vasael.ir

کد خبر: ۲۴۱۱
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۴ - 13 June 2016
گفتگوی وسائل با کارشناس فقه هنر؛ (2)

حوزه نباید همه جا لبخند بزند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ نسبت به مسئله سینما، فیلم و امثال آن، یک نهاد ویژه ای در خود حوزه باید تأسیس شود و انتظار این که جامعه ی سینمایی ما، سینمای دینی را خودشان راه اندازی کنند، توقع به جایی نیست.

 

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه اطلاع رسانی وسائل اهمیت مساله فرهنگ و هنر و چگونگی تعامل این دو مقوله با دین؛ آن هم در جهان کنونی که ابزارهای فرهنگی و هنری نقشی بسزا و بسیار تاثیرگذار در جامعه دارند دستمایه گفتگوی ما با حجت الاسلام محمد احسانی فر شد،ا یشان از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم با سابقه سال ها تدریس و پِ‍‍ِژوهش در علوم اسلامی در ابتدا به بررسی مساله هنر دینی و ارتباط دو مقوله هنر و دین پرداخته و در ادامه علل فاصله گرفتن حوزه های علمیه از هنر را ایراد کردند، در این قسمت نیز به رابطه بین سینما و سینماگران با دین و حوزه های علمیه، نحوه تعامل بینشان و نیز کاستی ها و بایسته های این عرصه اشاره شده است.

 

اهم مباحث مطرح شده در قسمت اول

هر کسی که اندکی از اسلام اطلاع داشته باشد می داند اسلام، از روز آغازینش که با وحی آغاز شد با هنر هم آغاز شد.

نخستین متن اسلام، قرآن است. قرآن یعنی هنر بلاغت و فصاحت و هنر سخن دانی و سخن وری و عرضه سخنش به گونه ای باشد که هیچ احدی از بشر نتواند این کلام را بیاورد و از حد توان بشری بیرون باشد.

ما در حوزه ها چیزی به نام هنرگریزی نداریم. اما اینکه رشته های هنری در گذشته در درون خود حوزه بود ولی اینکه اکنون به یک نحوی حوزه ی هنر از حوزه ی مربوط به علوم اسلامی، بیرون رفته را تأیید می کنم. این واقعیت وجود دارد.

در گذشته نظام آموزش و پرورش ما، از دوره ائمه اطهار (ص) تا اواسط و اواخر دوره قاجار این گونه بوده است که هرگونه فرهیختگی ای که در جامعه می خواست پیدا شود، نوعاً و معمولأ در حوزه های علمیه به وجود می آمد. ولی در دوره نفوذ استعماری غرب، به ویژه در کشورهای شرقی خصوصا در کشورهای اسلامی و از جمله در ایران، در نظام آموزش و پرورش ما، دست اندازی کردند و نظام آموزش و پرورش را از نظام متوسطه گرفته تا آموزش عالی، به دو دسته تقسیم کردند. قسمتی که مربوط به حوزه های علمیه و تعلیم و تحقیق دین بود، در ظاهر کاری به آن نداشتند. اما نظام آموزش و پرورش غرب، با نفوذی که داشت نسل جدید از دبستان تا مراحل بعدی را تحت آموزشهایی که چندان میانه ای با دین نداشتند قرار دادند و قدم به قدم به سمت آموزش مطالبی که یک نوع دین گریزی و ضدیت با دین در آنها وجود داشت، کشاندند. طرح آموزش و پرورش که امروز در جامعه ما وجود دارد، طرح استعماری است

البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که با توجه به توسعه و تطوری که علوم اسلامی پیدا کرد، اگر کسی بخواهد، هم طبیب، هم فقیه، هم متکلم و مفسر و محدث و در عین حال مثلأ هنرمند در بخشهای هنر نوشتاری و نگارگری و امثال اینها شود، امکان این امر وجود دارد؟ خیر، چونکه هم هنر توسعه یافت و هم دانشها‌، توسعه و تطور یافتند و تخصصی شدند. اما در کنار حوزه های علمیه، حوزه های تبلیغی نیز داریم که آنها نیز رسالتهایی دارند، مانند سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد اسلامی. ولی متأسفانه راه و مسیری که وزارت ارشاد اسلامی یا مثلأ سازمان تبلیغات اسلامی از چند دوره دولتهای پیشین، طی کرده است با راه رسالت فرهنگی حوزه های علمیه ما در مقوله دین، کاملأ متفاوت است.

