vasael.ir

کد خبر: ۲۳۱۴
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۵۳ - 28 May 2016
استاد عابدی مطرح کرد:

حاکم و حکومت از منظر حکیم سهروردی

پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل- حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی در سخنانی به مسأله حاکم و حکومت از دیدگاه سهروردی اشاره کرد و گفت: از دیدگاه سهروردی شایسته ترین شخص به حکومت، هرمس یعنی عالم ترین، عادل ترین و خیرخواه ترین مردمند؛ وی در ادامه افزود: به نظر سهروردی در زمان غیبت هرمس (که در زمان ما حضرت مهدی(عج) است)، فردی که متألّه بحاث است یعنی هم علمش و هم معنویتش از همه بیشتر است باید حاکم باشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی شنبه شب اول خرداد 1395 مصادف با شب نیمه شعبان، در شهرستان نقده استان آذربایجان غربی به ایراد سخن پرداخت. وی در این سخنرانی مسأله حاکم و حکومت را از منظر سهروردی تبیین کرد.

وی در ابتدای جلسه با ذکر نمونههایی از تاریخ به پیشتازی اهل سنت در برپایی مجالس جشن و شادی اشاره کرد و در ادامه افزود: اولین منابع روایی پیرامون بحث از زمینه سازی ظهور حضرت مهدی(عج)، کتب اهل سنت است.

این استاد درس خارج در سخنان خود با ذکر آیاتی از قرآن کریم، اختصاص بحث از منجی به اسلام را نفی کرد و اظهار داشت: ادیان دیگر نیز به مسأله منجی و مهدویت اشاره داشتهاند.

وی سپس به یکی از کتب سهروردی اشاره کرد که در آن شیخ اشراق ذیل بحث حاکم و حکومت به مسأله شایستگی افراد برای حکومت می‎پردازد و با طرح سه احتمال در نهایت هرمس (حضرت مهدی (عج) ) را سزاوار‎ترین فرد برای حکومت معرفی می‎کند.

حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی در ادامه اظهار داشت: سهروردی می‎گوید: اگر این هرمس (حضرت مهدی(عج) ) غایب بود چه کسی باید حکومت کند؟ سهروردی هشت گروه را نام میبرد سپس نتیجه می‌گیرد فردی که «متألّه بحّاث» است باید حاکم باشد؛ «متألّه» یعنی کسی که فرو رفته در الهیات است و یکپارچه خدایی است و «بحاث» یعنی کسی که هم علمش و هم معنویتش از همه بیشتر است؛ چنین کسی باید حکومت کند.   

استاد عابدی در نهایت با اشاره به نمونههایی از رأفت و مهربانی اهل بیت علیهم السلام، بهترین دلیل برای حکومت معصومان بر جامعه را، رأفت و مهربانی آنها دانست و خاطرنشان ساخت که حکومت حضرت مهدی(عج) هم همین‎گونه خواهد بود.

متن سخنرانی استاد احمد عابدی؛

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین و الامام الائمه المهدیین سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابیالقاسم محمد صلی الله علیه و آله المعصومین لاسیما بقیه الله فی الارضین ارواحنا لتراب مقدمه الفداء

 شب میلاد امام زمان ارواحنا فداه را خدمت همه برادران و خواهران بزرگوار، علما و فضلای ارجمند مخصوصا امام جمعه عزیز و بزرگوار این شهرستان و همه فرهنگیان و فرهیختگان و عالمان که خدمتشان هستیم تبریک و تهنیت عرض میکنم.

اهل سنت پیشتاز برپایی جشنها

در ابتداء جملهای پیرامون اصل این محفلهایی که برای بزرگداشت معصومین علیهم السلام برگزار میشود عرض کنم؛ این مراسمها و جشن گرفتن را «احتفال» میگویند، کتابهای بسیار زیادی درباره احتفال یا عید گرفتن یا جشن گرفتن معصومین وجود دارد، خبر دارید که وهابیها با این مجالس به شدت مخالفند و این کارها را بدعت میدانند و حال آنکه اولین کسانی که در مدح پیامبر و اهل بیت شعر گفتند و حتی کسانی که اولین بار جشن گرفتند و احتفال کردند، خود اهل سنت بودند.

