vasael.ir

کد خبر: ۱۸۸۱
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۴ - 22 February 2016
درس خارج فقه امر به معروف استاد شب زنده دار، 51

در آیه 110 سوره آل عمران "آمران، ناهیان و مومنان" مورد ستایش خدا هستند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله شب زنده دار، امر به معروف را در آیه 110 سوره آل عمران، وصف مشعر به علت ندانست و آن را وصف پس از وصف خواند که برای تمجید وثنا از امت اسلام آمده است.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محمد مهدی شب زنده دار، استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم، صبح دوشنبه، 5 بهمن 1394 در جلسه 51 درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر در دار التلاوه مسجد اعظم قم، در ادامه مناقشات عام (مربوط به تقاریب ثلاثه) در استدلال به آیه 110 سوره آل عمران، " کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ" سومین پاسخ را به مناقشه اول (مقصود آیه معصومین هستند) تبیین کرد.

وی سومین پاسخ را "وصف مشعر به علت در آیه" دانست و بیان کرد: به قرینه وصف امر به معروف و ایمان به خدا در آیه، علت برتری امت مسلمان، انجام این تکلیف است. زیرا علت همیشه معمِّم و مخصِّص است. پس مراد از امت برتر، همه افرادی هستند که این صفات را دارند، و اختصاصی به ائمه اطهار علیهم السلام ندارد.

وی به استدلال تفسیر تسنیم درباره وجه خیریت امت اسلام نسبت به امت های سابق اشاره کرد و اظهار داشت: این علت در امت اسلام دارای ویژگی هایی است که او را نسبت به سایر امت ها برتر می کند. آن ویژگی ها، پیروی از افضل انبیاو جامعیت اسلام به ویژه در مصادیق و شیوه های امر به معروف و نهی از منکر است.

آیت الله شب زنده دار به یک قرینه خارجی بر خلاف این پاسخ اشاره و تصریح کرد: طواغیت و منافقین، خیر امت نیستند. پس این را هم نمی‌توانیم بگوییم که مطلقا برتری امت به سبب این واجب است. هم چنین قرینه دیگری داریم که این مطلب، مراد نیست. زیرا احتمال دارد که آیه در صدد بیان امتثال کنندگان این فریضه  است؛ یعنی مراد از امت، مسلمانانی است که امر به معروف می کنند و روایات یاد شده از سنخ جری و تطبیق بر مصداق کامل است.

وی اشکال این پاسخ را خلاف ظاهر آیه و ابای روایات از بیان مصداق کامل دانست و بیان داشت: هر چند روایات در صدد بیان فرد کامل هستند، اما لسان آیه عام است.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه به بررسی تعلیل بودن «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» پرداخت و دو اشکال درباره این تعلیل بیان کرد.

وی دومین مناقشه عام (اشکال وارد بر هر سه تقریب) را  الف و لام استغراق در المعروف و المنکر برشمرد و یادآور شد: در این صورت آیه می فرماید شما بهترین امت هستید، زیرا به تمام معروف‌های نفس الامری امر می‌کنید و از تمام منکرهای نفس الامری نهی می‌کنید. در این فرض، تنها ائمه علیهم السلام مقصود آیه هستند که می توانند متصف به این وصف شوند. پس مقصود آیه، ائمه علیهم السلام هستند.

آیت الله شب زنده دار در پاسخ به این مناقشه، الف و لام را "عهد" خواند و خاطر نشان کرد: الف و لام برای استغراق بودن تمام نیست. بلکه این جا الف و لام، تعریف و جنس است و در این موارد به اطلاق می‌فهمیم.


متن کامل سخنان آیت الله شب زنده دار در این جلسه درس خارج فقه، بدین قرار است:
 
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله تعالی علی سیدنا و نبینا أبی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف.

خلاصه مطالب گذشته:

بحث در مناقشات استدلال به آیه شریفه 110 از سوره آل عمران به تقاریب ثلاثه برای دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر بود. ابتدائاً عرض شد مناقشات عامه را که علی کل التقادیر مناقشه می‌شود عرض می‌کنیم تا بعد مناقشات هر تقریر را به خصوصه بیان کنیم.

مناقشه اولِ عام این بود که به حکم روایات کثیره من الخاصة و العامة، مقصود از امت و ضمائر در این آیه شریفه محمد و آل محمد صلوات الله اجمعین هستند. بنابراین این تکلیفی است برای آن بزرگواران و ربطی به دیگران ندارد.

از این اشکال به وجوهی تخلص شد.

وجه اول عرض شد.

وجه دوم این بود که این روایات جری است و تطبیق است که این را هم اشکال کردیم.