 

 وسایل ـ  در حوزه افرادی هستند که در کنار تلبس به لباس روحانیت پزشک هم بوده و طبابت می کنند اما نگاه منفی نسبت به این افراد وجود ندارد ولی به نظر می رسد که اگر روحانی ای در عرصه هنری نیز فعال باشد، نگاه منفی ای در حوزه نسبت به او وجود دارد.

ما این را این گونه می بینیم. اساسأ خطابه نیز یک هنر است و به عنوان نمونه در جشنواره هنری_ادبی عکاظ، یکی از فنونی که در آنجا مورد مسابقه قرار می گرفت، خطابه بود. برای مثال خطابه ای که مرحوم فلسفی داشت یک هنر بود. خطابه و روضه خوانی مرحوم کافی نیز هنر بود.

 

وسایل ـ منظور از سوال، عرصه هنرهایی است که امروز در جامعه ما مطرح هستند مانند سینما و روزنامه نگاری.

اینکه می فرمایید که حوزه نسبت به هنر نگاه منفی دارد، بهترین خطیبان و سخنوران ما در جامعه در حوزه هستند. و یا بسیاری از حوزویان ما آثار شعری بسیار ممتازی دارند. اشعار مرحوم الهی قمشه ای و ملامحسن فیض کاشانی و اشعار دیگر علما، اشعار امام (ره) و غزلهای مقام معظم رهبری. اشعار مرحوم محقق اصفهانی. پس این گونه نیست که حوزه، هنر گریز باشد. اما  اینکه بعضی از طلبه ها در حوزه سینما و تئاتر و امثال اینها اگر بخواهند بروند، نسبت به آنها نگاه منفی وجود دارد، به نظر من، در این مورد هم نگاه منفی وجود ندارد. ما نباید دایم به حوزه تهاجم کنیم. حوزه نباید همه جا لبخند بزند. در حوزه ی سینما متاسفانه سینمای قبل از انقلاب ما سینمای مبتذل و غیر دینی و ضد دینی بوده است.  بعد از انقلاب نیز، سینمای ما هنوز نتوانست، خودش را با ارزشهای انقلاب، و دین و حوزه و ارزشهای جهاد و شهادت و دفاع مقدس، هماهنگ کند و از طرف دیگر، میزان نفوذ فرهنگی ای که از جبهه استکبار در امر سینما می بینید به عنوان یک واقعیت تلخی است که کسی نمی تواند آن را انکار کند. من نمی گویم که همه سینماگران ما، مأمور و متعلق به اردوگاه استکبار هستند، خیر، بسیاری از سینماگران ما،  انسانهای باغیرت ملی و با غیرت دینی هستند.  ولی در مجموع، سینما و سینماگری و تئاتر و سایر هنرهای نمایشی نتوانستند خودشان را با واقعیتهای جامعه دینی و انقلاب و نظام مقدش جمهوری اسلامی و با واقعیتهای دفاع مقدس و عرصه جهاد و شهادت، ارتباط کافی و مناسب پیدا کنند.