 شاید شنیده و دیده باشید که زیباترین شعری که برای میلاد رسول خدا ذکر شده است، شعر بُرده بوصیری است؛ بوصیری یکی از علمای اهل سنت بود و مادرزادی فلج بود در شب میلاد پیامبر شعر 160 بیتی در رسای پیامبر سرود، پس از سرودن این شعر خوابید در عالم رویا پیامبر را خواب دید، رسول خدا به او فرمود این شعر را بخوان او در رویا این شعر را خواند، پیامبر در عالم خواب عبایی که تن مبارکشان بود به این فرد داد. بوصیری از خواب بیدار شد دید عبای پیامبر به تنش است تمام مردم شهر، این خواب را دیدند و همه هنگامی که نماز صبح را خواندند، آمدند درب خانه بوصیری و گفتند: شعری که برای پیامبر خواندهای برای ما هم بخوان و عبای پیامبر را هم بیاور تا تقسیمش کنیم.

 شهید مطهری در یکی از کتبش میگوید زیباترین شاهکار ادبی دنیا، برده بوصیری است.

امن تذکر جیران بذی سلم                                                مزجت دمعا جری من مقله بدم

وکیف تنکر حبا بعد ما شهدت                                             به علیک عدول الدمع و السقم

این جور احتفالها را آن زمان در مصر، مردمی که از اهل سنت بودند برای میلاد پیامبر میگرفتند. وقتی پیامبر خدا در جنگ بدر تشریف آوردند به مدینه البته برای جنگ احد و تبوک هم نقل شده است که وقتی ایشان از تپههایی که مشرف به مدینه است تشریف آوردند صحابه رسول خدا این شعر را برای رسول خدا خواندند:

طلع البدر علینا من ثنایات الوداع                                    وجب الشکر علینا ما دعی لله داع

آنها شادی می‎کردند و کف میزدند برای سالم وارد شدن پیامبر خدا به شهر مدینه، همین درباره فرزندان رسول خدا وجود دارد.

کتب اهل سنت منبع دسته اول روایات مربوط به زمینه سازی ظهور حضرت

ابن ابیالحدید یک عالم بزرگ اهل سنت است؛ هفت شعر دارد که به قصائد سبعه علویات نامیده شده است. بسیار زیباست دور ضریح و حرم حضرت علی علیه السلام همین شعرهای ابن ابیالحدید نوشته شده است. ایشان در قصیده ششم علویات سبعه خودش این جمله را دارد:

آل ابیالحدید در میان خودشان جنگ جویان و شمشیرهایی را آماده کردهاند برای حضرت مهدی و اینها شیر بیشه هستند.

تعبیر آماده کردن زمینه ظهور حضرت مهدی، در هیچ جا دیده نمیشود و اگر هم در کتب شیعه باشد تنها منبعش کتاب سنن ابنماجه که یکی از کتاب‎‎های اهل سنت است می‎باشد. در این کتاب یکی از روایات پیامبر را آورده که رسول خدا طبق آن میفرمایند در آخر الزمان افرادی میآیند که «یوطئون للمهدی حکومته» یعنی آماده کننده و زمینه ساز ظهور حضرتند.

این بحث ابتداءً در هیچ کتاب شیعی نیامده ولی در صحاح اهل سنت آمده است و از آنجا به کتابهای شیعه راه پیدا کرده است. آن همه مطالب که شنیده میشود برای زمینه سازی ظهور امام زمان همه از کتاب ابنماجه گرفته شده است، پس مهدویت مسأله تمام دنیای اسلام است.

