند؟

و یا می توان گفت: هرچند براساس این گونه آموزه ها و بیانهای روشن و بنیادین، حکم اولی همین است، ولی در زمان و هنگامه ای که دشمنان اسلام و مسلمانان، از دانش هسته ای برخوردارند و در زرّادخانه های خود جنگ افزار هسته ای تولید می کنند و به هیچ اصل اخلاقی و پیمان بین المللی پای بند نیستند و درّندگی، خوی و منش و آیین آنان است، حکم ثانوی اقتضا می کند که ما از این گونه سلاحها برخوردار باشیم، یا دست کم، دانش و توانایی پدیدآوری آنها را داشته باشیم؟

یا می توان گفت: بر مسلمانان بایسته است و روا، که به دانش هسته ای دست یابند و سلاحهای هسته ای را تولید کنند، ولی به کارگیری آنها، جز در گاه ضرورت و به خطر افتادن کیان و هستی جامعه اسلامی روا نباشد؟

امروزه، که بحث از این فن آوری در محفلهای گوناگونِ علمی، سیاسی، نظامی و حقوقی به میان است و هر گروه فکری، از زاویه نگاه و حوزه مسؤولیت خود بدان می پردازد و نظر می دهد، بایسته و در خور است نگاه فقهی نیز به موضوع داشته باشیم و جدای از مصلحت اندیشیها و مناسبتهای ظرف زمانی موجود، براساس مبانی فقهی به بحث و بررسی بپردازیم.

در این مجال، تنها به طرح موضوع بسنده می کنیم و پژوهش دقیق، همه سویه و روشن گرانه را به مجالی دیگر وامی نهیم.
نخست بایسته می نماد موضوع را در سه محور جداگانه، به بوته بررسی نهیم:
۱) تلاش و تکاپو برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای و بهره گیری غیر جنگی، به تعبیر امروز، صلح جویانه از آن.
۲) بهره گیری از تکنولوژی هسته ای برای ساخت سلاحهای هسته ای.
۳) به کارگیری سلاحهای هسته ای.

در مشروع، عقلی و عرفی بودن گزینه نخست، گمانی نیست و از آرزوهای هر جامعه ای است که بتواند روزی از تمامی گنجاییهای این فن آوری، بهره کامل و تمام را ببرد. آموزه ها و دستورهای روشن و بنیادین شرع مقدس، بر این مهم پای می فشارند و بر باورمندان فرض می دانند که به تلاش برخیزند و برای سعادت، مجد، شکوه و والایی خود، دانشهای مورد نیاز هر زمان را فرا بگیرند و گرد ناآگاهی را از چهره خود بزدایند و گام در راه دانشهای نوین و سعادت آفرین بگذارند.

امّا، گزینه دوّم: اسلام، دینی است برای تمام زمانها و مکانها و پیام آن برای تمام انسانها. اساس دعوت خویش را بر خردورزی، اندیشه ورزی و آزادی انتخاب قرار داده است. با بیان رسا و روشن فرموده: (لااکراه فی الدین) با همه تأکید و پافشاری روی آزادی، در برابر کسانی که بخواهند در برابر دامن گستری پیامهای رهایی بخش و سعادت آفرین اسلام بایستند و نگذارند این نسیم روح انگیز، بر روحها بوزد و بر آنها جان بخشد، می ایستد و ساکت نمی نشیند که سکوت و نادیده انگاری دستهای آلوده بازدارنده را، ناسازگار با رسالت جهانی خویش می داند. از این روی، مسلمانان را برمی انگیزاند که به رویارویی قهرمانانه با دستان و دسیسه های دشمنان برخیزند و نگذارند دستان و دسیسه های آنان کارگر افتند و اسلام را از پرتوافشانی باز دارند.

اسلام برای این که مسلمانان چسان با دستان و دسیسه های دشمن به رویارویی برخیزند و گرفتار جنگهای خانمان سوز و بازدارنده از حرکتهای بنیادین نشوند، اندیشیده است. رسالتی بزرگ بر عهده فردا فرد مسلمانان نهاده و در انجام آن، هیچ یک از آنان را جدا نکرده و آن، سیاست (بازدارندگی در حوزه نظامی) است و تأکید دارد، این سیاست، نه تنها به سود مسلمانان و دیگر انسانها، که به سود دشمنان کینه ورز اسلام و مسلمانان نیز هست!