جواب سوم به اشکال اول عام: (2:07)

وجه سوم این است که ما یک قرینه‌ای داریم در این آیه مبارکه که به حکم آن قرینه می‌فهمیم مقصود از امت خصوص ائمه نمی‌شود باشد. و این قرینه هم باعث می‌شود که قهراً آن روایات را هم بر خلاف ظاهرش معنا بکنیم. آن قرینه این جمله مبارکه است که «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» چون ظاهر کلام این است که این وصف‌ها به عنوان تعلیل دارد ذکر می‌شود برای این که شما خیر امت هستید. «کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف...»‌ یعنی کأنّ می‌فرماید شما بهترین امت هستید به دلیل این که «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» و علت همیشه معمِّم و مخصِّص است. علت این که شما خیر امت هستید، این است که امر به معروف می‌کنید، نهی از منکر می‌کنید، ایمان به خدای متعال دارید. این علت این جور نیست که فقط در ائمه هدی علیهم السلام باشد. اراده ائمه علیهم السلام بالخصوص از امت با این تعلیل سازگار نیست. این تعلیل اقتضایش این است که مراد از امت، تمام افرادی باشند که این صفات را دارند. پس همه آن‌ها خیر هستند. و قهراً نمی‌شود گفت که این‌ها کسانی هستند که در صدر اسلام، اول اسلام بودند. این علت می‌گوید اختصاص به آن‌ها نمی‌شود داشته باشد. اختصاص به مسلمانان حین نزول آیه هم بالخصوص نمی‌تواند داشته باشد. چرا؟ برای این که این علت باز معمِّم است. اختصاص به ائمه هدی علیهم السلام هم نمی‌تواند داشته باشد چون این علت معمِّم است. و از آن طرف بله می‌تواند تمام امت اسلامی من البدو الی الختم مقصود باشد.

این به حسب ظاهر می‌شود اما یک قرینه خارجیه بر خلاف این داریم، بلکه قرینه داخلیه هم داریم. قرینه خارجیه‌اش این است که خب می‌دانیم این جوری نیست این همه طواغیت، منافقین، یا آن چه که در آن روایت مبارکه بود؛ قاتلین ائمه علیهم السلام و موارد دیگر، خب این، خیر امت هستند؟ پس این را هم نمی‌توانیم بگوییم چون آن قرینه خارجیه بود.

علاوه بر این که همان طور که باز در آن روایت بود مگر همه این صفت را دارند که تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله. حالا تؤمنون بالله را بگوییم آره چون مسلمان هستند. اما تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر را که ندارند.

خب اگر همه مقصود بود، با تعلیل سازگار بود، ولی این شق هم یک قرینه دیگری داریم برای این که نمی‌شود مراد باشد. فیبنی چه احتمالی؟ کسانی که در آن آیه 104 است، «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». خب این می‌خواهد بگوید الممتثلین به آن چه آن جا گفتیم. پس این امت، کنتم ایها الممتثلین لما قلنا در آن آیه 104 خیر امة‌ اخرجت للناس. این مقصود است.
این قرینه جلیه اعتمد علیه صاحب تفسیر تسنیم دام ظله بر این که خصوص ائمه نمی‌شود باشد. فرمایش علامه طباطبایی که فرموده مسلمان‌های صدر اسلام، نمی‌شود باشد. مسلمان‌های حین نزول آیه، نمی‌شود باشد، کل مسلمان‌ها هم نمی‌شود باشد. همین قرینه همان طور که ما را رهنمون می‌شود به تفسیر آیه و این که بفهمیم مراد از امت و ضمائر چیست، همین باعث می‌شود که ما آن روایات را هم بر جری و امثال این‌ها حمل بکنیم. این مطلبی است که در تسنیم بود.

اشکال جواب سوم: (7:54)

بررسی از باب جری و مثال بودن مفاد روایات:

اما آن بیان که آن روایات از باب جری و مثال است، گفتیم روایات اباء دارد از این جهت و نمی‌توانیم این جور تفسیر کنیم چون فرمود این جور نازل شده، قسم یاد فرموده حضرت که نازل شده.
سؤال: روایاتی که بگوید آیه این طور نازل شده خیلی زیاد است.

جواب: خب الکلام الکلام. کثرتش که باعث نمی‌شود دست از ظهورش برداریم.

سؤال: بعضی بزرگان هم می‌گویند که نزول‌هایی که در روایات اشاره شده، نزول بیانی است.

جواب: ما به جاهای دیگر را کار نداریم. ببینید این جا روایات را خواندیم، شما مراجعه بفرمایید، قطعاً خلاف ظاهر است اگر نگوییم خلاف نص این روایات است. اگر روایت سندش تمام باشد، حضرت قسم خوردند که این جور است. حضرت فرمود هُم این‌ها هستند. این‌ها را چه جور می‌توانیم ما حمل بر آن بکنیم. حداقل خیلی خلاف ظاهر هست اگر نگوییم خلاف نص و صریح این‌ها هست.