وحدت شیعه و سنی از منظر آیت الله سیستانی

در دیداری که شیعیان و اهل سنت با آیت الله سیستانی داشتند دو گروه در معرفی، همدیگر را برادر میخواندند، این مرجع فرمودند؛ شیعه و سنی دوتا نیستند تا یکی برادر دیگری باشد ما اهل سنت هستیم و آنها ما هستند.

علمای بزرگ شیعه افتخارات اهل سنت را افتخار خود میدانستند و اهل سنت افتخارات شیعه را افتخار خود میدانستند؛ دانشگاه الازهر وقتی میخواست دانشجویان دختر را بدون حجاب جذب کند ( که الان دختران بی حجاب در دانشگاه الازهر درس میخوانند) آیت الله حکیم وزیر علوم مصر را احضار میکند در نجف و اعتراض میکند که چرا دختران مکشفه را در دانشگاه راه دادید تا درس بخوانند؟ وزیر علوم مصر گفت این دانشگاه ما است به شما ربطی ندارد آیت الله حکیم به وزیر گفت: الازهر شرفٌ لنا؛ الازهر افتخار ما شیعیان است و افتخار شما هم هست. بنیانگزاران آن فاطمیون مصر بودند که شیعه بودند ما جدایی بین خود احساس نمیکنیم.

منجی آخر الزمان در ادیان الهی

آیهای که تلاوت شد «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»[1] قرآن خودش را به عنوان ذکر معرفی کرده «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[2] این آیه، تورات را ذکر معرفی کرده است. هم تورات ذکر است هم قرآن البته تورات واقعی. این تورات 49 کتاب است که گاهی به آن عهد عتیق می‎گویند یکی از این 49 کتاب زبور داوود است. اسفار که در قرآن آمده «کمثل الحمار یحمل اسفارا»[3] این اسفار خمسه پنج تا کتاب اول تورات است.

 کتاب تلمود مصوبات خاخامهای یهودی است. این آیه قرآن میفرماید ما در زبور پس از تورات این تورات که در این آیه به ذکر تعبیر شده منظور همین اسفار خمسه است؛ سِفر پیدایش، سِفر خروج، سِفر تثنیه، سِفر لاویان، سِفر اعداد یعنی هم در تورات (یعنی این اسفار) و هم در زبور این مطلب را نازل کرد «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»[4]

 این تورات زمان پیامبر هم در دست یهودیان بوده است. حدود صد و خوردهای سال قبل هنگامی که بچهای برای هیزم رفته بود، خمرهای در صحرا پیدا میکند پر کتاب اینها را آورد برای مادرش او هم کتابها را سوزاند برای پخت نان، وقتی نان پختن تمام میشود مقداری از کتابها باقی میماند یکی از آن کتابها تورات بوده است.

 در این تورات که یهودیها دارند نوشته شده؛ فرعون یکتب سفر الخروج. این کتاب که دست صهیونیسم است کتاب فرعون است در این تورات چیزی راجع به امام زمان نیست اما در آن تورات که در حفاریهای صحرای سینا پیدا شد درباره امام زمان مطلب دارد، علامه مجلسی در بحارالانوار زبور داوود را آورده که هیچ چیزی خلاف دستورات اسلام در او نیست و این که «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»[5] این جمله ترجمهاش در زبور داوود که در کتاب علامه مجلسی و در حفاریهای صحرای سینا بدست امده است وجود دارد.

 

تبیین حکومت از نگاه سهروردی

تعبیر دیگر قرآن بحث استخلاف فی الارض است. شهاب الدین سهروردی (یحیی بن حبش) از اطراف زنجان و از علمای بزگ اهل سنت است. وی کتابی نوشته که در مقدمهاش میگوید اگر کسی فرشته را ندیده باشد راضی نیستم این کتاب را بخواند البته صِرف یکبار و دوبار کافی نیست بلکه باید فرشته دیدن برای او عادی باشد، صفحه آخر کتاب نیز این را تکرار کرده است بعد میگوید اگر استادی این را برای کسی که فرشته را ندیده تدریس کند فردای قیامت جلوی او را میگیرم و میگویم حرفهایم را ضایع کردی. شیخ اشراق در چند جای این کتاب ملاقاتهایی که با ملائکه در اطراف مراغه داشته است را بیان میکند و حتی اسم کوچهای را هم ذکر می‎کند. حال از این شخصیت سهروردی مطلبی پیرامون امام زمان نقل کنم.

