vasael.ir

کد خبر: ۲۲۰۸
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۴ - 12 May 2016
خارج فقه فناوری استاد شهریاری/ 17

چه مواردی شامل قطع ید می شود

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین حمید شهریاری در هفدهمین جلسه درس خارج فقه فناوری اطلاعات گفت: در حدیث طرار دو احتمال وجود دارد که طبق قواعد ادبی و ترکیب نحوی دو معنای متفاوت می توان از آن فهمید و باید از این جهت رفع ابهام کرد.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین شهریاری، در جلسه هفدهم درس خارج فقه فناوری مورخه 9 اردیبهشت 95 به بررسی روایاتی در باب قطع ید سارق پرداخت و گفت: اگر شخص دو لباس پوشیده باشد، سه نوع جیب برای آن قابل تصور است؛ مانند کت یا دشداشه که یک جیب روی آن و جیبی در داخل باشد و یک جیب نیز برای لباس داخلی باشد. حکم اولی و سومی معلوم است و اگر از جیب رویی زده باشد طبق روایت قطع ید ندارد و اگر از جیب لباس داخلی زده باشد قطع ید دارد و تنها فرض دوم دو احتمال دارد که از جیب داخلی لباس بیرونی بوده است.

 

ایشان در ادامه عنوان کرد: بعضی از روایات به صورت مطلق برای جیب بر قطع ید در نظر گرفته اند و بعض روایات نیز مطلقا قائل به عدم قطع ید هستند و جمع این روایات با موثقه سکونی امکان پذیر است که اگر از جیب داخلی بود قطع ید دارد و اگر از جیب بیرونی باشد قطع ید متصور نیست که باید به معنای «جیب» در گذشته نیز توجه داشت.

اهم مباحث استاد شهریاری در این جلسه به شرح ذیل می باشد:

خلاصه ای از جلسه گذشته:

بحث ما در فصل دوم فناوری اطلاعات یعنی امنیت فضای مجازی است.

تعریف امنیت فضای مجازی: «حفاظت و مقاوم سازی دارایی های فضای مجازی در برابر تهدیدهای فضای مجازی»

قاضی نعمان متوفای 363 ه. ق و هم عصر علمای بزرگی است که کتب اربعه را نوشته اند و قدمت ایشان باعث شده که کتابشان مورد توجه و عنایت قرار بگیرد. بیان شده که ایشان از علمای اسماعیلی بوده است و کتابی که ایشان نوشته کتاب رساله حکومت داری اسماعیلیه در مصر بوده و قاضی القضات آن دیار بوده است. آنچه در آن کتاب نوشته شده است به نحوی مرتبط با حکومت داری است.

دلیلی که ایشان شیعه است، تام نیست.

پس چون کتاب دعائم الاسلام از کتب عملی است و فاقد سند است نمی توانیم استشهاد و استدلال فقهی بدان داشته باشیم.

اما روایات صحیح السندی ذکر کردیم که مصداق حرز و شکستن آن مشخص شد و این روایات می تواند شاهدی بر روایات گذشته باشد.

کلمه حرز در عهد روایات به کار می رفته است.

شیخ طوسی از روایت استفاده کرده بود که حرز ملاک است نه قفل.

روایت دیگری نیز پیدا کردم که کسی در اینجا نیاورده است ولی من استفاده می کنم.

روای می گوید منظورتان از ربع دینار دو درهم است؟ حضرت می فرماید: خیر، ربع دینار ملاک است.

اگر قرار بود هر کس هرگونه دزدی کند دستش قطع شود دیگر عام البلوی می شد.

اولاً در تملک صاحب باشد و ثانیاً در حرز صاحبش باشد و ثالثاً بیش از ربع دینار باشد.

حرز شرط عنوان حد سرقت است نه شرط عنوان سرقت، پس شرط حکم است.

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أُتِیَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِطَرَّارٍ قَدْ طَرَّ دَرَاهِمَ مِنْ کُمِّ رَجُلٍ قَالَ فَقَالَ إِنْ کَانَ قَدْ طَرَّ مِنْ قَمِیصِهِ الْأَعْلَى لَمْ أَقْطَعْهُ وَ إِنْ کَانَ طَرَّ مِنْ قَمِیصِهِ الدَّاخِلِ قَطَعْتُهُ.