وسایل ـ  آیا حوزه با آنها ارتباط برقرار کرد؟ یا منتظر ماند تا آنها بیایند؟

 اینجا دو رویکرد وجود دارد، یکی اینکه خود حوزه به دنبال آنها برود و ارتباط برقرار کند و دیگری اینکه آنها نیز به عنوان بخشی از جامعه دینی ما، تکالیفی داشتند و می بایست می آمدند و تکالیف فقهی خود را در عرصه ی هنر از حوزه ها می گرفتند و مورد رعایت قرار می دادند. حوزه امتناعی ندارد که مطالب مربوط به فقه بخشهای هنر را به آنها برساند. اما چه میزان پذیرش در آنجا وجود داشت؟ بله من یک چیزی را اقرار میکنم و آن این است که گرچه بخش تعلیم و تربیت حوزه، وظیفه ای جز بیان و تبیین علمی مسائل در قبال سینما نداشت ولی بخش تبلیغی حوزه مثل دفتر تبلیغات و احیاناً سازمان تبلیغات و دیگر نهادها و مؤسسات فرهنگی حوزوی که در بخش ترویج و تبلیغ دین، مسئولیت دارند، آنها می بایست در مسئله سینما، ورود سازمان یافته ی خیلی قوی و بهتری می داشتند و در این زمینه بسیار کم ورود کردند. اینها نیامدند ولی خود جامعه سینمایی ما می بایست خودشان را پایبند به مکتب و مذهب می دانستند. بالاخره اینها مسلمان اند. وقتی چیزی را شارع مقدس می فرماید، حرام است، حرام است. ترویج دین و ارزشهای دینی، حکمش معلوم است. تخریب دین و اهانت به دین نیز، حکمش معلوم است. آن کسی که در حوزه ی سینما به صورت موضوعی وظیفه داشت، جامعه سینمایی ما بوده نه حوزه های علمیه. حوزه های علمیه در زمینه های تبلیغی وظایفی را داشتند. مسئله سینما، موضوع کار حوزه نبوده به طور وضع شده، ولی جامه سینمایی ما برای سینما وضع شده است.

 

وسایل ـ در حوزه هنرهای سمعی، بصری، فیلم، سریال و موسیقی، یک ابتذال عجیبی در زمان پهلوی بود و شاید یک دلیلی که نگاه منفی به این مسئله هست ـ مثلاً یک روحانی، خطاط باشد یا شاعر باشد، چیزی نمی گویند ولی اگر یک روحانی، در فضای کارگردانی و بازیگری باشد، موضع گیری نسبت به آن تند تر می باشد ـ همین باشد و این سبقه منفی باعث شده تا مردم نگاه ضددینی و ضد فرهنگی به این مقوله ها داشته باشند .  اما مساله اینجاست حالا که نظام عوض شد و مجموعه عوض شد، اکنون حوزه ها باید برای اکنون برای فضای مبتذلی که باید اسلامی شود و ما قائلیم که بسیار تأثیر گذار است و نقش بسیار بزرگی دارد حرکتی انجام می دادند، مسئله این است که در مجموعه حوزه های علمیه توجه به این امر کم شد.

