vasael.ir

کد خبر: ۲۳۶۹
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۱ - 21 June 2016
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 46

روایات دال بر عصمت امام(19) حق وراثت اهل بیت فرمانروایی و خلافت بعد از پیامبر اکرم است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، مراد از حق وراثت اهل بیت(ع) را خلافت و فرمانروایی بعد از پیامبر اکرم(ص) خواند و گفت: دستور روایات به اقتداء و تبعیت از اهل بیت(ع) و حق وراثت از پیامبر اکرم(ص)، فرمانروایی ایشان را می‌رساند؛ چنان که طبق آیات قرآن کریم نیز، وصل و تولی به «مَن امرالله به أن یوصل» علامت ایمان و مخالفت و قطع رابطه با ایشان علامت نفاق شمرده شده است.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در چهل و ششمین جلسه سال تحصیلی 94-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام، که روز شنبه هشتم اسفند ماه 1394 درمدرسه دارالشفاء برگزار شد، بحث پیرامون احادیث دالّ بر نصب خلفای پیامبر صلی الهی علیه و آله را ادامه داد و به بیان مطالبی در این باب پرداخت که اهم آن در پی می‌آید.
 
1. در حدیث هفدهم می‌فرماید «.. وَ لْیَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی ... وَیْلٌ لِلْمُخَالِفِینَ لَهُمْ مِنْ أُمَّتِی اللَّهُمَّ لَا تُنِلْهُمْ شَفَاعَتِی»؛ با این عبارات:
اولاً به امامت اهل بیت و عترت رسول الله صلوات الله علیهم اجمعین تصریح شده است؛
ثانیاً اقتداء به ایشان مورد سفارش قرار گرفته و به آن امر شده است؛ 
ثالثاً مخالفت با آنها تحریم شده است و مخالفت اهل بیت سبب محرومیت از شفاعت اعلام شده است؛
این موارد دلالت بر وجوب اطاعت از اهل بیت و مقام خلافت و فرمانروایی آنها دارد
 
2. در حدیث هجدهم فقرات متعددی دالّ بر خلافت و جانشینی ائمه اطهار پس از رسول خدا وجود دارد؛ از جمله اینکه با عبارت «طَاعَتَکَ طَاعَتُهُمْ» اطاعت از رسول خدا و اطاعت از اهل بیت مرادف هم دانسته شده است و با عبارت «وَ لَقَدْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِأَسْمَائِهِمْ َ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أَحِبَّائِهِمْ وَ الْمُسَلِّمِینَ لِفَضْلِهِمْ» اسماء ائمه علیهم السلام و پدران و محبّین آنها را معیّن و معلوم می‌داند.
 
3. با توجه به تصریح مؤکّد این روایات به امامت و خلافت اهل بیت، ممکن است در صحت این احادیث تشکیک شود. چنین تشکیکی ناوارد است چون:
اولاً رجال سند از سوی بزرگان فن حدیث و حتی بسیاری از آنها توسط علمای رجال اهل سنّت مثل ذهبی وغیر او توثیق شده اند؛
ثانیاً طرق برخی احادیث مورد استناد متعدد و کثیر است که موجب تواتر حدیث می‌شود؛ 
ثالثاً نظیر چنین مضامینی در منابع اهل سنّت هم وارد شده است. 
 
4. در بخشی از حدیث نوزدهم می‌فرماید «إِلَى اللَّهِ  أَشْکُو أَمْرَ أُمَّتِی الْمُنْکِرِینَ لِفَضْلِهِمْ الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی»؛ در این فقره از روایت از قاطعین رحم به خدا شکایت شده است، مراد از آن امامت و ولایت است؛ چنانکه مراد از رحم در آیات متعدد قرآنی که علامت ایمان را وصل «مَن امرالله به أن یوصل» و علامت نفاق را قطع «مَن امرالله به أن یوصل» دانسته است نیز امامت و ولایت است.
 
تقریر چهل و ششمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.
عبارات درون پرانتز اضافات مقرّر است.
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
مقدمه
بحث ما درباره روایات دالّ بر نصب خلفای پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین بود، گفتیم که در لسان رسول الله صلی الله علیه و آله نصب خلفاء با چند واژه صورت گرفته است؛ اول، واژه‌ «اهل بیت» یا واژه‌ای که بر همین معنا در نصوص دلالت دارد را مطرح کرده‌ایم. نمونه‌ای از نصوص در منابع اهل سنّت و نصوصی که در منابع شیعه آمده است را اشاره کردیم و تاکنون شانزده نصّ از این نصوص مطرح شده است. 
 
