vasael.ir

کد خبر: ۲۱۷۸
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۳ - 07 May 2016
مبادی فقه سیاست، استاد رضائیان /3

وابستگی کمال فردی به تحقق کمال اجتماعی و بین المللی - انقلاب اسلامی در بقاء نیازمند تمدن اسلامی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حجة الاسلام و المسلمین رضائیان در سومین جلسه درس مبادی فقه سیاسی خود به تبیین وابستگی کمال انسان در حوزه فرد به کمال جامعه و کمال بین المللی اشاره کرد و گفت: همانطور که همه انسانها در اصل کمال خواهی مشترکند و این سیر در جانب فردی و اجتماعی به هم گره خورده است، در ساحت بین المللی نیز این ارتباط وثیق وجود دارد، از این روست که بقاء و کمال جامعه اسلامی تنها با نگاه به تمدن اسلامی در ساحت بین المللی ممکن است و بدون این نگاه، انقلاب در خطر است.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام و المسلمین علی رضائیان، سومین جلسه درس مبادی فقه سیاسی خود را در حالی در قم، حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در تاریخ 30/1/1395 با حضور فضلای حوزوی برگزار کرد که به تبیین دلائل وابستگی کمال فردی به کمال جامعه و کمال جامعه به کمال جامعه جهانی پرداخت.

 وی با طرح سوال خویش از فقه در «رابطه داشتن کمال فرد با کمال جامعه»، درس خود را آغاز کرد و گفت: این سوال، زمانی مهم‎تر است که فرد، حیات و کمال خویش را گره خورده به جمع و اجتماع بداند، چرا که  انسان در بستر جامعه رشد می‎کند. وی رابطه انسان با جامعه را رابطه ظرف و مظروف برشمرد که بر یکدیگر تاثیر و تاثر دارند.

نکته‌ای که در این باره مطرح است این است که اصل کمال خواهی و مفاهیم کمالی در همه مکاتب عالم مشترک است. عمده مشکل و اختلاف مکاتب بشری در مبانی و فهم مصداق‎هاست. ما با غربی‎ها در مفاهیم کمالی نوعا مشترکیم اما در مصادیق کمال بشری و مبانی، با غربی‎ها اختلاف نظر داریم. این اشتراک در مفاهیم نشان میدهد که این مفاهیم مشترک مثل؛ کمال، آزادی، لذت طلبی، جمال خواهی، حقوق بشر، اخلاق، کار، هدف، نشاط، عشق، آرامش، عزت، پیشرفت، امنیت، اهمیت جامعه و بین الملل،  از خواستگاه فطرت استخراج می شوند.

استاد رضائیان در ادامه، منابع حل هر مساله علمی را چهار منبع"عقل_ تجربه_ شهود_ وحی" دانست. وی در مهم‎ترین قسمت سخنانش، کشور ما را نیازمند به  فقه بین الملی دانست و گفت: انقلاب اسلامی برای بقاء خویش به راه اندازی تمدن جهانی اسلامی نیاز مند است.

این استاد فقه سیاسی حوزه علمیه قم اظهار داشت: جامعه ایرانی، انقلاب کرده است اگر بخواهد حیاط به معنی نظم و امنیت و رشد کشورش را داشته باشد؛ لزوما باید خودش را در بستر جهانی ببیند.

وی در ادامه این قسمت سخنانش، به نگاه جهانی مقام معظم رهبری و سرداران اطلاعاتی کشورمان اشاره کرد و خاطر نشان کرد: امروزه اگر در این جهان نا امن، دارای امنیت هستیم، به دلیل حواس جمعی و رشادت و ایثار و فکر جهانی سردارهای سپاه و مسئولین امنیتی کشورمان بوده است؛ آنها دقیق، سریع و به موقع فهمیدند در حوزه منطقه ما چه می‎گذرد!

وی فقه بین المللی را در دنیای غربی یک امر پذیرفته شده خواند و گفت: اینکه حیات من به حیات جامعه و حیات جامعه من، به حیات جامعه جهانی وابسته است، امروزه در دنیای غرب هم کاملا پذیرفته شده است و لحاظ جامعه جهانی در تصمیمات سیاسی، یکی از مسائل اصلی حکومت‎ها قرار گرفته است.

