vasael.ir

کد خبر: ۲۰۳۶
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۶ - 10 April 2016
درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام آیت الله محسن اراکی/ جلسه 27

روایات دال بر عصمت امام (1)- نفی ابدی ضلال در حدیث ثقلین از پیروان اهل بیت دلالت صریح بر عصمت آنها دارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی در بیست و هفتمین جلسه درس خارج فقه سیاسی اسلام، در ادامه بحث پیرامون شرط عصمت برای جانشین رسول خدا (ص) به این مبحث از دیدگاه روایات اهل سنت پرداخت. وی در بررسی حدیث ثقلین، سه لفظ وارده در منابع اهل سنت را مطرح و دلالت هریک بر عصمت امام و خلیفه منصوب را ثابت کرد.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، دربیست و هفتمین جلسه سال تحصیلی 94-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام، که روز دوشنبه چهاردهم دیماه 1394 درمدرسه دارالشفاء قم برگزار شد، بحث پیرامون شرطیت عصمت برای امام منصوب بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله را از منظر روایات عامه آغاز کرد.

 

  استاد برجسته فقه حکومتی، نخستین حدیثی را که  بر عصمت امام منصوب، به آن استناد کرد، حدیث معروف ثقلین بود. وی از الفاظ مختلف این حدیث، سه لفظ را مورد بررسی قرار داد و در بررسی لفظ اول که در صحیح مسلم روایت شده است در انتقادی صریح و اسف آمیز گفت: مسلم از همه الفاظی که برای روایت نقل شده است، لفظی را اختیار کرده است که قابل توجیه برخلاف مقصود رسول اکرم صلی الله علیه و آله باشد.

 

 

  وی عدم ذکر مواعظ رسول خدا صلی الله علیه وآله در روایت مسلم  را عمدی دانست و با اشاره به بیان تفصیلی حدیث ثقلین از جمله فرازهای وعظ و اندرز آن، در منابع روایی امامیه ، این خلل عمدی را قرینه ای دالّ بر صحت حدیث منقول از لسان مبارک اهل بیت علیهم السلام دانست.

 

  مدرس برجسته حوزه علمیه قم الفاظ وارده مورد استناد از این حدیث شریف را به ترتیب «صراحت دلالت»، بیان کرده و در تقریب استدلال به هر لفظ در مورد عصمت امام منصوب، چنین نتیجه گرفت:

 

 

الف . دلالت لفظ روایت مسلم از زید بن ارقم ؛

 

«... أنا تارکٌ فیکم الثَقَلَین أوّلهما کتابُ الله فیه الهُدی و النّور فخذوا بکتاب الله واستمسکوا به ... و اهل بیتی اُذکِّرُکم اللهَ فی اهل بیتی»؛

 

1. بیان «انّی تارکٌ» ؛ قرینه است بر اینکه متروک حضرت، خلیفه اوست. مراد، صرف ترک نیست وگرنه همه آنچه در این عالم است متروک بعد از آن وجود مقدس است.

 

2. همراه و همسنگ قراردادن اهل بیت با قرآن، دالّ بر این است که هر دو یک حکم دارند. اگر کتاب الله معصوم است و باطلی در آن راه ندارد، اهل بیت نیز عصمت دارند و مصون از خطایند.

 

 

ب. دلالت لفظ روایت ترمذی از جابر بن عبدالله ؛

 

«... یا ایها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی» ؛

 

این لفظ اصرح از لفظ پیشین استمی فرماید: « إن أخذتم به لن تضلوا».

 

   نفی ابدی ضلال از کسانی که به اهل بیت تمسک می کنند، دلالت صریح در عصمت آنها دارد؛ چون به حکم عقل ، تبعیت از کسانی که مانند دیگران در معرض خطایند، عدم گمراهی را برای همیشه تضمین نمی کند.

 

 

ج. دلالت لفظ روایت ترمذی از زید بن ارقم ؛

 

« ... انّی تارکٌ فیکم ما إن تمسّکتم به لن تضلّوا بعدی... کتاب الله حبل ممدودٌ من السماء إلی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یتفرقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض ...»؛

 

این لفظ، از اخوات آن اصرح است. تقریب استدلال چنین است:

 

1. کتاب « لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ » است؛ یعنی در کتاب الله ، باطل، از هیچ رو و به هیچ وجه، ورود ندارد؛

 

2. روایت شریفه می فرماید: « لن یتفرقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض»، یعنی اهل بیت هم از کتاب جدا نمی شوند؛

 

3. نتیجه اینکه، همانند کتاب الله، باطل، در اهل بیت هم ورود ندارد؛ و چنانکه عصمت در کتاب الله مستقر است در اهل بیت نیز استقرار دارد.