 
حدیث هفدهم
سند روایت صحیح است. نظیر این روایت را قبلاً از منابع اهل سنّت مطرح کرده بودیم.
«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَحْیَا حَیَاةً تُشْبِهُ حَیَاةَ الْأَنْبِیَاءِ وَ یَمُوتَ مِیتَةً تُشْبِهُ مِیتَةَ الشُّهَدَاءِ وَ یَسْکُنَ الْجِنَانَ الَّتِی غَرَسَهَا الرَّحْمَنُ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً وَ لْیُوَالِ وَلِیَّهُ وَ لْیَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی اللَّهُمَّ ارْزُقْهُمْ فَهْمِی وَ عِلْمِی وَ وَیْلٌ لِلْمُخَالِفِینَ لَهُمْ مِنْ أُمَّتِی اللَّهُمَّ لَا تُنِلْهُمْ شَفَاعَتِی » 
اصول کافی، جلد 1، صفحه 208، حدیث 3.
 
دلالت روایت؛ فرمانروایی و امامت
دراین روایت با عبارت «وَلْیَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی» اشاره به امامت اهل بیت شده است، معلوم می‌شود این ائمه از عترت رسول خدا هستند، امر به اقتداء یعنی امر به تبعیت و اطاعت که همان فرمانروایی را می‌رساند؛ مخصوصاً اینکه در ذیل روایت آمده است «وَیْلٌ لِلْمُخَالِفِینَ لَهُمْ مِنْ أُمَّتِی اللَّهُمَّ لَا تُنِلْهُمْ شَفَاعَتِی» مخالفت با آنها تحریم شده است و این تأکید بر وجوب اطاعت آنهاست و وجوب اطاعت دلالت بر فرمانروایی آنها می‌کند.  
 
مرحوم کلینی نظیر این نصّ را در همین باب یعنی «بَابُ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ ص مِنَ الْکَوْنِ مَعَ الْأَئِمَّةِ علیهم اسلام» نقل می‌کند. این حدیث، حدیث شماره 3 باب است. حدیث 4 و 5 و 6 از باب هم به همین مضمون است؛ اما چون واژه اهل بیت یا هم معنای آن مد نظر ماست، حدیث 4 و 5 محل شاهد است و آن را مطرح می‌کنیم. 
 
حدیث هجدهم
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ اسْتِکْمَالُ حُجَّتِی عَلَى الْأَشْقِیَاءِ مِنْ أُمَّتِکَ مَنْ تَرَکَ وَلَایَةَ عَلِیٍّ وَ وَالَى أَعْدَاءَهُ وَ أَنْکَرَ فَضْلَهُ وَ فَضْلَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّ فَضْلَکَ فَضْلُهُمْ وَ طَاعَتَکَ طَاعَتُهُمْ وَ حَقَّکَ حَقُّهُمْ وَ مَعْصِیَتَکَ مَعْصِیَتُهُمْ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِکَ جَرَى فِیهِمْ رُوحُک‏ وَ رُوحُکَ مَا جَرَى فِیکَ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ عِتْرَتُکَ مِنْ طِینَتِکَ وَ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ وَ قَدْ أَجْرَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِمْ سُنَّتَکَ وَ سُنَّةَ الْأَنْبِیَاءِ قَبْلَکَ وَ هُمْ خُزَّانِی عَلَى عِلْمِی مِنْ بَعْدِکَ حَقٌّ عَلَیَّ لَقَدِ اصْطَفَیْتُهُمْ وَ انْتَجَبْتُهُمْ وَ أَخْلَصْتُهُمْ وَ ارْتَضَیْتُهُمْ وَ نَجَا مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ وَالَاهُمْ وَ سَلَّمَ لِفَضْلِهِمْ وَ لَقَدْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أَحِبَّائِهِمْ وَ الْمُسَلِّمِینَ لِفَضْلِهِمْ»
اصول کافی، جلد 1، صفحه 208، حدیث 4.
 
«طَاعَتَکَ طَاعَتُهُمْ» این نشان دهنده مقام فرمانروایی اهل بیت است.
«وَ لَقَدْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِأَسْمَائِهِمْ َ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أَحِبَّائِهِمْ وَ الْمُسَلِّمِینَ لِفَضْلِهِمْ» رسول اکرم می‌فرماید «اسماء ائمه علیهم السلام و پدران و محبّین آنها معیّن است و جبرئیل به آن خبر داده است».
 
ممکن است کسی در این احادیث تشکیک کند، چنین تشکیکی بی‌مورد است، رجال سند از سوی بزرگان فن حدیث توثیق شده اند و حتی خیلی از آنها توسط  علمای رجال اهل سنّت مثل ذهبی و غیر او توثیق شده اند؛ افزون بر این حتی درصورت تشکیک در سند، وقتی طرق حدیث متعدد و کثیر شد حدیث را متواتر می‌کند، حتی گفتیم نظیر مضمون این حدیث در منابع اهل سنّت هم آمده است که قبلاً خواندیم.
 