این استاد حوزه علمیه قم معتقد است؛ اگر دین من به دین جامعه من وابسته شده و دین جامعه من به دین کل جامعه جهانی بسته شده است؛ باید یک فقه بین المللی و یک فقه حکومتی و اجتماعی در کنار فقه فردی تشکیل شود.

 وی در ادامه به ربط فقه سیاسی به این سوال فطری کمال خواهی اشاره کرد و گفت: سوال فطری منِ نوعی، از کمال شخصی خویش؛ با این بیان  تکمیل می شود و اینجاست که فقه سیاسی معنی پیدا می‎کند؛ که فقه سیاسی همان پرسش پیرامون کمالات انسانی به عنوان یک مکلف است که این پرسش کمال او را در عرصه اجتماع و بین الملل از فقه طلب می‎کند و از این دریچه لزوم تشکیل جامعه واحد جهانی به روشنی درک می‎شود.

وی در آخرین قسمت جلسه امروز به بررسی واژه های "فقه و سیاست" پرداخت.

 

تقریر مباحث استاد علی رضائیان در جلسه سوم درس خارج مبادی فقه سیاسی:

 

در جلسه گذشته خلاصه پیشینه فقه سیاسی مطرح شد.

 

پرسش اولیه هر علم

در هر علم اگر قرار باشد یک تولید صورت بگیرد، یک پرسش خاص پاسخ‎ها را از آن علم برای ما به دست می‎آورد.

تولید واکسن از بیماری مشهور آبله شروع شد؛ این بیماری که خطر مرگ به همراه داشت؛ یک هفتم جمعیت جهان در آن زمان را به کشتن داد. روال عادی علم همیشه همین است؛ ابتدا سؤال و مشکلی پیش می‎آید، سپس به سراغ راه حل از طریق منابع می‎رویم.

در علم سیاست هم بر اساس انسان شناسی خود؛ ابتدا باید بپرسیم سیاست به چه معنی است؟ و کدام کمال انسان را تامین می‎کند؟

 

منابع حل مساله

"عقل_ تجربه_ شهود_ وحی" منابع حل مسأله علمی هستند. "عقل" قوه مدرک کلیات و شناخت کلیات است. "شهود" دریافت مستقیم حقیقت است. "تجربه" آن معرفتی است که از راه حواس حاصل می‌گردد و "وحی"، علمی است که از جانب عالِم مطلق برای هدایت بشر به واسطه شخص معصوم صلوات الله علیه با کنار هم قرار دادن "شهود معصوم از کلام الله و عقل" ؛ پاسخ بی بدیلی به مسائل انسانی با استفاده از منابع شریعت می‎دهد.

"استفاده و بکار گیری عقل" در سیر اجتهاد، مایز بین شیعه و غیر شیعه بوده است. فقهای شیعه در کنار کتاب و سنت، عقل را نه تنها ابزار کشف؛ بلکه کاشف حکم خدا و نه فقط کاشف حکم الله، بلکه منبع این حکم قرار داده‎اند. در بعضی از نحله های درون دینی اهل سنت هم اشاره به این معنی شده است اما مایز تفکر شیعی همین خصلت عقل گرایی خاص در جانب شریعت می باشد.

 

اصل کمال خواهی و مفاهیم کمالی در همه مکاتب عالم مشترک است

خصوصیت انسان؛ حب ذات و دنبال کمال بودن است، حتی در مواردی که شخص دست به خودکشی می‎زند او خیال می‎کند این کار او به وی راحتی می رساند و موجب کمال او می شود. نکته بسیار عجیب و جالب اینکه اصل کمال خواهی و مفاهیم کمالی در همه مکاتب عالم مشترک است. عمده مشکل و اختلاف مکاتب بشری  فهم مصداق‎هاست. انسانها در تشخیص مصداق، گاه دچار اشتباه می‎شوند و گاه درست تصمیم می گیرند. پس خواسته اصلی بشر از هر اقدام، کمال یابی است.

 

پیچیدگی سوالات فطری اجتماعی

یک سری مسائل و سوالات در حوزه فردی قرار دارند؛ اینکه چه بخورم و چه بنوشم! اما یک وقت این سوال انسان و این معضل اساسی فطری او در میان جمع انسانها مطرح می شود و شکل همگانی به خود می گیرد. یعنی اگر همه با هم نباشند این مشکل حل نخواهد شد. تا قبل از این، سوال این بود که چطور در مشکلات عالم طبیعت خودم را حفظ کنم و شهر سازی و خانه سازی با این معیار انجام می شد، ولی وقتی سوال اجتماعی می‎شود، سنگین تر و پیچیده تر خواهد شد!