 

در ادامه، تقریر بیست و هفتمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مباحث پیش گفته؛ اشاره کلی

تاکنون درباره آیات کریمه قرآنی بحث می کردیم که دلالت بر لزوم عصمت خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و امامانی که بعد از آن حضرت فرمانروایی جامعه اسلامی را برعهده دارند، دلالت داشتند. درباره پنج آیه از این آیات بحث کردیم. البته اگر بخواهیم بحث را تفصیل دهیم به آیات دیگری هم می توان استدلال کرد؛ لکن به همین پنج آیه اکتفا می کنیم.

 

بحث امروز؛ مقدمه

گفتیم در مبحث عصمت منصوبان بلاواسطه از سوی پیامبرخدا صلی الله علیه و آله برای فرمانروایی که همان خلفای بلاواسطه آن حضرت می باشند، در سه قسمت بحث می کنیم. قسمت اول آیات دالّه بر لزوم عصمت آنها، قسمت دوم روایات وارده در منابع اهل سنت که دلالت بر لزوم عصمت خلفای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دارد، قسمت سوم روایات وارده در منابع شیعی است.

 

روایات اهل سنت

بحث در قسمت اول به پایان رسید و امروز در قسمت دوم، بحث را آغاز می کنیم که درباره ادلّه روایی است که درمنابع اهل سنت آمده است و دلالت بر لزوم عصمت خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله دارد.

 

 

حدیث اول؛ حدیث ثقلین

حدیث اول از این دسته احادیث، حدیث معروف ثقلین است. این حدیث از لحاظ سندی به اسانید صحیح روایت شده است و نیز حدیث متواتر است.

 

 

لفظ اول حدیث ثقلین

ابتدا لفظی را که مُسلم درباره این حدیث نقل کرده است مطرح می کنیم.

 

مسلم در صحیح خود روایت می کند به اسناده الی زید بن ارقم قال:

 

"قام رسول الله – صلی الله علیه و آله – یوماً فینا خطیباً بماءٍ یُدعی خُمّاً بین مکَّةَ و المدینة فحمدالله و أثنی علیه و وَعَظ و ذکَّرَ ثمَّ قال اما بعد الا ایها الناس فإنّما أنا بشرٌ یوشَکُ أن یأتی رسولُ ربّی فاُجیبُ  و أنا تارکٌ فیکم الثَقَلَین أوّلهما کتابُ الله فیه الهُدی و النّور فخذوا بکتاب الله واستمسکوا به فحثَّ علی کتاب الله و رَغَّبَ فیه ثمَّ قال و اهل بیتی اُذکِّرُکم اللهَ فی اهل بیتی".

صحیح مسلم، باب فضائل علی بن ابیطالب (علیه السلام)، حدیث شماره 6225.

 

  رسول اکرم صلی الله علیه و آله از نزدیک بودن رحلت خود خبر می دهد که من بشری هستم؛ نزدیک است که فرستاده پروردگارم بیاید و مرا فرا بخواند و اجابت کنم. من دو ثقل – امر بسیار گرانبها – را در میان شما به جا می گذارم. اول کتاب الله و بعد اهل بیتم.

 

  می فرماید: «اُذکِّرُکم اللهَ فی اهل بیتی» ؛ درباره اهل بیتم خدا را به یاد شما می آورم. اینکه می فرماید خدا را به یاد شما می آورم یعنی اینکه امر خدا را درباره اهل بیتم رعایت کنید. تا این بخش روایت در صحیح مسلم آمده است.

 

 

لفظ اول با یک اضافه

در ذیل این روایت، مسلم، روایت را از همان زید بن ارقم [ با افزودن جملاتی ]، به لفظ دیگری نقل می کند. در آخر آن، چنین آمده است :

 

«فقلنا مَن اهل بیته ؟ نسائه ؟ قال لا و أیمُ اللهَ إنّ المرأةَ تکون مع الرجل العصر من الدهر ثمّ یُطلِّقها فترجع إلی ابیها قومها. اهلُ بیته اصلُه، عصبته الذین حُرم الصدقةَ بعده».

صحیح مسلم، باب فضائل علی بن ابیطالب (علیه السلام)، حدیث شماره 6228.

