vasael.ir

کد خبر: ۲۰۹۰
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۱ - 20 April 2016
خارج فقه فناوری استاد شهریاری/ جلسه14

سرقت سخت افزار طبق تمامی ادله شرعی قطعاًٌ حرام است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین حمید شهریاری در چهاردهمین جلسه درس خارج فقه فناوری اطلاعات گفت: در شریعت اسلام و سایر شرایع سرقت از امور قبیح شمرده می شود و در آیات و روایات ما دستور برخورد قاطع با سارقین صادر شده است


به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین شهریاری، در جلسه چهاردهم درس خارج فقه فناوری مورخه 20 اسفند 94 به بررسی تدابیر امنیتی در زمینه فناوری اطلاعات پرداخت و گفت: بعد از بیان مباحث ضروری در عرصه  مباحث فنی و فقهی فناوری اطلاعات باید ادله شرعی این مسائل را به صورت مفصل تشریح نماییم که در اولین مورد به حرمت سرقت سخت افزار خواهیم پرداخت.

ایشان در ادامه تصریح کرد: حرمت سرقت به اندازه ای است که در روایات ما تا حد سقوط ایمان شخص سارق نیز پیش رفته است و این ظن نیز وجود دارد که ایمان سارق در حین این عمل زشت، دچار خدشه جدی خواهد شد.


اهم مباحث استاد شهریاری در این جلسه به شرح ذیل می باشد:

خلاصه ای از جلسه گذشته:

تعریف امنیت فضای مجازی: «حفاظت و مقاوم سازی دارایی های فضای مجازی در برابر تهدیدهای فضای مجازی»

تخریب در شبکه: اگر با دستکاری نرم افزاری یا سخت افزاری در شبکه، اطلاعات ارسالی در شبکه به مقصد نرسد.

جعل و تزویر عبارتند از: ساختن نوشته یا سند یا ساختن مهر یا امضای اشخاص رسمی یا غیر رسمی، خراشیدن یا تراشیدن یا قلم بردن یا الحاق یا محو یا اثبات یا سیاه کردن یا تقدیم یا تاخیر تاریخ سند، نسبت به تاریخ حقیقی یا الصاق نوشته ای به نوشته دیگر یا به کار بردن مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن و نظایر اینها به قصد تقلب.

بررسی ادله حرمت سرقت سخت افزار

سرقت در شریعت اسلام حرام است و ادله عقلی و نقلی بر آن دلالت دارد و یکی از ده فرمان حضرت موسی علیه السلام نیز حرمت سرقت است.

نزد عقل هر گاه انسانی از طرق سالم چیزی را به تملک خود درآورد دزدیدن آن ملک از او ظلمی فاحش است و نزد عقل قبیح است. در قران کریم نیز برای سارقان حد قطع ید نازل شده است که نه تنها نشان از گناهکار بودن سارق دارد بلکه بر لزوم مجازات او دلالت دارد.

«وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ» سوره مائده آیه 38

مرد و زن دزد را دست ببرید تا به سزای آنچه بدست آورده اند برسند و مجازاتی از جانب خداوند باشد که خداوند قاهر و حکیم است.

در این آیه حد سرقت قطع دست شمرده شده و در روایات شرائط و چگونگی آن تعیین شده است  که تا 14 شرط بیان شده است.

در آیه دیگری هنگام بیعت زنان با پیامبر صلی الله علیه و آله شرط شده که از گناهانی چون زنا و سرقت بپرهیزند.

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصینَکَ فی‏ مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم‏» سوره ممتحنه آیه 12

ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن نزدت آمدند تا با تو بیعت کنند که به خدا هیچ شرکی نورزند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و و بهتانی را که خودشان آن را میان دستها و پاهاشان بافته اند پیش نیاورند )چنان که در زمان جاهلیت عادت و روش زنان این بود که چون می دیدند کودکى را در سر راهى انداخته اند آن را برداشته به شوهر خود می گفتند: این فرزند من است و این سخن در بردارد دروغ بستن بر شکم را که در میان دستها است، و بر فروج را که در میان پاها است(  و تو را در چیزى که پسندیده است نافرمانى نکنند، پس با ایشان بیعت کن، و از خدا برایشان آمرزش بخواه که محقّقا خدا آمرزنده و مهربان است.