 

این سوال زمانی مهم‎تر است که فرد، حیات و کمال خویش را گره خورده به جمع و اجتماع بداند؛ چرا که  انسان در بستر جامعه رشد می‎کند؛ مثل ظرفی که در بستر و قالب محتوای درونش و اجتماع با مظروف و محتوایش رنگ و بویش عوض می شود. هر چه مظروف عوض شود؛ رنگ و بوی آن ظرف نیز عوض می شود.

به تعبیر دیگر مثَل انسان در قالب اجتماع، مثَل انسان درون کشتی است که هر چه تلاش کند به فلان مقصد برسد، کشتی سمت دیگر برود و او هرگز به هدفش نائل نخواهد شد. تو اهل عبادت بودی ولی در قالب و شکل جمعی قرار گرفتی و این اجتماع بر اساس عبودیت الله شکل نگرفته است، تو نیز به ضرورت اجتماع، نمی‎توانی عابد باشی. وقتی جوامع پیچیده تر می شود؛ این گره خوردگی مسائل کمالی من نیز، به جامعه پیچیده‎تر می‎شود.

لذا این فضای پیش درآمد به فقه سیاسی که نوعی فلسفه سیاسی است را مطرح کردیم تا ببینیم در فقه سیاسی و اجتماعی دنبال چه هستیم.

 

خانواده در سایه جبر حاکم بر اجتماع است

در دنیای پیچیده اجتماعی امروز، من اگر برای امر معاش از خانه خارج می شوم و وقتی بر می‎گردم این حدس و گمان برای من پیش می‌آید که ممکن است اهل خانه همان خصوصیت‌های قبل که از خانه بیرون رفتم را نداشته باشند!! چرا که بخاطر تحولات اجتماعی و وسائل ارتباط جمعی و جوی که در اجتماع برای محیط‌های گوناگون و شبکه های مجازی و دوستان همه چیز از شکل سابق خود بیرون آمده باشد.

بچه به الفاظی مبتلا شده است که من اصلا این الفاظ را برای او نمی‎پسندم و در فضای پخش یک سریال دید همسرم به من فرق کرده است. یک گمان بد از سوی همسرم که زائیده فلان فیلم خارجی است بر کل خانه سایه افکنده است، این اختلاف از کجا ایجاد شد؟ فرد که اصلا از صبح تا الان در خانه نبوده است!!! این در تعاملات اجتماعی بوجود آمد و راه حلش هم در تعامل با اجتماعات سالم حاصل خواهد شد.

حالا فرض کنید که خانم‎ بیرون هم کار کند که فضاهای اجتماعی بیشتری خواهد بود که این فضا گاهی تاثیر می‎گذارد بر خانم در خانه و او از روی اجبار به کار در خانه می‎پردازد. آری؛ این اجتماع  باعث می شود حیات و کمال ما و همه ایدئولوژی‌ها و سبک زندگی هایمان عوض بشود.

 

وابستگی حیات معنوی اجتماعی به حیات بین المللی

بحث ما این بود که حیات و کمال و لذت و جمال زندگی فردی انسانی حاصل نمی شود مگر با اصلاح شدن حیات معنوی جامعه. البته این ارتباط حیات معنوی و مادی فردی با حیات معنوی و مادی همه اهل جامعه، دیگر  به یک امر وجدانی بدیهی در این زمانه تبدیل شده است.

وقتی در یک واکاوی عمیق‎تر به این مساله مخصوصا با توجه به عالم ارتباطات در جهان امروز نگاه می‎کنیم، در می‎یابیم که حیات فردی فرهنگی و اقتصادی من تنها در جامعه خودم و با اصلاح جامعه خویش نیز پدیدار نخواهد شد مگر اینکه جامعه جهانی اصلاح شده باشد.

اینکه حیات من به حیات جامعه و حیات جامعه من به حیات جامعه جهانی وابسته است، امروزه در دنیای غرب هم کاملا پذیرفته شده است و لحاظ جامعه جهانی در تصمیمات سیاسی یکی از مسائل اصلی حکومت‎ها قرار گرفته است.