 
حدیث نوزدهم
این حدیث هم از لحاظ سند قوی است.
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ أَرَادَ أَنْ یَحْیَا حَیَاتِی وَ یَمُوتَ مِیتَتِی وَ یَدْخُلَ جَنَّةَ عَدْنٍ الَّتِی غَرَسَهَا اللَّهُ رَبِّی بِیَدِهِ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ لْیَتَوَلَّ وَلِیَّهُ وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیُسَلِّمْ لِلْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِی مِنْ لَحْمِی وَ دَمِی أَعْطَاهُمُ اللَّهُ فَهْمِی وَ عِلْمِی إِلَى اللَّهِ أَشْکُو أَمْرَ أُمَّتِی الْمُنْکِرِینَ لِفَضْلِهِمْ الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی وَ ایْمُ اللَّهِ لَیَقْتُلُنَّ ابْنِی لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی »
 
روایت؛ صراحت در امامت
این روایت هم بسیار صریح است و به علی بن ابیطالب علیه السلام و اولیای بعد آن حضرت اشاره دارد و اینکه آنها همه عترت رسول خدا هستند و به وجوب تولی آنها و تبعیت آنها تصریح دارد.
 
دلالت روایت؛ وصل به رحم ولایت 
می‌فرماید « إِلَى اللَّهِ  أَشْکُو أَمْرَ أُمَّتِی الْمُنْکِرِینَ لِفَضْلِهِمْ الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی وَ ایْمُ اللَّهِ لَیَقْتُلُنَّ ابْنِی لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی »؛ 
(در این فقره از روایت از « الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی» به خدا شکایت شده است)
 
در قرآن کریم شدیداً و کراراً بر یک مقوله تأکید شده است؛ در سوره های مختلف علامت ایمان را وصل «مَن امرالله به أن یوصل» و علامت نفاق را قطع «مَن امرالله به أن یوصل» دانسته است. می‌فرماید:
 
«وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»؛
«و یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْض‏»؛
«وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِساب»؛
«وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار»؛
« فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ  أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُم‏».
 
مراد از این رحم در آیات قرآنی، رحم امامت و ولایت است. قرائن روایی زیادی هم بر این امر وجود دارد که از جمله آن همین روایت است که خواندیم و می‌فرماید «الْقَاطِعِینَ فِیهِمْ صِلَتِی».
حدیث بیستم
این حدیث فرازی از نهج البلاغه درباره منافقین است.
«زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ »
 
تبیین فقرات روایت
«لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَد»ٌ  کسی با اهل بیت قابل قیاس نیست.  
«لَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً»  آنها که اهل بیت ولیّ نعمت آنها هستند قابل قیاس با این اولیای نعمت نیستند (یعنی ولیّ و مولی علیه قابل قیاس با یکدیگر نیستند).
«إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی» کسی که از آنها پیشی گیرد باید به سوی آنها برگردد و کسی که از آنها پس بیفتد باید به آنها ملحق شود.
«وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَةِ » ویژگی های حق ولایت از آن ِ آنهاست، منظور، همان ولایت اطاعت است.
«وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ » وصیت و وراثت در آنها است، مراد از این وراثت، وراثت مالی نیست؛ بلکه آن وراثتی است که درباره آن فرمود «العلماء هم ورثة الانبیاء».
«الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ» حضرت صلوات الله علیه با این عبارت اشاره به دوران خلافت خود دارد، می‌ فرماید حق به جای خود برگشت و منتقل شد به جایی که از آن منتقل شده بود. این عبارت قرینه است بر اینکه مراد از حق وراثت، حق خلافت و فرمانروایی است. 
 
این روایت از مشاهیر خطب حضرت و از آخرین بخش از خطبه دوم نهج البلاغه است، اینکه مرحوم شریف رضی هم غالباً نیازی به نقل سند برای این خطبه ها ندیده است به دلیل اشتهار این خطبه ها بوده است؛ چون حضرت خلیفه بوده‌اند و هزاران نفر پای خطبه‌های ایشان می‌نشستند. 
 
همین حدیث را با اسانید مختلف و روّات مختلف نقل کرده اند. مرحوم سید عبدالزهراء خطیب، اسناد خطبه های نهج البلاغه را در «اسانید نهج البلاغه» نقل کرده است. این خطبه را هم شیعه و هم اهل سنّت نقل کرده اند و مطالب روشنگر زیادی  در این خطبه است.
 
تقریر: ج. زنگنه/223/907/م 
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