vasael.ir

کد خبر: ۲۱۲۵
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۰ - 26 April 2016
قواعد فقه حکومتی/ 5

قاعدة انحصار الحکم فی الله- اطاعت از خدا و پیامبران در همه عرصه های زندگی از جمله حاکمیت واجب است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل _ دلیل دوم بر قاعدة انحصار الحکم فی الله، "عقل" است که اطاعت از خدا و پیامبران در همه عرصه های زندگی از جمله حاکمیت واجب می باشد. دلیل سوم، "نفی مشروعیت حکومت طاغوت" از طریق آیات و روایات است. آیه اول، آیه 36 سوره نحل است که طبق اقوال اهل لغت، آیات و روایات، دایره مصداقی طاغوت شامل حاکم جائر بوده و قاعده فوق اثبات می شود.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام و المسلمین محسن صبوری فیروزآبادی در جلسه پنجم درس قواعد فقه حکومتی که در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام شهرک پردیسان قم، هزاره هشتم برگزار شد، به ادامه ادلّه بحث درباره قاعده «انحصار الحکم فی الله عزوجل» پرداخت.

وی در جلسه گذشته، ادلّه قاعده را به سه دسته تقسیم کرد، و قسم اوّل آن گذشت.

استاد صبوری در این جلسه دسته دوم و سوم از ادله را بررسی نمود.

وی دسته دوّم را تحت عنوان «ما دلّ علی وجوب اطاعة الله و رسوله » مطرح نمود، و از مجموع آیات در این زمینه به این نتیجه می‎رسد که اطاعت از پروردگار متعال و ابیاء الهی، در تمام عرصه‎های زندگی از جمله عرصه حاکمیت، واجب است.

حجت الاسلام و المسلمین صبوری از دسته سوّم ادلّه قاعده با عنوان «ما دلّ علی وجوب نفی الطاغوت و الکفر بها » نام برده و با استعانت از آیات و روایات این دسته، حکم به حرمت تبعیت از طاغوت نموده است.

 

در ادامه مشروح پنجمین جلسه درس قوعد فقه حکومتی که به قلم استاد صبوری مرقوم شده است، ارائه می‎شود.

 

خلاصه دروس قبل

در جلسات گذشته دسته اول از ادله قاعده "انحصار الحاکمیة فی الله عزوجل" تحت عنوان "ما دل علی شمول عبادة الله" مورد بحث قرار گرفت.در مجموع با استناد به ده آیه از آیات قرآن کریم، شمول عبادت الله را به اثبات رساندیم.

ان شاء الله از این جلسه وارد دومین و سومین دسته از ادله خواهیم شد.

 

ب) دلیل عقل بر وجوب اطاعة الله و رسوله

 

مقدمه اول

از آنجا که خداوند متعال خالق بشر بوده و نسبت به او ربوبیت دارد، عقل سلیم حکم به لزوم اطاعت و انقیاد در قبال تمامی فرمانها و نواهی پروردگار می کند.

در واقع این همان قاعده معروف در حیطه عقل عملی است که از آن به "حق فرمانبری" یا " حق الطاعه" تعبیر میشود.

البته این حکم عقل در قرآن کریم نیز در طی آیات فروانی مورد ارشاد و تاکید قرار گرفته است؛ «قُلْ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرین»[1] ، «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[2]، «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى‏ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ»[3] ، «وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونی‏ وَ أَطیعُوا أَمْری»[4] و... و لذا در بررسی مصادیق عدم اطاعت و ارتکاب معصیت در قرآن کریم، به مواردی بر میخوریم که می توان درباره آن تعبیر"معصیت سیاسی" را به کار برد. به عنوان نمونه در سوره مبارکه  نساء پیرامون منافقین چنین آمده است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[5] و شاید همین تفاوتی که این نوع معصیت با معاصی دیگر دارد، موجب شده است که بر این نوع از اشخاص معصیت کار، واجب شده که علاوه بر طلب بخشش از خداوند، رضایت پیامبر (ص)  را نیز تامین نمایند؛ «..جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ..».