این روایت موثقه است.

«طرّ» به معنای شکافتن و قطع کردن است و طرار کسی است که لباس یا همیان را پاره می کند و محتوای آن را بیرون می آورد.

معادل این کلمه در فارسی «زدن» است که در فرهنگ لغت دهخدا نیز بدان اشاره شده است؛ قافله زدن، جیب زدن و غیره.

توضیحات دقیقی برای فهم روایت

اعلی در مقابل داخل نیست در مقابل أسفل است؛ یک أسفل و یک داخل داریم.

اگر بخواهیم داخل را قرینه قرار بدهیم و داخل را در مقابل خارج معنا کنیم یعنی اگر از روی لباس زده باشد قطع ید ندارد و اگر از توی لباس زده باشد قطع ید دارد.

اگر داخل را به معنای اسفل گرفتیم مثل این است که از بالای کت بزند یا از پایین که این معنی خیلی درست به نظر نمی رسد.

بالا و پایین در فارسی به معنای رو و زیر در نیز به کار می رود.

اعلی را به معنی رو معنی کردن مشکلی ایجاد نمی کند

ما دو احتمال در معنای حدیث و ترکیب «طر من قمیصه الاعلی» می دهیم:

1-     الدراهم مفعول طر است.

 ترجمه؛ درهم هایی را زده است. و من قمیصه الاعلی جار و مجرور است و خود قمیصه مضاف الیه است الاعلی صفت مضاف الیه است. از لباس روئیش و از لباس زیرینش. فرض این است که دو لباس پوشیده باشد.

2-     مفعول حذف نشده است و کلمه الاعلی است.

 الاعلی منصوب و مفعول «الطرّ» است. ان کان طر من قمیصه الداخلَ. از لباس داخلی آن را زده باشد یا از لباس روی آن را زده باشد. فرض این است که یک لباس پوشیده است.

حرز هر شیئی به حسب آن است و هر چه در حیطه حرز نباشد شرط قطع ید را ندارد.

فرق این دو معنی چیست؟

اگر دو لباس پوشیده باشد و این دو لباس سه جور جیب برایش در نظر بگیریم؛ مانند کت یا دشداشه که یک جیب روی آن و جیبی در داخل باشد و یک جیب نیز برای لباس داخلی باشد. حکم اولی و سومی معلوم است. اگر از جیب رویی زده باشد طبق روایت قطع ید ندارد و اگر از جیب لباس داخلی زده باشد قطع ید دارد و تنها فرض دوم دو احتمال دارد که از جیب داخلی لباس بیرونی بوده است.

چند روایت دیگر در این زمینه داریم:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أُتِیَ‏ بِطَرَّارٍ قَدْ طَرَّ مِنْ رَجُلٍ مِنْ رُدْنِهِ دَرَاهِمَ‏ قَالَ إِنْ کَانَ طَرَّ مِنْ قَمِیصِهِ‏ الْأَعْلَى لَمْ نَقْطَعْهُ وَ إِنْ کَانَ طَرَّ مِنْ قَمِیصِهِ الْأَسْفَلِ قَطَعْنَاهُ. الکافی ج‏7، ص: 227

 سند این روایت نیز ضعیف است و بعضی نُسخ به جای کلمه ردنه، ردا آورده اند که سهو قلم است.

در این روایت هم همان دو احتمال است.

 این روایت را در کتاب اشعثیات آورده است.

أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِی مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ: لَمَّا أُتِیَ بِطَرَّارٍ طَرَّ مِنْ کُمِّ رَجُلٍ دَنَانِیرَ فَقَالَ إِنْ کَانَ طَرَّ مِنَ الْقَمِیصِ‏ الْأَعْلَى فَلَا قَطْعَ عَلَیْهِ وَ إِنْ کَانَ طَرَّ مِنَ الدَّاخِلِ قَطَعْنَاهُ.

