vasael.ir

کد خبر: ۲۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۸ - 28 June 2016
در گفتگو با آیت الله امینی مطرح شد؛

برقراری عدالت فلسفه حکومت است(بخش اول)

پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل- آیت الله امینی رعایت اخلاق اسلامی را یکی از عوامل مهم عدالت اجتماعی از منظر شهید مطهری می داند و معتقد است راه جلوگیری از تکاثر ثروت، اجرایی کردن برخی از قوانین اسلام است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، عدالت از مباحث مهمی است که در رشتههای مختلف علوم از آن بحث میشود. متفکر شهید آیت الله مطهری در آثار و تألیفات مختلف خود، بحث عدالت را از نظر فلسفی، کلامی، فقهی، حقوقی و اخلاقی مورد توجه قرار داده است. هر چند در اثر مستقلی که استاد با نام «عدل الهی» در این زمینه تألیف نموده، از منظر فلسفی و کلامی بدان پرداخته است، اما در سایر آثارش نیز از جنبههای دیگر آن را بررسی کرده است. پیوند حکومت و عدالت، از مسائلی است که در نوشتهها و سخنرانیهای مختلف استاد به چشم میخورد. یکی از شاخههای این بحث تحت عنوان «عدالت، فلسفه حکومت» است که در این زمینه فصلنامه حکومت اسلامی بهار 1383 گفتگویی با آیت الله امینی داشته است. وی که از گذشتههای دور با استاد شهید انس و الفتی داشته است و با افکار و اندیشههای این شهید بزرگوار آشناست، به پرسشهای مطرح شده در این زمینه پاسخ داده است که قسمت اول این گفتگو تقدیم خوانندگان محترم میشود:

 

س: ضمن تشکر از حضرت عالی که این فرصت را در اختیار مجله قرار دادید، یکی از مسائل مهم در اندیشه سیاسی استاد شهید مطهری قدس سره، بحث عدالت است. عدالت از جنبههای مختلف در آثار و تألیفات ایشان مورد توجه قرار گرفته است. آنچه در این گفتگو دنبال میکنیم، «ارتباط عدالت با حکومت» است. لطفاً در خصوص عدالت به عنوان فلسفه حکومت در آثار آن شهید توضیح دهید.

آیت الله امینی: بسم الله الرحمن الرحیم، در اینکه عدالت، فلسفه حکومت است، ندیدهایم که مرحوم شهید مطهّری در آثار خود با صراحت این مسأله را مطرح کرده باشند، ولی به صورت پراکنده، در سخنرانیها، و یادداشتهای ایشان مطالبی در این زمینه وجود دارد.

 

فلسفه حکومتها

ابتدا باید درباره «فلسفه حکومتها» که در آثار شهید مطهری نیز به چشم میخورد، توضیح دهم.

اصلاً چرا انسان به حکومت احتیاج دارد؟ و حکومت از چه زمانی در زندگی بشر مطرح شده و فلسفه تأسیس حکومت چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید به چند نکته توجه کرد:

الف. انسان دارای زندگی اجتماعی است؛ یعنی گرایش به زندگی اجتماعی دارد، چه بر اساس آفرینش اجتماعی باشد چنانکه بعضی معتقدند یا اینکه زندگی اجتماعی را به عنوان بهترین زندگی شناخته و دنبال کرده است. به هر حال از نظر تاریخ مسلّم است که انسان همیشه زندگی اجتماعی داشته و حتی قبل از تاریخ هم در اجتماع زندگی میکرده است، البته در اجتماع کوچکتر.

ب. گرایش انسان به زندگی اجتماعی، به منظور استفاده از اجتماع بوده یا خدمت به اجتماع، یا هر دو؟ این مطلب قابل بحث و بررسی است ولی چون ما را از محور اصلی بحث دور میکند، از پرداختن به آن صرفنظر میکنیم.

پس از آنکه دانسته شد انسان دارای زندگی اجتماعی است، باید توجه داشت که لازمه زندگی اجتماعی این است که هر فردی از افراد اجتماع حقی پیدا میکند که باید این حق از سوی دیگران مراعات شود. بحث حق از مسائل مهمی است که مرحوم شهید مطهری در آثار مختلفشان پیگیری کردهاند.