 

مقدمه دوم

با مراجعه عملی به احکام اسلام و بررسی قوانین متنوع آن، معلوم می شود که احکام، قوانین و فرمانهای اسلامی اختصاص به ابعاد فردی نداشته و شامل تمامی عرصه های حیات بشری – از جمله حیطه حاکمیت – می باشد.

البته تذکر این مطلب ضروری است که به فضل الهی، این نحو از شمول در قلمرو قوانین و احکام دین، به زودی در ضمن قاعده "منع خلو" مورد بررسی و تاکید مضاعف قرار خواهد گرفت.

 

نتیجه

و اما نتیجه دو مقدمه فوق، ثبوت این مطلب است که اطاعت از پروردگار متعال و فرستادگان و نماینده های او، در تمامی عرصه های زندگی – از جمله عرصه حاکمیت که دارای ارتباط وثیقی با مفهوم اطاعت است- واجب می باشد. معلوم است که با وجود این شمول، جایی برای اطاعت از غیر الله باقی نمی ماند.

  البته می توان مفاد هر دو مقدمه فوق را به صورت یکجا در این آیه کریمه مشاهده نمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً»[6] چنانکه ملاحظه می شود در این آیه کریمه، با استفاده از لفظ "شیء" رجوع به حکم خدا و رسول در تمامی امور مشتبه، واجب شمرده شده است که البته این خود نتیجه وجوب اطاعت از خدا و رسول می باشد که این تفرع در "فاء" موجود در " فَإِنْ تَنازَعْتُمْ" نهفته است. لذا شمول و گستردگی دایره رجوع به خدا و رسول کاشف از شمول و گستردگی محدوده اطاعت نیز می باشد.

 

ج) ما دل علی وجوب نفی الطاغوت و الکفر بها: حرمت پیروی از طاغوت

 

استدلال: نفی مشروعیت حکومت طاغوت

در قرآن کریم و روایات معصومین مکررا از حرمت تبعیت از طاغوت و لزوم ردّ آن سخن به میان آمده است. از آنجا که پذیرش حکومت طاغوت نهایت درجه تبعیت از اوست، پس این ادله به روشنی مشروعیت حکومت طاغوت را نفی می نمایند. البته این استدلال متوقف بر آن است که لفظ طاغوت شامل حاکمان غیر ماذون در حکومت نیز باشد که به فضل الهی این مطلب در بررسی آیه اول، اثبات خواهد شد.

 

آیات

و اما آیات و روایاتی که دلالت بر لزوم نفی طاغوت دارند:

 

آیه یکم. آیه 36 سوره نحل

یکم) وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ [7]

چنانکه ملاحظه می شود در این آیه کریمه به صراحت از لزوم نفی طاغوت سخن به میان آمده است. لکن مشکل این است که هر چند بسیاری از مفسرین مصادیق طاغوت را گسترده دانسته اند، لکن برخی دیگر[8] این لفظ را در آیه مبارکه به مصداق "بت و صنم" تفسیر نموده اند. حال آنکه اثبات مدعای ما – مبنی بر دلات آیه بر نفی حاکمیت غیر الله- متوقف بر اثبات شمول در دایره مصداقی طاغوت می باشد. لذا لازم به نظر می رسد که ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی طاغوت را بررسی نموده و سپس به سراغ تفسیر آن در این آیه کریمه برویم.

 

اقوال لغوی ها در مصدر لفظ "طاغوت"

برخی معتقدند که لفظ "طاغوت" از ماده طَغَی، یطغِی  و از مصدر طغیان گرفته شده است.[9] در مقابل، عده ای دیگر آن را از ماده طغی، یطغُوا و مصدر طُغوان دانسته اند.[10]

بنا بر قول اول، اصل این کلمه به صورت "طَغیُوت" و بنا بر قول دوم "طَغوُوت" بوده است. و در هر دو احتمال، این لفظ مصدر بوده و در آن  واو و یاء جای خود را با غین تعویض نموده و سپس تبدیل به الف شده اند. [11]