اما این بیان که ما می‌توانیم بگوییم این علت هست و از این علت این مطلبی را که فرموده شده است استنتاج کنیم.
در این جا سؤالاتی یا مناقشاتی وجود دارد باید این‌ها را بررسی کنیم، ببینیم به کجا می‌رسد.
سؤال: ...
جواب: آن‌ها که سندهایش یا اشکال دارد یا اگر مشکل شد، جمع هم ندارد، حالا تا ببینیم باید چه کار کنیم. آن‌ها از نظر سند اشکال داشت.
سؤال: حاج آقا منافاتی ندارد که بعضی از این روایاتی که در مورد ائمه معصومین است، خداوند اصلاً نزول واقعی این آیه را مثل آن جریان آل یاسین، یک روایتی هست که منظور آل یاسین است اما در قرآن الیاسین است.
جواب: آن‌ها هم مشکل است. اگر آن‌ها بطن باشد اشکال ندارد. بطن اشکال ندارد. امیرالمؤمنین علیه السلام حسب نقل فرموده من تمام شریعت را از نقطه باء تحت بسم الله در می‌آورم.
سؤال: ...
جواب: این روایت می‌گوید این جور نازل شده. این امت نیست در آیه، ائمه است.
سؤال: ... تحریف نشود قرآن و الا چیزی از قرآن باقی نمی‌ماند. ...
جواب: نه آن چیز دیگری است. آن ربطی به این ندارد.
سؤال: ...
جواب: آقای عزیز آن جا اگر می‌گفت علی علیه السلام، بله. شاید نفرموده برای این که باب امامت باب امتحانِ ناس است، تصریح نشده تا از ادله بفهمیم. تا از قرائن و شواهد بفهمیم. اما اگر بگوییم کنتم خیر امة، باز تصریح که نشده، حالا ممکن است هر کسی ادعا کند که ما هستیم، ما همان ائمه هستیم. این باز معین نمی‌کند اگر ائمه هم باشد. ائمه الان پیش این ما این جور هست که ما منطبق می‌کنیم به ائمه. خب خلفای جور می‌گویند ما ائمه هستیم. اما نام شریف امیرالمؤمنین سلام الله علیه و ائمه را نبرده، شاید یکی از فلسفه‌هایش این باشد که این باب امتحانِ ناس است که در هاله‌ای از استدلال و برهان عقاید را قرار داده خدای متعال. تا ایمان به غیب درست بشود و آن ارزش دارد. در این نشأه باید ایمان به غیب باشد. فلذا است که در آن شریفه...، من بچه بودم از مرحوم والد قدس سره این را شنیدم که توضیح داده بود. فرمود که قرآن فرمود در جواب این که مردم می‌گفتند خدای چرا ملائکه نمی‌فرستد. شما که بشر هستید مثل خود ما، خدا اگر بخواهد ما را هدایت کند ملائکه بفرستد. خدا چه جواب داد؟ فرمود اگر ملائکه هم بخواهیم بفرستیم به صورت آدم می‌فرستیم تا شما نفهمید این ملائکه است. واقع‌شان ملائکه است ولی ظاهرشان مثل آدم است، شما نفهمید. چرا؟ چون الجاء لازم می‌آید، اضطرار لازم می‌آید. غیب تبدیل به شهود می‌شود. دیگر ایمان به غیبت نیست، داری می‌بینی، شهود است. و حال آن چه ارزش دارد ایمان به غیب است. ما الان قبول داریم روز است، حالا گفته شود بارک الله قبول داری روز است. بارک الله ندارد. خب داریم می‌بینیم روز است. مگر می‌توانی انکار کنی. مضطر هستیم به این. آن، وقتی هست که هوا تاریک باشد و با استدلال بگویی حالا روز است. ابر و ظلمت گرفته، با استدلال بگویی روز است، آن ارزش دارد. و الا هوا روشن است و بگویی روز است، چه ارزشی دارد. فلذا است که عند الموت که پرده‌ها می‌رود عقب و آدم می‌بیند، آن جا دیگر ... و قد خصص الحق، آن موقع دیگر می‌خواهی ایمان بیاوری؟ مگر می‌شود ایمان نیاوری. فلذا ایمان فرعون قبول نشد.