 

حقوق، تکوینی و فطری است و نه قراردادی

 از نظر ایشان حقوق، تکوینی و فطری است؛ یعنی آفرینش انسان به گونهای است که او را صاحب حق میکند؛ مثلاً انسان به غذا احتیاج دارد و غذایش را با کار و تلاش به دست میآورد به همین منظور حاصل کار و تلاش و دسترنج خود را حقِ خودش میداند و باید هم همین گونه باشد. از این رو، از دیگران انتظار دارد که حق او را به رسمیت بشناسند و چون همه آنها که در این اجتماع زندگی میکنند، برای تأمین نیازهای خود میکوشند و حاصل دسترنج خود را حق خودشان میدانند، همگی باید حق همدیگر را مراعات کنند. پس بر اساس خلقت انسان و نیاز او به غذا، این حق به رسمیت شناخته شد.

در خصوص بقیه شؤون زندگی انسان هم همین طور است. انسان قادر است فکر کند، پس حق فکر کردن دارد. قدرت تکلّم دارد، پس حق سخن گفتن دارد. طبیعت و آفرینش او این حق را نشان میدهد.

 

لزوم وجود قانون در جامعه برای جلوگیری از تجاوز به حقوق افراد

شهید مطهری میگوید: حق چیزی نیست که جامعه آن را بپذیرد یا نپذیرد، جعلی و قانونی نیست، بلکه طبیعی و تکوینی است. پس انسان به حسبِ خلقت، در جامعه حقوقی دارد و چون همه انسانها در جامعه به حق خود قانع نیستند و به حقوق دیگران تجاوز میکنند، باید قانونی باشد که این حقوق را معین کند و با اجرای آن قانون، حقوق افراد تأمین شود. در برابر قانون هم همه یکسانند؛ یعنی عدالت در جامعه ایجاب میکند که همه در برابر قانون مساوی باشند. اجرای قانون به وسیله نهادی به نام حکومت و افرادی به نام حاکمان جامعه صورت میگیرد.

 پس تأمین حقوق مردم به وجود قانون بستگی دارد و اجرای قانون نیز به حکومت نیاز دارد. به تعبیر شهید مطهری، اینکه این قانون باید عادلانه باشد و به طور مساوی و عادلانه در حق همگان اجرا شود، یک امر ارتکازی است و همه درک میکنند. همه میفهمند که باید با اجرای قانون، حقوق همه تأمین شود.

 

 تعریف عدالت

عادلانه بودن به معنای «إعطاء کلّ ذی حقٍّ حقَّه» است؛ یعنی حق هر کسی به او داده شود که در تعریف عدالت نیز همین بیان را دارند. ایشان معتقدند که این مسأله نیازی به اقامه دلیل ندارد. مردم مفهوم عدالت را درک میکنند و خواستار عدالتند.

 

 عدالتخواهی، منشا همه نهضتها

منشأ همه نهضتهایی که برای تأسیس حکومت برپا شده، عدالتخواهی انسانها بوده، چنانکه منشأ همه قیامهایی که بر ضدّ حکومتها شده نیز بیعدالتی آن حکومتها بوده است. پس عدالت یک خواسته و نیاز طبیعی است که همه از آن سخن میگویند و هیچ کس نمیگوید عدالت ضرورت ندارد. همه مدعی عدالتند، گرچه بعضی از حکومتها چیزهایی را به عنوان عدالت معرفی می کنند که در حقیقت عدالت نیست، اما همین ها نیز منکر عدالت نیستند. در ادیان الهی نیز مسأله از همین قرار است که همه پیامبران برای برقراری عدالت برانگیخته شدند؛ «و لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنْا بِالبَیِّناتِ وَ أَنزلنا مَعَهُم الْکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسطِ»؛(1) «ما پیامبران را به همراه بینات فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قائم به قسط شوند.» یعنی هدف از بعثت پیامبران این بوده که مردم عدالت را بین خودشان برپا کنند، نه اینکه پیامبران اقامه عدالت کنند. فرستادن پیامبران به این منظور است که مردم خودشان به راه بیفتند و اقامه عدالت کنند.

ایشان علاوه بر این آیه، به آیات و احادیث دیگر هم استناد میکنند، ولی مهمتر از همه، همان درک عقلی است که همه عقلا عدالت را میپسندند و مدعی آنند.

 

س: اگر همه عقلا عدالت را میپسندند و یک مسأله عقلی هم هست، چه تفاوتی است میان عدالتی که حکومتهای بشری تعقیب می کنند و میان عدالتی که حکومتهای الهی و ادیان آسمانی به دنبال آن هستند؟ آیا فلسفه همه حکومتها تأمین عدالت است یا نگاهشان به عدالت تفاوت دارد؟

آیت الله امینی: در اینکه همه عدالت را میخواهند و معنای عدالت هم «اِعطاء کلّ ذی حقّ حقّه» است بحثی و اختلافی میان آنها نیست. اختلاف نظر در مقوله حق است. حقِ هر صاحب حقی چیست که این حکومت به دنبال آن است. در شناسایی حقوق و به رسمیت شناختن آن حقوق میان مکاتب و حکومتها اختلاف وجود دارد.