البته از نظر معنای لغوی "طغیان" و "طغوان" مختلف نبوده و هر دو به معنی "تجاوز از حد" می باشند.[12]

پس بر اساس هر دو قول، معنای لفظ  طاغوت "تجاوز از حد" بوده که - به جهت مبالغه و نظیر زید عدل- در موجود "تجاوز کننده از حد" استعمال می شود.[13]

همچنین در اینجا قول سومی نیز وجود دارد که در میان مفسرین چندان مورد توجه قرار نگرفته است و آن اینکه این لفظ بر وزن "فاعول" و از ماده طغی، یطغِی بوده و تاء آخر آن به عوض حذف یاء آمده است.[14] لذا از آنجا که وزن فاعول یا برای اسم آلت می آید[15] و یا برای مبالغه[16] معنای طاغوت یا "وسیله تجاوز از حد" و یا "بسیار تجاوز کننده از حد" خواهد بود.

احتمال اول: طغیوت        طَیغوت        طاغوت

احتمال دوم: طغووت        طوغوت       طاغوت

احتمال سوم: طاغوی       طاغوت

چنانکه ملاحظه می شود انحصار مصادیق طاغوت در خصوص بت، تنها با احتمال سوم سازگار است. البته این نتیجه گیری نیز تنها در صورتی صحیح خواهد بود که این کلمه به عنوان اسم آلت استعمال شده باشد نه صیغه مبالغه.

 

شمول دایره مصداقی طاغوت به حاکم جائر

لکن باید گفت که اولا: پیش از این گفته شد که این احتمال سوم در میان اکثر اهل لغت و مفسرین مقبول واقع نشده و اکثر ایشان احتمال اول یا دوم را پذیرفته اند که با مدعای ما مبنی بر شمول دایره مصداقی طاغوت ملائم است. زیرا اتصاف به "تجاوز از حد" در حاکم جائر نه تنها ممکن است بلکه از متصف شدن به این معنا در "بت و صنم" روشن تر می باشد چرا که این اتصاف در بت – به جهت عدم حیات-  نهایتا به صورت مجازی صحیح خواهد بود. بنابراین لفظ طاغوت به معنای "متجاوز از حدّ" بوده و بواسطه  اطلاق خود هر موجودی را که متصف به معنای مذکور باشد، در بر می گیرد.

 

آیات موید

ثانیا: چنانکه در ذیل این آیه کریمه در دلیل ششم از "ما دل علی شمول عبادة الله" گفته شد، در تفسیر این آیه کریمه می توان از آیات دیگر نیز استفاده نمود.

لذا از آنجا که در این آیه به بیان اهداف و اصول تبلیغ انبیاء اشاره شده است، آیات دیگری که در این مقام وارد گردیده به خوبی می تواند مقصود از "وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ" را مشخص نماید. و در آنجا عرض شد که بر اساس آیات متعدد قرآن کریم اصول اولیه ای که توسط انبیاء بیان می شد، دو مساله بوده است؛ عبادت پروردگار و اطاعت از پیامبر؛

«وَ إِلى‏ مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ..»[17]، « وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ..»[18]،«کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلینَ. إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُون.‏إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمین. فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُون»[19]‏ .

لذا می توان گفت که در این آیه کریمه نیز مقصود از "وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ" - که در کنار " أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ" آمده است – همان لزوم اطاعت از خدا و رسول است که در قالب نهی از ضد آن – یعنی: نهی از تبعیت غیر الله یا همان طاغوت - بیان شده است. پس در آیه کریمه معنای طاغوت، مطلق متجاوز از حد خواهد بود که مصداق اتمّ آن حاکم جائر است.

 

روایات موید

ثالثا: روایاتی از معصومین (ع) رسیده است که تفسیر مورد نظر را تایید می نماید.