ما با غربی‎ها در مفاهیم کمالی نوعا مشترکیم، بحث در مصادیق کمال بشری است که اختلاف مبنا با غربی‎ها داریم و خود این اشتراک مبنا در مفاهیم نشان می دهد که این مفاهیم مشترک مثل؛ کمال، آزادی، لذت طلبی، جمال خواهی، حقوق بشر، اخلاق، کار، هدف، نشاط، عشق، آرامش، عزت، پیشرفت، امنیت، اهمیت جامعه و بین‎الملل  از خواستگاه فطرت استخراج می شوند.

 

وابستگی انقلاب اسلامی به راه اندازی تمدن جهانی اسلامی

جامعه ایرانی  انقلاب کرده، اگر بخواهد حیات به معنی نظم و امنیت کشورش را داشته باشد، لزوما باید خودش را در بستر جهانی ببیند. امروزه اگر در این جهان نا امن  دارای امنیت هستیم، به دلیل  حواس جمعی و رشادت و ایثار و فکر جهانی سردارهای سپاه و مسئولین امنیتی کشورمان بوده است. آنها دقیق و سریع فهمیدند در حوزه منطقه ما چه می گذرد!

این فکر و سوال و ایده جهانی، چون برای بزرگان امنیتی ایران مطرح بوده است، الان در امنیت زندگی می‎کنیم.

امروزه حیات فردی من به جامعه، و حیات جامعه در همه ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خود، به حیات جامعه جهانی گره خورده است. اگر من بتوانم مثلا: در حوزه آمریکای لاتین ارتباط اقتصادی داشته باشم، می‎توانم خودم را حفظ کنم و پا برجا بمانم. دقت کنید؛ هنوز سخن از تاثیر گذاشتن و وجوب امر به معروف نیست، بلکه این امور برای ادامه حیات خود من و جامعه من ضروری می باشند.

پس، از یک دین فردی، در واکاوی عقلی رسیدیم به یک پیوند دینی اجتماعی، و از یک دین اجتماعی، نیازمند یک  جامعه جهانی دینی شدیم. چنانچه امروزه کشور ما در همه ابعادش متاثر از فضای جامعه بین المللی است.

پس اگر دین من به دین جامعه من وابسته شده و دین جامعه من به دین کل جامعه جهانی بسته شده است، باید یک فقه بین المللی و یک فقه حکومتی و اجتماعی در کنار فقه فردی تشکیل بشود. حال سوال فطری من نوعی، از کمال شخصی خویش؛ با این بیان  تکمیل می‎شود و اینجاست که فقه سیاسی معنی پیدا می‎کند که فقه سیاسی همان پرسش پیرامون کمالات انسانی به عنوان یک مکلف است که این پرسش کمال او را در عرصه اجتماع و بین الملل از فقه طلب می‎کند و از این دریچه لزوم تشکیل جامعه واحد جهانی به روشنی درک می‎شود.

این رویکرد و استقصاء مسائلی است که تا حال در خود فقه بوده است. به عنوان وظیفه فردی وارد بحث شدیم و دیدیم نمی‎توانیم این وظیفه فردی را انجام دهیم مگر با اصلاح اجتماع و جامعه جهانی. یعنی ما از نگاه پرسش‎گر وارد فقه شدیم و موضوع علم فقه که بررسی افعال و وظایف مکلف بود را توسعه دادیم به افعال جمعی و جهانی.

پس ما دانستیم که در پرسش آغازین کجاها را باید نگاه کنیم. علم فقه، مانند هر علمی چارچوب خاصی دارد، و علم فقه سیاسی باید مدوّن شود.

 

معنی فقه

در پایان اشاره‎ای کوتاه به معنی فقه نیز داشته باشیم و بعد از آن به تعریف سیاست بپردازیم.

_فقه "لغتا" به معنی مطلق آگاهی به کار رفته است.