شهید مطهری معتقد است که فلسفه طبیعی آفرینش، حقوق انسانها را روشن میکند، جعلی و قراردادی به معنای اینکه انسانها و مکاتب از پیش خود حقوق انسان را تعریف کنند نیست. در مکاتب بشری، شناسایی حق به عهده افراد گذاشته شده که حقوقی را برای انسانها جعل و اعتبار کنند. حتی مکاتبی هم که از حقوق طبیعی و فطری سخن گفته‎اند، در شناسایی این حقوق با مشکل رو به رو هستند. برای بشر حقوقی را جعل و به عنوان حقوق بشر تدوین کرده اند.

 اما در ادیان آسمانی حق انسان همان چیزی است که آفرینش او تعیین می کند، هر چند پاره ای از این حقوق توسط پیامبران از طریق وحی تعریف می شود. به عبارت روشن‎تر، چون خداوند خالقِ انسان است و حقوقی را بر اساس خلقت انسان برای او ترسیم می‎کند و انسان اطمینان دارد که خداوند به خلقت آدمی واقف است و به همه نیازهای واقعی او احاطه دارد، حقوقی هم که برای او به رسمیت شناخته، بر اساس آفرینش اوست.

 

س: قبل از ادامه بحث، مختصری درباره تعریف عدالت از دیدگاه شهید مطهری توضیح دهید.

آیت الله امینی: تعریف عدالت در آثار ایشان همان است که یادآوری شد «إعطاءُ کُلِّ ذی حَقّ حَقَّهُ».(3) برای این تعریف، به کلمات امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه استناد می‎کند مثل: «الْعَدْلُ یضع الامْور مَواضِعَها»؛ یعنی عدالت هر چیزی را در جایگاه خود قرار می دهد. و حق هر کسی را، که در آفرینش معین شده، تأمین می‎کند.

 

موارد استعمال عدالت

در خصوص موارد استعمال عدالت، می توان گفت که عدل یا عدالت در چند مورد استعمال می شود:

1. در جهان بینی و اصول عقاید؛ مثل اینکه گفته می‎شود: خدا عادل است؛ یعنی آفرینش جهان هستی و موجودات و حوادث آن از سوی خداوند، بر طبق عدالت است؛ به این معنا که از یک معیار واقعی نشأت می گیرد. چون آفرینش زمین و آسمان، ماه و خورشید و موجودات دیگر مصلحت بوده، آفریده شده و بدون ضابطه و معیار نبوده است. شهید مطهری در کتاب بسیار ارزشمند «عدل الهی» این بحث را به تفصیل مطرح کرده و عدالت الهی را به خوبی تبیین و تشریح می‎کند و شبهات موجود را پاسخ می‎دهد. پس عدالت خداوند به این معناست که آفرینش موجودات از یک مصلحت واقعی نشأت می‎گیرد.

2. عدالت خداوند، به معنای عادلانه بودن احکام و قوانینی است که خداوند برای انسانها تشریع کرده است. در اینجا هم عدالت الهی بدین معناست که بر اساس مصالح واقعی انسانها، قوانینی در حق آنها جعل شده است. همه دستوراتی که به آنها داده شده؛ مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، خمس و زکات دادن و... چون همگی بر اساس مصلحت واقعی انسان بوده، جعل و تشریع شده‎اند.

علاوه بر آنها، دستوراتی که خداوند برای اداره جامعه توسط پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ارسال کرده، عادلانه است. اگر به حاکمان دستورات خاصی داده شده، عادلانه و برای اجرای عدالت است که از آن به عدالت اجتماعی تعبیر می شود. شهید مطهری در همه این اقسام بحث کرده است.

عدالت در اخلاق نیز از مباحثی است که می توان به آن اشاره کرد. در کتب اخلاقی به خصوص اخلاق ارسطویی، عدالت معیار ارزشهای اخلاقی شمرده شده؛ یعنی دور بودن از افراط و تفریط و مراعات حدّ وسط. در این زمینه نیز شهید مطهری در بعضی از آثارش اشاراتی دارد.