 

نه سوگند به خدا. ایم الله ، خلاصه ایمم الله است؛ به معنی سوگندها به خدا. زن انسان اهل بیت او به شمار نمی آید؛ چون ممکن است کسی زنی اختیار کند و چند صباحی این زن با او باشد و طلاقش دهد و زن به خانواده خود برگردد. اهل بیتش، اصل و ریشه او است. جمعیت بهم پیوسته به او هستند که صدقه بر آنها حرام است.

 

  با اینکه این روایت از لحاظ شرایط صحت سندی، [آنگونه] که بخاری معتبر می داند،  صحیح است و روایت مشهوری بوده است، مع ذلک متأسفانه بخاری آن را نقل نکرده است.

 

 

وجود الفاظ مختلف حدیث

  این روایت [یعنی حدیث ثقلین] با الفاظ مختلف نقل شده است و ظاهر این است که همانطور که در آینده روشن خواهد شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله این مطلب را کراراً بیان فرموده است و گاهی در نوبت های مکرر، حضرت الفاظ روایت را تغییر داده است؛ یعنی با الفاظ دیگری مطلب را می فرموده است.

 

 

مسلم؛ اختیار لفظ طبق منویات باطل

  مسلم از همه این الفاظ که برای این روایت نقل شده است، لفظی را اختیار کرده است که به شکلی بشود این لفظ را برخلاف مقصود رسول اکرم صلی الله علیه و آله توجیه کرد. در حالیکه خواهیم گفت که در روایات دیگر، لفظهای بسیار صریح تر آمده است که [حتی] از لحاظ اعتبار سندی هم، همان شرط صحتی که مسلم و بخاری در روایت معتبر می دانند را واجد است.

 

 

دلالت حدیث ثقلین

 

اول؛ خلیفه بودن امر متروک

  رسول اکرم صلی الله علیه و آله خبر می دهد که رحلت من نزدیک است، بعد می فرماید: انّی تارکٌ. این، قرینه است بر اینکه  حضرت آنچه را ترک می کند، به عنوان خلیفه خود به جای می گذارد وگرنه همه آنچه در این عالم است متروک بعد رسول صلی الله علیه و آله است. مراد صرف ترک نیست. کلمه تارکٌ، یعنی «انّی استخلف فیکم» این دو [مورد] را. بنابراین، این قرینه نشان دهنده استخلاف اهل بیت است به اضافه کتاب.

 

 

دوم؛ همسانی اهل بیت با کتاب الله

  مطلب دوم اینکه اهل بیت را با کتاب، خلیفه خود قرار می دهد. معلوم می شود که اهل بیت علیهم السلام هموزن کتاب است و در حکم کتاب است و اگر کتاب معصوم است – عصمت کتاب مسلّم است و صریح آیات قرآن کریم از جمله آیه « لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمید» (فصلت/42)، که این آیه نص در عصمت قرآن کریم است – اِقران این دو با یکدیگر خود قرینه بر این است که این دو با هم هستند و این دو هموزن، همسنگ و همراه هستند، به اضافه اینکه خودِ استخلاف قرینه است. این روایت را در صحاح دیگر اهل سنت هم می بینیم.

 

 

تلازم؛ معنی هموزنی

اهل بیت تابع قرآن است. قرآن ثقل اکبر و اهل بیت ثقل اصغر است. اکبر و اصغر متلازمین با هم هستند. هموزن بودن در اینجا به معنی متلازمین است؛ یعنی هیچیک از دیگری جدا نیست.

 

 

مواعظ پیامبر؛ مسکوت عمدی

روایت مسلم، واقعه را در روز غدیر در [محلی بنام] خُمّ، نقل می کند که معلوم می شود که رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – در همان خطبه غدیریه این مطلب را فرموده است. بسیار جای تعجب دارد که وقتی یک کلمه از رسول اکرم – صلی الله علیه و آله –  نقل می شد، همه ضبط می کردند؛ شانه زدن، عطر زدن، شکل راه رفتن جضرت  را نقل می کردند ولی در خطبه غدیریه در روایت مسلم می گوید «ثمّ وَعَظَ و ذکَّر»، یعنی پیامبر - صلی الله علیه و آله - بسیار صحبت کرده اند. چرا یک کلمه از این وعظ و ذکر را روایت نمی کنید؟! این خود قرینه و دلیل است بر اینکه این روایت غدیریه که ما در منابع خود داریم صحیح است، یعنی اهل بیت برخلاف آنها مواعظ و تذکیر پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده اند.