خداوند، در قرآن کریم در یکی از رساترین و روشن ترین آموزه ها و دستورهای خود می فرماید: (واعدوا لهم مااستطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللّه وعدوّکم وآخرین من دونهم لاتعلمونهم اللّه یعلمهم وماتنفقُوا من شیء فی سبیل اللّه یُوفّ الیکم وانتم لاتظلمون.)؛ تا می توانید برای شان نیرو و اسبان بسته آماده نهید، که دشمن خدا و دشمن خویش و دیگرانی جز ایشان را بترسانید. شما نمی شناسیدشان، خدا می شناسدشان. هرچه در راه خدا هزینه کنید، به شما درست باز دهند و ستم بر شما نرود.

از این شریفه، به روشنی، این رسالتها و وظیفه ها که جامعه اسلامی و فردافرد مسلمانان بر عهده دارند، فهمیده می شود:
۱) بالا بردن بنیه نظامی و فراهم آوری جنگ افزار.
نکره بودن واژه (قوه) در کنار (مااستطعتم) و مخاطب ساختن همه مسلمانان، گواه آن است که اسلام، از فرد فرد مسلمانان خواسته است، به اندازه توان و نیروی خویش در انجام این مهم شرکت جویند.
۲) هر آن چه در نیرومند و توانا جلوه دادن بنیه نظامی اثرگذار باشد، باید به کار گرفته شود.
جنگ افزارها و رزم آوران باید به زیبایی تمام و با جلوه گری شکوه مند، به رخ دشمن کشیده شوند و کارامدی جنگ افزارها، توانایی، نیرومندی، جوانی و شادابی رزم آوران در گاه نیاز جلوه داده شوند، تا از شکوه و هیمنه نیروی دفاعی، دشمن به وحشت بیفتد و زانوانش بخمد.
۳) بسیجیدن و فراهم ساختن و آماده کردن پیشرفته ترین و کارامدترین ساز و برگ نظامی روز. در غیر این صورت (ارهاب) ترساندن و زهر چشم گرفتن از دشمنان ممکن نیست.

از این روی در آیه شریفه، از اسب، که در عصر وحی، بیش ترین نقش را در آوردگاه ها و در عرصه کارزار داشته، سخن رفته است.
ییا در روایات، تیراندازی، مصداقی از (قوّه) دانسته شده است.
۴) هدف اصلی از این آمادگی رزمی، ترساندن دشمن است، نه کشورگشایی، کشتار و یغماگری: (ترهبون به عدواللّه وعدوکم)
۵) حد و مرز آمادگی رزمی و فراهم آوری ساز و برگ نظامی و سرمایه گذاری برای بالا بردن توان نظامی و بنیه دفاعی، تا اطمینان از بازدارندگی است.
۶) مسلمانان باید بدانند و به درستی برای آنان روشن شود که آن چه برای بالا بردن بنیه دفاعی سرزمین‌های اسلامی هزینه می کنند، نمونه آشکار انفاق در راه خداست و خداوند متعال، به تمام و کمال آن را جبران می کند.

دلالت روشنِ آیه شریفه بر آموزه های یادشده، به گونه ای است که فقیهان، یکی از دلیلهای روایی (رهان) در مسابقه‌های: تیراندازی، اسب دوانی و… را آیه شریفه، یاد کرده اند؛ آن هم از باب مقدمه واجب. چون آمادگی نظامی برای رویارو شدنِ با دشمن و ترساندن و بازداشتن آن از یورش و به خطر انداختن کیان جامعه و بنیاد و بُنلادِ دارالاسلام، واجب است، آن چه که به این آمادگی بینجامد نیز، رواست.
نکته: فرق و ناسانیِ اساسی و بنیادی بین اسلام و دیگر قدرتها و دولتها که در پی تواناسازی نیروی نظامی خود هستند، به دو چیز است:

الف) هدفی که اسلام دنبال می کند و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار می گیرد، ارهاب و ترساندن دشمن است، تا از دست اندازی، یورش و آزار مسلمانان دست بردارد، نه کشتار و یغماگری، سلطه جویی، کشورگشایی و به بند کشیدن مردم وگرنه به جای (ترهبون) می فرمود: (تقتلون)

باری، در فراهم آوری ساز و برگ نظامی و تواناسازی رزم آوران، اصل بر بازدارندگی است و چنین هدف و استراتژی خردمندانه و برابر با معیارهای دقیق و سنجیده کشورداری، نه تنها به سود مسلمانان و جهان اسلام است که به سود دشمنان و جهان کفر نیز هست; زیرا با چنین استراتژی و راهبُردی، هیچ گاه دشمن به فکر شرّآفرینی نمی افتد و به ناگزیر، احترام آمیز با مسلمانان و دنیای اسلام برخورد می کند و هوس نمی کند خود را در باتلاق بیندازد که هم خود از هستی بیفتد و در مُرداب خود ساخته فرو رود و هم دیگران را به زحمت بیندازد و جنگ ناخواسته را بر آنها بار کند.