سؤال: ...
جواب: بنابراین وقتی می‌گوید یعید صلاته همه این‌ها همین جور است. اصلاً احتمالش را نمی‌دهد که معنای دیگری داشته باشد. اصلاً احتمال دیگری داده نمی‌شود. ببینید چون گیر کردیم یک جایی و بعد وجوهی می‌سازیم برای آن.
سؤال: ...
جواب: چه قرینه‌ای وجود دارد. صاف و ساده حضرت دارند می‌فرمایند. اگر حضرت بخواهد بگوید این جور نه، چه جور بگوید. شما یک واژه‌ای، یک لغتی، یک جمله‌ای اوضح از این سراغ داری که بخواهد این مفاد را بفرماید که بله این نبوده بلکه آن بوده. خب چه جور بفرماید حضرت.
سؤال: ...
جواب: نه، نفهمیدم و می‌گوییم یردّ علمها الی اهله. می‌گذاریم کنار فعلاً تا حضرت بیاید واضح بفرماید. همین طور که یک چیز بی‌خودی نمی‌گوییم. فلذا فرمود اگر روایتی به شما رسید که نمی‌فهمید، رد نکنید و بگویید این باطل است، این فلان. نه، بگذارید کنار تا این که به ما برسید و از ما سؤال کنید تا ما توضیح بدهیم که از ما هست یا از ما نیست، اگر از ما هست، معنایش چیست، چرا ما این جوری گفتیم. بله عصر، عصر غیبت است و ما اگر یک جایی به بن‌بست برخوردیم، از نظر این امور در احکام فقهیه به بن‌بست برنمی‌خوریم چون اصول عملیه و فلان هست این‌ جا ولی در این معارف به بن‌بست برمی‌خوریم یک جاهایی. خب آن جا که دیگر با اصل عملی نمی‌شود کاری کرد. خب این را می‌گذاری کنار تا بیایند توضیح بدهند.
سؤال: بن بست نبود حاج آقا خود روایت ...
جواب: نه، حالا آن بیان بعد هست. ببینید الان از این راه است که به این نصوص، نه به استدلالی که در بعضی از این نصوص بود. به خود این نصوص دارد می‌گوید این است، فعلاً وجه اشکال این است. اما آن بیان دیگر آن را ان شاء الله بعد خواهیم گفت. سه بیان در این جا وجود دارد برای این که ائمه مقصود هستند. سه بیان هست. بیان اول این است، یک بیان دوم دیگر،‌ یک بیان سومی.
حالا بیان اول که آن نصوص دارد می‌گوید مراد ائمه است. این محقق بزرگوار می‌خواهد اقامه کند دلیل بر این که نمی‌شود معنای آیه این باشد پس این روایات هم نمی‌شود ظاهرش مقصود باشد به این بیانی که عرض شد.

بررسی تعلیل بودن «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» (16:03)

حالا این جا سؤالاتی است یا مناقشاتی است که باید بررسی بشود.

اشکال اول:

مناقشه اول این است که همان طور که در اصول فرمودند الوصف مشعرٌ بالعلیة لا دالٌ و الاشعار لاحجیة فیه. اشعار دارد اما دلالت که ندارد، ظهور که ندارد. وقتی ظهور نداشت، دلالت نداشت، لایرکن الیه در این که رفع ید بشود از روایاتی که دارد این جور معنا می‌کند.

سؤال: چون معارض دارد؟
جواب: نه به خودی خودش همین جور است. چون الوصف مشعرٌ بالعلیة. به خاطر همین هم هست که آقایان معمولاً مفهوم وصف را انکار کردند و این اوصاف که در این جا ذکر شده معشر به علیت است اگر بپذیریم. این مطلب اول.

اشکال دوم: (17:13)

مطلب ثانی این است که یشکل که این تعلیل باشد. اصلاً خود «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه‏» بخواهیم بگوییم این، تعلیل برای ما سبق است، برای خیر امت بودن است، این محل اشکال است به بیانی که عرض می‌کنم بلکه ظاهر این است که این‌ها اوصافی است که کنار هم ذکر شده به هدف تمجید از این امت، مدح و ستایش از این امت که شما بهترین امت هستید، شما امر به معروف می‌کنید، شما نهی از منکر می‌کنید، شما ایمان به خدای متعال دارید. این‌ها اوصاف متعدده‌ای است که در کنار هم ذکر شده برای ستایش این امت بدون این که بعضها تعلیل برای بعض آخر باشد. مثل این که گفته بشود آقا شما اهل خیر هستید، اهل نماز شب هستید، اهل درس و بحث هستید، چند تا صفت را کنار هم ذکر می‌کنند که تمجید کنند، تعریف کنند. این جا هم همین است. چرا این حرف را می‌زند، برای خاطر این که از مسلّمات الکتاب و السنة که ان شاء الله روایاتش خواهد آمد، بعضی از روایات هم بعداً خواهد آمد که مسأله امر به معروف و نهی از منکر من مختصات امت اسلام نیست. ایمان به خدا که روشن است از مختصات نیست، همه ادیان الهی ایمان به خدای متعال در آن هست. امر به معروف و نهی از منکر هم اختصاص به امت اسلام ندارد. در خود قرآن شریف این آیه مبارکه

«لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»  

من اهل الکتاب امة که یأمرون. معنایش این می‌شود دیگر.