همچنین در روایاتی سرقت در زمره فواحش و در کنار زنا از گناهان کبیره شمرده شده است:

یُونُسُ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ‏ کَبائِرَ الْإِثْمِ‏ وَ الْفَواحِشَ‏ إِلَّا اللَّمَمَ‏ قَالَ الْفَوَاحِشُ الزِّنَى وَ السَّرِقَةُ وَ اللَّمَمُ الرَّجُلُ یُلِمُّ بِالذَّنْبِ فَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ قُلْتُ بَیْنَ الضَّلَالِ وَ الْکُفْرِ مَنْزِلَةٌ فَقَالَ مَا أَکْثَرَ عُرَى الْإِیمَانِ.

- اللمم به گناهان صغیره گویند که تجمع یابد و بر اثر آن حکم کبیره پیدا کند. از لمّ به معنای جمع امور متفرق است.

- در این روایت اللمم به عنوانی برای فرد تفسیر شده است ولی منظور تفسیر کار فرد است.

- همچنین در این روایت لم به معنای دوم خود یعنی مقاربت و نزدیک شدن است.  در این روایت لمم به معنای نزدیک شدن به گناه و سپس دوری از آن است و فاء هم فائ تفریع است.

کلمه «عُری» جمع عروة به معنای دسته چیزی  مانند ابریق یا آنچه وثیقه چیزی است. تکثر دستگیره های ایمان کنایه از مراتب و درجات متعدد ایمان است.

شاهد این است که زنا و سرقت جزء فواحش است.

سند روایت «علی بن ابراهیم عن» تعلیق دارد و صدر آن به قرینه حذف شده سند کامل است. سند روایت موثق است اگر بنابر نقل شیخ» محمد بن عیسی عن یونس طوسی اسحاق بن عمار» را فطحی بدانیم ولی اگر بنابر نقل نجاشی و دیگران که اقواست او را از بزرگان شیعه بدانیم سند روایت صحیح است.

نظر ما این است که ایشان فطحی نیست.

ساقط شدن ایمان در حین دزدی

همچنین در روایاتی گفته شده که دزد در حال دزدی ایمانش را از دست می دهد:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع الْکَبَائِرُ تُخْرِجُ‏ مِنَ‏ الْإِیمَانِ فَقَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْکَبَائِرِ- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا یَزْنِی الزَّانِی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یَسْرِقُ السَّارِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ.

- محمد بن حکیم روایت گفت که به امام موسی بن جعفر علیه السلام گفتم آیا گناهان کبیره ایمان را سلب می کند در جواب گفت: بله و کمتر از گناهان کبیره نیز رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: زانی زنا نکند در حالی که مؤمن است و سارق سرقت نکند در حالی که مؤمن است.

سند روایت صحیح است؛ گرچه محمد بن حکیم توثیق صریحی ندارد.

این روایت اشاره دارد که در لحظه ارتکاب کبیره ایمان مؤمن از دست رفته یا مراتبی از آن از دست می رود.

على بن محمد عن بعض أصحابه عن آدم بن إسحاق عن عبد الرزاق بن مهران عن الحسین بن میمون‏ عن محمد بن سالم عن أبی جعفر علیه السلام ..یقول فیه علیه السلام:...لا یسرق السارق‏ حین یسرق و هو مؤمن، فانه إذا فعل ذلک خُلِعَ عنه الایمان کخَلع القَمیص‏.

سند روایت مرسل و سه راوی آخر حدیث مجهول اند.

روشن است که سرقت موجب کفر نیست و از حیث کلامی صحیح نیست و در این روایت خلع ایمان به معنای خلع از درجاتی از ایمان است. زیرا ایمان قابلیت افزایش و «و یَزداد اَلذین آَمنوا اَیمانا» کاهش دارد به اقتضای آیه پاورقی:

این که در برخی روایات نفی کامل از ایمان مرتکبان گناهان شده به دلیل جلوگیری از سهل انگاری در ارتکاب گناهان است. از جمله روایت ذیل است که یکی از متکلمین از حضرت سوال نموده است:

ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الزَّیَّاتِ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: دَخَلَ ابْنُ قَیْسٍ الْمَاصِرِ وَ عَمْرُو بْنُ ذَرٍّ وَ أَظُنُّ مَعَهُمَا أَبُو حَنِیفَةَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَتَکَلَّمَ ابْنُ قَیْسٍ الْمَاصِرِ فَقَالَ إِنَّا لَا نُخْرِجُ أَهْلَ دَعْوَتِنَا وَ أَهْلَ مِلَّتِنَا مِنَ الْإِیمَانِ فِی الْمَعَاصِی‏ وَ الذُّنُوبِ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا ابْنَ قَیْسٍ أَمَّا رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ص فَقَدْ قَالَ لَا یَزْنِی الزَّانِی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یَسْرِقُ السَّارِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ أَصْحَابُکَ حَیْثُ شِئْتَ.