 

 

لفظ دوم حدیث ثقلین

 ترمذی در صحیح خود از جابر بن عبدالله نقل می کند؛ قال:

 

 «رأیت رسول الله - صلى الله علیه وآله و سلم- فی حجته یوم عرفة وهو على ناقته القصواء یخطب فسمعته یقول یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

 

 

دلالت لفظ دوم بر عصمت

این روایت، لفظ آن صریح در عصمت اهل بیت است. می فرماید: من این دو را، کتاب الله و عترتم را، اهل بیتم را – که در اینجا عترت به اهل بیت تفسیر شده است – در میان شما به جا می گذارم. اگر به این دو تمسک کنید و تبعیت کنید «لن تضلّوا» ؛ یعنی ابداً گمراه نخواهید شد. این به معنی عصمت اهل بیت است.

 

 

تقریب استدلال

 چون اگر آنها یک گام خطا بردارند و اگر خطا در شأن آنها ممکن بود، چه خطای عملی و چه خطای علمی، چه خطا در علم باشد که مردم را بد راهنمایی کنند یا در رفتارشان خطا باشد که در نتیجه رفتار خطا، اگر مردم از آنها تبعیت می کردند به خطا می افتادند - «لن تضلّوا» صدق نمی کرد. «لن»، تأبیدی است؛ یعنی ضلال را از کسانی که «اخذوا بالکتاب و اخذوا باهل البیت»، ابداً نفی می کند. این خود نشان دهنده این است که اهل البیت «لن یضلّوا» که تبعیت آنها موجب «لن تضلّوا» خواهد شد.

 

  آنچه ترمذی روایت کرده است، لفظ دوم از حدیث است. این لفظ از لفظی که مسلم روایت کرده است، در عصمت اهل بیت اصرح است.

 

 

لفظ سوم حدیث ثقلین

این لفظ را هم ترمذی نقل کرده است. ترمذی به سند خویش از زید بن ارقم، قال :

 

«قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – انّی تارکٌ فیکم ما إن تمسّکتم به لن تضلّوا بعدی. احدهما اعظم من الآخر. کتاب الله حبل ممدودٌ من السماء إلی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یتفرقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما».

 

  دو چیز در بین شما به جا می گذارم که اگر تمسک کنید به آن دو چیز، هیچگاه پس از من گمراه نخواهید نشد. یکی از دیگری اعظم است. اعظم یعنی اینکه کتاب خدا قائد اهل بیت است و آنها همراه کتاب هستند؛ یعنی به کتاب عمل می کنند ولذا کتاب، اعظم است. کتاب خدا ریسمان الهی است که از آسمان به زمین آویخته شده است.

 

 

دلالت لفظ سوم بر عصمت

می فرماید: « و لن یتفرقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض » ؛ تا روز قیامت و ورود بر من در کنار حوض کوثر، هیچگاه از هم جدا نمی شوند. علاوه بر جمله قبل که فرمود «ما إن تمسکتم به لن تضلّوا» - که دلالت بر عصمت اهل بیت دارد -  این جمله دوم [ نیز ] دلالت بر عصمت آنها دارد [ از این جهت ] که [جمله] «لن یتفرقا»، با لن نفی تأبید است؛ یعنی می فرماید هیچگاه از هم جدا نمی شوند؛ چون معلوم است که اگر از اهل بیت خطا صادر شود، تفرّق حاصل شده است.

 

 

[ بیان دیگرتقریب استدلال اینکه : ]

 

[1.]  کتاب « لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ » است [ یعنی در کتاب الله ، باطل، از هیچ رو و به هیچ وجه، ورودی ندارد]؛

 

[2.]  [روایت شریفه می فرماید: « لن یتفرقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض»، یعنی ] اهل بیت هم از کتاب جدا نمی شوند؛

 

[3.]  [نتیجه اینکه، همانند کتاب الله، باطل، در اهل بیت هم  ورود ندارد؛ و به سخنی دیگر، چنانکه عصمت در کتاب الله مستقر است در اهل بیت نیز استقرار دارد].

 

بنابراین، این روایت نیز صریح در عصمت آنهاست؛ عصمت تام و از دو روایت قبل اصرح است.

 

 

الفاظ؛ تصریح متفاوت

ما سه روایت را به ترتیب صراحت بیان کردیم.223/907/ق

 

تقریر: ج. زنگنه 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۹:۵۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۵۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۶:۳۲
اذان مغرب
۲۰:۲۵:۲۷