خب آیات دیگر هم داریم، روایات فراوان هم داریم که ان شاء الله بعضی‌هایش بعداً خواهد آمد که این در امم سابقه هم بوده و حتی در بعضی آیات و روایات هم هست که منشأ بعضی عقاب‌ها که بر امم سابقه نازل شده، ترک امر به معروف و نهی از منکر بوده. حالا این امت به خاطر برکت رسول خدا صلی الله علیه و آله محفوظ است ولی امم سابقه وقتی گناهان‌شان فراگیر می‌شد یا چه می‌شد، خدای متعال عذاب نازل می‌فرمودند. خب حالا این جا «کنتم خیر امة»‌ اگر بخواهد تعلیلش باشد، این تعلیل معمِّم است، این باعث خیرت نمی‌شود از آن‌ها. آن‌ها هم این جهت را دارند. اگر بگویید آن‌ها داشتند ولی عمل نمی‌کردند، خب این جا هم عمل نمی‌کنند. اگر این جهت است خب این‌ها هم عمل نمی‌کردند.

سؤال: عمل آن‌ها با عمل ما خیلی تفاوت دارد.
جواب: چه فرقی دارد؟
سؤال: چقدر از آن‌ها کشته شدند، چقدر تلف شدند، چقدر ...
جواب: یعنی چه عمل آن‌ها با عمل ما فرق می‌کند. من نمی‌فهمم. بله ما شاید کمتر از آن‌ها هم عمل بکنیم به لحاظ جمعیتی که داریم.

پس بنابراین به حکم این که آن چه که در آیه شریفه ذکر شده، من الامر بالمعروف و نهی از منکر و ایمان به خدای متعال اختصاص به امت اسلام ندارد، در امم سابقه هم وجود داشته، نمی‌توانیم این را تعلیل برای خیر امت بگیریم که وجه این که داریم می‌گوییم شما خیر امت هستید این است که شما تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه‏. خب این در امم سابقه هم هست. اگر علت معمِّم است، خب آن‌ها هم این صفات را داشتند، چه جور شد این‌ها خیر شدند نسبت به آن‌ها.

جواب اشکال دوم: (21:37)

در تفسیر شریف تسنیم خواستند برای کأنّ دفع این اشکال یک راهی پیدا کنند و آن این است که حالا به بیان من فرمودند این علت در امت اسلام دارای دو ویژگی یا سه ویژگی است که امتیاز می‌دهد به این علت نسبت به امم سابقه و آن وقت می‌شود وجه خیریتش.

امتیاز اول این است که آورنده این باب امر به معروف و نهی از منکر، هم مصادیق معروف و مصادیق منکر است، هم شیوه امر به معروف و نهی از منکرش، آورنده این دو مطلب افضل الانبیاء است. پس این از یک طرف. افضل انبیاء صلی الله علیه و آله این از یک طرف. این یک ویژگی.

ویژگی دوم این است که ما جاء به فی هذا الباب این اکمل و اجمع است از ما جاء به سایر الانبیاء. مصادیق خیلی از معروف‌ها در این دین بیان شده. این دین جامع هست دیگر. الیوم اکملت لکم دینکم، دیگر دینِ کامل این دین است. همه مصادیق معروف بیان شده. همه مصادیق منکر بیان شده. بهترین راه‌ها و شیوه‌های امر به معروف و نهی از منکر در این شریعت بیان شده. پس یک بسته شامل کامل جامع این جا آمده. این هم جهت دوم.

سؤال: هم مسائل هم راهکارها؟
جواب: همه چیزش. آره.
جهت سوم این است که اتباع و متبعین اسلام و این پیامبر عظیم الشأن، پس اولاً از افضل انسان‌ها و انبیاء دارند اتباع می‌کنند. دو، از بهترین برنامه‌ها و اجمع و اکمل برنامه‌ها. و کمال هر انسانی تابع این است که از چه پیامبری دارد تبعیت می‌کند. الان در عرف ما هم همین این جوری است. مثلاً می‌گوییم این شاگرد نائینی بوده. این شاگرد آقای بروجردی بوده. این شاگرد مرحوم امام بوده، یعنی وقتی آن استاد هرچه مرتبه علمی‌اش و مهارتش بالاتر باشد، این کأنّ یک اماره عرفیه است برای این که پس این‌ها هم بهتر پروریده شده‌اند. حالا می‌گوییم این‌ها اتباع پیامبر اسلام هستند، آن را می‌گوییم اتباع مثلاً حضرت نوح هستند علی نبینا و آله و علیه السلام یا بقیه انبیاء. کمال تابعین در پرتو کمالِ آن اصل و برنامه‌های آن اصل هست. چون این چنینی است پس شما بهترین امت هستید، چرا؟ برای این که شما آورنده این امر به معروف و نهی از منکر؛ هم مصادیقش، هم برنامه‌اش، افضل بوده و هم خود آن مصادیق و برنامه‌ها اکمل و اجمع است و هم شماها دارید از یک این چنین انسانی با یک چنین برنامه‌هایی اتباع می‌کنید و این در امم سابقه نبوده. بنابراین یک علتی نیست که ما در گذشته هم سراغ داشته باشیم تا شما اشکال کنید به این که این علت نمی‌تواند وجه باشد و علت باشد برای این که امت اسلام خیر امت هستند. نه، این علت یک ویژگی تنها دارد که آن‌ها نداشتند. من عبارت ایشان را عرض می‌کنم.