شاید این که در آیه شریفه آمده: (اعدّوا لهم) به جای (اعدّوا علیهم)، اشاره به همین نکته باشد.
ب) ناسانی و فرق دیگر، در سامانه، سازمان و نهادی است که این ماشین جنگی را در ید خویش دارد و اختیار به کار گرفتن و به کار نگرفتن با اوست.

در نظام اسلامی، نهاد رهبری، پاک ترین، بی آلایش ترین و عادل ترین نهاد است و از هرگونه جاه طلبی به دور.
در این نظام، هدایت گری و به کارگیری این نیروی بزرگ، ساز و برگ جنگی و رزم آوران، بر عهده رهبریِ پرهیزکار، خداباور، عادل، انسان دوست، صلح جو، خواهان جهانی به دور از تنش است.

هرگونه بهره وری و استفاده از ابزار جنگی و رزم آوران، به دستور رهبری انجام می گیرد و همه حرکتها زیر نظر و اشراف اوست.
او، با همه دقتها، باریک اندیشیها، همه سونگریها، دلسوزیها و پیامداندیشیها، رفتار براساس اصول و معیارها و گوناگون ویژگیهای والایی که دارد، نخست آن که، به تنهایی، بدون رایزنی با اهل فن و کارشناس دقیق اندیش، پروا پیشه و انسان دوست نظامی و سیاسی، آهنگ بر کاری نمی کند.

و دو دیگر، آگاهان دقیق اندیش و پرواپیشه جامعه اسلامی، برابر آموزه های امر به معروف: (النصیحة للائمة المسلمین) و… رفتار او را زیر نظر دارند و کوچک ترین کژراهه روی را به او یادآور می شوند و او هم، چون بری از هرگونه جاه طلبی، انتقادناپذیری، دیکتاتوری و رفتار براساس میل و هوس است، هرگونه یادآوری را اگر بحق بداند و برابر معیارهای شرع، می پذیرد.

بنابراین، اگر اسلام برتری رزمی و نظامی مسلمانان را در هر عصر و زمانی خواستار است و از مسلمانان می خواهد که با تلاش شبان و روزان و مایه گذاشتن از جان و مال، به این اوج برسند، نیرو و توان نظامی خود را با عقل و ایمان مهار کرده است، نه این که شمشیر را در کف زنگی مست بگذارد.

افزون بر آیه شریفه، ده ها اصل و قاعده دیگر، به این راهبُرد اساسی و بنیادی دلالت می کنند، از جمله:
ـ اصل عزت مندی مسلمانان: العزة للّه وللرسول وللمؤمنین.
ـ اصل اعتلاء و برتری: الاسلام یعلو ولایعلی علیه.
ـ نفی سلطه، چیرگی و حاکمیت کافران و بیگانگان: لن یجعل اللّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا.
ـ اصل مقابله به مثل: فمن اعتدی علیکم فاعتدوا مثل ما اعتدی علیکم.
و….

این قاعده ها و اصلها، هرکدام، به گونه ای از دلالتهای سه گانه: مطابقی، تضمنی و التزامی، بر واجب بودن آمادگی و فراهم ساختن ساز و برگ نظامی و داشتن و برخورداری از پیشرفته ترین سلاحهای عصر خویش، دلالت دارند. در این آمادگی و برخورداری از سلاح پیشرفته عصر خود، فرقی بین سلاحهای اتمی و سلاحهای دیگر نیست.

و این اصل: (توانایی نظامی، تا حدّ بازدارندگی) نه تنها با دیگر اصول اسلام، همچون: صلح، پیوند و بستگیهای آشتی جویانه و صلح آمیز، روح بشر دوستی آموزه های دین، احترام به حقوق دیگران و پاسداشت آن و… ندارد که به گونه دقیق، در جهت دستیابی آسان تر به این اصل‎ها و هدفهای بنیادین و والاست.

