به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محمد مهدی شب زنده دار جلسه 59 درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر خود را روز یکشنبه 25 بهمن 1394 در شبستان دار التلاوه مسجد اعظم قم به ادامه بررسی روایات دال بر وجوب اختصاص داد و 7 حدیث را در این باب نقل کرد.
وی حدیث هفتم را از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به مولی الموحدین امام علی علیه السلام بیان کرد (1) که سفارش کردند در موردی که فاعلی میخواهد کار منکری کند، او را با دست (اقدام) بازبدارد، اگر نشد، به زبان و اگر به لسان نشد، به قلب.
این فقیه صاحبنظر در عرصه فقه حکومتی، اشکال استدلال به روایت "وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ بِیَدِکَ" را مخالفت با بسیاری از روایات و فتاوایی دانست که قائل به تقدم مرتبه زبانی بر اقدام عملی هستند و گفت: باید ید را حمل بر غیر ضرب و جرح کنیم؛ مثلا حضور نیروی انتظامی در خیابان ها مانع بی حجابی شود. نهی بالید در روایت، موردی است و عام و کلی نمی باشد.
وی هشتمین روایت را (اذا لم یستطع أن ینکره بیده و لسانه) وصیت امیر مومنان به امام حسن منقول در غرر الحکم (2) بیان و تاکید کرد: حضرت علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام سفارش فرمود هرگاه یکى از شما معصیتی را مشاهده کرد ولی توان ممانعت از آن را با دست و زبان نداشت، اما با دل خود و با نیت صادقانه آن را ناشایست دانست، به وظیفه عمل کرده است.
استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم، روایات غرر را مرسل توصیف و عنوان کرد: اگر در روایت مرسل، اسناد جزمی باشد و مؤلف این کتاب (عبد الواحد بن محمّد تمیمیّ آمدیّ، م 501 ه- ق)، در عصری می زیسته که روایاتش را محمتل الحس و الحدس کند، مثلا وزان سید رضی باشد، مرسلاتش حجت است.
وی روایت نهم (اذا عملت الخاصه بالمنکر سرّا) را از امیر بیان امام علی علیه السلام برشمرد (3) که فرمودند: خداوند، همه مردم را به خاطر معصیت پنهانی یک عده مخصوص عذاب نمىکند، اما در صورتى که این افراد خاص، در نزد عموم معصیت کنند ولى مردم عمل آنان را تغییر ندهند (یا ناشایست ندانند)، هر دو دسته مستوجب عقوبت الهى مىشوند.
آیت الله شب زنده دار، دهمین روایت را (العافیة اوسع) درباره نهی از حضور در محفل ستم و معصیت نقل کرد که امام علی علیه السلام فرمودند: اگر توان یاری رساندن به ستمدیده ای که هدف ضرب و قتل به ظلم قرار گرفته را ندارید، در بین آن جمعیتی که این کار را انجام میدهند، حضور پیدا نکنید؛ زیرا در صورت حضور، نصرت مومن واجب است؛ و در عافیت، راحتی و آسایش است تا آن که حجتی شما را (بر امر مشکل) الزام نکرده باشد. (4)
وی در ادامه، حدیث یازده (اکیله و جلسه) را از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام درباره تشریع این وظیفه در بنی اسراییل (5) و حدیث دوازدهم (ما قرب قوم من المنکرین اظهرهم) را از امام صادق علیه السلام درباره سنت الهی در عذاب اقوام بی تفاوت به معاصی و منکرات (6) خواند و تبیین استدلال کرد.
استاد فقیه حوزه علمیه قم، حدیث سیزدهم (مؤمن فیتعظ) را با این عنوان از امام ششم شیعیان علیه السلام خواند که فرمودند امر به معروف و نهی از منکر برای مومن پندپذیر یا نادان علم آموز مورد داشته و به کار می رود، نه صاحب تازیانه یا شمشیر. (7)
وی در تکمیل استدلال، ضمن یادآوری عدم احتمال تاثیر امر و نهی در قدرتمند زورگوی بی منطق تصریح کرد: نمیخواهیم بگوییم ابتداءاً این حدیث دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر میکند، بلکه از این روایت میخواهیم استفاده مورد کنیم؛ یعنی وجوب امر به معروف و نهی از منکر را از جای دیگر فهمیدیم. حال که وجوب آن معلوم شد، اقدام به آن، درباره حالتی است که احتمال تاثیر باشد؛ مانند مومن پندپذیر یا جاهل برای ارشاد، نه برای صاحب سیف و سوط که قدرت دارد و زیر بار این حرفها نمیرود.