 سهرودی در آغاز این کتاب قبل از اینکه وارد کتاب شود میگوید یک کشور مثل یک انسان است؛ ما باید ببینیم خداوند انسان را چگونه آفریده است؛ یک کشور نیز مانند همان است؛ خداوند برای انسان شهوت و غضب و عقل قرار داده پس باید کشور نیز اینگونه باشد که شهوتش میشود بازار، غضبش میشود قدرت نظامی و عقلش میشود هیئت حاکمه آن کشور.

 چطور انسان باید قوه غضب داشته باشد که دشمن را دفع کند کشور نیز نیاز به نیروی نظامی دارد؛ انسان شهوت دارد کشور هم باید بازار داشته باشد، انسان عقل دارد که کار آن تدبیر و اداره کردن بدن است کشور هم باید هیئت حاکمه داشته باشد که می‏شود قوه مجریه و مقننه و قضائیه.

 بعد سهروردی این را مطرح می‏کند که چه کسی در رأس حکومت باید باشد؟ آیا شاه باید باشد؟ یا مردم بیایند رأی بدهند و کسی را انتخاب کنند؟ یا اشراف؟ شیخ اشراق در پاسخ میگوید اگر شاه حکومت کند معمولا استبداد پیش میآید خوبی آن امنیت است ولی بدی آن این است که استبداد پیش میآید یعنی حق رأی و انتخاب را از مردم میگیرد.( من یادم است قبل از انقلاب در قم سر کوچه ما یک جوانی یک رادیو اختراع کرد ساواک او را گرفت و برد و هنوز هم از او خبری نیست حتی جنازهای هم از او بدست نیامد به خاطر اینکه یک رادیو اختراع کرد حکومت پادشاهی به کسی اجازه نمیدهد که فکرکند و اندیشه داشته باشد میگوید شاه دستور میدهد باید اطاعت کنید به این جهت سهروردی میگوید حکومت شاهنشاهی خوب نیست).

حکومت جمهوری هم خوب نیست؛ از جهتی خوب است چون به مردم آزادی میدهد اما عیب آن این است که امنیت محکمی برقرار نمیشود عیبش این است که مردم خودشان را با رئیس جمهور برابر میدانند و صد درصد مطیع او نخواهند بود پس حکومت جمهوری هم حکومت خوبی نیست.

 او در ادامه میگوید بهترین حکومت حکومت اشراف است، اشراف در فارسی یعنی پول دارها یا طبقه مرفّه اما اشرافی که سهروردی و افلاطون میگویند به معنای هِرمس است؛ هرمس در زبان یونانی یعنی حضرت ادریس علیه السلام بعد از او حضرت لقمان و حضرت داوود و سلیمان نیز هرمس هستند، پس اشراف به معنای پولدار نیست.

 سهروردی میگوید هرمس، عالمترین، عادلترین و خیرخواهترین مردم است؛ هر کس علمش از همه بیشتر است و مردم او را بیشتر دوست دارند، از همه مردم به همه مردم خیرخواهتر است، اینگونه آدمی را میگوییم هرمس.