 

چگونگی تحقّق عدالت اجتماعی از منظر شهید مطهری

س: اتفاقاً یکی از پرسشهای ما مسأله عدالت اجتماعی است که در بحث عدالت جایگاه خاص دارد و با حکومتداری ارتباط بیشتری دارد. عدالت اجتماعی و چگونگی تحقّق آن را از دیدگاه شهید مطهری توضیح دهید.

آیت الله امینی: در بحث عدالت اجتماعی مسائل مختلفی مطرح است. در اینکه حق هر کسی باید به او داده شود، تردیدی نیست. یکی از مسائل مسلّم آن است که همه در برابر قانون مساویند. مکاتب مختلف در این مسأله اتفاق نظر دارند. در جعل قوانین هم باید حق افراد مراعات شود و اصل بر تساوی باشد. پس هم در جعل قانون و هم در اجرای آن، باید تساوی مراعات شود.

 

سه نظریه درباره عدالت اقتصادی

در خصوص عدالت اقتصادی، شهید مطهری سه نظریه را مطرح می کند:

1. همه شهروندان در کلیه امور زندگی باید تساوی کامل داشته باشند.

 همه آنها نیاز به شغل دارند، پس باید شغل داشته باشند. نیاز به غذا و مسکن و لباس دارند، باید همه آنها تأمین شود و بالسویه هم باشد. اگر بنابر این است که ملک شخصی داشته باشند، باید همه از آن برخوردار شوند. اگر بنابراین است که مردم وسیله نقلیه داشته باشند، باید همه از آن بهره‎مند گردند. همه اتومبیل داشته باشند یا همه موتور سیکلت داشته باشند.

می‎گویند: مقتضای عدل این است که همه به طور یکسان از مواهب زندگی برخوردار باشند. میان آنها که کار بیشتری می‎کنند و درآمد بیشتری دارند با کسانی که کار کمتری می‎کنند و درآمد کمتری دارند، از نظر استفاده از امکانات زندگی تفاوتی وجود ندارد. چون همه احتیاج به غذا و لباس و مسکن دارند. همه شهروند جامعه‎اند، باید کار کنند، دولت هم باید نیاز همه آنان را تأمین کند.

مرحوم شهید مطهری این نظریه را صحیح نمی‎داند و معتقد است، این نه تنها عدالت نیست بلکه ظلم است. چون همه انسانها یکسان آفریده نشده اند، یکی خوش استعداد و خوش فهم و پر تلاش است و دیگری ضعیف‎تر است و تلاش چندانی ندارد. عدالت را «اعطاء کلّ ذی حقٍّ حقّه» تعریف کردیم، کسی که بیشتر کار کرده و کار مهم‎تری انجام داده، نباید با کسی که کمتر کار کرده، یکسان باشند، اگر یکسان باشند، ظلم است. علاوه بر آن، تجربه نظامهای اشتراکی و مارکسیستی نشان داد که امکان تداوم ندارند و سرانجام هم با شکست مواجه شدند. در آن نظامها هم علی‎رغم گفته‎هایشان، در عمل چنین رفتار نمی‎کردند.

 

2. همان مکتب سرمایه‎داری یا لیبرالیسم است که برخلاف دیدگاه پیشین، فردگرایی حاکم است. پیروان این مکتب معتقدند که باید به افراد آزادی داد و در کارها هم مسابقه گذاشت تا رشد بیشتری کنند و درآمد بیشتری به دست آورند. درآمد کار هر کسی متعلق به خود اوست، حال اگر در جامعه هم عده‎ای به هر دلیل گرسنه‎اند، ارتباطی به او ندارد.

در این نظریه حق افراد رعایت شده ولی حق جامعه نادیده گرفته شده است. مرحوم شهید مطهری در مباحث مختلف، این مسأله را مطرح کرده که جامعه یک واقعیت است و موجودیت خاصی دارد، همانطور که افراد واقعیت دارند و هر کدام دارای احکام خاص هستند در این نظریه حق افراد داده شده، اما حق جامعه داده نشده است.

جامعه به اعتبار اینکه موجودیتی دارد، دارای حقوقی است ولی در این مکتب این حقوق ادا نشده است، اختلافاتی که در جوامع سرمایه‎داری میان طبقات مختلف جامعه وجود دارد، از همین جا ناشی می شود که حق جامعه رعایت نشده و این اقتصاد درستی نیست.