عضو فقهای شورای نگهبان با اتکا به بعضی از روایات سیزده گانه، وجوب امر به معروف و نهی از منکر را اسنتباط و در مقام جمع بندی این روایات بیان کرد: تعدادی از این روایات واژههای غیر امر به معروف و نهی از منکر دارند که شاید آن ها را وظایف دیگری غیر از امر به معروف و نهی از منکر بدانیم؛ در این صورت، این روایات از گردونه استدلال برای این مطلب خارج میشوند و قهراً تعداد روایات دال بر وجوب، کمتر میشود.
وی افزود: صرف نظر از اجماع و شهرت، روایات مذکور خالی از دغدغه نیست. البته علی مسلکنا عدهای از آن روایات در کافی یا اسناد جزمی بود، حجت تمام است. ولی کسانی که چنین روایت هایی را قبول ندارند، نیازمند بحثهای سندی هستند تا به روایات تام السند استناد کنند، یا از راه اجماع و فتاوای مشهور استفاده وجوب کنند.201/122/ق
پاورقی:
1 - وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما أَنَّهُمَا ذَکَرَا وَصِیَّةَ عَلِیٍّ ص فَقَالا أَوْصَى إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ (الی أن قال) ِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَهِدَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا عَلِیُّ مُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ بِیَدِکَ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِکَ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِکَ وَ إِلَّا فَلَا تَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَکَ. مغربى، ابو حنیفه، نعمان بن محمد تمیمى، دعائم الإسلام، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم - ایران، دوم، 1385 ه ق، ج2، ص 351 و روایت چهل و هفتم همین باب اول از جامع احادیث شیعه، ج 14، ص 398.
2 – قال علیه السلام: إِذَا رَأَى أَحَدُکُمُ الْمُنْکَرَ وَ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یُنْکِرَهُ بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ أَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ وَ عَلِمَ اللَّهُ صِدْقَ ذَلِکَ مِنْهُ فَقَدْ أَنْکَرَه. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دار الکتاب الاسلامی، قم، دوم، 1410 ق، ص293.
3 - یَا أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُعَذِّبُ الْعَامَّةَ بِذَنْبِ الْخَاصَّةِ إِذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّةُ بِالْمُنْکَرِ سِرّاً مِنْ غَیْرِ أَنْ تَعْلَمَ الْعَامَّةُ، فَإِذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّةُ بِالْمُنْکَرِ جِهَاراً فَلَمْ تُغَیِّرْ ذَلِکَ الْعَامَّةُ اسْتَوْجَبَ الْفَرِیقَانِ الْعُقُوبَةَ مِنَ اللَّهِ. حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم - ایران، اول، 1413 ه ق، ص 76.
4 - وَ قَالَ لَا یَحْضُرَنَّ أَحَدُکُمْ رَجُلًا- یَضْرِبُهُ سُلْطَانٌ جَائِرٌ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً- وَ لَا مَقْتُولًا وَ لَا مَظْلُوماً إِذَا لَمْ یَنْصُرْهُ- لِأَنَّ نُصْرَتَهُ عَلَى الْمُؤْمِنِ فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ- إِذَا هُوَ حَضَرَهُ- وَ الْعَافِیَةُ أَوْسَعُ مَا لَمْ تُلْزِمْکَ الْحُجَّةُ الظَّاهِرَةُ. همان، ص 56.
5 - قَالَ وَ لَمَّا جُعِلَ التَّفَضُّلُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ- جَعَلَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ یَرَى أَخَاهُ عَلَى الذَّنْبِ- فَیَنْهَاهُ فَلَا یَنْتَهِی- فَلَا یَمْنَعُهُ ذَلِکَ أَنْ یَکُونَ أَکِیلَهُ وَ جَلِیسَهُ وَ شَرِیبَهُ- حَتَّى ضَرَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلُوبَ بَعْضِهِمْ بِبَعْضٍ- وَ نَزَلَ فِیهِمُ الْقُرْآنُ حَیْثُ یَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرٰائِیلَ- عَلىٰ لِسٰانِ دٰاوُدَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ- ذٰلِکَ بِمٰا عَصَوْا وَ کٰانُوا یَعْتَدُونَ- کٰانُوا لٰا یَتَنٰاهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ الْآیَةَ. قمّى، صدوق، محمّد بن على بن بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشریف الرضی للنشر، قم - ایران، دوم، 1406 ه ق، ص 262.
6 - أَبِی رحمه الله قال حدثنی سعد بن عبدالله عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَقَرَّ قَوْمٌ بِالْمُنْکَرِ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ لَا یُغَیِّرُونَهُ. همان، ص 261.
7 - وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّمَا یُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یُنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ مُؤْمِنٌ فَیَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَیَتَعَلَّمُ وَ أَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ أَوْ سَیْفٍ فَلَا. کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران - ایران، چهارم، 1407 ه ق، ج 5، ص 60.