شیخ اشراق میگوید حاکم باید اینگونه باشد و حکومت را باید داد دست اینگونه افراد؛ یعنی مانند حضرت ادریس، حضرت لقمان، حضرت داوود، حضرت سلیمان و امثال اینها بعد میگوید اگر هرمس نبود باید حکومت را به دست چه کسی داد؟ همین که سهروردی این جمله را میگوید، پرانتز باز میکند میگوید: نمیشود که هرمس نباشد بلکه او غایب است چون نمیشود زمین خالی از حجت خدا باشد، امکان ندارد روی زمین کسی که عالمترین و عادلترین است وجود نداشته باشد( عین این تعبیری که در نهج البلاغه است «امّا ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا»[6] ) سهروردی میگوید اگر این هرمس ( در این دوران یعنی حضرت مهدی (عج) ) غایب بود چه کسی باید حکومت کند؟ وی هشت گروه را نام می برد بعد نتیجه می‎گیرد کسی که متألّه بحاث است باید حاکم باشد. متألّه یعنی کسی که فرو رفته در الهیات است و یکپارچه خدایی است، و بحاث یعنی کسی که هم علمش و هم معنویتش از همه بیشتر است باید حاکم باشد.   

 

حال چند جمله درباره این حکیم بگویم؛ شخصیت عجیبی دارد؛ 34 سال عمر کرد بیش از 50 جلد کتاب دارد؛ علاوه بر کتاب تفسیر، فقه و فلسفه، اندیشه و مکتب فلسفی جدیدی را نیز بنیانگذاری کرده است. وقتی میخواستند در سوریه اعدامش کنند گفت اگر میخواهید اعدامم کنید من را در اطاقی در بسته رها کنید تا از گرسنگی و تشنگی بمیرم، گفتند: چرا؟ گفت برای اینکه خدا از هیچ چیزی به اندازه شکم پُر بدش نمیآید حالا که میخواهم به ملاقات خدا بروم با شکم خالی پیش خدا بروم و اینگونه هم اعدامش کردند.

سهروردی آدم بسیار بزرگی است اینکه میگوید حکومت در دست متألّه بحاث باشد، با این که آخرت اصل است و دنیا فرع آن و راه رسیدن به آخرت است ولی اگر به فرض به آخرت کار نداشته باشیم و فقط همین دنیا را بخواهیم در نظر بگیریم آیا بهتر آن است که حکومت در دست امام زمان باشد؟ یا یک فرد عادی؟ آیا من مصلحت خودم را کاملا بلد هستم؟ آیا من علم مطلق دارم؟

 یقینا اینگونه نیست؛ همه علمشان محدود است اما کسی هست که علم او بینهایت است و مصلحت من را از خود من بهتر می‎داند. من مصلحت خودم را بلد نیستم چه بسا غذایی را فکر کنم خوب است بعد معلوم شود برایم ضرر داشته یعنی خودم نمیدانم مصلحتم در چیست اما امام زمان علم غیب دارد و «مؤید من عندالله» است و چیزی نیست که او نداند پس او مصلحت ما را از ما بهتر میداند، از طرفی او معصوم است؛ وقتی که او معصوم است آیا میشود چیزی را که مصلحت ما در آن است به ما ندهد؟ کسی که معصوم است امکان ندارد خطا کند، خیر مردم را از خود مردم بیشتر میخواهد، بعد سهروردی میگوید پس حکومت باید در دست این افراد باشد حتی اگر انسان دنیای خودش را هم بخواهد.

اگر ما شاه و حاکم باشیم برایمان بهتر است یا اینکه بهتر است امام زمان حاکم و ما رعیت او باشیم؟ برای ما بهتر است که او حاکم و ما رعیت او باشیم چون وقتی ما حاکم باشیم نمیدانیم چه چیز خیر ما است، مصلحت خودمان را نمیدانیم تا آن را تأمین کنیم، فراوان اشتباه داریم، اما امام زمان علیه السلام من را بهتر از خودم میشناسد، خیر من را هم امکان ندارد به من ندهد و برای همه هم اینجور است، وقتی حکومت در دست اهل بیت باشد این گونه جامعه تشکیل میشود.