 

3. عدّه دیگری به همین منظور پا به میدان گذاشته و ادعا کرده‌اند که هم باید حق افراد مراعات شود و هم حق جامعه. افراد باید آزادی داشته باشند و ثمره کار و تلاششان به رسمیت شناخته شود و نمی‎توان از آنها به اجبار پولی گرفت. از سوی دیگر جامعه احتیاج به سکون و آرامش دارد. جامعه ای که در آن عده ای ثروتمند باشند و عده ای فقیر، نمی‎تواند آرامش داشته باشد. اگر فاصله طبقاتی زیاد باشد، این جامعه روی آرامش نخواهد دید.

از این رو، به جای آنکه به زور از ثروتمندان مالیات گرفته شود، باید این مطلب به ثروتمندان تفهیم شود که اگر می‎خواهید جامعه از آرامش و آسایش برخوردار باشد، باید از روی رغبت و آزادی مبلغی از درآمد خودتان را بدهید تا در جهت رفاه عمومی و برای رفع فقر مستمندان مصرف شود تا جامعه آرامش داشته باشد.

در این نظریه از اخلاق استفاده کرده‎اند تا تفاهم برقرار شود. امروزه حتی در کشورهای سرمایه داری هم همین مسأله مطرح است و برای دریافت مالیات از همین توجیه استفاده می شود که پرداخت مالیات به نفع خودتان است. به نظر می رسد که ما در این زمینه قدری کوتاهی کرده‎ایم، مسؤولین هم کوتاهی می‎کنند. اگر مردم بدانند مالیاتی که می دهند، چه به دولت و چه به شهرداری، برای خود آنان خرج می شود، با رغبت آن را می‎پردازند. باید مردم نسبت به هزینه شدن مالیات توجیه شوند که احساس نکنند مبلغی را به اجبار از آنها دریافت می‎کنند و چون چنین احساسی دارند، از پرداخت آن سر باز می زنند. باید این فرهنگ در جامعه جا بیفتد که پرداخت مالیات برای آن است که برای خود آنان هزینه شود.

 

عدم رد نظریه سوم توسط شهید مطهری

مرحوم شهید مطهری این نظریه را رد نکرده و آن را می‎پسندد ولی معتقد است اسلام در زمینه عدالت اجتماعی نظریه خاصی دارد. متأسفانه ایشان فرصت نکردند در زمینه اقتصاد اسلامی و عدالت اجتماعی تحقیقات عمیقی ارائه کنند و دشمنان با شهید کردن ایشان این نعمت بزرگ را از انقلاب و نظام گرفتند.

 ایشان یادداشت‎هایی در زمینه اقتصاد اسلامی دارند، اما به طور کامل ندیدم به معرفی اقتصاد اسلامی پرداخته باشند ولی دورنمایی از وضعیت مطلوب از نظر اقتصاد اسلامی را ارائه می‎کنند، در این زمینه روایتی نقل می‎کند که شخصی خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آمد. حضرت به او فرمود: اخوّت اسلامی شما چه مقدار است؟ عرض کرد: «یا بن رسول اللّه عَلی أْفضَلِ الاْحْوال» یعنی به بهترین وجه با هم برادریم. حضرت سؤال کرد: آیا برادریتان به حدّی هست که اگر یکی از شما دارای امکانات و ثروتی باشد، دیگران حق داشته باشند به طور عادی دست در جیب او کنند و به مقدار نیاز بردارند و او هم ناراحت نشود؟ عرض کرد: نه، یا بن رسول اللّه، اینگونه نیست. حضرت فرمود: پس تا رسیدن به اخوت اسلامی فاصله زیاد دارید.

اگر در روایاتی از این قبیل تأمل کنیم، احساس می‏کنیم که هنوز به آن اسلامی که پیامبر و ائمه اطهار می‎خواستند، ملتزم نیستیم. اینکه می فرمایند: اگر تو غذا برای خوردن داشته باشی ولی برادر مسلمانت نداشته باشد، چگونه است؛ اگر تو خادم داشته باشی و برادرت خادم نداشته باشد چه می شود؛ اگر تو لباس داشته باشی و برادر مسلمانت نداشته باشد، چنین و چنان است، و... اینها در روایات علامت نامسلمانی شمرده شده و تعارف هم نیست.

 

 رعایت اخلاق اسلامی یکی از عوامل مهم عدالت اجتماعی از منظر شهید مطهری

شهید مطهری رعایت اخلاق اسلامی را یکی از عوامل مهم عدالت اجتماعی می‎داند. ایشان بر این اعتقاد است که هر کسی حق دارد کار و تلاش کند، حاصل دسترنج او هم متعلق به خود اوست، اما در هزینه کردن باید دیگران را مراعات کند. جدا کردن اخلاق از اسلام و آن را از امور تشریفاتی به شمار آوردن اشتباهی بزرگ است.