«سرّ بهترین امت بودن، معنای «کنتم خیر امةٍ اخرجت للناس» این نیست که پیش از شما هیچ امتی اهل امر به معروف یا نهی از منکر نبوده. چون امر به معروف و نهی از منکر در امت‌های پیشین فی الجمله بوده است.

همان آیه‌ای که خواندیم را فرمودند که عرض کردیم غیر این آیه، آیات دیگر و روایات دیگری هم داریم.

بلکه به این محتوا است که شما از رسولی پیروی می‌کنید که آورنده بهترین دین و آیین است. و امر به معروف و نهی از منکری که او آورده جامع‌تر از امر به معروف و نهی از منکری است که انبیاء پیشین آورده‌اند. شاهدش این است که رسول خدا صلی الله علیه و اله در کتا‌ب‌های پیشین به فضائل برجسته و ویژه‌ای ستوده شده که در صدر آن‌ها امر به معروف و نهی از منکر است. «الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبات‏»  و چون هر امت کمال خود را از پیروی از پیامبر خویش دریافت می‌کند اگر امر به معروف و نهی از منکر حضرت ختمی نبوت صلی الله علیه و اله مقام برتر را دارد امتثال چنین دستوری مایه ارتقاء به مقام برتر است.»

که این را به آن شکل تعریف کردیم و توضیح دادیم. پس به این شکل است.
آیا این مطلب می‌تواند جواب آن اشکال را بدهد؟

اشکال جواب: (28:15)

این‌ها مطالب حقی بود. هر سه تا مطلب حق هستند یعنی آورنده افضل انبیاء و خلائق است. این حق است. این ما جاء به در این باب کما این که در ابواب دیگر، اکمل اجمع است، این هم درسته. ما هم بحمدالله امت این اسلام خدای متعال این نعمت را به ما داده، این شرف را به ما داده که تابع افضل انبیاء و اکمل دستورات هستیم. این هم درست است و اگر تابعیت‌مان درست باشد، درست عمل بکنیم، قهراً ما از امم سابقه از این حیث خب برتر می‌شویم. این‌ها همه درست است ولی آیا آیه این را می‌گوید. آیه فرمود «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» چون که نبی این چنینی دارید و چون برنامه او در باب امر به معروف اکمل و اجمع است. و چون اتباع از او می‌کنید. این‌ها در آیه ذکر شده؟ یا نه تأمرون بالمعروف تنهون عن المنکر، اصل امر به معروف کردن و نهی از منکر کردن. إلفات نظری، توجه نظری در این آیه مبارکه به این که مَن جاء به، کیست. و این که این ما جاءها افضل و اکمل است، به این‌ها الفات نظر نمی‌شود ولو واقعیت دارد. اما این‌ها مورد نظر نیست در آیه، اشاره‌ای، لفظی، دالی نه بر امر اول در آیه وجود دارد، نه بر امر دوم در آیه وجود دارد، نه بر امر سوم در آیه وجود دارد. برای این امور ما دالی در آیه نداریم. حتی مشعری نداریم.

بنابراین آن چه که در این آیه ذکر می‌شود، نمی‌توانیم بگوییم این علت برای ما سبق هست بلکه این‌ها اوصافی است یعنی خدای متعال دارد امت اسلام را توصیف می‌فرماید. می‌فرماید شما خیر امت هستید، حالا شما که داریم می‌گوییم مال امت اسلام باشد. حالا یا اگر طبق این روایات ائمه علیهم السلام را دارد می‌فرماید. طبق آن معنا که همه امت مقصود باشد، دارد می‌فرماید هکذا و هکذا.

پس بنابراین، این هم مشکله‌ای است که ما داریم در این جا.

بنابراین فعلاً این که ما به این نحو بخواهیم رد بکنیم و بگوییم مقصود از آیه شریفه ائمه علیهم فقط خصوص ائمه نیستند به این بیان فرموده شده، محل اشکال و ابهام هست.