رأفت و مهربانی معصومان بهترین دلیل شایستگی آنها برای حکومت

 میگویند احدی از مردم (چه کافر چه مسلمان) نبود که با پیامبر ملاقات کند مگر اینکه بعد از جدا شدن میگفت این پیامبر از پدر و مادرم به من مهربانتر است؛ یعنی پیامبر اینقدر مردم را دوست میدارد. در یکی از جنگها پیامبر خوابیده بود یکی از کافران گفت میروم او را میکشم جنگ تمام میشود رفت بالاسر پیامبر شمشیرش را برد بالا تا ضربه بزند پیش خودش گفت نامردی است در حالت خواب او را بکشم با پا به حضرت زد حضرت بیدار شدند دیدند شمشیر کشیده میخواهد او را بکشد گفت یا محمد کیست که تو را از دست من نجات بدهد؟ پیامبر فرمود: خدا. آن فرد که خدا را قبول نداشت شمشیر را برد بالا که بزند به پیامبر، سنگ زیر پایش لغزید خورد زمین پیامبر رفت شمشیر را برداشت و برد بالای سر این کافر و فرمود: حالا چه کسی است که تو را از دست من نجات بدهد؟ آن کافر که خدا را قبول نداشت گفت کرم تو یا محمد. پیامبر شمشیر را به او داد و فرمود: برو. پیامبر خدا با کافر این برخورد را دارد اگر حکومت در دست اینها باشد اینگونه رفتار میکنند...

همه قبول دارند که خوراج کافر هستند؛ خوارج کسانی هستند که درباره اهل بیت که قرآن دستور به مودت میدهد آنها نه تنها عمل نمیکنند بلکه با اهل بیت دشمنی هم میکنند در زمان امام صادق علیه السلام اطراف مدینه محلهای بود که خوارج در آنجا ساکن بودند محلی بن خنیس میگوید شبی در مدینه داشتم میرفتم سرو صدایی شنیدم رفتم جلو گفتم: کیست، امام صادق علیه السلام فرمود: من هستم گفتم: آقا چه میکنید حضرت فرمود: مقداری نان داشتم میبردم نانها ریختند زمین دارم جمع میکنم. رفتم کمک حضرت وقتی جمع شد گفتم آقا بدهید به من تا کمک کنم. حضرت فرمود: باید خودم ببرم گفتم: کجا میبرید؟ فرمود: فلان محله تعدادی خوارج فقیر هستند این گونی نان را برای آنها میبرم، محلی بن خنیس میگوید با هم آمدیم آن محله خوارج فقرا خواب بودند او میگوید حضرت به گونهای نان را زیر سر آنها میگذاشت که آنها بیدار نشوند و اینگونه غذای اینها را میرساند.

 سهروردی میگوید حکومت باید در دست اینگونه از اشخاص باشد و اینگونه از افراد را میگوییم «حجت خدا»، ما(شیعیان) به زبان خودمان میگوییم: «امام» حال کسی بجای امام میگوید: «هرمس»، فرد دیگری به جای هرمس میگوید: «قطب»، کسی هم به آن قطب میگوید: «متألّه بحاث».

 در واقع مسأله مهدویت و امام زمان سلام الله علیه به این معنا است که ما انتظار میکشیم روزی کسی از فرزندان پیامبر خدا بیاید که از همه عالمتر است از همه آگاهتر است از همه خیر خواهتر است خطا و اشتباه هم ندارد و خیر همه را هم میخواهد.

این همه جنگ و خونریزی برای قبل از ظهور حضرت است نه برای بعد از ظهور زیرا وقتی حضرت ظهور کنند به سیره جدشان عمل میکنند؛ در کل جنگهایی که رسول خدا داشتند کمتر از 1000 نفر از دشمن کشته شده است البته شخص پیامبر(ص) کسی را نکشته است یعنی این 1000 نفر توسط مسلمانان در جنگهایی که پیامبر خدا حضور داشتند، کشته شده‎اند.