یکی از مشکلات جامعه ما آن است که ثروتمندان در کسب ثروت و درآمد آزادند. نسبت به پرداخت مالیات هم آنقدر که بر عهده دارند، نمی‎پردازند و وظایف خود را هم نسبت به مردم نادیده می‎گیرند. اگر یک ثروتمند درآمدی کسب کرد در هزینه کردنش آزاد نیست که هر طور دلش خواست عمل کند. اگر کالایی را وارد کرد، در فروختنش آزاد نیست تا به هر قیمتی خواست بفروشد. باید انصاف و عدالت را مراعات کند. اگر مراعات نکرد در مسلمانی‎اش نقصان وجود دارد.

 ما باید علاوه بر رعایت منافع خودمان، به اصول اخلاقی هم پای‎بند باشیم. باید به زندگی شخصی خود از جنبه دنیوی و اخروی توجه داشته باشیم. به نظر من بعد از پیروزی انقلاب این مسأله آنگونه که باید جا نیفتاده است. ما ثروتمندان زیادی داریم و در کنارشان فقرای زیادی هم هست؛ یکی در خانه‎ای متجاوز از هزار متر، در بهترین نقطه شهر ساکن است و دیگری اصلاً مسکن ندارد. اسلام چنین وضعیتی را نمی‎پسندد. مقصود ما این نیست که تنها با توصیه های اخلاقی مسأله حل می شود، بلکه در درجه نخست، حاکم اسلامی در جعل قوانین و مقررات و اعطای آزادی‎ها و امکانات اقتصادی، عدالت را رعایت می‎کند و قوانین به گونه‎ای تنظیم و اجرا می‎شود که عملاً از تمرکز ثروت جلوگیری شود.

حکومت اسلامی این حق را دارد که با جعل قوانین از تمرکز ثروت جلوگیری نماید.

 

س: خلاصه فرمایش شما این است که حکومت باید برای تحقق عدالت اجتماعی، شرایط و امکانات مساوی را برای رشد اقتصادی جامعه و کسب درآمد افراد جامعه فراهم کند. محور جعل قوانین، عدالت باشد. اخلاق هم در جامعه ترویج شود؛ به طوری که ثروتمندان بدانند رعایت عدالت و رسیدگی به دیگران، وظیفه دینی و اسلامی آنهاست. حال، اگر حکومتی همه این امور را انجام داد و تعدادی از ثروتمندان هم وظیفه دینی خود را انجام دادند، ولی باز هم در بخشی از جامعه ثروت متراکم شد، آیا این حق را برای حکومت قائل هستید که برای ایجاد تعادل و از میان بردن شکاف طبقاتی با جعل مالیات یا از طریق دیگر، بخشی از اموال ثروتمندان را دریافت کرده و به مصرف فقرا برساند؟

 

جلوگیری از تکاثر ثروت در صورت اجرایی شدن برخی از قوانین اسلام

آیت الله امینی: بله، البته در اسلام قوانینی داریم که اگر به درستی اجرا شود، عملاً جلوی تکاثر ثروت گرفته می‎شود؛ مثلاً زکات به همین منظور مقرّر شده که متأسفانه به درستی بدان عمل نمی‎شود. در روایات هست که اگر مردم زکات خود را بپردازند، فقیری در جامعه نخواهد بود. اگر از این زاویه به زکات بنگریم و با این هدف موارد آن را شناسایی کنیم و مورد عمل قرار دهیم، وضع جامعه دگرگون می شود.

نمونه دیگر، خمس است که یکی از منابع حکومت اسلامی است. حضرت امام قدس سره معتقد بودند که خمس یک نوع مالیات و یکی از منابع مالی حاکم است. اگر خمس همانطور که تشریع شده، اخذ و مصرف شود، عملاً تمرکز ثروت پیش نمی‎آید.

 اگر در جایی هم تکاثر ثروت باقی بود و از این راهها برطرف نشد و اداره جامعه نیاز بیشتری داشت، حکومت می‎تواند با جعل قوانین و مقررات، نیازهای ضروری خود را تأمین کند. البته معتقد نیستم که همه باید در یک سطح زندگی کنند این سخن نه صحیح است و نه عملی است، افراد باید در کسب درآمد و زندگی آزاد باشند، اما باید تعادلی وجود داشته باشد که عموم مردم راضی شوند./102/228/ر

ادامه دارد...

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