 

روایت اول

به عنوان نمونه مرحوم عیاشی در تفسیر این آیه کریمه چنین نقل می کند:

عَنْ خَطَّابِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّنَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ بِتَکْذِیبِهِمْ آلَ مُحَمَّدٍ (ع) ثُمَّ قَالَ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ[20]

 

روایت دوم

شیخ صدوق (ره) نیز در ثواب الاعمال، معانی الاخبار و علل الشرایع این گونه نقل نموده اند: أبی (ره) قال: حدثنی محمد بن یحیى العطار قال: حدثنی محمد بن أحمد بن یعقوب بن یزید عن محمد بن عمرو عن صالح بن سعید عن أبیه سعید الحلوانی عن أبی عبد الله (ع) قال: بینا عیسى ابن مریم (ع) فی سیاحته إذ مر بقریة فوجد أهلها موتى فی الطریق و الدور فقال إن هؤلاء ماتوا بسخط و لو ماتوا بغیرها تدافنوا قال فقال أصحابه وددنا تعرفنا قصتهم فقیل له: نادهم یا روح الله! فقال یا أهل القریة فأجابه مجیب منهم: لبیک یا روح الله قال: ما حالکم و ما قصتکم قال أصبحنا فی عافیة و بتنا فی الهاویة...قال: و ما بلغ بکم ما أرى قال: حب الدنیا و عبادة الطاغوت... قال: و ما بلغ من عبادتکم الطاغوت قال کانوا إذا أمرونا أطعناهم... [21]

 

کلام علامه مجلسی در تبیین حدیث فوق

در اینجا علامه مجلسی (ره) کلام متینی از شیخ بهایی (ره) در توضیح این حدیث شرف نقل نموده اند که قابل توجه است؛ [22]«و قال قدس سره لعلک تظن أن ما تضمنه هذا الحدیث من أن الطاعة لأهل المعاصی عبادة لهم جار على ضرب من التجوز لا الحقیقة و لیس کذلک بل هو حقیقة فإن العبادة لیست إلا الخضوع و التذلل و الطاعة و الانقیاد و لهذا جعل سبحانه اتباع الهوى و الانقیاد إلیه عبادة للهوى فقال أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ و جعل طاعة الشیطان عبادة له فقال تعالى أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ. ثم نقل أخبارا کثیرة فی ذلک فقال بعد ذلک و إذا کان اتباع الغیر و الانقیاد إلیه عبادة له فأکثر الخلق عند التحقیق مقیمون على عبادة أهواء نفوسهم الخسیسة الدنیة و شهواتهم البهیمیة و السبعیة على کثرة أنواعها و اختلاف أجناسها و هی أصنامهم التی هم علیها عاکفون و الأنداد التی هم لها من دون الله عابدون و هذا هو الشرک الخفی نسأل الله سبحانه أن یعصمنا عنه و یطهر نفوسنا عنه بمنه و کرمه».222/201/ق

 

پاورقی:

[1]  آل عمران:32

[2]  آل عمران:132

[3]  ماعده:92

[4]  طه:90

[5]  نساء:64

[6]  نساء:59

[7]  نحل:36

[8]  ر.ک بحرالعلوم سمرقندی:2/273، تاج التراجم اسفراینی:3/1204، 

[9]  مانند: مرحوم طریحی در مجمع البحرین:1/ 275 و علامه مجلسی در بحار:70/30 و...

[10]  مانند: ابن منظور در لسان العرب:8/444

[11]  ر.ک روح المعانی:2/15

[12]  ر.ک العین:4/435، صحاح جوهری:6/2412 ، لسان العرب:15/7 و...

[13]  ر.ک اعراب القرآن زجاج:2/763، التحریر و التنویر ابن عاشور:4/155 ، المیزان:12/242 و...

[14]  مانند: ثعلبی در الکشف و البیان:2/236

[15]  ر.ک النحو الوافی:3/337

[16]  ر.ک مبادی العربیه:4/73

[17]  اعراف:85

[18]  نساء:64

[19]  شعراء:141 الی 144

[20]  تفسیر عیاشی:2/ 258

[21]  ثواب الاعمال:/254، معانی الاخبار:/341 و علل الشرایع:2/466

[22]  بحارالانوار:70/13

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