_فقه "اصطلاحا" چنانچه مرحوم علامه حلی در قرن هشتم به این معنی با توجه به آیه «لیتفقهوا فی الدین» اشاره کرده است؛ به معنی دین شناسی است؛ چه در حوزه هستی شناسی و عقاید، چه در حوزه اخلاق و چه در حیطه احکام، همه این موارد را شامل می‎شود. ولی این معنای فقه در طول تاریخ از این معنی عام  منسلخ شده است و به معنی کشف حکم الله از ادله فرعیه تفصیلیه در احکام شرعیه بکار می رود. موضوع این احکام فقهی را فقها "مکلف" گرفته اند. اما این تعریف از فقه؛ ظاهرا نیاز به یک توسعه از حیث موضوعی دارد نه به این معنی که این تعریف یک تعریف ناقصی هست، بلکه چطور یک وقت مکلف در عرصه فردی را می بینیم،  الان مکلف را هم در عرصه فردی و هم در عرصه جمعی در میان افراد به عنوان جمع انسانی می بینیم که مکلف در این حوزه چه تکلیفی دارد و مکلف در عرصه بین الملل چه تکلیفی؟

اما این سوالات برای چه پرسیده می شود؟ برای اصل کمال بشری که فقه و وحی ضامن آن شده‎اند. پس فقه و وحی تمام سوالاتی را که در مورد حضور انسان در عرصه اجتماعی مطرح می شود را باید جواب بدهد. حتی اگر مثل شهید صدر وارد منطقة الفراغ و جایگاهی که دین در آن حوزه هیچ نظری ندارد؛ در حوزه‎ای از حوزه‎های اجتماعی یا فردی بشویم، باید محدوده‎اش را فقه  مشخص کند.

 

معنی سیاست

نسبت انسان و کمال او با جامعه مشخص شد. حال به بررسی نسبت این انسان با سیاست می‎پردازیم. ما اگر بخواهیم نسبت سیاست با جامعه را  خوب بفهیم،  ابتدا باید یک فهم ابتدائی از معنی سیاست داشته باشیم.

غربی ها اینجا  تعاریف مختلفی از سیاست دارند:

1-  اگزیستانسیال‎ها و نیچه، سیاست را «اعمال قدرت» معنی کرده‎اند.

2-برخی دیگر سیاست را  «برقراری نظم و امنیت» معنی کرده‎اند.

3-برخی هم سیاست را در فضای «قرار دادهای اعتباری اجتماعی» دیدند و با اصل استخدام جلو رفته اند.

4- سیاست: علم شناخت جامعه برای تدبیر امور مردم است.

5-علمی است که چگونگی سلطه و اعمال قدرت را تامین می‎کند.

6- برخی هم سیاست را «فن خدعه» فهمیده اند.

7-برخی افراد نیز سیاست را، «هنر تعامل با دیگران» معنی کرده‎اند.

 مبنای این دو تعریف اخیری سیاست، شناخت آن بر اساس فعل و رفتار  سیاست مدارهاست. می‎گویند: فلانی ذاتا مدیر هست! یعنی سیاست‎مدار هر روشی را انتخاب می‎کند، آن روش می‎شود سیاست. این دو تعریف اخیری زائیده این نگاه هست که سیاست، معلول سیات مدار می باشد.

هر یک از این تعریف ها، در فضای مکتب های مختلف اجتماعی شکل گرفته اند.

 

تعریف مختار از سیاست

اما به نظر ما؛ هر چه پرسش آغازین در ورود به عرصه سیاست را درست مشخص کنیم به تعریف دقیق‎تری از سیاست خواهیم رسید. اینکه «می خواهم به کمال برسم». به تعبیر فلاسفه، انسان؛ مدنــی بالطبــع اســت و کمال منِ شخصی به منِ نوعی در جامعه گره خورده است. سیاســت، آن  قواعدی است که انسان با پیروی از آن قواعد، در متن جامعه به کمال غائی خود می‎رسد. یعنی من علمی می‎خواهم که بیان‎کننده چگونگی تعامل افراد با همدیگر و اداره مجموعه جمع انسانی در بستر اجتماع باشد و من با توجه به مبنای فلسفی ما در وحی، مثل مسائل فردی خویش به عنوان یک مسلمان از دریچه فقه این کمال را نگاه می‎کنم.

خلاصه بحث اینکه؛ وقتی سوال فطری کمال خواهی را از فقه فردی دقیق واکاوی کردیم، به ضرورت فقه اجتماعی و سیاسی و بین المللی می رسیم.

 

تقریر: حامد حسن زاده228/907/

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