 قبول دارم این موضوع را ولی 2 بحث وجود دارد. یکی اینکه آیا حوزه در قبال سینما، وظیفه ای بیشتر از این داشت که ورود کند؟ بله، قطعاً. اکنون هم توصیه اکید من به مسئولین حوزه علمیه قم و احیاناً بعضی از حوزه های علمیه کلان، در جهان تشیع این است که نسبت به مسئله سینما و فیلم و امثال آن، یک نهاد ویژه ای در خود حوزه باید تأسیس شود و اینکه انتظار این را داشته باشیم که جامعه ی سینمایی ما، سینمای دینی را خودشان راه اندازی کنند، توقع به جایی نیست. چون سینماگران ما، ظرفیت علمی و ظرفیت میزان پایبندی به ارزشهای دینی در کلیت آنها ( وگرنه بسیاری از سینماگران ما نیز متدین و پایبند به ارزشهای دینی هستند)و نیز ظرفیت دینی و تقوایی لازم را برای این جهت ندارند. از این جهت است که حوزه های علمیه، خودشان باید نهادی را برای این مسئله تأسیس کنند و هرچه هم ما در این زمینه کوتاهی کنیم، دیرتر می شود و اکنون نیز دیر شده ولی معنی آن این نیست که به حوزه های علمیه تهاجم کنیم که چرا نگاهش نسبت به کسانی که از حوزه ها به سمت فیلم و سینما رفتند، نگاه منفی هست. این نگاه منفی به خود پدیده های سینمایی که متاسفانه هماهنگی لازم با ارزشهای دینی را ندارد، برمی گردد. و افرادی که از حوزه رفتند در آنجا، به جای تحفظ بر ارزشها، یک نوع وادادگی توسط آنها در اینجا صورت گرفته است و حوزه زمانی که نگاه نقادانه نسبت به این مقوله می اندازد می بیند بعضی از این افراد، توانستند رسالت خود را انجام دهند ولی بسیاری از آنها در کسوت هنرپیشگی و سینماگری نتواستند وظیفه حوزوی خود را در آنجا رعایت کنند. یک نوع وادادگی، تاثیرپذیری و مرز نشناسی را حوزه از اینها دیده است. به این دلیل است که نگاه منفی نسبت به اینها وجود دارد.وگرنه همین حوزه نسبت به سایر هنرها هیچ نگاه منفی ای ندارد.

 

وسایل ـ  در دروس آقایان (صوم، صلاۀ، خمس و زکات) هست ولی هنر کجاست؟ ما نمی توانیم درس خارجی درمورد سینما و موسیقی داشته باشیم. چرا نیست؟ کم کاری هست و نمی توان آن را ندیده گرفت.

درمورد موسیقی درسها و یا تألیفات قابل توجهی در این زمینه، از حوزه های علمیه داریم. چرا؟چون حوزه موسیقی حوزه ای است که از جهت فقهی بحث بر است. لذا علما به اندازه ی کافی در آنجا بحث کرده اند. اما سایر حوزه های هنری مربوط به سینما و امثال اینها، واقعیت این است که اینها از جهت نظری، مباحث بحث بر چندانی ندارند. چیزی ندارد که مباحث پیچیده ای باشد که فقیه، یک موضوع خارج فقهی قرار دهد برای بررسی ابعاد فقهی آن. در هنر نمایش مسئله چیست؟ بحث ارتباط بین زن و مرد است. که یک قسمتهای آن جایز است و یک قسمتهای آن نیز غیر جایز. یک قسمتهای آن مکروه است و یک قسمتهایی مباح. اینها چیزهایی هستند که در فقه عام ما، «کتاب نکاح» در ابواب نگاه، در آنجا مورد بحث قرار گرفته است. که آن بخش سینما با این کاملاً هماهنگ است. یک بخش دیگری مثلاً در سینما هست که آیا در کار سینماگری، تمسخر دیگران جایز هست یا خیر؟ این نیز در «مکاسب محرمه» مطرح شده است. عناوین تمام این موارد را در فقه داریم. اینکه هنر مباحث ویژه ای که نیازمند مبحث فقهی باشد دارا باشد، کدام بحث است که بحث فقهی دامنه دار نیاز داشته باشد تا یک فقیه وظیفه خودش بداند که خارج فقه در این موضوع بگذارد؟ بله، کتاب الصوم، ابعادی دارد که باید این ابعاد و زوایا از روی ادله تفسیری فقهی، مورد بحث و کاوش قرار بگیرد ولی آیا در موضوعات هنری این گونه است؟ گونه های مختلف هنر، مهارت هستند. زوایای پیچیده علمی-فقهی ندارند که نیازمند این نباشد که فقیهی بیاید وقت خود را بگذارد که خارج فقه خود را در موضوع سینما و سینماگری قرار بدهد.اینها نیازی به این ندارند. (ادامه دارد)

 

پایان بخش دوم

/924/403/ص

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