سؤال: ...
جواب: شما اگر آوردید روی چشم می‌گذاریم.
سؤال: ...
جواب: نه این‌ها همین‌هایی است که گفتیم دیگر.
سؤال: ... کلمه امت نشان می‌دهد یک مجموعه هماهنگ با هم وجود دارد ...
جواب: مگر ائمه، مجموعه هماهنگ نیستند. چه مجموعه‌ای هماهنگ‌تر از آن‌ها. هدف واحد، راه واحد، عصمت، همه چه در آن هست. چه مجموعه‌ای از آن بالاتر. در عالم من الاول و الآخر مجموعه‌ای هماهنگ‌تر و بهتر و درست‌تر از این مجموعه وجود ندارد.
سؤال: منافات ندارد.
جواب: خود روایات هم داریم، قرآن هم فرموده ابراهیم، امت بود. پس بنابراین امت هم به حسب استعمالات قرآن و سنت این جور نیست که مثلاً باید خیلی دامنه‌اش خیلی خیلی وسیع باشد. نه.
سؤال: ... کنتم ...
جواب: خب برای این که چهارده نفر هستند، پانزده نفر هستند. خب از این جهت است.
سؤال: ...
جواب: همین امت مشکل‌ساز شده برای ما دیگر. الان نمی‌دانیم، برای همین است.
سؤال: حاج آقا آیه سوم هم تمام نیست ظاهراً چون مادامی که تابعین التزام عملی نداشته باشند به بهترین برنامه، کمال محسوب نمی‌شود برای تابعین و این‌ها.
جواب: نه، حالا آن جهتش را ...، چون ایشان آن قرائنی که آوردند گفتند چه کسی مقصود است از آن امت، معنای چهارمی مقصود است یعنی الممتثلین به آن چه آن جا ذکر کردیم. بله شما این جور می‌توانید اشکال کنید که ممتثلین آن آیه‌ی آن جا مگر به همه این چیزها عمل می‌کنند. اگر کسی امر به معروف می‌کند، نهی از منکر هم می‌کند، دعوت به خیر هم می‌کند اما خودش خیلی پایبند نیست، مشمول آیه قبل هست، ممتثل به آیه قبل هست مگر بگویید آیه قبل هم ائمه مقصود هستند. اگر آیه قبل هم ائمه مقصود هستند کما این که روایاتی آن جا بود و بیاناتی آن جا بود، خیلی خب. اما اگر بگوییم آن جا هم ائمه فقط مقصود نیستند، خب باز محل اشکال می‌شود که این‌ها چطور شدند خیر امت. همه این‌ها چطور شد خیر امت. حالا بعداً ان شاء الله باز این‌ها بهتر روشن خواهد شد. ببینید واقعاً تفسیر خودش کار آسانی نیست. خیلی ذو ابعاد است، مخصوصاً قرآن شریف که آدم احاطه بتواند پیدا بکند، همه جوانب مطلب، آیات مبارکات، احادیث، مطالب عقلی، امور فطری، همه این‌ها را باید در نظر بگیرد، آن وقت تفسیر کند. فلذا است مرحوم امام رضوان الله علیه وقتی تفسیر شروع کردند سوره حمد را، آن جا اول ایشان قریب به این مضمون فرمود که ما در تفسیر قرآن باید خیلی دست به عصا راه برویم. آدم یک جا را نگاه می‌کند، بعد توجه که می‌کند می‌بیند آن جا چه جور می‌شود، آن جا چه جور می‌شود. حالا این جاها یک مقداری حقیقتاً این جوری است.
سؤال: ...
جواب: وجود دارد، قبول داریم ولی این امتیاز در آیه مذکور نیست، دالی ندارد. ظاهر آیه شریفه این است که به خود این که تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله. نه این که معروف‌هایش را...، یک تسامحاتی در عبارت بود. چون این جوری بود که شما رسولی را پیروی می‌کنید که آورنده بهترین دین و آیین است و امر به معروف و نهی از منکری که او آورده، جامع‌تر از امر به معروف و نهی از منکری است که انبیاء پیشین آوردند. امر به معروف که او آورده یعنی چه؟ یعنی مجموعه‌ معروف‌ها و منکرهایی که او بیان فرموده و شیوه این که این جور...، ما این جوری معنا کردیم. ولی عبارت به این وضوح نیست که معنایش این طور باشد.
سؤال: شما می‌گوید منافات ندارد که فقط ائمه علیهم السلام باشند.
جواب: بله. بلکه طبق آن چیزها ...
سؤال: اما استاد می‌تواند جواب باشد برای آن حرف قبلی که فرمودید امر به معروف در آن ...
جواب: نه، جواب نمی‌تواند باشد. آن که در آیه هست نمی‌تواند باشد. ببینید حرف این است که اگر در آیه این جوری که ایشان توضیح دادند بود، بله. این را می‌پذیریم با صرف‌نظر از اشکال اول که این مشعر است نه دلیل است. بله این درسته، در امم سابقه نبوده پس می‌تواند وجه برای خیر امت بودن امت اسلام بشود. ولی چون این سه تا در آیه شریفه دالی ندارد بلکه به خود امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا تعلیل شده. بنابراین آن وقت می‌گوییم این چه فرقی بین این امت و آن امت هست. چون این وجه را هم می‌بینیم در آن‌ها هست پس این نتیجه را می‌گیریم که اشتباه کردیم علت معنا کردیم. علت نیست، بلکه ذکر وصف بعد الوصف است. إرداف اوصاف است به داعی تمجید و ثناء از این امت.
سؤال: ... اگر شما این سه دلیل را قبول کنید...
جواب: سه تا دلیل نبود.
سؤال: ...‌
جواب: مجموعش با هم.
سؤال: ...
جواب: هیچ کدام نیامده.
سؤال: تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر ...
جواب: اصل تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر است. نه تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر که جامع‌ترینِ امر به معروف‌ها و نهی از منکرها هست هم من حیث المصادیق و هم من حیث الکیفیة. این‌ها که دیگر نیست در آیه شریفه. این‌ها را باید از جیب خودمان بگذاریم، اضافه بکنیم. ولی در آیه نیست.