تکمله بحث این است که قائل شویم ایمان قابلیت تدرج (کم و زیاد) دارد یا خیر؟ اگر بگوییم قابلیت تدرج دارد شاید این روایت را به تدرج معنا کنیم.

همچنین احتمال دارد که مبنای قیس این بوده که ایمان ذو مراتب نیست و با ارتکاب معاصی ایمان اصلی زائل نمی شود در مقابل امام فرمودند: ایمان ذو مراتب است و با ارتکاب معاصی درجه ای از آن زائل می شود.

پس دزدی آن قدر تقبیح شده است که حتی بحث نفی ایمان نیز مطرح می شود.

روایت دیگر

همچنین در روایاتی مقابله با دزدان واجب شمرده شده است:

- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْکُوفِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْقَلَانِسِیِ‏ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ فَزَارَةَ عَنْ أَنَسٍ أَوْ هَیْثَمِ بْنِ الْبَرَاءِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع اللِّصُ‏ یَدْخُلُ فِی بَیْتِی یُرِیدُ نَفْسِی‏ وَ مَالِی قَالَ اقْتُلْ فَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَنْ سَمِعَ أَنَّ دَمَهُ فِی عُنُقِی.

هیثم بن براء گوید به امام باقر علیه السلام گفتم دزدی وارد خانه ام می شود و قصد جان و مالم را دارد گفت او را بکش پس خدا و دیگرانی را که می شنوند به شهادت می گیرم که خونش گردن من است. (یعنی خونش هدر است)

-  عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَمْقُتُ الرَّجُلَ یَدْخُلُ عَلَیْهِ اللِّصُّ فِی بَیْتِهِ فَلَا یُحَارِبُ.

سکونی از امام صادق علیه السلام نقل کند که گفت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت همانا خداوند عز و جل دشمن می دارد مردی که دزد به خانه او وارد شود و با او نجنگد.

البته باید بیان کنیم که باید رعایت مراتب الاسهل فالأسهل شود و تا جایی که ممکن است نباید با دزد درگیر شد و حتی خود شخص نیز قصاص می شود و این مطابق فتوای بعضی از فقها مانند حضرت امام است.

پاورقی:

مسألة6 :  یجب على الِحوط فی جمیع ما ذکر أن یتصدى للدفاع من الِسهل فالِسهل، فلو اندفع بالتنبیه و الّخطار بوجه کالتنحنح مثلَ فعل، فلو لم یندفع إلّ بالصیاح و التهدید المدهش فعل و اقتصر علیه، و إن لم یندفع إلّ بالید اقتصر علیها، أو بالعصا اقتصر علیها، أو بالسیف اقتصر علیه جرحا إن أمکن به الدفع، و إن لم یمکن إلّ بالقتل جاز بکل آلة قتالة، و انما یجب مراعاة الترتیب مع الْمکان و الفرصة و عدم الخوُف من غلبته،

بل لو خاف فوت الوقت و غلبة اللص مع مراعاة الترتیب لیجب، و یجوز التوسل بما یدفعه قطعا.

مسألة :29 فی الموارد التی جاز الضرب و الجرح و القتل انما یجوز بینه و بین الله، و لیس علیه شیُء واقعا، لکن فی الظاهر یحکم القاضی على میزان القضاء، فلو قتل رجلَ و ادعى أنه رآه مع امرأته و لم یکن له شهود على طبق ما قرره الشارع یُحکم علیه بالقصاص، وکذا فی الِشباه و النظائرُ.

در بحث دزدی نیز همین است و اگر کسی برای این کار آمده و حتی قصد کشتن شما را دارد و نتوانی برای قاضی اثبات نمایی، قاضی باید حکم قصاص صادر نماید.

نکته: بین واقعیت و داشتن شواهد و اسناد تفاوت است و باید در این مساله دقت داشت.

پس نتیجه می گیریم که دفع دزد در دین اسلام واجب است و حتی خداوند خوش ندارد که مسلمان با دزد مقابله نکند که این سلسله مراتبی دارد و باید این مراتب را مد نظر داشت و دانست که نفس دزدی قبیح است نه این که از شخص من یا دیگری دزدی واقع شود.

در صورتی برای دزدی حد قطع دست واقع می شود که شرایط عامه و 14 شرط در قانون مجازات اسلامی را داشته باشد که به پاره ای از موارد اشاره می کنیم:

  1. اخذ مال دیگری (سرقت) مخفیانه باشد ولی اگر آشکار باشد حد ندارد.

که در این مورد روایاتی داریم که در جلسه آتی بیان خواهیم کرد./926/ 924/



تقریر : محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