وقتی امام زمان ظهور کنند خیلی از مردم تا حضرت را ببینند ایمان میآورند اگر کسی ایمان نیاورد باز میخواهد در دنیا زندگی کند به امام زمان ایمان نیاورد امام با او کاری ندارد، قرآن میفرماید:« فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ»[7] از این آیه شریفه استفاده میشود که یهودیان و مسیحیان در زمان حضرت هم حضور دارند و اختلافشان را هم با اسلام دارند تا روز قیامت.

معنای این آیه این است که اگر امام زمان تشریف بیاورند یهودیان را ریشه کن نمیکند امام زمان نمیآید مسیحیان را نابود کند امام زمان نمیآید که بیدینها را از بین ببرد، خیلیها مسلمان نمیشوند ولی میخواهند زندگی کنند می‎گویند: شما به دین خودتان باشید ما هم یا بیدین هستیم یا به دین خودمان باشیم.

 امام زمان به کسی کاری ندارد پس، از آن آیه این مطلب روشن میشود که در زمان ظهور حضرت، بقیه ادیان نیز هستند اختلاف هم بین آنها برقرار است امام زمان زندگی مسالمت آمیز را برقرار میکند که همه مردم زیر پرچم اسلام زندگی خود را داشته باشند و کسی متعرض کسی نشود.

 ممکن است الآن کسی خلافی کند و حدّ خداوند اجرا نشود امام زمان ظهور کند احکام الهی را اجرا میکند. الان شاید کسی بخواهد عبادت کند و کسی مانع او شود امام زمان که ظهور کند امنیت برقرار میکند و امنیت برای مردم حرف اول را می زند، میگویند انسان گرسنه باشد خوابش میبرد ولی اگر آدم ترس داشته باشد خوابش نمیبرد.

 نیاز انسان به امنیت بیشتر از نیاز او به غذا است و امام زمان تشریف بیاورد امنیت ایجاد میکند یکی از ابعاد امنیت این است که من جهنم میروم یا نه، ترسی از جهنم وجود دارد امام زمان تشریف بیاورد امنیت از جهنم ایجاد میکند میفرماید اگر این کار را کردید جهنم نمیروید. یک امنیت این است که کسی مزاحم کسی نشود، امام زمان امنیت فردی و اجتماعی را برای همه فراهم میکند یعنی حکومت امن و این امنیت تا به حال نبوده است.

 ایمان از کلمه امن است و اسلام از کلمه سِلم و سلم این است که دو نفر به هم میرسند به هم سلام میکنند یعنی از ناحیه من به شما آسیبی نمیرسد و طرف مقابل هم همین طور. پس اگر من غیبت شما را کردم آبروی شما را بردم و ... پس من مسلمان نیستم چون اسلام از سِلم است امام زمان تشریف بیاورند سِلم، امنیت، آرامش را در جامعه ایجاد میکند.

 ما دو نوع امنیت داریم امنیت درونی و امنیت بیرونی، دین کارش ایجاد امنیت است خانم در خانه امنیت میخواهد اعضای خانه باید امنیت داشته باشند باید این احساس وجود داشته باشد کسی متعرض آن نشود امام زمان بیاید این جور ارزشها را به ارمغان میآورد.

انشاء الله خداوند هر چه زودتر آن روز موعود را مقدر فرماید و این امنیتی که نیاز اساسی انسان است و الآن در خاورمیانه و کشورهای عربی دچار سلب امنیت هستند خداوند با ظهور حضرت مهدی علیه السلام امنیت را بر همه جهان حکم فرما گرداند. والسلام./ 228/229/ر


[1] . سوره الانبیاء آیه 105

[2] . سوره الحجر آیه 9

[3] . سوره جمعه آیه 5

[4] . سوره الانبیاء آیه 105

[5] . سوره الانبیاء آیه 105

[6] . نهج البلاغه حکمت 147

[7] . سوره المائده آیه 14

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