این کتاب از هند به ما رسیده است و سند و نسخه آن به ما دارای اشکال است.

شیخ طوسی سند خود را به این کتاب درست کرده است ولی نسخه شیخ به دست ما نرسیده است. ولی این احتمال که چون کتاب در دست شیخ بوده است برای ما قابل تأمل است. هندوستان یکی از منابع اصلی کتاب های خطی است و بسیاری از کتب در جنگ ها از بین رفته است.

 چون سوابق آن را در نگارش شیخ طوسی داریم احتمال قوی می دهیم که هم چنین کتابی در بین قدما بوده است.

من تلاش کردم در رساله ای که در باب کتاب اشعثیات نوشتم، سند آن را نیز مورد تایید قرار دهم.

من در باب این روایت دقت بسیاری کردم و شخص عبدالله شافعی است و افکارش بسیار شبیه شیعیان است. محمد نیز محمد اشعث است که صاحب کتاب است و موسی نوه امام موسی کاظم علیه السلام است و فرزند اسماعیل است و توثیق اشعث را سابق ذکر کرده ایم.

از روایت مشخص می شود که دو واقعه دزدی اتفاق افتاده است.

در این روایت یک ویژگی داریم که در دو روایت سابق نیست و آن حذف کلمه قمیص است و «ه» ضمیر نیز نیامده است.

در جمله اول احتمال این که دراهم حذف شده باشد و دنانیز مفعول طرّ باشد بیشتر است چون کلمه «ه» که نیاید این احتمال که الاعلی صفت قمیص باشد، به ذهن نزدیک تر است زیرا «طرّ من القمیص الاعلی» یعنی از لباس رویی.

این که بگوییم از لباس رو زده باشد و اعلی مفعول طرّ هست، سوال پیش می آید که چرا من القمیص بر آن مقدم شده است؟ قاعدتاً باید می گفت: «ان کان طراً اعلی من القمیص»

قاعدتاً جمله آخری که گفته «من الداخل» دیگر از آن نمی شود مفعول طرّ را اخذ کرد زیرا بر سر «مِن» در آمده و مجرور است و شفاف است که قمیص در جمله آخر به قرینه جمله اول حذف شده است و شفاف است که الداخل صفت قمیص محذوف است که جانشین موصوف شده است و کسی نمی تواند ادعا کند که الداخل مفعول طرّ است و دلالت این حدیث بیشتر نزدیک به معنای اول است.

کتاب اشعثیات با یک نشخه متقنی به دست ما نرسیده است و احتمال دارد که بعضی از کلمات افتاده باشد.

روایت دیگر

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی رَجُلٍ اخْتَلَسَ ثَوْباً مِنَ السُّوقِ فَقَالُوا قَدْ سَرَقَ هَذَا الرَّجُلُ فَقَالَ إِنِّی لَا أَقْطَعُ فِی الدَّغَارَةِ الْمُعْلَنَةِ وَ لَکِنْ أَقْطَعُ یَدَ مَنْ یَأْخُذُ ثُمَّ یُخْفِی.

این سوال به ذهن می رسد که چگونه اگر کسی زورگیری کند قطع ید ندارد و کسی که مخفیانه دزدی می کند قطع ید دارد؟

پاسخ: شخصی که علنی زور گیری کرده و قلدر است می توان گریبانش را گرفت و تعزیرش کرد اما اگر همه مخفیانه و یواشکی دزدی کرده دیگر نمی توان گریبان کسی را گرفت و برای جلوگیری از این روش دزدی این حکم را شارع بیان کرده است.

طرار (جیب بر) اگر از لباس رویی دزدی کند قطع ید ندارد.

احتمال دوم در این روایت قوی تر می شود زیرا احتمال این که الاعلی مفعول باشد بیشتر است.

اُولی این است که روایتی را طوری ترکیب کنیم که نیاز به حذف نداشته باشد.

موثقه سکونی تا کنون از همه روایات مذکور قوی تر است.

 

دسته ای از روایات هست که می فرماید باید دست طرار را قطع کرد.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ یُقْطَعُ النَّبَّاشُ‏ وَ الطَّرَّارُ وَ لَا یُقْطَعُ الْمُخْتَلِسُ.

الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عِیسَى بْنِ صَبِیحٍ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الطَّرَّارِ وَ النَّبَّاشِ‏ وَ الْمُخْتَلِسِ فَقَالَ یُقْطَعُ الطَّرَّارُ وَ النَّبَّاشُ‏ وَ لَا یُقْطَعُ الْمُخْتَلِسُ.

سند هر دو روایت با ملاحظاتی که نرم افزارمان داریم، صحیح است.

محمدبن حسن خود شیخ است که نویسنده است.

نباش به کسی می گویند که نبش قبر می کند و کفن می دزدد.

شیخ طوسی می فرماید این خبر آخر و حدیث منصور، اطلاق دارد و آن را حمل بر قید روایت موثقه سکونی می کنیم و می گوییم مقصود جایی است که از جیب داخلی باشد.

این روایت مطلقا می گوید که دست طرار قطع می شود و روایت دیگری می گوید که قطع نمی شود و جمع آن با روایت سکونی است.

روایتی که مطلقا می گوید طرار قطع ید ندارد:

أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبَانِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: لَیْسَ‏ عَلَى‏ الطَّرَّارِ وَ الْمُخْتَلِسِ‏ قَطْعٌ لِأَنَّهَا دَغَارَةٌ مُعْلَنَةٌ وَ لَکِنْ یُقْطَعُ مَنْ یَأْخُذُ وَ یُخْفِی.

مقصود جیب بری است که از جیب رو بزند.

ما اینجا دو کار انجام دادیم: یکی این که روایت مطلقی هست که حمل بر مقید می شود. دوم این که شیخ طوسی کدام را پذیرفته است؟ شیخ معنای اول را می گوید که کلمه من التحتانی این است که از لباس زیرین دزدیده باشد.

در خلاف فرموده است: المراد بالجیب الباطن ما کان فوقه‏ قمیص‏ آخر...

یعنی دو لباس پوشیده باشد.

اگر روی آستین شکاف بخورد و از آستین باطن باشد باید قطع شود اما اگر از آستین رویی یا جیب رویی زده باشد دیگر قطع نمی شود.

اگر روی آستین شکاف بخورد و کیسه ای در آن باشد ممکن است بند آن را رو آورده باشند و گاهی لب آستین بسته است و بندی هم روی آن می بندند و گاهی از زیر می بندند. (انحایی از تصورات می شود فرض کرد)

اگر بند را از رو یا زیر بسته باشد مهم نیست ولی مهم این است که پول کجاست.

ابوحنیفه در اینجا فرق گذاشته است و فقهای عامه قائل به قطع شده اند در صورتی که پول را در آستین گذاشته باشد و بند پول در دسترس نباشد. اما اگر بند را رو بسته باشد و دست طرار بدان برسد دیگر قطع نمی شود. (شاید ملاکشان قیاس یا چیز دیگری باشد!)

شافعی هم تفصیل بین پیراهن رو و زیر قائل نشده است و می گوید مطلقا باید دست سارق را قطع کرد.

دلیل ما برای تفصیل اجماع و ادله ای است که بیان شد و هنگامی که شبهه باشد باید در حدود مراعات کرد و در موارد شبهه ناک برائت جاری می شود.

نکته: جیب در قدیم به معنای گریبان بوده است ولی به معنای جیب فعلی هم بوده است و در هر دو معنا به کار رفته است. در قدیم کیسه سکه ها را در گریبان قرار می دادند و یا در آستین می گذاشتند و گاهی چاکی به لباس می دادند و کیسه را در آن قرار می دادند. (نفق)

غیر از شیخ طوسی هیچ کس به معنای اول فتوا نداده است و همه (از شیخ مفید به بعد) معنای دوم را در نظر داشته اند که در جلسه آتی بدان می پردازیم.

البته قرائنی هست که در زمان ائمه علیهم السلام دو لباس نیز می پوشیده اند که در کلام امام صادق علیه السلام نیز این موارد را داریم./926

تقریر : محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