اشکال دوم عام: اشکال وارد بر هر سه تقریب (38:35)

بیان دوم این است که در آیه 104 می‌گفتند که الف و لام در المعروف و المنکر، الف و لام استغراق است. این جا هم گفته بشود شما بهترین امت هستید، چرا؟ چون به تمام معروف‌های نفس الامری امر می‌کنید و از تمام منکرهای نفس الامری نهی می‌کنید. آن تؤمنون بالله را هم بعضی از مفسرین گفتند یعنی ایمان به خدا دارید حقَّ الایمان. این باز ویژگی شماست. بله امم سابقه آن‌ها هم ایمان داشتند اما حقَّ الایمان، آن ایمانی که لو کشف القطاع مزّدتُ یقیناً، لم اعبد رباً لم اره، این حرف‌ها، خب این در چه کسانی پیدا می‌شود. به تمام معروف‌های نفس الامری امر بکنند، تمام منکرهای نفس الامری را نهی کنند. ایمان حقّ الایمان داشته باشد، این در غیر ائمه علیهم السلام پیدا می‌شود؟ پیدا نمی‌شود. پس به این قرینه می‌فهمیم که مقصود ائمه علیهم السلام هستند. حالا چه تعلیلی بگیری، چه توصیف بگیرید. تعلیل بگیرید، این علت در غیر آن‌ها پیدا نمی‌شود. توصیف هم بگیری، این وصف‌ها در غیر آن‌ها پیدا نمی‌شود که بخواهد توصیف بشود. پس بنابراین به این قرینه می‌گوییم مقصود ائمه علیهم السلام هستند.

جواب اشکال دوم: (40:24)

خب جواب این مقاله، جواب این سخن هم سابقاً گفته شد که الف و لام برای عهد است. الف و لام برای استغراق بودن تمام نیست. بلکه این جا الف و لام، الف و لام تعریف است، جنس است و در این موارد به اطلاق می‌فهمیم.

سؤال: برای عهد است یا تعریف.
جواب: برای تعریف است.

حالا دیگر داستان‌هایش همان‌هایی است که در آن جا گفتیم دیگر.

سؤال: بعد از ایمان بالله‌ها چرا ایمان بالرسول ذکر نشده.
جواب: بله این هم توجیهاتی دارد که چرا ایمان به رسول ذکر نشده. برای خاطر این است که گفته شده است ایمان به خدای متعال لاینفک از بقیه ایمان‌ها. اللهم عرفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک. اللهم عرفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ذللت عن دینی. یعنی کسی ایمان به خدا درست بیاورد، نمی‌شود بگوید خدا هست ولی نبوت نیست. نمی‌شود بگوید نبوت هست ولی امامت نیست، نمی‌شود بگوید این‌ها هست ولی معاد نیست. اگر کسی استدلالش برای وجود خدای متعال مع صفاته به آن توجه بکند، خود به خود از در آن‌ها این در می‌آید. نمی‌شود این‌ها را باور نکند. این راه دوم است.

اشکال سوم عام: اشکال وارد بر هر سه تقریب (42:11)

راه سوم همان بود که در آن روایت بود. دیگر حالا و تفصیلش می‌ماند که همان دو قرینه‌ای که در آن روایت بود، ما از آن دو قرینه می‌فهمیم مقصود ائمه علیهم السلام که ان شاء الله فردا.122/200/ق

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