از این روی، در پی همین آیه شریفه، سخن از این اصل دقیق، خردمندانه و مهرورزانه است: اگر دشمن میل داشت با شما از دَر صلح درآید، بپذیرید و به آشتی گرایید: (وان جنحوا للسَّلم فاجنحَ لها وتوکل علی اللّه انّه هو السّمیع العلیم.) اگر به آشتی گرایند، تو نیز بدان بگرای و کار به خدای سَپُر، که او، آن شنوای داناست.


به کارگیری سلاحهای اتمی و بیولوژیکی
همان گونه که یادآور شدیم، برابر معیارها، اصلها و قاعده های اسلامی و آموزه های والای آن، برتری نظامی، با هدفِ بازدارندگی و جلوگیری از خون ریزی، کشتار، ویران گری، آوارگی و یغماگری، رسالتی است بزرگ بر عهده فردا فرد مسلمانان. بر این اساس، هر آ نچه نام سلاح و ساز و برگ نظامی به خود بگیرد، مسلمانان باید به تلاش برخیزند و آن را برای دفاع از بنیاد و بُنلاد دارالاسلام و سرزمینهای مقدس اسلامی فراهم آورند.

این دستور، فراهم آوری سلاحهای اتمی و بیولوژیکی و برخورداری از دانش و فن آوری آنها و غیر آنها را در بر می گیرد; ولی به کارگیری این سلاحها، مقوله دیگری است.

آیا می توان گفت: چون فراهم آوری، فراوری و تولید این سلاحها رواست، پس به کارگیری آنها هم، بدون هیچ قید و شرطی رواست؟
یا آن که: در هر حال، استفاده از این سلاحها روا نیست؟
و یا قسم سومی را پذیرفت و عقیده مند به تفصیل شد.
در دورانهای پیشین، هرچند سلاحهای کشتار جمعی، که اکنون در زرّادخانه های کشورهای بزرگ تولید می شوند، وجود نداشته است; امّا در جنگها، لشکریان و سربازان دو سوی نبرد، در گاه جنگ، دست به کارهایی می زده اند که به کشتار جمعی می انجامیده است و زن و کودک، پیر و جوان، به خاک و خون فرو می غلطیده اند.

در بسیاری از نبردها و جنگها، خانمانها می سوخته، کاشانه ها ویران می شده، کشتزارها نابود می گردیده و نسل کشی دهشتناک رخ می‎داده است.

در جنگها، وحشیانه، خانه ها را ویران می کرده و یا به آتش می کشیده اند، زن و کودک را از دم تیغ می گذرانده اند، آبها را مسموم می کرده اند و….

بنابراین، اصل موضوع، پیشینه دارد؛ از این رو در روایات و آموزه های اسلامی و متنها و نصهای روشن و روشن گر فقهی، به حکمها، ادبها و آیینهایی برمی خوریم که این نتیجه به دست می آید:

اصل اولی در اسلام، ناروایی استفاده از سلاحهای کشتار جمعی است. امّا با همه تأکیدها و پافشاریها بر ناروا بودنِ کشتار غیر رزم آوران، مردمان عادی، زن و کودک، پیران و زمین گیران، فراریان، صلح جویان و خواستاران آشتی، تسلیم شدگان، بریدن و به آتش کشیدن درختان، کشتزارها، مسموم کردن آبها، ویران کردن و به آتش کشیدن خانه ها و… در دو صورت به کار گرفتن سلاحهای کشتار جمعی روا شمرده شده است:
۱) در صورتی که دشمن ابتداکننده باشد و این سلاحها را به کار بندد، مسلمانان حق مقابله به مثل دارند: فمن اعتدی علیکم فاعتدوا مثل ما اعتدی علیکم.
۲) پس از شعله ور شدن آتش جنگ (با توجه به این که جنگ در اسلام ماهیّت دفاعی دارد) در صورتی که پیروزی مسلمان، تنها و تنها، بستگی به استفاده از این گونه سلاحها باشد، در این جا نیز، این حق به مسلمانان داده شده است تا در دفاع از خود و گریز از سلطه و چیرگی بیگانگان و شکست و پیامدهای سخت خردکننده و زیانبار آن، از این گونه سلاحها استفاده کنند.

آن چه در این مقال آمد، تنها اشاره ای به پاره ای از زوایای بحث بود. به امید آن که اهل نظر و فقیهان روشن و همه سونگر، پژوهشها و دیدگاه های دقیق، همه سویه و کارشناسانه خود را ارائه دهند و بر آگاهی ها بیفزایند./825/102/م

(محمدحسن نجفی)
منبع:فصلنامه فقه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